حضور گسترده مردم در انتخابات و راه آینده

جمعبندی اهمٌ رویدادها

حضور گسترده مردم در انتخابات و راه آینده

انتخابات پنجمین دروه ریاست جمهوری و رفراندم اصلاح قانون
اساسی که روز جمعه ششم مرداد ماه برگزار شد، مهمترین مسأله ای بودکه بعد از ارتحال
امام خمینی(قدس سره الشریف) و انتخاب حضرت ایة الله خامنه ای به رهبری جدید، از
نقطه نظر داخلی و خارجی برای نظام و انقلاب از اهمیت خاصُی برخوردار بود.

از نقطه نظر داخلی، حضور گسترده مردم در انتخابات، پشتوانه
مهمٌی برای رئیس جمهور جدید،( که بر اساس تغییرات قانون اساسی اختیارات متمرکز و
سیعتری نسبت به مسئولین اجرایی قبلی و رؤسای جمهور پیشین در اختیار دارد) محسوب
میگردید و همچنین نمایش قدرت حضور در صحنه مردم در دوره پس از امام تلقی میشد.
خارجیها نیز با دقٌت نظاره گر «روند انتقال آرام و با ثبات نظام» بودند.

جریان اصلاح اصول قانون اساسی گرچه بدلیل ارتحال جانگداز
امام(رضوان الله تعالی علیه) دچار وقفه کوتاهی شد امٌا با پیگیری شورای بازنگری
بسرعت اماده ارائه به مردم گردید. کار اجرائی ثبت نام از نامزدهای ریاست جمهوری
نیز طبق روال گذشته توسط وزارت کشور انجام شد و از حدود نود نفر، شورای نگهبان
تنها حجأ الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی و دکتر عباس شیبانی را واجد شرایط
اعلام نمود. بدین ترتیب محدود بودن کاندیداهای ریاست جمهوری با توجٌه به وحدت نظر
کلیه گروههای و شخصیتهای کشور در مورد معرفی آقای هاشمی رفسنجانی، مانع از زمینه و
انگیزه تبلیغات و فعالیتهای معموله انتخاباتی (که در کشورهای دیگر بمثابه اصلی
ترین لوازم کشاندن مردم به پای صندوقهای اخذ رأی مطرح است) شده بود. امٌا حضور
یکپارچه، آگاهانه و گسترده مردم در ششم مرداد ماه، هر گونه نگرانی در ارتباط با
این امر را برطرف و نقاط ضعف موجود را پر کرد.

گزارشهای ارسالی از نقاط مختلف کشور نشانگر استقبال وسیع
قشرهای مختلف مردم بود. گزارشی از استان اصفهان حاکیست که گروه کثیری از کشاورزان
بدلیل آنکه ساعت تعیین شده برای اخذ رأی( 7 صبح الی 5 بعد از ظهر) با ساعت کار و
دروی محصولات آنان مصادف گردیده بود، ساعتی قبل از شروع رأی گیری در محل اخذ آرائ تجمٌع
کردند تا ابتدائا رأی خود را اول وقت به صندوقها بریزند و سپس به کار خود مشغول
گردند.

استقبال عمومی در استان فارس بحدٌی بود که رأی گیری تا ساعت
23 در آن استان تمدید شد و نهایتا افرادی بدلیل اتمام تعرفه های اخذ رأی، موفق به
دادن رأی نشدند!

شرکت گسترده برادران و خواهران اهل تسنن نیز از رشد
افزاینده آمار رأی دهندگان در دو استان کردستان و سیستان و بلوچستان بخوبی نمایان
است. در دوره چهارم ریاست جمهوری سال 1364 تعداد کل شرکت کنندگان استان کردستان
280451 نفر بود در حالیکه در انتخابات اخیر 356323 نفر به پای صندوقهای رأی آمدند.
در سیستان و بلوچستان نیز در دوره چهارم 175967 نفر در رأی گیری شرکت کرده بودند و
در این انتخابات 257051 نفر آراء خود را به صندوقها ریختند.

در اکثر استانهای کشور، این افزایش با درصدهای متفاوت بچشم
میخورد. آراء نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور نیز قابل توجٌه
است. رقم شرکت کنندگان ایرانی خارج از کشور در این انتخابات گر چه در مقایسه با
رقم رأی دهندگان در دوره چهارم ظاهرا کاهش نشان میدهد امٌا نکته قابل توجه در
ارتباط این است که در آن دوره (سال 64) بیش از یکصد هزار زائر ایرانی به بیت الله
الحرام مشرف شده و آراء خود را در مکه به صندوقها ریخته بودند و در چند سال اخیر
بدلیل جنایت آل سعود «این خائنین به حرم بزرگ الهی لعنة الله و ملائکته و رسله
علیهم» و ممانعت این رژیم از ورود حجاج ایرانی در سال جاری، این تعداد از آراء
خارج از کشور کسر گردیده است.

بهرحال انتخابات در کمال آرامش و نظم انجام یافت و ملٌت،
اصلاحات قانون اساسی را تأیید و حجة الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی را با
اگثریت مطلق آراء به ریاست جمهوری ایران برگزید.

این رأی قاطع با توجه به حسٌاسیٌت دوره ای که اکنون در آن
قرار داریم، اموری را در ارتباط با سیاستهای متخذه به رئیس جمهور جدید ارائه
مینماید که مهمترین و اصلی ترین آن، محور قرار گرفتن نظرات امام خمینی( رضوان الله
تعالی علیه) در ابعاد فرهنگی، اقتصادی، نظامی و سیاست داخلی و خارجی میباشد، تا به
گوشه ای از آرمانهای والای آن امام فقید که برپایی حکومت عدل و زمینه سازی ظهور
امام زمان (عج) است.جامه عمل پوشانده شود.

دولت جدید، تجربه ده سال اداره کشور را در اختیار دارد. در
طی این ده سال، فراز و نشیبهای گوناگونی را در بعد اجرایی شاهد بوده ایم که اگر
اشکالات و نواقص برنامه های قبلی بدرستی موشکافی گردند، میتوانند دولت جدید را در
ارائه یک سیاست و برنامه صحیح رهنمون باشد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمام امور اجرایی کشور در دست
مهدی بازرگان و کابینه وی که اکثریت قریب به اتفاق آنرا عناصر «نهضت آزادی» و جبهه
ملی تشکیل میدادند، قرار گرفت. بینش غیر انقلابی حاکم بر این کابینه از همان
روزهای اوٌل پیروزی، با اعلام برنامه و سیاستهای دولت موقت نمایان بود. خطی را که
دولت موقت یا به عبارت صحیح تر «نهضت آزادی» در پیش گرفت همان روشی بود که شیطان
بزرگ برای مهار انقلاب اسلامی میخواست یعنی محدود و محصور کردن انقلاب در حدٌ
مبارزه با شاه و نه امریکا، جلوگیری از صدور انقلاب، تداوم سیاستهای رژیم طاغوت در
مسائل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و سیستم اداری کشور، مخالفت با نهادهای
جوشیده از انقلاب و خلاصه درگیری کردن جمهوری اسلامی به مسائل داخلی که نهایتا به
تلاشی نظام منجر میگردید.

چنین دولتی نمی توانست در انقلاب اسلامی جایی داشته باشد؛
بهمین دلیل پس از اقدام اصولی و انقلابی 13 آبان 1358 دانشجویان مسلمان پیرو خط
امام در تسخیر لانه جاسوسی و افشای اسناد وابستگی چند تن از مرکزیت نهضت آزادی (
که در دولت موقت دارای پستهای کلیدی و حساسی بودند) به آمریکا ، دولت موقت منعزل
گردید و صاحبان چنین تفکٌری در جامعه و در بین مردم مطرود شدند. البته باید توجه
داشت که گرچه این گروهکها در جامعه ما هیچگونه پایگاهی ندارند لیکن دارندگاه چنین
بینشی تنها به نهضت آزادی و جبهه ملٌی محدود نشده و آگاهی از عمق بینش این گروهکها
ما را قادر خواهد ساخت که هشیارانه از بازگشت مجدٌد چنین تفکٌری با چهره ای دیگر
چلوگیری کنیم و در هیچیک از پستهای غیر کلیدی نظام نیز از آنان بهره نگیریم، زیرا
این بینش برای اسلام هیچگونه شأن حکومتی قائل نیست بلکه معتقد به اداره کشور بر
اساس الگوی تفکٌر غربی است و بهمین دلیل با اتخاذ سیاستهای «میانه» در دولت موقت
قصد جلب حمایت امریکا را داشتند و امیر انتظام سخنگوی جاسوس دولت موقت بارها
ذلیلانه از امریکا درخواست حمایت می نمود تا بوسیله پیوستن مجدد ایران به بلوک
غرب، وقفه ای که توسط انقلاب در راه رسیدن به «دروازه های تمدن بزرگ آریا مهری»
ایجاد شده بود مرتفع گردد و بار دیگر ایران یکی از اقمار شیطان بزرگ بحساب آید تا
بدینوسیله از منزوی شدن ایران در مجامع بین المللی جلوگیری شود!

بهمین دلیل عناصر نهضت آزادی همواره ارتباط خود را با حزب
دمکرات امریکا حفظ کردند: امام خمینی (ره) با تأیید حرکت دانشجویان مسلمان پیرو خط
امام در تسخیر لانه جاسوسی و «انقلابی بزرگتر از انقلاب اوٌل» خواندن آن حرکت، نظر
خود را نسبت به این تفکر و بینش ابراز کردند. البته امام در نامه محرمانه ای که
بدلایلی تاکنون در جامعه انتشار نیافته، نظر صریح خود را پیرامون تفکٌر نهضت آزادی
بیان کرده و در آن نامه تأکید کرده اند که:

«… پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولت موقت
اوٌل انقلاب، شهادت میدهد که نهضت باصطلاح آزادی، طرفدار جدٌی وابستگی کشور ایران
به امریکا است و در این باره از هیچ کوششی فروگزار نکرده است و حمل به صحٌت اگر
داشته باشد آن است که شاید امریکای جهانخوار را که هرچه بدبختی ملٌت مظلوم ایران و
سایر ملٌتهای تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست؛ بهتر از شوری ملحد میدانند و این
از اشتباهات آنها است. در هر صورت بحسب این پرونده های قطور و نیز ملاقاتهای مکرٌر
اعضای نهضت چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم
از انحرافات آنها، اگر خدای تعالی عنایت نفرموده بود و مدٌتی در حکومت موقت باقی
مانده بودند، ملٌتهای مظلوم بوِیژه ملٌت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و
مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که
قرنها سر بلند نمیکرد…»

پر واضع است که بیشترین و پربارترین تجربه را، برادر میر
حسین موسوی و وزاری خدمتگزار که در کوران حوادث پرالتهاب و لحظه لحظه های جنگ
تحمیلی عهده دار مسئولیت اجرایی اداره کشور بودند. اندوخته اند. در مجموع، عملکرد
دولت مهندی موسوی در طی هشت سال گذشته با توجٌه به مشکلات و معضلات گوناگون کشور،
عملکردی مثبت و ارزنده و قابل تقدیر بوده و این مسأله بارها توسط امام خمینی (ره)
مورد تأکید قرار گرفته بود و امام چند بار، رأسا در مقابل مخالفین، به حمایت از
دولت مبادرت ورزیدند. امٌا معضلات و مشکلات موجود خصوصا در امور اقتصادی از عمده
ترین مسائلی بود که دولت نمیتوانست با ابزاری که در اختیارش گذاشته میشد به جنگ
آنها برود. عدم تمرکز در مدیریت گرچه از موانع مهم در امور اجرایی کشور محسوب
میگردید، امٌا قبل از آن مسائلی گریبانگیر دولت بود که عملا هیأت وزیران را دچار
استیصال و سردرگمی مینمود. این مسائل از نداشتن استراتژی در ابعاد مختلف گرفته تا
عدم اجرای اصل 49 قانون اساسی و باز گذاشتن دست سرمایه داران عمده را شامل میشد.بطوریه
طبق آمار رسمی، حجم نقدینگی بخش خصوصی 1700 میلیارد تومان میباشد و این در حالی
است که بودجه دولت 400 میلیارد تومان است و این سرمایه داران هستند که به میل خود
و با هماهنگی با کشورهای غربی قادرند هر بحران اقتصادی و حتٌی سیاسی را در کشور
ایجاد نمایند و علیرغم ایجاد چندین بحران مصنوعی در کشور، متأسفانه قوه قضائیه
برخورد مناسبی با عوامل اصلی این جریان نکرده است.

