دو حادثه مهم در جهان اسلام

جمعبندي اهم رويدادها

دو حادثه مهم در جهان اسلام

جهان اسلام در ماه گذشته با دو رويداد مهم و قابل توجه روبرو گردي. يکي
زمين لرزه دهشتناک در ايران اسلامي و ديگري جنايت سبعانه آل سعود در حج سالجاري.
پرداختن به ابعاد مختلف اين دو واقعه مهم از ويژگي خاصي برخوردار است«جمعبندي اهم
رويدادها» اين شماره به اين دو موضوع مهم اشاره‌اي گذرا و تأملي بر برخي ابعاد آن
دارد.

زلزه در ايران

در آخرين روزهاي خرداد ماه و در حاليکه مردم مسلمان ايران هنوز در حال و
هواي مراسم محرم گونه سالگرد ارتحال جانگداز امام خميني(س) بودند، زلزله مهيبي با
قدرت3/7 ريشتر 31 دقيقه بامداد 31/3/69 چند استان ايران را به لرزه درآورد. اين
زلزله به لحاظ شدت، ساعت وقوع و همچنين وضعيت منازل و اماکن مسکوني و تجاري در
روستاها و شهرهاي دو استان گيلان و زنجان، ضايعات و خسارات جاني و مالي بسيار
زيادي بر جاي گذاشت.

در شهر منجيل از استان گيلان چيزي جز خرابي و آوار و انهدام ديده نمي‌شود.
نماي کلي شهر همچون يک قطوي له شده به نظر مي‌رسد. از بيش از 22 هزار نفر جمعيت
اين شهر تنها حدود دو هزار زخمي، زنده مانده‌اند. رودبار نيز دچار خسارات اساسي
گرديده است. روستاهاي اطراف اين دو شهر نيز غالبا با خاک يکسان گشته و کاملا از
بين رفته‌اند. بعضي از آنها نيز بر اثر رانش کوه(حرکت کوه که پس از زمين لرزه شروع
شده و تاکنون ادامه دارد) به کلي محو و نابود شده‌اند.

روستاهاي اطراف زنجان نيز وضعي مشابه دارند. از شدت وحدت زلزله و خسارات
فراواني که بر اثر يک دقيقه لرزش زمين برجاي مانده هرچه بگوئيم و بنويسيم شايد
گوياي عمق اين واقعه دلخراش نباشد. چگونه مي‌توان بهت و حيرت تنها فرد بازمانده از
يک روستا را که تمام اعضاي خانواده، فاميل و همسايگان و دوستان خويش را از دست
داده و از روستاي محل تولد و زندگي‌اش جز تلي از خاک نمانده، ترسيم نمود.

در گزارشي که بعد از گذشت حدود دو هفته از وقوع زمين لرزه در مورد وضعيت
روحي و رواني بازماندگان آن تهيه شده آمده است که در کنار ويرانه‌ها افرادي ديده
مي‌شوند که با چشماني بهت زده، انگشت بر دهان، ناباورانه به ويراني نظر دوخته‌اند
گاهي نام کودکي را بر زبان مي‌آورد و سراسيمه، سنگها و کلوخهاي آن ويرانه را همراه
با اشک و ناله زيرو رو مي‌کند، گاهي همسرش را صدا مي‌زند و پاسخي نمي‌شنود. پدر و
مادرش را، و باز هم جواي دريافت نمي‌کند. باز مي‌گردد و بار ديگر انگشت بر دهان با
بهت و حيرت به ويرانه خيره مي‌شود.

مشاهده اين چهره‌هاي مصيبت ديده انسان را به اين نکته متذکر مي‌گردد که چه
بسا رسيدگي به وضعيت عاطفي و روحي ـ رواني بيش از نيم ميليون نفر بي‌خانمان بجا
مانده از اين زلزله، اگر داراي اهميتي بيش از کمکهاي مادي نباشد کمتر از آن نيست،
بلکه در اعطاي کمکهاي مادي نيز اساسي‌ترين و مهمترين مسأ‌له‌اي که حتما بايد مدنظر
قرار گيرد همين وضع روحي مجروح اين بازماندگان است. اگر مجروحين جسمي اين حادثه
دلخراش حدود دويست هزار تن مي‌باشد، مصدومين روحي و رواني آن که نياز مبرم به
درمان فوري دارند شايد رقمي بيش از يک ميليون نفر را شامل گردد. البته گوشه‌اي از
اين درمان بر عهده مطبوعات و وسائل ارتباط جمعي کشور است که با نحوه صحيح تبليغات
و انعکاس واقعي اخبار آن منطقه، گوشه‌اي از التيام روحي آنان را فراهم سازند.

