وحدت و برادری در شعار یا عمل!

وحدت و برادری در
شعار یا عمل!

یکی از دست‌آوردهای
انقلاب مقدّس اسلامی بر اساس پیروی از دستور اسلام، ایجاد اخوّت و برادری در میان
همۀ اقشار جامعه است. خداوند در قرآن کریم، مؤمنان را برادر یکدیگر خوانده است
«انما المؤمنون اخوه». و برادری را یکی از نعمتهای بزرگ الهی که به لطف حق در میان
مؤمنان برقرار شده است، توصیف فرموده و بر آنان منت گذاشته و فرمان داده است که
همیشه آن را به یاد داشته باشند: «واذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداءً فألّف
بین قلوبکم فأصحبتم بنعمه إخواناً»- به یاد آورید نعمت خداوند را که شامل حال شما
شد و با این که دشمنی و کینه دیرینه داشتید، دلهای شما را با هم الفت بخشید و به
هم نزدیک کرد و با این نعمت با هم برادر شدید. و در احادیث عبارت «المؤمن
اخوالمؤمن» یا «المسلم اخوالمسلم» فراوان است. حقوقی که برای هر برادر مؤمن بر
مؤمن دیگر به حسب عبارت روایات فرض و واجب شمرده شده است، بسیار زیاد و سنگین است.
کتابهای فراوان درباره حقوق برادری بر اساس ایمان نوشته شده است و از نظر فقهی نیز
بحثهای مفصلی در تشخیص حقوق واجب از مستحب در این خصوص مطرح است.

برادری در اسلام

پیامبر گرامی
اسلام به دلیل اهمیّت این مسأله به قانون و سفارش و توصیه‌های اخلاقی و شعار اکتفا
نفرمودند، بلکه عملاً دوبار در میان اصحاب خویش برادری برقرار نمودند: یک بار در
مکه قبل از هجرت و بار دیگر در مدینه پس از هجرت و در آنجا برای هر مهاجر، یکی از
انصار را بعنوان برادر انتخاب فرمودند. هدف از این کار بدون شک تأکید بر اخوت
اسلامی و کاهش تعصبات نژادی و قبیله‌ای است.

بحمدالله در
جامعه اسلامی ما پس از انقلاب برادری بعنوان یک پدیدۀ اجتماعی بسیار ارزنده و مهم
جلوه‌گر شد. تعبیر برادر و خواهر بجای آقا و خانم حکایت از این بعد دارد که جامعه
به دوستی و برادری بیش از احترام خشک و تعارف نیازمند است شعرها، شعارها، سرودها،
قطعنامه‌ها، سخنرانیها و نوشتارها همه آکنده از وحدت و برادری است. و گاهی در حد
افراط بعضی از نمازهای جماعت به نام نماز وحدت اعلام می‌شد. دعایی که بعنوان تعقیب
نماز وارد شده است به نام دعا و ندای وحدت معرفی شد و خلاصه همه تلاش در ایجاد
وحدت و برادری داشتند. همه آیه «واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا» را نصب‌العین
خویش قرار دادند و همه از نزاع و تفرقه به پیروی از آیه «ولا تنازعوا فتفشلوا
وتذهب ریحکم» پرهیز داشتند. حضرت امام قدس الله روحه الزکیه- آن روح الهی که وحدت
را در جامعه اسلامی دمید- همیشه بر این اصل مهم اسلامی تأکید می‌فرمود. مراجعه به
فهرست صحیفه نور در بخش کلمۀ وحدت و بخصوص وحدت نیروهای انقلابی و مسئولین جامعه،
این واقعیت را روشن می‌سازد که چه اندازه، ایشان به این اصل اساسی اهمیّت می‌دادند
و چقدر نگران اختلاف و نزاع نیروهای مخلص انقلاب بودند. شاید بتوان گفت که پس از
تقوای الهی بیشترین مسأله‌ای که در کلمات ایشان بر آن تکیه شده است مسأله وحدت
است. وحدت همۀ مسلمانان و همۀ اقشار جامعه بخصوص نیروهای انقلابی.

وحدت از نظر امام

در پیام سوم اسفند
67 خطاب به روحانیت فرمودند: «اولین وظیفۀ شرعی و الهی آن است که اتحاد و یکپارچگی
طلاب و روحانیت انقلابی حفظ شود وگرنه شب تاریک در پیش است و بیم موج و گردابی
چنین هائل. امروز هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقه‌ها و برداشت‌ها
و حتی ضعف مدیریتها دلیل بهم خوردن ألفت و وحدت طلاب و علمای متعهد گردد».

و در جای دیگر
همین پیام فرمودند: «مسأله دیگر این که امروز مقابله و تجزیه روحانیت انقلابی به
سود کیست؟ دشمنان از دیرباز برای اختلاف‌افکنی میان روحانیون آماده شده‌اند غفلت
از آن همه چیز را بر باد می‌دهد. حال اختلاف به هر شکلی باشد. بدبینی شدید نسبت به
مسئولین بالا باشد یا مرزبندی فقه سنتی و پویا و امثال آن…».

اهتمام آن حضرت
به این مسأله در منشور برادری به اوج خود رسید و در آنجا صریحاً همان مسأله‌ای که
امروز جوّ سیاسی جامعه به آن مبتلا است مورد توجه قرار دادند و با این که حضرت
امام- قدس سره-، همیشه تلاش داشتند که اشاره‌ای به وجود اختلاف نکنند تا دشمن سوء
استفاده ننماید و همین مسأله موجب احتیاط شدید ایشان در برخورد قاطع با این مسأله
بود، در عین حال در آن پیام که پاسخ به سؤال حجه الاسلام آقای انصاری بود در مورد
اختلاف دو جناح سیاسی در درون انقلاب و تأیید حضرت امام از افراد هر دو جناح با
کمال صراحت وجوه اختلاف و اسباب آن را بیان فرمودند.

اختلاف یا فاجعه

می‌توان گفت وحدت
و برادری یک تکلیف و وظیفه شرعی بسیار خطیر بخصوص در این زمان است که عملاً مورد
توجه قرار نمی‌گیرد و بخصوص در حساسترین جایی که باید وحدت حفظ شود، روز به روز
شکاف بیشتر می‌شود. واقع مطلب این است که ما هم به پیروی از حضرت امام- قدس سره-
از اظهار چنین امری به این صراحت بیم داریم ولی چه می‌توان کرد؟! وضعیت بحدّی حاد
شده است که چشم‌پوشی از آن فاجعه‌انگیز است. دیگر نمی‌توان این همه تهاجم دو جناح
مؤمن و انقلابی را به یکدیگر تحمل کرد. بسیار مایۀ تأسف است که آقایان، دشمنان
اصلی خود را فراموش کرده و تمام همت خویش را برای حذف یکدیگر به کار بسته‌اند و
حتی آنجا که بحث از مسائل اصلی انقلاب است، هر کدام سعی می‌کند دیگری را بجای دشمن
هدف تیر قرار دهد. ما یقین داریم هر دو جناح انقلابی، خیرخواه دین و کشور و انقلاب
و ملت‌اند ولی به احتمال قوی دستهای مرموزی سعی در ایجاد شکاف دارد و این سیاست
دیرینه استعمارگران است که اختلاف بیانداز و حکومت کن!! بنابراین لازم است
فرازهائی از منشور برادری که در آن اسباب و علل اختلاف را بیان فرموده‌اند، بعنوان
تذکر در اینجا بیاوریم تا برادران و سروران گرامی هر کس کلاه خود را قاضی کند و به
وجدان خویش رجوع نماید و ببیند که این همه تلاش او برای حذف جناح مقابل، از کدام
انگیزه برمی‌خیزد.

نفی وجود اختلاف
ریشه‌ای و اصولی

اوّلین نکته‌ای
که در منشور برادری آمده است نفی وجود اختلاف ریشه‌ای و اصولی است و اختلاف موجود
میان دو جناح را به اختلاف فقها در کتب فقهیه، تشبیه فرموده‌اند که بدون شک هرگز
دلیل دشمنی و بدخواهی آنها نسبت به یکدیگر نمی‌باشد با این فرق که اختلافات فقها
سابقاً «در محیط درس و بحث و مدرسه محصور بود و فقط در کتابهای علمی آن هم عربی
ضبط می‌گردید قهراً توده‌های مردم از آن بی‌خبر بودند… امّا امروز با کمال
خوشحالی بمناسبت انقلاب اسلامی حرفهای فقها و صاحب‌نظران به رادیو و تلویزیون و
روزنامه‌ها کشیده شده است چرا که نیاز علمی به این بحثها و مسائل است…».

از باب مثال می‌توان
گفت: مسأله غنا و قمار یا خصوص شطرنج در میان فقها از دیرباز محل اختلاف بوده که
آیا غنا بطور کلی حرام است یا استثنا دارد و آیا قمار و از جمله شطرنج اگر بدون
شرط‌بندی باشد حرام است یا حلال و هرگز این اختلاف موجب تشنّج نمی‌شده است زیرا
عملاً چندان اختلافی نبوده و همانها که حلال می‌دانستند، عملاً اجتناب می‌کردند
ولی امروز این گونه اختلاف‌نظرها در میدان عمل مؤثر است و جامعه از این نظرات
پیروی می‌کند و طبعاً این اختلاف‌نظر گاهی موجب دسته‌بندی و تشنّج می‌گردد. و
همچنین اختلاف‌نظر در مسائل اقتصادی از قبیل مالکیت محدود یا غیرمحدود و مالکیت
زمین و تأثیر حیازت و احیاء در مالکیت و امثال آن و همچنین مسائل ولایتی، اصل
ولایت فقیه و حدود آن و احکام اولیه و ثانویه و مصالح اجتماعی که باید در نظر
گرفته شود و امثال آن که در همان پیام مقدس به پاره‌ای از آنها اشاره شده است.

خطر اختلاف
زیربنائی

دوّمین نکته
بسیار مهم که در آن پیام آمده و به آن بطور ظریفی اشاره شده است، این است که «بین
افراد و جناحهای وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد صرفاً سیاسی است ولو این که
شکل عقیدتی به آن داده شود چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است
که من آنان را تأیید می‌نمایم…» گر چه هدف اصلی از این عبارت و قبل و بعد آن
کوچک جلوه دادن اختلاف است و بیان این نکته که این اختلاف چون اصولی و زیربنائی نیست
تهدیدی برای انقلاب نمی‌باشد «اختلاف اگر زیربنائی و اصولی باشد موجب سستی نظام می‌شود»
ولی مشتمل بر یک مطلب ظریف است و آن توجه دادن آقایان است به این جهت که جهت‌گیریهای
عقیدتی و شعارهای ابراز شده انگیزۀ واقعی اختلاف نیست بلکه تشکل سیاسی هر گروه و
اهداف سیاسی آن انگیزۀ واقعی اختلاف است.

واضح است که این
امر در کشورهائی که حکومت در آنها بر اساس آزادی سیاسی مستقر شده است، هیچگونه
خطری برای کشور ندارد بلکه موجب رشد و تکامل سیاسی و اجتماعی است؛ و در کشور ما هم
قرار بر این است که آزادی سیاسی- البته در محدودۀ ولایت فقیه- به همۀ گروهها و
تشکّلهای سیاسی داده شود؛ بنابراین همانگونه که حضرت امام فرموده‌اند، چون اختلاف
اصولی نیست و همه خیرخواه انقلاب و کشور و ولیّ امرند، هیچگونه ضرری متوجه نظام و
انقلاب و کشور و ولایت امر نیست، اما اگر همین اختلاف سیاسی بحدّی برسد که هر کدام
سعی در حذف جناح دیگر و سلب آزادی او داشته باشد؛ واضح است که به اصل نظام و
انقلاب صدمۀ بسیار خطرناکی وارد می‌شود. بخصوص با توجه به دشمنان قوی و نیروهای
اهریمنی که ما را از همه سو احاطه کرده و عوامل آنها در همه جا ممکن است بطور
مرموزی نفوذ کرده باشند. و لذا حضرت امام در همان مقطع از پیام فرموده‌اند: «هر دو
گروه باید توجه کنند که دشمنان بزرگ مشترک دارند که به هیچیک از آن دو جریان رحم نمی‌کند.
دو جریان با کمال دوستی مراقب آمریکای جهانخوار و شوروی خائن به امت اسلامی
باشند… هر دو جریان از حیله‌گریهای این دو دیو استعمارگر غافل نشوند و بدانند که
آمریکا و شوروی به خون اسلام و استقلالشان تشنه‌اند. خداوندا تو شاهد باش من آن چه
بنا بود به هر دو جریان بگویم گفتم، حال خود دانند».

