تفاوتهای ملّت ایران با ملّتهای دوران صدر اسلام

جاودانگی راه
امام

تفاوتهای ملّت
ایران با ملّتهای دوران صدر اسلام

حجه الاسلام
والمسلمین اسدالله بیات

قسمت چهاردهم

امام (ع) و امّت
اسلامی ایران

در طول تاریخ
انقلاب اسلامی که از پانزده خرداد هزار و سیصد و چهل و یک شروع شد و در بیست و
دوّم بهمن سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت به پیروزی رسید و بمدّت ده سال تحت اشراف
و ولایت بی‌نظیر ایشان اداره شد، موردی نمی‌توان یافت که حضرت امام سلام الله علیه
پیامی داده باشند و یا بیانیّه‌ای صادر فرموده باشند و یا مطلبی در ارتباط با
انقلاب فرموده باشند نقش مردم و ملّت را مطرح نکرده باشند و سپاس و تشکری از امّت
مقاوم ایران اسلامی بعمل نیاورده باشند.

اگر قرن حاضر را
قرن بهاء دادن به مردم و قرن حاکمیّت ملّتها نام‌گذاری کنیم، امام «ره» قهرمان و
پیشوای این فکر و اندیشه بودند و در عمل الگوی زیبا کدام رهبر و پیشوای دینی و
سیاسی می‌توان یافت- پس از انبیاء عظام الهی و امام‌های معصوم علیهم السلام- که
اینقدر بمردم و امّت خویش احترام قائل بوده و در میدان کار و عمل، امّت را صاحب
حقیقی نظام و انقلاب بداند و از مسئولان و دولتمردان بخواهد در خدمت آنان بوده و
خودشان را خدمتگزار مردم بدانند نه حاکم و مسلّط بر آنان و این جمله معروف بعنوان
یکی از کلمات قصار ایشان است که می‌فرمود: «بمن رهبر نگوئید بمن خدمتگزار بگوئید»
برخورد حضرتشان با مردم تنها بصورت شعار نبود بلکه با تمام وجود می‌فرمود و عمل می‌کرد
و بهمین جهت بود که مردم رابطه‌ای که با نظام و انقلابشان داشتند و این رابطه را
حسّ می‌کردند. رابطه اعتماد و باور و اعتقاد باینکه نظام، محصول کار و تلاش و
فداکاری خودشان می‌باشد و با جان و دل باید از آن حراست نمایند بود و سرّ اصلی
حضور آنان در تمام صحنه‌های سیاسی و اجتماعی و نظامی همین بود و این رمز را باید
بصورت جدّی و همیشه نگهداشت و از حریم آن حفاظت کرد. و از باب نمونه به چند مورد
که در مقاطع مختلف انقلاب و پیروزی آن از امام «ره» صادر شده است اشاره می‌شود:

«الآن مملکت
ایران به ما صاحب دین شده است ما الآن به آنها دین داریم، مدیونشان هستیم. زیرا که
آنها دارند در مسائلی راجع به مسائل اسلام و ملّت فداکاری می‌کنند».

(در جستجوی راه
از کلام امام- دفتر نهم- ص 642)

«ملّت عزیز ما با
قیام دلاورانه خود و نثار خون فرزندان عزیز خود، نام ارجمند خود را در تاریخ در صف
اوّل مجاهدان اسلام ثبت نمود».

(در جستجوی راه
از کلام امام- دفتر نهم- ص 643)

«خدای تعالی از
شما راضی است و امام امّت عجّل الله تعالی فرجه از شما تقدیر می‌فرماید. اسلام از
این پشتیبانی شما که با فداکاری خود و اهدای خون جوانان پرچم توحید را به اهتزاز
درآوردید قدردانی می‌کند. اینجانب با چشمی پرامید و دلی فشرده از محبّت از هواداری
شما ملّت عزیز از هدفهای بزرگ که سرنگونی رژیم شاه و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و
استقرار حکومت جمهوری اسلامی است احساس غرور می‌کنم».

