Tag Archives: امام زمان

11آوریل/22

مهدی یاوری، از ادعا تا حقیقت

اشاره:

سالگرد ولادت با سعادت آخرین منجی عالم بشریت، فرصت دیگری است تا با اوصاف و ویژگی‌های مهدی‌یاوران واقعی آشنا شویم و عاشقان حقیقی امام زمان«عج» را از مدعیان دروغین باز شناسیم و خود نیز به قدر امکان در این مسیر گام برداریم و از زمره  منتظران راستین قرار گیریم.

ارائه همه صفات و ویژگی‌های منتظران واقعی از حوصله این مقاله کوتاه بیرون است؛ ولی:

آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به قدر تشنگی باید چشید

(مولانا)

از این رو در ادامه هفت صفت از مهم‌ترین صفات مهدی یاوران را مرور می‌کنیم:

 

۱- دانش مهدویان

عصر امروز عصر علم و دانش است. دین مبین اسلام نیز بیش از هر دین و آیین دیگری به علم بها داده و انسان‌ها را به تعلیم و تعلّم فراخوانده است. ده‌ها آیه در قرآن کریم و صدها حدیث در مجموعه ارزشمند سخنان اهل بیت عصمت«ع» در بیان اهمیت علم، جایگاه، تعریف، اقسام، شرایط و مسائل علم و آموزش و نیز مذمت جهل و آثار آن آمده است.(۱)

یکی از ویژگی‌های ممتاز یاران امام زمان«عج» علم و دانش آنان است. زمان ظهور را می‌توان عصر شکوفایی علمی نامید. امام صادق«ع» در این باره می‌فرمایند: «علم و دانش بیست و هفت حرف است و همه آنچه پیامبران آورده‌اند، تنها دو حرف آن است و مردم تا کنون جز با آن دو حرف، با حرف‌های دیگر آشنایی ندارند. هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون می‌آورد و آن دو حرف را نیز ضمیمه می‌کند و مجموع بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر می‌سازد.»(۲)

پیشرفت علمی در آن زمان به قشر خاصی اختصاص ندارد، بلکه تمام اقشار از دانش کافی بهره‌مند خواهند بود. به‌عنوان نمونه، برابر روایت امام باقر«ع» در روزگار آن حضرت زنان در خانه‌های‌شان به طریق کتاب خدا و سنت پیامبر«ص» قضاوت می‌کنند.(۳) در آن زمان، کلاس‌های آموزشی فراوانی برگزار می‌شوند و مسلمانان و به‌ویژه شیعیان به تعلیم و تعلم مشغولند. در آن زمان یاران امام زمان«عج» حلقه‌های علمی و کلاس‌های دانش‌اندوزی تشکیل می‌دهند و بر دانش دیگران می‌افزایند و کسانی که طالب علم باشند در کلاس آنها شرکت می‌کنند.

امام علی«ع» می‌فرمایند: «گویى شیعیانم را می‌نگرم که در مسجد کوفه خیمه‏‌ها زده‌‏اند و در آن دانش‌های اصیل قرآنی را به مردم مى‌آموزند.» (۴)

امروز به برکت انقلاب اسلامی، میدان دانش بیش از هر زمان دیگری باز شده و همه به‌ویژه مهدی‌یاوران واقعی وظیفه دارند در این میدان بتازند. «این گوی و این میدان»

نوجوان، جوان، برنا، زن، مرد، دانش‌آموز، دانشجو، طلبه، معلم و استادی می‌تواند خود را یاور امام زمان«عج» بداند و در علم‌آموزی سخت بکوشد.

 

۱-۱ ایمان مهدی یاوران

یکی از مهم‌ترین چالش‌های فعلی جامعه، ضعف ایمان است. اگر ایمان جامعه تقویت شود، بسیاری از مشکلات خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… برطرف خواهند شد. منتظر واقعی امام زمان«عج» باید همیشه در تقویت ایمان خود بکوشد. ایمان کامل، ربانی بودن و معرفت توحیدیِ یاران امام زمان«عج» به‌گونه‌ای است که امام علی«ع» در این باره می‌فرمایند: «فَهُمُ‌الّذینَ وَحَّدُوا اللَّهَ حقَّ تَوحیده،(۵) آنان به یگانگی خداوند، آن چنان که حق توحید اوست، اعتقاد دارند.» ایمان آنان به‌گونه‌ای است که نه شبهات در باور آنان خللی ایجاد می‌کند و نه تردید‌ها و شکست‌ها در حریمشان راه می‌یابد. امام علی«ع» در این باره می‌فرمایند: «مردان باایمانی که خدا را آن چنان که شایسته است، شناخته‌اند، و آنان یاوران مهدی«عج» در آخرالزمان‌اند.» (۶)

امام صادق«ع» نیز به این ویژگی مهم یاران امام زمان«عج» اشاره می‌کنند و در وصف یاران امام زمان«عج» می‌فرمایند: «مردانی که قلب‌های آنان همانند پاره‌های آهن و ایمان آنها ازآهن سخت‌تر است و هیچ تردیدی در ذات خداوند ندارند.»(۷)

اگر در شب عاشورا، زمزمه یاران امام حسین«ع»، دشمن را به حیرت واداشت و باعث شد عده‌ای از ننگ همراهی با طاغوت نجات یابند، زمزمه یاران مهدی«عج» نیز همواره به گوش می‌رسد. امـام صادق«ع» شب زنده‌داری و تضرّع آنان به درگاه خداوند را این‌ گونه توصیف می‌کنند:

«بزرگ‌مردانى که شب‌ها را نمى‌خوابند؛ آنها در نمازشان همچون زمزمه‌ انبوه زنبوران، زمزمه می‌کنند. شب‌ها را شب‌زنده‌دارى میکنند و در حالى که بر مرکب‌هاى خویش سوارند (و آماده پیکار) صبح مى‌کنند. عابدان شب و شیران روزند.»(۸)

از ایـن‌ گـونـه روایـات اسـتـفـاده می‌شـود کـه یـاران مـهـدی«عج» در انـقـلاب جهانی‌اش، عاشورائیانی هستند که عرفان و معنویت را با حماسه در هم آمیخته‌اند.

امروزه که دشمنان اسلام همه تلاش خودشان را برای تضعیف ایمان جامعه به کار گرفته‌اند، مهدی‌یاوران وظیفه دارند در تقویت ایمان خود و جامعه ایمانی بکوشند تا خود و جامعه را در راستای اهداف انقلاب جهانی مهدوی قرار دهند. اینک که دشمن از همه راه‌ها و با همه ابزارهای فرهنگی، سمعی، بصری و… برای تضعیف باورهای دینی حمله کرده است، ما نیز وظیفه داریم با تمام توان به میدان آییم.

هان اهل قلم! قلم تفنگ است امروز

برگیر سلاح خود که جنگ است امروز

برخیز که بی‏بهانه سنگر گیریم

در خانه، به هر بهانه، ننگ است امروز

(جواد محدثی)

 

۲-۱معرفتِ یاران

یکى از چیزهایى که عمل انسان را احسن مى‏کند، یعنى درجه عمل را بالا مى‏برد… معرفت خداوند است و همان معرفت است که به دنبال خودش هیبت و خشیت و احساس عظمت مى‏آورد.(۹) از مهم‌ترین ویژگی‌های مهدی‌باوران، معرفت آنان نسبت به امام زمان«عج» است. هر چند در بسیاری از موارد علم و معرفت، مترادف یکدیگر استعمال می‌شود، ولی بین این دو تفاوت‌هایی وجود دارند. یکی از تفاوت‌ها این است که علم و دانش  بر شناخت اجمالی و تفصیلی هر دو اطلاق می‌شود، ولی معرفت، تنها بر «آگاهی به عین شیء» اطلاق می‌شود.(۱۰) یعنی ممکن است کسی با دلایل عقلی و… علم و آگاهی به وجود امام برایش حاصل شود، ولی آدمی آنگاه می‌تواند ادعای معرفت به امام داشته باشد که وجود آن حضرت را در کنار خود به‌خوبی حس کند و در نجوای شبانه و روزانه، گرمی همراهی با حضرت را بچشد. این نوع از معرفت، بسیار سودمند و رهگشاست. نجوای صاحبان این معرفت در هر صبح و شام این است:

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه؟

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

در میکده و دیر که جانانه تویی تو

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه

(شیخ بهائی)

 

با توجه به ارزش این معرفت است که در باره زیارت معصومان«ع» می‌خوانیم هر کس امام را با معرفت زیارت کند، خداوند همه گناهانش را می‌آمرزد.(۱۱) جزایش بهشت است. و… بنابراین معرفت امام زمان«عج» بسیار مهم است و آنگاه می‌توانیم ادعای معرفت داشته باشیم که حضور آن حضرت را در کنار خودمان بیابیم. هر چند ما امام را نمی‌بینیم، ولی پرونده رفتار ما مستمراً محضر امام ارائه می‌شود. اینک با این معیار خود را بسنجیم و ببینیم آیا از منتظران واقعی هستیم.

آیا کسی که بازیگران و سلبریتی‌ها را بسیار بهتر از امام زمان«عج» می‌شناسد، منتظر واقعی است؟ آیا بازار امروز جامعه، بازار مورد قبول امام زمان«عج» است؟ دانشگاه‌ها و مدارس متوسطه و ابتدایی چه؟ آیا حوزه‌های علمیه به وظیفه خود به‌نحو احسن عمل می‌کنند؟

 

۳-۱ بصیرت مهدویان

یکی از نتایج معرفت، بصیرت است. یاوران حضرت مهدی«عج» در سایه معرفتی که دارند، در فرمانبری از امام و شناخت او و تشخیص حق و باطل دچار مشکل نمی‌شوند و در فتنه‏‌ها هوشیارانه راه می‌جویند. بصیرت مهدی‌یاوران به‌گونه‌ای است که گویا حقایق را با چشم سر می‌بینند و به آن یقین دارند. بصیرت آنان سبب می‏شود که در احیای سنت و مبارزه با بدعت درنگ نکنند. مولای متقیان«ع» در خطبه ۱۵۰ نهج البلاغه از فتنه‌هایی سخن می‌گونید که در آینده مردم را در برخواهد گرفت و در ادامه از فردی از اهل بیت«ع» سخن می‌گویند که دور از دیده مردم است و در فتنه‌ها راهگشاست: «بدانید از ما آن کسى که فتنه‌هاى آینده را درک کند با چراغى روشن در آن حرکت کند و به روش نیکان قدم بردارد تا در آن فتنه‌ها بندى را بگشاید… او به دور از دیده مردم است. جویندگان نشانش را نبینند هرچند پیاپى نظر کنند.»(۱۲)

با توجه به ویژگی‌هایی که در خطبه فوق آمده، دانشورانی از شیعه و اهل سنت(۱۳) معتقدند، مقصود حضرت از موعود یاد شده، حضرت مهدی«عج» است. بصیرت یاوران مهدی آن ‌گونه است که به هدایت‌یافتگی خود و گمراهی دشمنانشان ایمان کامل دارند. آنان نه از کسی و قدرتی وحشت ندارند و نه به خاطر پیوستن فرد یا قدرتی به گروهشان به شادمانی و غرور دچار می‌گردند.

مولای متقیان«ع» در این باره می‌فرمایند: «آنگاه خداوند گروهی را بر گرد او می‌آورد که به‌سان ابرهای پراکنده و پاییزی به هم پیوسته و متراکم می‌شوند. میان دل‌های آنان پیوندی از مهر و ایمان به وجود می‌آورد که نه از قدرتی می‌هراسند و نه به خاطر پیوستن فرد یا قدرتی به گروهشان دچار شادمانی و غرور می‌شوند، شمارشان شمار یاران پیامبر«ص» در بدر (۳۱۳ نفر) است و از نظر مقام و منزلت، نه گذشتگان از آنان سبقت جسته‌اند و نه آیندگان به آنان می‌رسند.(۱۴)

 

۲- شجاعت منتظران

شجاعت و شهامت مهم‌ترین کلید پیروزى و اساسى‏ترین پایه سربلندى و عظمت انسان‌هاست، نه تنها در میدان جنگ که در میدان‌هاى سیاست و اجتماع و حتى مباحث علمى، شجاعت نقش کلیدى را دارد. به همین دلیل علماى اخلاق، شجاعت‏ را یکى از ارکان چهارگانه فضایل بر شمرده‌اند.

علمای اخلاق شجاعت را به شجاعت جسمی و روحی تقسیم کرده‌اند و در روایات، شجاع‌ترین مردم کسی شمرده شده که بر هوای نفس غلبه کند.(۱۵)

ویژگی یاد شده، یعنی شجاعت، از مهم‌ترین اوصاف یاوران مهدی«عج»است. یاران مهدی«عج» مانند مولای‌شان، افرادی شجاع و مردانی پولادین هستند که از هیچ چیز جز خدا هراس ندارند. در روایات فراوانی به این صفت اشاره شده است. به عنوان نمونه امام علی«ع» در توصیف شجاعت یاران امام زمان«عج» می‌فرمایند: «همه شیرانی هستند که از بیشه‌ها خارج شده‌اند و اگر اراده کنند کوه‌ها را از جا بر می‌کنند.»(۱۶)

برابر روایت دیگری که از امام سجاد«ع» نقل شده؛ دل‌های مهدی‌یاوران چون پاره‌های آهن شده است.(۱۷) امام سجاد«ع» نیروی آنان را برابر نیروی چهل مرد معرفی کرده است.(۱۸)

شجاعت بی‌نظیری که یاوران امام زمان«عج» از خود بروز می‌دهند باعث می‌شود که ترس و دلهره از آنان بر قلب دشمنان امام«ع» مستولی شود. امام صادق«ع»، ضمن روایتی که بخشی از اوصاف یاران امام مهدی«عج» بیان کرده، به ویژگی یاد شده نیز اشاره فرموده‌اند: «آنها در جنگ‌ها امام را در میان می‌گیرند و با جان خود از وى دفاع می‌کنند و هر کارى داشته باشد برایش انجام می‌دهند… آنها آرزوی شهادت دارند و تمنا می‌کنند که در راه خداوند کشته شوند. شعار آنان این‌است: خون‏خواهان حسین از هر جا می‌گذرند، رعب آنها پیشاپیش آنان در دل‌ها جاى می‌گیرد، و بدین‌گونه رو به پیش می‌روند، خداوند هم پیش‌رو به سوى حق و حقیقت را پیروز می‌گرداند.(۱۹)

امروزه ما به امام زمان«عج» دسترسی نداریم، ولی به نایب آن حضرت دسترسی داریم. پس وظیفه داریم با تمام تلاش و در همه صحنه‌ها از ایشان دفاع کنیم و «اگر آن روز حسین فاطمه تنها ماند.»، «نگذاریم که این واقعه تکرار شود.»

