با توجه به فروکش کردن اغتشاشات اخیر که به بهانه فوت یک دختر جوان شکل گرفت، ذکر چند نکته به دور از هیجان و احساس، لازم مینماید.
اول: بیش از ۱۵ سال است که گشت ارشاد برقرار است، اما در طول این مدت هیچ گونه حادثه فوتی برای کسانی که اعمال قانون شدهاند رخ نداده بود. نتیجتاً حادثه فوت مهسا امینی یک مورد غیرمعمول بود و در ۱۵ سال گذشته مورد مشابهی نداشت.
دوم: بستر و زمینه اعتراضات و آشوبها در سالهای اخیر به علت تحریمهای ظالمانه آمریکا و فشار شدید اقتصادی به مردم کاملاً فراهم است و به هر بهانهای رخ میدهد. مطمئناً اگر حادثه فوت مهسا امینی نیز رخ نمیداد، باز به بهانهای دیگر شاهد اغتشاش و اعتراض میبودیم.
سوم: پس از آشوبهای سال ۹۶، تلگرام که یک شبکه اجتماعی پرطرفدار بود فیلتر شد و افکار عمومی جامعه به سمت اینستاگرامی هدایت شدند که توسط یک صهیونیست (آدام موسری) مدیریت میشود که بهشدت بر نشر مطالبی در جهت ضدیت سیاستهای منطقهای ایران و سپاه پاسداران حساسیت نشان میدهد و در اغتشاشات اخیر نیز یکی از بسترهای جدی تحریک آشوبها بود.
چهارم: اغتشاشات، شکل فراگیر و اجتماعی نداشت و تعدادی از جوانان و نوجوانان به صورت نقطهای در مکانهای مختلف گرد هم میآمدند و با ایجاد راهبندان در برخی خیابانها دست به آشوب میزدند که بررسیهای صورت گرفته، افراد دستگیرشده نشان میدهد عمدتاً فاقد تحصیلات دانشگاهی و بیکار بودهاند.
پنجم: سلبریتیها و کسانی که خود توسط دستگاههای تبلیغاتی نظام مطرح شدهاند، نقش مهمی در تحریک و تهییج اعتراضات داشتند که البته قابل تامل است!
ششم: آشوبهای اخیر نشان داد عموم ملت ایران و تودههای مردمی، هرقدر هم که از وضعیت اقتصادی و معیشتی ناراضی باشند، حاضر به همراهی با اعتراضات خشونتبار و براندازانه در کف خیابان نیستند و همراهیشان حداکثر در حد یک استوری و یا نشر یک توییت بوده است.
هفتم: اعتراضات و اغتشاشات اخیر باعث امیدواری مقامات آمریکا از تاثیرات تحریمهایش بر افکار عمومی ایران در جهت مبارزه با نظام جمهوری اسلامی شد. به همین جهت بسیار بعید به نظر میرسد که آمریکا حتی پس از انتخابات کنگره، با شرایط ایران موافقت و تحریمها را لغو کند.
هشتم: برای اولین بار، همزمان با اغتشاشات داخلی، طیفهای مختلف مخالفین نظام جمهوری اسلامی اعم از سلطنتطلبان و تجزیهطلبان اقلیم کردستان و جداییطلبان آذربایجان و بلوچستان با هم متحد شدند – و البته با برخی افراد اجارهای از سایر کشورها – تجمعاتی را در کشورهایی چون انگلستان، آمریکا و برلین آلمان ترتیب دادند.
این در حالی بود که بررسی میدانی و تصاویر ویدئویی از اعتراضات در داخل ایران نشان میداد که اغتشاشات داخلی، شکل فراگیر و عمومی ندارد و بهصورت پراکنده و نقطهای و با حداکثر چند صد نفر (ولی با درجه خشونت زیاد) برگزار میشوند.
به نظر نگارنده تاکنون سابقه نداشته که در تاریخ چند دهه اخیر و در یک پدیده اجتماعیِ اعتراضی، حجم و تعداد معترضان خارج از کشور نسبت به مسئله و موضوعی اعتراضی بیش از تعداد معترضین داخلی باشد که این خود حاکی از برنامهریزی گسترده و حساب شده دشمنان برای براندازی نظام جمهوری اسلامی است.
شاید گفته شود ترس داخلیها از قدرت سرکوب نظام است و عمدتاً مخالفاند، لکن تجربه و البته بررسیها نشان میدهند چنانچه مشروعیت حکومتی در اذهان عموم مردمش زایل گردد، توانایی سرکوب نیز نمیتواند مانع از حضور تودهها در خیابان شود و ایضا بدنه نیروهای نظامی و امنیتی نیز به علت نبود مشروعیت دچار ریزش و تزلزل میشود.
در نتیجه باید اظهار کرد این حرکات اعتراضی، به جای آنکه از داخل به خارج سرریز شود و محرکی برای حمایت ایرانیان مقیم خارج برای پشتیبانی و همدردی با معترضین داخلی باشد، بالعکس از خارج به داخل رخنه کرده است.
همچنین بررسی تلاش رسانههای خارجی طی ماههای اخیر این نکته را اثبات میکند که نقش تحریک و تهییج رسانههای وابسته به آمریکا و انگلیس و عربستان سعودی و حتی «یورو نیوز» فرانسه تا چه اندازه در دامن زدن به اغتشاشات داخل کشور بالاست.
بنابراین با نگاه واقعبینانه به اعتراضات داخلی و همچنین تجمعات صورت گرفته در خارج از کشور، این ادعا که اتفاقات داخل ایران یک انقلاب اجتماعی است و تودههای مردم خواهان تغییرات و دگرگونیهای بنیادین هستند، کاملاً مردود است.
نهم: بیتردید عدم همراهی عموم مردم با معترضان آشوبگر به معنای رضایت از وضع موجود نیست، اما این نکته را نیز باید مدنظر قرار داد که هدف اصلی آمریکا از وضع تحریمهای حداکثری، ایجاد فشار بر مردم و ناراضی کردن آنان و کشاندن تودههای مردم به خیابانها به منظور براندازی است؛ لذا هرگونه رفتار قانونشکنانه و تخریب و به آتش کشیدن اموال عمومی و…، خواست آمریکا و دشمنان کشور است و مسئولان موظفاند با متخلفان برخورد قاطع کنند.
دهم: در مورد موضوع حجاب اسلامی که از نصوص (دستورات صریح خداوند) است و در آیههایی از قرآن مانند ۳۰ سوره نور و ۵۹ سوره احزاب و…، برآن تاکید شده است؛ جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که دال مرکزی گفتمان آن اجرای احکام و قواعد اسلامی است و ایدئولوژی آن بر این مبنا گذاشته شده، در صورتی که از اجرای این دستور قرآنی کوتاه بیاید، از حیّـز انتفاع ساقط میشود و کارکرد اسلامی آن زیر سئوال میرود و دیگر اساساً نمیتواند ادعا کند جمهوری اسلامی است.
و نکته دیگر اینکه حد یقف هرگونه کوتاهی در امر حجاب مشخص نیست و ممکن است امروز روسری بهانه اعتراض شود و فردا چیزی دیگر…
همچنین کوتاه آمدن بر اثر اغتشاش و آشوب، الگوی مناسبی را به معاندان میدهد که در آینده نیز به بهانههایی دیگر مجدداً دست به آشوب بزنند، زیرا به این نتیجه خواهند رسید که جمهوری اسلامی تحت فشار کوتاه میآید.
لذا بر کسانی که در عرصه فرهنگی و جهاد تبیین فعالاند این نکته فرض است که برای مردم تبیین کنند که حاکمیت هر کشوری متناسب با فرهنگ، تاریخ، هویت و عرف خود حد و حدود پوشش و حجاب مردمش را معین میکند و اقلیت موظفاند به قانونی که مورد تایید اکثریت است پایبند باشند.
طبیعی است در ایران که قاطبه مردم معتقد به حجاب با معیارهای تعیین شده توسط قرآن و سنت رسولالله (ص) هستند، حکومت معیار نوع و سطح حجاب را قرآن و سیره رسولالله(ص) و ائمه اطهار(علیهمالسلام) بداند؛ زیرا اکثریت مردم مسلماناند و حکومتی که به نام اسلام و با پشتیبانی مردم شکل گرفته است وظیفه دارد قوانین اسلامی و خواست عمومی مردم را اجرا کند.
لذا هرگونه تسامح و عقبنشینی موجب امیدواری دشمنان نظام و مخالفان اجرای احکام اسلامی و چه بسا باعث تداوم آشوبها شود. در عینحال بایستی ضمن بر طرف کردن معضل اشتغال و مشکلات اقتصادی مردم، دستگاههای مختلف و مسئول نظام به صورت جدی وارد عرصه عمل شوند و بدون هرگونه شتاب و هیجانزدگی و با یک برنامهریزی راهبردی مدون بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت با در نظر گرفتن حساسیتهای جامعه و تعیین مصادیق جرم اقدام کنند؛ امری که نباید شامل مرور زمان شود.