هنر متعهد آری ،ابتذال هرگز

ارزشهای اسلام و انقلاب را پاسداری کنیم(12)

هنر متعهد آری ،ابتذال هرگز (5) حجة الاسلام محمّد تقی رهبر

این روزها سخن دربارۀ آهنگها و موسیقی ها و برنامه های هنری چه درصدا و سیما
وچه درجشنواره ها و تئاترها بسیار است.

اشکال و اعتراض

گروهی براین عقیده اند که برخی از آهنگها و برنامه های سمعی و بصری،هنری ،خالی
ازاشکال شرعی نیست و بدآموز ی هائی را به دنبال دارد.براساس چنین برداشتی است که
می بینیم دراین باره تدکراتی درخطبه های نما زجمعه و غیر آن مکرّر شنیده می
شود.جمعۀ 4/12/68بود که امام جمعۀ قم و ریاست مجلس خبرگان آیة الله مشکینی به
رادیو و تلویزیون تذکراتی دادند .ایشان با اشاشره به نارضائی متدینین از این رسانه
های همگانی فرمودند: (یک زمان بود مؤمنین و متدینین ما از رادیو و تلویزیون که یک
نعمت الهی است محروم بودند،زیرا تمام برنامه ها دراختیار هوسران ها و شهوت پرستها
بود،امّا امروز دیگر مؤمنین را از صحنه خارج نکنید،درکارهایتان دقتی کنید تا رضایت
ملّت را تحصیل نمائید.من از مسئولیتی که رادیو و تلویزیون زیر نظرشان اداره می شود
می خواهم تمام این مسائل را حل کنید،اگر برنامه ها حلال و بدون اشکال است به مردم
بگوئیدتا روشن شود و اگ راشکال دارد با تکرار آن متدینین را ناراضی و نگران
نسازید). دربرخی بیانیه های دانشجوئی که به منظور مقابله با فرهنگ مبتذل غربی و
بدحجابی منتشرشد آمده بود: (ضمن تشکر از زحمات مسئلین و کارکنان صدا و سیما
درارائه بعضی برنامه های سازنده،اعتراض خود را به آن دسته از برنامه های این
سازمان که جوانان ما را به اموری میخواند که درد کاذب مرفّهین بی درد است و سعی
درترویج تحتل گرائی دارد،اعلام داشته و از مسئولین محترم آن سازمان درخواست
مینمائیم ضمن تجدید نظر دربعضی برنامه ها،این نهاد راطبق فرمایشات حضرت امام (قدس سره)به
دانشگاهی جهت تبلیغ و ترویج افکار روشن گرانۀ اسلام محمّدی و معرّفی الگوهای زندگی
سازنده تبدیل نمایند). دریک جمعبندی می توان گفت:کسانی که نسبت به برنامه های هنری
چه دررسانه ها و چه درتالارها و جشنواره ها معترض اند و برخی ترانه ها و آهنگها و
نمایش ها و فیلمها را خلاف شرع و اخلاق میدانند و ازشنیدن و دیدن آن خودداری می
کنند و آن را با میانی مذهبی و روحیۀ انقلابی منافی می دانند،کم نیستند،دربین
علماء،حوزه ها ،خانواده ها و بسیجی ها و سایر متدینین که اینها اعتراض خود را
پنهان نم یدارند امّا می گویند صدایمان به جائی نمی رسد  روند این جریان را مع الافسف روز افزون و درحال
گسترش تلقی می کنند…این یک طرف قضیه است.

دردیدگاه دیگر

از سوی دیگر:کسانی هستند ه چندان حساسیّت نشان نمی دهند و می گویند:چون این
برنامه ها درنظام و فضای کشور انقلابی اسلامی تهیه و رسانه های رسمی آن را پخش می
کنند،اگر اشکال شرعی داشت با وجود اینکه فقها،علما و مسئولان متشرع،درسطوح مفتلف
مدیریّت کشور قرار دارند؛اینها اجازه نمی دادند چیزی که خلاف شرع و اخلاق و
ارزشهای اسلامی و انقلابی است،اینگونه درسطح گسترده رشد کند،و اگ راشکالاتی
باشد،آنقدردراولویت نیست که وقت صرف آن کنیم و مسائل مهمتری فعلاجلوی چشم ماست که
باید به حلّ آنها پرداخهت ،این هم دیدگاهی دیگر.

دیدگاه مسئلین رسانه ها

دراین میان نظریّۀ مسئولین صداو سیما نیز مطرح است؛آنها می گویند: آنچه
دررسانه ها پخش می شود چیزی نیست که خلاف شرع و رجهت مخالف انقلاب و فضای فکری
مردم مسلمان وانقلابی باشد.آنهامی گویند:حضرت امام (رضوان الله علیه )این برنامه
ها را می دیدند و اگر خلاف شرع بود ایشان سکوت نمی کردند و بنابراین نتیجه می
گیرند که آنچه قبلا تهیه شده و یا تهیه می شود،مخالف موازین شرعی و دیدگاههای فقهی
نبوده و نیست و اگ رمواردی را فقها به صراحت خلاف شرع اعلام کنند ما ا زپخش آن
خودداری خواهیم کرد…درپاره ای مصاحبه ها از سوی غیر مسئولین صدا وسیما نیز مشابه
این بیان مشاهده شده است.

ضرورت حلّ مشکل فقهی و تطبیقی مسأله

اینها نمونه هائی است از دیدگاههای مختلف درمسأله ،و ما دراین مجال برآن یستیم
مسأله را از دیدگاه فقهی مطر ح سازیم چرا که بررسی تخصّصی مسأله غنا و موسیقی و
تطبیق آن با موارد و همچنین فیلمها و نمایشهادرصلاحیت صاحبنظران است.
بنابراین،آنچه از دیدگاههای فقهی حضرت امام (قدّس سرّه)درمسأله غنا و حرمت آن استنباط
می گردید،می توان گفت:(غنا و موسیقی حرام آن چیزی است که مطرب و متناسب با مجالس
لهو و لعب باشد)با توجه به این تعریف که برای مقلّدین معظم له همچنان به قوت خود
باقی است،می توان موارد موسیقی هائی را که پخش می شود با تطبیق و تعیین مصادیق که
تشخیص عرف درآن معیاراست،تفکیک کرد. آیا واقعا برتمام آنچه امروزه ازرسانه ها
شنیده می شود می توان گفت تعریف غنا صدق نمی کند ؟آیا برخی  ا زاینها همانها نیست که متناسب با مجالس لهو و
لعب می باشد؟و اگر ادعّا شود که این موسیقها هیچکدام باب مجالس لهو و لعب نیست،آیا
این دعوی گزاف نیست!؟و اگر این دعوی قابل قبول نیست پس آن دسته از آنهگها که طرب
انگیز و متناسب با مجالس لهو و لعب می باشد،مصداق حرام خواهد بود که پخش و استماع
آن اشکال شرعی دارد،و باید این موارد مشخص شود و پیشنهاد ما این است که :هیئتی زیر
نظر فقها و علمای صاحب نظر براین ترنامه ها ننظارت دقیق داشته باشندن و موارد حلال
و حرام را تفکیک نمایند.از ذک راین نکته نیز غفلت نکنیم:ادعای اینکه امام فقید
(رضوان الله علیه)واقعا تمام برنامه های بیست و چهار ساتعته این رسانه ها را می
دیدند و رد یا امضاء می فرمودند و این برای ماسد برنامه های دوران حیات و دوران
بعداز رحلت ایشان باشد،این نیز دعوی غیر قابل قبولی است.ولی ایشان قسمتهائی را می
دیدن ومی شنیدند و بعضا نهی می فرمودند و بعضا نفی اشکال می نمودند،که علی ایّ حال
نباید هرآنچه درفضای هنر و موسیقی امروزه و بعد از آن تهیه و پخش می شودبا این
استدلال و خدای نخواسته به حساب حضرت امام(قدس الله روحه )گذاشت و به طور مطلق
لباس مشروعیّت پوشاند که قطعا روح مطّهر ایشان از این تفسیر راضی نیست و این رخلاف
امانت شرعی و رضای خداونداست و دشمنان و فرصت طلبان نیزا زای سوژه ها سوء استفاده
خواهند کرد و جهت انحرافی خواهند پیمود.

نقشهای مثبت و منفی هنر و موسیقی

امّا تفسیر ما ازروندی که درمسأله هن ربه چشم میخورد:

همانگونه که قبلا اشاره شد بحص فقهی مسأله و تطبیق و تعیین مصادیق را به عهده
فقها  و متخصصین مسأله نهاده و به بعد دیرگ
موضوع می پردازیم ،این بعد کهآنرا عنوان فرهنگیمی دهیم،به نظر ما کم اهمیّت تر از
اصل مسأله نیست.توضیح آنکه:هن ربه معنی صحیح کلمه آنگاه نقش اساسی خود را ایفا می
کند که درجهت ترویج و اشاعۀ ارزشها و اوج دهندۀ روانها به سوی فضائل و پلی به سوی
ساختار شخصیّت و تربیت و ارتقاء هویت دینی انسانها باشد.هنردربعد تبلیغ نقش بسیار
مؤثر دارد که درجای خود شایا ن توجّه است:نه تنها امروزه از هنر درنشر فرهنگها و
روشها و بینشها ـ اعم ا زبد یا خوبـ استفادۀ بسیار گسترده می شود ،که درهمۀ اعصا
ر،هنر به نوعی دراستخدام افکار و ایده ها قرار می گرفته و ازهروسیلۀ تبلیغی دیگر
نقش فعّالتری را را بازی می کرده است.ما نیزمعتقدیم درترویج فکرو فرهنگ الهی خویش
ناگزیریم بدون چون و چرا از شیوه ها ی صحیح هنری استفاده کنیم و درقالب شعر،آهنگ
،داستان،نمایش ،فیلم و امثال آن درچها رچوبه شرع و به دور از غنای محرّم و بدآموزی
های دیگر ارزشهای والای اسلامی و انقلابی و به عبارت دیگر هنرهای واقعی انسان را
بازگون کنیم چرا که طبیعت و خوی انسانی درنوعیت خود با این شویه ،انس بیشتری
دارد؛به ویژه درتبلیغ و تربیت کودکان ،نوجوانان و جوانان که اینجا نقش هنر سحر آسا
است… تا اینجا جای اعتراض نیست…

اسارت هنر درچنگال بی اعتقادی

امّا آنچه خطرناک است،رو آوردن به هنر اعم از موسیقی و غیره برای هنر و
سرگرمیهای مخدّر و خوا ب کننده و بی تفاوتی و پوچی و بیخیالی است.یعنی هنری که
دراستخدام احساسات صرف نفسانی درآید و اصل و هدف ومقصد درآن گم شود؛هنری که روی
همۀ هنرها را بپوشاندو معنویّات را بی رنگ سازد؛هنری که درچنگال بی اعتقادی اسیر
گردد و زمینۀ انحراف اخلاقی را فراهم سازد؛هنری که محفل انسانهای خوش گذران و لذّت
گرا را گرم کند؛هنری که مشتی مردان و زنان را که به فضائل و ارزشها بی
تفاوتند،درمحافل شادیهای کاذب جمع آوری نموده و کانونهای آنها را با آهنگ و ضرب و
تک نوازی و جمع نوازی ونغمه های (فعلا)دسته جمعی خانمها و سوت ها وکف زدنها به
سرگرمی و بی خیالیشان بیش از پیش تشویق کند و ارزشها را تحت الشعاع قرار دهد وارزش
آفرین ها را دلسر د نماید.حال با توجّه به اینکه بحث ما صرفا درصدا و سیما
مترکزنیست و با اعتقاد به اینکه ادرۀ این سازمان بسیار مهم ازحسّاسیّت و پیچیدگی
خاصّی برخوردار است و با اعترف به اینکه صدا و سیما درطول انقلاب و در تبلیغ
ارزشهای فرهنگی و انقلابی ومسألۀ جنگ وهنرهای سودمند،نقش مثبت و مؤثر داشته و
توقّعات گوناگونی درسطح مختلف جامعه وجود دارد که مهمتر از همۀ انتظارات مردم
مسلمان و فداکار این انقلاب است که باید پاسخ داده شود؛آری با اعترافات به تمام
این نکته ها و با حق دادن به معترضین،سرانجام چنینن به نظر می رسد که سرنوشت هنر
درجامعۀ ما درجهت نامطلوبی حرکت می کند گرچه گامهای نخستین آن چندان ملموس
نیست.امّا بادقّت و تأملمی توان این ادّعا ار مقرون به حقیقت دانست.شاید بسیاری از
دست اندکاران امور هنریدرسطوح مسئولیّتهاغافل از این جریان و احتمالا توطئه ها
باشند ولی با دست آنها وتشویق و تأیید و برنامه ریزی حواشی آنها این جریان راه خود
را می پیماید…

هنردرخدمت رفاه طلبان

دلیل عینی براین دعوی سنخ مشتریانی است که درجشنواره ها وتالارها حضو ریافته
وبرای تماشا شرکت دارند.اغلب اینان که فیلمهایشان را از صدا و سیما حتّی دردهۀ فج
رمشاهد کردیم،همان خانمهای بدحجاب و رنگ آمیزی شده و جوانان سوت زن و افراد
بیخیالی هستند که درمحافل دینی و نماز جمعه ها وراهپیمائیها وصحنه های انقلاب و
بسیج و جبهه و غیره ازآنها ردّپایی دیده نمی شود درخبرنامه ها آۀمده بود که درهوی
سرد و یخبندان زمستان همین امسال مردان وزنانی بودند که ساعتها در صف ایستادن برای
اینکه بتوانند برات و بلیط ورود به تالار وحدت(رودکی )راتهیّه وشرکت کنند!وبلیطهای
ورود به این تالاریا فلان سینما به صورت بازار سیاه دست به دست ردّ و بدل می شد ه
است .اینها کیانند ه این گونه مشتاقانه برای شرکت دراین مراکزسرو دست می
شکنند  ونقل این مجالس هستند؟! آن استقبال
کم نظیری که با آب و رنگ تبلیغتی از آن دم می زنند از سوی چه کسانی است:زجر
کشیدگان ،یامرفهین بی درد؟ از زلفها ولباسها و آرایشهای غلیظشان می توان شناخت.و
تازه آن برنامه ها که به اجرا درمی آمد چه بود؟و آنها که برندۀ مسابقۀ بهترین
فیلمهابودند چه کسانی  بودند؟وعملکرد فعلی
و گذشته تشان چه بوده است؟ دراینفیلمها ،نمایشنامه ها ،نمایشنامه نویسها،بازیگران
وبه قول شما آقایان (استادان)چه جلوه ای از فرهنگ اسلامی و انقلابی که این مردم
مستضعف و فداکار به پای آن عزیزانشان را قربانی کردند به چشم م یخورد؟و بالاخره
جوائزرا به کدام محتوا دادند؟!متأسفانه درخبرنامه هاخواندیم که برخی از این فیلمها
جدّا بی ارزش و مبتذل بوده و بازیگران و تماشا چیان به رقص و پایکوبی می پرداخته
اند… و این آقایان و خانمها که بازیگران این صحنه ها هستند و منافع هنگفتی از
پولاین مردم محروم را به صور گوناگون به جیبت می ریزند و جایزه هم ازحقوق حقۀ این
مردم می گیرند،میانه شان با انقلاب و مردم چگونه است؟!

بد آموزیهای غیرمستقیم

بدآموزی جنبی این گونه برنامه ها نیز به حدّی است که مشکل بتوان حدس زد درخدمت
انقلاب سیر می کند ،وقتی آن نوجوان شیرازی درجمع هزاران کودک نوجوان وزن و مرد
نغمه سرمی دهد و همزمان با حرکات پاو دست و انگشتان نقش یک آرتیست را بازی  می کند و انگاه با کف زدنهای ممتد حاضرین تشویق
می شود و لابد جایزه هم می گیرد وصحنه های آن درصدا و سیما دردهۀ فجر به نمایش
گذاشته می شود ؛فکرکنید روی اندیشه وروحیّه کودکان ونوجوانان چه اثری برجای می
نهد؟کودک نماشاگر تازه می فهمد ارزش و تشویق برای جه واز آن کیست؟هنر پیشگی و
آوازه خوانی و نوازندگی و به اصطلاح بازسازی شده اش(موسیقی اصیل ایرانی )! نه
خلاقیّت هنرانقلابی و دانش وفضیلت و اخلاقی و سازندگی .وقتی هنر دوستان،عنوان
(استاد)!را به تارزن و کمانچ9 نوازو نغمه های طرب انگیز می دهند و صدای کمانچه اش
را پرواز دهندۀ روح برعالمی دیگر!عنوان می دهند،جامعه اینچنین برداشت می کند که
این استادان افتخاری با نوازش کمانچه تا سرحدّ استاد دانشگاه،استاد تحقیق،استاد
قلم و … ارتقا می یابند!و فرداست که کلاسهای آموزش گیتار و کمانچه و تار دائر
شود(که شده)و جوانان پسر ودختر به دنبال اطلاعیه ها ابزارلهو ولعب را زیر بغل می
گذارند و اگر تاکنون مخفی می کردند،این بار آشکارا و بدون دغدغه به راه می افتد و
آلات لهو ولعب هم بازر سیاه پیدا می کند و موسیقی عصر طاغوت وموسیقی غربی درمرکز
شهر به بازار فروش عرضه می گردد که نمونه اش رامی بینیم ،این همان ترویج ابتذال
است که به دست هنر دوستان به اجرا در می آید.هنگامی که جوانا ن ترکمن را با آلات
ضرب و لهو که به دوش می کشند از منطقه شان به تهران می اورید تا برنامه اجرا کنند
و درصدا وسیا ارائه دهند ،مفهوم آنترویج همان هنری است که مفهومی جز هنر سرگرمی ندارد
ودیگر جوانان منطقه را به آموزش تار و طنبور تشویق می کند.موارد به رخ کشیدن
گروههای هنری آن چنانی درداخل و حتّی اخیرا درخارج به دینگونه که ذکر شد بسیار
است.نگرشی کلّی برروند رو به گسترش هنر وموسیقی و تئاترها وجشنواره ها و تشویق ها
و جایزه ها ،انسان تیزبین را به این اندیشه وا میدارد  که شاید ارزشها و خلاقیت ها به دیگر سوی می رود
وهنر ازروح اسلام و خدمت انقلابخارج می شود.

این همه صرف بودجه چرا؟..

الآن بودجه هائی که برای تهیۀ برخی فیلمهای نه جندان مفید وتهیۀ آرشیولباس جور
و واجور،از عهد قدیم و لباسهای زری بافت سلاطین پوسیدۀ عهد بوق و تاج و تخت  وخدم وحشم وملکه های هفت رنگ و دکورهای متنوع
با آذین های نوظهور که محتوای تعبیه شده دراین فیمها و نمایش ها ،ارزش این همه ساز
و برگ را ندارد و بلکه با بدآموزی و خلاف اخلاق نیز همراه است به حدّی است ک از
دههاه و صدها میلیون می گذرد ،آنهم برای کشوری که پاره ای از نقاط محروم آن مثل
سیستان وبلوچستان، فقرفرهنگی و مادّی و معنوی موروث روزگار پیشین عرصه را برای
نفوذ و هّابیها و باندهای قاچاق و دلّالان فساد وسوداگران مرگ و دشمنان دین و میهن
اسلامی فراهم می سازد و فردای آن معلوم نیست چه خواهد شد و ما حرکتی درحدّ انتظار
نه برای تبلیغات دینی  و نه درسای رزمینه
ها از خود نشان نداده ایم.قطعا اگر بخشی ا زاین بودجه ها که به پای هنر!قربانی می
شود را به منطقه هائی  از این قبیل می
بردیم ،کنار ما ارزش هنری وانقلابی بیشتری داشت تا این همه اسراف وافراط درفیلم و
دکورو نمایش فلان شاه وملکۀ غرق تجمل با آن مناظر فاسد دردیدگاه هموم که هیچ
محتوائی  ندارد جز سرگرمی وبه قول شما شادی
آفرین آن هم برای قشرهای بی درد. برادران مسئول درکارهای هنری !مردم ما انقلاب را
بااین نوع هنرنمائی ه ابه ثمر نرساندند که ادامه اش با آین ابزارها میسّر باشد.ملل
جهان هنر مردم فداکار ایران را درهنرهائی دیگر که آگاهی ،ستم ستیزی ،دفاع ا
زارزشهای الهی تاسر حدّ جان وحمایت ا زمستضعفان و صبر و جهاد شاخصۀ آن بود،می
شناختند نه نغمه های گل  بلبل که درگذشته
بیشتر وبالاترآن دراین مرز و بوم جاری و ساری بود؛بیائیم آن هنرهای غرور آفرین را
زنده نگه داریم و درقالب هنری مشروع همراه با احساسات توده های انقلابی به نسلها
تفهیم نمائیم ودریک سخن:شعار ما هنربرای ارزشها و اهداف انقلاب باشد نه هنر برای
هنر و یا هنر درخدمت ابتذال و بی دردی.بیم وهراس دلسوزان این انقلاب و مؤمنان غیور
این است که تدریجا و نه چندان دور،آن ارزشها که استخوان بندی انقلاب بود به مسخ
کشیده شود و بی رنگ گردد وبی تفاوتی و ابتذال وبی خیالی و پلاس شدن درهنر کده ها و
درکنا ران سایر عوامل چون مواد مخدّر ،مصرف گرائی ،بدحجابی ومدپرستی و فساد اخلاق
خزنده و به کمک باندهای فساد و عوامل خود فروخته وهزاران دام و نیرنگ دیگر که دشمن
درآستین دارد با دست خودمان ورسانه ها وجشنواره ها و با صرف بودجه های بیت المال
وقوت لایموت توده ها ی محروم ما را به جائی 
ببرد ومنجلابی بکشاند که بابهای بسیار گران از آن نجات یافته بودیم و آنگاه
دریک تحوّل چند ساله نزدیک که براین نسل می گذرد به ثمر رسیدن بذر خبیث ابتذال
فرهنگی را که تاعماق جان فرزندانمان نفوذ کرده نظاره کنیم و تجمّع پسر و دخترها
دراین برنامه ها یهنری بالاخره سراز جشن فرهنگ و هنر عصر طاغوت درآورد که رسوائیش  را از یاد نبرده ایم .پس باید بهوش باشیم به
دام ابتذال و بذله سرایان نیفتیم و با نغمه ها و جلوه های گلو بلبل به خواب
بیخیالی وخرگوشی نرویم که انحطاط یک ملّت با خواب وخیال وتخدیر و لذّت آغازمیشود
وصدای پای فتنه درگامهای نخستین به گوش نمی رسد امّا روزی از فضیحت ورسوائی سربرون
می کند.