کلمه دیپلماسی فرهنگی هرچند ظاهراً مولود جهان مدرن و سیاست مدرن است، اما نشانههای آن در دورانهای گذشته نیز وجود داشته و در کنشهای برخی از سیاستمداران دوران کهن قابل بازسنجی است. در اندیشه و کنش و رفتار پیغمبر مکرم اسلام«ص» و ائمه معصومین (ع) به عنوان منادیان دین مبین اسلام نیز میتوان به بازسنجی مولفههایی از دیپلماسی فرهنگی دست یافت و آنها را برای استفاده در جهان امروز مورد بازخوانی قرار داد و اصولاً در شکل دادن به تمدن نوین اسلامی رجوع مسئلهمند به کتاب و سنت، راهکار نخست است.
الف. مفهوم دیپلماسی فرهنگی
از دیپلماسی در صدر اسلام به دیپلماسی پیامبر«ص» تعبیر میشود و منظور از دیپلماسی پیامبر(ص) فعالیتهایی است که آن حضرت به عنوان رئیس حکومت و نمایندگان و سفرای منتخب ایشان در راه نیل به مقاصد و ادای وظایف سیاسی و فرهنگی دولت اسلامی و تحقق بخشیدن به خطمشیهای کلی اسلام در زمینه سیاست خارجی و همچنین پاسداری از حقوق و منافع دولت اسلامی، در میان قبایل و گروههای دینی و دولتهای غیر مسلمان در خارج از قلمرو حکومت اسلامی انجام میدادند.
از این رو اگر دیپلماسی را هنر مذاکره بدانیم و یا آن را وسیلهای برای نیل به اهداف توصیف کنیم، این تعریف در مورد دیپلماسی فعال پیامبر اسلام(ص) به صورت بارزی صادق است. امتیاز دیپلماسی پیامبر(ص) در این است که شیوههای حضرت بر قوانین اجتماعی و جهانبینی واقع ینانه و اصول و ارزشهای انسانی متکی بودند و اساس آنها را اصول و ضوابطی تشکیل میدادند که از وحی و موازین شناخته شده عقلی نشأت میگرفتند.
در خصوص دیپلماسی فرهنگی که امروزه حوزهای از دیپلماسی کشورها به شمار میرود، تعاریف مختلفی ارائه شده است، از جمله اینکه دیپلماسی عبارت است از مبادله اندیشهها، انگارهها، باورها، سنتها و… که وسیله ارتباط کشورها محسوب میشوند. این عناصر کمک میکنند تا کشورها درک و فهم متقابلی از یکدیگر پیدا کنند و فرهنگ و ارزشهای یکدیگر را بهتر بشناسند و بفهمند و بهتر بتوانند باهم ارتباط برقرار کنند. بنابراین دیپلماسی فرهنگی، تعامل فرهنگی در عرصه بینالملل و تولید و توزیع این پیام فرهنگی در گسترهای جهانی است.
ب. دپیلماسی نبوی نمونه یک دپیلماسی فعال
به دنبال هجرت رسول اکرم(ص) و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه و بعد از آنکه بنیانهای سیاسی و اداری و نهادهای قانونیِ اعمال قدرت در دولت اسلامی استقرار یافتند، رسول خدا(ص) با تکیه بر قدرت سیاسی و عقیدتی بزرگ، با هدف رهبری جهان به سوی هدایت و صلح و نیکوکاری که به دنیا و آخرت توجه داشت، قدم به صحنه سیاست خارجی گذاردند و کار خود را با مخاطب قرار دادن پادشاهان کشورهایی چون روم، ایران، حبشه، و رهبران مسیحی سرزمینهای عربی و دعوت آنان به پذیرش آیین اسلام آغاز کردند. پذیرفتن سفرا و نمایندگان بسیاری از سران و پادشاهان و قبول هدایایی که بعضی از آنها تقدیم میکردند، مهر تأیید آن حضرت بر عرفِ دیپلماسی روزگار خود است؛ عرفی که همواره در میان دولتها بر قرار و دلیلی بر متانت و استحکام اصول سیاست خارجی دولت اسلامی است. این رفتار سیاسی پیامبر اسلام(ص) دولت اسلامی را تبدیل به قدرت بزرگ سیاسیای کرد که در ارتباطات جهانی بر اندیشهها و اصول ثابت انسانی و خردورزی اتکا داشت.
توجه به قرآن کریم(۱) و سنت عملی پیامبر(ص) این واقعیت را اثبات میکند که دپیلماسی ایشان یک دییلماسی فعال بوده است. از اینرو مشاهده میکنیم که «دعوت» به عنوان اصلی قرآنی، یکی از اصول حاکم بر روابط دیپلماتیک در دیپلماسی نبوی و دلیل بر آن است که روش دعوت در اسلام باید حکیمانه و مبتنی بر برهان و منطق باشد. چنانچه قرآن میفرماید: «ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ : (ای رسول ما خلق را) به حکمت (و برهان) و موعظه نیکو به راه خدایت دعوت کن و با بهترین طریق با اهل جدل مناظره کن (وظیفه تو بیش از این نیست) که البته خدای تو (عاقبت حال) کسانی را که از راه او گمراه شده و آنان را که هدایت یافتهاند بهتر میداند.»(۲)
امتیاز دیپلماسی پیامبر(ص) در این است که شیوههای حضرت بر قوانین اجتماعی و جهانبینی واقعبینانه و اصول و ارزشهای انسانی متکی بودند. بر اساس این آیه میتوان گفت که دعوت در اسلام بر اساس منطق و مسالمتآمیز و به دور از خشونت است، از این رو علامه طباطبایی دعوت را امری تدریجی و مرحله به مرحله میدانستند و معتقد بودند که ماهیت دعوت در اسلام هدایت و رشد انسانهاست. ازاین رو ما میتوانیم اصل دعوت را یک نوع از دیپلماسی فرهنگی به شمار آوریم.
ج. لزوم فعال کردن دپپلماسی فرهنگی در دولت سیزدهم
حضرت آیتالله خامنهای دیپلماسی فرهنگی را عرصه مهم و با اهمیتی میدانند(۳) و معتقدند که نباید از اهمیت کار فرهنگی غفلت کرد. در کار فرهنگی هیچ وقفه و تعللی جایز نیست؛ چون بیشترین تلاش دشمنان بر روی جامعه و ملت و کشور ما، تلاش فرهنگی است. این مبالغه نیست، بیشتر و پر حجمتر و موثرتر از تلاشهای سیاسی و امنیتی، تلاش فرهنگی است. … ما مطلقاً نباید توقف کنیم، باید پیش برویم. هیچ سطحینگریای جایز نیست. ظاهرگرایی و عوامزدگی در کار فرهنگی جایز نیست. کار فرهنگی بایستی مدبرانه، عمیق، با حوصله باشد و توسط آدمهای باصلاحیت و کارشناسهای حقیقتاً وارد، در شاخههای گوناگون فرهنگی مورد توجه قرار بگیرد.(۴)
ایشان دیپلماسیمنفعل را بدترین نوع دیپلماسی دانسته و بیان میدارند که: «ما باید ابتکارعمل، برنامهریزی جامع و تفصیلی و سرعتعمل و پیگیری را در مجموعه دستگاه دیپلماسی کشور تقویت کنیم. ابتکار عمل در مسئله ارتباطات خارجی، بسیار مهم است. اینکه کشوری با دیپلماسیمنفعل منتظر باشد دیگران چه میگویند و چه میکنند و براساس آن و بهمقتضای ضرورت و موقعیت تصمیم بگیرد، بدترین شکل دیپلماسی است؛ باید از این بهشدت پرهیز کنیم و مراقب باشیم اینطور پیش نیاید»(۵)
بر اساس بند ۵ ماده ۳ کنوانسیون ۱۹۶۱روابط دیپلماتیک یکی از وظایف سفیران و نمایندگان سیاسی «بسط و توسعه روابط فرهنگی» است و این امر همواره در اسلام به اشکال مختلف مدّنظر بوده است. مقوله دعوت اسلامی در صدر اسلام را باید در این راستا قلمداد کرد. اعزام سفیران به دستور پیامبر اکرم(ص) به سرزمینهای حبشه و روم و مصر و فارس و أیله و غساسنه(۶) در راستای همین هدف بوده است.
هنگامی که معاذبن جبل به نمایندگی از سوی پیامبر اکرم(ص) راهی یمن شد، ایشان به او توصیههایی فرمودند، که نشان میدهد یکی از مهمترین وظایف نماینده کشور اسلامی گسترش دعوت الهی است. در بخشی از این توصیهها آمده است:
«ای معاذ! مردم یمن را با کتاب خدا آشنا گردان و آنان را به اخلاق شایسته تربیت کن. مردم را بر حسب اعمال خیر یا شرشان در مراتب قرار بده و حکم خدا را در میان آنان تنفیذ کن… آیین اسلام را با کلیت آن آشکار کن، چه تعالیم کوچک و چه بزرگ. اکثر تلاش تو برای نماز باشد؛ زیرا نماز بعد از اقرار به دین در رأس اسلام قرار دارد. مردم را با یاد خدا و آخرت آشنا کن و از شیوه موعظه پند بگیر. سپس معلمانی را به میان آنان بفرست.» (۷)
علاوه بر این، نامههای پیامبر اکرم(ص) به سران کشورها نشان میدهند که دعوت رکن اساسی این نامههاست. از این رو سفیر و نماینده سیاسی کشور اسلامی باید تلاش کند تا از طرق مختلف به این وظیفه خود جامعه عمل بپوشاند. در غیر این صورت از وظیفه اصلی خود شانه خالی کرده است.
نکتهای که در این خصوص باید متذکر شد این است که هرچند مقوله دعوت، یکی از وظایف دیپلماتهای اسلامی به شمار میرود، در عصر حاضر اجرای این وظیفه در چهارچوب روابط دیپلماتیک بسیار دشوار و محدود شده است؛ زیرا در عرف بینالملل زمینهای برای نمایندگان دیپلماتیک در تبلیغ آیین و مذهب وجود ندارد و معمولاً این عمل را نمایندگان فرهنگی کشورها انجام میدهند. با وجود این نمایندگان و سفیران اسلامی میتوانند با درایت کامل زمینه تبلیغ و دعوت اسلامی را از طریق دیپلماتیک باز کنند. مصداق این امر را در اعزام «سفیر ویژه» حضرت امام خمینی(ره) به مسکو شاهد بودیم. البته این امر نیز مستلزم قبول طرفین است. از سوی دیگر دیپلماتها و سفیران اسلامی بیش از اینکه با کلام، پیام رسان اسلام باشند، میتوانند با عمل و منش و رفتار اسلامی دعوت کننده به دین اسلام باشند،(۸)
چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «کُونُوا دُعَایً إِلَی أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُم.»(۹)
از آنجایی که دعوت، وظیفه دولت اسلامی است، برای تحقق آن لازم است که:
اولاً به هنگام برقراری روابط با دیگر دولتها بر این امر تاکید ورزد و موضع خود را در اینباره اعلام کند. ثانیاً در نشر دعوت اسلامی از امکانات جدید اطلاعرسانی بهره بگیرد و دسترسی به آن را برای دستاندرکاران امر تبلیغ فراهم کند.
ثالثاً کادر دیپلماتیک بهویژه رایزینیهای فرهنگی خود را با فنون تبلیغ اسلامی آشنا سازد، به گونهای که این افراد با التزام اخلاقی و عملی سفیران واقعی اسلامی در دیگر کشورها باشند.
رابعاّ آشنایی با زبان بیگانه بهویژه زبان محل ماموریت را برای کادر دیپلماتیک و مبلغان مذهبی فراهم کند.(۹)
پینوشتها:
۱٫برای نمونه ر.ک: شوری۴۲: ۱۵؛ نحل۶: ۱۲۵؛ فصلت۴۱: ۳۳؛ یوسف۱۲: ۱۰۸؛ فرقان۲۵: ۵۲؛ مائده۵: ۹۹؛ نمل۲۷: ۳۵؛ نور۲۴: ۵۴؛ عنکبوت، ۱۸؛ یس۳۶: ۱۷
۲٫نحل/۱۲۵
- بیانات حضرت آیتالله خامنهای، ۹/۱۲/۱۳۸۸٫
- بیانات حضرت آیتالله خامنهای، ۶/۶/۱۳۸۵٫
- راهبردهای سیاست خارجی(برگرفته از بیانات حضرت آیه الله العظمی خامنهای)، ص۲۱
۶- محمود مصطفی نادیه و دیگران، سلسله العلاقات الدولیه فی الاسلام: الاصول العامه للعلاقات الدولیه فی دارالاسلام وقت السلم، ج۵، ص۱۳۶؛ ظافر قاسمی، الجهاد و الحقوق الدولیه العامه فی الاسلام، ص۴۴۸؛ علی عبد القوی غفاری، الدبلوماسیه القدیمه و المعاصره، ص۴۶؛ جعفر عبدالرزاق، فی الدبلوماسیه الاسلامیه، مجله الفکر الجدید، سال سوم، شماره ۹، صفر۱۴۱۵ق، ص۲۸۰٫
۷- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۲۶؛ حسن بن علی حرانی (ابن شبعه)، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص۲۵؛ عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، ص۳۰۱٫
۸- علی اکبر حصاری، دیپلماسی از دیدگاه اسلام (جزوه درسی)، ص۳۶٫
۹- «مردم را با اعمال خود دعوت کنید»، محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۷۷٫
۱۰- سیدمصطفی میرمحمدی، اصل عدم مداخله در اسلام و حقوق بینالملل، ص۳۳۶٫