(در جستجوی راه
از کلام امام- دفتر نهم- ص 644)

و از این قبیل
عبارات بلند از قبل آن امام عظیم الشّأن سلام الله علیه دربارۀ امّت اسلام ایران
آنقدر فراوان و زیاد است که بصورت یک جلد کتاب 700 صفحه درآمده و در اختیار
علاقمندان به اسلام و انقلاب اسلامی گذاشته شده است و نشان می‌دهد در دید رهبری
امامت اسلامی امّت سرنوشت جداگانه از امامت و رهبری و اسلام نداشه و نمی‌تواند هم
داشته باشد و سرنوشت هر دو بهم گره خورده است اگر اسلام و ارزشهای آن احیاء گردد
مصالح امّت اسلام تأمین خواهد شد و بالعکس وقتی مصالح امّت اسلام تأمین می‌گردد که
اسلام و اصول آن مورد توجّه قرار گرفته و بطور دقیق اجراء شود.

در نظر حضرت امام
«قدس سره» امّت اسلامی ایران آنقدر از جهت سیاسی و آگاهیهای اجتماعی و انقلابی رشد
پیدا کرده است و در تحلیل مسایل از توان و قدرت بالاتری برخوردار است و بهمین جهت
اعتقاد داشتند، این ملّت راهش را پیدا کرده و نخواهد گذاشت انقلاب اسلامی و رهبری
آن بدست نااهلان و نامحرمان بیافتد و از جهت اخلاقی و انسانی آنقدر تعالی یافته و
در صف عارفان بالله و مجاهدان راه خدا قرار گرفته و ره صد ساله را در مدّت کوتاهی
طیّ نموده و از جهت روحیّه سلحشوری و مقاومت و مبارزه الگوی مبارزه و صبر و
استقامت بر جهانیان و تمامی آزادیخواهان دنیا شده است و در افتخارآفرینی این ملّت
همین قدر بس است که هیچ وقت پیش نیامد که امام از آنان یک ذره ناراحت بوده و از
آنان ابراز نگرانی کرده باشد بلکه در مواردی بطور مکرّر در مقام مقایسه برآمده و
ملّت مسلمان ایران را بر ملّت معاصر دوران پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله و
اصحاب امیرالمؤمنین (ع) و امام حسن و امام حسین علیهما السّلام ترجیح داده و با
قاطعیّت و جرأت می‌فرماید ملّت مسلمان ایران از آنان برتر می‌باشد. این عین عبارت
حضرت امام (ع) است:

«من با جرأت
مدّعی هستم که ملّت ایران و تودۀ میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملّت حجاز در عهد
رسول الله صلّی الله علیه و آله و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی
صلوات الله و سلامه علیهما می‌باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله صلّی الله علیه
و آله مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی‌کردند و با بهانه‌هایی به جبهه نمی‌رفتند
که خداوند تعالی در سوره توبه با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعدۀ عذاب داده
است. و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل در منبر به آنان نفرین فرمودند و
آن أهل عراق و کوفه که با امیرالمؤمنین آنقدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سرباز
زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است، و آن مسلمانان عراق
و کوفه که با سیّدالشّهداء (ع) آن شد که شد و آنان که در شهادت دست‌آلوده نکردند
یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. و ما امروز می‌بینیم
که ملّت ایران از قوای مسلّح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از
عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه‌ها و مردم پشت جبهه‌ها با کمال شوق و اشتیاق
چه فداکاری‌ها می‌کنند و چه حماسه‌ها می‌آفرینند. و می‌بینیم که مردم محترم سراسر
کشور چه کمکهای ارزنده‌ می‌کنند. و می‌بینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ
و متعلّقان آنان با چهره‌های حماسه‌آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش
با ما و شما روبرو می‌شوند و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به
خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم
صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند و نه در محضر امام معصوم صلوات الله علیه. و
انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است. و این رمز موفقیّت و پیروزی در ابعاد
مختلف است و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده و ما همه مفتخریم
که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملّتی می‌باشیم».

اگر چه ما در
زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله نبودیم و دوران امام علی بن ابیطالب (ع) و
دیگر امامان اهل بیت را درک نکردیم و به صورت غیب به آنان ایمان آوردیم و سخنان
آنان را به همین صورت باور کردیم، امّا آنچه که از آیات قرآن در سوره‌های مختلف و
در آیات فراوان بدست می‌آید و از آیات اوایل سورۀ بقره و توبه و انفال و منافقون و
الکافرون و الهیکم التکاثر و امثال آنها فهمیده می‌شود و روایات نبوی و امامان
معصوم به ما یاد می‌دهد و بالخصوص از نهج البلاغه اخ القرآن به صورت فراوان دیده
می‌شود و مردم دوران آنان علیهم صلوات الله از جهات مختلف با مردم دوران ما
تفاوتهایی داشتند و همین تفاوتها موجب گردیده که امام امّت اسلام و انقلاب با
صراحت و جرأت و قاطعیّت بفرماید: امّت اسلام ایران از همۀ امت دوران رسول اکرم صلی
الله علیه و آله و امام علی و امام حسن علیهم السّلام بهتر و برتر است. اگر چه در
آن دورانها نیز افرادی بودند که دارای کمالات انسانی و فضایل اخلاقی فراوانی بوده
و بعضی از آنان در سایۀ کمالات الهی و دریافت معارف حقه و ایمان بالا در خیل اهل
بیت علیهم السّلام قرار گرفته‌اند و مانند سلمان فارسی بزرگ افتخار «منّا اهل
البیت» را بدست آورده است. امّا آنان بطور معمول در اقلیّت بوده‌اند و اکثریت مردم
آن دوران چنین نبوده‌اند و این یکی از مهمترین تمایزها و فرقهای مشخّص میان ملّت
دوران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان اهل بیت علیهم السّلام و ملّت
قهرمان ایران اسلامی است.

با کمال خوشوقتی
در سایۀ سریان و جریان فیض الهی از مجاری خود و فراهم بودن استعدادها و شرایط
پذیرش در ملّت اسلامی ایران اکثریّت قاطع مردم ما دارای مراحل بالای کمالات معنوی
و درونی و انسانی شده‌اند و در اکثریت آنان روح تعاون و مقاومت و قدرت آینده‌نگری
و تحلیل عمیق سیاسی و اجتماعی تحقق پیدا کرده و اثرات آنرا در مراحل مختلف مشاهده
کرده‌ایم حضور مستمر و فداکارانۀ آنان در صحنه‌های گوناگون انقلاب بهترین گواه آن
است و شرکت ایثارگرانۀ آنان در مدّت 8 سال جنگ تحمیلی نابرابر از قبل همۀ اصناف و
اقشار مردم شاهد آن است و صبر و بردباری غیرقابل توصیف مردم در جریان حصرهای
اقتصادی و کمبودها و تنگناهای مالی شاهد آن است و دهها مورد دیگر که بوضوح نشان می‌دهد
که مردم ما بصورت عالم متحول گشته‌اند و نسل جوان در یک فضای وسیع معنوی خاصی قدم
می‌زنند و افقهای جدیدی را از عالم غیب به روی خودشان باز کرده‌اند. چون زمینه‌های
قبول و پذیرش را به نحو احسن دارند. طبعاً در هر موردی که فاعل فیاض وجود داشته
باشد و قابل مستعد هم موجود باشد، اشراق از ناحیۀ فیاض علی الاطلاق و اشراب و
تکامل از ناحیه قابل مستعد دوام خواهد داشت.

رشد سیاسی ملّت

باری علاوه بر
تفاوتهای مذکور در بالا مردم مسلمان انقلابی ایران از جهت دید و بینش سیاسی و توان
برخورد با جریانات گوناگون گروهی و حزبی و سیاسی در سطح بسیار بالائی قرار دارند و
در پرتو همین رشد و آگاهی سیاسی که در اثر مطالعه و بررسی تاریخ و جریانات بوجود آمده
بعد از ارتحال پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلّم و بویژه حادثۀ بزرگ کربلا
و حوادث بعدی که در طول 14 قرن بسر دنیای اسلام و امّت اسلامی در سراسر عالم آمده
است بدست آورده‌اند توانستند با انسجام و یکپارچگی خودشان امّتی را بوجود آورند و
بتوانند با تکیه بر قدرت لایزال الهی ابّهت و سیطره ابرقدرتهای شرق و غرب را شکست
داده و کمر آنان را بشکنند و مبدأ تمدن جدید با ارزش‌های نو گردند و زمینه زوال و
نابودی فرهنگ ابتذال و بی‌بند و باری و لاابالیگری دنیای کفر را فراهم سازند و در
مقابل نیرنگهای آنان هوشیاری خودشان را از دست نداده و با تحلیل و ریشه‌یابی جلو
نفوذ آنها را بگیرند و تمام سختیها را برای نیل به اهداف بلند خدایی و بزرگ تحمّل
نمایند بدون شک روشنگری و تحلیلهای حوادث تلخ تاریخی نقش مؤثری را ایفا کرده است.
عالمان اسلامی و روحانیون مخلص و خدمتگزار قهرمانان این وادی و میدان بزرگ بوده‌اند
که با تحلیل حوادث گوناگون تاریخ اسلام و بویژه حوادث تلخ صدر اسلام و جریانات
گوناگونی که بعد از رحلت قاید بزرگ اسلام رسول اکرم صلی الله علیه و آله بوقوع
پیوست و دنیای اسلام را تحت تأثیر خود قرار داد و جریانات بعدی را هم بوجود آورد و
فجایعی را دنبال داشت که نه تنها فراموش نشدنی است بلکه بصورت ابد و همیشه ماندنی
است از جمله حادثۀ عظیم و دلخراش کربلا که در میان حوادث قبل و بعد از آن در طول
تاریخ آنقدر عظیم و بزرگ است که با هیچ حادثه‌ای قابل مقایسه و ارزیابی نمی‌باشد.
بررسی و تحلیل حوادث دوران ننگین بنی‌امیّه و حرکتهای ظالمانه و خشنی که آنان برای
منزوی نمودن امامان اهل بیت علیهم السلام و جدایی آنان از مردم و فشارهای زیادی که
از طرف آنان بر مسلمانان جهان آنروز وارد شد و همچنین جریانات بدتر از دوران بنی‌امیّه
که از طرف خلفاء بنی‌عباس بر سر دنیای اسلام آمد و خشونتهائی که از طرف آنان بر اولاد
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سادات علوی و پیروان آنان در طول تاریخ اعمال
می‌شده و مبارزان اسلامی مورد هتک و اهانت و تهدید و تعقیب قرار می‌گرفتند و مسایل
دیگری که پس از آنان توسّط حاکمان جور و طواغیت ولو بنام اسلام و مسلمان بودن در
دنیای اسلام پیش آمد و در قرنهای متمادی به تناسب زمان‌ها و مکان‌ها و فرهنگها و
خلق‌ و خوهای مردم از طرف صاحبان زر و زور برای پابرهنگان عالم اعمال شد تا حوادثی
که در این صد ساله اخیر با یک پیچیدگی خاصّی از طرف استکبار جهانی برای یغما بردن
و چپاولگری ذخایر دنیای اسلام و جهان سوّم پیش آمد و بصورتهای مختلف در مقابل
حرکتهای انقلابی و رهائی‌بخش گاهی در حال جزر و گاهی در حال مد ظهور و بروز نموده
و باقی ماند، همۀ اینها در رشد عمومی مردم عزیز ما نقش بالائی را ایفاء کرده است و
در میان همۀ اینها حضرت امام «قدس سره» در بیداری عمومی مردم و آگاهاندن آنان و
ایجاد حسّاسیّت در مقابل جریانات و حوادث گوناگون اجتماعی و سیاسی و تقید آنان به
اصول و ضوابط و معیارهای ارزشی مکتب نقش فوق‌العاده بالائی را دارا بوده و با
رهبری دور و نزدیک و عینی حدود یکربع قرن ملّت خویش توانست آنان را به این درجه از
درک و آگاهی و وفاداری برساند که با تمام صداقت و بدون کوچکترین تحمیل و ترس و
اخافه از کسی و یا مقامی آماده هر نوع فداکاری و قربانی دادن باشند و برای حراست
از کیان فکر و ایده مقدّسشان همه گونه ناملایمات و نیشها را با جان و دل پذیرا
باشند و مدال افتخار امامت و پیشوائی ملّتهای جهان و برتر و بافضیلت‌تر از مردم و
ملّت دوران رسالت و امامت معصوم علیهم السّلام بودن را از امام بزرگوارشان دریافت
نمایند و این گواهی و شهادت بزرگترین سند افتخار برای مردم قهرمان ما در ایران
اسلامی می‌باشد، از یک طرف مسئولیّت دست‌اندرکاران نظام اسلامی را سنگین‌تر می‌سازد
زیرا که قدردانی و سپاس این مردم با این ارزشهای والا و بالا مؤنۀ زیادی را می‌طلبد
و سرمایه‌گذاری فکری و زمانی و کاری و برنامه‌ریزی عظیمی را می‌خواهد و از طرف
دیگر حجّت را بر ملّتهای جهان تمام کردند و راه حرکت و نهضت را به همه یاد دادند و
بروشنی و در شکل ریاضی به دنیا و مردم آزادیخواه شیوۀ برخورد انقلابی و رهائی از
یوغ ظلم و ستم و استبداد و مقابله با استکبار را تعلیم نمودند و نشان دادند که هر
ملّتی اگر بخواهد آزاداندیش زندگی نماید و از ظلم و ستم رهایی یابد و از شرافت و
کرامت انسانی برخوردار گردد این میدان باز است و چنین آرزویی امکان‌پذیر است ولو
اینکه تمام قدرتهای جهان هم در مقابل وی بایستند و بخواهند با آن مقابله کنند و
نگذارند او به اهدافش نایل شود و لذا ما توصیه می‌کنیم تاریخ انقلاب اسلامی ایران
و علل و عوامل بوجود آمدن آن و خصوصیّات رهبری ویژه و خاصیّ که انقلاب اسلامی
داشته را ملّتها مکرر در مکرر مورد مطالعه و مداقه قرار دهند و از نتایج و دست‌آوردهای
ارزشمند آن بهره‌مند گردند و بدون تردید هر کسی با دید انصاف و آزاداندیشی این
پدیدۀ بزرگ عصر را مورد مطالعه قرار دهد، بحقّانیّت و ریشه‌دار و الهی بودن آن
آگاهی خواهد یافت و از ثمرات آن برخوردار خواهد شد.

بی‌طرفانه به
قضاوت بنشینید

یکی از مشکلاتی
که دنیای امروز دارد و یکی از مهمترین موانع درک درست حقایق و واقعیّتها این است
که در قضاوتها انصاف لازم و آزاداندیشی، موجود نمی‌باشد. از اوّل بصورت جهت‌دار و
قضاوتهای از قبل پیش‌بینی شده و طرّاحی شده با مسائل جهانی بالخصوص با حرکتهای
اصولی و اجتماعی عمیق که در جهان سوّم انجام شده و یا در شرف انجام است بویژه با
حوادث دنیای اسلام برخورد می‌شود و این شرط انصاف نیست و این نوع قضاوتها دارای
اعتبار تحقیقی و علمی نمی‌باشد و انسان را از درک حقایق و واقعیّتها دور و منحرف
می‌سازد و این هشدار و تذکّر برای خدمت بعلم و تحقیق و پژوهش است و برای ساختن
جامعه و تمدّنها روی معیارها و مقیاسهای صحیح و مطابق با واقع است. و برای جلوگیری
از سقوط بشریّت و ارزشهای بالای انسانی و خدائی است. حضرت امام «قدّس سرّه» در این
مقوله چنین دلسوزانه و پدرانه بمطالبشان ادامه می‌دهند:

«و اینجانب در
اینجا یک وصیّت به اشخاصی که به انگیزه مختلف با جمهوری اسلامی مخالفت می‌کنند و
به جوانان چه دختران و چه پسرانی که مورد بهره‌برداری منافقان و منحرفان فرصت‌طلب
و سودجو واقع شده‌اند می‌نمایم که بی‌طرفانه و با فکر آزاد به قضاوت بنشینند و
تبلیغات آنان که می‌خواهند جمهوری اسلامی ساقط شود و کیفیّت عمل آنان و رفتارشان
با توده‌های محروم و گروه‌ها و دولتهایی که از آنان پشتیبانی کرده و می‌کنند و گروه‌ها
و اشخاصی که در داخل به آنان پیوسته و از آنان پشتیبانی می‌کنند و اخلاق و
رفتارشان در بین خود و هوادارانشان و تغییر موضعهایشان در پیشامدهای مختلف را با
دقّت و بدون هوای نفس بررسی کنید، و مطالعه کنید حالات آنان که در این جمهوری
اسلامی به دست منافقان و منحرفان شهید شدند، و ارزیابی کنید بین آنان و دشمنانشان،
نوارهای این شهیدان تا حدی در دست و نوارهای مخالفان شاید در دست شماها باشد.
ببینید کدام دسته طرفدار محرومان و مظلومان جامعه هستند.

برادران! شما این
اوراق را قبل از مرگ من نمی‌خوانید. ممکن است پس از من بخوانید. در آن وقت من نزد
شما نیستم که بخواهم به نفع خود و جلب نظرتان برای کسب مقام و قدرتی با قلب‌های
جوان شما بازی کنم. من برای آنکه شما جوانان شایسته‌ای هستید علاقه دارم که جوانی
خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید، تا سعادت هر دو جهان
را دریابید. و از خداوند غفور می‌خواهم که شما را به راه مستقیم انسانیّت هدایت
کند و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوند
همین را بخواهید، که او هادی و رحمن است.»