 

۱-۲ استقامت اصحاب حجت«عج»

استقامت در مفهوم قرآنى آن اصطلاحى براى پایدارى در دین و مسیر حق در برابر کژی‌هاست.(۲۰)

استقامت در تعالیم قرآن و روایات دینى جایگاه ویژه‏اى دارد. در قرآن دو بار به پیامبر اسلام«ص» فرمان به استقامت داده شده است: «فاستَقِم کَما اُمِرت»(۲۱) و در ادامه یکى از این دو خطاب پیروان پیامبر(ص) نیز به استقامت مکلف شده‏اند: «فاستَقِم کَما امِرتَ ومَن تابَ مَعَک»(۲۲)

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون‏»؛(۲۳) کسانى که گفتند: «پروردگار ما اللَّه است، سپس استقامت کردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگین مى‏شوند.»

یاوران حضرت مهدی«عج»، نمونه‌های کامل صبر و استقامت هستند. آنان در راه خود، چنان پابرجا هستند که قلوبی محکم‌تر از کوه پیدا کرده و مصداق این فرموده‌ی امام باقر«ع» شده‌اند: «مؤمن از کوه هم سخت‏تر  است، زیرا از کوه کاسته مى‏شود، ولى از مؤمن و دین او چیزى کاسته نمى‏گردد.»

یکی از مهم‌ترین عرصه‌های استقامت در زمان غیبت، استقامت یاران حضرت مهدی«عج» در عرصه‌ اعتقادات است. یعنی در روزگاری که تمسک به دین به تعبیر پیامبر اکرم«ص» مانند گرفتن پاره‌ آتش بر کف دست است، آنان بر اعتقادات صحیح خود، ثابت و پابرجا هستند.

امام باقر«ع»  در این زمینه فرموده‌اند: «روزگاری می‌رسد که امام از مردم غائب می‌شود. پس خوشا به حال کسانی که در آن زمان، بر امر ما استوار می‌مانند.»(۲۴)

اگر بخواهیم یاران حقیقی امام زمان«عج» را از مدعیان دروغین، عاشقان کاغذی، یاوران مجازی و همراهان حرفی مهدی موعود«عج»  باز شناسیم؛ استقامت معیار نیکی برای آن است.

اگر در برابر طوفان شبهات ایستادیم و به «دمی»، یا «درمی»، یا «قلمی»، یا «قدمی»، از امام زمان«عج» دفاع کردیم. در برابر مدعیان معرکه‌گیر و دروغ‌پردازان یمانی، همانند کوه ایستادیم و از موج حوادث، شبیخون فرهنگی، ناتوی نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نهراسیدیم؛

آن‌گاه می‌توانیم ادعای یاری امام زمان«عج» را بکنیم.

 

۳- صبـر

صبر، به معنای شکیبایی، بردباری، تحمل داشتن و خویشتنداری است.(۲۵) راغب صبر را خویشتنداری در سختی(۲۶) و طریحی خویشتنداری بر آنچه خوشایند نیست.(۲۷) معنا کرده‌اند.

با توجه به موارد کاربردی استقامت و صبر در قرآن، استقامت به معناى پافشارى و پایدارى در اصل دین و ارزش‌هاى دینى و عدم انحراف از راه حق به بیراهه‏هاى کفر و شرک و نفاق است که بیشتر بُعد فکرى و عقیدتى در آن لحاظ شده است و صبر به معناى شکیبایى در برابر سختی‌هاى اطاعت و دشواری‌هاى مصائب و عدم تمکین در برابر طغیان ‏شهوات است که بیشتر در مقام عمل متصور است.(۲۸) افزون بر این، کاربرد استقامت و صبر در روایات به ‏صورت قسیم یکدیگر و به‏ صورت دو مفهوم جدا از هم، بر استقلال مفهومى هریک دلالت دارد.(۲۹)

صبر به اعتبارات مختلف، تقسیمات متفاوتی دارد. در برخی روایات، صبر به اعتبار مهم‌ترین مواردی که باید صبور بود، به سه دسته تقسیم شده است.

در روایت نقل شده از پیامبر اعظم«ص» آمده است: «صبر سه قسم است: صبر در هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت.» (۳۰)

یکی از بهترین الگوهای صبر بر مصیبت، حضرت ایوب«ع» بود که در برابر انواع مصیبت‌ها و بیماری‌ها صبر پیشه کرد و خداوند این‌ گونه از او یاد‌ می‌کند:

«وَاذْکُرْ عَبْدَنا أَیوبَ إِذْ نادی‌ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الشَّیطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ‌… إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا»؛(۳۱) و به خاطر بیاور بنده ما ایوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است‌… ما ایوب را شکیبا یافتیم.»

حضرت ایوب«ع» مال و فرزندان فراوان داشت و بسیار اهل بخشش بود. او مورد امتحان‌های سخت الهی قرار گرفت؛ اموال او از بین رفت، فرزندانش هلاک شدند و بدشن دچار امراض سخت شد؛ اما او در برابر کوه مصائب و مرض‌های شدیدی که بر او وارد شد، صبر نمود و هیچ شکایتی نکرد؛ لذا به عنوان اسوه و الگوی صبر شناخته شد.(۳۲)

منظور از صبر بر طاعت، ایستادگی در برابر مشکلاتی است که هنگام فرمانبرداری از خداوند به وجود می‌آیند؛ مانند صبر در انجام تکالیفی مثل نماز، روزه، حج، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر که هر کدام استقامت و پایداری ویژه‌ای را می‌طلبد. منظور از صبر بر معصیت خدا، استقامت در برابر لذت‌های شهوانی و هیجانات هوا و هوس است. فرد با این صبر خود را در مقابل طوفان‌های گناه حفظ می‌کند که این خود نشانه تقوای بنده است. خداوند می‌فرماید:

«فَأَمَّا مَنْ طَغی‌ وَ آثَرَ الْحَیاهَ الدُّنْیا؛ فَإِنَّ الجْحِیمَ هِىَ الْمَأْوَى وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی؛ فَإِنَّ الجْنَّهَ هِىَ الْمَأْوَى»‌؛(۳۳) امّا آن کسی که طغیان کرده و زندگی دنیا را مقدّم داشته‌؛ مسلّماً دوزخ جایگاه اوست و آن‌ کسی که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس  را از هوی  باز دارد؛ قطعاً بهشت جایگاه اوست.»

این آیات به دو گروه از انسان‌ها اشاره دارند: یک گروه صبر خود را در برابر هوای نفس و زرق و برق دنیا از کف  می‌دهند،اما گروه دیگر به خاطر ترس از پروردگار، نفس خویش را حبس می‌کنند و صبر را پیشه‌ خود می‌سازند.(۳۴)

یاران واقعی حضرت حجت«عج» اسوه‌های صبر و شکیبائی هستند. چنانکه حضرت علی«ع» در باره آنان می‌فرمایند: «قَوْمٌ لَمْ یمُنُّوا عَلَی اللّهِ بِالصَّبْرِ…».(۳۵) آنـان گـروهـی هستند که با صبر و شکیب خود بر خدا منّت نمی‌نهند.

یکی از وظایف مؤمنان منتظر، صبر در سختی‌ها و دشواری‌های عصر غیبت است. امام صادق«ع»، به نقل از رسول خدا«ص»، فرموده‌اند: «زمانی بر مردم خواهد آمد که حکومت جز به وسیله کشتن و ستمگری به دست نیاید، ثروت جز با غصب و بخل فراهم و محبت و دوستی جز با خارج شدن از دین حاصل نشود، پس هر کسی آن زمان را دریابد و در حالی که بتواند به ثروت رسد؛ بر فقر   بر دشمنی مردم صبر کند با اینکه (با از دست دادن دین) بتواند محبت مردم را جلب کند و بر خواری و ذلت صبر کند در صورتی که قدرت عزیز شدن را داشته باشد، خداوند پاداش پنجاه صدیق از تصدیق کنندگان مرا به او خواهد داد.»(۳۶)

صبر در دوران غیبت، مصادیق و انواع فراوانی دارد که مهدی‌یاوران باید در همه آن موارد صبور باشند از جمله:

صبر بر طول غیبت؛

صبر بر فراق حضرت مهدی«عج»؛

صبر بر آزار و اذیت، تمسخر و تکذیب مخالفان امام«عج»؛

صبر بر ظلم و ستم حاکمان زورگو؛

صبر بر انواع مختلف گناهان و معصیت‌های آخرالزمانی؛

صبر دینی و منحرف نشدن در برابر انواع مختلف شبهات؛

صبر بر فتنه‌های دجال‌ها، سفیانی‌ها و….

در پایان تأکید می‌کنیم که مقصود از این صبر، خواری ذلیلانه و سکوت مرگبار نیست؛ بلکه مقصود بردباری حکیمانه و برنامه‌ریزی عاقلانه برای تغییر اوضاع و فراهم کردن مقدمات ظهور است.

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. برای نمونه رک: سوره مجادله، آیه۱۱؛ بحارالأنوار، ج.۱، ص.۱۷۸، جامع‏الأخبار، ص۳۷ و…
  2. بحارالأنوار، ج. ۵۲، ص. ۳۳۶٫
  3. همان، ج. ۵۳، ص. ۳۵۲٫
  4. همان، ج.۵۲، ص. ۳۶۴٫
  5. یوم الخلاص، کامل سلیمان، ص. ۲۲۴.
  6. بحار الانوار، ج. ۵۷، ص. ۲۲۹.
  7. همان، ج. ۵۲، ص. ۳۰۸.
  8. همان، ج.‏۵۲، ص. ۳۰۸٫
  9. مجموعه‏ آثار استاد شهید مطهرى، ج‏۲۷، ص: ۴۹۲٫
  10. معجم الفروق اللّغویّه، صص.۶۲ و ۶۳٫
  11. برای نمونه: مَنْ أَتَى الْحُسَیْنَ عَارِفاً بِحَقِّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ (کافی ج.۴ ص.۵۸۲)
  12. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰٫
  13. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج. ۹ و ۱۰، ص. ۱۲۹٫
  14. معجم احادیث الامام المهدی«عج»، ج.۳، ص. ۱۰۰ و مستدرک الصحیحین، ج.۴، ص.۵۵۴٫
  15. عن علی«ع»: اشجع الناس من غلب هواه (مستدرک الوسائل، ج.۱۲، ص.۱۱۱).
  16. یوم الخلاص، ص. ۲۲۴٫
  17. بحارالانوار، ج. ۵۲، ص. ۳۱۶٫
  18. همان.
  19. همان، ج.۵۲، ص. ۳۰۸٫
  20. الفتوحات المکیه، ج.۲، ص. ۲۱۷؛ منازل‏السائرین، ص. ۴۲؛ مدارج‏السالکین، ج.۲، ص. ۱۰۸٫
  21. سوره هود، آیه ۱۱۲٫
  22. همان.
  23. احقاف، ۱۳٫
  24. المعجم الموضوعی لآحادیث الآمام المهدی، ج.۲۴، ص.۱٫
  25. لغت نامه دهخدا؛ ترتیب العین؛ صحاح اللغه؛ لسان العرب، همگی ذیل واژه صبر.
  26. المفردات فی غریب القرآن‏، ص. ۴۷۴٫
  27. مجمع البحرین‏، ج.۳، ص. ۳۵۷٫
  28. مجمع البحرین، ج.۲، ص. ۵۷۷ . بصائر ذوى التمییز، ج.۳، ص.۳۷۱٫
  29. دائره المعارف قرآن کریم، ج.‏۳، ص. ۱۴۹٫
  30. کافی، ج.۲، ص. ۹۱، باب الصبر.
  31. ص، آیات ۴۴-۴۱
  32. المیزان فى تفسیر القرآن‏، ج.۱۷،صص.۲۰۹-۲۰۸٫
  33. نازعات،۴۰-۳۷٫
  34. تفسیر نمونه، ج.۲۶، صص.۱۱۰-۱۰۷٫
  35. بحارالأنوار، ج.۲۹ ، ص. ۶۱۵، نهج البلاغه، ص.۲۰۹٫

۳۶٫ کافی، ج..۲، ص.۹۱.

29دسامبر/21

با خدا، امامت را بشناس!

آن کس که بخواهد در تاریکی‌های دوران غیبت حضرت مهدی(عج) از مرگِ در گمراهی و جاهلانه، رهایی یابد و به حیاتی هدایت‌یافته و عقلانی دست یازد و در زمره سعادتمندان قرار گیرد، ناگزیر می‌بایست همه تلاش خود را در راه شناخت امام زمان خویش به کار گیرد و این سرآغازی است بر اینکه بداند در برابر چنین امامی چه وظیفه‏ای را بر عهده دارد. او می‏کوشد تا یاد آن امام را در درون و برون خویش و دیگران زنده سازد و  خود و جامعه را برای امر ظهور و قیامش آماده کند. چنین فردی شایسته یاری حجت خداوند است.

بی‌گمان امامت نقش بنیادینی در نگهداشت نظام جامعه و کمال بشر و حرکت به ‌سوی پروردگار متعال و اجرای احکام الهی دارد و پیروی از دستورات امام، از نظر شرع و عقل واجب است.

از این رو در وجوب شناخت امام بر حسب حکم عقل و شرع جای هیچ‌گونه تردیدی نیست؛ زیرا هم مقدمه اطاعت است و بدون وجوب آن، اطاعت و نصب امام بیهوده خواهد بود و هم بر حسب آنچه در روایات آمده واجب است.

از این رو در آموزه‌های اسلامی شناخت پیشوای معصوم(ع) هر زمان، پس از شناخت خداوند بزرگ و پیامبر گرامی او(ص)، از بایسته‌های انسان‌های جویای‌ حق و حقیقت تلقی شده است. پیشوای ششم شیعیان امام صادق(ع) در این باره فرمود:

«اعْرِفْ إِمَامَکَ فَإِنَّکَ إِذَا عَرَفْتَ لَمْ یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّر : امام خویش را بشناس. همانا آنگاه که شناختی، پیش یا پس‌ افتادن این امر (ظهور) تو را آسیبی نرساند.»(۱)

همچنین آن حضرت در باره فرمایش خداوند متعال که فرمود:

«وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً :(۲)

به هر کس حکمت داده شود، به‌یقین خیری فراوان داده شده است‏.» فرمود: «طَاعَهُ اللَّهِ وَ مَعْرِفَهُ الْإِمَامِ:(۳) اطاعت پروردگار و معرفت امام .»

با این بیان روشن می‌شود که شناخت امام از معرفت خداوند جدا نیست؛ بلکه یکی از ابعاد آن است. در دعایی نقل‌شده از ناحیه مقدسه آمده است:

«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیکَ. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حجّتکَ. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حجّتکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَن دِینِی(۴)

خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نمی‌شناسم. خدایا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجّتت را نمی‌شناسم. خدایا! حجّتت را به من بشناسان که اگر حجّت خود را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‌شوم.»

امیر مؤمنان علی(ع)، در باره جایگاه و برجستگی این شناخت فرمود:

«… وَ إِنَّمَا الائِمَّهُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَی عِبَادِهِ و لایدْخُلُ الْجَنَّهَ إلا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لایدْخُلُ النَّارَ إِلامَنْ أَنْکَرَهُم:(۵) پیشوایان، مدیران پروردگار بر مردمند و رؤسای بندگان او هستند. هیچ کس ـ مگر شخصی که آنها را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند ـ وارد بهشت نخواهد شد و کسی ـ جز آنکه آنها را انکار کند و آنان نیز او را انکار کنند ـ داخل دوزخ نشود.»

اما برای شناخت امام زمان(ع) و جایگاه او در نظام آفرینش، راه‌ها و منابعی است برای علاقه‌مندان که به نظر می‌رسد برجسته‌ترین آنها آیات الهی و سخنان پیشوایان معصوم(ع) و در رأس آنها بیانات نورانی آخرین پیامبر الهی(ص) است.

از این رو امروزه با توجه به انبوه روایات معتبر، راه برای شناخت امام زمان(عج)، باز است.

یکی از جامع‌ترین سخنان در باره جایگاه امام و امامت، فرمایش هشتمین پیشوای شیعیان امام علی‌بن موسی الرضا(ع) است که می‌فرماید:

«امام امانتدار الهی در میان خلقش، حجّت او بر بندگانش، خلیفه او در سرزمین‌هایش، دعوت‌کننده به سوی خدا و دفاع‌کننده از حقوق واجب او بر بندگان است.»

امام پاک از گناه و به دور از عیب‌هاست. دانش‌ها به او اختصاص دارند و او به بردباری شناخته می‌شود.

امام نظام‌دهنده به دین و باعث سربلندی مسلمانان و خشم منافقان و از بین رفتنِ کافران است.

امام یگانه روزگار خویش است. هیچ کس در مقام، به جایگاه او نزدیک نمی‌شود و هیچ دانشمندی با او برابری نمی‌کند و جایگزینی برای او پیدا نمی‌شود و شبیه و مانندی ندارد. همه فضیلت‌ها ویژه اوست، بدون آنکه آنها را طلب کرده باشد. این امتیازی از طرفِ فضل‌کننده بسیار بخشنده، برای امام است…(۶).(۷)

اما شناخت و اعتقاد به امام زمان(عج) چه آثار و برکاتی دارد؟ به‌روشنی می‌شود گفت شناخت امام زمان(ع)، مرتبه‌هایی دارد که به‌دست‌آوردن هر مرتبه از آن آثار و برکات ویژه‌ای را در پی خواهد داشت. شناخت شناسنامه‏ای امام عصر(عج) و دانستن گاه ولادت و زمان غیبت صغرا و کبرا و مانند آن، هرگز همانند معرفت معنای حقیقی امامت و شناخت حقیقت ولایت نیست.

با توجه به روایت‌هایی که پیامد بی‌معرفتی به امام را مرگ جاهلانه معرفی کرده است، می‌توان برجسته‌ترین اثر و برکت شناخت امام را فرجام سعادتمندانه برای زندگی دانست و البته از آثار برجسته شناخت ایشان می‌توان به افزایش مودت و اطاعت از امام اشاره کرد. و اما توضیح هر یک از موارد یادشده:

 

  1. زندگی سعادتمندانه و مسلمان‌ مردن

شناخت امام بهترین راه مسلمان‌ زیستن و مسلمان‌ مردن است. نوع زیستن و مردنی که در برخی از آیات قرآن بر آن تأکید شده است:

«فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسْلِمُون‏:(۸) نباید جز مسلمان بمیرید.» این از جمله درخواست‌های پیامبران

شایسته خداوند بوده است از جمله درخواست حضرت یوسف از خداوند که گفت: «تَوَفَّنىِ مُسْلِمًا؛(۹)

مرا  مسلمان بمیران‏.»

رویارویی حیات و کفر در آیه: «لِّیُنذِرَ مَن کاَنَ حَیًّا وَ یحَقَّ الْقَوْلُ عَلىَ الْکَافِرِین‏:(۱۰) تا هر که را [دلی‏] زنده است بیم دهد، و گفتار [خدا] در باره کافران محقّق شود.»

نشان می‏دهد کافر از حیات انسانی و الهی بی‏بهره است و زندگی حقیقی از آنِ مؤمنان است.

ناآشنا به امام عصر(عج)، مرگی جاهلانه دارد و عارف به ایشان زندگی‏ای عاقلانه و مؤمنانه و حیات مؤمنان به دین مرضی خداست که همانا اسلام است:

«وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا:(۱۱) و اسلام را برای شما [به عنوان‏] آیینی برگزیدم.» و زندگی مؤمنان حیات مورد رضای اوست.

پس شناخت و پیروی از اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع)، نه از باب تعبّد، بلکه به حکم عقل است، زیرا انسان خداشناس راهی به‌سوی خدا ندارد مگر از طریقی که خودِ خداوند قرار داده است و جز از این راه نمی‌تواند از خشنودی و خشم الهی آگاه شود. مراجعه مردم به ائمه اطهار(ع)، از باب مراجعه نادان به داناست. این یک حکم عقلی است؛ همچنان که عاقل در امور مادّی و دنیوی خود به دانا و متخصص مراجعه می‌کند، در امور معنوی و غیر مادی نیز عقل همین گونه حکم می‌کند.(۱۲)

 

  1. مودّت و دوست‌ داشتن امام(ع)

یکی از وظایف برجسته شیعیان، دوست ‌داشتن امام است و از برجسته‌ترین آثار معرفت او، محبت به آن وجود مقدّس است. این شناخت به هر میزان بیشتر باشد، محبت فزون‌تر می‌شود و هر قدر محبت بیشتر شود، نشانه وجود سنخیت با آن انوار مقدس است. این هم‌سنخی نیز هر قدر افزایش یابد، نشان از تقرّب به ذات اقدس الهی است که والاترین کمال است.

از آنجایی که خود پیشوایان معصوم(ع)، به مقام والای امام و امامت شناخت کاملی دارند؛ وقتی سخن از یک امام پیش می‌آید، با نهایت بزرگداشت از او یاد می‌کنند.

رسول گرامی اسلام(ص)، آن‌گاه که سخن از آخرین وصی خود به میان می‌آورند، در نهایت احترام از زیباترین واژگان محبت‌آمیز بهره می‌برند و  می‌فرمایند: «بِأَبِی وَ أُمِّی سَمِیی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیهِ جُیوبُ النُّور…»:(۱۳) «پدر و مادرم فدایش باد که او هم ام من و شبیه من و شبیه موسی بن عمران«ع» است که بر او نورهایی احاطه دارد …».

ابوحمزه ثمالی گوید: «روزی در محضر امام باقر(ع) بودم که فرمود: «ای اباحمزه! یکی از امور یقینی که خداوند آن را ناگزیر ساخته است قیام قائم ما اهل‌بیت«عج» است و اگر کسی در آنچه که می‌گویم تردید کند، خداوند را در حالی ملاقات خواهد کرد که به او کافر شده و انکارکننده اوست.» سپس فرمود: پدر و مادرم فدای او که همنام من و هم کنیه من و هفتمین فرد پس از من است.»(۱۴)

خلادبن صفار ‌گوید: از امام صادق(ع)، پرسیده شد: «آیا قائم به دنیا آمده است؟» حضرت فرمود:

«لا وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی:(۱۵) خیر! اگر او را درک کنم، در ایام زندگانی‌ام خدمت‌گزار او خواهم بود.»

حال اگر کسی در پی شناخت امام نبود چه خواهد شد؟ گفته شده به مرگ جاهلی خواهد مرد.

اما مرگ جاهلی یعنی مردن بدون شناخت خدا و رسول او(ص). کسی که امام زمان خود را نشناسد، به‌راستی از گمراهان زمان جاهلیت است که خدا و پیغمبر(ص) را نمی‌شناختند ـ  بنابراین، اگر شناخت پروردگار و پیامبر او «ص»، به معرفت امام زمان(عج) نرسد، بهره‌ای برای انسان نخواهد داشت و او را دیندار نمی‌کند.

شخصی از امام صادق(ع)، پرسید: «منظور از جاهلیت، جهل مطلق و نسبت به همه چیز است یا فقط نشناختنِ امام است؟»آن حضرت فرمود: «جَاهِلِیهَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَالٍ؛(۱۶): منظور، جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی است».

پس نتیجه نشناختن امام زمان(ع)، کفر و نفاق و گمراهی است. البته ممکن است نشناختن در اثر عدم معرفی امام زمان(ع) از سوی خدا باشد (بدون کوتاهی خود شخص). این حالت «ضلال» نامیده می‌شود و مترادف با «استضعاف» است. در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی به هر حال از هدایت الهی و دینداری محروم شده است. حالت کفر و نفاق مربوط به شخصی است که برایش معرفی الهی صورت گرفته؛ ولی او در پذیرفتن آن کوتاهی کرده است. این دو حالت دارد: یا انکار و عدم تسلیم خود را به‌صراحت ابراز می‌دارد که کفر نامیده می‌شود و یا آن را پنهان می‌دارد که «نفاق» است. در هر صورت، شخص از راه بندگی خداوند دور افتاده و فرجامش خیر نیست.

و سخن پایانی اینکه اگر کسی بخواهد به هدف آفرینش خود دست یابد، جز از راه بندگی خداوند ممکن نیست و خداوند این بندگی را در مسیری خاص طلب کرده است که آن راه، ولایت انسان‌های شایسته از پیامبران و اوصیای اوست. فقط کسانی زندگی سعادتمندانه خواهند داشت که از حجت‌های الهی پیروی کنند. لازمه این پیروی معرفت به آن ذوات مقدس است. هرچه این شناخت بیشتر باشد، میزان هدایت‌یافتگی نیز بیشتر است. شایسته است همواره در راه شناخت حجت زمان(عج) از هیچ تلاشی دریغ نکنیم تا پایان عمر که عصاره و حقیقت زندگی است، بر سعادت باشد و نه جهالت.

 

پی‌نوشت:

۱- محمدبن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۱، ص۳۷۱، ح۱٫

۲- بقره: ۲۶۹٫

۳ . پیشین، ج ۱، ص ۱۸۵، ح۱۱٫

۴ . پیشین، ص ۳۴۲، ح۲۹٫

۵- محمدبن حسین شریف الرضی، نهج البلاغه، ص ۲۱۲، خطبه ۱۵۲٫

۶- محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۲۰۰، ح۱٫

۷- روایت ادامه دارد دوستداران می‌توانند متن کامل آن را مطالعه فرمایند.

۸- بقره: ۱۳۲٫

۹- یوسف: ۱۰۱٫

۱۰- یس: ۷۰٫

۱۱- مائده: ۳٫

۱۲- سیدمحمد بنی هاشمی؛ معرفت امام عصر(ع)، ص۱۱۱٫ (با تصرف)

۱۳- علی‌بن محمد خزاز قمی، کفایه الاثر، ص۱۵۸٫

۱۴- پیشین، ص۸۶٫

۱۵- پیشین، ص۲۴۵، ح۲۳٫

۱۶- محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۷٫

29دسامبر/21

انقلاب اسلامی امتداد عاشورا تا ظهور

مقدمه:

احیای مکتب اهل بیت(علیهم السلام) حقیقت واحده ای است که در هر زمان و مکان به حسب شرایط و ظرفیت های موجود،جلوه و ظهور مرتبه ای از آن امکان پذیر است.گاهی درنماد اربعین ،گاهی در نماد شکل گیری انقلاب اسلامی است.احیای امر اهل بیت به معنی زنده نگهداشتن امر اهل بیت و آماده شدن برای ظهور حضرت ولی عصر و آماده سازی بسترهای لازم برای حاکمیت دین وسوق دادن مردم به مرتبه ای از ولایت است. مکتب عاشورایی با قیام امام حسین(علیه السلام) آغاز شد.وامتداد جریان کربلاء درانقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد،و تقدیر الهی بر این است که نام و یاد امام حسین(علیه السلام) در تاریخ جاوادانه بماند

 

۱٫ امتداد عاشورایی در حرکت اربعین

حرکت انقلابی سیدالشهداء در رویارویی با جریانی بود که پس از سقیفه با غدیر به تقابل برخاستند. امام حسین«ع» باهدف اصلاح  امت جد بزرگوارشان و با هدف بازگرداندن سنت‌های تعطیل شده دین الهی و اقامه منظومه‌های دینی با محوریت امامت قیام کردند و به همراه خانواده و اصحاب خود در کربلا و در راستای ایجاد تمدن توحیدی به شهادت رسیدند. امتداد اهداف عاشورایی در ادامه با حرکت قافله اسرا به فعلیت و منزلگاه نهایی خود نزدیک می‌شود.

بر همین اساس می‌توان گفت که فهم بسیاری از تصمیمات و اقدامات  امام حسین«ع» پیش از واقعه عاشورا در نسبت با وقایع بعد از عاشورا و نقش حرکت کاروانی اسرا  میسر است. لذا جمله معروف «کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود» سخن کاملاً درستی است، زیرا حرکت کاروانی اسرا و روشنگری حضرت زینب«س» بود که حقیقت عاشورا را به آیندگان منتقل کرد. چنانکه زینب کبری«س» سوگند یاد کرد: «قسم به خدا نمی‌توانید نام ما را فراموش کنید و وحی ما را از بین ببرید. نام ما تا ابد زنده است.»(۱) بنابراین اربعین دیروز و اربعین امروز در حقیقت امتداد جریان خونخواهی امام حسین«ع» است که توسط کاروان اسرا آغاز شد و تا به امروز با حرکت عشاق عاشورایی در حرکت است.

 

۲٫ جریان اربعین به‌مثابه رسانه‌ای پر قدرت

همان‌ طور که کاروان اسرای اهل‌بیت«ع» در آن زمان پیام مظلومیت و اقتدار عاشورایی را به گوش  افراد آن عصر رساندند، امروز نیز جریان اربعین به‌مثابه رسانه‌ای پر قدرت، این قابلیت را دارد که در دنیایی که غلبه فضای مجازی و تاثیر آن در زندگی مشهود است، نقش بی‌بدیل خود را ایفا کند. ویژگی بارز جریان اربعین در واقعی و حقیقی بودن است که به صورت مستقیم و حقیقی با حضور عاشقان عاشورایی تحقق پیدا می‌کند. تاثیر ارتباطات حقیقی بر انسان بسیار نافذتر و عمیق‌تر از امور مجازی است. پیاده‌روی اربعین که مصداقی از ارتباط حقیقی است، علاوه بر اینکه در جذب توجهات جهانی تاثیرگذار است، توانسته از تک تک شرکت کنندگان مبلغان را تربیت کند که می‌توانند جریان عاشورایی را گسترش دهند. رهبر معظم انقلاب در پیامی در بزرگداشت کنگره اربعین می‌فرمایند: «اربعین حسینی نمادی از امتداد عاشورا و انعکاس قیام امام حسین«ع» پیام‌آور عاشورایی برای جهانیان است. راه‌پیمایی اربعین قوّت اسلام، حقیقت و جبهۀ مقاومت اسلامی است. این‌‌ جور اجتماع عظیم میلیونی به‌سمت کربلا، به‌سمت حسین «ع»، به‌سمت قله راه می‌افتند و اوج افتخار فداکاری و شهادت است که همۀ آزادگان عالم باید از او درس بگیرند. از روز اول هم که اربعینی به وجود آمد، اهمیت اولین اربعین به همین اندازه بود.»(۲)

 

۳٫ اهداف سه‌گانه در حرکت کاروان اربعین

ویژگی بارز اربعین، احیای مکتب امام حسین«ع» و مکتب عاشوراست که با  جریان کربلا آغاز شد و در اربعین ادامه پیدا کرد، زیرا تقدیر الهی است که نام و یاد امام حسین«ع» در تاریخ جاوادانه بماند و این همان وعده‌ای است که حضرت زینب«س» خطاب به یزید فرمود،«فَکِدْ کَیْدَکَ وَ اسْعَ سَعْیَکَ وَ نَاصِبْ جُهْدَکَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْیَنَا وَ لَا تُدْرِکُ أَمَدَنَا وَ لَا تَرْحَضُ عَنْکَ عَارَهَا؛ هر کید و مکری  که داری به کار بند و هر سعی و تلاشیکه می‌توانی بکن. سوگند به خدا که هرگز نمی‌توانی یاد و نام ما را محوکنی و وحی ما را بمیرانی، چه دوران ما را درک نکرده، این عار و ننگ از تو زدوده نشود.(۳)

عاشورا به عنوان گلوگاه تاریخ در جریان نبرد حق و باطل، سه مسئله کلیدی را هدف قرار داده است. اول اینکه مرز میان مومنان و دشمنان، یعنی مرزهای، «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» محمد«ص» پیامبر خداست و کسانى که با اویند بر کافران سختگیرند، کاملاً مشخص کرده است.(۴)

دوم اینکه به موازات دشمن‌شناسی و دشمن‌ستیزی، رابطه مومنان، یعنی جلوه «رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» با همدیگر مهربانند را با هم مستحکم‌تر و رابطه اخوت و ولایت میان مؤمنان را محقق کرده است.(۵)

سوم اینکه این دو بال باید در سایه ولایت امام باشند.

اهداف و استراتژی‌های سه‌گانه‌ای که جریان عاشورا آنها را هدف قرار داد، در حرکت کاروان اربعین ادامه پیدا کرد. همان‌ طور که عاشورا جلوه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّار» ِدر سایه ولی‌حی«عج» بود؛ اربعین جلوه‌گاه روابط ولایی مومنین با یکدیگر ذیل عنایت امام است. به گونه‌ای که امروز زیباترین جلوه‌های محبت بین مومنین در جریان کنگره عظیم اربعین قابل مشاهده و الگوبرداری است. در عین حال این جریان مظهر دشمنی با دشمنان است که باید خط و مرز با آنها مشخص شود و این یعنی برائت از دشمنان مشترک که در آن به‌وضوح دیده می‌شود. همچنین تبعیت از امام نیز در این حرکت محقق است و تمام مسیر با محبت و تبعیت از امام شکل گرفته است و همه حوادث و اتفاقات در نسبت با امام تعریف می‌شوند.

 

۴٫ حرکت اربعینی و شکل‌گیری انقلاب اسلامی نمونه‌ای از احیای امر اهل‌بیت«ع»

یکی از اوصاف بارز انسان‌های مؤمن که در روایات به آن پرداخته شده است تلاش برای احیای نام و یاد اهل‌بیت«ع» اس.  امام صادق«ع» به شخصی به نام «فضیل» فرمود: «تَجْلِسُونَ وتَتَحَدثُونَ؟» فَقالَ «نَعَم.» قالَ: «انَّ تِلْک الْمَجالِسَ احبُّها فَأَحْیوا امْرَنا فَرَحِمَ اللّهُ مَنْ أَحْیی أَمْرَنا؛(۶) آیا مجلس حدیث دارید؟» عرض کرد: «آری.» حضرت فرمود: «من این نوع مجالس را دوست دارم. سنّت و فرهنگ ما را زنده کنید. خداوند رحمت کند کسی را که فرهنگ ما را زنده کند.»

در روایت دیگری از امام رضا«ع» نقل شده که فرمودند: «مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یحْیا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یمُتْ قَلْبُهُ یوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب؛(۷) کسی که بنشیند در مجلسی که زنده می‌شود مکتب ما، نمی‌میرد قلبش در روزی که قلب‌ها می‌میرند.»

ویژگی بارز امام حسین«ع» در احیای سنت پیامبر«ص» بود؛ چنانکه در زیارت اربعین حسینی می‌خوانیم: «فَأَعْذَرَ فِی الدُّعاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَهِ وَ حِیرَهِ الضَّلالَهِ… فَجاهَدَهُمْ فِیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّی سُفِکَ فِی طاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ.» {حسین‌بن‌علی«ع»}در طلب و کوشش، عذر را به پایان رسانید و نصایح خود را به‌نحو احسن ابلاغ و خون دلش را در راه تو عطا کرد تا اینکه بندگانت را از نادانی و ضلالت و گمراهی نجات بخشد… . او در این راه با همۀ وجود در مقابل دشمنان صبر کرد تا اینکه خونش در راه اطاعت تو بر زمین ریخت و حریم و حرمتش شکست.»(۸)

احیای امر اهل‌بیت«ع» حقیقت واحده‌ای است که در هر زمان و مکان به حسب شرایط و ظرفیت موجود جلوه و ظهور مرتبه‌ای از آن امکان‌پذیر است. گاهی در نماد اربعین، گاهی در نماد شکل‌گیری انقلاب اسلامی. احیای امر اهل‌بیت«ع» به معنی زنده نگهداشتن امر اهل‌بیت«ع» و آماده شدن برای ظهور حضرت ولی‌عصر «عج» و آماده‌سازی بسترهای لازم برای حاکمیت دین و سوق دادن مردم به مرتبه‌ای از ولایت است. شکل‌گیری انقلاب اسلامی به برکت درس‌آموزی از جریان عاشورا محقق شد و پایه شکل‌گیری انقلاب، الگو  قرار دادن نهضت امام حسین«ع» و ادامه آن تا به امروز در پایبند بودن به مکتب عاشوراست.

مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «درس عاشورا، درس فداکاری، دینداری، شجاعت، مواسات، قیام لله و درس محبت و عشق است.»(۹) عاشورا ماندگارترین حادثۀ تاریخی است که به‌سبب رنگ الهی گرفتن، جاویدان، دائمی و فرازمانی شده است. به فرمایش شهید بزرگوار سردار سلیمانی: «انقلاب ما اگر حسین«ع» را نداشته باشد، در جنگش باخته است. همان‌ طور که امام حسین«ع» در صحرای کربلا با ۷۲ نفر در مقابل لشکر ۴۰هزار نفرۀ دشمن در محاصرۀ نظامی، اقتصادی و… بود، امروز هم جنگ ما همان وضعیت را دارد.»(۱۰)   امام خمینی«ره» به تاسی از امام حسین«ع» توانست نهضت انقلاب اسلامی را به پیش ببرد. به فرمایش رهبر انقلاب  امام ده کار بزرگ را انجام دادند که بزرگ‌ترین آنها احیاى اسلام،  اعادۀ روح عزت به مسلمین و ایجاد حکومتى بر مبناى اسلام بود.

 

۵٫ اربعین رسانه‌ای در تبلیغ نهضت امام حسین«ع»

اربعین را می‌توان اعتکاف در حرکت، اعتکافی مبتنی بر مقام ولایت، آیین، دین یا عبادت در حرکت نامید. اربعین تمدنی است که در حرکت شکل می‌گیرد و جریانی کاملا تبلیغی است. اربعین یک رسانه و یک دین محقق عینی است. یعنی اگر می‌خواهید به نفع دین برای کسی برهان عینی و مصداقی و محسوس ارائه کنید، او را به راه‌پیمائی اربعین ببرید.

در راه‌پیمائی اربعین سال ۹۷ برخی از زائرین مسیحی بودند و از کشورهای اروپایی آمده بودند. در بین آنها از صنوف مختلف دیده می‌شدند: موسیقی‌دان، کارگردان سینما، کشیش مسیحی، و … . ما با آنها در یکی از موکب‌ها دیدار کردیم. هر کدام از زاویه‌ای این جریان را زیبا تحلیل می‌کردند. مثلا  یک کارگردان سینما می‌گفت هر صحنه‌ و زاویه و جهتش قابل تبدیل به یک فیلم هنری کامل بود. صدها فیلم از صدها زاویه، آن هم کاملا حماسی و پر جاذبه. آنها می‌گفتند، اربعین تجلی معنا در قالب صورت به بهترین وجه خود بود. در عصری که فرهنگ‌ها مرده‌ و  یا رو به زوال‌اند؛ اربعین به عنوان یک فرهنگ مهاجم به‌سرعت اطرافش را از سنخ خودش می‌کند و این خاصیت یک فرهنگ زنده است که  به اموات کنار خودش القای حیات می‌کند و هژمونی غالب بر فرهنگ‌های دیگر است.

تهیه و تنظیم: قاسم بابائی

 

 

 

 

 

پی‌نوشت:

۱- عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، سعید داودی و مهدی رستم‌نژاد، (زیر نظر آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی)، امام علی‌بن ابیطالب«ع»، قم، ۱۳۸۸ ه. ش، ص ۵۹۶٫

۲- بیانات رهبر معظم انقلاب، ۲۱مهر۱۳۹۸.

۳- عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی)، امام علی‌بن ابیطالب«ع»، قم، ۱۳۸۸ ه. ش، ص ۵۹۶٫

۴- سوره فتح، آیه ۲۹٫

۵- همان.

۶- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۹۲، حدیث ۲، ناشر آل البیت.

۷- وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۹۲، حدیث ۴٫

۸- مفاتیح الجنان، زیارت اربعین.

۹- بیانات رهبر معظم انقلاب .۱۸/۲/۱۳۷۷٫

۱۰- اظهارات منتشرنشدۀ سردار سلیمانی، خبرگذاری تسنیم: «https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/06/26/2098438»

۱۱- بیانات رهبر معظم انقلاب، ۲۳تیر ۱۳۶۸.

30آگوست/21

بازگشت امر دینی در افق مهدویت

سَلامٌ عَلی آلِ یس، السَّلامُ عَلَیْکَ یا داعِیَ اللهِ وَ رَبّانِیَّ آیاتِهِ‏ السَّلامُ عَلی رَبیعِ‏ الْانامِ‏ وَ نَضرَهِ الایّام‏؛ سلام بر محمد و آل او، سلام بر دعوت‏کننده به خداوند و تربیت‏شده آیات الهى،سلام بر بهار بشریت و سلام بر آن نقطه‏اى از تاریخ که همه شکوفه‏هاى هدایت به‏بار مى‏نشیند و روزگار نشاط بشریت است.

در موضوع فرهنگ مهدوی و افقی که آن فرهنگ و باور مدّ نظر قرار می‌دهد، می‌توان به موارد زیر نظر کرد:

۱- انتظار فرج با ظهور حاکمیت عالی‌ترین شخصیت هستی، نشانه‌ بلوغ بشریت است. باید تلاش کرد تا این انتظار زنده و با طراوت بماند، به‌خصوص که ائمه‌ معصومین«ع» تأکید کرده‌اند: «أَلَیْسَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج‏؛(۱) انتظار فرج به خودی خود از فرج محسوب می‌شود و برکاتی را به همراه دارد.

۲- البته لازمه‌ انتظار حقیقی معرفتی است خاص و چنانچه انتظار همراه با معرفتی صحیح واقع شود، برکات فوق‌العاده‌ای‌ به همراه دارد و مانع می‌شود تا انسان‌ها گرفتار اکنون‌زدگی شوند و سرنوشت خود را به دوران حاکمیت ظلمات آخرالزمان بسپارند. معرفتی که نظر به حقیقت انسانیت دارد و متوجه است که همواره و در هر زمانی حقیقت انسانیت که همان حجّت خداوند است بر زمین حیّ و زنده است و می‌توان از پرتو وجود او در راستای بسط انسانیت خود و دیگران مدد گرفت.

۳- ما بیش از آنکه به آگاهی از «حوادث ظهور» نیازمند باشیم به معرفت نسبت به «قواعد ظهور» محتاجیم تا معلوم شود انتظارِ فرج، شرایط تحقق ظهور است. در راستای توجه به «قواعد ظهور»، باید موضوع انتظار فرج را بررسی و تحلیل کرد که مبحث مفصلی است.

۴- نکته‌ دیگر معرفت نسبت به ظلمات آخرالزمان است زیرا باید روشن شود چه نوع ظلماتی است که مانع ظهور حضرت صاحب الأمر«عج» شده است و از آن مهم‌تر با چه روح و روحیه‌ای می‌توان از آن ظلمات عبور کرد، زیرا ممکن است انسان‌ها منتظر چیزی باشند که آن انتظار از جنس ظلمات آخرالزمان باشد و آن یک نوع رجوع به دجّال حیله‌گر است. مثل اینکه انتظار داشته باشیم با ظهور حضرت مهدی«عج» به رفاهی برسیم از جنس رفاهی که فرهنگ غربی با نادیده‌ گرفتن ابعاد معنوی انسان‌ها در آن گرفتار است.

۵- علت تحقق انقلاب اسلامی،‌ فرهنگ انتظار بود و در زیر سایه‌ آن فرهنگ بود که ملت ایران توانست قدمی در جهت نزدیک ‌شدن به هدف نهایی‌ای که شریعت الهی به دنبال آن است، بردارد و انسان‌ها سرنوشت تاریخی خود را بهبود بخشند و به همان اندازه از استعداد‌های معنوی عالم بهره‌مند شوند. پیروزی انقلاب اسلامی در زمانه‌ای که بسیاری پذیرفته ‌بودند دوره‌ حاکمیت دین گذشته است، نشان داد عقیده به انتظارِ فرج یک عقیده‌ واقع‌بینانه و منطقی است.

۶- حضور تاریخی در اردوگاه و خیمه‌ حضرت قائم«عج» در اثر انتظارِ حاکمیت امام معصوم«ع» از ظریف‌ترین نکاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد تا روشن شود که اگر انتظار با معرفتی صحیح انجام گیرد، در همین زمان، جان انسان را به شکوفاییِ مطلوب می‌کشاند و از تمام بیست و هفت حرف علمی که در زمان ظهور به صحنه می‌آید بهره‌مند می‌شود. چون در همین زمان توانسته‌ا ست از خدای لیبرال دموکراسی به خدای مهدی«عج» که خدای حضوری و وجودی است، رجوع کند.

۷- کسی می‌تواند منتظر حاکمیت انسان کامل باشد که معتقد است خداوند جهان را رها نکرده تا هرکس با میل خود بر آن حکومت کند، بلکه به بشر فرصت داده‌ تا در آن تلاش کند تا حضرت ولی الله الاعظم«عج» امکان حاکمیت بر عالم و آدم را پیدا کنند. کافی است زمینه‌های فتوح آخرالزمانی را بشناسیم تا بهخوبی با حجاب‌های ظهور درگیر و إن‌شاءالله به ظهور تامّ حاکمیت امام نایل شویم.

۸- وقتی روشن شود امام زمان«عج» جنبه‌ی متعالی هر انسانی هستند، انتظار معنی خاص خود را پیدا می‌کند و در آن حال، نه تنها انسانِ منتظر هم اکنون قلب خود را متوجه قطب عالم امکان و با او زندگی می‌کند، بلکه تلاش می‌کند تا زمینه ظهورِ آن حضرت در عالم و آدم هر چه بیشتر فراهم و افق بشریت به‌کلّی دگرگون شود و از نظر به خاک به اُنس با افلاک تغییر جهت دهد.

۹- آیا تجربه نشان نداده است که زندگی بدون ولایت الهی و حاکمیت اولیای الهی همیشه با یأس و شکاکیت و از خود بیگانگی همراه است؟ و آیا درمان بحران‌های روحی را جز در رجوع به انسان کامل از یک طرف و تلاش برای حاکمیت او از طرف دیگر باید جستجو کرد تا شور و شعفِ خاصی که در عارفانِ حماسه‌ساز هست به جامعه برگردد؟

۱۰- دل‌آگاهیِ پارسایانه حالتی است که با انتظار حاکمیتِ امام معصوم«ع» نصیب انسانِ منتظر می‌شود و نه‌تنها صحنه‌ جان انسان از اراده‌های شیطانی تطهیر می‌شود، بلکه قلب انسان، قابلیت پذیرش القائات رحمانی توسط حضرت صاحب الامر«عج» را پیدا می‌کند و این اساسی‌ترین برکتی است که در انسانِ منتظر به وقوع می‌پیوندد.

۱۱- رسول خدا«ص» می‌فرمایند: «اَفْضَلُ الْعِبادَهِ، اِنتظارُ الْفَرَجِ»؛(۲) برترین عبادت، انتظار فرج است. معلوم است که فرج باید مسئله بسیار مهمی باشد که چنین نتایجی بر آن مترتبند و حکایت از آن دارد که انتظار در حقیقت یک فرهنگ است و نه یک عمل خاص. بنابراین لازم است در مورد موضوع انتظار تأمّل شود تا روشن گردد که انتظارِ فرج چیست که بالاترین عبادات محسوب می‌شود.

۱۲- ابتدا باید روشن شود در «انتظار فرج» به کجا باید نظر کرد، چون وقتی شما منتظر هستید که چیزی را در افق خود بشناسید و به آن افق به امید ظهور آن چیز نظر ‌کنید. از آنجایی‌ که پیامبر اسلام«ص»‌ خاتم پیامبران هستند و با ایشان تاریخِ زمین به قله‌ انتهاییِ بلوغ خود می‌رسد و دُور عالَم که با حضرت آدم‌ «ع» شروع و با به صحنه‌آمدن آخرین پیامبر«ص»، بستر ظهور نهایی‌ترین کمالات شد، پس باید ظهور نهایی را بسیار مهم ارزیابی کنیم و متوجه باشیم که ظهورِ جنبه‌ نهایی کمالِ عالم حتمی است.

رسول خدا«ص» از یک طرف می‌فرمایند: «نزدیکی من به قیامت در حد نزدیکی دو انگشت است.»(۳) و از طرف دیگر می‌فرمایند: «وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فِیهِ وَلَدِیَ الْمَهْدِی‏»؛(۴) سوگند به آنکه مرا به حق مبعوث کرده اگر نماند از دنیا مگر یک روز، هر آینه آن روز را خداوند آن‌ قدر طولانی می‌کند تا فرزندم مهدى«عج» ظهور کند.» و تمام آنچه لازم است با ظهور آخرین دین ظاهر شود پیش می‌آید. لذا با ظهور حضرت مهدی«عج» همه‌ حقایق غیبی که می‌توانند ظاهر شوند به صحنه‌ ظهور می‌آیند.

۱۳- نه ‌تنها رسول خدا«ص» عصاره‌ همه‌ پیامبرنند که مهدی«عج» نیز باطن شریعت همه‌ انبیا هستند. مأموریت حضرت عیسی«ع» با مأموریت حضرت موسی«ع» تفاوت داشت، ولی خاتم‌الرسل«ص» در مقام ظهور جامعیت اسماء الهی به صحنه آمدند تا عصاره‌ کار همه‌ انبیا«ع» را به میدان بیاورند. بر همین اساس است که خداوند با تمام اسمائش در قرآن ظاهر شده، قرآنی که بر قلب پیامبر«ص» نازل شد و پیامبر «ص» با آن متحد شدند.

اسماء الهی تماماً در آخرین دین ظاهر شده‌اند. امیرالمؤمنین«ع» می‌فرمایند: «ما مِنْ عِلْمٍ اِلاّ وَ اَنَا اَفْتَحُهُ وَ ما مِنْ سِرٍّ اِلاّ والْقائمُ یَخْتِمُهُ؛(۵): هیچ علمی نیست مگر اینکه من آن را گشودم و هیچ سرّی نیست مگر آنکه قائم«عج» آن را به انتها برساند.» پس همه‌ اسرار دین توسط حضرت قائم«عج» ظاهر می‌شوند. دُور این جهان، با ظهور مقدس امام زمان«عج» به انتها و کمال خود می‌رسد. این از نکته‌‌های مهمی است که بحمدلله همه‌ عزیزان به آن اعتقاد دارند.

۱۴- زیباترین اعتقاد، اعتقاد به این نکته‌ مهم است که بدانیم مقصد و مقصود همه‌ انبیا و اولیا، ظهور وجود مقدس امام زمان«عج» است. حضرت صادق«ع» می‌فرمایند: «أَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُظْهِرَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ الْحَقَّ وَ الْعَدْلَ فِی الْبِلَادِ وَ یُحْسِنَ حَالَ عَامَّهِ الْعِبَادِ وَ یَجْمَعَ اللَّهُ الْکَلِمَهَ وَ یُؤَلِّفَ بَیْنَ قُلُوبٍ مُخْتَلِفَهٍ وَ لَا یُعْصَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِی أَرْضِهِ وَ یُقَامَ حُدُودُ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ وَ یَرُدَّ اللَّهُ الْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ فَیَظْهَرُوهُ حَتَّى لَا یُسْتَخْفَى بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ أَمَا وَ اللَّهِ یَا عَمَّارُ لَا یَمُوتُ مِنْکُمْ مَیِّتٌ عَلَى الْحَالِ الَّتِی أَنْتُمْ عَلَیْهَا إِلَّا کَانَ أَفْضَلَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ کَثِیرٍ مِمَّنْ شَهِدَ بَدْراً وَ أُحُداً؛(۶) آیا شما دوست ندارید که حق ظاهر و عدالت در شهرها برقرار و حالِ همه‌ بندگان خدا نیکو و کلمه‌ الهی جمع شود و میان دل‌هاى پریشان الفت پدید آید و خدا در سراسر زمین معصیت نشود و حدود الهى بر خلقش اقامه شود و حق به صاحبش برگردد تا هیچ حقى از ترس هیچ خلقى زیر پرده نماند؟ به خدا ای عمّار! کسى از شما بر این حالِ انتظاری ‌که دارید نمیرد جز آنکه در نزد خداى عز وجل از بسیاری از حاضرین بدر و احد افضل باشد.»

۱۵- حضرت صادق«ع» در باره حضرت مهدی«عج» می‌فرمایند: «لَوْ اَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَیّام حَیاتی؛(۷) اگر او را درک کنم همه‌ عمر در خدمتش خواهم بود.» زیبایی انتظار به‌قدری است که امام حسین«ع» می‌فرمایند: مردی نزد پدرم آمد و از اوصاف مهدی«عج» پرسید. حضرت امیرالمؤمنین«ع» وقتی صفات او را ذکر کردند با حالتی سرشار از عشق و شیدایی «أوْمَأ بِیَدِهِ إلی صَدْرِهِ شوقاً إلی رُؤْیَتِهِ؛(۸) به سینه‌ خود اشاره کردند و فرمودند: «مشتاق دیدار او هستم.»

جایگاه حضرت مهدی«عج» به‌قدری ارزشمند است که حضرت موسی«ع» از خدا تقاضا می‌کنند «پروردگارا! مرا قائم آل محمد«ص» قرار بده و خداوند فرمود: او از نسل احمد«ص» است.»(۹) این‌ها نشان می‌دهد افق همه‌ انبیا و اولیا شرایطی است که وجود مقدس امام زمان‌«عج» در آن ظهور می‌کند، چون اگر کسی بخواهد با تمام رحمت‌های ممکنی که خداوند در صحنه‌ حیات بشر ظاهر می‌کند ملاقات کند، باید تقاضای حضور در زمان حضرت صاحب«عج» را داشته باشد و همواره تمنّای چنین شرایطی در او شعله‌ور بماند. انتظار فرج به معنی کامل آن از این قرار است، زیرا انسانِ منتظر، نظر به قطبی دارد که تمام اسماء الهی در آن شرایط از باطن به ظاهر می‌آیند و سرّی‌ترین حقایق عالم آشکار می‌شوند، به‌طوری که در هیچ شرایطی تا آن اندازه زمینه‌ نمایش حق فراهم نبوده است.

۱۶- باید بر این نکته تأمل کرد که راز برکاتی که انتظار فرج در بر دارد در کجاست و چرا این‌ همه برکت در چنین فرهنگی نهفته است؟ اصلی‌ترین حالتِ روحی که در فرهنگ انتظارِ فرج برای جامعه پدید می‌آید، فرهنگ گذار از وضع موجود و نظر به وضع مطلوب و زندگی با آن است. در این راستاست که عنوان این نوشته «بازگشتِ امر دینی در افق مهدویت» گذاشته شد.

انسان منتظر شخصیتی است که از آنچه که در جهان  می‌گذرد، از آن جهت که حجاب حقیقت است، راضی نیست و شرایطی را می‌شناسد که محل و مجلای حقیقت است و به نوعی از دینداری می‌اندیشد که در مقابل ظلمات آخرالزمان، کامل‌ترین دینداری است. ما باید به آن نوع از دینداری‌ بیندیشیم که حضرت روح الله«ره» در آثار خود بر آن تأکید دارند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

پی‌نوشت:

۱-  بحار الانوار، ج. ۵۲، ص. ۱۲۸٫

۲-  شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج. ۱، ص ۲۸۷٫

۳- امالی، شیخ مفید، ص. ۱۸۸٫

۴- کمال الدین و تمام النعمه، ج‏۱، ص ۲۸۰٫

۵- تحف‌العقول، ص. ۲۷۱٫

۶- کمال الدین و تمام النعمه، ج‏۲، صص. ۶۴۷-۶۴۶٫

۷- غیبت نُعمانی، ص. ۲۴۵٫

۸- همان، ص. ۲۱۲، ج.۱٫

۹- شیخ حر عاملی، اثبات الهداه، ج. ۳، ص. ۵۴۱٫

29آوریل/21

حکمرانی مطلوب در عصــر ظهــــور

درآمد:

تشکیل حکومت واحد جهانی عدل‌گستر، در طول تاریخ، همواره آرزوی همه حق‌باوران و عدالت‌خواهان بوده است. از نگاه شیعی آینده دولت، بسیار روشن و تاریخ برای رسیدن به آن جامعه آرمانی در حرکت است. این مدینه فاضله در زمین به دست حق‌پرستان و رهبری حضرت مهدی موعود(عج) و با یاری امدادهای الهی به وجود می‌آید و او اداره آن را به عهده خواهد گرفت و این اتفاق، آغازی برای حیاتی متکامل و بدون نقص خواهد بود.

در این نوشتار به اختصار به  توصیف کوتاهی از این حکومت می‌پردازیم:

 

الف. ساختار و سازمان حکومت مهدوی

حکومت حضرت مهدی(عج) کامل‌ترین و گسترده‌ترین حکومت‌هاست؛ از این ‌رو، ساختار و سازمان این حکومت نیز متناسب با موقعیت زمانی و مکانی‌اش، ساختار ویژه‌ و نهادهای قدرتِ متمایزی خواهد داشت و نمی‌توان با الگوهای موجود آن‌ را تبیین کرد. اما با توجه به اینکه آرمانشهر مهدوی مبتنی‌ بر ساختار «‌امامت» است، می‌توان با نظر به این انگاره، ساخت جهانی آن‌ را مشخص کرد.

 

۱. الگوی امامت: الگوی حکومت جهانی مهدوی

بر اساس الگوی حکومت اسلامی، امام و رهبر مسلمانان در رأس جامعه قرار می‌گیرد و زمامداران‌ را به ‌عنوان والی و حاکم، به کشورهای تحت‌ نفوذ گسیل می‌دارد. این برداشت با در‌ نظر ‌گرفتن شیوه و ساختار حکومتی امام‌علی(ع) با حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) قابل انطباق است، اما با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی، با آن تفاوت‌هائی هم دارد.(۱)

در زمانه حضرت مهدی(عج)، حکومت وسیع و یکپارچه جهانی با عظمت و شکوه چشمگیری شکل می‌گیرد؛ حکومت اسلامی بر جهان تسلط خواهد یافت(۲) و حضرت مهدی(عج) حاکم و فرمانروای آن خواهند بود.(۳)

سئوالی که ممکن است مطرح شود این است که چه دلایلی بر ضرورت وجود یک حکومت واحد جهانی وجود دارد؟

 

 

  1. دلایل حکومت واحد جهانی

مهم‌ترین دلایل برای استقرار یک حکومت واحد جهانی تحت حاکمیت قانون الهی از این قرارند:

۲-۱ جاودانگی دین اسلام

یکی از ویژگی‌های دین اسلام که آن‌ را از سایر شرایع ممتاز می‌کند، «جاودانگی» آن است که ظهورش توأم با پایان‌ یافتن و مختومه ‌شدن دفتر نبوّت بوده است و احکام و تعالیم آن، برنامه حیات‌بخشی را برای تمام انسان‌ها در تمام اعصار ارائه می‌دهد: «ما کاَنَ محمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکمْ وَ لَکن رسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِینَ؛ محمّد پدر هیچ‌یک از مردان شما نیست، ولى فرستاده خدا و خاتم پیامبران است.»(۴) و «تَبَارَک الَّذى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلىَ‏ عَبدهِ لِیکونَ لِلْعَالمِینَ نَذِیرًا؛ بزرگ [و خجسته‏] است کسى‌ که بر بنده خود فرقان [کتاب جدا سازنده حق از باطل‏] را نازل فرمود، تا براى جهانیان هشداردهنده‏اى باشد.»(۵)

اسلام از آغاز ظهور، خود را دینی جهانی برای همه مردم روی زمین معرفی کرد. آیات فراوانی بر این امر دلالت دارند: «قُلْ یا أیها النَّاسُ إنی رَسولُ اللَّه إلَیکمْ جَمِیعاً؛ بگو اى مردم! من پیامبر خدا به ‌سوى همه شما هستم‏.»(۶) و «وَ مَا أَرْسَلْنَاک إِلَّا کافَّه لِّلنَّاسِ بَشِیرًا و نَذِیرا؛ و ما تو را جز [به سِمَتِ‏] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستادیم‏.»(۷)

افزون ‌بر ‌این آیات، شواهد تاریخی نیز شاهدی بر این مدعا هستند: پیامبر اسلام(ص) به سران کشورهایی چون ایران،(۸) روم،(۹) حبشه،(۱۰) و… نامه‌هایی ارسال کردند تا آنها را به پذیرش اسلام فرا‌خوانند. این امر نشانه جهانی‌بودن و جاودانگی دین اسلام است.

رمز جهانی ‌بودن اسلام هماهنگی آن با طبیعت و فطرت بشر است: «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ؛ پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسان‌ها را بر آن آفریده است. دگرگونى در آفرینش الهى نیست. این است آیین استوار؛ ولى اکثر مردم نمى‏دانند!»(۱۱)

بنابراین، چون فطرت امری است که دگرگونی در آن وجود ندارد، اسلام نیز جاودانگی و گستردگی خود را از این طریق اثبات کرده است.(۱۲)

 

۲-۲ جامع‌نگری اسلام

اسلام به همه جوانب مادی و معنوی و فردی و اجتماعی انسان توجه دارد و این امر نشانه جامعیت و همه‌‌جانبه ‌بودن آموزه‌های آن است. از نظر شهید مطهری، «اسلام طرحی است کلی و جامع و همه‌جانبه و معتدل و متعادل و حاوی همه طرح‌های جزئی و کار‌آمد در همه موارد.‌»(۱۳)

سید ‌قطب نیز معتقد است که، «اسلام، راهی است نمایان و روشن؛ راهی به زندگی و کمال. آیینی است که جهان هستی را می‌شناساند و موقعیت انسان ‌را در این پهنه وسیع مشخص می‌سازد؛ هدف اصلی آفرینش او را بیان می‌کند و برنامه‌ای را شرح می‌دهد که همه سازمان‌ها و تشکیلات زندگی‌ساز از آن عقیده سرچشمه می‌گیرند و بدان متکی هستند و طرز فکر اسلامی را به ‌صورت واقعیتی مجسم، در زندگی بشر جلوه‌گر می‌سازند؛ مانند:

۱سازمان اخلاقی؛ یعنی ریشه‌های اخلاق و پایه‌های اساسی و نیروهای نگاه‌ دارنده آن در اجتماع؛

۲. تشکیلات سیاسی و شکل حکومت و خصوصیات آن؛

۳. نظام اجتماعی و هر آنچه در نگاهداری و بقاء آن مؤثر است؛

۴. سیستم اقتصادی و فلسفه و تشکیلات آن؛

۵. حقوق بین‌الملل و هم‌بستگی جهانی.

ما طبق تعلیمات اسلامی معتقدیم که سرانجام، بشریت فرمانبر اسلام خواهد شد و جهان در آینده بر مدار اسلام خواهد گشت و گواه ما آنکه این آیین، راه زندگی و کمال است. می‌گوییم راه زندگی، زیرا تمام لوازم یک زندگی اجتماعی سعادتمندانه به ‌صورت مقرراتی متین و محکم و پیوسته و انفکاک‌ناپذیر در برنامه آن گنجانده شده است و همین مقررات هستند که زوایای مختلف زندگی بشر را اداره می‌کنند، به نیازمندی‌های گوناگون وی پاسخ می‌دهند و نیروهای انسانیِ او را در راه‌های صحیح و ضروری مصروف می‌سازند.»(۱۴)

اگر انسان‌ها در کل جوامع بشری به مرجعی مراجعه کنند که از آدمی و سرشت او شناخت درستی داشته باشد، برای اداره زندگی خود با مشکل مواجه نخواهند بود؛ اما خوی خودخواهی و خودبرتربینیِ انسان مانع از آن می‌شود تا به‌ کسی مراجعه کند که از همه جهات آدمی را می‌شناسد. اسلام معتقد است خالق انسان از مخلوق خود آگاهی کامل دارد و از همه خواسته‌ها و امیال او آگاه است و اوست که می‌تواند بهترین نسخه را برای اداره بهتر زندگی بشر صادر کند:

«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاِنْسانَ وَ نَعْلَم ما تُوَسْوِسُ بِهَ نَفْسهْ وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ؛ و ما انسان ‌را خلق کردیم و از وسوسه‌های نفس او کاملاً آگاهیم و ما از رگ گردنش به او نزدیک‌تریم.»(۱۵) منظور آن است که ما از همه‌ کس و همه ‌چیز به او نزدیک‌تریم، او را بهتر از هرکس دیگری می‌شناسیم، آرزو و نیازهای او را می‌دانیم و می‌توانیم بهترین قانون را برای تنظیم زندگی‌ او ارائه عرضه کنیم.

 

ب. قلمرو حکومت

حکومت حضرت صاحب‌الامر(عج) حکومتی جهانی است و در سایه حکومت او سراسر زمین را خوبی و زیبائی فرا خواهد گرفت. در روایات زیادی به این موضوع اشاره شده است:

در دسته اول روایات آن آمده است که حضرت مهدی(عج) زمین را که پر از ظلم و جور شده است، پر از عدل‌ و داد می‌کنند.(۱۶) کلمه زمین (ارض) شامل سراسر کره خاکی است و هیچ دلیلی وجود ندارد که معنی آن ‌را به بخشی از زمین محدود کنیم.

دسته دوم روایات از تسلط امام مهدی(عج) بر مناطق مختلف جهان خبر داده‌اند. گستردگی و پراکندگی و اهمیت آن مناطق، حکایت از سلطه آن حضرت بر تمامی جهان دارد و معلوم است که نام ‌بردن از شهرها و کشورها در روایات از باب نمونه بوده و میزان درک مخاطبان روایات در آن زمان نیز در نظر گرفته شده است.

روایات مختلف، از روم، چین، کوه‌های دیلم، ترک، سند، هند، قسطنطنیه، کابل‌شاه و خزر به‌ عنوان مناطقی نام برده‌اند که امام‌مهدی(عج) بر آنها مسلط خواهند شد و آنها را فتح خواهند کرد. (۱۷) خلاصه اینکه تسلط ایشان بر مناطق حساس و مهم جهان، حکایت از گستردگی جهانی فرمانرواییِ آن حضرت دارد.(۱۸)

دسته سوم روایاتی هستند که به‌روشنی از جهانی‌ بودن حکومت مهدوی خبر می‌دهند. در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است که خداوند متعال فرموده است: «… من دین خود را به‌ دست آنها [پیشوایان دوازده‌گانه] بر همه آیین‌ها پیروز می‌گردانم و به ‌دست ایشان فرمان خود را [بر همه چیره] خواهم ساخت و به [قیام] آخرینِ آنها، سراسر زمین را از دشمنانم پاک خواهم کرد و او را بر مشرق و مغرب زمین فرمانروا خواهم گرداند.»(۱۹)

امام ‌باقر(ع) نیز در‌ این‌خصوص می‌فرمایند: «قائم از ما خاندان پیامبر«ص» است‌؛… او کسی است که فرمانروایی‌اش مشرق و مغرب عالم را فرا‌خواهد گرفت و خداوند به ‌دست او دین خود را بر همه ادیان غلبه می‌دهد، اگر‌چه مشرکان ‌را خوش نیاید.»(۲۰)

 

ج. مرکز حکومت

مرکز حکومت مهدوی، شهر تاریخی کوفه است و کوفه در آن زمان اهمیت جهانی و بین‌المللی پیدا می‌کند. شواهد روایی در ‌این ‌خصوص بسیارند که ما در این مقام به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

امام ‌صادق(ع) در ضمن روایتی طولانی در باب مهدویت فرمودند: «‌مرکز حکومت او شهر کوفه و محل قضاوت ایشان مسجد بزرگ کوفه است.»(۲۱) حضرت علی(ع) نیز می‌فرمایند: «گویا شیعیانم را در مسجد کوفه می‌بینم که خیمه زده‌اند و قرآن ‌را همان‌گونه به مردم یاد می‌دهند که نازل شده است.»(۲۲)

 

 

د. مدت حکومت

پس از تشکیل آرمانشهر مهدوی، وعده الهی تحقق می‌یابد و حکومت خوبان‌ که با فرمانروایی حضرت مهدی(عج) آغاز می‌شود تا پایان عمر دنیا ادامه خواهد یافت و دیگر روزگار ظلم و ظالمین تکرار نخواهد شد.

پیامبر اسلام(ص) این دوران ‌را چنین توصیف می‌کنند که خداوند متعال فرموده است: «پس از آنکه مهدی(عج) به حکومت رسید، دولت او را دوام خواهم بخشید و پیوسته تا قیامت، روزگار و حاکمیت زمین را در دست اولیاء و دوستان خود دست‌ به ‌دست خواهم کرد.»(۲۳)

بنابراین آرمانشهر مهدوی دولتی است که پس از آن دولتی دیگر نخواهد بود و در‌ حقیقت، تاریخ جدیدی از حیات بشر شروع خواهد شد که سراسر در زیر حاکمیت الهی استمرار خواهد یافت. امام‌باقر(ع) می‌فرمایند: «دولت ما آخرین دولت‌هاست و هیچ خاندان صاحب‌ دولتی نمی‌ماند، مگر اینکه پیش از حکومت ما حاکم می‌شود؛ تا وقتی حکومت اهل‌بیت«ع» بر‌پا شد و شیوه حکمرانی ما را دیدند، نگویند اگر ما هم حاکم می‌شدیم، همین‌گونه عمل می‌کردیم.»(۲۴)

تردیدی نیست که مدت حکومت آن حضرت باید به‌قدری باشد که امکان تحول جهانی و استقرار عدالت در همه مناطق عالم وجود داشته باشد، ولی اینکه این هدف طی چند سال به‌ دست می‌آید، تخمین‌زدنی نیست و در این ‌زمینه باید به روایات امامان معصوم«ع» رجوع کرد.

روایاتی که مدت حکومت حضرت مهدی(عج) را بیان می‌کنند گوناگونند. بعضی از روایات مدت حکومت آن حضرت را پنج سال و تعدادی از آنها هفت سال و برخی دیگر هشت، نه و ده سال بیان کرده‌اند. چند روایت هم مدت این حکومت را نوزده سال‌ و ‌چند ‌ماه و بالاخره چهل سال و ۳۰۹ روز برشمرده است.(۲۵)

گذشته از اینکه علت این ‌همه اختلاف در روایات روشن نیست، پیدا‌ کردن مدت واقعی حکومت از میان این روایات کار دشواری است؛ بعضی از علمای شیعه با توجه به فراوانی و شهرت روایاتِ هفت سال، این نظر را انتخاب کرده‌اند؛(۲۶) اما هفت سالی که به‌ تعبیر امام ‌صادق‌(ع) روزها و شب‌های آن ‌چنان طولانی می‌شود که یک سال آن برابر با ده سال معمولی است.(۲۷)

 

هـ .کارگزاران

در حکومتی که در رأس آن حضرت مهدی(عج) قرار داشته باشد، طبیعی است که کارگزاران و مسئولان آن نیز باید از بزرگان و نیکان امت باشند. از این‌رو در روایات متعدد مشاهده می‌کنیم که ترکیب دولت ایشان ‌را پیامبران، تقواپیشگان، صالحان روزگار و امت‌های پیشین و سران و بزرگان اصحاب پیامبر(ص) تشکیل داده‌اند که نام برخی از آنان بدین‌گونه است: حضرت عیسی(ع)،(۲۸) هفت نفر از اصحاف کهف، یوشع (وصی موسی(ع))، سلمان فارسی، مالک اشتر و… .(۲۹)

مجموع روایاتی که در این ‌خصوص وجود دارند، بیانگر آنند که بارِ سنگین حکومت و اداره سرزمین پهناور اسلامی را نمی‌توان بر دوش هر‌کسی نهاد؛ بلکه این مسئولیت را باید افرادی بپذیرند که بارها آزمایش شده و شایستگی خود را به اثبات رسانده باشند.(۳۰)

 

و. مهدی‌یاوران

ظهور حضرت مهدی(عج) با اجتماع یاران او همراه است؛ یارانی که به ‌تعبیر پیامبر اسلام(ص): «پیشینیان بر آنان سبقت نگرفته‌اند و آیندگان به آنان نخواهند رسید.»(۳۱)

مهدی‌یاوران‌ که ۳۱۳ نفر هستند،(۳۲) با حضور خود فرمان موعود را لبیک می‌گویند و گِرد آفتاب وجودش حلقه می‌زنند تا در رکاب او وعده الهی را تحقق بخشند و حاکمیت دولت اهل‌بیت«ع» را بر جهان بگسترانند.

امام‌جواد(ع) به صحیفه مختومه‌ای اشاره می‌کنند که در آن مشخصات یاران مهدی(عج) ثبت است: «همراه قائم(عج) صحیفه مُهر‌شده‌ای هست که اسامی یارانش همراه با ویژگی‌ها، شهر، آراستگی‌ها و کنیه‌هایشان در آن نوشته شده است.»(۳۳)

 

  1. نژادهای گوناگون

مهدی‌یاوران از نژادی خاص، قبیله‌ای با‌سابقه یا کشوری معروف گزینش نمی‌شوند، زیرا این نهضت قیامی عدالت‌گسترانه است و در راستای تحقق اسلام ناب، نژاد‌پرستی در آن جایی ندارد. یاران امام‌زمان(عج) از سراسر جهان و از دورترین شهرها و به‌ تعبیر روایات، از «اقالیم الارض» (کشورهاى روى زمین)(۳۴)‏ و «اقصی البلاد»   (از دورترین نقاط عالم)(۳۵) گِرد هم می‌آیند.

امام‌صادق(ع) از حضور تعدادی از اهل «نوبه»(۳۶) که به‌ ظاهر سیاه پوست‌اند، در میان یاران مهدی خبر می‌دهند.(۳۷) اشاره به عجم ‌(غیر‌عرب) ‌بودن یاران موعود در روایات،(۳۸) جدای از تأکید بر شایسته‌گزینی، دلیلی بر مبارزه با قومیت‌گرایی است؛ یعنی همان امتیازبخشی پوچی که اعراب و بسیاری از نژادها بر آن پای می‌فشردند. البته غیر از ۳۱۳ یار اصلی، انسان‌های مؤمن و لایق دیگری نیز در زمره اصحاب عمومی مهدی(عج) خواهند بود.(۳۹)

 

۲. یاران جوان

جوانان بیشترین یاران امام‌زمان(عج) هستند. حضرت علی(ع) بشارت داده‌اند: «یاران قائم جوان هستند. در میان آنها پیرمرد یافت نمی‌شود، به‌جز مانند سرمه در چشم و نمک در طعام، که کمتر از هر ماده در طعام، نمک آن است.»(۴۰)

حضرت مهدی«عج» خود نیز جوان است و هر‌چند که صدها سال از حیات او می‌گذرد، به اعجاز الهی سیمایش ‌مانند جوانی خوش‌چهره است. امام‌حسن(ع) در بیان این نکته می‌فرمایند: «خداوند مهدی«عج» را، به‌ قدرت خویش، در سیمای کمتر از چهل سال آشکار و ظاهر می‌کند.»(۴۱)

اصحاب کهف از جمله جوانانی هستند که توفیق یاری حضرت حجت(عج) را به ‌دست خواهند آورد. اینان هنگام ظهور مهدی(عج) زنده و برانگیخته می‌شوند و در رکاب آن حضرت قرار می‌گیرند.(۴۲) اصحاب کهف اگر‌چه افرادی سالخورده به‌ شمار می‌آیند، به ‌سبب ایمان، صداقت، جانبازی و فداکاری در راه خدا و مبارزه با ظلم و دفاع از حق، هنگام ظهور حضرت به ‌صورت جوان سر از خاک بیرون می‌آورند و در خدمت امام عصر(عج) قرار می‌گیرند. برخی از روایات دیگر نیز به اصحاب کهف، واژه جوان (فَتی) اطلاق کرده‌اند.(۴۳)

جوانان جایگاهی بنیادین در زمینه ظهور و پاسداشت ارزش‌های اسلامی و همچنین مبارزه با تهاجم فرهنگی و عوامل تخریب‌زا دارند. رسالت نسل جوان در توسعه فرهنگ دینی، بسط و تکوین حکومت مهدوی و تلاش در جهت پایدار‌سازی و ثمر‌بخشیِ هر‌چه ‌بیشتر و بهتر آن رسالت بی‌بدیل است.

نکته شایان ذکر این است که جوان‌ بودن یاران مهدی(عج) لطمه‌ای به جایگاه پیرانِ با ‌ایمان نمی‌زند و بر عدم‌ همراهی ایشان گواهی نمی‌دهد؛ زیرا به‌جز ۳۱۳ یار اصلی، مؤمنان بسیاری نیز گرد مهدی(عج) و فرماندهان جوانش جمع می‌شوند و ایشان ‌را یاری خواهند کرد.

 

  1. حضور زنان

زنان متعهد در تاریخ، نقش چشمگیری در حماسه‌ها و قیام‌ها داشته‌ و پیام‌آور حضور توأم با عزّت و عفّت بوده‌اند. وجود پنجاه زن جوان در میان ۳۱۳ یار امام‌زمان(عج) حکایتگر جایگاه ویژه آنان در عصر ظهور است. امام‌باقر(ع) می‌فرمایند: «سوگند به‌خدا که سیصد و سیزده نفر، بی‌وعده پیشین، گِرد می‌آیند و در میان آنان پنجاه زن هست.»(۴۴)

بی‌شک، کارآمدی زنان در عرصه‌هایی جلوه می‌کند که با سرشت و طبیعت ایشان سازگار باشد. از این‌رو، سرپرستی و انجام امور بهداشتی و درمان ‌را می‌توان یکی از کارکردهای آنان نام برد. این نکته را از سخن امام‌صادق(ع) درباره آن‌ دسته از زنانی می‌توان فهمید که رجعت می‌‌کنند و در زمره یاران عمومی مهدی(عج) قرار می‌گیرند. ایشان می‌فرمایند: «همراه مهدی(عج) سیزده زن هستند، آنان مجروحان ‌را مداوا و از بیماران جنگی پرستاری می‌کنند؛ بر همان سیاق که زنان در زمان پیامبر اسلام(ص) همراه ایشان بودند.»(۴۵)

 

 

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. محسن مهاجر‌نیا، ساختار حکومت امام‌علی(ع)، در دانشنامه امام‌علی(ع)، ج۶، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،۱۳۸۰، ص۱۲۵و۱۲۶.
  2. کامل سلیمان، یوم‌الخلاص، ج۱ (انصار الحسین)، طهران: الثقافه، ۱۹۹۱م، ص۴۹۶.
  3. محمدبن ‌جریر طبری، دلائل الامامه، قم: دارالذخائر للمطبوعات، بی‌تا، ص۲۵۵.
  4. احزاب/۴۰.
  5. فرقان/۱.
  6. اعراف/۱۵۸.
  7. سبا/۲۸.
  8. محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت محمد(ص)، ترجمه سید‌محمد حسینی، تهران: سروش، ۱۳۷۴، ص۱۸۹.
  9. همان، ص۱۵۴.
  10. همان، ص۱۴۷.
  11. روم/۳۰.
  12. خلیلیان، سید ‌خلیل، حقوق بین‌الملل اسلامی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ۳، ۱۳۶۸، ص۲۲۳و۲۲۴.
  13. مرتضی مطهری، مجموعه ‌آثار، ج۳، تهران: صدرا، ص۱۶۴.
  14. سید قطب، آینده در قلمرو اسلام، ترجمه سیدعلی خامنه‌ای، قم: هجرت، ۱۳۴۷، ص۱۹تا۲۲.
  15. ق/۱۵.

۱۶ شیخ ‌صدوق، امالی، بیروت: اعلمى، چ۵، ۱۴۰۰ق، ص۲۵.

  1. نعمانی، الغیبه، تهران: صدوق، ۱۳۹۷ق، باب‌۱۳، ص۲۴۹.
  2. محمد‌مهدی حائری‌پور و دیگران، نگین آفرینش، تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، ج۱۳، ۱۳۸۷، ص۱۸۰.
  3. کمال‌الدین، ج۱، تهران: اسلامیه، چ۲، ۱۳۹۵ق، ص۳۳۱.
  4. همان، ج۱، ص۳۳۱.
  5. بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۱.
  6. بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۶۲، ح۱۳۹.
  7. کمال‌الدین، ج۱، ص۲۵۶.
  8. قتال نیشابوری، روضه الواعظین و بصیره المتعلمین، ج۲، قم: رضى، ص۲۶۴.
  9. برای آگاهی از روایات ر.ک: نجم‌الدین طبسی، چشم‌اندازی به حکومت حضرت مهدی(عج)، قم: بوستان ‌کتاب،۱۳۸۰، ص۱۷۳تا۱۷۵.
  10. صدر‌الدین صدر، المهدی، بیروت: دار‌الزهرا، ۱۳۹۸ق، ص۲۳۹.
  11. الارشاد، ص۳۸۱.
  12. ابن‌طاووس، ملاحم، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات، ص۸۳.
  13. ابوجعفر محمد‌بن ‌جریر طبری، دلائل الامامه، ص۲۷۴. و بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۴۶.
  14. نجم‌الدین طبسی، پیشین، ص۱۷۳.
  15. «لم یسبِقُهُم الاَولُون و لایدرکهم الاخَروُن.» در: ‌سید ‌حیدر کاظمی، بشاره الاسلام، قم: اسلامی، ص۵۴.
  16. سیدبن‌ طاوس، الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر(عج)، قم: شریف رضى، ۱۳۷۰ش، ‏ص۱۴۸.
  17. سید ‌حیدر کاظمی، پیشین، ص۹.
  18. محمد‌بن ‌ابراهیم نعمانى، الغیبه للنعمانی، تهران: صدوق، ۱۳۹۷ق، ص۳۱۹.
  19. قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، ج‏۳، قم: مدرسه امام‌مهدى(عج)، ۱۴۰۹ق، ص۱۱۶۶.
  20. ولایتی از زنگبار، به ‌نقل از برهان قاطع؛ ولایتی از بلاد سودان از اقلیم اول به جنوبی مصر بر کنار رود نیل و آن واسطه است میان صعید مصر و حبشه. به‌نقل از فرهنگ دهخدا.
  21. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۷، تهران: دار‌الکتب الإسلامیه، چ‌۴، ۱۴۰۷، ص۴۰۵.
  22. بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۷۰.
  23. محمد‌باقر پورامینی، مهدی‌یاوران، تهران: بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج)، ۱۳۸۵، ص۲۳.

۴۰ . نعمانی، الغیبه، ص۳۱۵؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۳.

  1. شیخ‌طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، چ‌۳،‏ تهران: اسلامیه‏، ۱۳۹۰ق، ص۴۶۵.
  2. صدر‌الدین صدر، پیشین، ص۱۰۵.
  3. بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۷۵.
  4. العیاشی، ج۱، ص۶۴.

۴۵٫ اثبات الهداه، ج۳، دارالکتاب الاسلامیه، بی‌تا، ص۵۷۵.

03ژانویه/21

ارتباط با امام زمان(عج) در گرو ارتباط با مؤمنین و رسیدگی به آنهاست

اشاره:

حجت‌الاسلام و المسلمین محمد رضا عابدینی از اساتید سطح عالی حوزه علمیه قم، افزون بر تدریس تفسیر قرآن و  فلسفه، سابقه تبلیغ موثر در کشور و همچنین حضور و تدریس در دانشگاه‌های تهران را در کارنامه علمی و تبلیغی خود دارد. متن حاضر گفتگوی صمیمانه با ایشان درباره رابطه مؤمنین است که در آن به پرسش‌هایی مانند ماهیت محبت، راهکارهای درک محبت الهی و چگونگی رسیدن به آن و بسترسازی ارتباط مؤمنین با یکدیگر در رسیدن به محبت الهی پاسخ داده‌اند.

 

*موضوع گفتگوی ما درباره راهکارهای درک محبت الهی و چگونگی بسترسازی ارتباط مؤمنین با یکدیگر در رسیدن به محبت الهی ازطریق محبت اهل‌بیت«ع» و رسیدن به محبت اهل بیت«ع» از طریق محبت بین مومنین است. پیش از ورود به بحث لطفاً درباره ماهیت محبت ومحبت الهی توضیحی بفرمائید؟

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ عَلى‏ آلِ مُحَمَّدَ کَما صَلَّیتَ‏ عَلى‏ ابراهیم وَ آلِ ابراهیم انَّک حَمیدٌ مَجیدٌ. ان‌شاءالله لطف آنان شامل حال ما هم باشد و ما هم قادر به ادراک محبت اولیای الهی باشیم. محبت از کلمه «حب» به معنی میل و رغبت است. برخی ریشه «حُبّ» را از «حَب و حَبه» به معنای دانه گرفته‌اند. به تعبیر این افراد، محبوب در درون قلب محب، دانه‌ای را قرار می‌دهد تا قلب او را تسخیر و در آنجا رشد کند. از این روی، جایگاه حب و بغض قلب است و لذا هر قدر این دانۀ محبت رشد کند؛ قلب، توسعه می‌یابد، زیرا محبت متوقف شدنی نیست. سلوک و حرکت به سمت خداوند  متعال بر اساس حرکت حبی است و جریان عالم بر مدار «عشق و محبت» قرار گرفته است. عشق و محبت در همۀ عالم حرکت و سریان دارد؛ یعنی مختص انسان نیست و همه در این دایره مهر و قهر و حب و بغض قرار دارند. خدای متعال اساس خلقت را بر محبت قرار داده است و می‌فرماید: «من گنجی پنهان بودم و لذا انسان راآفریدم تا شناخته شوم.»(۱)

بر اساس این حدیث قدسی، هدف از نظام خلقت، معرفت خداوند است و محبت هم فرع معرفت است. بنابراین پیدایش عالم خلقت برای رسیدن به محبت خداوند متعال است؛ لذا همه کمالات به‌ وسیله محبت امکان‌پذیر می‌شود. بر این اساس، بزرگ‌ترین سرمایه انسانی همین حب و بغض است. جریان عشق و محبت و بغض نسبت به امور شر در تمام عالم حتی در دایره جمادات نیز جریان دارد.

سریان محبت در عالم برخاسته از محبت الهی است که حرکت آغازینش با احساس نیاز ادراک می‌شود. اوج محبت عشق و مرحله نهایی آن فناست. امام سجاد«ع» در دعای اول صحیفه می‌فرماید: «ابتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابتِدَاعاً، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعاً. ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِه: خداوند، جهان آفرینش را با قدرت و مشیّت بالغه خود و بدون نمونه و الگو آفرید. سپس با اراده خود به راه راست راهی ساخت و آنها را در مسیر محبت خود برانگیخت.»(۲)

 

*با توجه به توضیحی که درباره محبت الهی و فراگیری عشق الهی در همه عالم دادید، آیا محبت الهی مراتب دارد؟ راه رسیدن به محبت الهی چیست؟ و برای درک محبت الهی باید از چه راهکارهائی استفاده کرد؟

محبت الهی مراتبی دارد و راه رسیدن به ولایت الهی از طریق ولی الهی است. در مرتبه بعد قدم عملی برای تحقق ولایت ولی‌الهی، ولایت مؤمنین بر همدیگر است. ولایت اهل‌بیت«ع» مرتبه بعدی ولایت الهی است. خداوند می‌فرماید: «قُل ان کنتم تُحبّون اللهَ فاتّبعونی یُحببکمُ‏اللهُ و یغفِر لَکُم ذُنوبکم و الله غَفور رَحیم(۳): بگو اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است.» در آیه بعد می‌فرماید: «قُل أَطِیعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ،فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْکَافِرِینَ: بگو فرمان خدا و رسول را اطاعت کنید و اگر از آنان روی گردانید و کافر شوید، همانا خدا هرگز کافران را دوست ندارد».(۴). در حقیقت اطاعت از ولی الهی، انسان را به اطاعت خدا و محبت او انسان را به محبت خدا می‌رساند. حقیقت ولایت الهی و معصومین در ارتباطات محبت‌آمیز مؤمنین با یکدیگر است و همین ارتباطات و یکدلی، تجلّی حقیقت ولایت خداست.

 

*چرا در اسلام بر ارتباطات محبت‌آمیز مؤمنین با یکدیگر ونهی ازترک قطع رابطه  تاکید شده‌است؟ اساساً حرکات جمعی چه ثمراتی دارند که تا این حد مورد تاکید قرار گرفته‌اند؟

در بسیاری از آیات و روایات، به حرکت‌های جمعی توصیه و برای آن برکاتی مانند ثابت قدمی، استواری، اتحاد و برادری برشمرده شده‌اند. قرآن کریم می‌فرماید: «خدا کسانى را دوست دارد که صف‏زده در راه او جهاد مى‏کنند و از ثابت قدمى‏، گویى بنایى پولادین و استوارند.»(۵) دراین آیه مصداق حرکت جمعی، جهاد با دشمن معرفی و به ویژگی ثابت قدمی، استواری اشاره شده است. اسلام به حفظ اخوت و برادری بسیار توصیه کرده است. کوهنوردها وقتی می‌خواهند قله‌های سخت را صعود کنند، با یک طناب به یکدیگر وصل‌اند تا در صورت سقوط یک نفر در مسیر صعود، بقیه توسط آن طناب واحد او را نگه دارند و نجات بدهند، یعنی با هم ارتباط متکثر دارند. این ارتباطات باعث می‌شود هیچ‌کدام نیفتند. امت اسلام نیز بر اساس ارتباط مکرر که یکسویه و یک‌جهت نیست، شکل‌گرفته است. در روایتی آمده است که: «به‌راستی‌ مؤمن با برادر مؤمنش آرامش پیدا می‌کند، چنانکه‌ تشنه با آب خنک.»(۶)

 

*پس‌ علت بسیاری از توصیه‌های معصومین«ع» مثل عیادت از مریض، تشییع‌جنازه، گره‌گشایی از گرفتاران نمونه‌هایی از رابطه با ولایت‌اند و دین اسلام می‌خواهد مسلمانان پیکر واحدی باشند.

بله، تجلی رابطه با ولایت در ارتباط با مؤمنین است. مرحوم سید محمد حسن الهی، برادر مرحوم علامه طباطبایی، در باره شناخت امام زمان«عج» می‌گویند: «شناخت امام زمان«عج» در رابطه بین مؤمنین ایجاد می‌شود. وقتی علی بن مهزیار پس از سختی‌های بسیار خدمت امام زمان«عج» می‌رسد، حضرت به ایشان می‌فرمایند: «ما زودتر از اینها منتظر شما بودیم. چرا این‌قدر تأخیر داشتید؟ پسر مهزیار می‌گوید: «آقا! خیلی وقت است که آماده بودیم، ولی راه نبود.» آقا سرشان را پایین می‌اندازند و می‌فرمایند: «راه نبود یا شما در ارتباطاتتان با مؤمنین و در رسیدگی به فقرای مؤمنین کوتاهی داشتید؟» در واقع امام به او نشان می‌دهند که راه رسیدن به امام و ارتباط برقرار کردن با ایشان در گرو ارتباط با مؤمنین و رسیدگی به آنهاست. دعا کردن کافی نیست. حضرت امام عصر«عج» رسیدگی نکردن به مؤمنین را مانع رسیدن ابن مهزیار به مقصود خویش می‌دانند.

به همین جهت در کلام مرحوم سید محمد حسن الهی آمده است که همه صالحان، آیینه‌داران امام عصر«عج» هستند. لذا وقتی انسان با صالحان ارتباط برقرار می‌کند؛ در واقع با امام زمان«عج» ارتباط می‌گیرد. با این نگاه، هم مراقبت بر اعمال نسبت به مؤمنان راحت می‌شود؛ هم گذشت و نادیده گرفتن خطای مؤمنان آسان و لذت‌بخش و هم غیبت و آزارشان سخت و ناراحت‌کننده می‌شود. این نوع نگاه در جامعه استحکام، اتحاد و پیوستگی ایجاد می‌کند که با نگاه گسسته کاملاً متفاوت است. با این نگاه ارتباط بین مؤمنین و مقام ولایت در یک جامعه ایمانی، کاملاً محکم و ملموس می‌شود. نزدیک‌ترین رابطه برای رسیدن به ولایت، محبت به مؤمنین است. اگر ما بدانیم ارتباط با روح و ولی مطلق عالم در ارتباط با همین خیرات محقق می‌شود، یقیناً نگاهمان عمیق‌تر، دقیق‌تر و صمیمی‌تر و شوق انجام اعمال صالح در ما بیشتر می‌شود. پشت کردن به عمل صالح و قطع ارتباط با مؤمنان درواقع رویگردانی از امام زمان«عج» است.

 

*بر اساس فرمایش شما رابطه محبت‌آمیز میان مومنین، مخصوصاً در ایام بیماری منحوس کرونا – که موجب تغییرات اجتماعی زیادی ایجاد شده – در واقع رابطه با اهل‌بیت«ع» است. انسانی که وابسته به اجتماع بود، به‌شدت گرفتار فردگرایی شده است و نتیجه آن چالش در برخی از آموزه‌های دینی مانند صله‌رحم و مسائل اجتماعی است. پرسش این است که آیا معیاری هست که بتوانیم با میزان قرار دادن آن خودمان را محک بزنیم که آیا در فضای ولایت قرار داریم یا خیر؟

ادای حقوق برادر دینی بهترین معیار سنجش است. اگر حقوق برادر دینی را مخصوصاً در این ایام که نیاز به همکاری و یاری برادر دینی بیش از بیش ضرورت دارد به جا آوردیم، در فضای ولایت الهی هستیم وگرنه نیستیم.

معلی ابن خنیس از امام صادق «ع» سئوال کرد: «حق مؤمن بر مؤمن چیست؟» حضرت فرمود: «حقوق واجب هفت حق هستند که اگر کسی رعایتشان نکند از ولایت الهی خارج ‌شده است و از خدا در وجود او نصیبی نیست.» خنیس معلی این هفت واجب را سئوال کرد. امام«ع» برای آماده کردن زمینه فرمود: «نمی‌خواهم به تو بگویم و تو بدانی و نتوانی آن را عمل کنی.» خنیس می‌گوید: «من برای انجام این حقوق امیدی به خودم ندارم، ولی خداوند می‌تواند این توان را برای من ایجاد کند.» آن‌گاه حضرت به شرح حقوق هفت گانه پرداختند. اولین و کمترین حق این است که هر چیزی را که برای خود دوست داری، برای دیگران نیز دوست داشته باشی و هرچه را برای خود بد می‌دانی برای دیگران نیز بد بدانی؛(۷) یعنی یک حقیقت واحده باشید.

انسان این توانائی را دارد که به‌جایی برسد که دیگران را از خودش بداند. اگر جامعه در نظام ارتباطی خود به جایی برسد که به این روایت عمل کند، یک جامعه قوی و غیرقابل نفوذ و در برابر شیطان و دشمن بسیار ایمن خواهد شد. در روایت آمده است: «اگر باب خیری برای شما گشوده شد و خود را از آن دور کردید، معلوم نیست که خداوند دوباره باب خیر را برای شما بگشاید. رسیدگی کردن به مؤمنین باب خیر است.»

در روایاتی آمده است که بسیاری از اموالی را که به شما داده‌ایم برای این است که از شما عبور کنند و به دیگران برسند. مطمئن باشید که خداوند دوباره آن مال را جایگزین خواهد کرد و اگر این کار را نکردید و در خودتان متوقف کردید، این باب خیر مقطوع می‌شود و خواهید دید که آن اموال برای شما کم خواهند رسید. لذا باید حواسمان جمع باشد که بسیاری از چیزی‌هایی که در اختیار ما هستند، فقط به ما تعلق ندارند، بلکه آمده‌اند تا از ما عبور کنند و به دست دیگران برسند و اگر ما این را متوقف کردیم، از ما گرفته خواهد شد.

در مورد حق دوم می‌فرماید: «در رفع حاجت مؤمنین قدم بردار و به دنبال به دست آوردن رضای آنان باش و در مقام ظاهر نیز بیهوده با دیگران محاجه و مخالفت نکن.»

در روایتی آمده است مخالفت با گفتار کسی مانند سیلی زدن به‌صورت اوست. البته منظور این نیست که اصلاً مخالفت نکنید، بلکه در جای خود و در خلوت و فقط در صورت لزوم، گفتار مؤمن را قبول نکنید.

در مورد حق سوم می‌فرماید: «حق سوم این است که با جان و مال و پا و زبان، پیوند و پیوستگی خود را بر او ظاهر سازی. به عبارت دیگر از هیچ کمکی به او دریغ نکنی.»

در مورد حق چهار می‌فرماید: «چشم و دلیل و راهنمای او باش و او را به سمتی که درست است ببر و راهنمایی کن.»

در مورد حق پنجم می‌فرماید: «پذیرفته نیست که مؤمنی سیر و سیراب و پوشیده و دوست و برادرش گرسنه و تشنه و عریان باشد.»

در مورد حق ششم می‌فرماید: «اگر کسی ازدواج کرده و همسر دارد باید به فکر برادر خود باشد تا این راه برای او هموار شود و او نیز بتواند ازدواج کند.»

در مورد حق هفتم می‌فرماید: «اگر تو را به خانه‌اش دعوت کرد، اجابت کن و اگر مریض شد از او عیادت کن. اگر این هفت حق را اجابت کردی، در واقع ولایت خودت را با ولایت او و سپس به ولایت الهی پیوند زده‌ به ولایت الهی وصل شده‌ای.»

در نسخه دیگری از این روایت آمده است که ولایت خود را به ولایت ما و ولایت مارا به ولایت الهی وصل کرده‌ای. این همان جان کلام است که این سه ولایت در طول هم هستند و ولایت ولی ‌الهی در طول ولایت الهی و ولایت مؤمنین مرتبه دیگری از ولایت ولی الهی است.

*با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱٫کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن اُعرف فخلقتُ الخلق لکَی اُعرف . مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۸۴، ص ۱۹۹ و ۳۴۴،بیروت موسسه الوفاء۱۴۰۳

۲٫صحیفه سجادیه دعای اول.

۳٫ال عمران/۳۱

  1. ال عمران/۳۲
  2. صف آیه ۴٫ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الَّذِینَ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کأَنَّهُم بُنیانٌ مَّرْصُوصٌ
  3. اِنَّ الْمُؤمِنَ لَیسْکنُ اِلَی الْمُؤْمِنِ کما یسْکنُ الظَّمْآنِ اِلَی الْماءِ الْبارِدِ؛ اصول کافی ج ۲، ص ۲۴۷، ح ۱٫ موسسه تاریخ العربی.۱۴۳۰

۷٫ بحارالأنوار: ج ۷۱ ص ۲۲۴ ح ۱۲٫