مواجهه ليبراليسم با انقلاب اسلامي از دو سو

جمعبندي اهم رويدادها

مواجهه ليبراليسم با انقلاب اسلامي از دو سو

انتشار ويژه‌نامه«پاسدار اسلام« در خرداد ماه موجب گرديد تا در اين شماره
بالإجبار اهم رويدادهاي دو ماه گذشته درج گردد. به همين لحاظ نظر به اهميت رخداد
سياسي اجتماعي مهمي که در ارديبهشت ماه به وقوع پيوست و مع الأسف به شکل موذيانه‌اي
توسط برخي عناصر تاکنون دنبال مي‌شود. ذکر جمعبندي اهم رويدادهاي مربوط به آن
حوادث علي‌رغم گذشت دو ماه از شروع آن ضروري مي‌نمايد، لذا به منظور اطلاع اجمالي
خوانندگان، به دو موضوع اصلي دو ماه گذشته به صورتي کلي و گذرا اشاره مي‌شود:

ايجاد فضاي ليبرالي از درون و نبش قبر مردگان سياسي

در تاريخ ششم ارديبهشت ماه به صورتي کاملا غير مترقبه روزنامه اطلاعات
اقدام به درج مقاله«مذاکره مستقيم» نمود. انتشار اين مقاله که از موضعي حقارت‌بار،
خواهان مذاکره مستقيم با شيطان بزرگ شده بود(گويي مذاکره غير مستقيم امري مورد
قبول مردم و مسئولين و حرکتي قانوني تلقي شده!؟)، در طول ده روز فضاي سياسي
اجتماعي و فرهنگي کشور را دچار عکس‌العمل نمود.

مقالات و مطالبي که در آن روزها بيشتر در تقبيح موضوع مذاکره مستقيم با
امريکا انتشار يافت، همچنين موضع‌گيري قاطع مقام معظم رهبري در مخالفت با هرگونه
مذاکره با امريکا، مانع از شيوع فراگير اين قضيه، که مي رفت تا اصول مقدس انقلاب
اسلامي را مورد آسيب جدي قرار دهد، گرديد.

طراحان تجديد رابطه با امريکا در وراي اين برخوردها، قصد داشتند نکته‌اي
اساسي را در اذهان و افکار عموميجاي دهند و آن؛ ريختن قبح مذاکره و رابطه با
امريکا بود يعني خربا کردنب نايي اکه امام(س) در تحکيم ان همت گمارده و اوج آن را
با حمايت از تسخير لانه جاسوسي به جهانيان معرفي کرده بودند. بدين ترتيب مي‌توان
هدف اين طراحان را جايز و روا نمودن مسأله ارتباط با شيطان بزرگ توصيف کرد و حرکتي
در برابر اين سخن جاوداني امام(س) که فرمودند:

«… به فکر فرار از اسارت و رهايي از بردگي و يورش به دشمنان اسلام باشيد
که عزت و حيات در سايه مبارزه است و اولين گام در مبارزه اراده است و پس از آن
تصميم بر اينکه سيادت کفر و شرکت جهاني خصوصا امريکا را بر خود حرام کنيد…».

اين حرکت، که نمي‌توان تاريخ دقيق آغاز آن را محاسبه نمود، به صور گوناگون
در درون و بيرون نظام، مبتني بر شرايط و اوضاع، به پيگيري مشي خود مبادرت مي ورزد.
البته به دليل گذشت بيش از دو ماه از انتشار آن مقاله، جمعبندي مطالب مطروحه فرصتي
ديگر را طلب مي‌کند اما آنچه در اين ميان، داراي اهميت ويژه است، وجود عناصر داراي
تفکر غير انقلابي و ليبرالي در برخي رده‌هاي مسئولين کشوري است. حضور اين نيروها
در برخي پستها، که با اعلام و انتشار نظرات و تحليلهاي آنان ارتباط مستقيم دارد.

اولا: باعث گرايش جهت‌گيري‌هاي انقلابي نظام به سمت مواضع غير انقلابي و
تحکيم تفکر اسلام امريکايي در محدوده حوزه مسئوليت آن افراد مي‌شود.

ثانيا: باعث تقويت اين شائبه در بين حزب الله خواهد گرديد که جمهوري
اسلامي از مواضع اصولي‌اش عدول نموده و بدين ترتيب خداي ناکرده موجبات دلسري اين
استوانه‌هاي محکم انقلاب و نظام گردد.

ثالثا: طرح نظرات اين عده، فضاي مناسبي را براي ابراز وجود و احياي مجدد
نظرات سازشکارانه ليبرالهاي خارج نظام(که تفکر و عملکردشان در اوايل انقلاب ثابت
کرده که طرفدار جدي وابستگي کشور به امريکا بوده و هستند)، به وجود مي‌آورد.

رابعا: …

برخورد جريان وابسته ليبرالهاي جبهه ملي و نضهت باصطلاح آزادي در ارديبهشت
ماه به خوبي نشان دهنده اين مسأله است که هر يک از ليبرالهاي نفوذي و ليبرالهاي
خارج از نظام چه نقشي را در اين«سناريو» ايفا نموده‌اند.

تنها چند روز پس از به وجود آ‌مدن جو سياسي اخير و حمايت معدودي دست
اندرکاران فرهنگي و اجرايي کشور از طرح ليبرالي«مذاکره مستقيم» با امريکا و غرب،
نهضت باصطلاح آزادي و عناصر جبهه ملي با صدور«نامه سرگشاده‌اي به رئيس جمهور» به
ابراز وجود پرداختند.

اين دو گروه که به لحاظ افشاي ماهيت و چهره وابسته‌شان و نيز به دلايل
امنيتي!؟ مدتي است نام«جمعيت دفاع از آزادي و حاکميت ملي ايران» را براي اطلاعيه‌هاي
خود انتخاب کرده‌اند، اين بار نامه مذکور را به امضاي کليه اعضاي ميليوني! گروه،
حدود نود نفر(آنهم با گرايشهاي مختلف)، رسانده است. به نظر مي‌یسد اين عناصر
اينگونه تصور کرده‌اند که«قضايا» پايان يافته و با خاتمه«بحران يازده ساله»!، غرب
در صدد جايگزين کردن عناصر مطلوب خويش است! لذا ليبرالها به عنوان«خير مقدم» و
«برگ سبزي تحفه درويش!» در قبال«گرين» کارتهايي که بعضا دريافت داشته‌اند،
کوچکترين وظيفه خويش را اعلام ليست(کانديداهاي وزارت و صدارت در رژيم«چامورايي»
آينده1) با «محمل»؛ نامه سرگشاده به…» ديده‌اند.

محور نامه را ـ مانند هميشه ـ اتهاماتي بي‌پايه و اساس تشکيل مي‌دهد و
موضوعات متناقض فراواني را شامل مي‌شود.

بعنوان مثال در اين نامه سياست خارجي پس از انقلاب(که منظور ايانان اعلام
پشتيباني انقلاب از کليه مبارزين مسلمان و مستضعف جهانف که عليه ظلم و زور جهاني
بويژه امريکا قيام کرده و مي‌کنند، حمايت از تسخير لانه جاسوسي و کلا اقداماتي که
باعث تضعيف و ضربه زدن به منافع شيطانب زرگ در منطقه و جهان شده است)، سياستهايي
که: «… کشور پر افتخار ايران را به بدترين انزواي سياسي انداخته است…» توصيف
کرده و مشخص نساخته‌اند که منظورشان از«کشور پر افتخار»، ايران وابسته زمان
ستمشاهي است يا…؟!

و بدين ترتيب آزادي بي‌حد و حصر و غير اسلامي موجب سياسي اجتماعي کشور
براي ليبرالها موجبات بوجود آمدن فضائي گرديده که در آن فضا اعتقادات و مقدسات
مردم مسلمان و مؤمن و نيز اصل مقدس نظام و انقلاب اسلامي ناجوانمردانه مورد بدترين
اهانتها و تهمتها قرار مي‌گيرد متأسفانه عده‌اي از اين فضاي مسموم و غير قابل تحمل
تحت عنوان وجود آزادي در جامعه ياد مي‌کنند! غافل از اينکه حتي در سيستم سياسي
مختص نظامهاي منحط سرمايه‌اري که قبله گاه ليبرالها است نيز آزادي توطئه بر عليه
نظام حاکم وجود ندارد و چه مضحک است که اينان با استفاده از اين آزادي بي‌حد و حصر
فرياد مي‌زنند که آزادي نيست!؟ لذا ما به انتشار آزاده اينگونه مطالب انحرافي و
نشر اتهاماتي بي‌پايه و اساس اين گروه منحرف و وابسته در جامعه و آزاد بودن اين
عناصر ليبرال و خود فروخته، شديدا معترض بوده و از مسئولين کشور بخصوص دست
اندرکاران امور قضايي و اطلاعايت مصرانه مي‌خواهيم که شديدا با اين کانون توطئه
برخورد کنند و با دستگيري، محاکمه و مجازات آنان، ايران اسلامي را از لوث وجودشان
پاک و حاميان آنان را که در برخي رده‌هاي داخل نظام، مزورانه نفوذ کرده‌اند،
شناسايي، طرد و منزوي نمايند.

ملت ما آزادي بي‌حد و حصر را نخواسته و آن را منافي اعتقاد دين خويش مي‌دانند
و اشاره مستقيم امام(س) در وصيت نامه سياسي الهي‌شان تأکيدي بر اين اعتقاد است.
توطئه هرگز آزاد نيست. چگونه است که در مقابل چشمان نيروهاي اطلاعاتي و انتظامي
کشور، يکي از عناصر نهضت باصطلاح آزادي که داراي کات سبز اقامت در امريکاست ويزاي
خروج از کشور به مقصد امريکا مي‌گيرد و آن را اعلام هم مي نمايد و در پناه کاخ
سفيد با نمايندگان کنگره امريکا پيرامون توطئه براندازي يا استحاله جمهوري اسلامي
ايران به گفتگو مي‌نشيند و از او براي چگونگي اين قادام رهنمود دريافت مي‌دارد،
ولي هيچ برخورد قاطعي با وي و گروهش صورت نمي‌گيرد؟! نام اين حرکت؛ «باز گذاشتن
دست عناصر منحرف براي توطئه» است نه آزادي اسلامي.

معلوم نيست چندين بار بايد انحراف عناصر اين گروه به اثبات رسد تا با آنان
قاطعانه برخورد شود.

اين گروه پس از اطمينان از عدم برخورد نظام با خود و حتي بعضا حمايتهاي
نفوذي‌ها با پخش اکاذيب و شايعات بي‌پايه و اساس سعي بر احياي مجدد خويش در فضاي
سياسي اجتماعي کشور دارد. از همين رو بازرگان به نمايندگي از طرف نهضت به اصطلاح
آزادي پس از درج دستخط مبارک امام خميني(س) در شماره ديماه 68 مجله پاسدار اسلام
درباره انحرافات اين گروه، به طرح شکايت و اعلام جرم عليه«پاسدار اسلام» و«حجة
الاسلام و المسلمين سيد علي اکبر محتشمي» مبادرت نمود. شعبه 32 دادسراي عمومي
تهران نيز به دليل تهمت بزرگي که از ناحيه اين گروه متوجه ساحت مقدس امام امت(س)
گرديده، براي رفع شبهات و شائبه احتمالي در حال و آينده دور و نزديک، چند خط شناس
را به مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام(س) در جماران اعزام و نسخه اصلي نامه امام را
مورد ارزيابي قرار مي‌دهند. تمامي اين کارشناسان پس از بررسي دقيق، صحت سند منتشر
شده را مورد تأييد قرار داده و اتهام وارده را بي‌اساس خواندند. همين!

آيا اين صحيح است که در جمهوري اسلامي يک گروه منحرف غير قانوني به صرف
حمايت نمايندگان حزب دمکرات ايالات متحده امريکا از آنان، سخنراني کنند، اطلاعيه،
اعلاميه و نامه سرگشاده پخش کنند و به همه مقدسات اسلامي توهين کنند و باز هم با
آنان برخورد قاطع صورت نگيرد؟ اين حرکت، غير قابل تحمل است و اميد است مسئولين ذيربط
در روش برخورد ملايم خود با اين گروه تجديد نظر نمايند. زيرا اين گونه به نظر مي‌یسد
که علي‌رغم ادامه و تشديد فعاليت اين گروه در خرداد ماه اقدام متقابل و قاطع
دستگاههاي ذيربط تحت الشعاع تب و تاب مراسم سالگرد ارتحال امام(س) قرار گرفته است.
در حالي که حفظ سلامت آزادي جامعه بستگي مستقيم به مبارزه قاطع و بي‌امان با اين
عناصر منحرف در بيرون و درون نظام داشته و دارد.

خرداد ـ ماه سوگ و حماسه

اهم رويداد و حوادث سياسي، اجتماعي و فرهنگي خرداد ماه جهان اسلام، فرا
رسيدن سالروز رحلت جانگداز رهبر کبير انقلاب اسلامي امام خميني(س) بود.

حضور نمايندگان مسلمان داغدار سراسر جهان در مراسم عزاي عمومي ايران
اسلامي و عزاداري‌هايي که در کشورهاي ديگر در اين ارتباط انجام گرفت، حکايت از
اهميت ويژه اين رويداد مهم جهاني داشت. اجتماع ميليونها عاشق عزادار در جوار مرقد
مطهر(س) در روز چهاردهم خرداد 69 نقطه عطف اين واقعه جهاني بود.

سربازان و ياران امام(س) در خرداد، داغ جانگداز قلب و جگر خويش را تازه
کرده و بر شهداي انقلاب اسلامي از 15 خرداد 42 تا 14 خرداد 68 خون گريستند. خلاصه،
شدت تأثر و اندوه پيروان امام(س) در خرداد ماه هر خبر و حادثه ديگري را در اين ماه
تحت الشعاع قرار داد و بار ديگر عزاداري ماه محرم در سه دهه پرشور با همان حال و
هوا در خرداد، تکرار گرديد.

توده‌هاي ميليوني به شکلي خود جوش و مردمي با جامه‌هاي عزا در و ديوارهاي
شهرا و روستاها را سياه‌پوش کردند. از مساجد، هيئات، دسته‌هاي سينه‌زني و زنجير
زني، مغازه‌ها ادارات و حتي منازل تمامي اقشار بالاخص خانه‌هاي محقر فقرا جز صداي
گريه و عزاداري در فراق پدر، پير، مراد، امام و… ناله و نوايي ديگر به گوش نمي‌رسيد.
گويي مردمان بر شهادت دوباره سالار شهيدان حسين بن علي(ع) مي‌گريستند.

در کنار اين حرکت مردمي، تدابير و اقدامات دست‌اندرکاران امور فرهنگي و
اجرايي کشور بر کيفيت و گسترش وسيعتر اين مراسم افزود. پخش برنامه‌هاي جالب گروه
تلويزيوني شاهد در هفته عزاي عمومي، گوشه‌اي از اين تدابير محسوب مي‌شد. همچنين
برنامه‌ريزي براي پنج ميليون نفر که در دسته‌هاي عزاداري از سراسر ميهن اسلامي‌مان
متشکل گشته و حتي برخي از آنها از روستاها و نقاط دور افتاده کشور با پاي پياده به
سوي مرقد امام(س) مي‌آمدند به يک ستاد ويژه واگذار گرديد، هر چند که در روز 14
خرداد حضور ميليونها نفر بيش از رقم پيش‌بيني شده، مسئولين و برنامه‌ريزان اين
ستاد را نيز غافلگير کرد.

در نگاه اولف انگيزه اين حضور يکپارچه و کم سابقه از متن نوحه‌ها و مرثيه‌ها،
پلاکاردها، مصاحبه‌هاي مطبوعاتي و راديو و تلويزيون عزاداران، به وضوح نمايان بود.
امت حزب الله با اين حضور خود، بار ديگر تأکيد مي‌نمود که ياد امام خميني(س) و راه
نوراني او را نزده نگهداشته و مصم بر ادامه آنند. اين معنا در پيام مبسوطي که مقام
معظم رهبري در 12/3/69 به امت اسلامي دادند، اينگونه تبيين گرديد:

«… امام خميني(س) يک حقيقت هميشه زنده است. راه او، راه ما، هدف او، هدف
ما و رهنمود او مشعل فروزنده ما است…»

و يادگار گرامي امام نيز در پيام تشکر خويش در 20/3/69 در همين ارتباط
تأکيدک رد:

«… مردم آمده بودند تا با زبان اشک و عشق به جهانيان اين حقيقت را صلا
دهند که اگر تقدير الهي چنين بود که آرميدن قامت افراشته و گل روي خميني در دل خاک
را نظاره کنند و با امامشان به سختي و ناباورانه وداع نمايند، اما هرگز با ارمانها
و اهداف و راه او وداع نخواهند کرد. آمده بودند تا به مسئولين نظام و انقلابشان
اطمينان دهند که تا پياده شدن تمامي اهداف امام ـ علي رغم همه مشکلات ـ استوار و
مقاوم خواهند ماند…»

حضور خبرنگاران خارجي براي انعکاس اين سوگواري تاريخي با چنين جهت‌گيري
صحيح و حکيمانه، فرصتي مغتنم مي‌نمود. اما امپرياليسم خبري حاکم بر دستگاههاي
تبيلغات عموميجهان با هدفي مشخص خبرنگاران وابسته خود را بهجمهوري اسلامي گسيل مي‌داشت.

نحوه تهيه عکس، خبر و مخابره گزارش اين خبرنگاران و نيز آنچه تا لحظه
نگارش اين سطور(اواخر خرداد) در راديوها و مطبوعات بيگانه انتشار يافته به خوبي
نشان داد که محور تبليغات خارجي، انعکاس چهره‌اي غير واقعي از ايران پس از امام
است و درادامه خط سياسي تبليغي«دوران جديد ايران!» (که از يکسال پيش با اين جهت‌گيري
که مردم و مسئولين ايران بعد از امام به خط و راه امام پشت کرده‌اند آغاز کرده‌اند)،
به بزرگ‌نمايي نکات مورد نظر خود اقدام مي‌کنند. در همين رابطه بود که خبرنگاران
خارجي دعوت شده به ايران به جاي حضور مستمر در متن اين صحنه‌هاي حماسي و پرشور
روزهاي عزاداري و انعکاس آن، خواستار مصاحبه با مسئولين اجرايي ايران شده و تلاش
اصلي و محور تبليغاتي خود را روي مطالب مطروحه در متن آن مصاحبه‌ها متمرکز نمودند.

شايد به همين دليل بود که خبرنگاران خارجي در مصاحبه‌هاي خود با رئيس
جمهور، وزير کشور وو.. از همه مطالب و مسائل منجمله «انحلال حزب جمهوري سالامي»،
«شرايط ايران براي ايجاد رابطه با انگليس»، «آزادي گروگانهاي آمريکايي» و«قانون
احزاب» سئوال مي کردند تا با روي آنتن فرستادن اين پرسش و پاسخ‌ها، تأثير اعلام
وفاداري ميليونها انسان مؤمن به اسلام ناب محمدي را به راه و خط امام خميني(س) در
داخل و خارج خنثي نمايند. احتمال وجود چنين شيطنت‌هاي تبليغاتي دقت نظر و عمل
بيشتر مسئولين را در بر پايي اين مصاحبه‌ها طلب مي‌کند. وزارت ارشاد اسلامي نيز
بايد دقيقا عملکرد اين خبرنگاران را در نحوه انعکاس، اخبار و گزارشهاي ارسالي
کنترل نمايد و با خبرنگاران خاطي و يا مراکز خبري اعزام کننده آن خبرنگاران برخورد
مناسب و جدي بنمايد.

بهر حال گذشته از شيطنت وسائل ارتباط جمعي بيگانگان، حق بزرگي که اين حضور
گسترده و متعهدانه امت حزب الله بر گردن دست اندر کاران فرهنگي و مطبوعاتي کشور
گذاشته تعهد بر ادامه راه امام در عرصه فرهنگ ايران اسلام و تبيين خط منور اوست.

«پاسدار اسلام» با درک چنين مسئوليت سنگين، شماره خرداد ماه خود را به درج
فرازهايي از فرامين جاويدان امام خميني(س) اختصاص داد ليکن اذعان دارد که تا تبيين
کامل و مبسوط آن فرامين و نيز ديگر رهنمودها و نظرات آن امامعزيز و همچنين تشريح
خطراتي که متوجه اسلام ناب محمدي(ص) از ناحيه اسلام آمريکايي(در تمامي وجوه آن)
است، بايد راهي طولاني را با ياري خدا و همراهي خواهران و برادران حزب الله حوزه و
دانشگاه، بپيمايد. بعون الله تعالي.

فريا برائت ما، فرياد امتي است که همه کفر و استکبار بمرگ او در کمين
نشسته‌اند و همه تيرها و کمانها و نيزه‌ها بطرف قرآن و عتر عظيم نشانه رفته‌اند و
هيهات که امت محمد(ص) و سيراب شدگان کوثر و عاشورا و منتظران وراثت صالحان بمرگ
ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند.

«امام خميني»