اهمیّت انقلاب اسلامی

جاودانگی راه امام 

قسمت دهم

اهمیّت انقلاب اسلامی

حجّة الاسلام و المسلمین اسدالله بیات

تا اینجاپیشگفتار امام رحیل ما بود که پایان یافت و با امضاء مبارکشان (روح
الله الموسوی الخمینی)قدّس سرّه سندیّت و صحّت مطالب مندرج را گواهی و مورد تأیید
قرار داده اند و این سنّت را درتمام اوراق وصیّت نامه سیاسی الهی انجام داده اند
بنابراین همۀ آن ازصحّت کامل و سندیّت بالاتری برخوردار بوده وروی تک تک کلمات آن
میتوان استناد و استدلال کرد و به عنوان نظرو اندیشه و فکر حضرت امام(قدّس
سرّه)مطرح نمود.تا اینجا مطالبی مطرح شد که به عنوان پیش گفتار حضرت امام قدّس
سرّه عنوان فرمده بودند از این پس وارد اصل وصیّت نامه می شویم و با همان ترتیب که
حضرت امام عزیزمان جلو رفته اند و روی آن تکیه فرموده اند ،بررسی و توضیح را انجام
داده ودراختیار علاقه مندان به انقلاب و نهضت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی
درسراسرعالم میگذاریم،بهامید اینکه خدای عالم توفیق ادامه این حرکت علمی و انقلابی
را عنایت فرماید وازهدایت معنوی روح بلندشان بهره مندان نماید و توفیق عینیّت
بخشیدن به پیام و محتوای آن را عطاکند.

اهمیّت انقلاب اسلامی درنظر حضرت امام (رض)

انقلاب اسلامی جزء واژه ها وکلماتی است کهنقش خاصّی دردید امام انقلاب و سخنان
و پیامهای ایشان دارد.شاید هیچ کلمه ای به اندازۀ قداست و اهمیّت این واژه و کلمه
درنظر ایشان جایگاهی نداشته باشد؛علّت آن این است که انقلاب به طو رمطلق وانقلاب
درچهارچوب ارزشهای الهی واسلامی درنظرشان چیزی جز پیام و اهداف بلند رسولان خدا و
صالحان روی زمین وانسانهای آزاده توحقیقت جوورهائی طلب ا زقید وبند اسارت و بردگی
درعالم ماده وطبیعت نمیباشد.اگرانسانانقلابی زندگی نکند و دارای فکرو اندیشه
انقلابی نباشد و به طورهمیشه درفکرواندیشه حفظ وضع موجود باشد وبهتعبیرروایات
اسلامی طوری زندگی را طراحی نماید که هردوروز وی یکسان بوده و هیچگونه تغییر و
دگرگونی درمسیر زندگی خویش به وجود نیاورد،مطمئنا چنین انسانی درمسیر اهداف خویش
توفیق به دست نیاورده واز آرمانهای مقدّس الهی باز می ماند و به تدریج سیر قهقرا
را شروع و شرایط هبوط و سقوط خود را فراهم میسازد ومرگ واقعی انسان همین است.و
رواقع انسان فطری و سالم از نظر خلقت همیشه باسد درحال انقلاب وجوشش وزایش باشد
وجامعه انسانی نیز این حالت ووضعیّت را درخود ذخیره ودر بازتابها وبرخوردها ورفتار
وکردارها باید نشان دهد زیرا کمالو رشد او درسایۀ انقلاب وشیوه های انقلابی است
وانقلاب ودگرگونی از مقتضیات طبیعت عالم ماده و لازمه جوهره او است و انسان دست
نخورده وسالم انسانی است که هماهنگ با طبیعت درحال عوض شدن و نو شدن وتحوّل عمیق
بوده وهرروز وضعیّت جدید و نوی را درسایۀ مقرّرات الهی به دست آورده و مرحله به
مرحله به عالم بی نهایت و کمال مطلق نزدیک گردد.حضرت امام (قدس سرّه)اعتقادشان این
است که دنیای اسلام خصوصا و بشیرّت مظلوم عموما دراثراینکهاز طبیعت خدادادی خویش
تهی گردیده تو درمسیر دیگری که برخلاف طبیعت وفطرت آنها است قرار گرفته اند وازمرکزیّت
و مبدأ خویش جدا شده اند ،درنتیجه اینهمه گرفتاریها و بدبختی ها دامنگیرشان شده
است.برای اینکه زندگی سالم و طبیعی برای انسان فقط و فقط درسایۀ حاکمیّت احکام
الهی امکان پذیراست و اگر حاکمیّت دین درکار نباشد و مردم بدون تعلّق ووابستگی به
ارزشهای دینی به حیاتشان ادامه دهند،زیان وخسارتهای آن دامن همگان را
دربرخواهدگرفت و زندگی برای همگان ضنک[1]خواهد
شد زیرا که امکانیّات انسان درزوایای مختلف فقط با حاکمیّت دینی و الهی ،زمینۀ
ظهور و بروزرا پیدا مینمایند و راحتی جسم و روان آدمی منحصرا درظل حکومت حقّه
الهیّه به دست می آید(ألا بذکرالله تطمئن القلوب)[2]
فقط با یاد خدا دلها ی انسانها آرامش میپذیرندو بدون یاد خدا اطمینان و
آرامش،مفهوم و معنی درستی نخواهد داشت.این جمله یک موضوع اتفاقی و تلقینی و تعبّدی
محض نیست،بلکه ارشاد بیک حقیقت واقعی و خدادادی است چون ساختمان آفرینش انسان این
چنین است وانسان اینگونه خلق شده است.انقلاب اسلامی تنها یک حرکت و دگرگونی
درظواهر زندگی و صورت بیرونی ارتباط انسانها نیست و تنها جایگزین کردن یک سیستم
درجای سیستم دیگری نمیباشد وتنها عوض شدن افراد حاکم وتصمیم گیر درنظام نمی باشد
،بلکه عوض شدن همه جیزها و مسایل حاکم که قبل از تحقق انقلاب بارز و آشکار بود و
جایگزینی ارزشهای والای انسانی و الهی درابعاد مختلف زندگی است و لذا دارای اهمیّت
بالا است و هیچ چیز  نمی تواند با آن
برابری کند و یا با آن درمیدان تزاحم،قابل رقابت باشد.و برای همین تحلیل است کهدر
راه انقلا ب اسلامی،ازهمه چیز می شود گذشت و برای تحقق آن فدا کرد؛و قربانی داد
امّا برای هیچ چیزی ولواینکه خیلی هم مهم و ارزشمند باشد،نمی توان از انقلاب
اسلامی کوتاه آمد،و از آن صرف نظر کرد و انقلاب اسلامی خودش عین ارزش بوده و با
هیچ ارزش دیگری قابل مقایسه و ارزیابی نمی باشد وهرچیزی درمیدان مقایسه با اصل
انقلاب اسلامی ،فرعی و جنبی بودن خودش را بازگو می نماید این معنا آن قدر واضح و
آشکار است که هیچ گونه نیازی به استدلال و اقامه برهان ندارد و مقتضای متون اسلامی
و قانون اهم و مهم همیناست.ولذا اهمیّت انقلاب اسلامی همیشه مذّنظر مقام معظّم
رهبری انقلاب اسلامی و بنیان گذا رجمهوری اسلامی قرار گرته و درهر فرصت مناسبی
،امّت اسلامی را متوجّه موضوع نموده و روی آن درمقاطع مختلف تکیه کرده است و کمتر
موردی بوده که باملّت صحبت کرده باشد امّا سخنی از انقلاب اسلامی و اهمیّت آن ته
میان نیاورده باشد و مردم را برای حفاظت از دست آوردهای آن دعوت تکرده باشد،و هرگز
موردی نبوده است که امام به تشریح زوایای مختلف آن نپرداخته باشد.گاهی سخن از
زمینه های به وجود آمدن انقلاب اسلامی به میان آورده است و گاهی ویژگیهای آن
رامورد بررسی و تحلیل قرار داده است و گاهی دست آوردها وثمرات و برکات آنرا
برشمرده و ملّت اسلام را به قدر دانی و پاسداری از حریم آنها خواند ه است .ولذا
برای بیشتر روشن شدن موضوع به سخنان حضرتشان درموارد مختلف اشاره می شود
؛علاقمندان می توانند تفصیل آن را درجای خود مشاهد نمایند.(شما میدانید که این
انقلاب بهترین انقلابها است وبزرگترین انقلابها بوده است از حیث محتوی محتوای این
انقلاب،اسلام و اخلاق اسلامی است و اخلاق انسانی وتربیت انسانها برموازین انسانیّت
بوده است .بنابراین است ه به واسطه این انقلاب متحوّل بشود یک انسانهایی که دررژیم
سابق هم به آن وضع بودند به یک انسانهائی که از صدر اسلام و دررکاب رسول
اکرم(ص)مشغول فداکاری یا ترویج احکام بودند بشوند).[3]

و درجای دیگری می فرماید:(ملّت ایران ،خواهران و برادران عزیز می دانند که
انقلاب عظیم ایران که درنوع خود کم نظیر یا بی نظیر است.از ارزشهای بزرگی برخوردار
است که بزرگترین آن مکتبی بودن و اسلامی بودن آن است،همان ارزشی که پیامبراین عالی
مقام درپی آن قیام نمودند.امید است که این انقلاب جرقه و بارقه ای الهی باشد که
انفجاری عظیم درتوده های زیر ستم ایجادنماید وبه طلوع فجر انقلاب مبارکحضرت بقیة
الله ارواحنا المقدمه الفداء منتهی شود).[4]باز
درموردی دیگر می فرمایند:(طبع یک انقلاب فداکاری است.لازمۀ یک انقلاب ،شهادت و
مهیّا بودن برای شهادت است قربانی شدن وقربانی دادن درراه انقلاب و پیروزی آن
اجتناب ناپذیر است به ویژه انقلابی که برای خدا است و برای دیدن او؛برای نجات
مستضعفان است و برای قطع امید جهانخواران و مستکبرین،مادرهر جمعه و درهرجماعت و
درهرمحفل اسلامی و درهر گردهمائی برای یاری الله درانتظار قربانی هستیم و درانتظار
شهادت؛قربانیبرای یک انقلاب بزرگ نشانۀ یک پیروزی و نزدیک شدن به هدف است)[5]
.حضرت امام معماراصلی انقلاب درهر محفل و مجتمعی که آمادگی برای شنیدن سخنان
امامشان داشتند وبرای بهره گیری از هدایتهای پیامبرگونه حضرت امام(قدّس سرّه)به
حضورش میرسیدند ،ایشان راجع به انقلاب اسلامی و اهمیّت آن مطالبی را گوشزد فرموده
و به وظایف خطیر آنان درباره انقلاب اسلامی تأکید میکردند وازجهات مختلف ذهنیّت
آنان را نسبت به اینکه درباره انقلاب بیاندیشند و تحوّلیکه دردنیای ظلمت امروز
درسایه انقلاب اسلامی به وجود آمده است و جهانیان رادرمقابل عظمت خودش متعجب و
متحیّر ساخته است ،قدرش را دانسته ودرحفظ و حراست آن بکوشند و از همه امکانات
دراین راستسا استفاده نمایند و محتوای بزرگ و بلند آن رابرای جهانیان تشنه معارف
حقه الهی تبیین وتشریح سازند و با هوشیاری و بیداری مواظب توطئه ها وشیطنتها
باشند،وبه همین جهت دراین رهنمود جاودانه که راه سعادت بشریّت را به صورت
(وصیتنامه سیاسی الهی )مشخص نموده است  ؛پس
از پیشگفتار اوّلین موضوع مهم را که دارای جایگاه بسیار رفیع وبلند است ونسبت به
تمام موضوعات و مسایل مطروحه بعدی واساس است عظمت و اهمیّت انقلاب را مطرح فرموده
ودراین باره چنین عنوان می نماید.

بسمالله الرحمن الرحیم

(اهمیّت انقلاب شکوهمند اسلامیکه دست آورد میلیونها انسان ارزشمند و هزاران
شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز،این شهیدان زنده است و مورد امید میلیونها
مسلمانان و مستضعفان جهان است،به قدری است که ارزیابی آن ازعهدۀ قلم و بیان والاتر
و برتر است،اینجانب روح الله موسوی خمینی که از کرم عظیم خداوند متعال با همۀ
خطایا مأیوس نیستم و زاد راه برخطرم همان دلبستگی یکرم کریم مطلق است به عنوان یک
نفرطلبۀ حقیر که همچون دیگر برادران ایمانی امید به این انقلاب و بقاء دست آوردهای
آن و به ثمر رسیدن هرجه بیشتر آن دارم به عنوان وصیت به نسل حاضر و نسلهای
عزیزآینده مطالبی هرچند تکراری عرض مینمایم و ازخداوند بخشاینده میخواهم که خلوص
نیّت دراین تدکرات عنایت فرماید.

1ـ ما میدانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهان خواران و ستمگران را از ایران
بزرگ کوتاه کرد با تأییدات غیبی الهی پیروز گردید.اگر نبود دست توانای خداوند
امکان نداشت یک جمعیّت سی و شش میلیونی با آن تبلیغات ضد اسلامی و ضد روحانی خصوص
دراین صد سال اخیر و با آن تفرقه افکنی های بی حصاب قلم داران و زبان مردان
درمطبوعات و سخنرانیها و مجالس و محافل ضد اسلامی و ضد ملّی به صورت ملیّت و آن
همه شعرها و بذله گوئیها و آن هممه مراکز عیاشی و فحشاء و قمار و مسرکات و موادّ
مخدّره که همه و همه برای کشیدن نسل جوان فعّال که باید درراه پیشرفت وتعالی و
ترقّی میهن عزیز خود فعّالیّت نمایند به فساد و بی تفاوتی درپیش آمدهای خائنانه که
به دست شاه فاسد و پدر بی فرهنگش و دولتها و مجالس فرمایشی که ازطرف سفارتخانه های
قدرتمندان برملّت تحمیل می شد وازهمه بدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها ومراکز
آموزشی که مقدارت کشور به دست آنان سپرده می شد با به کار گرفتن معلّمان و استادان
غرب زده و یا شرق زدۀ صد درصد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامی بلکه ملّی صحیح با نام
ملیّت و ملی گرایی گرتچه دربین آنان مردانی متعهد ودلسوز بودند لکن با اقلیّت فاحش
آنان و درتنگنا قراردادنشان کارمثبتی نمی توانستند انجام دهند و با این همه و
دههها مسایل دیگر از آن جمله بانزوا رو عزلت کشین روحانیان و با قدرت تبیلغات هب
انحراف فکری کشیدن بسیاری ازآنان،ممکن نبود این ملّت با این وضعیّت یک پارچه قیام
کنند و درسرتاسرکشور را ایدۀ واحد و فریاد اله اکبروفداکاریهای حیرت آور ومعجزه
آسا تمام قدرتهای داخل و خارج را کنارزده وخود مقدرات کشور با به دست
گیرد.بنابراین شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران ازهمه انقلابها جداست،هم
درپیدایش وهم درکیفیّت مبارزه و هم درتنگیزه انقلاب وقیام وتردید نیست ه این یک
تحفۀ الهی و هدیۀ غیبی بوده که ازجانب خداوند منّان براین ملّت مظلوم غارت زده
عنایت شده است.).آری این انقلاب درتمام مراحل با دیگر انقلابات دنیا متفاوت
است.کدام انقلاب است که از اوّل انگیزه و هدفی جز احیاء ارزشهای الهی و حاکمیّت
احکام الله و امامت مستضعفان و صالحان نو متقیان نداشته باشد؟و تمودار این انگیزه
و تبلور آن همان شعارها و ایثارها و فداکاریها و شهادت طلبیها است.هرانسان منصفی
با کمترین دقّت این معنا را به خوبی درمی یابدو اثرات عینی وملموس آن را مشاهد
میکند.تکدام انقلاب است که اینهمه مردم از هرقشر و گروهی و بدون کوچکترین داعیه و
تظاهری به صروت سیل خروشانی و با وحدت بی نظیر درمقابل دشمنان خدا بایستند و برای
احساس وظیفه و تکلیف الهی پشت سررهبری قرار گرفته واز اصول و آرمانهای امامشان
دفاع و حمایت نمایند؟و نبود ایمان خالص مردم وباورشان به قدرت مطلقه الهی و اگ
رنبود باورآنان به حیات پس ا زمرگ و اگ رکشته شدن درراه آرمانهای مقدس الهی را
حیات جاودانه و (عند ربّهم یرزقون)نمیدانستند،بدون تردید اینگونه پیروزی نصیب آنان
نمیگشت و چنین انقلابی صورت نمی پذیرفت.این انقلابی که از15خرداد سال 1342با رهبری
حضر ت امام (قدس سرّه)وهدایت و روشنگری روحانیون پیرو راستین حضرت امام و فداکاری
مردم تحقق پیدا کرد و پس از آن مدتی به علل گوناگونی این حرکت کند گشت و شرایط
رهائی برای امت اسلام فراهم نشد ولی درباطن به صورت ریشه ای امام است.با توجّه به
زمینه هاغی خدادادی که دراکثریّت قاطع مردم بود و همه ازوضعیت نابسمان حاکمیّت رنج
برده و ناراحت بودند و اعتقاد به اسلام و ارزشهای الهی درعمق جانشان بود.به تربیت
نسل انقلاب پرداختند ونهال بلند انقلاب اسلامی و نهضت مقدّس خدایی را کاشتند و به
تدریج رشد دادند و در22بهمن سال 1357به ثمر رساندند وانقلابی را که درطول تاریخ با
هیچ انقلابی جز انقلاب مقدس پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله قابل مقایسه و
ارزیابی نبوده و با تحلیلهای معمولی و رایج انقلابات جهانی قابل تحلیل نمی باشد،به
وجود آوردند ومنشأ بروز وظهور حرکتهای دیگری درسراسرجهان شدند که بدون شک قبل از
وقوع این حادثه عظیم الهی و به تعیین حضرت امام (قدس سرّه)معجزه خداوندی و تحفۀ
الهی و هدیّه غیبی است که ازجانب خداوند منان براین ملّت مظلوم و غارت زده عنایت
شده است انقلابی است سکعدرعناصرمحوری زیر با همه انقلابات دنبا متفاوت است:

الف ـ مکتبی بودن و الهی بودن انقلاب

اوّلین مشخصه این انقلاب مکتبی بودن والهی بودن آن است و از اوّل درتمام زوایا
روی اصول مکتب اسلام و مقرّرات دین خداوند تکیه داشت و رهبری و مردم به صرت یکدل
ویکنواخت ازاسلام ومعیارهای اسلامی سخن میگفتند وذرّه ای از آن حاضر نبودند کوتاه
بیایند واز مواضع عدول کنند.

ب ـ رهبری الهی

دوِّمین مشخصه آن رهبری الهی و پیامبر گونه امام امت اسلام (قدس سره)بد که
باتوجّه به شرایط خاصّ فکری و خصایل بالا و والیای انسانی و الهی که مقام ولایت
دارا بودند و از قاطعیت و عمل معرفت وشناخت مجتهدانه نسبت به اسلام و مکتب الهی
داشتند و دارای محبوبیّت و مقبولیّت درحدّ مقدس ترین چهره های عالم درقلوب
مسلمانان عالم و محرومان تاریخ بودن و زمان و مکان وجریانات گوناگون داخلی و خارجی
را به خوبی و بادقّت ارزیابی فرمده بودند 
ودهها و صدها خصوصیّت عالی که درایشان به نحو کامل وجود داشت و آنچه خوبان
عالم به صورت مجموعه داشتند او به تنهائی داشت و بیشتر هم داشت؛طبعا توانست حرکت
عظیمی را درتاریخ معاصر به وجود آورد که حیرتوتعجب زراندودان عالم رابرانگیزد و
آنان را درموضع انفعال قرار داده و اصول اسلامی را به صورت تهاجم بعد از انزواء
برای جهانیان عرضه نماید.

ج ـ مردم خدا دوست ومقاوم

سوّمین مشخصه انقلاب اسلامی مردم و خصوصیاتی است که دراین مردم خدا دوست
ومقاوم و آگاه وجود دارد کدام انقلاب است درعالم که این نوع مردم و با این وضعیت و
گسترگی درتمام شئون و درراه به ثمر رسیدن آن ازهمه چیزشان گذشت نموده و ایثارگرانه
عزیزانشان را قربانی کنند و با هوشیاری کامل همه نوع توطئه ها را خنثی سازند و
ریشه های شیطنت و خیانت را بخشکانند و درمقابل همه دوست داران دنیا و تجاوزات
متجاوزین بایستد وازغیرخدا نهراسند وجز برای پیاده شدن احکام خداوند و آزادی واقعی
انسانها برای چیز دیگری نیاندیشند وباکمال شهامت درمقابل قدرتهای بزرگ جهانی که در
مقابل دینشان ایستاده اند و نمی خواهند دین خدا درزمین حاکم وجاری گردد و نمی
خواهند مردم درسایۀ احکام الله آزدانه و بدون اسارت و بردگی زندگی نمایندو بلکه
میخواهند برتمام مقدّرات سیاسی و مالی و اقتصادی آنان مسلّط و برسرنوشت انان چیزه
گردند و ذخایرشان را ظالمانه مورد غارت وچپاولگری قرار دهند،مانند بنیان مرصوص و
استوار ایستادگی کرده و باکمال صراحت و جرأت درتحقیر و برخورد تهاجمی با آنان از
همه نوع امکانات بهره برداری نمایند.این نوع فداکاری و آمادگی برای مبارزه با
قدرتهای بزرگ جهانی و مستکبران جهان که مردم بزرگ ما دراین عصر از خود نشان دادند
و درمیدانهای مختلف صلاحیّت و توان غیرقابل توصیف و حیرات انگیزی را به مرحله بروز
و ظهور اوردندبرکسی پوشیده نیست وبه صورت تاریخ هم نمی باشد.آیا حضورشان درصحنه
های گوناگون سیاسی و نظامی بالخصوص دوران هشت ساله جنگ نابرابر و ظالمانه برکسی
پوشیده و پنهان است؟آیا مادرانی  نبودن که
لباس رزم برتو فرزندان نوجواتن و جوانشان میپوشاندند و برای شهادت درراه خدا
اعزامشان می نمودند؟آیا فرزندان این ملّت نبودند که وقتی به زیارت امام امّت اسلام
(قدس سره )مشرّف می شدند با هزاران شوق و امید و بایک دنیا صفا و روشنایی دل و
نورانیّت دل ونورانیّت قلب چیزی  که
ازامام(رضوان الله علیه)می خواستند دعا برای شهادتشان بود؟آیا این ملّت و فرزندان
این ملّت نبودند که درمیدان شهادت مسابقه می دادن وبرای عبور از میدانهای مین
گذاری شده ازناحیّ دشمن،از همدیگر سبقت میگرفتند؟و آیا زنان قهرمان و شجاع این
مردم و ملّت نبود و نیست که دوشادوش مردان درتمام صحنه ها حضور داشته و باقدرت
وکرامت بی نظیر یاد فاطمه (ع) و زینب(ع)را زنده کرده اند و الگوئی برای زنان دنیا
به این زیبائی و شرافت ارائه نمودند؟و اکنون نیزدراین عصر قلب حقایق وارزشها،با
فرهنگ عفن غربی به مبارزه برخاسته وعملا نشان دادند که می توانند فرهنگی نو و جدید
ار دردنیای کنونی با تکیه برارزشهای الهی و انسانی عرضه کنند و دنیای تازه ای را
به روی جهانیان و زنان مظلوم عصر انحطاط ارزشهای اخلاقی و عصر هجوم فرهنگ مبتذل
غرب و سرمایه داری نشان دهند و با شیوۀ نوی زندگی ارزشمندی را آغازنمایند که هم
کرامت اسانی را باشند وهم از آلودگیها وفساد رهائی یابند؛هم بنوانند ازعرضه خدمات
اجتماعی بهره مند گردند وهم ازکیان شرافت و حرمت خودشان حراست نمایند.

 



[1]
ـ اشاره است به آیه کریمه (ومن اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا)سورۀ طه.