نکته ديگري که در ارتباط با زلزله گيلان و زنجان قابل تأمل مي‌باشد مسأله
کمکهاي داخلي و خارجي به زلزله زدگان است.در بعد کمکهاي داخلي موضوع مهمي بايد
مورد توجه و تأکيد قرار گيرد لازم به تذکر است که در زمستان سال گذشته گزارشهاي
«نه چندان محرمانه» اي مبني بر«زلزله قريب الوقوع تهران»، در سطح گروهي از مسئولين
کشور پخش گرديد اين گزارشها گرچه در آن زمان به لحاظ تقارن با دهه فجر حرکتي سياسي
و نوعي جوسازي و«شانتاژ» به نظر مي‌رسيد اما احتمال وقوع آن برخي مسئولين طراز اول
را به واکنش واداشت به طوري که مبادرت به تشکيل جلسات کارشناسي در اين زمينه
نمودند. در پي تأييد احتمال وقوع زمين لرزه‌اي بزرگ در تهران توسط تني چند از
کارشناسان مؤسسه ژئوفيزيک دانشگاه تهران ستاد ويژه‌اي در اين ارتباط تشکيل گرديد و
تدابير امدادي ويژه‌اي اتخاذ شد. براساس اين تدابير؛ جمعيت هلال احمر جمهوري
اسلامي ايران موظف به تهيه چادرهاي انفرادي و گروهي در تعداد زياد گرديد. بکارگيري
تجربيات ارزنده نيروهاي انقلاب(سپاه، بسيج، کميته و…) در جنگ، که مي‌توانست در
مواقع بحراني سازماندهي مناسب نيروها جهت امداد و کمک رساني دست بزنند، از ديگر
تدابيري بود که کارايي بسيار مطلوب خود را در حرکت امدادي اين نيروها براي کمک‌رساني
به زلزله زدگان زنجان و گيلان به خوبي نشان داد.

بهر ترتيب، گرچه زلزله به وقوع پيوسته در گيلان و زنجان ارتباطي با زلزله
منتظره تهران نداشت اما همين آمادگي نسبي باعث گرديد که در برخورد با اين فاجعه،
نيروهاي امدادي ما حرکتي مثبت و بالنسبه سريعي را داشته باشند که در نوع خود در
جهان کم نظير است. مردم متعهد و مسلمان نيز همچون تمامي صحنه‌هاي انقلاب، با حضور
فعال و گسترده خود به کمک برادران و خواهران مسلمان خويش شتافتند و اعلام خبر
تلفات و خسارات ناشي از زلزله توسط صدا و سيما و مطبوعات کافي بود که همدردي و
همياري ميليونها انسان مؤمن و فداکار را به جوش آورد مع الأسف برخي اعلامها و
تبليغات نابجا و غير صحيح در روزهاي اول حادثه توسط اين دستگاهها، نشانگر عدم باور
آنان به حضور مردم در صحنه بود. به عنوان مثال گوينده سيماي جمهوري اسلامي ايران
عصر روز جمعه 1/4/69 در حاليکه اقشار مختلف مردم به دنبال اعلام نياز سازمان
انتقال خون ايران(مبني بر نياز اين سازمان به گروههاي مختلف خوني جهت مداواي زلزله‌زدگان
زخمي)، صفهاي طويلي را براي اعطاي خون در محلهاي تعيين شده تشکيل داده بودند اعلام
کرد:

«… اين درست نيست که هواپيماي حامل خون از ژاپن در فرودگاها تهران به
زمين بنشيند و ما در خانه‌هايمان نشسته باشيم…»!

