مقدمه:
شهید سید محمد حسینی بهشتی یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین چهرههای انقلاب اسلامی و بهگونهای بیبدیل برخوردار از شمّ بسیار قوی مدیریت بود. مدیریت درخشان وی در اداره مجلس خبرگان قانون اساسی و سپس تشکیل حزب فراگیر جمهوری اسلامی، دیگر هرگز در آن حد و اندازه تکرار نشد. از همین روی امام خمینی(ره) وی را «یک ملت» نامیدند. بیتردید شهادت وی همراه با مجموعهای از بهتری و کارآمدترین متخصصان متعهد و متدین، ضربه سنگینی به انقلاب نوپای ایران بود. لذا به بهانه سالروز شهادت وی، به گوشهای از ابعاد شخصیتی این شهید والامقام میپردازیم:
مروری برخی از ابعاد وجودی شهید بهشتی
آن شهید بزرگوار ابعاد مختلف و جاذبههای گوناگونی داشت؛ آنچنانکه دوست و دشمن او را میستودند. او حتی پیش از انقلاب در محافل سیاسی و علمی جهان شهرت داشت و در مجموعههایی که در سطح بینالمللی منتشر میشدند، بیوگرافی او را مینوشتند.
مردی بود عالم، اندیشمند، دارای وسعت نظر، آزاده، صاحب اخلاق و رسالت اخلاقی، متین و موقر، سرسخت در برابر ناحق و تسلیم و متواضع در برابر حق و عدل، حامی مستضعفان، بیقرار و ناآرام در مقابل بیعدالتیها، شیفته دلاوران و شجاعان و در آرزوی تثبیت و پیشرفت نظام جمهوری اسلامی و این حالت را تا لحظات آخر عمر پربرکتش حفظ کرد.
در اینجا به گوشههایی از ویژگیهای این شهید راه حق اشاره میکنیم.
الف) اخلاق
او در اخلاق و بهویژه در آنچه که تحت عنوان زیربنای اخلاقی و ملکه اخلاق مطرح است، جزو سرآمدها بود. کمتر دیده شد که خشمگین شود و بدون محاسبه با دشمن خود درآویزد. بدگوییها و تهمتها را با زبان نرم پاسخ میگفت و سعی داشت مسائل را از راه بحث و استدلال حل کند. او در یکی از مصاحبههایش گفته بود: «ما میتوانیم داغ و کوبنده و قاطع حرف بزنیم، ولی فحش ندهیم، حرفهای زشت و تعابیر زشت در گفتارمان نداشته باشیم.»
و نیز: «اسلام به ما آموخته که در باره دشمنان خود دروغ نگوییم، تهمت نزنیم، فحش ندهیم.»
آن شهید بزرگوار از معدود افرادی بود که در برابر تندی افراد در هنگام گفتگو، با صبر و متانت رفتار میکرد. وی با متانت و بردباری به سخن مخالف گوش فرا میداد و آنگاه با پاسخی منطقی، او را مجاب میکرد، بهطوری که آن فرد در برابر چنین رفتاری شرمنده میشد. همسر شهید بهشتی درباره صبور بودن ایشان میگوید: «من در طول ۲۹ سال زندگی مشترکمان آنچه در ایشان دیدم، ملایمت و صبر ایشان بود. ایشان بهقدری صبور، متین و خونسرد بود که انسان خجالت میکشید. در سرتاسر زندگی این مرد مبارز و باتقوا، لحظهای عصبانیت بیموقع را از ایشان به یاد ندارم.»(۱)
او اهل ریا و تزویر نبود و میگفت «ریا» آفت زندگی است. وی در پیام فروردین ۱۳۵۹ در صدا و سیما گفت: «ما کارهای انجام نشده فراوانی در پیش داریم و باید در همه بخشها که در انتظار تلاش هماهنگ و برنامهریزی شده و مصممانه ماست، با برنامهریزی و هماهنگی و تصمیم و قاطعیت بیشتری به کارها برسیم و کارهایی را که انجام نشدهاند، به انجام برسانیم.»
ویژگی دیگر اخلاقی او «خوشقولی» بود. امکان نداشت قولی بدهد و دیرتر از موعد سر قرار حاضر شود یا قولی بدهد و عمل نکند و از این بابت زبانزد همگان بود. شهید باهنر(ره) درباره تواضع و فروتنی ایشان چنین گفته است: «خصلتهای ایشان ممتاز بود. ایشان در عین متانت و ابهت، حالت تواضع و برخورد بسیار مؤدبانه و پر از احساس و عاطفه همراه با روانشناسی اصیل ژرف اسلامی داشت. جلسات ایشان معمولاً همراه با صفا و نشاط بود و صداقت کاملی در قضاوتها و اظهارنظرهای ایشان به چشم میخورد. ایشان اعتماد میآورد و اطمینان میبخشید.»
از صفات نیک آن عالم ژرفاندیش پذیرفتن سخن حق بود، حتی اگر به ضرر او تمام میشد. همین که میفهمید سخنی حق است، آن را میپذیرفت و این بیانگر صفای روح آن اسوه اخلاق است.(۲)
از خصوصیات بارز شهید عمل به وظیفه و استقامت در مسیر خدمت بود. جمله معروف ایشان، «ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت» بیانگر عینی این خصلت است. ایشان در این مسیر در مقابل همه اتهامات و اهانتها سکوت اختیار کرد و فقط به انجام وظیفه مشغول بود و همین راز مظلومیت شهید بهشتی بود. بنیصدر ملعون و طرفداران او با انتشار شایعات متعدد و تخریب شخصیتی ایشان، نتوانستند در عزم وی خللی ایجاد کنند. بهراستی مصداق آیه شریفه، «کأَنّهم بُنیانٌ مَرصُوص» بود.
او دفاع از خود را با استناد به آیه کریمه، «اِنَّ اللهَ یُدافِعُ عَنِ الذین آمَنُوا»(۳) به خداوند واگذاشته بود و حتی در جواب کسی که از او خواست تا از «امام امت» تائیدیهای به نفع خود بگیرد، گفت، «قرار نیست در مشکلات از امام هزینه کنیم. ما سپر بلای اوئیم نه او سپر بلای ما.»(۴) و خداوند متعال هم چنان آبروئی به این شهید مظلوم داد که همگان بعد از فاجعه هولناک هفت تیر ۱۳۶۰هـ .ش که منجر به شهادت ایشان و ۷۲ تن از مخلصترین یاران امام و انقلاب شد، در حسرت از دست دادن این عبای عزت(۵) و اقتدار امام به سر میبردند.(۶)
او گوهر گرانبهایی بود که با شهادتش درخشندهتر شد، اما این استحصال هزینه سنگینی داشت، زیرا امام خمینی(ره) فرمودند، «همچو موجود فعالی که مثل یک ملت بود برای این ملت ما…(۷) شهید بهشتی که مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام… بود…(۸) ایشان را من بیست سال بیشتر میشناختم، مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعبد ایشان بر من معلوم بود و آنچه که من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان است. من او را یک فرد متعهد، مجتهد، متدین به دین، علاقمند به ملت، علاقهمند به اسلام و به دردبهخور برای جامعه خودمان می دانستم.» (۹)
همچنین مقام معظم رهبری، امام خامنهای در این باره، فرمودند، «شهید بهشتی از جمله کسانی بودند که در ایشان یک چیزی فراتر از شخصیتهای عادی و معمولی آدمها وجود داشت. این را ما در ایشان مشاهده میکردیم. به این سبب بود که ابعاد فراوان شخصیت ایشان را حتی کسانی که دوستان نزدیکش بودند نمیتوانند جمعبندی کنند.»(۱۰)
ب) نظم در امور
«نظم» برجستهترین ویژگی شهید بهشتی بود. آن شهید به این کلام امام علی«ع»، «أُوصِیکُمَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُم: شما را به تقوای الهی و نظم در کارهایتان توصیه میکنم.»(۱۱) بسیار پایبند بود و در همه حال آن را مراعات میکرد. شهید شاهچراغی در اینباره میگوید:
«آنچه که قبل از هر چیزی موجب جلب شدن افراد به سوی ایشان بود، نظمی بود که در کارها اعمال میکرد. به یاد دارم که ایشان برای کلاسهایی که داشت مجبور بود از تهران به قم بیاید، اما هیچگاه ندیدم که حتی یک دقیقه دیرتر از رأس ساعت ۹ که ساعت شروع کلاسش بود، در کلاس حاضر شود. بهقدری منظم بود که طلاب همیشه میگفتند ما با ورود ایشان ساعتمان را تنظیم میکنیم. بهعلاوه ایشان تأکید زیادی نیز بر نظم شاگردان داشت.»(۱۲)
ج) سیره عبادی
به گواهی همه کسانی که کم و بیش با ایشان مأنوس بودند، وی فردی متعبد بود و در عبادت خلوص خاصی داشت. نماز اول وقت را بهشدت ارج مینهاد و در ماه مبارک رمضان، قبل از افطار نماز مغرب را بهجا میآورد. ایشان در مهمترین جلسات نیز به هنگام نماز جلسه را تعطیل میکرد و به نماز میایستاد. او معتقد بود، «نماز به آدمی نشاط معنوی خاصی میدهد و از پژمردگی و افسردگی روح جلوگیری میکند.»(۱۳)
شهید شاهچراغی در اینباره میگوید، «وقتی وضو میگرفت و به نماز میایستاد، بهقدری باشکوه و در نماز شاداب بود که هر بینندهای را حتی اگر اعتنای چندانی به نماز نداشت، به سوی نماز جلب میکرد.»(۱۴)
د) رفتار با خانواده
شهید در سال ۱۳۳۰ با یکی از بستگان ازدواج و زندگی سادهای را با او آغاز کرد. حاصل این ازدواج دو پسر و دو دختر بود. محیط زندگی خانوادگی دکتر بهشتی سرشار از صفا و صمیمیت، اخلاق و معنویت بود. اساس زندگی او در خانواده بر دو پایه ایمان و آرمان مشترک استوار بود و در این راه بر رأی و نظر خود اصرار و تلاش بسیار داشت. او برای همسر و فرزندانش پیش از اینکه سرپرستی مهربان و رازدار باشد، معلم خوبی بود؛ همچنانکه برای مردم جامعه نیز معلمی نمونه بود. او برای اهل خانه معلمی ارزنده و مربی آگاهی به شمار میرفت و میکوشید با طرح مسائل ضروری، سطح اطلاع و آگاهیهای فرزندان را در جنبههای اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی ارتقا دهد، البته در ضمن ایفای این نقش حساس و سازنده، برای اهل خانه دوستی مهربان، رازدار و تکیهگاهی آرامبخش و عزتآفرین به حساب میآمد.(۱۵)
شهید برای همسر خود احترام وافری قائل بود و در فعالیتهای گوناگون ایشان را در جلسات مختلف همراه خود میبرد. بهخصوص در اروپا که زن مسلمان به جامعه آنجا باید با پوشش اسلامی معرفی میشد و این خود سبب شده بود که نگاه قشر تحصیلکرده نسبت به روحانیت و حضور زن در اجتماع دگرگون شود. در بازگشت به ایران، طی جلسات گوناگون سخنرانی برای دانشجویان، فرهنگیان، مهندسین، پزشکان و کسبه که به صورت هفتگی تشکیل میشدند و در مسائل اجتماعی، حجاب زنان، تنظیم خانواده و مانند آنها بحثهایی مطرح میشد، همسر ایشان حضور داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در جلسات هفتگی شناخت مواضع حزب جمهوری اسلامی، همسر و سایر اعضای خانواده را همراه میبرد و در مجموع نسبت به خانواده، بهخصوص همسر احترامی خاص و جایگاه اجتماعی ویژه و شخصیتی مستقل قائل بود.(۱۶)
سید محمدرضا بهشتی، فرزند شهید میگوید، «پدر رفتاری همراه با احترام متقابل، مهربانی، دلسوزی و صرف وقت با مادر داشت و ایشان را یاوری صمیمی میدانست که در فراز و نشیبهای زندگی چون زندان، تبعید و منتظر خدمت شدن، غربت دوری از وطن همگامی و همراهی داشت.»(۱۷)
آن شهید والامقام هرگز مسائل و مشکلات خارج را وارد منزل نمیکرد:
«با وجود مشغله فکری زیاد و مسئولیتهای سنگین سیاسی و اجتماعی، هنگامی که وارد خانه میشد، با رویی گشاده و لبخندی بر لب با همه اعضای خانواده احوالپرسی میکرد و از آنچه که در طول روز اتفاق افتاده بود، میپرسید. سعی میکرد از مشکلات هریک از اعضای خانواده سئوال کند و راهحلی برای آن بیابد. تکتک فرزندان ایشان هم که به جریانات اجتماعی سیاسی روز علاقمند بودند، سئوال و در موارد مختلف از ایشان کسب تکلیف میکردند.»(۱۸)
شهید بهشتی افزون بر همفکری با اعضای خانواده و راهنمایی آنان، در کارهای منزل نیز به اعضای خانواده کمک میکرد:
«ایشان در خانه کارها را بین اعضای خانواده تقسیم کرده بود که خانم خانه بیش از حد خسته نشوند. بهطور متناوب کارهایی مانند شستن ظرفها، آب دادن گلها، خرید مواد غذایی بین دختران و پسرانشان تقسیم شده بود و خود ایشان نیز در کارها تا زمانی که در خانه بود مشارکت داشت. محیط خانه بسیار گرم و صمیمی بود و هیچ کسی بر دیگری رجحان نداشت. در خانوادهها معمولاً پسر بر دختر رجحان دارد، ولی ایشان همان امکاناتی را که بهویژه در زمینه تحصیلات برای پسرانش فراهم میکرد برای دخترانش هم فراهم کرده بود.»(۱۹)
شهید بزرگوار همواره به دوستانش توصیه میکرد که با خانوادههایشان مهربان باشند و رضایت آنها را به دست آورند. یکی از دوستان شهید میگوید: «قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تابستان سال ۵۶ به توصیه ایشان برای مطالعه درباره اوضاع مسلمانان در خاور دور به ژاپن رفتم که کتاب «اسلام در ژاپن» محصول همین سفر است. قبل از سفر، ایشان به من گفتند، «حتما با کسب رضایت همسرتان به این سفر بروید و اگر نتوانستید ایشان را راضی کنید و بدون رضایت ایشان سفر رفتید، حتماً در طول سفر از طریق نامه و تلفن با ایشان ارتباط داشته باشید و احوالشان را بپرسید و در بازگشت برای ایشان سوغاتی بیاورید.»(۲۰)
شهید بهشتی بهحقیقت شخصیتی برجسته بود. با اینکه همواره مورد حمله لیبرالها و منافقین واقع میشد، اما با سعهصدری که داشت، هیچگاه این آزار و اذیتها نتوانستند وی را احساساتی و از مسیر اعتدال و منطق خارج سازند. دختر ایشان میگوید:
«وقتی به ایشان معترض میشدیم که چرا جواب تهمتها و افتراهای دشمن را نمیدهید، در پاسخ میگفتند، «اینها همه ریشه در حسادت افراد دارد. حیف از وقتی که برای پاسخگویی به این اراجیف تلف شود.»(۲۱)
پینوشتها
۱ـ روزنامه جمهوری اسلامی، ۴ تیر ۱۳۸۰٫
۲ـ مجله مرزداران، سال دوم، ش ۲۲، ص۱۴٫
۳ـ حج، ۳۸٫
۴ـ صد دقیقه تا بهشت، ص ۹۲٫
۵ـ مجید تولایی، صد دقیقه تا بهشت، تهران، نشر مستند، ۱۳۸۶هـ.ش، ص۹٫ اشاره به رؤیای امام امت که در خواب دیده بودند عبایشان سوخته است. بعد از آن به شهید بهشتی سفارشی کردند که مواظب جان خود باش چرا که شما عبای من هستید.
۶ـ صحیفه نور، مجموعه آثار امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۷۸، چاپ اول، ج ۱۵، ص۱٫
۷ـ صحیفه نور، ج۱۵، ص۱۸٫
۸ـ همان، ص۳٫
۹ـ در جستجوی راه از کلام امام، دفتر پنجم، ص۸۴ – ۸۳٫
۱۰ـ گفتگو با مقام رهبری پیرامون ابعاد والا و ناشناختهای از شخصیت شهید مظلوم دکتر بهشتی، روزنامه اطلاعات، ۷/۴/۱۳۶۸، ش ۱۸۷۸۶، ص۶٫
۱۱ـ نهج البلاغه، نامه ۴۷، ص۹۷۷٫
۱۲ـ روزنامه کیهان، ۶تیر ۱۳۷۶٫
۱۳ـ روزنامه جمهوری اسلامی، ویژه شهید بهشتی، سال ۱۳۸۰٫
۱۴ـ روزنامه کیهان، ۶ تیر سال ۱۳۶۷٫
۱۵ـ علی قائمی، زندگی و گزیده افکار شهید مظلوم آیتالله بهشتی، قم، انتشارات شفق، ص۳۸٫
۱۶ـ گفتگو با فرزند ارشد شهید بهشتی، مجله شاهد یاران، ش ۲۶۶، ص۲۴٫
۱۷ـ گفتگو با دکتر سید محمدرضا بهشتی، همشهری، ۷/۴/۱۳۸۷٫
۱۸ـ روزنامه جمهوری اسلامی، ۳تیر ۱۳۸۰٫
۱۹ـ همان.
۲۰ـ همان.
۲۱ـ روزنامه جمهوری اسلامی، ۴ تیر ۱۳۸۰٫