اشاره:
از ابتدای شکلگیری نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) تا پیروزی انقلاب و پس از آن در دوران ۴۰ ساله پس از آن، مفهوم «مقاومت»، همواره در ادبیات این انقلاب، جاری و ساری بوده است؛ یک روز در عرصه مبارزه سیاسی، یک روز در عرصه جهاد نظامی، یک روز در عرصه فرهنگی و امروز هم در عرصه اقتصادی. مبدع و بنیانگذار این فرهنگ، یعنی فرهنگ مقاومت و ایستادگی هم کسی نیست، جز امام خمینی(ره) که همچون بسیاری از مفاهیم عمیق دینی فراموش شده، مفهوم مقاومت را نیز زنده کرد و با آن، حیات دوبارهای به دین و جامعه دینی بخشید. ۱۴ خرداد امسال و در سیامین سالروز پرواز آن پیر فرزانه بود که خلف صالحش، با تبیین ویژگیهای سیره مقاومتی امام خمینی(ره)، از آن با عنوان «منطق مقاومت امام خمینی(ره)» یاد نمود: «امام، مقاومت را از روی هیجانزدگی انتخاب نکرد؛ از روی احساسات زودگذر انتخاب نکرد؛ پشتوانه انتخاب مقاومت از سوی امام بزرگوار ما، یک پشتوانه منطقی است؛ پشتوانه عقلانی است؛ پشتوانه علمی است و البته پشتوانه دینی؛ منطق، پشت سر ایستادگی و مقاومت امام وجود دارد.»
برای آشنایی هرچه بیشتر با مختصات منطق مقاومت امام خمینی(ره)، به سراغ حجتالاسلام، دکتر مهدی ابوطالبی، استادیار و قائم مقام مدیر گروه تاریخ اندیشه معاصر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و عضو شورای علمی گروه اندیشه جوان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رفتیم و با ایشان به گفتوگو نشستیم که حاصل این گفتوگو در ادامه تقدیم میگردد.
*آیا در معنای واژه مقاومت، انفعال نهفته است؟
تعریف مقاومت این است که انسان وقتی یک مسیر صحیح و حقی را انتخاب میکند در آن مسیر با قوت تمام پیش برود و موانع باعث توقف و برگشت او نشوند. وقتی مقاومت مطرح میشود در ابتدا یک معنای انفعالی به ذهن میآید. مثلاً یک فشاری هست و ایستادگی در مقابل آن را مقاومت میگویند. در حالی که مقاومت لزوماً انفعالی نیست. پایمردی در مقابل موانع و مشکلات و دشمن یکی از مصادیق مقاومت است. البته جنس موانع هم فرق دارد. موانع گاهی خارجی هستند و گاهی اساساً اقتضای آن مسیر، یک سری موانع و مشکلات است. گاهی هم شرایط خود فرد رونده این موانع ایجاد میکند. یکی از لوازم حرکت این است که فرد، آمادگیهای لازم برای حرکت را در درونش ایجاد کند. انسان وقتی میخواهد قلهای را فتح کند، صعود سختیهایی را به همراه دارد، ضمن اینکه آمادگیهای شخصی هم میخواهد و موانعی هم امکان دارد بر سر راه باشند و افرادی هم شاید باشند که نخواهند شما آن قله را فتح کنید و مانعتراشی کنند. فائق آمدن بر همه اینها اسمش مقاومت است. لذا مقاومت لزوماً انفعالی نیست و یک معنای مستقل و غیر انفعالی دارد. استقامت هم به معنای حرکت و ایستادگی در راه صحیح است و معنای لغوی آن نیز راه مستقیم رفتن و به چپ و راست منحرف نشدن است.
*مبتنی بر همین تعریف از مقاومت، پیشینه تاریخی آن را بفرمایید؟
رهبر معظم انقلاب وقتی بحث مقاومت را مطرح کردند آن را به امام استناد دادند. البته منظور معظمله فقط ایستادگی امام در مقابل ظلم نبود، بلکه امام میفرمودند، «اقامه و حاکمیت دین وظیفه من است که رژیم پهلوی در داخل ایران و در فضای بینالمللی، مستکبران و در رأس آنها آمریکا مانع هستند.» سیرۀ امام این را میگوید که من مسیرم را میروم و هرجا اینها اشکال و مانع ایجاد کردند نباید کوتاه بیایم. لذا میفرمایند، «امام، هم قبل از انقلاب تحت فشار بودند، هم بعد از انقلاب. امام برای آغاز حرکت آمادگیهای لازم را در خود و مردم ایجاد کردند.» پیشینه تاریخی مقاومت از اصل حرکت حق در تاریخ آغاز میشود. اگر نخواهیم خیلی به زمانهای قبل برگردیم و در تاریخ معاصر آن را ببینیم شاید بتوانیم ریشههای شروع را به حاکمیت شیعی در منطقه، یعنی دوران صفویه باز گردانیم. صفویه به اقتضای زمان خود تندیها و غیریت سازیهایی با اهل سنت داشت که این محل بحث من نیست. صفویه با اهل سنت چالش داشت و با هم برائت و تندی هم داشتند، اما تاریخ نشان میدهد که بعد از صفویه یک تلنگری در فضای اهل سنت پدید میآید. قبل از صفویه فضای جهان اسلام و حاکمیت آن فضایی به محاق رفته است، اما بعد از صفویه نگاه جدیدی با نگاه مکتب اهلبیت «ع» شروع میشود.در ۲۰۰ سال قبل یک احساس خمودگی در جهان اسلام احساس میشد، ولی بعد از صفویه جریان کمی عوض میشود. از ۲۰۰ سال قبل توجهی در جهان اسلام پدید آمد که ما از آن مسیر اصیل حق منحرف شدهایم و همه، حتی وهابیهای سلفی، حرفشان همین است که ما باید به اسلام اصیل برگردیم. ما هم میگوییم باید آموزههای اصیل اهلبیت«ع» احیا شود. این فضای بازگشت به اسلام اصیل و ناب در جهان اسلام ایجاد شد، ولی در میان اهل سنت توفیقات کم بود، چون مقاومت بهخوبی شکل نگرفت. آنها مقاومتی را که امام خمینی(ره) داشتند و موانع را طی میکردند، نداشتند. متأسفانه برخی از نخبگان و بزرگان اهل سنت سرخورده و برخی منحرف شدند و به سمت غرب رفتند و در مجموع عده کمی اهل مقاومت بودند؛ اما در این فضا، تشیّع خطی را دنبال کرد که ماندگار و نتیجهاش این شد که امام توانستند کار فوقالعادهای را انجام دهند. با یک نگاه تاریخی به واژه مقاومت میبینیم که این واژه به معنای خاص آن، در ۲۰۰ سال گذشته بیشتر به پایداری به موانع خارجی اطلاق میشده است.
در این میان انقلابی بودن مردم ایران را برخی ناشی از فرهنگ شیعی میدانند، چون فرهنگ شیعی فرهنگ قیام و مبارزه با ظلم است. الگوهای حقطلبی و عدالتطلبی مانند امام حسین«ع» و بحث مهدویت، موجب حرکتهای شیعی بالنده شدهاند.
*نقش علما در خط تاریخی مقاومت چه اندازه بوده است؟
ما یک خط تاریخی مقاومت داریم که مبنای اصلی آن حفظ دین و اسلام و اقامه دین است. البته در تعابیر مختلفِ علمای شیعی میبینید که تبلور این مبنا بسته به شرایط و میزان توانایی در هر دورهای، متفاوت، بلکه متضاد است. مثلاً گاهی لازمه مقاومت این است که علما با شاهی مثل فتحعلی شاه قاجار همراهی کنند تا سرزمینهای اسلامی را در مقابل حمله روسها حفظ کنند. اما همین علما در تحریم تنباکو مقابل خودِ شاه هم میایستند و باز در قضیه مشروطه حاضرند شاه را در چهارچوب قانون اسلامی بپذیرند. اما در انقلاب اسلامی شاه را هم نمیخواهند. در طول تاریخ این خط مقاومت وجود داشته است و اقامه دین و حفظ بیضۀ اسلام را بارها در کلام علما میبینیم. این برای علما یک اصل مهم بوده است. در طول ۲۰۰ سال اخیر، ما دو مانع جدی استبداد داخلی و استعمار خارجی را داشتهایم و جریان مقاومت همواره سعی کرده این دو مانع را پشت سر بگذارد.
اولین رسالههای مستقل در باب ولایت فقیه، متعلق به دوره قاجار است. مشابه ولایت فقیه امام را آن زمان مرحوم نراقی نوشت. پس اینکه ما میخواهیم یک حاکمیت دینی بر مبنای ولایت اهلبیت«ع» و مکتب اهل بیت با هدایت یک فقیه به عنوان نایب امام داشته باشیم و میخواهیم با این عامل، جلوی استکبار و استعمار بایستیم، ظلم را برداریم و اقامه دین کنیم، خطی است که در طول تاریخ وجود داشته است. اما بعد از مشروطه شعله فعالیت سیاسی اجتماعی علما با نگاه حاکمیتی و مبارزه با ظلم و ظالم یک مقدار، کمفروغ شد. از این تاریخ تا زمان نهضت امام، سرد شدن فضای سیاسی در حوزه را شاهد بودیم. اینکه میگویند امام آمدند و در دورهای که علما اصلاً در فضای سیاست نبودند، حرکتی را آغاز کردند، متعلق به دوره تاریخی بین مشروطه و انقلاب است. امام در انقلاب دوباره دم جدیدی به این شعله دمیدند که بعد از آن با همراهی عظیم مردمی همراه شد و بعد بینالمللی هم پیدا کرد.
در دوره رضا شاه با افزایش سکوت و عدم دخالت علما، فشار پهلوی هم بیشتر شد. شاید این همان تعبیری است که رهبر معظم انقلاب میفرمایند که، «هزینه سازش بیشتر از مقاومت است.»
شهید صدر با حمایت علما در عراق مواجه نشد، او را شهید کردند. بعد از آن هم با فشارهایی که صدام بر حوزه آورد و علما مقاومت نکردند، آن عزت هم از بین رفت و خود حوزه هم رو به انفعال و افول گذاشت. لذا پیشنیه تاریخی و نقش علما در مقاومت خیلی مهم است.
*به صورت خاص جایگاه امام خمینی(ره) در تبیین و عملی کردن نظریه مقاومت کجاست؟
به خاطر توفیقاتی که امام به دستآوردند و حد اعلای مقاومت را انجام دادند، تنقیح این نظریه با ایشان است. تا قبل از امام، کسی از ساقط کردن سلطنت و نظام استبدادی سخن نگفته بود. از طرف دیگر فشارهای خارجی هم بر امام زیاد بود. شاه عامل و ژاندارم آمریکا در منطقه بود و رفتن شاه کاملاً به ضرر آمریکا تمام شد. به همین دلیل از همان ابتدا مواضع آنها با انقلاب و امام کاملاً سلبی بود. یکی از ویژگیهایی که باعث شد حرکت امام پررنگ شود ابعاد بینالمللی حرکت و انقلاب است. مثلاً امام مسئله اسرائیل و فلسطین را به عنوان مسئله جهان اسلام مطرح کردند. در اوایل جریان اشغال فلسطین مرحوم کاشفالغطا حرکتهائی را انجام دادند، اما به شدتِ رویکرد امام نبود. امام حد اعلای مقاومت را به نمایش گذاشتند و هم در مقابله با فضای استبدادی و موانع خارجی، هم در بخش ایجابی و اقامه دین، حکومت مبتنی بر ولایت فقیه را شکل دادند. نباید پیشنیه را نادیده گرفت. پیشینه مقاومت در میان علما بر اساس همین شاخصهایی است که امام در پیش گرفته بودند، منتهی ضعیفتر و کوچکتر.
*نصوص دینی تا چه اندازه به مقوله مقاومت توجه دارند؟
با تعریفی که ابتدائا در مورد مقاومت بیان کردیم، تمام نصوصی که به اقامه دین اشاره دارند ناظر به بحث مقاومت هستند. آیات متعددی هم در این باب داریم. مثلاً در مورد مقابله با موانع آیاتی هستند که عدم پذیرش ولایت کفار را مطرح میکنند، از جمله آیه نفی سبیل، «…لا تَتَّخِذُوا الکَافِرِینَ أَولِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤمِنِین(۱) که پذیرش ولایت کفار را بهکلی رد میکند.
آیات متعددی هم در مورد مقابله با ظلم و استکبار داریم و واژه «استکبار» در سخنان امام قطعاً یک تعبیر قرآنی است. مستضعفین و مستکبرینی که امام به کار بردند، قطعاً از همان آیه استضعاف و استکبار که در قرآن است میآید. اینها تعابیر قرآنی هستند. اینکه حضرت آقا میفرمایند، «امروز روز مواجهه اسلام و استکبار است.» کاملاً یک ادبیات قرآنی است.
برخی از آیات ناظر به نصرت الهی هستند، «وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنینَ»(۲) اینها پشتوانههای معنوی هستند که اگر مانعی برابرتان ظاهر شد، به این وعدههای الهی اتکا کنید، خداوند کمکتان میکند. مثلاً اگر پهپادتان به اندازه پهباد امریکایی بُرد ندارد به خدا اتکا کنید. واقعاً هم نمیتوانیم بگوییم پهپاد آمریکایی از ما ضعیفتر است. نهایتا میتوانیم بگوییم که ما به آنها رسیدهایم ـ که نمیدانم رسیدهایم یا نه؟ ـ ولی کار به جایی میرسد که با تکیه بر نصرت الهی، پهپاد آنها را میزنیم، ولی آنها یا میترسند یا به هر دلیل دیگری مقابله بهمثل نمیکنند. کشتیشان را توقیف میکنیم و صریحاً اعلام میکنند که ما دنبال تنش با ایران نیستیم. این دلیل نیست که بگوییم قدرت نظامی آنها از ما ضعیفتر است، ولی بالاخره آن رعب و بازدارندگی وجود دارد. اینها پشتوانههای معنوی داستان است، با اتکا به اینها میشود پیش رفت و مقاومت کرد.
*یکی از انتقادات این است که مقاومت هزینههای زیادی را بر ما تحمیل میکند که یکی از آنها تحریمهای کمرشکنی است که امروز گرفتارشان هستیم، اگر بخواهیم محاسبه کنیم هزینههای مقاومت بیشتر است یا عدم مقاومت؟
به عنوان یکی از هزینههای عدم مقاومت؛ در برجام و مذاکرات هستهای دهه۸۰ هر چه ما کوتاه آمدیم و دستورات آنها را اجرا کردیم، آنها هیچ گامی برنداشتند. این عدم مقاومت برای ما هزینه داشت یا نفع؟ چه چیزی از برجام عاید ما شد و چه اندازه ضرر کردیم؟ با پذیرش برجام خودمان بر خودمان هزینه تحمیل کردیم.
کره شمالی نماد کشوری است که مقاومت کرده و دستاوردهای خوبی هم داشته است. داستان سوریه حد اعلای کار است. در جریان مقاومت سوریه، افغانستان و پاکستان و عراق و ایران پای کار آمدند و کسی فکر نمیکرد غائله این گونه ختم شود، چون امریکا و بقیه کشورهای اروپایی با تمام قدرتشان به میدان آمدند، اما نتوانستند به مقاصدشان برسند. اینها نمونههای تاریخی هستند. ما قبل از انقلاب هم این نمونهها را داریم.
در جنگ جهانی دوم که ایران خودش را کنار کشید و بهنوعی مقاومت را کنار گذاشت، سران متفقین به ایران آمدند و ایران با اینکه جزو هیچکدام از طرفین جنگ نبود، ظرف چند روز اشغال شد. سران متفقین با پررویی تمام و بدون توجه به مسئولین مملکتی و شاه به تهران میآیند و جلسه میگذارند و تصمیم میگیرند و میروند! این هم نفع ما از عدم مقاومت.
مقاومت قطعاً هزینه دارد، ولی این هزینه برکاتش کاملاً روشن است. مردم هم فهمیدهاند جنگیدن با داعش، چه در عراق و چه در سوریه به نفع ما بوده است. در دفاع مقدس ایستادگی خیلی ما را جلو برد، اما جاهایی که خیلی جدی مقاومت نکردیم مثل نهضت نفت که در مجموع سران کشور مقاومت جدی از خود بروز ندادند ـ بعضی مصدق را مقصر میدانند و بعضی میگویند آیتالله کاشانی هم مقصر بود ـ اما به هر حال عدم ایستادگی باعث شد که عملاً کار مطلوبی انجام نشود.
برجام، مصداق کنار آمدن و سازش است. این همه تعهدات را اجرا کردیم و کوتاه آمدیم و در مقابلش چیزی نگرفتیم. الان خود مذاکره کنندگان میگویند که اگر امریکاییها و اروپاییها تعهداتشان را اجرا نکنند ما به موضع قبل از برجام بر میگردیم. این هزینه سازش است. در بهترین حالت به شش سال قبل برمیگردیم، این همه گران شدن دلار و این همه مردم اذیت شدن مردم، هزینه عدم مقاومت است. هزینههای عدم مقاومت در طول تاریخ سازش برای ما همیشه بیشتر از مقاومت بوده است.
*با این توصیف مقاومت چه نتایجی برای ما داشته است؟
نمونهاش همین شینزو آبه که آمد. بعضیها اشکال گرفتند که چرا رهبر معظم انقلاب پیام ترامپ را نپذیرفتند؟ آن واکنش مقتدارانه رهبر معظم در مقابل پیام ترامپ نتیجهاش چه شد؟
دورههای تاریخی اداره کشور را مرور کنید. در دوره اصلاحات که به اصطلاح خودشان تنشزدایی و با غرب ارتباط برقرار کردند، بیش از هر وقتی در معرض تهدید و هجمه بودیم و بوش میگفت که ایران محور شرارت است و…! ولی بعد از او اوباما گفت ما گزینه نظامی را از روی میز برداشتیم. این نشان میدهد که هر چه با اقتدار بیشتری جلو برویم، آنها بیشترکوتاه میآیند.
*به هرحال به اذعان شما مقاومت هزینههایی هم دارد، البته هر هدفی هزینه دارد، هدف از مقاومت چیست؟
هدف اصلی از «مقاومت» اقامه دین است. ذیل این اقامۀ دین، مقابله با هر ظلمی در دنیاست. لذا امام در فضای انقلاب اسلامی چند سطح ادبیات دارند. یک موقع بحث تشیّع و امام حسین«ع» و احکام و عقاید شیعه و یک موقع بحث جهان اسلام و مقابلۀ مسلمانان با کفار و زمانی هم بحث کفار و دینداران را مطرح میکنند که باید دین در دنیا مطرح شود چه اسلام است چه مسیحیت. یک جا هم امام ادبیاتِ مستضعفین و مستکبرین را به کار میبرند. هدف مهم مقاومت، اقامه دین است که یکی از لوازمش ممانعت از ظلم به هر انسانی است. راه جلوگیری از ظلم هم مقابله با استکبار است. لذا هدف نهایی مقاومت که رهبر معظم انقلاب هم مطرح میکنند مسیر تقابل اسلام و استکبار است که اوج آن تقابل تمدنی است. اینکه ما آن تمدن مبتنی بر شرک و ظلم و استکبار را بتوانیم کنار بزنیم و تمدن اسلامی را محقق کنیم، تمدنی که پیامآور عدالت و عدم ظلم است.
*ارزیابی شما از وضعیت کنونی جبهه مقاومت چیست؟
آینده جبهه مقاومت روشن است. مقاومت روز به روز در حال قدرت گرفتن و گسترش است و این خود باعث تضعیف جبهه مقابل میشود. اخیراً گفته شده میخواستند یک خط راه آهن بکشند که کشورهای خلیج را به اسرائیل وصل کنند و یک خط ارتباطی ایجاد کنند، اما عراق مخالفت کرد. این خیلی مهم است که امروز آنها هر تصمیمی را که بخواهند نمیتوانند عملی کنند. مردم یمن ۴ سال مقاومت کردهاند و دارند نتیجه میگیرند، وضعیت الان به نفع جبهه مقاومت است. وضعیت سوریه بهبود پیدا کرده است و وسعت خط مقاومت روز به روز بیشتر میشود. تصوراتی که وجود داشت که یمن و سوریه و عراق و افغانستان از بین خواهند رفت، محقق نشد.
*در عین حال دشمن هیچوقت از پای ننشسته و همیشه در فکر تضعیف ما بوده است، به نظر شما ترفندهای دشمن برای مقابله و تضعیف اندیشه مقاومت چیست؟
یکی از ترفندهای همیشگی دشمن ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی است. برجسته کردن اختلافات و نادیده گرفتن مشترکات باعث میشود که اندیشه مقاومت و در نتیجه جبهه مقاومت تضعیف شود.
ترفند دیگری که در ادبیات رایج مشهود است میخواهد این طور القا کند که دنیای امروز دنیای ارتباطات و گفتگو و مذاکره است و میشود حرف زد و راههای عاقلانه را در پیش گرفت. ما هم صلح و گفتگو را قبول داریم، اما نمیتوانیم اصل عزت را در اسلام نفی کنیم. این نگاه گفتگو و مذاکره و صلح اندیشانه برخورد کردن، اندیشه خطرناکی است. بهقول امام علی «ع»، «کلمۀ الحقٍ و یرادُ بِها الباطل»(۳) ظاهرش این است که راست میگویند، ولی میخواهند با ظاهر صلح و گفتگو اصل مقاومت را تضعیف کنند.
یکی دیگر از ترفندها که باعث تضعیف اندیشه مقاومت میشود اندیشۀ دنیاطلبی و رفاه بیش از حد و اسراف است که باعث میشود کمکم اندیشه مقاومت تضعیف شود. یکی از دلایل تأثیر بیش از حد تحریمهای اقتصادی بر مردم همین است که سبک زندگیها به سمتی رفته که تحمل مردم کم شده و با فشار اقتصادی و تحریم میخواهند باج بگیرند.
پینوشتها:
۱٫نساء / ۱۴۴
۲٫عنکبوت / ۶۹
۳٫نهجالبلاغه حکمت ۱۸۹