نگاهي به طرح جديد مبارزه با منکرات

ارزشهاي اسلام و انقلاب اسلامي را پاسداري کنيم(12)

نگاهي به طرح جديد مبارزه با منکرات

حجة الاسلام محمدتقي رهبر

«به ملت عزيز ايران توصيه مي‌کنم که نعمتي که با جهاد عظيم خودتان و خون
جوانان برومندتان بدست آورده‌ايد، همچون عزيزترين امور قدرش را بدانيد و از آن حفاظت
و پاسداري نمائيد.»

(وصيت نامه سياسي ـ الهي امام خميني، رضوان الله عليه)

گوشه‌اي از موج اسلام خواهي در جهان

1- يک روزنامه انگليسي پيرامون گرايش مجدد جوانان مسلمان به اسلام در
انگلستان نوشت: «جوانان مسلمان که تا يک سال پيش به حدي غرب‌زده بودند و چنان اسباب
نگراني والدينشان را فراهم کرده بودند که از مدرسه جست‌ و خيز کنان به ديکسوها مي‌رفتند
و براي خوردن غذاي مک دونالد، حلال بودن غذا را ناديده مي‌گرفتند، اينک گروه گروه
به مساجد روي مي‌آورند. آنها همچنين با گفتگو پيرامون تشکيل گروههاي مراقبت اسلامي
نگراني‌هاي جديدي ايجاد کرده‌اند».

(نقل از خبرگزاري جمهوري اسلامي)

2- در يک راهپيمايي که در تاريخ الجزائري بي‌نظير بوده، بگفته خبرنگار
رويتر هفتاد هزار تن در آن شرکت داشتند، راهپيمايان با سردادن شعار«با اسلام بر ما
حکومت کنيد» «اسلام دين ماست» «اسلام دين دولت ماست» «الجزائري مهين ما، اسلام دين
ما، و عربي زبان ماست» حمايت خود را از اسلام و قوانين اسلامي ابراز داشتند…
سخنرانان در اين تظاهرات به سيستم لائيک حمله کرده و گروهها و افرادي را که
از«لائيک» (حذف مذهب) حمايت بعمل مي‌آورند شديدا مورد انتقاد قرار دادند.

(خبرنامه فرهنگي اجتماعي ـ سازمان تبليغات اسلامي/ 81)

3- بخش عربي راديو مونت کارلوبا نقل خبر برخورد شديد گروههائي از جوانان
الجزائري با مرازک زنان بدنام اضافه کرده:

«همچنين بازرگانان نوارهاي ويدئو در چند شهر الجزائر تهديد شده‌اند که
چنانچه فروشگاههاي خود را تعطيل نکنند هدف عمليات انقلابي واقع خواهند شد…»

(همان مدرک)

4- دانشجويان دانشگاههاي ترکيه بصورت دسته جمعي تلگراف‌هائي را براي رئيس
جمهور، نخست وزير، رئيس مجلس و رؤساي احزاب فرستادند. دانشجويان با تجمع در دفاتر
روزنامه‌ها اظهار داشتند بعد از ارائه قانون منع حجاب توسط سازمان آموزش عالي،
دانشگاههاي اژه و ايلول در محيط دانشگاهها مانع ورود دختران با حجاب شدند. طبق
اظهار هيئت رئيسه اين دو دانشگاه، حجاب را نمونه از اظهار مخالفت با سيستم لائيک
دانسته‌اند… از سوي ديگر 600 تن از دانشجويان دانشگاه استانبول که خود را جوانان
مسلمان مي‌ناميدند با سردادن شعار الله اکبر دست به تظاهرات زدند که طي آن به
آتاتورک و نظام لائيک و منع استفاده از حجاب اسلامي اعتراض کردند. در اين تظاهرات
دختران با حجاب نيز حضور داشتند.

موضع انفعالي دشمنان اسلام و انقلاباز اين دست اخبار مربوط به اسلامخواهي
جديد را با اوج گرفتن انقلاب اسلامي و گسترش آن به نقاط مختلف جهان، بسيار مي‌توان
يافت و جرياد و رسانه‌هاي دنيا بخش‌هائي از آن را بناچار منتشر مي‌کنند و به مذاق
خود فتسير مي‌نمايند وموارد بسياري است که از انتشار آن خودداري مي‌شود.

اين اخبار و وقايع براي مسلمانان آزاده اميد بخش و براي دشمنان اسلام و
استکبار جهاني هشدار دهنده و تهديد آميز است. آنها که تجربه انقلاب اسلامي را در
ايران ديدند و امواج خروشان آنرا در فلسطين، لبنان، افغانستان و کشمير مي‌نگرند،
نگران فرداهاي اين حرکت الهي هستند که از مرزهاي کشورهاي اسلامي فراتر رفته و به
اروپا و آمريکا و آفريقا و شبه قاره، دامن بگسترد…

در واکنش نسبت به اين حرکت مي‌بينيم که رسانه‌هاي جهاني بويژه خبرگزاريهاي
صهيونيستي و غربي جنگ تبليغاتي و رواني را عليه اسلام و بقول آنها اصول گرائي
اسلامي، به راه انداخته و دجالهاي خبري به تحريف واقعيات و ترسيم نامتناسب از
تعاليم اسلامي و بويژه ابعاد انقلابي آن پرداخته‌اند و گرچه با اين آهنگ‌هاي
ناهنجار گوش جهاني را کر کرده‌اند، با اينحال نتوانسته‌اند فروغ فزاينده اسلام و
انقلاب را خاموش کنند.

«يريدون ان يطفئوا نور الله بافواههم و يابي الله الا ان يتمّ نوره ولو
کره الکافرون». (توبه ـ 32)

از سوي ديگر با ترويج اسلام آمريکائي سعي دارند عطش اسلامخواهي انقلابي را
به ديگر سوي هدايت کرده و چهره‌اي مشوه از اسلام را به مردم ارائه دهند. و توليت
اين کار را شيطانب زرگ و کوچک، بدست پاره‌اي گروههاي اسلامي با اصول تحريف شده و
اهداف مزورانه سپرده‌اند که اين توطئه نيز براي حق جويان رنگ و رونقي نخواهد داشت.

از سوي ديگر با صدور فرهنگ ابتذال و فساد برآنند تا احساسات مذهبي را در
زير غبار شهوات و اعتياد و ابتذال مدفون کنند. توطئه اخير گرچه سطحي مي‌نمايد، اما
از نظر تأثير بسيار عميق‌تر و خطرناک است و اين همان چيزي است که جنگ فرهنگي نام
گرفته و جامعه ما نيز از اين تهاجم مصون نمانده است.

آنها که در توطئه‌هاي پياپي و گسترده نظامي ومحاصره اقتصادي وس ياسي
نتوانستند درخت تناور اين انقلاب راب خشکانند و جمهوري اسلامي را از پاي درآورند،
اين بار جنگ را به صحنه اخلاق و فرهنگ کشانيده و با دستياري آدمکهايشان در داخل و
خارج صف‌آرائي و سنگربندي کرده و به فعاليت شبانه روزي مشغولند.

از باندهاي حرفه‌اي قاچاق مواد مخدر که نسل جوان را به کام آتش و تباهي و
فساد مي‌کشند و تا تروريست‌هاي اقتصادي و زالوهاي اجتماعي که با بحران آفريني
اقتصادي و تورم، جنگ‌هاي رواني را تشديد مي‌کنند…

از تبليغات سوء صهيونيسم و امپرياليسم جهاني و دجالهاي خبري به سرکردگي
شيطان بزرگ گرفته تا بمبارانهاي تبليغاتي ضد انقلابي در داخل و خارج بويژه در
مناطق مرزي شرق کشور شيطنت‌هاي مفسدانه مزدوران در قالب مذهب، از نوارهاي وقيح
ويدئوئي و کاست‌هاي موسيقي مبتذل عصر طاغوت تا عکسهاي مستهجن که اخيرا چهل هزار آن
در سطح مدارس مازندران بصورت مشکوکي توزيع شده که با هوشياري نيروهاي انتظامي جمع‌آوري
شده و در ساير نقاط کشور نيز نمونه فراوان داشته است… داستان وارد کردن يک
ميليون کراوات!! از مجالس شب‌نشيني و جشنهاي عروسي و پارتي‌ها  همراه با عياش يمشتي عناصر فاسد و رفاه‌طلبان
بي‌درد تا پارک‌ها و خيابانها و بوتيک‌ها، و از کوهنوردي پسران و دختران بدحجاب و
احيانا با اغراض فاسد تا کلاسهاي گيتار و ساير سرگرمي‌ها … اينها همه نمايانگر
اين توطئه و تهاجم گسترده است.

ضرورت برخورد قاطع و جدي مسئولين

به تعبير وزير محترم کشور: «اوضاع در ارتباط با مسائل منکراتي به شدت رو
به خطر و تهديد است».

گسترش و موج فزاينده اين تهاجم، اخلاق و روحيه جوانان مسلمان انقلابي را
نيز تهديد مي‌کند تا چه رسد به نوباوگاني که تدريجا قدم به عرصه اجتماع مي‌نهند و
از تجارب سوابق انقلابي بيگانه‌اند.

در رابطه با اين معضل اجتماعي ما هم با وزير کشور همصدائيم که«اين مسئله
پيچيده را نمي‌توان با يک اطلاعيه يا بخشنامه‌ يا تهاجم نيروي انتظامي حل کرد». و
کار گسترده و طرح جامعي را مي‌طلبد که ضمن «ريشه‌يابي» مسائل و جريانات و عوامل
ترويج فساد، راههاي مقابله با آن در ابعاد مختلف فرهنگي، قضائي، اجرائي بررسي
گردد. و با همکاري همه نيروهاي ذي ربط نتيجه مطلوب بدست آيد. که بقرار معلوم«طرح
جامع» آن از طرف وزارت کشور تهيه شده و در هيأت دولت مطرح گرديده است که اجمالا به
اطلاع مردم نيز رسيده است.

در خرداد ماه جاري شاهد حرکت‌هاي سودمندي در اين رابطه از سوي مسئولين و
نهادهاي ذيربط بوديم که مصاحبه وزير کشور و استاندار تهران و مسئولين کميته انقلاب
اسلامي نويد آنرا به مردم مسلمان که چشم به راه اقدامي جدي در اين رابطه بودند، مي‌داد
که اين باره با برنامه پخته و حساب شده اين کار شروع مي‌گردد. اينک ضمن اعلام
حمايت اکيد از طرح مبارزه با منکرات و ابتذال و بدحجابي که از سوي مسئولين مطرح
شده و اعلام خشنودي از حرکت اخير و اميدواري جهت تداوم و استمرار آن چند نکته را
متذکر مي‌گرديم:

پيوند رفاه و ابتذال اخلاقي

در تظاهرات مردمي عليه ابتذال و بدحجابي و فرهنگ غربي، روي نقطه حساسي
انگشت نهاده شده بود: پيوند ابتذال و رفاه. جمعيت عظيم اين تظاهرات(در تايخ
2/2/69) که از ميدان ولي عصر آغاز و برابر مجلس شوراي اسلامي با چند سخنراني و
قرائت قطعنامه پايان پذيرفت با شعارئهاي عليه بدحجابي و سرمايه‌داران مرفه نسبت به
کنار گذاشتن عناصر حزب اللهي از صحنه امور هشدار دادند. برخي مادران و همسران
شهداي انقلاب اسلامي نيز سخناني ايراد کردند و پاسداري از خون شهيدان عزيز خود را
در حفظ ارزشهاي فرهنگي و اخلاقي انقلاب در مقطع کنوني ذکر کردند و ضمن قطعنامه
خواستار ايجاد يک سيستم نظارت بر اجراي شعائر اسلامي و مبارزه با موازين فرهنگ
غربي در اماکن عمومي شدند.

(روزنامه‌هاي 3/2/69)

اين رفاه طلبان کيانند؟

سودگران دلار و زمين و بورس و تجارت و مجتمع‌هاي پولساز ساختماني و سرمايه‌داران
رفاه طلب و صاحبان ويلاها و آپارتمان‌هاي چند صد ميليوني که اخيرا چون قارچ مي‌رويد
و کسي نمي‌گويد: از کجا آورده‌ايد؟ خودشان مردم را مي‌چاپند و فرزندانشان مهره‌هاي
فسادند و دختران و زنانشان با البسه گران قيمت و آرايش‌هاي ساعتي و اتومبيل‌هاي
قيمت و آرايش‌هاي ساعتي و اتومبيل‌هاي صفر کيلومتر خارجي و داخلي در فروشگاهها و
عروسي‌هاي بالاي شهر مانور مي‌دهند و سالي چند بار به خارج مي‌روند و آرايش و مدل
سوغات مي‌آورند، آري، اينها که خودشان را از مردم نمي‌دانند، نه دلشان به حال
انقلاب و نظام سوخته و نه به حال مردم انقلابي و پابرهنه‌ها که همه چيزشان را در
راه انقلاب و اسلام نثار کردند و اکنون نظاره‌گر چپاول و غارت و بورس بازي و
دلارسازي و دلال بازي اينها هستند که خيل خيل به صحنه اجتماع برمي‌گردند و نرخها و
تورم را بطور ديوانه کننده‌اي بالا مي‌برند و سطح فرهنگ اجتماعي را تنزل مي‌دهند و
بي‌ترديد مبارزه با منکرات از مبارزه با فئوداليسم و سرمايه‌داري مطلق العنان و
رفاه طلبي اين قشر ـ که کم هم نيستند ـ جدا نيست. اينها از يکسو بر شکافهاي اجتماعي
مي‌افزايند و طبقات فقير را در فشار روحي قرار مي‌دهند و با زندگي‌هاي مدرن خود
ارزشها را تحت الشعاع قرار مي‌دهند و زمينه نفوذ فرهنگي غرب و ابتذال اخلاقي و بي‌تفاوتي
و بي‌دردي را فراهم مي‌کنند و هزار فساد ديگر و به قول امام عظيم الشأنمان خميني
کبير رضوان الله عليه:

«… اکثر کساني که عليه انقلاب سمپاشي مي‌کنند، از طبقاتي هستند که جلوي
استفاده‌هاي نامشروع آنان گرفته شده است و يا از عياشي‌ها و هرزه‌گيها باز مانده‌اند…»

(22/10/60)

و در نگاهي عميق‌تر به ريشه‌هاي اين مسئله طي بيانات مبسوطي فرموده‌اند:

«… طبع کاخ نشيني منافات دارد با تربيت صحيح، منافات دارد با اختراع و
تصنيف و تأليف و زحمت… اکثر اين خوي‌هاي فاسد از طبقه مرفه به مردم ديگر صادر
شده است…»

(1/1/62)

شکر نعمت حضور مردم در صحنه

مردم خوب و مسلمان ما ثابت کرده‌اند که چون پاي اسلام و حفظ دست آوردهاي
انقلاب به ميان آيد همه چيز خود را فداي مصالح اسلام و انقلاب مي‌کنند. شاهد آن
حضور پر شکوه آنهاست در صحنه‌هاي انقلاب و تظاهرات و جنگ و حماسه بيست و دوم بهمن
در هر سال و روز قدس و در رحلت امام و سالگرد ارتحال آن رهبر عظيم که دل و روح اين
مردم را در حيات و ممات در قبضه داشت و دارد… و اينها پاسخ دندان شکني است به
استکبار جهاني و گرد يأس و نوميدي بر چهره منفور عمال و مزدورانش. اکنون سخن اين
است که چرا از اين مردم و آمادگي بي‌قيد و شرط آنان به درستي استفاده نمي‌شود؟
امام فقيد و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران(قدس سره الشريف) اين مردم را خوب
شناخته بودند که از آنها جدا نمي‌شدند و در همه مشکلات مملکتي بر آنان تکيه مي‌کردند
و آنها را پشتوانه انقلاب براي هميشه مي‌دانستند، همانگونه که رهبر معظم انقلاب
اسلامي نيز بعد از آن حضرت مکررا اين خط مشي را مورد تأکيد قرار داده‌اند و بي‌شک
سياست کل نظام همين است و اين پيوند مقدس بايد همواره در شعار و عمل حفظ گردد. در
مسئله مقابله با منکرات و فرهنگ ابتذال که موضوع صحبت ماست مردم به اقدامات جدي
مسولان چشم دوخته‌اند و آماده هرگونه حمايت و همکاري هستند و در اينجا آنچه کارساز
است وحدت شعار و عمل است. اگر مي‌گوئيم حمايت از مستضعفان و محرومان، در عمل نيز
بايد چنين باشيم، اگر مي‌گوئيم صاحبان اصلي انقلاب، ببينيم آيا خواسته‌هاي اين
صاحبان اصلي بخوبي مورد توجه قرار گرفته است؟ اگر مي‌گوئيم فرهنگ ابتذال دشمن
انقلاب ماست ببينيم آيا در کدام مرداب عفن، اين فرهنگ رواج دارد و چه کساني آن را
پر و بال مي‌دهند. و چگونه دل توده‌هاي مخلص مردمي از دست اينان خون است و آنگاه
ملاحظه کنيم در عمل نيز زير بغل کدام قشر را بايد بگيريم و بارهاي سنگين مسئولين
را چه کساني بدوش مي‌کشند و ما بايد چه کنيم که اين سنگهاي کاخ عظيم انقلاب را حفظ
کنيم و انگل‌هائي را که خون اينان را مي‌مکند و احساسات اينان را جريحه‌دار مي‌کنند
منزوي سازيم.

بسيجي هاي جان بر کف که ذخيره اين انقلاب‌اند از دست زنان و دختران و
پسران آن گروه بي‌درد رنج مي‌برند که هم مي‌خورند و هم مي‌چاپند و هم کارشان را با
پارتي جلو مي‌برند و هم به عيش و نوش مي‌پردازند و کسي هم بهآنها حق تعرض ندارد.
نگهداري آن بسيجي و خانواده شهيد و اسير و انسان‌هاي مختلف ديگر زجر کشيده براي ما
مهم است نه مشتي بي‌درد و خودخواه و فاسد و مفسد. در مبارزه با فرهنگ ابتذال اين
راه نبايد از نظر دور داشت. خلاصه مردم را نگهداريد که مردم نگهبان اين نظام و
انقلابند و بس. و خواسته اين مردم برخورد جدي با مفاسد و عناصر مولد فساد است. نه
تنها قلب مردم بلکه عمل مردم و دست و زبان و هم امکاناتشان در اختيار اسلام و نظام
جهت تحقق آرمانهاي امام است و همين مردم و همين بسيجي‌ها که سينه خود را سپر گلوله‌ها
در جبهه‌ها کردند امروز با کمال افتخار و بدون چشم داشت حاضرند کمبود نيروهاي
انتظامي را در مقابله با فساد جبران کنند. چرا از اين آمادگي استفاده نمي‌شود؟ و
سخن از کمبود نيرو بميان مي‌آيد؟ همان مردم که جبهه‌ها را اداره کردند، در اين
نبرد نيز اعلام حضور مي‌کنند چرا اين فرصت‌ها را از دست مي‌دهيم؟

مشورت با صاحبنظران و ضرورت کار ارشادي

مسئولان ذي ربط در مسائل فرهنگي و مقابله با بحران‌هاي اخلاقي اجتماعي و
نهادهاي مسئول بايد بنابر اصل«و شاورهم في الأمر» از ديدگاه صاحبنظران و نيز افکار
و انديشه‌هاي عمومي استفاده کنند.

اصل شورا در مسائل اجتماعي از اسلام و براي ماست. چرا ما نبايد در مسائل و
معضلات به تحقيق و مطالعه ميداني و سنجش افکار بپردازيم و در اين رابطه حتي با
هزاران تن از افراد کوچه و بازار گفتگو و نظرخواهي کنيم و نيز از صاحبنظران آزاد
در ميان دانشمندان، دانشگاهيان، روحانيان، نويسندگان و وعاظ استفاده نمائيم. به
حوزه‌هاي علميه و مساجد و حسينيه‌ها و آموزشگاهها برويم و حرف‌هاي همه قشرها را
بشنويم و پيشنهادات آنها را بگيريم. در صدا و سيما بحث پيرامون مسائل اجتماعي
بگذاريم و برخواست مردم که مبارزه بي‌امان با مظاهر فساد است تأکيد ورزيم. در
تلويزيون يعني: دانشگاه بزرگ چند بحث عمومي و برنامه جالب و حتي فيلمها و تئاترهاي
مناسب در زمينه و مسئله حجاب بصورت مستقيم يا غير مستقيم مطرح و پخش شود تا اولا
مسئله از ديدگاه شرعي بطور وضوع براي همه مشخص شود و مفهوم بدحجابي و فرهنگ ابتذال
روشن گردد… و ثانيا ببينيم مردم روي قشرهاي محجبه و بانوان با تعهد چگونه فکر مي‌کنند
و روي قشر بد حجاب چه نظر مي‌دهندۀ و اصولا جايگاه اينان در ديدگاه عموم چيست؟…

ببينيم حساسيت مردم در اين مسئله چگونه است؟ و براي حل آن چه پيشنهادي
دارند؟ با خود اين زنان بدحجاب و بريده از جريان انقلاب صحبت شود که آنها چه
انگيزه دارند؟ آيا جاهل به احکام‌اند و يا به موازين شرعي بي‌حرمتي مي‌کنند؟ … و
چرا؟ … و امثال اينها…

اينگونه برخورد با مسئله از يکسو اتمام حجتي است بر اين قشر، از سوي ديگر
برطرف شدن ابهاماتي است که احيانا وجود دارد و از اينها گذشته اين به معني بها
دادن به مردم و استفاده از عقل‌ها و انديشه‌هاست. و بالأخره جمع‌بندي آن مي‌تواند
براي برنامه‌ريزها و مسئولين و کارشناسان راهگشا باشد و…

حقيقت اين است که پاره‌اي افراد منحرف و فريب خورده جاهل‌اند و نياز به
کار فرهنگي دارند، کار فرهنگي هم اين نيست که دو يا سه تا مصاحبه يا سخنراني خشک
در صدا و سيما بشود و مطلب خاتمه يافته تلقي گردد. کار فرهنگي مانند قطرات باران
است که آرام آرام و بطور مستمر بايد بر دشت‌ها ببارد تا کشت‌ها به ثمر نشيند، و
اين به ماه‌ها و بلکه سالها کار حساب شده فرهنگي نياز دارد. از فضاي آموزشي
کودکستان گرفته تا دانشگاه و از مطبوعات و رسانه‌ها گرفته تا فيلم، نقاشي، شعر،
داستان، نمايش و وسائل ديگر همه و همه صحنه کار فرهنگي است. اين کار با منبر و
خطابه و شعار حل نمي‌شود و اصولا صداي اين خطبه‌ها و خطابه‌ها بگوش آن قشرها که از
فرهنگ انقلاب بريده‌اند نمي‌رسد بايد تمام تجهيزات را در اين پيکار بکار گرفت و
اين کار نياز به تخصص‌هاي تبليغي و هنري و روانشناسي اجتماعي و ديگر ابزارها دارد،
همان کاري که دنيا در تبليغ خط باطل مي‌کند ما بايد آن ابزارها راب ا محتواي
اسلامي در جهت نشر خط راستين اسلامي خويش بکار گيريم. بفرموده رهبر معظم انقلاب
اسلامي حضرت آيت الله خامنه‌اي: «هجوم فرهنگي را با تفنگ نمي‌شود جواب داد، تفنگ
او قلم است. اين را مي‌گوئيم تا مسئولان کشور و کارگزاران امور فرهنگي در هر سطحي
و شما فرهنگيان عزيز اعم از معلم، دانشجو، طلبه و مدرس تا دانش آموزان و تا
کسانيکه در بيرون اين نظام آموزشي مشغول به کارند احساس کنيد که امروز سرباز اين
قضيه شمائيد و بدانيد که چگونه دفاع خواهيد کرد».

مي‌گويند: روي عوامل و مهره‌ها و بازيچه‌هاي فساد کار فرهنگي نشده و
بسياري از اينها جاهل قاصرند و نيز بسياري از زنان و دختران بدحجاب مستضعفان فکري
هستند! اين صحيح، اما چرا چنين است؟ کي بايد کار فرهنگي بکند؟ چه کسي بايد در کار
مطالعه و برنامه و طرح جهت حل اين معضل باشد؟ آيا جز مسئولين فرهنگي نظام و
کارشناسان امور اجتماعي با مشورت ديگر صاحبنظران؟ چرا که امکانات ريشه‌يابي و
مطالعه کارشناسانه روي مسائل در دست آنهاست. انها بايد کنفرانس و سمينار و ميزگرد
ترتيب دهند. هيأت‌ها و گروه‌ها و کميسيون‌ها به بحث بپردازند و از کار خسته نشوند،
و به يکي دو مصاحبه بخش اکتفا نکنند. خلاصه پيگير مسئله تا نتيجه‌گيري باشند و طبق
معمول نيمه راه به سراغ کاري ديگر نروند و کار قبلي را ابتر و ناتمام رها کنند.

ضرورت قاطعيت مداوم

مسئله ديگر که در صحنه پيکار فرهنگي و اخلاقي مطرح است جديت و پشتکار است.
بالأخره موارد بسياري است که پاي لجاجت بميان مي‌آيد و متظاهرين و مروجين فساد
برآنند که ارزشها را لوث کنند و به احساسات توده‌هاي مردمي دهن کجي کنند. در
اينگونه موارد جز برخورد قاطع چيزي چاره‌ساز نيست. در اين خصوص نيز مسئلوين عمده
بعهده کارگزاران نظام است. چشم مردمي بسوي آنها دوخته است چرا که آنها هستند که
پيچ و مهره قانون را در دست دارند.

آنها هستند که امر قضا و اجراء را در اختيار دارند.

آنها ناظر و حاکم ب رمطبوعات و مجلات و روزنامه و کتاب هستند.

صدا و سيما با بودجه‌هاي کلان و امکانات بي‌حد و حصرش در اختيار ايشان
است.

ارشاد و تبليغات پيچ و مهره‌اش بدست نظام است.

آموزش و پرورش و آموزش عالي، دبستان، دبيرستان و دانشگاه در اختيار آنها
است.

بيمارستانها و ادارات دولتي و ساير مؤسسات که هنوز بطور کامل پاکسازي نشده
و گاه سير معکوس دارد، متعلق به دولت يعني در حقيقت ملت است و حتي مؤسسات و
بيمارستانهاي خصوصي با اجازه دولت کار مي‌کنند آنها نبايد فعال ما يشاء باشند و بر
آنها نيز بايد ضوابط عادلانه و اخلاق و عفاف اسلامي حاکم باشد وگره در اين نظام
جائي ندارند…

سينماها و پارک‌ها و شهربازي‌ها که يکي از نمايشگاههاي بزرگ براي ارائه مد
لباس و آرايش زنان و دختران و پسران جلف و حتي ميعادگاه برخي عناصر فاسد و بيمار
است تا زير پوشش نهادها و بنيادها و ادارات دولتي از قبيل شهرداري، بنياد
جانبازان! و غيره اداره مي‌شود…

گمرکا هوائي، زميني، دريائي و مرزها که امکان ورود قاچاق و نوار ويديوئي و
عکس‌هاي مبتذل از طريق آنها صورت مي‌گيرد(بخصوص از زماني که در تفتيش کالاهاي
وارداتي سهل گرفته مي‌شود) تحت نظارت نهادهاي دولتي و انتظامي و انقلابي است وآنان
بايد کنترل و نظارت دقيق‌تر داشته باشند… اگر مسئولين خروج از کشور جلو آن دسته
از زنان لجام گسيخته را که گروه گروه به حال تجرد دست نامحرمان را مي‌گيرند و به
خارج مي‌روند و رسوائي ببار مي‌آورند نگيرند چه کسي در داخل يا خارج جلودار آنها
خواهد بود؟

مسئله ديگر نظارت بر نحوه پوشش کارمندان ادارات دولتي است. اينان که
بمثابه خانواده دولت‌اند بايد بدرستي مورد کنترل دقيق قرار گيرند و خصوصا بخشنامه
مروبط به رعايت حجاب اسلامي را دقيقا مراعات نمايند. براي مردم متعهد ما تحمل کردن
قيافه‌هاي زننده کارمند و دکتر و پرستار و…

را در تشکيلات متعلق خودشان بهيچوجه ندارند و نبايد هم چنين صحنه کريه و
ناهنجاري را شاهد باشند از سوي ديگر مسئولان ناظر بر مطبوعات و هنر اگر نتوانند آن
دسته از مجلات وابسته را که مروج افکار ليبرالي يا ضد انقلابي و حتي فساد اعتقاد و
اخلاقند را ارشاد و هدايت و در صورت عدم تمکين توقيف نکنند چه کسي اين کار را بايد
بکند؟

و اگر نتوانند فيلم‌ها و جشنواره‌ها را از پاطوق‌ شدن عناصر بي‌تعهد و
چهره‌هاي آنچناني برهانند و در جهت تحکيم ارزشهاي اخلاقي و انقلابي سوق دهند چه
کسي ديگر مي‌تواند اين کار را بکند؟

در يک سخن: در برابر تهاجم فرهنگي بيگانه که هزاران چهره و نيرنگ دارد و
از هر روزن سر بدون مي‌کند و هر لحظه بر وسعت کار خود مي‌افزايد، در جبهه مقدم اين
نبرد مسئولين نظام و کارگزاران امور فرهنگي، قضائي، انتظامي و اجرائي قرار دارند.
اگر آنها که در حسن نيتشان هيچگونه ترديد ندايم و آرمانشان را خدمت به اسلام و
انقلاب مي‌شناسيم با برنامه حساب شده و اصولي و با استفاده از افکار و انديشه‌هاي
صاحبنظران و برگزاري سمينارها و ميزگردها بويژه در رسانه‌هاي عمومي بالأخص صدا و
سيما بدون فوت وقت وارد اين ميدان شوند مطمئن باشند در کنار يک گام آنها ملت صدها
گام برمي‌دارد و اين خواست ملت و حق مردم است. شرط اول اين است که بدانيم اين درد
با شعار و مصاحبه‌هاي مقطعي درمان نمي‌شود و ديگر آنکه اين تهاجم را جدي بيگريم
همانند يک جنگ تمام عاير و در برخوردهايمان، افکار عمومي رسانه‌هاي امپرياليستي و
جو سازي‌هاي ديپلماسي جهاني را زير پا بگذاريم که قرآن به ما درس مي‌دهد: «و لن
ترضي عنک اليهود و لا النصاري حتي تتبع ملتهم» (بقره ـ 120) ـ هرگز يهود و نصاري
از تو راضي نخواهند شد تا آئين و روش آنها را پيروي کني. و همانگونه که رهبر معظم
انقلاب در ورد مذاکره با آمريکا فرمودند کمترين چيزي که استکبار جهاني از ما مي‌خواهد
دست کشيدن از آرمانها و ارزشهاي انقلابي است و اين چيزي است که آرزوي آن را بر دل
دشمن بايد نهاد و امام و امت بر آن خط بطلان کشيدند و مقام معظم رهبري بر آن تأکيد
ورزيدند و دولتمردان ما همه بر آن اتفاق نظر دارند… چرا که همه مي‌دانند تهاجم
استکبار تا نابودي مطلق يک کشور و بر باد دادن هستي او متوقف نخواهد شد… و
کمترين انعطاف در برابر چنين دشمن و بدتر از همه پذيرش فکر و فرهنگ او و نيز تسامح
در برابر عوامل بي‌شرم او موضع انفعالي است که با مرگ يک ملت برابر است…

اينک مائيم و مسئوليت عظيم الهي. باميد آنکه در برابر هشدارها و اخطارها
بيش از اين حساس باشيم و هرگز خسته نشويم و توقف نکنيم و لحظه‌ها را از دست ندهيم
که ميکرب لحظه به لحظه رشد مي‌کند. بدانيم مسائل فرهنگي اخلاقي و فرهنگي براي
جامعه‌اي مثل ا از مسائل سياسي و اقتصادي که آن هم حياتي است، مهمتر و حياتي‌تر
است هر چند اينها جداي از هم نيستند و بازسازي کشور بدون بازسازي کامل بعد فرهنگي
و اخلاقي حرکت بسوي رفاه بي‌تعهد خواهد بود. اين را بدانيم و تحت تأثير شانتاژ و
جنگ رواني و تبليغي دشمنان کشور و انقلاب قرار نگيريم.

در پايان اين مقال به بخشي ديگر از بيانات مقام معظم رهبري در رابطه با
مسئوليت نهادهاي فرهنگي و تبليغي اشاره مي‌کنيم. ايشان فرمودند: «راديو و تلويزيون
مسئوليت دارند، مدارس مسئوليت دارند، وزارت ارشاد مسئوليت دارد و شما معلمين
سنگرتان مشخص است… مسئوليت شما بسيار مسئوليت بزرگي است. نسلي که رژيم فاسد و
مفسد را نديده، نسلي که کتک خوردن‌ها را در دوران غربت نديده، نسلي که مقدمات
انقلاب را نديده، نسلي که محنت جنگ را با گوشت و پوست خود لمس نکرده. اين نسل دارد
نوبه نو مي‌آيد زير دست شما معلمين، شما مي‌خواهيد از اين نسل انسان‌هائي بسازي که
انقلاب را حفظ کند. کار سختي است… به اين کار بزرگ اهميت بدهيد…».

اين يک سخن حکيمانه است. ما امروز با نسلي روبرو هستيم که هنوز صداي امام
در گوش اوست. هنوز صحنه‌هاي جنگ و آتش و خون را از ياد نبرده، بسياري از اين
جوانان خود حاضر در جبهه‌هاي جنگ بوده‌اند و شاهد برادران معلول و خانواده‌هاي
شهيد و اسير و مفقود الأثر داده‌ها هستند. اگر در چنين فضائي که تب انقلاب حرارت
به کالبدها مي‌بخشد دشمن اينگونه جبهه گشوده و عوامل فاسد خود را جهت گرفتن هويت و
اخلاق و احساس انقلابي بکار گرفته فردا و فرداها چه خواهد کرد!؟ اين است که بار
مسئوليت را سنگين‌تر مي‌کند و آحاد ملت را هشدار مي‌دهد و حساسيت و هوشياري و
قاطعيت و کار مداوم و مؤثر دست اندرکاران امور را بيش از بيش به تلاش و تکاپو مي‌طلبد.

با اين دلائل، و دلائل ديگر که در اين قال نمي‌گنجد در«طرح مبارزه با
منکرات» بايد کمترين ترديد به خود راه نداد. به جو سازي‌هاي مشکوک و معلوم الحال
نيز نبايد اعتنا کرد. اين طرح که زير نظر مسئولين عالي رتبه کشور تهيه گرديده مورد
حمايت همه نيروهاي دلسوزي است که به آينده اين کشور و انقلاب مي‌انديشند. آنانکه
در راستاي اصول مطرحش ده از سوي معمار انديشه اسلامي امام فقيد امت قدس سره به
انسان‌سازي که روح انقلاب است فکر مي‌کنند و توده‌هاي ميليوني و قشرهاي محروم و پا
برهنه‌ها و صاحبان اصلي اين انقلاب و خانواده‌هاي شهيدان، اسيران، معلولين و همه
زجر کشيدگاني که حيات انساني را در رفاه و لذت خلاصه نمي‌دانند. به اميد انجام صحيح
تکليف الهي‌مان در اين نبرد.