یادداشتها و خاطراتی از زندگی امام خمینی (قدس سره)

یادداشتها و خاطراتی از زندگی امام خمینی (قدس سره) 

حجّة الاسلام رحیمیان

قسمت هشتم

دوستان را کجا کنی محروم   تو که
بادشمنان نظر داری

حضرت امام تاآنجا که مربوط به شخص خود ودرتوانشان بود ودرچهارچوب عقل و شرع می
گنجید،هیچگاه ،درخواست و تقاضای کسی را جواب رد نمی دادند.هرروزصبح درضمن انجام
برنامه های روزانه ،کارهای متعددی را نیز دراین رابطه انجام می داند.وتا آخرین
روزقبل از انتقال به بیمارستان یعنی روز خرداد1368وعلیرغم کهولت سن وضعف متزاید
ومشاغل زیاد وسنگین مربوط به رهبری جهان اسلام ،بدون این که حتی دریک مورد ویک
بار!اظهار ملالت و گرفتگی و ناخرسندی کنند ،این نوع کارها را که به ظاه ربسیار
جزئی می نمود،انجام می دادند!

امضاء

روزانه چند قرآن و چند عغکس از حضرت امام را که بیشتر مربوط به خانوادۀ شهدا
وبچه های جبهه بود و به وسیله ما و دیرگ اعضاءأ دفتر نزدشان بده می شد،امضاء می
کردند و معمولا جند استخاره نیز که مورد درخواست مؤمنین بود انجام می دادند.تاچندی
پیش روزانه عکس شهداء را نیز که به وسیله خانواده هایشان برای امضاء  می آوردند،خدمتاشان می بردیم وحضرت امام علاوه
برامضاء دربسیاری از موارد جملاتی را نیز روی عکس شهدا می نوشتند و اکثرا این جمله
را می نوشتند:

(خداوند رحمت کند شهید سعید ما را )

دربسیاری ا زموارد،هنگام امضای عکس شهداء،آثارغم و اندوهی سنگین درچهره مبارک
ومهربانشان ظاهر می شدوگاهی از اسم و رسم صاحب عکس سؤال می کردند.ار جمله یک روز
که عکس شهیدغلامرضا رضائی را که درهگام شهادت هن زبه سن بلوغ نرسیده بود،وقتی برای
امضاء به دست مبارکشان دادم،حضرت امام لحظاتی به عکس خیره شند و سپس سؤال کردند
این عکس کیست؟!آقای رسولی گفت:اخ الزوجة آقای رحیمیان است .حضرت امام با آهنگی غم
آلود ذکر (لا اله الاالله)

رابه زبان آوردند و سپس  جملاتی را
همراه با امضاء زیر عکس نوشتند.به هرحال امضای عکس شهدا،زمانی متوقف شد که حضرت
امام دچار یک سته قلبی  مجدد شدند وپزشکان
توصیه کردند که چون دیدنعکس شهداء امام را متأثر و ممکن است رویقلب مبارکشان
اثربگذارد،از آوردن آنها برای امضاء خودداری شود که بدین ترتیب آن برنامه ترک شد
ولی درعین حال بعضی از افراد،باز هم گاهگاهی عکس شهداء را می آوردند وحضرت آمام
،با اشتیاق امضاء می فرمودند.قاب لذکر است که چندی قبل بریدۀ یکی  ازجرائد آمریکا را برای حضرت امام فرستاده
بودند که درآن گزارش شده بود که امضای حضرت امام به عنوان گرانترین امضاء دریکی
ازبازارهای بورس به فروض رسیده است که بهعرض امام رسید وهیچ اعتنائی نکردند.

اجرای صیغه عقد

از دیگر کارهائی  که حضرت امام تقریبا
به طور روزانه ـ بیشتر درروزهائی که ملاقات و برنامه دستبوسی برقرار ودـ انجام می
دادند، اجری صیغه عقد ازدواج بود که دربرخی از روزها تا چهار موردمی رسید،برنامه
اجرای عقد را حتی ترسردترین روزها ،با این که تقریبا درفضای باز و بی حفاظ می
نشتند،انجام می دادند.حضرت امام دراجرای عقد همچون سایرامور گذشته ازجهات شرعی
،سخت ملزم به رعایت مقررات قانونی بودند به طورییکه افراد ملزم بودند قبل از تشرف
برای عقد،تمام کارهای قانونی را انجام و ثبت کنند.دراجرای حضوری عقد حداقل زوجین
وپدر دختر حضور داشتندن و حضرت امام وکالت زوجه را به عهده می گرفتند و بعد ا
زاجرالی عقد به زوجین تبریک می گفتد و آنها را به رعایت اخلاق اسلامی وسازگاری با
یکدیگر توصیه و به آنها دعا می کردند.

دستبوسی

برنامه دستبوسی به جزروزهای جمعه و ایامی که به دلائلیمانند عوارض جسمی تعطیل
بود،به طور روزانه حدود ساعت هشت وسی دقیقه صبح و بعت ازاجرای عقدها درحالی که
حضرت امام روی صندلی لب ایوان می نشتند،انجام می رفت و به طورمعمول روزانه نزدیک
به سی نفر،نوفق و مشرّف به دستبوسی می شدند. صحنه های بدیع و بی مانندی که از شوق
و عشق وگریه مشتاقان که8 هررزو دراین لحاظات به وقوع می پیوست.با هیچ بیان و قلمی
قابل توصیف نیست.فضای کوچک حیاط این خانه ،جهانی بیکرانه ازعشق  محبت متقابل امام و امت را درخود جامی داد
وصدای گریه شوق بود که هرروز دراین لحظات استثنائی ،و از این کانون عشق تا شعاع
چندین خانه اطراف را پر می کرد و …

ملاقتاها

بخش دیگر از ملاقاتهای خضرت امام ،درحسینیه جماران بود که درسطحی گسترده
تر،امکان تلافی دو دریای پرخروش عشق اما مو امت را فراهم می کرد وعلی رغم آن که
بهطور طبیعی ،قسمت فوقانی وجایگاه حضرت امام درحسینیه درهنگام تراکم جمعیت هوای
خوبی نداشت،معظم له برحسب قدرت ومجال ،همواره ازانجغام برنامه ملاقات دریغ نمی
فرمودند.حدود نود درصد ملاقاتهای حسینیه،مخصوص خانواده شهدا وجانبازان وآزادگان
بود.همانگونه که دربرنامه دستبوسی نیز تقریبا به همین نسبت و از این قشر معزّز و
مکرم بودند واگر نبود ،رعایت بعضی از اولویت ها وتصیه پزشکان ،به خاطررعایت حال
امام شخص حضرت امام ازملاقت هرروزوحتی روزی چند باز ملاقات درحسینه ودیدا ربا امتی
که همواره به آنها عشق می ورزیدند،دریغ نداشتند. نموه آن ،یک بار که اینحانب از
تشرف به جبهه برگشته بودم درخواست رزمندگان را درمورد ملاقات با حضرتشان به
عرضرساندم واز این پیشنهاد که درهر هفته یک روز هم برای رزمندگان ملاقات حسینیه
برقرار شود،استقبال فرمودند که طی چند نوبت هزاراننفر از رزمندگان موفق شدند ولی
عوارض جسمانی آنحضرت مانع از ادامه این برنامه شد.قابل توجه است که حضرت امام
درحالی که همواره درشرائط متناسب درملاقاتهای حسینیه،به ایراد سخنرانی می پرداختند
ولی بعداز قبول قطعناه تا پایان عغمر مبارکشان ،علیرغم انجام ملاقاتها مثل گذشته
،دیرگ هیچ سخنرانی نکردند!ـ به هرحال خوشبختانه آنجه درحسینیه به وقوع پیوست،به
وسیله سیمای جمهوری اسلایم ضبط و پخش گردید وهمه ازنزدیک یا ازصفحه تلویزیون ،شاهد
صحنه های پرشکوه آن بودند.گر چه بسیاری از ابعاد آن نه قابل رویت با چشم ظاهر بود
و نه قابل توصیف با زبان وقلم .وبالاخره آنچه دررابطه با مردم وتفقد ونوازش
وخوشحال کردن آنها حائز اهمیّت وجالب توجه بود،خستگی ناپذیر و پذیرش و برخورد توأم
با رضامندی ،مسرّت وگشاده روئی حضرت امام نسبت به فرد،فرد امت حزب الله بود.امّتی
که امامتی همواره به آنان عشق ورزید وازآنها تعریفوتمجید کرد و حتی یک بار ودریک
مورد کلمه ای ا زآنان شکایت  شکوه نکرد.

تبرک ودعا

و بالاخره نمونه دیگر از ردخواستهای مؤمنین این بود که تقریبا به طورروزانه
،مقداری قند،نبات،پارچه ،سکه ،اسکناس امثال آنها را به منظورتبرک ب دست مبارک حضرت
امام و احیانا خواندن دعا به آنها بری شفای بیماران،رفع گرتاریها وبرکت،به دفتر می
آوردند که بدون استثناء به محضرشان میبردیم ومعظم له با صفائی خاص آنها را بادست
مبارکشن تبرکو چنانچه درخواست دعا هم داشتند دعا میکردند.دراین رابطه به مشیت و
لطف الهی و خلوص بندۀ وارسته اش و اعتقاد پاک مراجعه کنندگان ،قضایای شگفت
انگیزومعجز ه آسائی رخ داد،که ای کاش همه این موارد با ذکر خصوصیات ثبت شده بود ا
زمواردی که دراین زمینه به خاطرم مانده است ،یک نمونه را ذکر می کنم:

آنگاه که بی عقیده ها ،معتقد می شونتد!

یک روز آقای خلیلی که ازافراد متدین و شاغل درهلال احم راست،مضطربانه تلفن کرد
که یکی از برادران بسیار خوب به نام اقای اکبری که درجبهه مجروح و ترکش به مغزش
اصابت کرده ،حالش بسیار وخیم است ،پزشکان به او جواب درد داده اند و ا زبهبود او
مأیوسند تناه امید به خدا و دعای امام است و به این تربیب از حقیر مصرّانه خواست
که چند حبه قند،خدمخت امام ببرم تا با دست امام ،تبرک و به آن دعا بخوانند و برای
بهبود مجروح دعا کنند.مقداری قندخدمت حضرت امام بردم و مطلب را به عرض  رساندم .حضرت امام قندها را تبرک  وبه آن دعا خواندند و سپس برای سلامتی او دعا
کردند.وقتی به دفتر برگشتم ،آقای خلیلی خود را به دفتررسانده بود.قندها راگرفت وبا
عجله برگشت.چند روز بعد تلفن زد و ذوق زده و گریان،تشکر کرد و مژده داد که دوستش ا
زخطر گذشته و پزشکان از بهبود اومبهوت  شده
اند وچند ماه بعد مجددا تلفن زدو ضمن تشکر مجدد،برای مجروح شفا یافته درخواست کارت
بری تشرف به دستبوسی امام کرد که با نشاط و سلامت تشرف یافت و …

ایشان برایم نقل کرد که فلان پزشک متخصص معروف که درجریان معالجه من بود وبه
طور قطع از بهبودیم اظهار یأس کرده بود ،بعد ا زاین ماجرال صریحا به من گفت:(ما
دکترها به معجزه اعتقاد نداریم ولی وقتی ،مثل شما را میبینیم که بعد ازآن
وضعیت،ناگهان همه چیز عوض می شود و بعد ا زچند روز روی پای خود را ه می روید،ناچا
رمی شویم که به معجزه اعتقاد پیدا کنیم!)

پاسخ مثبت به درخواستهای هدیه

نموه دیگر از درخواستهای شخصی که از محضر امام می شد،موارد زیادی بود که افراد
به وسیله نامه وغیر آن ازخدمت امام تقاضا می کردند که دستمال ،زیرپوش ،پیراهن
،قطعه ای از عمامه ولباس یا سجاده و امثال آنها که مورد استفاده حضرتشان قرار
گرفته باشد را به عنوان تبرک به نها هدیه کنند.حضرت امام کلیه این موارد را بدون
استثناء ـ مگر آن که شیء مورد درخواست را نداشته باشند به مجرد این ک به عرض شان
میرسید،برمایخاستند و آن را می آوردند و تحویل می دادند تا برای درخواست کننده
ارسال شود.نمونه ای از این مورد طی نامه و پاسخ ذیل ملاحظه م یشود:

بسمه تعالی

خدمت پدر عزیز و بزرگوار و مهربان.بعد ا زعرض سلام و ارادت و اخلاص .رسم است
بزرگتر به گوچکت رهدیه می دهد وهمچنین رسم است جواب هدیه را با هدیه می دهند .حال
این فرزند کوچک شما به طمع آن که ا زپدر بزرگوار خود هدیه دریافت دارد،هدیه ای
ناقابل خدمت پدر عزیز خود فرستاده است .انشاء الله مورد قبول واقع شود.اگر میل آن
پدر مهربان بران قرار گرفت که فرزند کوچک خود را مورد مرحمت وتفقد قرار دهند،لطف
فرموده عبای کهنه ای از خوی شرا که ساله با آن ما زکذارده اید، مرحمت فرمائید تا
انشاء الله حقیر نیز با آن سالها نماز بگذارم،شاید به حرمت آن عبای مقدس ،نماز ما
هم مقبول درگاه ذات اقدس احدیت قرار گیرد انشاء الله .فرزند کوچک شما ،برادر شهید
امیر حسین آقاخانی ـ علیرضا آقاخالنی ـ زاهدان  
2/12/64