انسان وقتی که با
این عبارات بلند و تکان‌دهنده مواجه می‌شود و خود را در برابر چنین خطاب و خطاب‌کننده‌ای
مشاهده می‌نماید و بی‌انصافی و ناجوانمردی مخالفان و معارضان را می‌بیند، بیاد
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و رفتار او با مخالفان و کافران و مشرکان و
منافقان می‌افتد؛ پیامبر اسلام از موضع هدایت و اصلاح امّت اسلام با کمال رأفت و
رحمت و کرامت در مقابل آنان نه تنها کوچکترین اظهار ناراحتی و برخورد تند و خشن
نفرموده است و پیشانی مقدّسش را مورد هدف قرار داده و شکسته‌اند و سیمای نورانی
رسول الله صلی الله علیه و آله را خون‌آلود کرده‌اند با کمال کرامت و رأفت اسلامی
با دست مبارک خون پیشانی را جمع و اینطور فرموده است «اللّهم اهد قومی انّهم
لایعلمون» خدایا امّت و ملّتم را براه راست هدایت فرما چون آنان از آینده و عمق
قضایا و خطرات، آگاهی ندارند. امام امّت «قدس سره» نیز در مقابل این همه خیانت و
توطئه که از ناحیه مخالفان صورت گرفته است و مع‌الأسف تحت تأثیر کفر جهانی قرار
گرفته و دست خودشان را با خون عزیزانی آلوده کرده‌اند که برای اسلام و امّت اسلام
فوق‌العاده مهمّ و تعیین‌کننده بودند و در فکر براندازی نظامی افتاده‌اند که در
زیر این آسمان کبود و کرۀ خاکی تنها نظامی است که روی ارادۀ مردم و آزادی آنان و
ارزشهای انسانی و الهی تکیه نموده و در مسیر دفاع از مظلومان و محرومان در سراسر
عالم می‌باشد، و غیر از این نظام اسلامی نظام دیگری وجود ندارد که در این مسیر و
راه، قدم بردارد و در فکر دفاع از اسلام و آزادی مردم و ارزشهای الهی باشد،
اینگونه رؤف و مهربان وارد صحنه شده و از دریای بیکران عاطفۀ خودش آنان را
برخوردار ساخته و می‌فرماید فکر نکنید که من با این نوع سخن گفتن می‌خواهم قدرتی
را بدست آورده و با قلب‌های جوان و صاف و ناب شما بازی کنم زیرا که این مطالب بعد
از من بسمع شما خواهد رسید و آن موقع من در میان شما نیستم بلکه این سخنان از این
جهت با شما در میان گذاشته شده است که گوینده آنها درصدد عزیمت بسوی عالم دیگر است
و برای تشرّف درک حضور در پیشگاه حضرت حق خودش را آماده می‌نماید و بعنوان امام و
پیشوای یک ملّت نمی‌تواند در فکر امّت و ملّت خویش نباشد و نمی‌تواند از هدایت و
ضلالت آنان غافل بماند بلکه می‌خواهد آنان را در هر شرایطی بسوی ساحل نجات رهبری
نموده و زمینه‌های سعادت و تکامل را به نحو اکمل فراهم نماید و لذا در لحظات آخرین
و حتی بعد از رحلت نیز علاقمند است مردم و ملّت از مسیر درست انقلاب منحرف نگردیده
و با کمال قدرت و سرعت به روند تکاملی خودشان ادامه دهند و اگر در گذشته بعضی از
آنان بخاطر سادگیها و تحت تأثیر قرار گرفتنها بیراهه رفته‌اند و مقداری از عمر
عزیزشان را در مسیر باطل صرف کرده‌اند با هشدارها و تذکرها بسوی حق و خدا برگردند
و از گذشتۀ بد خویش توبه نمایند و از خدای هادی و رحمان که با هدایت عامۀ خویش همۀ
عالم را بسوی کمال مطلق رهبری می‌نماید و با هدایت خاصه، صاحبان تقوی را مجذوب رضا
و رؤیت و نزول برکات و اشراقات خویش می‌فرماید و با رحمانیّت خود همۀ انسانها را
مشمول عنایات خویش می‌گرداند، بخواهد او را مورد رحمت خود قرار داده و از هدایت
خویش بهره‌مند سازد.

این نوع رهبری و
این شیوۀ هدایت مردم از مختصّات رهبری الهی است و در هیچ مکتبی از مکتبهای عالم
چنین شیوه و رهبری نه تنها دیده نمی‌شود بلکه امکان دارد چنین چیزی صورت پذیرد.
زیرا که اساس مکتبهای دیگر روی مادیّت و حیوانیّت و سبعیّت بنا شده است و در آن
کمال یک رهبر در درنده‌خویی و شیطنت و مکر و نیرنگ است و هرچه در این رذایل قوی‌تر
و بیشتر قدم بردارد همان اندازه در دیدها و قضاوتها موفّقتر و ارزشمندتر است و در
حقیقت در رهبری دینی و الهی اگر رأفت اصل است. در رهبری مادی و دنیایی خشونت و
قساوت اصل می‌باشد. و اگر روی مردم تکیه به عمل می‌آید و برای آراء آنان بهاء داده
می‌شود، در حکومت غیر الهی مردم بردۀ حاکمان هستند و باید بلا اراده و یا با ارادۀ
هدایت شده از طرف آنان به زندگی خویش ادامه دهند و در رهبری الهی حیات انسان
جاودانه است و این حیات ظاهری دنیایی برای نیل و رسیدن به سعادت همیشگی است و لذا
مانند یک پدر مهربان نگران آیندۀ فرزندان جوان خویش می‌باشد و از سادگی و شدیداً
تحت تأثیر قرار گرفتن آنان در هراس است و با این سخنان آنان را مورد خطاب قرار داد
و دین خویش را به آنان و به همۀ امّت اسلامی ایران و بر تمامی ملّتهای مسلمان عالم
اداء کرد. دنبالۀ سخنان شیرین اماممان را بشنوید:

ادامه دارد