درآمد:
تشکیل حکومت واحد جهانی عدلگستر، در طول تاریخ، همواره آرزوی همه حقباوران و عدالتخواهان بوده است. از نگاه شیعی آینده دولت، بسیار روشن و تاریخ برای رسیدن به آن جامعه آرمانی در حرکت است. این مدینه فاضله در زمین به دست حقپرستان و رهبری حضرت مهدی موعود(عج) و با یاری امدادهای الهی به وجود میآید و او اداره آن را به عهده خواهد گرفت و این اتفاق، آغازی برای حیاتی متکامل و بدون نقص خواهد بود.
در این نوشتار به اختصار به توصیف کوتاهی از این حکومت میپردازیم:
الف. ساختار و سازمان حکومت مهدوی
حکومت حضرت مهدی(عج) کاملترین و گستردهترین حکومتهاست؛ از این رو، ساختار و سازمان این حکومت نیز متناسب با موقعیت زمانی و مکانیاش، ساختار ویژه و نهادهای قدرتِ متمایزی خواهد داشت و نمیتوان با الگوهای موجود آن را تبیین کرد. اما با توجه به اینکه آرمانشهر مهدوی مبتنی بر ساختار «امامت» است، میتوان با نظر به این انگاره، ساخت جهانی آن را مشخص کرد.
۱. الگوی امامت: الگوی حکومت جهانی مهدوی
بر اساس الگوی حکومت اسلامی، امام و رهبر مسلمانان در رأس جامعه قرار میگیرد و زمامداران را به عنوان والی و حاکم، به کشورهای تحت نفوذ گسیل میدارد. این برداشت با در نظر گرفتن شیوه و ساختار حکومتی امامعلی(ع) با حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) قابل انطباق است، اما با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی، با آن تفاوتهائی هم دارد.(۱)
در زمانه حضرت مهدی(عج)، حکومت وسیع و یکپارچه جهانی با عظمت و شکوه چشمگیری شکل میگیرد؛ حکومت اسلامی بر جهان تسلط خواهد یافت(۲) و حضرت مهدی(عج) حاکم و فرمانروای آن خواهند بود.(۳)
سئوالی که ممکن است مطرح شود این است که چه دلایلی بر ضرورت وجود یک حکومت واحد جهانی وجود دارد؟
- دلایل حکومت واحد جهانی
مهمترین دلایل برای استقرار یک حکومت واحد جهانی تحت حاکمیت قانون الهی از این قرارند:
۲-۱ جاودانگی دین اسلام
یکی از ویژگیهای دین اسلام که آن را از سایر شرایع ممتاز میکند، «جاودانگی» آن است که ظهورش توأم با پایان یافتن و مختومه شدن دفتر نبوّت بوده است و احکام و تعالیم آن، برنامه حیاتبخشی را برای تمام انسانها در تمام اعصار ارائه میدهد: «ما کاَنَ محمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکمْ وَ لَکن رسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِینَ؛ محمّد پدر هیچیک از مردان شما نیست، ولى فرستاده خدا و خاتم پیامبران است.»(۴) و «تَبَارَک الَّذى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلىَ عَبدهِ لِیکونَ لِلْعَالمِینَ نَذِیرًا؛ بزرگ [و خجسته] است کسى که بر بنده خود فرقان [کتاب جدا سازنده حق از باطل] را نازل فرمود، تا براى جهانیان هشداردهندهاى باشد.»(۵)
اسلام از آغاز ظهور، خود را دینی جهانی برای همه مردم روی زمین معرفی کرد. آیات فراوانی بر این امر دلالت دارند: «قُلْ یا أیها النَّاسُ إنی رَسولُ اللَّه إلَیکمْ جَمِیعاً؛ بگو اى مردم! من پیامبر خدا به سوى همه شما هستم.»(۶) و «وَ مَا أَرْسَلْنَاک إِلَّا کافَّه لِّلنَّاسِ بَشِیرًا و نَذِیرا؛ و ما تو را جز [به سِمَتِ] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستادیم.»(۷)
افزون بر این آیات، شواهد تاریخی نیز شاهدی بر این مدعا هستند: پیامبر اسلام(ص) به سران کشورهایی چون ایران،(۸) روم،(۹) حبشه،(۱۰) و… نامههایی ارسال کردند تا آنها را به پذیرش اسلام فراخوانند. این امر نشانه جهانیبودن و جاودانگی دین اسلام است.
رمز جهانی بودن اسلام هماهنگی آن با طبیعت و فطرت بشر است: «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ؛ پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده است. دگرگونى در آفرینش الهى نیست. این است آیین استوار؛ ولى اکثر مردم نمىدانند!»(۱۱)
بنابراین، چون فطرت امری است که دگرگونی در آن وجود ندارد، اسلام نیز جاودانگی و گستردگی خود را از این طریق اثبات کرده است.(۱۲)
۲-۲ جامعنگری اسلام
اسلام به همه جوانب مادی و معنوی و فردی و اجتماعی انسان توجه دارد و این امر نشانه جامعیت و همهجانبه بودن آموزههای آن است. از نظر شهید مطهری، «اسلام طرحی است کلی و جامع و همهجانبه و معتدل و متعادل و حاوی همه طرحهای جزئی و کارآمد در همه موارد.»(۱۳)
سید قطب نیز معتقد است که، «اسلام، راهی است نمایان و روشن؛ راهی به زندگی و کمال. آیینی است که جهان هستی را میشناساند و موقعیت انسان را در این پهنه وسیع مشخص میسازد؛ هدف اصلی آفرینش او را بیان میکند و برنامهای را شرح میدهد که همه سازمانها و تشکیلات زندگیساز از آن عقیده سرچشمه میگیرند و بدان متکی هستند و طرز فکر اسلامی را به صورت واقعیتی مجسم، در زندگی بشر جلوهگر میسازند؛ مانند:
۱سازمان اخلاقی؛ یعنی ریشههای اخلاق و پایههای اساسی و نیروهای نگاه دارنده آن در اجتماع؛
۲. تشکیلات سیاسی و شکل حکومت و خصوصیات آن؛
۳. نظام اجتماعی و هر آنچه در نگاهداری و بقاء آن مؤثر است؛
۴. سیستم اقتصادی و فلسفه و تشکیلات آن؛
۵. حقوق بینالملل و همبستگی جهانی.
ما طبق تعلیمات اسلامی معتقدیم که سرانجام، بشریت فرمانبر اسلام خواهد شد و جهان در آینده بر مدار اسلام خواهد گشت و گواه ما آنکه این آیین، راه زندگی و کمال است. میگوییم راه زندگی، زیرا تمام لوازم یک زندگی اجتماعی سعادتمندانه به صورت مقرراتی متین و محکم و پیوسته و انفکاکناپذیر در برنامه آن گنجانده شده است و همین مقررات هستند که زوایای مختلف زندگی بشر را اداره میکنند، به نیازمندیهای گوناگون وی پاسخ میدهند و نیروهای انسانیِ او را در راههای صحیح و ضروری مصروف میسازند.»(۱۴)
اگر انسانها در کل جوامع بشری به مرجعی مراجعه کنند که از آدمی و سرشت او شناخت درستی داشته باشد، برای اداره زندگی خود با مشکل مواجه نخواهند بود؛ اما خوی خودخواهی و خودبرتربینیِ انسان مانع از آن میشود تا به کسی مراجعه کند که از همه جهات آدمی را میشناسد. اسلام معتقد است خالق انسان از مخلوق خود آگاهی کامل دارد و از همه خواستهها و امیال او آگاه است و اوست که میتواند بهترین نسخه را برای اداره بهتر زندگی بشر صادر کند:
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاِنْسانَ وَ نَعْلَم ما تُوَسْوِسُ بِهَ نَفْسهْ وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ؛ و ما انسان را خلق کردیم و از وسوسههای نفس او کاملاً آگاهیم و ما از رگ گردنش به او نزدیکتریم.»(۱۵) منظور آن است که ما از همه کس و همه چیز به او نزدیکتریم، او را بهتر از هرکس دیگری میشناسیم، آرزو و نیازهای او را میدانیم و میتوانیم بهترین قانون را برای تنظیم زندگی او ارائه عرضه کنیم.
ب. قلمرو حکومت
حکومت حضرت صاحبالامر(عج) حکومتی جهانی است و در سایه حکومت او سراسر زمین را خوبی و زیبائی فرا خواهد گرفت. در روایات زیادی به این موضوع اشاره شده است:
در دسته اول روایات آن آمده است که حضرت مهدی(عج) زمین را که پر از ظلم و جور شده است، پر از عدل و داد میکنند.(۱۶) کلمه زمین (ارض) شامل سراسر کره خاکی است و هیچ دلیلی وجود ندارد که معنی آن را به بخشی از زمین محدود کنیم.
دسته دوم روایات از تسلط امام مهدی(عج) بر مناطق مختلف جهان خبر دادهاند. گستردگی و پراکندگی و اهمیت آن مناطق، حکایت از سلطه آن حضرت بر تمامی جهان دارد و معلوم است که نام بردن از شهرها و کشورها در روایات از باب نمونه بوده و میزان درک مخاطبان روایات در آن زمان نیز در نظر گرفته شده است.
روایات مختلف، از روم، چین، کوههای دیلم، ترک، سند، هند، قسطنطنیه، کابلشاه و خزر به عنوان مناطقی نام بردهاند که اماممهدی(عج) بر آنها مسلط خواهند شد و آنها را فتح خواهند کرد. (۱۷) خلاصه اینکه تسلط ایشان بر مناطق حساس و مهم جهان، حکایت از گستردگی جهانی فرمانرواییِ آن حضرت دارد.(۱۸)
دسته سوم روایاتی هستند که بهروشنی از جهانی بودن حکومت مهدوی خبر میدهند. در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است که خداوند متعال فرموده است: «… من دین خود را به دست آنها [پیشوایان دوازدهگانه] بر همه آیینها پیروز میگردانم و به دست ایشان فرمان خود را [بر همه چیره] خواهم ساخت و به [قیام] آخرینِ آنها، سراسر زمین را از دشمنانم پاک خواهم کرد و او را بر مشرق و مغرب زمین فرمانروا خواهم گرداند.»(۱۹)
امام باقر(ع) نیز در اینخصوص میفرمایند: «قائم از ما خاندان پیامبر«ص» است؛… او کسی است که فرمانرواییاش مشرق و مغرب عالم را فراخواهد گرفت و خداوند به دست او دین خود را بر همه ادیان غلبه میدهد، اگرچه مشرکان را خوش نیاید.»(۲۰)
ج. مرکز حکومت
مرکز حکومت مهدوی، شهر تاریخی کوفه است و کوفه در آن زمان اهمیت جهانی و بینالمللی پیدا میکند. شواهد روایی در این خصوص بسیارند که ما در این مقام به برخی از آنها اشاره میکنیم.
امام صادق(ع) در ضمن روایتی طولانی در باب مهدویت فرمودند: «مرکز حکومت او شهر کوفه و محل قضاوت ایشان مسجد بزرگ کوفه است.»(۲۱) حضرت علی(ع) نیز میفرمایند: «گویا شیعیانم را در مسجد کوفه میبینم که خیمه زدهاند و قرآن را همانگونه به مردم یاد میدهند که نازل شده است.»(۲۲)
د. مدت حکومت
پس از تشکیل آرمانشهر مهدوی، وعده الهی تحقق مییابد و حکومت خوبان که با فرمانروایی حضرت مهدی(عج) آغاز میشود تا پایان عمر دنیا ادامه خواهد یافت و دیگر روزگار ظلم و ظالمین تکرار نخواهد شد.
پیامبر اسلام(ص) این دوران را چنین توصیف میکنند که خداوند متعال فرموده است: «پس از آنکه مهدی(عج) به حکومت رسید، دولت او را دوام خواهم بخشید و پیوسته تا قیامت، روزگار و حاکمیت زمین را در دست اولیاء و دوستان خود دست به دست خواهم کرد.»(۲۳)
بنابراین آرمانشهر مهدوی دولتی است که پس از آن دولتی دیگر نخواهد بود و در حقیقت، تاریخ جدیدی از حیات بشر شروع خواهد شد که سراسر در زیر حاکمیت الهی استمرار خواهد یافت. امامباقر(ع) میفرمایند: «دولت ما آخرین دولتهاست و هیچ خاندان صاحب دولتی نمیماند، مگر اینکه پیش از حکومت ما حاکم میشود؛ تا وقتی حکومت اهلبیت«ع» برپا شد و شیوه حکمرانی ما را دیدند، نگویند اگر ما هم حاکم میشدیم، همینگونه عمل میکردیم.»(۲۴)
تردیدی نیست که مدت حکومت آن حضرت باید بهقدری باشد که امکان تحول جهانی و استقرار عدالت در همه مناطق عالم وجود داشته باشد، ولی اینکه این هدف طی چند سال به دست میآید، تخمینزدنی نیست و در این زمینه باید به روایات امامان معصوم«ع» رجوع کرد.
روایاتی که مدت حکومت حضرت مهدی(عج) را بیان میکنند گوناگونند. بعضی از روایات مدت حکومت آن حضرت را پنج سال و تعدادی از آنها هفت سال و برخی دیگر هشت، نه و ده سال بیان کردهاند. چند روایت هم مدت این حکومت را نوزده سال و چند ماه و بالاخره چهل سال و ۳۰۹ روز برشمرده است.(۲۵)
گذشته از اینکه علت این همه اختلاف در روایات روشن نیست، پیدا کردن مدت واقعی حکومت از میان این روایات کار دشواری است؛ بعضی از علمای شیعه با توجه به فراوانی و شهرت روایاتِ هفت سال، این نظر را انتخاب کردهاند؛(۲۶) اما هفت سالی که به تعبیر امام صادق(ع) روزها و شبهای آن چنان طولانی میشود که یک سال آن برابر با ده سال معمولی است.(۲۷)
هـ .کارگزاران
در حکومتی که در رأس آن حضرت مهدی(عج) قرار داشته باشد، طبیعی است که کارگزاران و مسئولان آن نیز باید از بزرگان و نیکان امت باشند. از اینرو در روایات متعدد مشاهده میکنیم که ترکیب دولت ایشان را پیامبران، تقواپیشگان، صالحان روزگار و امتهای پیشین و سران و بزرگان اصحاب پیامبر(ص) تشکیل دادهاند که نام برخی از آنان بدینگونه است: حضرت عیسی(ع)،(۲۸) هفت نفر از اصحاف کهف، یوشع (وصی موسی(ع))، سلمان فارسی، مالک اشتر و… .(۲۹)
مجموع روایاتی که در این خصوص وجود دارند، بیانگر آنند که بارِ سنگین حکومت و اداره سرزمین پهناور اسلامی را نمیتوان بر دوش هرکسی نهاد؛ بلکه این مسئولیت را باید افرادی بپذیرند که بارها آزمایش شده و شایستگی خود را به اثبات رسانده باشند.(۳۰)
و. مهدییاوران
ظهور حضرت مهدی(عج) با اجتماع یاران او همراه است؛ یارانی که به تعبیر پیامبر اسلام(ص): «پیشینیان بر آنان سبقت نگرفتهاند و آیندگان به آنان نخواهند رسید.»(۳۱)
مهدییاوران که ۳۱۳ نفر هستند،(۳۲) با حضور خود فرمان موعود را لبیک میگویند و گِرد آفتاب وجودش حلقه میزنند تا در رکاب او وعده الهی را تحقق بخشند و حاکمیت دولت اهلبیت«ع» را بر جهان بگسترانند.
امامجواد(ع) به صحیفه مختومهای اشاره میکنند که در آن مشخصات یاران مهدی(عج) ثبت است: «همراه قائم(عج) صحیفه مُهرشدهای هست که اسامی یارانش همراه با ویژگیها، شهر، آراستگیها و کنیههایشان در آن نوشته شده است.»(۳۳)
- نژادهای گوناگون
مهدییاوران از نژادی خاص، قبیلهای باسابقه یا کشوری معروف گزینش نمیشوند، زیرا این نهضت قیامی عدالتگسترانه است و در راستای تحقق اسلام ناب، نژادپرستی در آن جایی ندارد. یاران امامزمان(عج) از سراسر جهان و از دورترین شهرها و به تعبیر روایات، از «اقالیم الارض» (کشورهاى روى زمین)(۳۴) و «اقصی البلاد» (از دورترین نقاط عالم)(۳۵) گِرد هم میآیند.
امامصادق(ع) از حضور تعدادی از اهل «نوبه»(۳۶) که به ظاهر سیاه پوستاند، در میان یاران مهدی خبر میدهند.(۳۷) اشاره به عجم (غیرعرب) بودن یاران موعود در روایات،(۳۸) جدای از تأکید بر شایستهگزینی، دلیلی بر مبارزه با قومیتگرایی است؛ یعنی همان امتیازبخشی پوچی که اعراب و بسیاری از نژادها بر آن پای میفشردند. البته غیر از ۳۱۳ یار اصلی، انسانهای مؤمن و لایق دیگری نیز در زمره اصحاب عمومی مهدی(عج) خواهند بود.(۳۹)
۲. یاران جوان
جوانان بیشترین یاران امامزمان(عج) هستند. حضرت علی(ع) بشارت دادهاند: «یاران قائم جوان هستند. در میان آنها پیرمرد یافت نمیشود، بهجز مانند سرمه در چشم و نمک در طعام، که کمتر از هر ماده در طعام، نمک آن است.»(۴۰)
حضرت مهدی«عج» خود نیز جوان است و هرچند که صدها سال از حیات او میگذرد، به اعجاز الهی سیمایش مانند جوانی خوشچهره است. امامحسن(ع) در بیان این نکته میفرمایند: «خداوند مهدی«عج» را، به قدرت خویش، در سیمای کمتر از چهل سال آشکار و ظاهر میکند.»(۴۱)
اصحاب کهف از جمله جوانانی هستند که توفیق یاری حضرت حجت(عج) را به دست خواهند آورد. اینان هنگام ظهور مهدی(عج) زنده و برانگیخته میشوند و در رکاب آن حضرت قرار میگیرند.(۴۲) اصحاب کهف اگرچه افرادی سالخورده به شمار میآیند، به سبب ایمان، صداقت، جانبازی و فداکاری در راه خدا و مبارزه با ظلم و دفاع از حق، هنگام ظهور حضرت به صورت جوان سر از خاک بیرون میآورند و در خدمت امام عصر(عج) قرار میگیرند. برخی از روایات دیگر نیز به اصحاب کهف، واژه جوان (فَتی) اطلاق کردهاند.(۴۳)
جوانان جایگاهی بنیادین در زمینه ظهور و پاسداشت ارزشهای اسلامی و همچنین مبارزه با تهاجم فرهنگی و عوامل تخریبزا دارند. رسالت نسل جوان در توسعه فرهنگ دینی، بسط و تکوین حکومت مهدوی و تلاش در جهت پایدارسازی و ثمربخشیِ هرچه بیشتر و بهتر آن رسالت بیبدیل است.
نکته شایان ذکر این است که جوان بودن یاران مهدی(عج) لطمهای به جایگاه پیرانِ با ایمان نمیزند و بر عدم همراهی ایشان گواهی نمیدهد؛ زیرا بهجز ۳۱۳ یار اصلی، مؤمنان بسیاری نیز گرد مهدی(عج) و فرماندهان جوانش جمع میشوند و ایشان را یاری خواهند کرد.
- حضور زنان
زنان متعهد در تاریخ، نقش چشمگیری در حماسهها و قیامها داشته و پیامآور حضور توأم با عزّت و عفّت بودهاند. وجود پنجاه زن جوان در میان ۳۱۳ یار امامزمان(عج) حکایتگر جایگاه ویژه آنان در عصر ظهور است. امامباقر(ع) میفرمایند: «سوگند بهخدا که سیصد و سیزده نفر، بیوعده پیشین، گِرد میآیند و در میان آنان پنجاه زن هست.»(۴۴)
بیشک، کارآمدی زنان در عرصههایی جلوه میکند که با سرشت و طبیعت ایشان سازگار باشد. از اینرو، سرپرستی و انجام امور بهداشتی و درمان را میتوان یکی از کارکردهای آنان نام برد. این نکته را از سخن امامصادق(ع) درباره آن دسته از زنانی میتوان فهمید که رجعت میکنند و در زمره یاران عمومی مهدی(عج) قرار میگیرند. ایشان میفرمایند: «همراه مهدی(عج) سیزده زن هستند، آنان مجروحان را مداوا و از بیماران جنگی پرستاری میکنند؛ بر همان سیاق که زنان در زمان پیامبر اسلام(ص) همراه ایشان بودند.»(۴۵)
پینوشتها:
- محسن مهاجرنیا، ساختار حکومت امامعلی(ع)، در دانشنامه امامعلی(ع)، ج۶، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،۱۳۸۰، ص۱۲۵و۱۲۶.
- کامل سلیمان، یومالخلاص، ج۱ (انصار الحسین)، طهران: الثقافه، ۱۹۹۱م، ص۴۹۶.
- محمدبن جریر طبری، دلائل الامامه، قم: دارالذخائر للمطبوعات، بیتا، ص۲۵۵.
- احزاب/۴۰.
- فرقان/۱.
- اعراف/۱۵۸.
- سبا/۲۸.
- محمد حمیدالله، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد(ص)، ترجمه سیدمحمد حسینی، تهران: سروش، ۱۳۷۴، ص۱۸۹.
- همان، ص۱۵۴.
- همان، ص۱۴۷.
- روم/۳۰.
- خلیلیان، سید خلیل، حقوق بینالملل اسلامی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ۳، ۱۳۶۸، ص۲۲۳و۲۲۴.
- مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۳، تهران: صدرا، ص۱۶۴.
- سید قطب، آینده در قلمرو اسلام، ترجمه سیدعلی خامنهای، قم: هجرت، ۱۳۴۷، ص۱۹تا۲۲.
- ق/۱۵.
۱۶ شیخ صدوق، امالی، بیروت: اعلمى، چ۵، ۱۴۰۰ق، ص۲۵.
- نعمانی، الغیبه، تهران: صدوق، ۱۳۹۷ق، باب۱۳، ص۲۴۹.
- محمدمهدی حائریپور و دیگران، نگین آفرینش، تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، ج۱۳، ۱۳۸۷، ص۱۸۰.
- کمالالدین، ج۱، تهران: اسلامیه، چ۲، ۱۳۹۵ق، ص۳۳۱.
- همان، ج۱، ص۳۳۱.
- بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۱.
- بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۶۲، ح۱۳۹.
- کمالالدین، ج۱، ص۲۵۶.
- قتال نیشابوری، روضه الواعظین و بصیره المتعلمین، ج۲، قم: رضى، ص۲۶۴.
- برای آگاهی از روایات ر.ک: نجمالدین طبسی، چشماندازی به حکومت حضرت مهدی(عج)، قم: بوستان کتاب،۱۳۸۰، ص۱۷۳تا۱۷۵.
- صدرالدین صدر، المهدی، بیروت: دارالزهرا، ۱۳۹۸ق، ص۲۳۹.
- الارشاد، ص۳۸۱.
- ابنطاووس، ملاحم، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات، ص۸۳.
- ابوجعفر محمدبن جریر طبری، دلائل الامامه، ص۲۷۴. و بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۴۶.
- نجمالدین طبسی، پیشین، ص۱۷۳.
- «لم یسبِقُهُم الاَولُون و لایدرکهم الاخَروُن.» در: سید حیدر کاظمی، بشاره الاسلام، قم: اسلامی، ص۵۴.
- سیدبن طاوس، الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر(عج)، قم: شریف رضى، ۱۳۷۰ش، ص۱۴۸.
- سید حیدر کاظمی، پیشین، ص۹.
- محمدبن ابراهیم نعمانى، الغیبه للنعمانی، تهران: صدوق، ۱۳۹۷ق، ص۳۱۹.
- قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، ج۳، قم: مدرسه اماممهدى(عج)، ۱۴۰۹ق، ص۱۱۶۶.
- ولایتی از زنگبار، به نقل از برهان قاطع؛ ولایتی از بلاد سودان از اقلیم اول به جنوبی مصر بر کنار رود نیل و آن واسطه است میان صعید مصر و حبشه. بهنقل از فرهنگ دهخدا.
- شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۷، تهران: دارالکتب الإسلامیه، چ۴، ۱۴۰۷، ص۴۰۵.
- بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۷۰.
- محمدباقر پورامینی، مهدییاوران، تهران: بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج)، ۱۳۸۵، ص۲۳.
۴۰ . نعمانی، الغیبه، ص۳۱۵؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۳.
- شیخطبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، چ۳، تهران: اسلامیه، ۱۳۹۰ق، ص۴۶۵.
- صدرالدین صدر، پیشین، ص۱۰۵.
- بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۷۵.
- العیاشی، ج۱، ص۶۴.
۴۵٫ اثبات الهداه، ج۳، دارالکتاب الاسلامیه، بیتا، ص۵۷۵.