شب ۱۶ مهرماه ۱۳۶۰ حضرت آیتالله خامنهای به همراه آیات اردبیلی، مهدوی کنی، منتظری و هاشمیرفسنجانی شام را در منزل حاج سید احمد آقا صرف کردند و بعد از آن راهی منزل آیتالله هاشمی شدند که بهتازگی به خاطر مسائل امنیتی، از محله دزاشیب تهران به منطقه جماران منتقل شده بود. قرار بود آنها فردا صبح، در جلسه تنفیذ سومین رئیس جمهوری اسلامی ایران شرکت کنند.(۱)
حضرت آیتالله خامنهای در انتخابات ریاست جمهوری با کسب ۱۶ میلیون و ۸ هزار و ۵۷۹ رأی از سه رقیب دیگر خود پیشی گرفته بود.(۲) در حالی که در اولین انتخابات ریاست جمهوری، بنیصدر با کسب ۱۰۷۰۹۳۳۰ رأی از ۱۴ میلیون و ۱۴۶ هزار رأی و شهید رجایی از ۱۴ میلیون و ۷۲۲ هزار رأی، ۱۲ میلیون و ۹۰۰ هزار رأی را به خود اختصاص داده بودند و آرای آیتالله خامنهای نسبت به جمعیت آن روز ایران و سایر رقبا بینظیرترین رأی تاریخ انتخابات در ایران اسلامی بود.
کسب این آرا و حضور حماسی مردم در انتخابات، آن هم در اوج ناامنیها و ترورها، محاصره اقتصادی، وضعیت جنگی و اشغال بخشی از استانهای غربی و شمال غربی کشور، اراده مردمی را نشان میداد که میخواستند قدرت ایمان و صبرشان را به رخ جهانیان بکشانند و عزت و سربلندی خود را با هیچ چیزی و تحت فشار هیچ قدرتی معاوضه نکنند. مردم در این مقطع خشمی مقدس در سینه داشتند، خشم از کسانی که خدمتگزارترین و مؤمنترین مدیران و فرماندهانشان را به شهادت رسانده بودند و تصویر شهدایی را روبهروی خود میدیدند که هرگز تن به ذلت ندادند. آنان در روز رأیگیری، محمدعلی رجایی را که آیتالله خامنهای در دوره قبل، رأی خود را در بیمارستان و در صندوق سیار به نفع شهید او به صندوق انداخته بودند، به یاد میآوردند. ایشان در پاسخ به سئوال خبرنگار روزنامه اطلاعات که پرسیده بود شما به چه کسی رأی دادهاید و چه خصوصیاتی را برای رأی دادن خود در نظر گرفتهاید، فرموده بودند:
«… به کسی رأی دادم که به دیانت و تقوا و کارایی او اطمینان داشتم. این همه را در او تجربه کرده بودم. من آقای رجایی را که به او رأی دادم، از سالیان دراز میشناختم و او را در سلولهای پر از رنج و شکنجه رژیم خونآشام شاه معدوم دیده بودم و همیشه قبل و بعد از آن شاهد تلاش او در راه خدا و کوشش او برای حاکمیت الله بودهام. کارایی او را هم از آغاز انقلاب تا به امروز مشاهده کردهام، ایشان یک سال و نیم وزیر بودند، آن هم یک وزیر موفق، بعداً هم در حدود یازده ماه در سختترین اوضاع و احوال یعنی شرایط جنگ تحمیلی و محاصره اقتصادی و مخالفتهای داخلی، با وجود یک رئیس جمهور آنچنانی، نخست وزیری این مملکت را به عهده داشتند و باز هم موفق بودند. امیدواریم تجربه ریاست جمهوری ایشان یک تجربه موفق و همانند تجربههای گذشته ایشان باشد.(۳)
مردم در مهرماه ۱۳۶۰ مانند مردادماه ۱۳۶۰ به فردی رأی داده بودند که کسی در دیانت و تقوا و کارایی او شکی نداشت، با این تفاوت که او این بار یک روحانی و از سلاله حضرت زهرا(س) و شاگرد امام بود. در خجسته روز عید سعید قربان در روز ۱۷ مهر ۱۳۶۰ مراسم تنفیذ ریاست جمهوری، طی آیین باشکوهی با حضور علما و مسئولان لشکری و کشوری و برخی از نمایندگان مراجع عظام برگزار شد. متن حکم تنفیذ امام خمینی توسط حجتالاسلام حاج سید احمد خمینی قرائت گردید. این حکم متبرک و مزیّن به آیه شریفه، «مَا نَنسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا»(۴) بود. امام خمینی در آغاز با اشاره به این نکته که:
«دست جنایتکاران و منافقان رئیس جمهور متعهد و مؤمنی را از ملت مجاهد ایران گرفت و یکی از خدمتگزاران صدیق را به شهادت رساند و ملت عزیز را از خدمت او، و او را از خدمت به ملت محروم کرد و گمان کرد که با ترور اشخاص، ملت به پا خاسته از تصمیم خود عقب مینشینند و در خدمت به اسلام بزرگ سستی میورزند و در نتیجه راه برای قدرتهای چپاولگر باز میشود. ولی شرکت بیسابقه مردم کشور امید بدخواهان را مبدل به یأس کرد و طمع آزمندان را برای همیشه برید.»(۵)
ونیز:
«خداوند بر ما منت نهاد که افکار عمومی را برای انتخاب رئیس جمهوری متعهد و مبارز و در خط مستقیم اسلام و عالم به دین و سیاست هدایت فرمود.»(۶)
امام خمینی(ره) در ادامه بیان ویژگیهای «خط مستقیم اسلام و عالم به دین و سیاست»، حضرت آیتالله خامنهای را با صفاتی چون «متفکر و دانشمند»، طرفدار قشر مستضعف»، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ»(فتح/۲۹) برشمردند و از ایشان خواستند که چون گذشته، در این صراط مستقیم و بر عهدی که بستهاند، بمانند. و آیتالله خامنهای بر آن وفادار ماندند. امام فرمودند:
«اینجانب به پیروی از ملت عظیمالشأن و با اطلاع از مقام و مرتبت متفکر و دانشمند محترم جناب حجتالاسلام آقای سید علی خامنهای «ایدهالله تعالی»، رأی ملت را تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم. رأی ملت مسلمان متعهد و تنفیذ آن محدود است به اینکه ایشان به همان نحو که تاکنون خدمتگزار اسلام و ملت و طرفدار قشر مستضعف و به حکم قرآن کریم «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُم» بودهاند. از این پس نیز به همان تعهد باقی باشند و از طریق مستقیم انسانیت و اسلام انحراف ننمایند که انشاءالله نمینمایند.»(۷)
از هشتم شهریور ماه ۱۳۶۰ که محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر، رئیس جمهور و نخست وزیر جمهوری اسلامی به خیل شهدا پیوستند تا روز ۱۲ مهرماه ۱۳۶۰ که مردم با رأی قاطع خود آیتالله خامنهای را برای ریاست جمهوری انتخاب کردند، خط ترور ادامه پیدا کرد. در روز چهاردهم شهریور آیتالله قدوسی دادستان کل انقلاب به خیل شهدا پیوست و در همین روز سرهنگ وحید دستجردی رئیس شهربانی کل کشور هم ردای شهادت بر تن کرد. در ۲۰ شهریور آیتالله مدنی، امام جمعه تبریز در محراب نماز شهید شد و در هفتم مهر حجتالاسلام و المسلمین هاشمینژاد، دبیر جمهوری اسلامی خراسان، به شهادت رسید در شامگاه همین روز با سقوط هواپیمای سی ـ ۱۳۰ در کهریزک تهران، سرلشکر فلاحی، سرتیپ نامجو، سرلشکر فکوری، سرهنگ کلاهدوز و محمد جهانآرا مهمان شهدا شدند. این شهادتها و فقدانها به غیر از شهادت دهها شهروند و مدیری بود که هر روز توسط جوخههای مرگ سازمان به شهادت میرسیدند.
حضرت آیتالله خامنهای که خود قبل از شهدای دیگر مورد هدف دشمنان اسلام و انقلاب قرار گرفته بود و شدت جراحاتش بهقدری بود که ۴۲ روز در بیمارستان بستری بودند؛ در مراسم تحلیف ریاست جمهوری در تاریخ ۲۰/۷/۶۰ در مجلس شورای اسلامی در سخنانی کوتاه به نکتهای اشاره میکنند که سایر انقلابها را از انقلاب اسلامی جدا میکند و گوشهای از تفاوت ماهوی انقلاب اسلامی را با انقلابهای دیگر را از منظر امام خمینی روشن میسازد و آن پیشگامی رهبران و منادیان انقلاب در شهادتطلبی است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به آیه، « مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ »)احزاب/۲۳) به این نکته اشاره کردند که «وفای به عهد و پیمان آن هم به چنین شکل خونینی مخصوص طبقات پایین جامعه ما نیست.»(۸) ایشان فرمودند:
«… ما افتخار میکنیم کسی مانند شهید آیتالله بهشتی را در میان شهدای خود میبینیم. این چیز کمی نیست. افتخار میکنیم تعدادی از وزرا و نیز نخستوزیر و رئیسجمهور و نمایندگان مردم شهید دادیم. این نشان میدهد وفای به عهد مخصوص قشر خاصی نبوده است. حالا در چنین جوی و با چنین عشقی و با این شور صدق در عمل به پیمان و عهود، بنده به عنوان رئیسجمهور در مقابل یک ملت متعهد و مسئولم.»(۹)
معظمله پس از اشاره به این نکته نغز و زیبا که زیبایی دیگری از انقلاب زیبای اسلامی را نمایان ساخت، به انجام وظایفشان به عنوان فردی تعهد و وفادار به عهد و پیمان ادامه دادند:
«حق ملت بر من این است که به اعتمادی که مردم به من سپردهاند پاسخ مقتضی دهم.»(۱۰)
حضرت آیتالله خامنهای در این سخنان کوتاه رأی مردم را رأی به یک روحانی خواندند که نماینده جریانی است که به اصول اسلام وفادار است و با هر انحرافی تحت هر عنوانی مقابله میکند. ایشان فرمودند:
«… باید ببینیم که مردم به شخص مشخصی به نام خامنهای رأی دادند یا به یک جریان رأی دادند؟ واضح است که مردم به یک شخص رأی نمیدهند، بلکه به یک جریان رأی میدهند. این جریان در وجود یک روحانی مبارز و علاقهمند به مبارزه و دستاندرکار به انقلاب و متعهد به اصول اسلام و به روحانیت یعنی به اسلام رأی دادهاند.رأی به روحانیت، رأی به استقلال و هویت اسلامی این انقلاب و رأی به کور کردن خطوط انحرافی تحت هر نامی در این انقلاب است.»(۱۱)
از همان آغاز کار حضرت آیتالله خامنهای بر همگان روشن شد که «صِراطِ مُستقیم» انقلاب با انگشت اشاره بنیانگزار انقلاب، چگونه بر عهد خود ماند، حافظ استقلال و هویت اسلامی انقلاب و به مدافعی سرسخت از «قشر مستضعف» و مصداق بارز، «ا أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» تبدیل شد؛ در مقابل انحرافات ایستاد و از همان آغاز درس قانونگرایی و قانونمداری را در عرصه عمل به اثبات رساند و منحرفین سیاسی را دعوت به رعایت آن کرد.
در مهر ۱۳۶۰، ماه شکوهمندترین انتخاب، خیرترین تنفیذ، عاشقانهترین تحلیف در تاریخ سیاسی، حضرت آیتالله خامنهای زیباترین تصویر از قانونمداری را به نمایش گذاشتند. گزینه نخست آیتالله خامنهای دکتر علیاکبر ولایتی بود. وقتی در جلسه علنی صبح روز ۳۰/۷/۱۳۶۰، این انتخاب آیتالله خامنهای از مجلس رأی اعتماد نگرفت، ایشان در مصاحبه مطبوعاتی نه تنها به نقد عملکرد مجلس نپرداختند، بلکه با احترام به تصمیم منتخبین مردم گفتند:
«… من این اقدام شجاعانه مجلس را ستایش میکنیم و معتقدم این جزو مهمترین اقدامهایی است که مجلس تا کنون انجام داده است. دلیل آن این است که در این تصمیمگیری، مجلس در برابر رئیس جمهوری قرار داشت که بارها محبت و حمایت خودش را نسبت به او ابراز کرده است.»(۱۲)
حضرت آیتالله خامنهای همانند امام راحل بهخوبی میدانستند که احترام به قانون و حرکت در چهارچوب آن ضامن بقا و استمرار انقلاب است و همانگونه که امام خمینی(ره) به بنیصدر رأی ندادند، ولی به رأی مردم احترام گذاشتند، ایشان هم به رد شدن گزینه اول و حتی دوم خود از سوی نمایندگان مردم احترام گذاشتند و در سخن و در عمل ثابت کردند که چرا امام خمینی(ره) از تنفیذ ایشان به عنوان «خیر»ترین تنفیذ یاد کردند و در جایگاه ولی فقیه، ایشان را «مثل» خواندند.
پاورقی:
۱- ر.ک عبور از بحران، خاطرات سال ۶۰، هاشمی رفسنجانی، ص۳۱۷٫
۲- روزنامه اطلاعات، ۱۴/۷/۱۳۶۰٫
۳- روزنامه اطلاعات، ۳/۵/۱۳۶۰٫
۴- سوره بقره، آیه ۱۰۶، «هیچ آیتی را نسخ نمیکنیم و یا آن را از یادها نمیبریم مگر آنکه بهتر و یا مثل آن را بیاوریم.»
۵- صحیفه امام، ج ۱۵، ص۲۷۸٫
۶- صحیفه امام، ج ۱۵، ص۲۷۹٫
۷- همان مدرک.
۸- روزنامه اطلاعات، ۲۱/۷/۶۰٫
۹- همان مدرک.
۱۰- همان مدرک.
۱۱- روزنامه اطلاعات، ۲۱/۷/۱۳۶۰٫
۱۲- روزنامه اطلاعات، ۳/۷/۱۳۶۰٫