اکنون دولت جدید با توجه به اختیارات گسترده تر و نیز
برخورداری از قوه قضائیه ای با مدیریت متمرکز، اماکن آنرا خواهد داشت تا به مقابله
ای جدٌی و قاطع با این چند صد تروریست اقتصادی که با اتکاء به سرمایه شان،
گردانندگان اصلی کانونهای فساد اخلاقی، اجتماعی و حتٌی سیاسی در جامعه ما هستند،
برخیزد و بهبود اوضاع اقتصادی در گرو چنین برخوردی خواهد بود و الٌا برای بهبودی
ظاهری و مقطعی اقتصادی ناچار راه استقراض از کشورهای خارجی و در نتیجه، گام نهادن
در راه وابستگی، در مقابل کارگزاران دولت آینده گذاشته خواهد شد.

در حال حاضر که کابینه جدید هیأت وزیران توسط رئیس جمهوری
به مجلس شورای اسلامی معرفی گردیده، از داخل و خارج کشور خطوطی بعنوان «برنامه»
برای دولت آینده مشخص شده که هر یک از ویژگی خاصٌ برخوردار است. رادیوهای بیگانه و
تبلیغات جهان غرب، خطوط دلخواه خود را در چند محور اینگونه مشخص کرده اند:« محصور
کردن انقلاب اسلامی در چارچوب مرزهای ایران، بهبود اوضاع اقتصادی ایران بوسیله
استقراض و بازگذاشتن بی قید و شرط دست بخش خصوصی، ایجاد رابطه با غرب برای خروج از
انزوا، حذف نهادها و نیروهای انقلابی (که این رادیوها تعبیر «تندروها»
یا«بینادگراها» را در مورد آنها بکار میبرد) و سپردن جریان امور به دست تکنوکراتها
و تحصیل کردگان دانشگاههای غرب و یا بعضا قشریٌون و متحجٌرین .»

نگاهی به تحلیلها و مطالبی که رسانه های غربی در ارتباط با
هریک از محورهای فوق منتشر ساخته اند، نحوه القاء این خطوط را بصورتی بارز نشان
میدهد.

روزنامه لوس آنجلس تایمز چاپ امریکا طی گزارشی تحلیلی با
عنوان « بقدرت رسیدن مصلحت گرایان در ایران» مینویسد:

«… انتظار میرود کشور آشفته و طوفانی از یک جنگ 8 ساله
ویرانگر با عراق در مسیری معتدل به بهبود و رفاه رهنمون شود. (مصلحت گرایان) هم
اینک برای جلب کمک به خارج چشم دوخته و از انزوای تحمیلی سیاستهای تند (امام)
خمینی بدر می آیند…»

رادیو بی بی سی 6/5/68:

«… بطور کلٌی بدون بخش خصوصی مسأله بازسازی کار بسیار
مشکل تری برای دولت خواهد بود.. بدلیل اینکه دولت پول ندارد دخالت بخش خصوصی در
بازسازی اقتصادی و تجدید حیات اقتصادی امر اجتناب ناپذیری است بسیاری از سرمایه
داران ایرانی سرمایه های خودشان را یا در امور غیر تولیدی که مایه تورم میشود
گذاشته اند ویا پولهایشان را به خارج منتقل کرده اند… طبق آماری که اخیرا منتشر
شده بود هنوز بیست درصد از مردم ایران هشتاد درصد از منابع سرمایه ها را در اختیار
دارند… آقای رفسنجانی چاره ای نخواهد داشت جز اینکه از سرمایه های خارجی برای
شرکت در ایجاد شرکتهای تولیدی و استفاده از مواد اولیه ایرانی دعوت بکند…».

واشنگتن پست:

«… یک سفیر غربی که در تهران با وی مصاحبه شد میگوید:
اینها (مسئولین نظام جمهوری اسلامی) نمی توانند این کشور را بدون استفاده از
وامهای بین المللی در یک مدٌت معقول بازسازی کنند. آنچه اینها به آن احتیاج دارند
پول کلان است… ایران یا ایرانیان نمی توانند چنین رونقی را بوجود آورند.

این رونق به پشتیبانی مالی قاطع و همکاری کشورهای صنعتی غرب
نیازمند است…».

رادیو کلن 5/5/68 چنین میگوید:

«… برنامه فروش مؤسسات تولیدی دولتی و ترغیب بازرگانی
آزاد و اقتصاد خصوصی، ارزش جمهوری اسلامی را در غرب بالا خواهد برد».

رادیو اسرائل نیز در این میان سهم خود را از چنین معرکه ای
بنقل از روزنامه کویتی السیاسه در تاریخ 3/5/68 اینگونه طلب میکند:

«… نخستین تحوٌل آشکار در رابطه با آزادی گروگانهای غربی
بلافاصله پس از برگزیده شدن رئیس جمهوری آینده ایران صورت خواهد گرفت…!»

