اقتدار پوشالی پهلوی ؛ … به روایت دربار

اشاره:

در سال‌های اخیر تصاویری از رژیم پهلوی در فضای مجازی بازنمایی می‌شود که آن دوران را بسیار باشکوه، عزتمند و مقتدر نشان می‌دهند. در این روایت رضاخان اقدام به تشکیل ارتشی منظم، نوین و مجهز کرد. افسران جوان به آموزشگاه‌های گوناگون اروپایی فرستاده شدند تا تکنیک‌های تازه را به کشور بیاورند. دبیرستان، دانشکده و دانشگاه جنگ ساخته و اسلحه‌های نوین جنگی مانند تانک، توپ، هواپیما و ناو، برای ایران خریداری شدند. نوسازی ارتش در دوره پادشاهی محمدرضاشاه تسریع شد و ایران یکی از بزرگ‌ترین نیروهای مسلح جهان را در اختیار داشت.

در این یادداشت به بازخوانی بخشی از خاطرات درباریان راجع به عزت و اقتدار بین‌المللی ایران و استقلال سیاسی رژیم پهلوی می‌پردازیم تا تصویری واقعی‌تر از آن دوران داشته باشیم.

 

ارتش قدرتمند ۲۴ دقیقه‌ای رضا شاه کبیر!

در توصیف شکوه و عظمت اقدام رضاخان در تأسیس ارتش نوین ایران و تجهیز ارتش به سلاح‌های مدرن، مطالب زیادی نقل می‌شوند. میزان قدرت و توانمندی ارتش رضاشاه در دفاع از تمامیت ارضی ایران در خاطرات اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمدرضا، چنین تصویر شده است:

«برادرم نه تنها نگران پیامدهای جنگ، بلکه نگران تهدیدی بود که متوجه سلطنت می‌شد. جدی‌ترین تهدید از هنگام تاج‌گذاری رضاشاه  وجود داشت. او تردید داشت که ارتش ایران در صورت حمله متفقین قادر به حفاظت از کاخ باشد.»(۱)

مسعود بهنود کارشناسBBC در صفحه ۱۶۹ کتاب خود بنام “سیدضیا تا بختیار” نوشته: روزی ‎رضاشاه از ژنرال ریگان فرانسوی که به ایران سفر کرده بود پرسید: ارتش من در برابر شوروی و انگلیس، چقدر می‌تواند مقاومت ‌کند؟

ژنرال گفت: ۲۴ ساعت!

اطرافیان رضاخان که او را بسیار برافروخته دیدند ژنرال را به گوشه‌ای کشیدند و از او پرسیدند: آخر این چه حرفی است! تو واقعاً فکر می‌کنی ارتش ما این‌قدر ضعیف و ناتوان است؟!

ژنرال ریگان پس از قدری تأمل گفت: حقیقتش را بخواهید من این را برای خوشایند شاه گفتم. این ارتش ۲۴ دقیقه هم نمی‌تواند در برابر ارتش شوروی و انگلیس مقاومت کند.

بر اساس کتب تاریخی ارتش ایران ۴۸ ساعت در برابر نیروها ارتش شوروی و انگلیس مقاومت کرد.(۲)

حضور سران آمریکا و انگیس و شوروی در تهران بدون اطلاع شاه!

برای درک دقیق‌تر از وضعیت اقتدار بین‌المللی ایران در عصر پهلوی دوم، در بخشی از خاطرات اشرف پهلوی آمده است که کنفرانس تهران بدون اطلاع محمدرضا پهلوی و با حضور سران آمریکا و شوروی و انگلیس و بدون هماهنگی با شاه و دولت ایران برگزار شد:

«در اواخر پاییز ۱۹۴۳م./ ۱۳۲۲ش.، زمانی پیش آمد که رادیو برنامه‌اش را قطع کرد. دولت دلیل آن را «مشکلات فنی» اعلام کرد. پس از آن خط تلگراف اصلی تهران از کار افتاد و اندکی بعد، به هیچ مسافری اجازه ورود و خروج از شهر داده نشد. سواری‌ها و اتوبوس‌هایی که عازم تهران بودند، بی‌هیچ دلیل و توضیحی دوباره به شهرهای نزدیک برگردانده شدند و ناگهان خیابان‌ها از سربازان روسی، انگلیسی و آمریکایی مسلسل به دست پر شد. سربازان مسلح تمام راه‌های عبور و مرور در اطراف سفارتخانه‌های انگلیس و روسیه را بستند. سران قدرت‌های جهان همه در تهران بودند تا در «کنفرانس تهران» شرکت کنند. ما اصلاً خبر نداشتیم که طرح چنین کنفرانسی ریخته و یا تهران به‌عنوان محل این کنفرانس برگزیده شده است.»(۳)

فروش هواپیمای ۵/۶  میلیونی به ۱۸ میلیون دلار!

بخشی از روایت‌هایی که دوران پهلوی را بسیار شکوهمند تصویر می‌کند به ارتش شاهنشاهی اشاره دارد و مدعی است که در دوران پهلوی، ایران یکی از بزرگ‌ترین نیروهای مسلح جهان را در اختیار داشت.

با مراجعه به خاطرات اسدالله علم تصور واقعی‌تری از کم و کیف این خریدهای نظامی به دست می‌آید.

اسدالله علم، وزیر دربار و نخست‌وزیر و از نزدیک‌ترین و وفادارترین دوستان محمدرضا پهلوی بود. در یادداشت‌های علم در مورد خریدهای نظامی ایران از آمریکا، هم درباره کیفیت کالاهای خریداری شده و هم در مورد هزینه چند برابری پرداخت شده توسط ایران، نکاتی ذکر شده‌اند؛ از جمله آنکه در شهریور سال ۵۵ شاه ایران تصمیم گرفت ۱۶۰ فروند هواپیمای اف.۱۶ از آمریکا بخرد. قیمت رسمی این هواپیما شش و نیم میلیون دلار بود، اما طرف آمریکایی برای ایران هجده میلیون دلار حساب کرد. علم راجع به این موضوع می‌نویسد:

«عرض کردم یک خبر خیلی خیلی محرمانه از منابع انگلیسی‌ها شنیده‌ام که به عرض می‌رسانم و آن این است که منابع پنتاگون به کمپانی ژنرال دینامیک سازنده هواپیمای اف.۱۶ فشار آورده‌اند که باید قیمت‌ها را دو برابر برای ایران حساب بکنی و بگویی که حساب سابق ما اشتباه بوده است. به‌علاوه انفلاسیون(تورم) در قیمت‌ها تاثیر گذاشته است. چون ایران خیلی علاقمند به این هواپیماهاست، هر قیمتی بدهید می‌خرد.» شاهنشاه خیلی به فکر فرو رفتند. بعد فرمودند: «در دل خودم هم چنین شکی پیدا شده بود که به تو گفتم از سفیر آمریکا بپرس قیمت جمعی که برای هواپیماها به کنگره گفته‌اند، برای ۱۶۰ عدد یا برای ۳۰۰ عدد است. اما ما از اینها کاغذ داریم که هر هواپیما را شش و نیم میلیون دلار گفته‌اند. چه‌طور حالا زیرش می‌زنند و می‌گویند هر هواپیما ۱۸ میلیون دلار، از سه برابر هم بیشتر؟» عرض کردم: «همین کاری است که در مورد destroyerهای [ناوشکن‌های] spruance کردند که قیمت یکدفعه از ۲۸۰ میلیون دلار برای شش عدد، به ۶۰۰ ملیون دلار رسید و ما هم خریدیم. قطعا در آنجا هم پنتاگون نظر داشته که زودتر ته حساب پول‌های نفت را بکشد بالا.»(۴)

در یادداشت‌های علم به کیفیت برخی از این اقلام نظامی خریداری شده نیز به‌طور غیرمستقیم اشاره شده است:

ملک حسین نامه‌ای به شاه نوشته و چند تا از هواپیماهای اف.۵ ما را به عنوان هدیه خواسته است. شاه گفت: «هرچه خواسته به او بدهید. نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که مرد بیچاره پول هواپیمایش را بدهد.»(۵)

حقۀ انگلیس به ایران!

تانک‌های معیوب را با نامگذاری «شیر ایران» به شاه غالب کردند!

علم در بخشی دیگر از یادداشت‌هایش می‌نویسد:  «فرمودند به انگلیسی‌ها هم بگو تانک‌های چیفتن شما معیوب است. این سفارش عمده‌ای که می‌خواهیم بعد از این به شما بدهیم، اگر به همین بدی باشد که اصولاً خطرناک است. توپ‌های این تانک مهمات کم دارد. چرا مهمات به ما نمی‌دهید؟ ما که پولش را نقد می‌دهیم. به‌علاوه قیمت تمام اسلحه‌هائی‌ که به ما پیشنهاد کرده‌اید از سال گذشته ۲۰۰ درصد اضافه شده‌است.»(۶)

علی‌نقی عالی‌خانی، وزیر اقتصاد در کابینه‌های علم، منصور و هویدا در طول سال‌های ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۸ و از چهره‌های مشهور اقتصادی عصر پهلوی است. وی در مقدمه‌ای که بر یادداشت‌های ‌علم نوشته، توضیح داده است که حتی این عیوب فنی و افزایش سرسام‌آور قیمت هم سبب نمی‌شد که شاه در خرید آنها شکی به خود راه دهد: «بعد هم معلوم شد که قدرت واقعی موتور این تانک‌ها از آنچه در دفترچه مشخصات نوشته شده بود، کمتر است، ولی هیچ‌کدام از اینها نه فقط جلوی خرید چیفتن را نگرفت، بلکه دولت ایران، هزینه پژوهش و تولید مدل کم‌نقص‌تری از چیفتن را پرداخت و تنها دلخوشی‌اش این بود که سازنده انگلیسی در برابر این سخاوتمندی بی‌حساب و دور از هر گونه عرف بازرگانی، نام مدل تازه را شیر ایران نهاد.»(۷)

نکته قابل تامل اینکه تمام مخارج و هزینه‌های سنگین تحمیل ‌شده بر ملت ایران، در واقع در خدمت تأمین منافع کلان آمریکا و پیشبرد سیاست‌های جهانی آن بود. در کتاب پاسخ به تاریخ نوشته محمدرضا پهلوی صراحتاً به این نکته اشاره شده است:

«ارتش ما در واقع قادر بود در این ناحیه که برای غرب اهمیت استراتژیک فوق‌العاده‌ای دارد، هرگونه ناآرامی محلی را متوقف یا در نطفه خفه کند.»(۸)

به این ترتیب دیگر لازم نبود آمریکا آن‌‌گونه ‌که برای سرکوب «ناآرامی محلی» در منطقه آسیای جنوب شرقی وارد ویتنام و در آنجا گرفتار شد، در این منطقه نیز وارد عمل شود؛ زیرا شاه وظیفه در نطفه خفه کردن هرگونه «ناآرامی محلی» را به عهده‌ داشت.

مأموریت ایران برای حفظ منافع غرب در منطقه به‌حدی آشکار و واضح بود که اساساً نه تنها دلیلی برای پنهانکاری وجود نداشت، بلکه علم در ضیافتی رسمی صراحتاً به این موضوع اشاره کرد. او در یادداشت‌های خود می‌نویسد:

«به تفصیل در حضور همه مهمان‌ها و حتی سر شام وضع حساس ایران را در این منطقه برای او (سناتور آمریکایی) تشریح کردم و گفتم اگر بر فرض شما به ما اسلحه ندهید، از جای دیگری می‌خریم، ولی باز هم یک حقیقت باقی می‌ماند که همین اسلحه در راه حفظ منافع غرب و جریان نفت و حتی حفظ پاکستان و افغانستان و جلوگیری از نفوذ شوروی به سمت اقیانوس هند به کار خواهد رفت.»(۹)

 

واقعیت خریدهای تسلیحاتی دوران پهلوی به‌خوبی در این گفتگوی شاه و علم منعکس شده است:

«چند تلگراف و روزنامه خارجی،‌ از ‌جمله نیویورک تایمز را که این دفعه لااقل مقاله دفاع از فروش اسلحه به ایران را هم چاپ کرده، به عرض مبارک رساندم و عرض کردم: امان از این احمق آمریکایی و جامعه آمریکایی! مردکه پدرسوخته پول می‌گیرد، از منافع او دفاع می‌شود، ما به اسلحه او متکی می‌شویم و باز هم مخالفت دارد. این چه جامعه‌ای است؟ یک جنگل مولا.»(۱۰)

فروش تجهیزات نظامی به ایران به دلخواه آمریکا!

مسئله بسیار مهم این است که تصمیم‌گیری‌های کلان در باره خریدهای نظامی ایران به عهده دولت آمریکا بود. عبدالمجید مجیدی وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه در خلال سال‌های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۶در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه «در مورد خرید وسائل و تجهیزات چه‌طور؟ آیا در موقعیتی بودید که بررسی کنید؟» گفت:

«نه، نه، نه. آنها اصلاً دست ما نبود. تصمیم گرفته می‌شد… چون دولت ایران برای خرید وسائل نظامی قراردادی با دولت آمریکا داشت، [تصمیم‌گیری] با خود وزارت دفاع آمریکا بود؛ یعنی ترتیبی که با موافقت اعلیحضرت انجام می‌شد این بود که آنها خریدهایی می‌کردند که پرداختش بایست مثلاً ظرف پنج یا ده سال انجام می‌شد. به‌ هر صورت، قرارهایشان را با آنها می‌گذاشتند. به ما می‌گفتند اثر این کار در بودجه سال آینده چیست؟ به این جهت ما می‌فهمیدیم رقمی را که می‌بایست در سال معینی در بودجه بگذاریم چیست. توجه می‌کنید؟ اما این به این معنی نیست که ده تا یا بیست تا هواپیما خریدند. با خودشان بود. به ما می‌گفتند که شما در سال آینده بابت خریدهایی که ما می‌کنیم، قسطی که برای سال آینده در بودجه باید بگذارید، [فلان] مبلغ است و ما این مبلغ را می‌گذاشتیم توی بودجه.»(۱۱)

انتصاب هویدا با توافق آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی!

اردشیر زاهدی فرزند فضل‌الله زاهدی عامل کودتای ۲۸ مرداد، وزیر امور خارجه و سفیر کبیر ایران در آمریکا، داماد محمدرضا پهلوی و از دوستان نزدیک شاه بود که تا پایان عمر او در کنارش ماند. او در کتاب خاطراتش راجع به میزان قدرت و اختیاری که شاه در عزل و نصب‌ها داشت، می‌نویسد:

«انتصاب هویدا به نخست‌وزیری، اگرچه ظاهراً اتفاقی صورت گرفت، اما هویدا نخست‌وزیری بود که آمریکا و انگلستان و اسرائیل روی او توافق کرده بودند و به همین دلیل اعلیحضرت با آنکه چند بار کوشید تا هویدا را کنار بگذارد و من یا اسدالله علم و یا هوشنگ انصاری را مأمور تشکیل کابینه کند، موفق نشد.»(۱۲)

«وقتی جیمی کارتر رئیس‌جمهور آمریکا شد، اعلیحضرت برای آنکه حسن نیت خود را به دموکرات‌ها نشان بدهند، تسلیم نظر سایروس ونس (وزیر خارجه کارتر) شدند و جمشید آموزگار را که تبعه‌ آمریکا بود، به نخست‌وزیری برگزیدند.»(۱۳)

 

سند شرم‌آور!

تعیین نخست وزیر توسط سفارت آمریکا

در سند خیلی محرمانه ساواک مورخ ۱۲ بهمن ۱۳۴۲ بنقل از سناتور جلال‌الدین تهرانی از اظهارات وزیر مختار

سفارت آمریکا در تهران آمده: «من حسنعلی منصور را به نخست وزیری خواهم رساند همانطور که دکتر علی امینی را نخست وزیر کردم»!!

سهم ۹ درصدی ایران از نفت خود!

فریدون هویدا، برادر امیر عباس هویدا، نخست‌وزیر ۱۳ ساله محمد رضا پهلوی و سفیر و نماینده دائمی ایران در سازمان ملل از سال ۱۳۴۹ تا پیروزی انقلاب اسلامی بود. او در خاطرات خود میزان اقتدار بین‌المللی و استقلال سیاسی شاه را در دهه بیست این گونه ارزیابی می‌کند:

«موقعی که شاه در سال ۱۳۲۰ به تخت سلطنت نشست… فی‌الواقع انگلیسی‌ها اداره‌ امور کشور را به دست داشتند و پول مختصری هم که بابت امتیاز استخراج نفت به دولت می‌دادند، بهقدری ناچیز بود که هرگز نمی‌شد با آن فقر و بدبختی را از مملکت زدود. بر اثر اشغال ایران ـ شمال کشور توسط روس‌ها و در جنوب توسط انگلیسی‌ها – شرایطی به وجود آمده بود که بی‌شباهت به اوضاع کشور قبل از وقوع جنگ جهانی اول نبود. وزرای کابینه اکثرا از کسانی تشکیل می‌شدند که به خاطر وابستگی به یکی از قدرت‌های بزرگ، معروفیت داشتند و شاه را که ناچار می‌بایست تحت نظر آنها کار کند، به صورت موجودی در آورده بودند که گویی دچار خفقان شده است.»(۱۴)

تبعیض فاحش دستمزد نظامیان آمریکای با نظامیان ایران

عباس قره‌باغی فرمانده ژاندارمری، وزیر کشور کابینه‌ نظامی ازهاری و آخرین رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران در مورد تبعیض‌هایی که در وضعیت نیروهای مسلح وجود داشت و اختلاف وضعیت پرسنل ایرانی با شرایط رفاهی مستشاران آمریکایی می‌گوید:

«عامل نارضایتی دیگر عبارت بود از مشاهده و مقایسه وضع زندگی خود با زندگی افسران و درجه‌داران مستشار آمریکایی که در استخدام ارتش شاهنشاهی بودند و در شهرستان‌ها و پادگان‌های مختلف نیروهای سه‌گانه خدمت می‌کردند. اختلافات فوق‌العاده فاحش حقوق و مزایای مستشاران آمریکایی به کیفیتی بود که از هیچ لحاظ تناسبی با وضع زندگی پرسنل نیروهای مسلح نداشت تا جایی که…برای تأمین حداقل زندگی آنها کافی نبود.»(۱۵)

روایت خارجی‌ها از فقر و گرانی در دوران پهلوی

«نیکی آر کدی»(۱۶) در کتاب ریشه‌های انقلاب در خصوص دهه‌ی پنجاه شمسی نوشته است:  «با وجود افزایش شدید قیمت نفت و درآمد حکومت، هیچ اثر مثبتی در وضعیت زندگی و معیشت مردم به وجود نیامد. روستاییان فلک‌زده که امکان ادامه‌ی زندگی در زادگاه خود را نداشتند به شهرها سرازیر شدند تا بلکه به زندگی بهتری دست پیدا کنند که نه تنها چنین اتفاقی نیفتاد، بلکه سبب ایجاد حاشیه‌نشیی و زاغه‌نشینی در اطراف شهرها و پیامدهای اجتماعی فراوانی شد.»(۱۷) بیش از ۴۰ درصد خانوارهای شهری، در یک اتاق زندگی می‌کردند و قدرت تهیه‌ی خانه‌ای بزرگتر را نداشتند. برخی افزایش حقوق‌ها در این دوران، چون متناسب با کاهش قدرت خرید مردم در طول سالهای گذشته نبود، نتوانست هیچ تغییر محسوسی برای قشر ضعیف جامعه، به وجود آورد. مینو صمیمی از نزدیکان دربار پهلوی، درباره‌ وضع کارگران در سال ۵۴ می‌گوید: «در سال ۱۳۵۴ شاه دستور داد دستمزد کارگران در ۲۱ واحد بزرگ صنعتی کشور، تا ۳۰ درصد اضافه شود، و در سال بعد نیز، اکثر کارگران، مبلغی به اندازه‌ حقوق یک ماه خود به عنوان عیدی، در نوروز ۱۳۵۵ دریافت داشتند. لیکن علی‌رغم افزایش درآمد طبقات مزدبگیر، هیچ بهبودی در معیشت آنها پدید نیامد؛ و اکثراً در شرایط سخت، به زندگی ادامه می‌دادند.»(۱۸)

 

 

پی‌نوشت:

  1. پهلوی، اشرف، «چهره‌هایی در یک آینه»، ترجمه: هرمز عبداللهی، تهران: نشر و پژوهش فروزان، ۱۳۷۷، ص۶۷٫
  2.  www.yjc.news/fa/news/4172379
  3. خاطرات اشرف پهلوی ص.۷۷٫
  4. علم، اسدالله، «یادداشت‌های علم»، ج.۶، تهران: کتابسرا، ۱۳۸۶، صص.۲۳۶ و ۲۳۷٫
  5. علم، اسدالله، «گفتگوهای من با شاه»، تهران: انتشارات طرح نو، ۱۳۷۱، ص. ۵۹۵٫
  6.  علم، اسدالله، «یادداشت‌های علم»، ج.۴، ص.۴۱۵٫
  7. همان، ج.۱، مقدمه ویراستار، ص.۸۲٫
  8. پهلوی، محمدرضا، «پاسخ به تاریخ»، تهران: انتشارات شهرآب، ۱۳۷۱، ص.۲۶۶٫
  9. علم، اسدالله، «یادداشت‌های علم»، ج.۶، ص.۲۴۱٫
  10. همان، ص.۲۶۰٫
  11. مجیدی، عبدالمجید، «خاطرات عبدالمجید مجیدی»، طرح تاریخ شفاهی هاروارد، تهران: انتشارات گام نو، ۱۳۸۱، ص.۱۴۶٫
  12. زاهدی، اردشیر،«۲۵ سال در کنار پادشاه»، به کوشش ابوالفضل آتابای، تهران: انتشارات عطایی، ۱۳۸۱، ص.۸۲٫
  13. همان، ص.۲۶۹٫
  14. هویدا، فریدون، «سقوط شاه»، ترجمه: ح.ا. مهران، تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۵، ص.۱۲۶٫
  15. قره‌باغی، عباس، «اعترافات ژنرال»، تهران: نشر نی، ۱۳۶۶، صص.۹۸ و ۹۹٫
  16. خاورشناس، ایران‌شناس آمریکایی است با ۳۵ سال سابقه تدریس در دانشگاه کالیفرنیا ولس‌آنجلس
  17. نیکی آر کدی، ریشه‌های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: علم، ص ۳۰۲
  18. مینو صمیمی (از مسئولین دفتر فرح) کتاب «پشت پرده تخت طاووس»، تهران، اطلاعات، صص ۱۷۴ ـ ۱۷۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *