Tag Archives: مقومت

29آگوست/19

مقاومت، تنها مسیـر

اشاره:

از ابتدای شکلگیری نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) تا پیروزی انقلاب و پس از آن در دوران ۴۰ ساله پس از آن، مفهوم «مقاومت»، همواره در ادبیات این انقلاب، جاری و ساری بوده است؛ یک روز در عرصه مبارزه سیاسی، یک روز در عرصه جهاد نظامی، یک روز در عرصه فرهنگی و امروز هم در عرصه اقتصادی. مبدع و بنیانگذار این فرهنگ، یعنی فرهنگ مقاومت و ایستادگی هم کسی نیست، جز امام خمینی(ره) که همچون بسیاری از مفاهیم عمیق دینی فراموش شده، مفهوم مقاومت را نیز زنده کرد و با آن، حیات دوبارهای به دین و جامعه دینی بخشید. ۱۴ خرداد امسال و در سیامین سالروز پرواز آن پیر فرزانه بود که خلف صالحش، با تبیین ویژگیهای سیره مقاومتی امام خمینی(ره)، از آن با عنوان «منطق مقاومت امام خمینی(ره)» یاد نمود: «امام، مقاومت را از روی هیجان‌زدگی انتخاب نکرد؛ از روی احساسات زودگذر انتخاب نکرد؛ پشتوانه‌ انتخاب مقاومت از سوی امام بزرگوار ما، یک پشتوانه‌ منطقی است؛ پشتوانه‌ عقلانی است؛ پشتوانه‌ علمی است و البته پشتوانه‌ دینی؛ منطق، پشت سر ایستادگی و مقاومت امام وجود دارد.»

برای آشنایی هرچه بیشتر با مختصات منطق مقاومت امام خمینی(ره)، به سراغ حجتالاسلام، دکتر مهدی ابوطالبی، استادیار و قائم مقام مدیر گروه تاریخ اندیشه معاصر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و عضو شورای علمی گروه اندیشه جوان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رفتیم و با ایشان به گفتوگو نشستیم که حاصل این گفتوگو در ادامه تقدیم می‌گردد.

 

*آیا در معنای واژه مقاومت، انفعال نهفته است؟

تعریف مقاومت این است که  انسان وقتی یک مسیر صحیح و حقی را انتخاب می­کند در آن مسیر با قوت تمام پیش برود و موانع باعث توقف و برگشت او نشوند. وقتی مقاومت مطرح می­شود در ابتدا یک معنای انفعالی به ذهن می­آید. مثلاً یک فشاری هست و ایستادگی در مقابل آن را مقاومت می­گویند. در حالی که مقاومت لزوماً انفعالی نیست. پایمردی در مقابل موانع و مشکلات و دشمن یکی از مصادیق مقاومت است. البته جنس موانع هم فرق دارد. موانع گاهی خارجی هستند و گاهی اساساً اقتضای آن مسیر، یک سری موانع و مشکلات است. گاهی هم شرایط خود فرد رونده این موانع ایجاد می‌کند. یکی از لوازم حرکت این است که فرد، آمادگی­های لازم برای حرکت را در درونش ایجاد کند. انسان وقتی می­خواهد قله­ای را فتح کند، صعود سختی­هایی را به همراه دارد، ضمن اینکه آمادگی­های شخصی هم می‌خواهد و موانعی هم امکان دارد بر سر راه باشند و افرادی هم شاید باشند که نخواهند شما آن قله را فتح کنید و مانع‌تراشی کنند. فائق آمدن بر همه اینها اسمش مقاومت است. لذا مقاومت لزوماً انفعالی نیست و یک معنای مستقل و غیر انفعالی دارد. استقامت هم به معنای حرکت و ایستادگی در راه صحیح است و معنای لغوی آن نیز راه مستقیم رفتن و به چپ و راست منحرف نشدن است.

 

*مبتنی بر همین تعریف از مقاومت، پیشینه تاریخی آن را بفرمایید؟

رهبر معظم انقلاب وقتی بحث مقاومت را مطرح کردند آن را به امام استناد دادند. البته منظور معظم‌له فقط ایستادگی امام در مقابل ظلم نبود، بلکه امام می­فرمودند، «اقامه و حاکمیت دین وظیفه من است که رژیم پهلوی در داخل ایران و در فضای بین­المللی، مستکبران و در رأس آنها آمریکا مانع هستند.» سیرۀ امام این را می­گوید که من مسیرم را می­روم و هرجا اینها اشکال و مانع ایجاد کردند نباید کوتاه بیایم. لذا می­فرمایند، «امام، هم قبل از انقلاب تحت فشار بودند، هم بعد از انقلاب. امام برای آغاز حرکت آمادگی­های لازم را در خود و مردم ایجاد کردند.» پیشینه تاریخی مقاومت از اصل حرکت حق در تاریخ آغاز می­شود. اگر نخواهیم خیلی به زمان­های قبل برگردیم و در تاریخ معاصر آن‌ را ببینیم شاید بتوانیم ریشه­های شروع را به حاکمیت شیعی در منطقه، یعنی دوران صفویه باز گردانیم. صفویه به اقتضای زمان خود تندی­ها و غیریت­ سازی­هایی با اهل سنت داشت که این محل بحث من نیست. صفویه با اهل سنت چالش داشت و با هم برائت و تندی هم داشتند، اما تاریخ نشان می­دهد که بعد از صفویه یک تلنگری در فضای اهل سنت پدید می­آید. قبل از صفویه فضای جهان اسلام و حاکمیت آن فضایی به محاق رفته است، اما بعد از صفویه نگاه جدیدی با نگاه مکتب اهل‌بیت «ع» شروع می­شود.در ۲۰۰ سال قبل یک احساس خمودگی در جهان اسلام احساس می­شد، ولی بعد از صفویه جریان کمی عوض می­شود. از ۲۰۰ سال قبل توجهی در جهان اسلام پدید آمد که ما از آن مسیر اصیل حق منحرف شده­ایم و همه، حتی وهابی­های سلفی، حرفشان همین است که ما باید به اسلام اصیل برگردیم. ما هم می­گوییم باید آموزه­های اصیل اهل­بیت­«ع» احیا شود. این فضای بازگشت به اسلام اصیل و ناب در جهان اسلام ایجاد شد، ولی در میان اهل سنت توفیقات کم بود، چون مقاومت به‌خوبی شکل نگرفت. آنها مقاومتی را که امام خمینی(ره) داشتند و موانع را طی می­کردند، نداشتند. متأسفانه برخی از نخبگان و بزرگان اهل سنت سرخورده و برخی منحرف شدند و به سمت غرب رفتند و در مجموع عده کمی اهل مقاومت بودند؛ اما در این فضا، تشیّع خطی را دنبال کرد که ماندگار و نتیجه­اش این شد که امام توانستند کار فوق‌العاده‌ای را انجام دهند. با یک نگاه تاریخی به واژه مقاومت می­بینیم که این واژه به معنای خاص آن، در ۲۰۰ سال گذشته بیشتر به پایداری به موانع خارجی اطلاق می‌شده است.

در این میان انقلابی بودن مردم ایران را برخی ناشی از فرهنگ شیعی می­دانند، چون فرهنگ شیعی فرهنگ قیام و مبارزه با ظلم است. الگوهای حق­طلبی و عدالت­طلبی مانند امام حسین­«ع» و بحث مهدویت، موجب حرکت­های شیعی بالنده شده‌اند.

 

*نقش علما در خط تاریخی مقاومت چه اندازه بوده است؟

ما یک خط تاریخی مقاومت داریم که مبنای اصلی آن حفظ دین و اسلام و اقامه دین است. البته در تعابیر مختلفِ علمای شیعی می­بینید که تبلور این مبنا بسته به شرایط و میزان توانایی در هر دوره­ای، متفاوت، بلکه متضاد است. مثلاً گاهی لازمه مقاومت این است که علما با شاهی مثل فتحعلی شاه قاجار همراهی کنند تا سرزمین­های اسلامی را در مقابل حمله روس­ها حفظ کنند. اما همین علما در تحریم تنباکو مقابل خودِ شاه هم می­ایستند و باز در قضیه مشروطه حاضرند شاه را در چهارچوب قانون اسلامی بپذیرند. اما در انقلاب اسلامی شاه را هم نمی­خواهند. در طول تاریخ این خط مقاومت وجود داشته است و اقامه دین و حفظ بیضۀ اسلام را بارها در کلام علما می­بینیم. این برای علما یک اصل مهم بوده است. در طول ۲۰۰ سال اخیر، ما دو مانع جدی استبداد داخلی و استعمار خارجی را داشته‌ایم و جریان مقاومت همواره سعی کرده این دو مانع را پشت سر بگذارد.

اولین رساله­های مستقل در باب ولایت­ فقیه، متعلق به دوره قاجار است. مشابه ولایت­ فقیه امام را آن زمان مرحوم نراقی نوشت. پس اینکه ما می­خواهیم یک حاکمیت دینی بر مبنای ولایت اهل­‌بیت«ع» و مکتب اهل­ بیت با هدایت یک فقیه به عنوان نایب امام داشته باشیم و می­خواهیم با این عامل، جلوی استکبار و استعمار بایستیم، ظلم را برداریم و اقامه دین کنیم، خطی است که در طول تاریخ وجود داشته است. اما بعد از مشروطه شعله فعالیت سیاسی اجتماعی علما با نگاه حاکمیتی و مبارزه با ظلم و ظالم یک مقدار، کم‌فروغ شد. از این تاریخ تا زمان نهضت امام، سرد شدن فضای سیاسی در حوزه را شاهد بودیم. اینکه می­گویند امام آمدند و در دوره‌ای که علما اصلاً در فضای سیاست نبودند، حرکتی را آغاز کردند، متعلق به دوره تاریخی بین مشروطه و انقلاب است. امام در انقلاب دوباره دم جدیدی به این شعله دمیدند که بعد از آن با همراهی عظیم مردمی همراه شد و بعد بین­المللی هم پیدا کرد.

در دوره رضا شاه با افزایش سکوت و عدم دخالت علما، فشار پهلوی هم بیشتر شد. شاید این همان تعبیری است که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند که، «هزینه ­سازش بیشتر از مقاومت است.»

شهید صدر با حمایت علما در عراق مواجه نشد، او را شهید کردند. بعد از آن هم با فشارهایی که صدام بر حوزه آورد و علما مقاومت نکردند، آن عزت هم از بین رفت و خود حوزه هم رو به انفعال و افول گذاشت. لذا پیشنیه تاریخی و نقش علما در مقاومت خیلی مهم است.

 

 

*به صورت خاص جایگاه امام خمینی(ره) در تبیین و عملی کردن نظریه مقاومت کجاست؟

به خاطر توفیقاتی که امام به­ دست­آوردند و حد اعلای مقاومت را انجام دادند، تنقیح این نظریه با ایشان است. تا قبل از امام، کسی از ساقط کردن سلطنت و نظام استبدادی سخن نگفته بود. از طرف دیگر فشارهای خارجی هم بر امام زیاد بود. شاه عامل و ژاندارم آمریکا در منطقه بود و رفتن شاه کاملاً به ضرر آمریکا تمام شد. به همین دلیل از همان ابتدا مواضع آنها با انقلاب و امام کاملاً سلبی بود. یکی از ویژگی­هایی که باعث شد حرکت امام پررنگ شود ابعاد بین­المللی حرکت و انقلاب است. مثلاً امام مسئله اسرائیل و فلسطین را به عنوان مسئله جهان اسلام مطرح ­کردند. در اوایل جریان اشغال فلسطین مرحوم کاشف­الغطا حرکت‌هائی را انجام دادند، اما به شدتِ رویکرد امام نبود. امام حد اعلای مقاومت را به نمایش گذاشتند و هم در مقابله با فضای استبدادی و موانع خارجی، هم در بخش ایجابی و اقامه دین، حکومت مبتنی بر ولایت ­فقیه را شکل دادند. نباید پیشنیه را نادیده گرفت. پیشینه مقاومت در میان علما بر اساس همین شاخص­هایی است که امام در پیش گرفته بودند، منتهی ضعیف­تر و کوچک‌تر.

 

*نصوص دینی تا چه اندازه به مقوله مقاومت توجه دارند؟

با تعریفی که ابتدائا در مورد مقاومت بیان کردیم، تمام نصوصی که به اقامه دین اشاره دارند ناظر به بحث مقاومت هستند. آیات متعددی هم در این باب داریم. مثلاً در مورد مقابله با موانع آیاتی هستند که عدم پذیرش ولایت کفار را مطرح می­کنند، از جمله آیه نفی سبیل، «…لا تَتَّخِذُوا الکَافِرِینَ أَولِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤمِنِین(۱) که پذیرش ولایت کفار را به‌کلی رد می­کند.

آیات متعددی هم در مورد مقابله با ظلم و استکبار داریم و واژه «استکبار» در سخنان امام قطعاً یک تعبیر قرآنی است. مستضعفین و مستکبرینی که امام به کار بردند، قطعاً از همان آیه استضعاف و استکبار که در قرآن است می‌آید. اینها تعابیر قرآنی هستند. اینکه حضرت آقا می­فرمایند، «امروز روز مواجهه اسلام و استکبار است.» کاملاً یک ادبیات قرآنی است.

برخی از آیات ناظر به نصرت الهی هستند، «وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ»(۲) اینها پشتوانه­های معنوی هستند که اگر مانعی برابرتان ظاهر شد، به این وعده­های الهی اتکا کنید، خداوند کمکتان می‌کند. مثلاً اگر پهپادتان به اندازه پهباد امریکایی بُرد ندارد به خدا اتکا کنید. واقعاً هم نمی­توانیم بگوییم پهپاد آمریکایی از ما ضعیف­تر است. نهایتا می‌توانیم بگوییم که ما به آنها رسیده­ایم ـ که نمی­دانم رسیده­ایم یا نه؟ ـ ولی کار به جایی می­رسد که با تکیه بر نصرت الهی، پهپاد آنها را می­زنیم، ولی آنها یا می‌ترسند یا به هر دلیل دیگری مقابله به‌مثل نمی‌کنند. کشتی­شان را توقیف می­کنیم و صریحاً اعلام می­کنند که ما دنبال تنش با ایران نیستیم. این دلیل نیست که بگوییم قدرت نظامی آنها از ما ضعیف­تر است، ولی بالاخره آن رعب و بازدارندگی وجود دارد. اینها پشتوانه­های معنوی داستان است، با اتکا به اینها می­شود پیش رفت و مقاومت کرد.

 

*یکی از انتقادات این است که مقاومت هزینه­های زیادی را بر ما تحمیل می­کند که یکی از آنها تحریم­های کمرشکنی است که امروز گرفتارشان هستیم، اگر بخواهیم محاسبه کنیم هزینه­های مقاومت بیشتر است یا عدم مقاومت؟

به عنوان یکی از هزینه‌های عدم مقاومت؛ در برجام و مذاکرات هسته‌ا‌ی دهه۸۰  هر چه ما کوتاه آمدیم و دستورات آنها را اجرا کردیم، آنها هیچ گامی برنداشتند. این عدم مقاومت برای ما هزینه داشت یا نفع؟ چه چیزی از برجام عاید ما شد و چه اندازه ضرر کردیم؟ با پذیرش برجام خودمان بر خودمان هزینه تحمیل کردیم.

کره شمالی نماد کشوری است که مقاومت کرده و دستاورد­های خوبی هم داشته است. داستان سوریه حد اعلای کار است. در جریان مقاومت سوریه، افغانستان و پاکستان و عراق و ایران پای کار آمدند و کسی فکر نمی­کرد غائله این گونه ختم شود، چون امریکا و بقیه کشورهای اروپایی با تمام قدرتشان به میدان آمدند، اما نتوانستند به مقاصدشان برسند. اینها نمونه­های تاریخی هستند. ما قبل از انقلاب هم این نمونه­ها را داریم.

در جنگ جهانی دوم که ایران خودش را کنار کشید و به‌نوعی مقاومت را کنار گذاشت، سران متفقین به ایران آمدند و ایران با اینکه جزو هیچ‌کدام از طرفین جنگ نبود، ظرف چند روز اشغال شد. سران متفقین با پررویی تمام و بدون توجه به مسئولین مملکتی و شاه به تهران می‌آیند و  جلسه می­گذارند و تصمیم می­گیرند و می­روند! این هم نفع ما از عدم مقاومت.

مقاومت قطعاً هزینه دارد، ولی این هزینه برکاتش کاملاً روشن است. مردم هم فهمیده­اند جنگیدن با داعش، چه در عراق و چه در سوریه به نفع ما بوده است. در دفاع مقدس ایستادگی خیلی ما را جلو برد، اما جاهایی که خیلی جدی مقاومت نکردیم مثل نهضت نفت که در مجموع سران کشور مقاومت جدی از خود بروز ندادند ـ  بعضی مصدق را مقصر می­دانند و بعضی می­گویند آیت‌الله کاشانی هم مقصر بود ـ  اما به هر حال عدم ایستادگی باعث شد که عملاً کار مطلوبی انجام نشود.

برجام، مصداق کنار آمدن و سازش است. این همه تعهدات را اجرا کردیم و کوتاه آمدیم و در مقابلش چیزی نگرفتیم. الان خود مذاکره کنندگان می­گویند که اگر امریکایی­ها و اروپایی­ها تعهداتشان را اجرا نکنند ما به موضع قبل از برجام بر می­گردیم. این هزینه سازش است. در بهترین حالت به شش سال قبل برمی‌گردیم، این همه گران شدن دلار و این همه مردم اذیت شدن مردم، هزینه عدم مقاومت است. هزینه­های عدم مقاومت در طول تاریخ سازش برای ما همیشه بیشتر از مقاومت بوده است.

 

 

*با این توصیف مقاومت چه نتایجی برای ما داشته است؟

نمونه‌اش همین شین‌زو آبه که آمد. بعضی­ها اشکال گرفتند که چرا رهبر معظم انقلاب پیام ترامپ را نپذیرفتند؟ آن واکنش مقتدارانه رهبر معظم در مقابل پیام ترامپ نتیجه­اش چه شد؟

دوره­های تاریخی اداره کشور را مرور کنید. در دوره اصلاحات که به اصطلاح خودشان تنش‌زدایی و با غرب ارتباط برقرار کردند، بیش از هر وقتی در معرض تهدید و هجمه بودیم و بوش می‌گفت که ایران محور شرارت است و…! ولی بعد از او اوباما گفت ما گزینه نظامی را از روی میز برداشتیم. این نشان می­دهد که هر چه با اقتدار بیشتری جلو برویم، آنها بیشترکوتاه می­آیند.

 

*به هرحال به اذعان شما مقاومت هزینه­هایی هم دارد، البته هر هدفی هزینه دارد، هدف از مقاومت چیست؟

هدف اصلی از «مقاومت» اقامه دین است. ذیل این اقامۀ دین، مقابله با هر ظلمی در دنیاست. لذا امام در فضای انقلاب اسلامی چند سطح ادبیات دارند. یک موقع بحث تشیّع و امام حسین«ع» و احکام و عقاید شیعه و یک موقع بحث جهان اسلام و مقابلۀ مسلمانان با کفار و زمانی هم بحث کفار و دینداران را مطرح می­کنند که باید دین در دنیا مطرح شود چه اسلام است چه مسیحیت. یک‌ جا هم امام ادبیاتِ مستضعفین و مستکبرین را به کار می­برند. هدف مهم مقاومت، اقامه دین است که یکی از لوازمش ممانعت از ظلم به هر انسانی است. راه جلوگیری از ظلم هم مقابله با استکبار است. لذا هدف نهایی مقاومت که رهبر معظم انقلاب هم مطرح می­کنند مسیر تقابل اسلام و استکبار است که اوج آن تقابل تمدنی است. اینکه ما آن تمدن مبتنی بر شرک و ظلم و استکبار را بتوانیم کنار بزنیم و تمدن اسلامی را محقق کنیم، تمدنی که پیام‌آور عدالت و عدم ظلم است.

 

*ارزیابی شما از وضعیت کنونی جبهه مقاومت چیست؟

آینده جبهه مقاومت روشن است. مقاومت روز به روز در حال قدرت گرفتن و گسترش است و این خود باعث تضعیف جبهه مقابل می­شود. اخیراً گفته شده می­خواستند یک خط راه آهن بکشند که کشورهای خلیج را به اسرائیل وصل کنند و یک خط ارتباطی ایجاد کنند، اما عراق مخالفت کرد. این خیلی مهم است که امروز آنها هر تصمیمی را که بخواهند نمی­توانند عملی کنند. مردم یمن ۴ سال  مقاومت کرده­اند و دارند نتیجه می­گیرند، وضعیت الان به نفع جبهه مقاومت است. وضعیت سوریه بهبود پیدا کرده است و وسعت خط مقاومت روز به روز بیشتر می­شود. تصوراتی که وجود داشت که یمن و سوریه و عراق و افغانستان از بین خواهند رفت، محقق نشد.

 

 

*در عین حال دشمن هیچ‌وقت از پای ننشسته و همیشه در فکر تضعیف ما بوده است، به نظر شما ترفند­های دشمن برای مقابله و تضعیف اندیشه مقاومت چیست؟

یکی از ترفند­های همیشگی دشمن ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی است. برجسته کردن اختلافات و نادیده گرفتن مشترکات باعث می­شود که اندیشه مقاومت و در نتیجه جبهه مقاومت تضعیف شود.

ترفند دیگری که در ادبیات رایج مشهود است می­خواهد این طور القا کند که دنیای امروز دنیای ارتباطات و گفتگو و مذاکره است و می­شود حرف زد و راه­های عاقلانه را در پیش گرفت. ما هم صلح و گفتگو را قبول داریم، اما نمی‌توانیم اصل عزت را در اسلام نفی کنیم. این نگاه گفتگو و مذاکره و صلح اندیشانه برخورد کردن، اندیشه­ خطرناکی است. به‌قول امام علی «ع»، «کلمۀ الحقٍ و یرادُ بِها الباطل»(۳) ظاهرش این است که راست می­گویند، ولی می­خواهند با ظاهر صلح و گفتگو اصل مقاومت را تضعیف کنند.

یکی دیگر از ترفندها که باعث تضعیف اندیشه مقاومت می­شود اندیشۀ دنیاطلبی و رفاه بیش از حد و اسراف است که باعث می­شود کم‌کم اندیشه مقاومت تضعیف شود. یکی از دلایل تأثیر بیش از حد تحریم­های اقتصادی بر مردم همین است که سبک زندگی­ها به سمتی رفته که تحمل مردم کم شده و با فشار اقتصادی و تحریم می‌خواهند باج بگیرند.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱٫نساء / ۱۴۴

۲٫عنکبوت / ۶۹

۳٫نهج‌البلاغه حکمت ۱۸۹