بعدا مشخص شد که اولا: سازمان انتقال خون در همان زمان به دليل کثرت
مراجعه کنندگان نه تنها خون مورد نياز جهت مجروحين حادثه را تأمين نموده بلکه
بانکهاي ذخيره خود را نيز تا حداکثر ظرفيت تکميل کرده است و طي اطلاعيه رسمي ضمن
تشکر و سپاسگزاري از مردم ازآنان درخواست کرد که بدليل تکميل ظرفيت از مراجعه جهت
اعطاي خون خودداري نمايند.

و ثانيا هواپيماي مورد اشاره آقاي گوينده، حامل کيسه‌هاي خالي مخصوص
نگهداري خون بوده که آنهم از مدتها قبل توسط مسئولين بهداري کشور خريداري گرديده و
پول آن نيز پرداخت شده بود.

اين ناباوري نسبت به حضور مردم تا آنجا پيش رفت که کمکهاي ناچيز خارجي در
دستگاههاي تبليغات عمومي کشورمان به صورت يک محور اصلي تبليغاتي درآمد. بويژه
تبليغ پيرامون کمک کشورهائي مانند امريکاف عربستان و عراق جنگ رواني راديوهاي
بيگانه عليه انقلاب و نظام را دامن زد. خط مشي سياسي اعتقادي غرب که در هر حادثه و
اتفاقي صرفادر جستجوي منافع نظام سرمايه‌داري خويش است به تصور آنکه براثر اين
زلزله، اصول و ارزشهاي انقلاب به زير آوار رفته و نابود گرديده! به صورتي همه
جانبه، البته همچون هميشه با نقابي انساني و«حقوقي بشري!»، انقلاب اسلامي و
اعتقادات مردم مسلمان ايران را به بدترين و زشت‌ترين صورت ممکن مورد جسارت، توهين
و تاخت و تاز قرار داد.

در پي سخنان رئيس جمهوري مبني بر اعلام نياز فوري به کمکهاي خارجي و داخلي
بنگاههاي خبري غرب و وابستگان آنها اين مسأله را نه يک حرکت انسان دوستانه بلکه
اقدامي در جهت تمايل و گرايش سياسي به غرب تبليغ نمودند.

شبکه خبري «سي.ان.ان» امريکا در 2/4/69 در اين ارتباط اعلام کرد: ايران در
ده سال اخيرا براي اولين بار است که از مجامع بين‌المللي تقاضاي کمک مي‌کند و اين
فرصتي است براي حل مسائل ايران با جهان غرب».

واشنگتن پست نيز در 6/4/69 به روايت گزارشگر اين نشريه که براي باصطلاح
گزارش زلزله به ايران آمده بود مطلبي را اينگونه منتشر ساخت:

«به اعتقاد ديپلماتي غربي تصميم ايران براي قبول کمکهاي امدادي کشورهاي
خارجي، تلاش براي کسب پشتيباني عمومي داخلي جهت اجراي برنامه توسعه اقتصادي
پنجساله است… دولت ايران آينده خود را بر روي برنامه پنجساله‌اي که شالوده آن بر
گشودن مناسبات با غرب استوار است تکيه داده… هم اکنون رئيس جمهور با قبول کمکهاي
انساني قابل ملاحظه غرب قصد دارد به مردم نشان دهد که به هر حال همه غريبها آن طور
که تصور مي‌شود غولهاي بي‌شاخ و دم نيستند و اين امر مي‌تواند به رئيس جمهور کمک
کند تا راديکالهاي مخالف استراتژي اقتصادي آينده ايران را منزوي کند…»

نشريه «نيواستيتزمن» چاپ لندن در 9/4/69 نوشت:

«… زلزله ايران علاوه بر لرزش‌هاي فيزيکي لرزشهاي سياسي را نيز ايجاد
کرد.. گرچه وزراء جامعه اروپا درباره ماهيت غير سياسي کمک 4/1 ميليون پوندي اين
جامعه به ايران سخن مي‌گويند اما ساده‌انديشي است که آنها به يک نتيجه ثمربخش سياسي
در اين زمينه اميد نداشته باشند…»

راديو صداي آمريکا روز 16/4/69 طي خبري که به صور مختلف آنرا در بخشهاي
مختلف خبري تکرار مي‌نمود اعلام کرد:

«… سازمان تغذيه کودکان که يک سازمان خصوصي است هديه‌اي… براي
قربانيان زلزله ويرانگر ماه گذشته ايران به آن کشور ارسال داشته است. اگرچه اين يک
کمک نوع دوستانه است ولي سازمان اميدوار است که در ارسال اين هدايا بتواند موانع
موجود را از سر راه برقراري روابط ميان دو کشور ايران و امريکا از ميان بردارد…»

روزنامه آلماني«اشترن» نيز طي مقاله‌اي نوشت:

«… زلزله وحشتناک و مخرب ايران، مسئولان کشور را مجبور به گشايش مرزها
به روي غرب کرد هر چند که گروههاي انقلابي و تند رو با آن مخالف بودند…»

خبرگزاري ايتاليا ـ اتسا‌ـ نيز طي اظهار نظري پيرامون خبر خبرگزاري جمهوري
اسلامي مبني بر آزادي قريب‌الوقوع يک گروگان اروپايي در لبنان به نقل از«ناظران
آگاه!» اعلام کرد:

«… ناظران آگاه قبلا اظهار نظر کرده بودند که کمکهاي غرب به زلزله‌زدگان
ايران موجب آزادي يک گروگان ديگر پس از مدتها سکوت، خواهد شد … اکثر گروگانهاي
موجود در لبنان در دست گروههاي طرفدار ايران هستند…»

راديو بي بي سي هم در اين اثنا اعلام کرد که سلمانر شدي نويسنده مرتد کتاب
کفر آميز آيات شيطاني پنج هزار پوند به حساب زلزله‌زدگان ايران واريز نموده است.

در برابر اين بمباران وحشيانه تبليغاتي وسائل ارتباط جمعي غرب، دوستداران
انقلاب در جهان به دفاع از ايران اسلامي پرداختند.

سيد محمد حسين فضل الله از روحانيون برجسته لبنان در ارتباط با تأثير
کمکهاي خارجي بر اصول و معيارهاي انقلاب طي سخناني که در روزنامه 6/4/69 بيروت
انتشار يافت اظهار داشت:

«…(آيت الله) علي خامنه‌اي رهبر انقلاب اسلامي به ما قاطعانه گفته است
که تسليم امپرياليسم جهاني نمي‌شود و اين بيان به ما اطمينان خاطر مي‌دهد که کمک
بشر دوستانه غرب هيچگونه امتياز سياسي يا اصولي بدنبال نخواهد داشت…»

همچنين سخنگوي کميته امور اسلامي انگليس در ارتباط با اعلام کمک سلمانر
شدي به زلزله زدگان اظهار داشت:

«… هر چند کمکهاي مالي انسان دوستانه از منابع مختلف بايد پذيرفته شود،
ولي اگر منبعي از درآمدهاي نامشروع مانند فروش کتاب آيات شيطاني باشد، غير قابل
پذيرش است…»

البته اين حمايتها از طرف رسانه‌هاي گروهي ما نه تنها پشتيباني نمي‌شد
بلکه بعضي جرايد همچون«تهران تايمز» حرکتي بر عکس داشتند، بدين صورت که صفحات هر
روزه اين نشريه به قول يکي از هفته‌نامه‌ها تبديل به«بولتن پرتاژ آگهي‌هاي دولتهاي
خارجي» شده بود. بدين ترتيب موضوع کمک به زلزله‌زدگان ايران زمينه‌ساز فرصتي شد که
غربي‌ها و غربزدگان داخلي به بهانه آن حرکتي سياسي براي«تنش‌زدايي»! و تأليف قلوب!
مردم مسلمان ايران نسبت به عنصار ضد بشر و جنايتکاري همچون آل سعود(لعنة الله
عليهم)، صدام، شاه حسين، سلمان رشدي و نيز نظامهاي منحطي چون امريکا، انگليس و…
را به نمايش بگذارند. مع الأسف ناهماهنگي عده‌اي از مسئولين کشور در مصاحبه‌ها با
خبرنگاران خارجي نيز به گسترش اين نمايش دامن مي‌زد. به عنوان مثال يکي از مسئولين
در مصاحبه خود به اين سئوال که آيا کمکهاي کشورهاي غربي به زلزله زدگان بار سياسي
دارد يا خير؟ پاسخ مثبت داد!

همه اينها در حالي صورت مي‌گرفت که نيروهاي مخلص و مردم فداکار ايران
اسلامي در تکاپوي ياري رساندن به برادران و خواهران زلزله زده خويش بودند. اصلي‌ترين
تکيه‌گاه مسئولين نيز بايد بر سازماندهي همين نيروهاي مردمي و بسيج عمومي استوار
باشد. تداوم اين حرکت بسيجي باعث خواهد شد که در مواقع بحراني بعدي از سرعت عمل
بيشتري در کمک‌رساني به آسيب ديدگان برخوردار باشيم.

انشاءالله

اشاره‌اي بر کشتار اخير حجاج توسط آل سعود

درباره جنايت اخير آل سعود(لعنة الله عليهم) علي رغم سانسور کامل خبري
رسانه‌هاي گروهي غربي بايد بر اين نکته تأکيد نمود که اين حادثه بي‌شک جداي از
سياست برائت زدايي از حج«و خط» مقابله با حج ابراهيمي محمدي(ص) آل سعود(لعنة الله
عليهم) نمي‌باشد. اين رژيم مأ‌موريت دارد نداي وحدت امت مسلمان را که امام
خميني(س) پايه‌گذاري کرده، بشکند و در اين راه به دليل بي‌اعتقادي به دين از هيچ
جنايتي ابا ندارد.

از يک سو توجه به ماهيت جنايتکار اين رژيم که به قول امام فقيدمان:

«… فرقي بين محمدرضا خان و صدام آمريکائي و سران حکومت مرتجع عربستان در
اسلام‌زدايي و مخالفتشان با قرآن نيست و همه نوکر امريکا هستند و مأمور خراب کردن
مسجد و محراب و مسئول خاموش نمودن شعله فرياد حق حق‌طلبانه ملتها…(و) کليدداران
کنوني کعبه لياقت ميزباني سربازان و ميهمانان خدا را ندارند و جز تأمين منافع
امريکا و اسرائيل و تقديم منافع کشورشان به آنان کاري از دستشان برنمي‌آيد…(و)
حکومت آل سعود(لعنة الله عليهم) اين وهابي‌هاي پست بي‌خبر از خدا بسان خنجرند که
هميشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‌اند….(و) اين وارثان ابي‌سفيان و ابي‌لهب
و اين رهروان راه يزيد روي آنان و اسلاف خويش را سفيد کرده‌اند…»

(هفتم ذي الحجه 1407)

اين رژيم طبق دستور العمل سازمان کنفرانس باصطلاح اسلامي پس از کشتار فجيع
و بيرحمانه حجاج در راه‌پيمائي اعلان برائت از مشرکين در ذي الحجه 1407 تصور مي‌نمود
که موفق به حذف حج ابراهيمي محمدي(ص) گرديده است، لکن ادامه حرکتهاي روح اللهي
مسلمانان جهان در مراسم سياسي عبادي حج تداوم خط امام را در حج تضمين نمود است و
رژيم آل سعود(لعنة الله عليهم) براي مقابله با آن چاره‌اي جز سرکوب روز افزون اين
حرکتها ندارد.

ما از مسئولان سياست خارجي کشورمان مصرانه مي‌خواهيم همگام با محکوم نمودن
اين جنايت بهر نحو ممکن ديگر نيز به مقابله جدي با رژيم سفاک آل سعود(لعنة الله
عليهم) قيام نمايند و يقين داشته باشند که اين رژيم و سردمداران آن براساس تفسيري
که امام خميني(سلام الله عليه) از قرآن کريم درباره آنان داشته اند مصداق بارز قوم
ظالمين هستند که خداوند هرگز هدايتشان نخواهد کرد.

«وسيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون»