نخستین کسی که اسلام آورد

نخستین کسی که اسلام آورد

حجة الاسلام و المسلمین رسولی محلاتی

بخش دوم

قسمت شانزدهم

1ـ وجه اول ـ وجهی است که مرحوم علی
بن عیسی اربلی در کتاب شریف کشف الغمه پس از نقل حدیثی در اینباره از زیدبن ارقم
از خوارزمی نقل کرده که گفته است:

بر فرض صحت این حدیث معنای آن این
نیست که قبل از همه مردم، بلکه منظور قبل از مردمانی است که اسلام آنها در سالهای
آخر بعثت در مکه انجام گردیده نه آنکه هفت سال قبل از افرادی مانند عبدالرحمن بن
عوف و عثمان و سعد بن ابی وقاص و طلحة و زبیر نماز خوانده است، زیرا فاصله میان
اسلام آنها و اسلام علی علیه السلام نزد همه سیره نویسان و مورخین به این مقدار
نبوده…[1]

ولی برای خواننده محترم این پاسخ
قانع کننده نیست، زیرا در بسیاری از این احادیث اینگونه بود که فرموده: «قبل أن
یصلّی أحد» یا به این تعبیر که «قبل ان یعبده أحد». و پر واضح است که این توجیه با
متن اینگونه روایات مخالف است.

2ـ وجه دوم وجهی است که مرحوم علامه
امینی در کتاب الغدیر ذکر کرده و فرموده است:

اما روایات «ثلاث سنین» یعنی روایات
سه سال شاید منظور فاصله آغاز دعوت تا اظهار دعوت رسول خدا (ص) بوده که بر طبق
تواریخ سه سال بوده.

و اما روایات «خمس سنین» یعنی روایات
پنج سال نیز شاید منظور همان سه سال نخست به اضافه دو سال فاصله فترت وحی الهی
یعنی فاصله میان نزول آیه «اقرء باسم ربّک» و نزول سوره «یا ایها المدثر» بوده
است…

و اما روایات «سبع سنین» یعنی هفت
سال ـ که بیشتر از سایر روایات نقل شده و از نظر سند نیز اعتبار بیشتری هم دارد ـ
شاید منظور از آنها فاصله میان آغاز دعوت رسول خدا (ص) تا فرض نماز واجب بوده،
زیرا اختلافی نیست در اینکه نماز در شب معراج فرض شد، و آن شب نیز ـ چنانچه محمد
بن شهاب زهری گفته ـ سه سال قبل از هجرت بوده و توقف آنحضرت نیز در مکّه ده سال
بوده …[2]

نگارنده گوید: آنچه مرحوم علامه
امینی فرموده روی این احتمال است که این روایات را حمل بر ظاهر آنها کنیم، و با
توجه به روایات دیگری نیز که در این باره آمده است بعید هم نیست که سه سال و یا
هفت سال رسول خدا (ص) دعوت خود را آشکار نفرموده و کسی هم جز علی علیه السّلام از
مردان با آنحضرت نماز نخوانده است، و آنچه مرحوم اربلی از خوارزمی نقل کرده بود
استبعادی بیش نیست، و با توجه به روایاتی که ذیلاً میخوانید بمقدار زیادی از این
استبعاد هم کاسته خواهد شد و میتواند مورد پذیرش وقبول قرار گیرد.

البته با این توضیح که لفظ «تسع
سنین» در یکی دو روایت بیشتر ذکر نشده و در بیشتر روایات لفظ «سبع» ذکر شده که
بنظر نگارنده به احتمال قوی، لفظ «تسع» تصحیف همان «سبع» است، و نظیر این تصحیفها
در روایات زیاد دیده شده است که بخاطر شباهت دو لفظ در هنگام کتابت ـ بخصوص با
توجه به اینکه خط قدیم خط کوفی بوده ونقطه و اعراب نداشته ـ با یکدیگر اشتباه شده
و به دست کاتبان و استنساخ کنندگان اینگونه اشتباهات رخ میداده، و از اینرو محور
بحث همان روایاتی است که لفظ «سبع» در آنها آمده، و اکنون برای تأیید گفتار فوق به
حدیثهای زیر توجه کنید:

الف ـ ابن شهر آشوب (ره) از تفسیر
قطان ـ یکی از تفاسیر اهل سنت ـ از ابن مسعود روایت کرده که در تفسیر آیه «فسبّح
باسم ربّک العظیم»[3] گفته است:

«فکان اول من قال ذلک عليّ علیه
السّلام و انّه صلّی قبل النّاس کلّهم سبع سنین واشهراً مع النّبي، و صلّی مع
المسلمین اربع عشرة سنة و بعد النّبي ثلاثین سنة»[4]

ـ یعنی علی علیه السلام نخستین کسی
بود که این ذکر را گفت، و او کسی بود که هفت سال و چند ماه پیش از همه مردم با
پیغمبر نماز خواند، و با مسلمانان نیز چهارده سال نماز گذارد و پس از رسول خدا (ص)
نیز سی سال نماز خواند که اگر عمر آنحضرت در هنگام شهادت 63 سال باشد ـ همانگونه
که مشهور است، در هنگام بعثت رسول خدا (ص) دوازده ساله بوده، که این نیز حدّ وسط
روایاتی است که در اینباره رسیده، چنانچه در صفحات آینده روی آن تحقیق خواهیم کرد
ـ انشاءالله تعالی ـ

و همین عالم بزرگوار ـ یعنی مرحوم
ابن شهر آشوب ـ در قسمت دیگری از گفتار خود فرموده:

«و هو اوّل من صلّی القبلتین، صلّی
الی بیت المقدس اربع عشرة سنة…»

و پس از چند سطر گوید:

«… و صلّی الی الکعبة تسعاً و
ثلاثین سنة…»[5]

که از نظر جمع بندی سالهای عمر
آنحضرت، با روایت فوق تقریباً یکسان است.

ب ـ حدیث دیگر، حدیث کتاب احتجاج
طبرسی است که در بحارالانوار از آن کتاب نقل شده که بسند خود از امام حسن عسکری
علیه السّلام از پدرانش از امیرالمؤمنین علیهم السّلام روایت کرده که فرمود:

«… کنت اوّل النّاس اسلاماً، بعث
یوم الاثنین، و صلّیت معه یوم الثلثاء و بقیت معه اصلّی سبع سنین حتّی دخل نفر فی
الاسلام…»[6]

یعنی ـ من نخستین مسلمان بودم که
آنحضرت روز دوشنبه مبعوث شد و من روز سه شنبه با او نماز خواندم و هم چنان هفت سال
با او بودم و نماز میخواندم تا آنگاه که افرادی به اسلام گرویدند.

ج ـ در کتاب مناقب ابن شهر آشوب از
مروان وعبدالرحمان تمیمی روایت کرده که گفته اند:

«مکث الاسلام سبع سنین لیس فیه الاّ
ثلاثة: رسول الله و خدیجة و عليّ»[7]

ـ بر اسلام هفت سال گذشت که جز سه
نفر دیگری در این آئین نبود: رسول خدا و خدیجة و علی

د ـ و از کتاب ابن مردویه اصفهانی و
مظفر سمعانی و امالی سهل بن عبدالله مروزی از ابی ذر غفاری روایت کرده که گفت:
رسول خدا (ص) فرمود:

«انّ الملائکة صلّت علیّ و علی عليّ
سبع سنین قبل ان یسلم بشر»[8]

ـ فرشتگان هفت سال بر من و علی درود
فرستادند پیش از آنکه بشری مسلمان شود.

هـ ـ ابن مغازلی شافعی در کتاب مناقب
خود بسندش از أبی ایّوب انصاری از رسول خدا (ص) روایت کرده که فرمود:

«صلّت الملائکة عليّ و علی عليّ سبع
سنین وذلک انّه لم یصلّ معی احد غیره»[9]

ـ فرشتگان هفت سال بر من و علی درود
فرستادند، چون غیر از او کسی با من نماز نمی گذارد.

و ـ ونیز بسندش از انس بن مالک از
رسول خدا (ص) روایت کرده که فرمود:

«صلّت الملائکة علیّ و علی علیّ
سبعاً، وذلک انّه لم یرفع الی السماء شهادة ان لا اله الاّ الله و انّ محمّداً
عبده ورسوله الاّ منّی ومنه»[10]

ـ فرشتگان هفت سال بر من و علی درود
فرستادند چون شهادتین جز از من و از او بسوی آسمان بالا نرفت.

ز ـ و در بحارالانوار از کتاب الفصول
المختاره شیخ مفید (ره) نقل کرده که بسند خود از عبایه اسدی از امیرالمؤمنین علیه
السلام روایت نموده که فرمود:

«لقد اسلمت قبل النّاس بسبع سنین»[11]

ـ براستی که هفت سال پیش از مردم
مسلمان شدم.

و امثال اینگونه روایات که با تحقیق
و تتبّع در کتابهای سیره و تاریخ نمونه های دیگری هم نظیر آنها دیده میشود، و با
ضمیمه روایاتی همچون روایت طبری که از ابن اسحاق روایت کرده و در صفحات آینده
خواهید خواند که گوید:

«کان رسول الله (ص) اذا حضرت الصلاة
خرج الی شعاب مکّة و خرج معه علی بن ابیطالب مستخفیاً من عمّه ابی طالب و من جمیع
اعمامه و سائر قومه فیصلیان الصلوات فیها فاذا امسیا رجعا فمکثا کذلک ماشاءالله أن
یمکثا»[12]

این نظریه تأیید و تقویت می شود که
سالها از بعثت رسول خدا (ص) و رسالت آنحضرت گذشت تا آنحضرت مأمور به انذار عشیره و
نزدیکان گردید، و پس از آن نیز سالها گذشت که مأمور به ابلاغ رسالت ونبوت خویش به
دیگران گردید و تدریجاً افرادی به آنحضرت ایمان آوردند، که طبق این روایات این
ماجرا هفت سال طول کشید، و استبعاد هم در این مورد بی جا است، و منشأی جز بی
اطلاعی از تاریخ صدر اسلام ندارد.

3ـ سومین وجهی که در خلال گفتار
مرحوم علامه امینی هم بدان اشاره شده و بصورت احتمال و بطور اختصار ذکر شده، و
بنظر نگارنده و با توضیحی که ذیلاً خواهد آمد شاید بی اشکال ترین وجه باشد، این
است که منظور آنحضرت سالهای قبل از بعثت بوده نه بعد از بعثت رسول خدا (ص) و این
وجهی است که برخی از دانشمندان اهل سنت نیز آنرا ذکر کرده و اختیار نموده اند که
از آنجمله ابن ابی الحدید از استاد خود ابوجعفر اسکافی (که از علمای بغداد در قرن
سوم و متوفای سال 240) نقل می کند که در پاسخ جاحظ ـ در ضمن بحثی طولانی که میان
آندو ردّ و بدل شده ـ گفته است:

اینکه در کلام امیرالمؤمنین علیه
السّلام آمده که فرموده: «من هفت سال پیش از همه مردم نماز خواندم» منظور آنحضرت
فاصله میان هشت سالگی و پانزده سالگی آنحضرت است ـ یعنی روزی که رسول خدا (ص) علی
علیه السلام را بخاطر قحطی و خشکسالی که پیش آمده بود از پدرش ابوطالب باز گرفته و
بخانه خود برد که در آنوقت هشت سال از عمر علی علیه السلام گذشته بود، و پانزده
سالگی آنحضرت یعنی روزی که جبرئیل بر رسول خدا (ص) نازل شد و رسالت الهی را بر
آنحضرت فرود آورد[13] ـ که در
این فاصله نه دعوتی بود و نه رسالتی و نه ادعای نبوتی، بلکه در  این مدت رسول خدا (ص) عبادت الهی را بر طبق
آئین ابراهیم ودین حنیف انجام میداد و از مردم کناره گرفته و به اعتکاف و عبادت
روزگار میگذرانید و گاه در کوه حرا به اعتکاف میرفت، و علی علیه السلام همه جا
مانند پیروی علاقمند و شاگردی از شاگردان بهمراه او بود، تا آنگاه که به سنّ
پانزده سالگی و مرحله بلوغ رسید، و فرشته وحی بر رسول خدا (ص) نازل شده و رسالت
الهی را به آنحضرت ابلاغ نمود و رسول خدا (ص) علی را به اسلام دعوت نمود و او نیز
از روی تفکر و اندیشه پذیرفت[14].

ادامه دارد

نشانه های تیره بختی

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

«مِن عَلاماتِ الشِّقاءِ جُمُودُ
العَینِ وَ قَسوَةُ القَلبِ وَ شِدَّةُ الحِرصِ فِي طَلَبِ الدُّنیا وَ الأِصرار
عَلَي الذَّنبِ.»                (اصول
کافی ـ جلد 2 ـ ص 290)

خشکی چشم، قساوت و سنگدلی، بسیاری
حرص و آز در طلب دنیا و پافشاری بر گناه از نشانه های شقاوت و تیره بختی است.

 



[1] ـ بحارالانوار ج 38 ص 245 بنقل از کشف الغمه