مقدمه
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ و تأسیس نظام مستقل جمهوری اسلامی ایران در عصری که اغلب کشورهای جهان برای بقای خود به یکی از دو بلوک قدرت شرق و غرب وابسته بودند، تغییر و تحولات گستردهای در جهان اتفاق افتاد. شاید بتوان گفت یکی از مهمترین تحولات جهانی در این دوره، افول دو ابرقدرت مطرح جهان بوده است. ابتدا بلوک شوروی کمونیستی در سال ۱۹۹۱م. فروپاشید و اکنون نشانههای افول ایالات متحده آمریکا – کشوری که از بعد از جنگ جهانی دوم بهویژه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تا کنون خود را قدرت بلامنازع دنیا معرفی میکرد – آشکار شده است.
در این یادداشت برخی از مهمترین نشانههای افول آمریکا در جهان پس از پیروزی انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
- افول قدرت سخت و نرم آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
نخستین و مهمترین شاهد بر افول قدرت آمریکا، شکستهای پی در پی این کشور در مقابل جمهوری اسلامی ایران از ابتدای پیروزی انقلاب تا کنون است. امروز جمهوری اسلامی ایران برخلاف تصور برخی که همچنان در توهم «قدرت بلامنازع آمریکا» به سر میبرند، در برابر یک نظام مقتدر شکستناپذیر قرار ندارد. دولت آمریکا در چالش ۴۲ ساله خود با جمهوری اسلامی شکستهای پی در پی را تجربه کرده است. مهمترین هدف آمریکا از تحریمهای گسترده علیه ایران به فرموده حضرت آیتالله خامنهای، عقب نگهداشتن کشور و به زانو درآوردن نظام جمهوری اسلامی بود، در حالی که این موضوع نه تنها هرگز تحقق نیافت، بلکه به پیشرفت و خودکفایی این نظام در تولید بسیاری از کالاهای استراتژیک منجر شد و این بزرگترین شکست برای آمریکاست.(۱) ایشان با اشاره به شواهد متعدد از انحطاط دو قدرت نرم و سخت آمریکا میفرماید: «قدرت و اقتدار و هیمنه آمریکا در دنیا رو به افول و زوال است. آمریکای امروز از آمریکای چهل سال قبل که انقلاب پیروز شد، بهمراتب ضعیفتر است؛… نه فقط اقتدار معنوی و قدرت نرم خود آمریکا رو به افول است، بلکه اینها حتی لیبرالدموکراسی را هم که پایه اساسی تمدن غرب است، بیآبرو کردند. قدرت سخت آمریکا، یعنی قدرت نظامیگری و اقتصاد این کشور هم بهشدت ضربه دیده و امروز آمریکا پانزده تریلیون دلار بدهکار است(۲) که رقمی افسانهای است. کسر بودجه آمریکا قریب به هشتصد میلیارد دلار است.»(۳)
این سخنان رهبر انقلاب مورد تأیید تحلیلگران غربی نیز قرار گرفته است. چندی پیش کنگره آمریکا در هشداری کمسابقه به ضعف قدرت سخت آمریکا در بعد نظامی تأکید کرد و هشدار داد در وضعیت کنونی قدرت نظامی آمریکا بهشدت تضعیف شده و برخلاف گذشته نیروهای نظامی آن کشور برای مقابله با دشمنان آمادگی ندارند. همچنین بر اساس یک گزارش مفصل که اخیرا بنا به توصیه کنگره آمریکا و با استناد به منابع طبقهبندی شده توسط کمیسیون استراتژی دفاع ملی این کشور تهیه شده، آمده است:
«امنیت و رفاه ایالات متحده بیش از هر زمان دیگری در چند دهه اخیر در معرض خطر بزرگتری قرار گرفته است. برتری نظامی آمریکا تا درجه خطرناکی تضعیف شده است. رقبا و دشمنان در جبههها و حوزههای بسیاری ایالات متحده را به چالش میکشند. توانایی آمریکا برای دفاع از متحدان، شرکا و منافع حیاتیاش بهطور فزایندهای در هالهای از ابهام قرار گرفته است.»
این هشدار کنگره در حالی مطرح میشود که در دوره ریاستجمهوری ترامپ، تنشهای سیاسی، تجاری و حتی نظامی میان آمریکا با سایر کشورها، از جمله ایران، چین و روسیه بیشتر شد.
- اعتراف تحلیلگران غربی به افول و فرسودگی هژمونی آمریکا
در سالهای گذشته با روی کار آمدن دونالد ترامپ در مسند ریاستجمهوری آمریکا، تحلیلگران غربی به سخن گفتن از نشانههای زوال هژمونی آمریکا روی آوردند. آدمیرال مایک مولن، رئیس سابق ستاد مشترک ارتش آمریکا به دنبال شکست سیاست فشار حداکثری ترامپ و انزوای آمریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران، اعتراف کرد: «من افول آمریکا را میبینم. آمریکا شبیه یک شرکت در حال ورشکستگی است. سئوال این است که آیا قبل از اینکه کشور با فروپاشی مواجه شود، رهبرانی پیدا خواهند شد که آمریکا را از این سقوط آزاد نجات دهند؟»(۴)
ترامپ، در سال ۲۰۱۶ به عنوان نخستین سیاستمدار در سطح اول قدرت آمریکا، شخصاً به از دست رفتن نشانههای قدرت این کشور اعتراف کرد و از این رو محور شعار تبلیغاتیاش را «احیای مجدد قدرت آمریکا» قرار داد. وی در نخستین سند راهبرد امنیت ملی خود در سال ۲۰۱۷م. با به رسمیت شناختن افول قدرت آمریکا، محور برنامههای خود را تلاش برای جلوگیری یا به تأخیر انداختن آن قرار داد. با این حال از نگاه تحلیلگران غربی، ترامپ روند زوال قدرت آمریکا را تسریع کرد. هنری کیسینجر، نظریهپرداز و سیاستمدار شناخته شده آمریکایی با اشاره به نقش رئیسجمهور آمریکا در تسریع این روند میگوید: «ترامپ شاید یکی از همان چهرههای تاریخی است که گهگاه برای اعلام پایان یک عصر سر برمیآورند.»
یکی دیگر از نشانههای افول هژمونی آمریکا از دید تحلیلگران غربی، درماندگی دولت آمریکا در برابر سیاستهای استقلالطلبانه جمهوری اسلامی ایران است. به عنوان مثال در حالی که این روزها دولتهای آمریکایی- اروپایی و صهیونیستهای حامی آنان در غرب ناامیدانه میکوشند با ارعاب و تهدید، جنجالآفرینی و راهاندازی تبلیغات مغرضانه علیه پرونده هستهای ایران، جمهوری اسلامی را از پیگیری برنامههای صلحآمیز انرژی اتمی و پیشرفت و توسعه بازدارند، تحلیلگران غربی به بیهودگی این اقدامات در برابر جمهوری اسلامی اعتراف کردهاند. آنان از همان ابتدا با اذعان به پوشالی بودن این تهدیدها علیه ایران اعتراف کردند که در صورت تصمیم تهران به پیگیری برنامههای هستهای خود، هیچ قدرتی نمیتواند این کشور را از تصمیمش باز دارد.
در گزارش کمیته روابط بینالملل کنگره امریکا که توسط سناتورهای آمریکایی در جلسه بررسی سیاست آمریکا علیه ایران در نخستین ماههای بحران پرونده هستهای بیان شد، سیاستمداران معروف آمریکایی همچون نیکلاس برنز، رابرت جوزف، جان هالزمن و مایکل لدین به همراه ۳۷ تن از نمایندگان احزاب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا با ارائه گزارش مبسوطی از فعالیتهای هستهای ایران، به ناتوانی غرب از تهدیدهای خود علیه تهران اذعان کردند. آنان با دشوار توصیف کردن نابودسازی توان هستهای ایران و هرگونه اقدام نظامی علیه این کشور، بر به خطر افتادن امنیت ملی و اقتصادی آمریکا در صورت توسل به اقدام نظامی علیه ایران تأکید کردند. اینها تنها بخش کوچکی از اعترافهای تحلیلگران غربی مبنی بر درماندگی و ناتوانی آمریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران است که مصمم است در برابر زورگوییها و تهدیدهای دشمنان تسلیم نشود و این پایداری تا کنون رمز پیشرفت، عزت و عظمت این ملت در برابر دشمنان بوده است.
- بحران اخلاقی و ناکارآمدی نظام سیاسی
دیوید رانی استاد دانشگاه ایلینوی در اثری به نام «بینظمی جدید جهانی: افول قدرت آمریکا» از بحران امروز نظام سرمایهداری آمریکا با عنوان «بحران ارزشها» سخن به میان آورده است. او گرچه معتقد است که بحران ارزشها در سراسر تاریخ سرمایهداری وجود داشته و پدیدهای ذاتی برای سرمایهداری است، اما بر تشدید این بحران در سالهای اخیر در آمریکا تأکید میکند.(۵) نشانههای بارز این بحران در کشور آمریکا را میتوان در حوادث مختلف این کشور از جمله وقوع حوادث طبیعی در سالهای اخیر مشاهده کرد. تنها با مروری بر حادثه طوفان کاترینا در آمریکا بهعنوان یک نمونه از حوادث طبیعی که در سالهای اخیر در این کشور اتفاق افتاد، میتوان ابعاد گوناگون بحرانهای اخلاقی و از سوی دیگر ناکارآمدی نظام سرمایهداری آمریکا را مشاهده کرد. در پی وقوع این طوفان، وضعیت اسفبار ایالات طوفانزده که غالباً از فقیرترین ایالتهای آمریکا به شمار میآیند، با افزایش غارت و ناامنی در مناطق بحرانزد همراه بود که ضمن اثبات ناکارآمدی نظام سرمایهداری در مدیریت بحران، شکاف عمیق طبقاتی و شدت فقر، تبعیض و بیعدالتی در ثروتمندترین کشور دنیا را نیز نمایان ساخت. آمارهای انتشار یافته نشان میدهند که پس از وقوع این طوفان صدها نفر فقط از اهالی نیواورلئان در ایالت لوئیزیانای آمریکا – یکی از سه ایالت طوفانزده – نه به دلیل این حادثه طبیعی، بلکه بر اثر هرج و مرج و خشونتهایی که پس از وقوع طوفان کاترینا در این شهر رخ داد، جان خود را از دست دادند. در گزارش شهردار این شهر آمده است:
«اوضاع نیواورلئان در هرج و مرج شدیدی قرار دارد و مردم گرسنه و عصبی با خشم و توسل به خشونت و غارتگری به همنوعان خود حمله میکنند.» در گزارش خبرنگاران نیز از این وضعیت، هیچ نشانی از یک نظام مدعی ابرقدرتی در جهان مشاهده نمیشود: «صدها هزار تن از آوارگان گرسنه و خشمگین، مردمانی مصیبتزده و سرگردان در میان انبوه لاشههای مردگانی که همهجا پراکندهاند، صحنههای رقتباری را به وجود آوردهاند. جادههای منتهی به ایالتهای طوفانزده، شاهد خیل مردمان سرگردان و بلاتکلیفی است که با مرگ دست و پنجه نرم میکنند و هر لحظه بر تعداد تلفشدگان ناشی از این راهپیمایی طاقتفرسا افزوده میشود…». گزارشگر CNN با نشان دادن تصاویری از آوارگان وامانده در گل و لای میگوید:
«در نیواورلئان بازماندگان طوفان و سیل مانند حیوانات آواره فاقد حداقل امکانات هستند و در میان سیلاب و لجن و اجساد مردگان زندگی میکنند.» در پی وقوع این حادثه که به غارت و کشتار افراد طوفانزده به دست یکدیگر انجامید، طبق معمول برخی از شبکههای خبری چون CNN با توسل به شیوههای نژادپرستانه کوشیدند سیاهپوستان را عاملان غارتگری و هرج و مرج معرفی کنند، ولی بسیاری از تحلیلگران اجتماعی گسترش این چنین غارتگری و اعمال غیرانسانی را حاکی از عقدههای فروخوردهای دانستند که با به حاشیه رانده شدن اخلاق در تمدن غرب سر گشودهاند.
نمونههای دیگر بحران اخلاقی در آمریکا، مربوط به آمارهایی است که از تولد بیش از چهل درصد ولادتهای نامشروع، آمار دو میلیون و سیصد هزارنفری زندانیان، پیشتازی و رکوردشکنی آمریکا در بالاترین میزان مصرف مواد مخدر در جهان و موارد دیگر حکایت دارند.(۶)
- تشدید نفرت جهانی از سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا در کشورها
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱م. بوش(پدر) رئیس جمهور وقت آمریکا با خوشحالی از پایان نظم جهانی دو قطبی و آغاز عصر هژمونی آمریکا سخن گفت و نوید داد که از این پس، سبک زندگی، ارزشها و فرهنگ آمریکایی بر دنیا حاکم خواهد شد. در این وضعیت آمریکا خود را یکهتاز جهان یافت و با آسودگی سیاست تشدید مداخله در امور داخلی کشورها را در پیش گرفت، غافل از اینکه این عصر فقط عصر افول نظام کمونیستی نبود، بلکه آغازی بر افول نظام سرمایهداری به رهبری آمریکا نیز بود.
حمله آمریکا به عراق و افغانستان و مداخله نظامی و سیاسی در سایر کشورها که در این دوره اتفاق افتاد، روند فروپاشی و افول آمریکا را تسریع کرد. در این زمان تدگالن کارپنتر، استاد دانشگاه و عضو اندیشکده کاتو و پس از او کریستوفر لین برای اولین بار از اصطلاحی به نام «افول موریانهای» برای اشاره به زوال تدریجی قدرت آمریکا به دلیل برافروختن جنگهای متعدد در جهان نام بردند. از آن پس موج انزجار جهانی از سیاستهای سلطهجویانه حاکمان کاخ سفید که با سوء استفاده از قدرت به مداخله در امور کشورهای جهان میپردازند بیش از پیش نمایان شد.
فرید زکریا تاکید میکند: «افول هژمونی آمریکا را امروز باید نتیجه سوءاستفاده این کشور از قدرت خود در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم دانست.»(۵) بازتاب این انزجار جهانی را همچنین میتوان در عدم اقبال مردم جهان از سیاستمداران وابسته و مهرههای مورد حمایت آمریکا در مناطق مختلف از جمله در کشورهای نیکاراگوئه، ونزوئلا، بولیوی، کوبا، اوروگوئه، برزیل، شیلی و نیز شکست سیاستهای مداخلهجویانه در کشورهای عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین و کشورهای دیگر مشاهده کرد. مخالفت روزافزون مردم در کشورهای جهان با سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا حاوی این پیام روشن است که سیاستهای کاخ سفید در میان ملتهای جهان هیچ پایگاهی ندارند، بهگونهای که این روزها ابراز مخالفت با واشنگتن به بهترین تبلیغ سیاسی برای پیروزی در انتخابات تبدیل شده است.
- فروپاشی اقتصادی
فروپاشی اقتصادی یکی از مهمترین نشانههای افول هژمونی آمریکا در جهان است. مایکل سیندر پژوهشگر آمریکایی در گزارشی با اشاره به اوضاع بغرنج اقتصادی در آمریکا از میلیونها کودک آمریکایی نام میبرد که امروز غذای کافی برای خوردن ندارند.(۷) بنا بر آمار سازمان تغذیه آمریکا، بانکهای غذا در مقایسه با سالهای گذشته شاهد افزایش ۶۰ درصدی تقاضا بودهاند. کلی اوکانل نویسنده آمریکایی در بخشی از گزارش خود آورده است: «در سرتاسر آمریکا، مردم در خودروهای خود میخوابند و ساعتها منتظر میمانند تا از بانکهای غذا در منطقه خود غذا دریافت کنند.» بنا بر گزارش وزارت کشاورزی آمریکا، امروز بیش از ۴۰ میلیون نفر از خانوادههای آمریکایی از گرسنگی رنج میبرند.(۶)
یکی دیگر از مهمترین نشانههای فروپاشی اقتصادی آمریکا را میتوان در فروپاشی سلطه رژیم پولی مبتنی بر دلار به عنوان ابزار سلطه آمریکا در جهان بررسی کرد. مخالفتها با سلطه دلار از سال ۱۹۷۱ یعنی زمانی راه افتاد که آمریکا به پشتوانه این ابزار سلطه استعماری به این امتیاز انحصاری دست یافت که بتواند دلارهایی را بدون آنکه پشتوانه طلا داشته باشند چاپ کند و هزینههای تورمی آن و سیاست خارجی تورمزای خود را بر دوش اقتصاد جهانی بیندازد. این روند بهمرور موجب بحران بیاعتمادی به دلار شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تشدید تحریمهای اقتصادی بر کشورهای مستقل و مخالف سلطه آمریکا، بهویژه جمهوری اسلامی ایران و اعمال جریمههای سنگین مؤسسات و مراکز اقتصادی مرتبط با ایران توسط دولت ترامپ، اقتصاددانان غربی پیشبینی کردند ادامه این روند به فروپاشی سلطه دلار بر اقتصاد جهانی منتهی خواهد شد. این پیشبینی در دوره حکومت ترامپ در آمریکا زمینههای تحقق بیشتری یافت. حدود دو سال پیش «انزو کالاندرا» از متخصصان دانشگاه کالیفرنیای آمریکا در یادداشتی ضمن ارائه شواهد و مدارک متعدد بهدرستی پیشبینی کرد که با تداوم سیاستهای خارجی آمریکا، اقتصاد جهانی به دلارزدایی روی خواهد آورد. امروز کشورهای مختلف جهان به سمت پیریزی یک رژیم پولی چند قطبی هستند تا از سلطه دلار رها شوند. تلاشهایی که امروزه برای دلارزدایی از سوی کشورهای مختلف انجام میشود، نشانه متزلزل شدن پایههای این الگوی تاریخی سرکوبگرانه است که سیاستگذاری پولی جهان را ابزاری برای تداوم سلطه استعماری قرار میدهد.
در ابتدا پس از ایران، روسیه، چین، هند و ترکیه سیاست دلارزدایی را در پیش گرفتند و در ادامه برخی دیگر از کشورهای جهان، از جمله اتحادیه اروپا نیز برای به چالش کشیدن سلطه دلار بهعنوان تنها ابزار مالی بینالمللی بهنحوی اعلام آمادگی کردند. در این میان چین و روسیه به عنوان دو کشوری که تا سال ۲۰۱۸م. بیشترین اوراق قرضه دولتی وزارت خزانهداری آمریکا را در اختیار داشتند، در راستای فاصله گرفتن از دلار، تحرکات بیشتری داشتهاند. چین در سال ۲۰۱۸م. بخش قابل توجهی از اوراق قرضه دولتی وزارت خزانهداری آمریکا را که تحت مالکیت این کشور بود، در بازار فروخت و این اقدام بانک مرکزی چین باعث شد تا سهم این کشور به عنوان بزرگترین دارنده خارجی این اوراق به کمترین میزان در سالهای اخیر برسد.
در حال حاضر چین با سرعت به سمت بینالمللی کردن یوآن – ارز ملی این کشور- در حرکت است و با توجه به جایگاه اقتصادی این کشور در جهان پیشبینی میشود بهزودی چالش بسیار جدیتری برای سلطه دلار آمریکا در جهان به وجود خواهد آمد. پس از چین، روسیه نیز سیاست تبدیل اوراق قرضه دولتی وزارت خرانهداری آمریکا تحت تملک خود را به داراییهای ایمنتر و بهتری نظیر روبل، یورو و یا فلزات گرانبها در پیش گرفت .
سخن پایانی
چامسکی، محقق آمریکایی، در تحلیل علل افول نظام سرمایهداری آمریکا معتقد است آنچه امروز به عنوان «سرمایهداری» در آمریکا خوانده میشود، اساساً نظام سوداگری شرکتها همراه با خودکامگیهایی فراگیر و بسیار غیرپاسخگو است که کنترل عظیمی بر اقتصاد، نظامهای سیاسی و حیات فرهنگی و اجتماعی اعمال میکنند و در همکاری نزدیک با حکومتهای قدرتمندی هستند که در اقتصاد داخلی و جامعه بینالمللی وسیعاً دخالت دارند. او استدلال میکند که در ایالات متحده بیش از ۸۰ درصد مردم نظام اقتصادی خود را «ذاتاً ناعادلانه» و نظام سیاسی را فریبکار و در خدمت «منافعی خاص» و نه منافع اقشار متوسط مردم میدانند.(۵)
این مسائل میتواند مهمترین نشانههای زوال قدرتی باشد که پایههای قدرت خویش را بر مبنای سلطهگری در جهان قرار داد. بر این اساس رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «آمریکا رو به افول است. این وضعیتی که آمریکاییها دچارش شدند، عامل بلندمدّت دارد؛ اینها در طول تاریخ وضعیتی را به وجود آوردند که نتیجهاش همین است و به این آسانیها علاجشدنی نیست. این سنت الهی است، اینها محکومند به اینکه ساقط بشوند، محکومند به اینکه افول کنند و از صحنه قدرت جهانی زایل بشوند. آن کسانی که گرایش دارند به اینکه برویم و با آمریکاییها سازش کنیم، این را بدانند که بیخود، نقشه بیاساس و پایه میکشند.»(۸)
پینوشتها:
- بیانات، ۱۹/۱۱/۱۳۹۹٫
- این رقم مربوط به سال ۱۳۹۷ است. بدهی آمریکا در سال جاری به ۲۶ تریلیون دلار رسیده است.
- بیانات، ۱۲/۸/۱۳۹۷٫
- https://www.yjc.ir/fa/news/6881658
- https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/07/15/2111752/7
- https://www.mehrnews.com/news/4619269
- https://www.mashreghnews.ir/news/1157441
۸٫ بیانات، ۱۲/۸/۱۳۹۷٫