متأسفانه در داخل کشور نیز افراد و جریانهایی با این
تبلیغات همنوا شده و ناآگاهانه هریک بنوعی در پی کسب منفعتی از دوران فقدان امام
برآمده اند و این در حالی است که امام خمینی (قدس سرٌه الشریف) با بینش الهی خویش
در مورد تمامی این مسائل نظر مشخص خود را ابراز داشته و جای هیچگونه ابهامی را
باقی نگذاشته اند.

در همین جا لازم به تذکٌر است که باید در نقل سخنان امام،
حتما و حتما مفهوم جملات و حتٌی کلمات، در چارچوب دیدگاه و بینش امام تعبیر و
تفسیر گردد. بعنوان نمونه کلمه ملٌت و مردم را افراد مختلف با برداشتهای گوناگونی
استعمال میکنند و با آن برداشت، وارد اصل « مشارکت مردم در امر اقتصاد» میشوند و
در اینجا است که می بینیم نتیجه ای که میگیرند درست بر خلاف نظرات امام میباشد.
یعنی تعبیرشان از مشارکت مردم، بازگذاشتن دست همان معدود سرمایه داران در تجارت و
صنعت است. در حالیکه امام، خو کلمه «ملٌت» را اینگونه معنی کرده اند.

«… من که «ملٌت» میگویم یعنی همین جمعیت کوچه و بازار و
خیابانهاست، همین جنوب شهریهاست. آنها که در آن وقت( رژیم طاغوت) مستهلک بودند…»[1]

و در پیام مهمشان پیرامون مسأله بازسازی در 11/7/68 استفاده
از نیروی مردم را اینگونه شرح میدهند:

«… استفاده از نیروهای عظیم مردمی در بازسازی و سازندگی و
بهاء دادن به مؤمنین انقلاب خصوصا جبهه رفته ها و توسعه حضور مردم در کشاورزی و
صنعت و تجارت و بازسازی شهرهای تخریب شده و شکستن طلسم انحصار در تجارت داخل و
خارج به افراد خاص متمکٌن و مرفه و بسط آن به توده های مردم و جامعه …».

و درجایی دیگر مسأله را بصورتی عمیق تر تشریح میکنند:

«… ملٌت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای
اسلامی هستند بخوبی دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست و آنها که
تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه
داری و رفاه طلبی منافات ندارد، با الفبای مبارزه بیگانه اند و آنهایی هم که تصور
می کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبٌه می شوند و به
مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون میکوبند. بحث
مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیا خواهی و آخرت جویی دو
مقوله ای است که هرگز باهم جمع نمی شوند و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که
درد فقر و محرومیت را چشیده باشند…»[2].

بدین ترتیب مشخص است مطلبی را که رسانه های گروهی غرب سعی
در القاء آن پیرامون معضلات اقتصادی کشور دارند و مسئولین را تشویق به استقراض از
خارج مینمایند از این دیدگاه کاملا مردود است زیرا بقول امام:

«… مردم ایران ثابت کرده اند که تحمٌل گرسنگی و تشنگی را
دارند ولی تحمٌل شکست انقلاب و ضربه به اصول آنرا نخواهند داشت …»[3].

کشیده شدن پای جمهوری اسلامی به بانکها و مؤسسات تجاری بین
المللی گرچه ممکن است رفاهی مقطعی را بهمراه داشته باشد امٌا بی شک در میان مدٌت و
دراز مدٌت وابستگی مجدٌد به شرق و غرب را بدنبال خواهد داشت مسلما مردم متعهد و
شهید پرور کشورمان راضی نخواهند شد که همه زحمات سالیان پردرد و اضطراب و
افتخارشان دستخوش چنین رفاه ذلت باری گردد. سفارش امام به مردم ما در ماههای آخر
عمر پربرکتش چنین بوده است:

«… باز سفارش میکنم که به خدا متٌکی باشید و برای همیشه
زیر بار شرق و غرب نروید مردم باید تصمیم خود را بگیرند یا رفاه و مصرف گرایی و یا
تحمٌل سختی و استقلال. و این ممکن است چند سالی طول بکشد ولی مردم ما یقینا دومین
راه را که استقلال و شرافت و کرامت است انتخاب خواهند کرد…»[4].

