صبر و استقامت

مديريت
اسلامي

شرح
صدر

قسمت
سيزدهم ـ حجة الاسلام و المسلمين محمدي ري شهري

صبر
و استقامت

در
قسمتهاي گذشته درباره آگاهي،سياست،حسن خلق،رفق،قاطعيت،انتقاد پذيري و تغافل،و
رابطه اين خصال با شرح صدر و مديريت مطالبي تقديم خوانندگان گرامي شد و سخن به نقش
آفرينيهاي اميد، و رابطه اين خصلت با مديريت و شرح صدر رسيد و اينك ادامه بحث:

 

شرح
صدر و اميد

براي
پيدا كردن رابطه عنصر اميد و شرح صدر بايد حساب كرد كه اصولا چرا انسان نااميد مي
شود، و علت اصلي نوميدي چيست؟، چرا بعضي از مردم در برخورد با مشكلات زود حالت ياس
و نوميدي به آنها دست مي دهد و برخي ديگر در سخت ترين شرايط، اميدوارند و دست از
تلاش براي رسيدن به مقصود بر نمي دارند؟

پاسخ
اين است كه علت اصلي ياس و نوميدي در برخورد با سختي ها، كم ظرفيتي است، اشخاص كم
ظرفيت توان لازم را براي برخورد با مشكلات ندارند و لذا خيلي زود مي بُرند و كابوس
ياس آنها را فرا مي گيرد.

افراد
كم ظرفيت نه تنها توان برخورد صحيح با مشكلات را ندارند بلكه توان برخورد درست با
خوشي ها نيز از آنها سلب شده است، و لذا هم در خوشي خود را گم مي كنند و هم در
ناخوشي. اين مساله به دليل اهميت فوق العادۀ آن در انسان شناسي، و بازسازي انسانيت
آدمي در قرآن كريم به طور مكرر و به صورت هاي گوناگون مطرح شده است. در سورۀ روم
آيه 36 مي خوانيم:

«و
اذا أذقنا الناس رحمة فرحوا بها و إن تصبهم سيئة بما قدمت ايديهم اذا هم يقنطون».

هنگامي
كه كمي طعم رحمت به مردم بچشانيم خوشحال مي شوند و هر گاه رنج و مصيبتي به خاطر
اعمالي كه انجام داده اند به آنها برسد ناگهان مايوس و نااميد مي گردند.

در
سورۀ اسراء آيه 83 مي خوانيم:

«و
إذا أنعمنا علي الإنسان أعرض و نابجانبه و إذا مسّه الشّر كان يؤساً».

هنگامي
كه به انسان نعمت دهيم «از حق» روي مي گرداند و با حالت كبر و غرور فاصله مي گيرد،
و وقتي كه كمترين ناراحتي به او دست مي دهد ياس و نوميدي بر او مسلط ميگردد.

و
در سوره فصلت آيه 48 و 49 ملاحظه مي كنيم:

«لا
يسأم من دعاء الخير و إن مسّه الشّرّ فيؤس قنوط، و لئن اذقناه رحمة منا من بعد
ضراء مسّته ليقولنّ هذا لي و ما أظن السّاعة قائمة…».

آري
انسان از طلب خير خسته نمي شود ولي همين كه دچار شرّ مي گردد خيلي زود نوميد و
مايوس مي گردد. و اگر رحمتي از خود به او بچشانيم مخصوصا پس از بلائي كه به او
رسيده باشد حتما مي گويد اين از كارداني خودم بود و من اصلا گمان نمي كنم قيامتي
برپا گردد…

اين
حالت، حال طبيعي عموم افراد كم ظرفيت است كه توان برخورد با خوشي و ناخوشي را
ندارند، در خوشي مغرور و خودپسند مي شوند. ضعف ها و ناتوانيهاي خود و هم چنين ولي
نعمت خود را فراموش مي كنند از حق اعراض مي كنند و از حقيقت و حقيقت جويان و حق گويان
فاصله مي گيرند. و منكر حقايق عقلي مي گردند، و در ناخوشي زود مي بُرند و عرصه
گيتي را بر خود تنگ مي بينند و ياس و نوميدي سر تا پاي وجود آنها را فرا مي گيرد.

اكنون
كه عامل اصلي نوميدي را شناختيم به سادگي مي توانيم رابطه شرح صدر و اميد را پيدا
كنيم، چون شرح صدر چيزي جز گسترش ظرفيت فكري و روحي انسان نيست، و بر اين اساس
عوامل شرح صدر، اسباب ايجاد اميد در انسان هستند، اين عوامل و اسباب را در آينده
به طور مبسوط توضيح خواهيم داد ولي آن چه در اينجا به تناسب مباحث گذشته جالب توجه
است شناخت اجمالي عوامل اصلي شرح صدر و بالا رفتن ظرفيت رواني انسان در ارتباط با
اميد در سختي ها و حفظ تعادل در خوشي ها است كه در سورۀ معارج و سورۀ هود پس از
طرح توان انسان هاي كم ظرفيت در برخورد با خوشي ها و ناخوشي ها به آن اشاره شده
است:

در
سوره معارج آيه 19 و آيات بعد از آن مي خوانيم:

«إنَّ
الإنسان خلق هلوعاً. اذا مسه الشّرّ جزوعاً و إذا مسه الخير منوعاً إلا
المصلين…».

به
تحقيق كه انسان به شدت حريص آفريده شده هنگام برخورد با شرور ناملايمات بسيار بي
تابي مي ند، و چون به خيري مي رسد از انفاق به ديگران سخت امتناع مي ورزد مگر
افراد نمازگزار… .

و
در سوره هود آيه 9 و آيات بعد از آن مي خوانيم:

«و
لئن اذقنا الإنسان منا رحمة ثمّ نزعناها منه إنّه ليؤس كفور و لئن أذقناه نعماء
بعد ضرّاء مسته ليقولنّ ذهب السيئات عني إنه لفرح فخور، إلا الذين صبروا و عملوا
الصالحات…».

اگر
به انسان طعم نعمتي بچشانيم سپس آن را از او بگيريم بسيار نوميد و ناسپاس خواهد
بود. و اگر نعمت هايي پس از شدت و ناراحتي به او برسانيم مي گويد مشكلات از من
برطرف شد، او در شادي و فخرفروشي سخت غرق مي شود، مگر كساني كه اهل صبر و عمل
شايسته هستند… .

در
اين آيات تصريح شده كه انسان به طور طبيعي توان و ظرفيت برخورد با مشكلات را
ندارد، در ناخوشي ها بي تابي مي كند و نااميد مي گردد و در خوشي ها خود را گُم مي
نمايد و از اين كه ديگران در سايه راحتي او به راحتي برسند و از خوشي او بهره مند
شوند بخل مي ورزد و امتناع مي كند، اين يك مطلب كه در آيات قبلي هم با الفاظ ديگري
اين معاني آمده است.

ولي
در سوره «معارج» و «هود» پس از تبيين عدم توان و ظرفيت عامه مردم در برخورد با
مشكلاتف عده اي از اين عموم استثناء شده اند، در سورۀ «معارج» افرادي كه پيوسته
اهل نماز هستند، اهل انفاق هستند، عملا قيامت را باور داشته باشند، از نظر جنسي
بتوانند خود را كنترل كنند، اهل امانت باشند و از تحمل شهادت «گواهي» و اداء آن
استنكاف ننمايند. و در سورۀ «هود» كساني كه اهل صبر و مقاومت و عمل شايسته باشند
به عنوان افرادي معرفي شده اند كه توان و ظرفيت برخورد درست با خوشي ها و ناخوشي
ها را دارند.

در
سورۀ «معارج» ويژگي هاي افرادي مستثني، خلاصه تر و در سورۀ «هود» مشروح تر بيان
شده است.

و
به سخن ديگر اگر كسي اهل مقاومت و عمل صالح شد، توان و ظرفيت و شرح صدري پيدا مي
كند كه در خوشي و ناخوشي آن گونه كه بايد عمل خواهد كرد، نه در خوشي خود را گُم مي
كند و نه در مشكلات مايوس مي شود و بدين ترتيب يكي از اصلي ترين اصول اخلاقي در
مديريت را احراز مي نمايد.

 


صبر و استقامت

نهمين
صفت از صفاتي كه مدي شايسته بايد واجد آن باشد صبر و استقامت است.

همان
طور كه در آيه 11 از سورۀ «هود»، «إلا الذين صبروا و عملوا الصالحات» ملاحظه
فرموديد، صبر در كنار ساير اعمال شايسته تنها خصلتي است كه از ديدگاه قرآن كريم در
انسان، توانِ برخوردِ صحيح، با خوشيها و ناخوشي ها را ايجاد مي نمايد. ما هم در
كنار ساير صفاتي كه براي يك مدير شايسته لازم است و در گذشته شرح اين صفات را
ملاحظه فرموديد، صفت صبر را به عنوان آخرين و مهم ترين و ضروري ترين صفاتي كه براي
مديريت لازم است مطرح مي كنيم.

اصولا
ساير صفاتي كه براي مدير و مديريت ضروري است، در تحقق نياز به صبر و مقاومت دارند
و از اين ديد مي توان گفت صفت صبر اساس و زير بناي ساير صفات است، ارتباط شرح صدر
و صبر هم ارتباطي بسيار نزديك و قوي است.

زيرا
همان طور كه قبلا توضيح داديم كه شرح صدر عبارتست از ظرفيت داشتن جان براي ادراكات
و احساساتي كه بر آن وارد مي گردد، قلبي كه نه احساس خوشي آن را پر مي كند و نه
احساس ناخوشي، و نه در اوج قدرت لبريز مي شود و نه در حضيض ذلت، با ظرفيت است، و
صاحبدلي اين چنين، داراي شرح صدر مي باشد.

يك
شاخه شرح صدر يعني ظرفيت دل در رابطه با احساس ناملايمات، صبر و استقامت ناميده مي
شود.

اصولا
مديريت، برخورد انسان با مشكلاتِ اهدافي است كه براي تحقق آن تلاش مي كند، و در
شرايط خاصي مانند شرايط كنوني جمهوري اسلامي به ميزان گستردگي و عمق مشكلات،
مديريت سختي هاي بيشتري دارد و لذا صبر و مسئوليت را تا به آخر درست انجام دهد كه
پر حوصله مقاوم و صبور باشد.

نقش
صبر و مقاومت در كارها تا آنجا است كه اگر اين عنصر از كارها برداشته شود ساير
عناصري كه مي توانند در تحقق هدف، انسان را ياري كنند بي نتيجه مي شوند، به گفته
امام علي عليه السلام:

«الصبر
في الأمور بمنزلة الرأس من الجسد فإذا فارق الرأس الجسد فسد الجسد، و إذا فارق
الصبر الأمور، فسدت الامور».[1]

نقش
صبر در كارها، نقش سر در بدن است، همان طور كه وقتي سر از بدن جدا شود بدن فاسد مي
شود، وقتي صبر از كارها جدا گردد كارها تباه مي گردند.

حضرت
عيسي (ع)نيز مي فرمود:

«انكم
لا تدركون ما تحبون إلا بصبركم علي ما تكرهون».[2]

تحقيقا
شما نمي توانيد به آن چه دوست داريد برسيد مگر در صورتي كه بر آن چه دوست نداريد
صبر و مقاومت كنيد.

نكته
اي كه در پايان اين بحث اشارۀ به آن ضروري است اين است كه واسطه بودن صبر و مقاومت
در تحقق اهداف به ويژه هدف هاي بزرگ يك سنت قطعي الهي است كه بدون آن حتي پيامبران
بزرگ خداوند متعال هم نمي توانند اهداف مديريتي خود را محقق سازند و لذا قرآن كريم
خطاب به پيامبر اسلام مي گويد:

«فاصبر
كما صبر اولواالعزم من الرسل».[3]

تو
هم مانند پيامبران اولواالعزم صبر و مقاومت پيشه كن.

كه
بدون صبر و استقامت و چشيدن طعم تلخ مشكلات نمي تواني رسالت خود را در رهبري و
مديريت جامعه و تحقق اهداف الهي و آرمان هاي اسلامي انجام دهي.

در
مقالات آينده عوامل شرح صدر مورد بررسي قرار خواهد گرفت.

ادامه
دارد

 



1ـ ميزان الحكمه،
حديث 10064.