امام فقید در یکی از آخرین پیام های خود بار دیگر این مسأله
را مورد تأکید قرار میدهند:

«… چه کسی است که نداند مردم عزیز ما در سختی هستند و
گرانی و کمبود بر طبقه مستضعف فشار می آورد ولی هیچکس هم نیست که نداند پشت کردن
به فرهنگ دنیای دون امروز و پایه ریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و
برخورد قاطع اسلامی با امریکا و شوروی فشار و سختی شهادت و گرسنگی را بدنبال دارد
و مردم ما این راه را خود انتخاب کرده اند و بهای آنرا هم خواهند پرداخت و بر این
امر هم افتخار میکنند…».[5]

بنابراین دولت جدید این رهنمودهای روشن را در ارتباط با
بازسازی کشور، مشارکت مردم بعنوان اصلی خدشه ناپذیر در پیش روی خود دارد.

یکی از مسائل دیگری که امام فقید بارها بطور مستدل به آن
پرداخته و در ماههای آخر نیز مورد تأکید قرار دادند مسأله «سیاست خارجی جمهوری
اسلامی» خصوصا تبلیغاتی که رسانه های غربی پیرامون «انزوای ایران در جهان» دائما
تکرار کرده و میکنند و بدین ترتیب قصد داشته و دارند که انقلاب اسلامی را در
چارچوب مرزهای ایران محصور و محدود کرده و مسئولین را درگیر با مسائل داخلی کشور
نموده و آنانرا از سرنوشت مستضعفین عالم غافل نمایند. امام در نقطه مقابل این
سیاست صریحا اعلام میکنند:

«… ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و
مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نمائیم
و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم…» [6].

و دو ماه قبل از ارتحال جانگذازشان در پیامی دیگر 2/1/68
تأکید می نمایند:

«… من باز میگویم همه مسئولان نظام و مردم ایران باید
بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان به خیال خام خودشان بیرون نبرند
آرام نخوهند نشست… همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان
را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید لحظه ای آرامتان نمی گذارند…».

امام حتی پا را از این فراتر گذاشته و بصورت مشخص تر تز
معتقدان به «خارج ساختن ایران از انزوای بین الممللی» را اینگونه مورد مذمت قرار
میدهند:

«… آنانکه هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در
سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدید نظر نمائیم و ما خامی کرده ایم و اشتباهات
گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ، سبب بدبینی غرب و شرق
نسبت به ما و نهایتا انزوای کشور شده است واگر ما واقعگرایانه عمل کنیم آنان با ما
برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملٌت ما و اسلام و مسلمین
میگذارند، این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفر آمیز« آیات
شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود
را در دشمنی دیرینه اش با اسلام برملا سازد تا ما… با تمام وجود درک کنیم که
مسأله، اشتباه ما نیست بلکه تعمد جهانخواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا
مسأله فردی «سلمان رشدی» آنقدر برایشان مهمٌ نیست که صهیونیستها و استکبار پشت سر
او قرار بگیرند…»[7].

بهر حال، اکنون که زمام امور اجرایی کشور به دست باکفایت و
اندیشه با درایت یکی از بهترین شاگردان امام و پیشتازان راه امام یعنی حجة الاسلام
و المسلمین هاشمی رفسنجانی سپرده شده است، انتظار عمومی پیاده کردن این اصول و
دیگر اصول ذکره شده از سوی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) برای تداوم انقلاب
و تثبیت جمهوری اسلامی ایران بدست ایشان و کابینه جدید است و نوید پیاده کردن این
خطٌ را خود حجة الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی در مراسم تنفیذ حکم ریاست
جمهوری در جماران 12/5/68 اینگونه بیان داشتند:

«… من اطمینان دارم که رأی مردم ما به رئیس جمهوری رأی به
ادامه راه انقلاب و امام بوده است و بر خلاف تبلیغات استکبار جهانی، ملٌت ما چیزی
جز این راه که همان راه اسلام و قرآن است را نخواهند پذیرفت…».[8]

امید است رئیس جمهوری عزیز و دولت جدید در پیاده کردن
آرمانهای امام فقید موفٌق گردند و مشکلات مستضعفین و محرومین را بر اساس رهنمودهای
آن امام مبین حل نمایند.

والسلام



[1]
22/9/59 در دیدار با فرماندهان سپاه سراسر کشور.