جمله تهدیدآمیز
اخیر بدن انسان را می‌لرزاند. گویا آن روح الهی روند خطرناک این اختلاف را می‌دیدند
و می‌دانستند که این همه توجه به حذف یکدیگر، نتیجه‌ای جز غفلت از دشمن اصلی
ندارد. باید سروران گرامی و سران هر دو جناح نوشتجات مربوط به ارگان خود را دقیقاً
زیر نظر داشته باشند و از این همه حمله‌ها و هجومهای خطرناک جلوگیری کنند. آیا
احدی می‌تواند در خلوص و وفاداری سران هر دو جناح نسبت به اصل انقلاب و ولایت فقیه
و مصالح اسلام و کشور شک و تردید به خود راه دهد؟! ما که به سران هر دو جناح ارادت
و علاقه داریم، هرگز به خود اجازه چنین شک و تردیدی نمی‌دهیم و واقعاً مایۀ تحیّر
و تأسف است که بزرگان قوم از خطری که اصل نظام را تهدید می‌کند، غافلند و استفادۀ
دشمنان را از این تیراندازیها مورد توجه قرار نمی‌دهند. ما عاجزانه از همۀ آنها می‌خواهیم
که هر چند وقت یک بار، همین منشور برادری را بخوانند و عمیقاً آن را بررسی نموده و
خود را وارسی کنند.

خطر حبّ نفس

و سوّمین نکته که
مهمترین انگیزۀ شخصی در بسیاری از موارد است حبّ نفس است فرموده‌اند: «البته یک
چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد که همه باید از شرّ آن به خدا پناه
ببریم که آن حبّ نفس است که این دیگر این جریان و آن جریان نمی‌شناسد… و تنها یک
راه برای مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است بگذریم».

چرا بگذریم؟! نمی‌دانم
چرا حضرت امام- که روحش شاد باد- عنان قلم را در اینجا باز گرفتند و این مهمترین
انگیزه را توضیح نداند و در بیان راه مبارزه با آن به یک کلمه اکتفا فرمودند
(ریاضت). گویا می‌دیدند که با این روش زندگی که ما را فرا گرفته است و با این رفاه
طلبی و افزونخواهی که در جان ما رشد کرده است، دیگر جایی برای ریاضت و توضیح ریاضت
باقی نمانده است. به راستی در این کلمۀ «بگذریم» چقدر گله و شکایت و اندوه و حسرت
نهفته است. و این موجب نهایت تأسف است که رهبر امیدی به رهروان نداشته باشد تا
آنان را راهنمائی کند و با یک کلمۀ «بگذریم» آنان را از این نومیدی مطلع سازد. ما
باید همین کلمه کوتاه را آویزۀ گوش کنیم و این مقطع از پیام را همیشه به خاطر
داشته باشیم.

مهمترین امر موجب
اختلاف حب نفس است. و راه مبارزه با آن ریاضت است ای نویسنده و ای گوینده‌ای که
مخالفین خود را با لحن خصمانه‌ای به شدت می‌کوبی و سوابق انقلابی و مبارزاتی همه
را بجز خود و گروه خود فراموش می‌کنی، از هر جناح می‌خواهی باش، قدری بیاندیش و
خدا را ناظر و حاضر بدان و از خود فریبی اجتناب کن و ببین آیا انگیزۀ واقعی این
همه ابراز احساسات بخصوص اگر همراه با تهمت یا بزرگ کردن عیوب دیگران باشد، هوای
نفس و جاه‌طلبی نیست؟!. اندوه امامت را به یاد آر.

یک فریب شیطانی
بصورت استدلال برهانی

و چهارمین نکته
مهم در این پیام سرنوشت‌ساز دفع یک شبهه است. ممکن است کسی با یک استدلال ساده کار
خود را در کوبیدن خط مخالف توجیه کند. حق یکی است و باطل مختلف است و هرگز در حق
اختلاف نیست و من که تشخیص داده‌ام این جریان بر حق است پس حتماً هر جریان دیگر که
مخالف آن است بر باطل است و هر باطلی را باید نابود ساخت. این استدلال ساده می‌تواند
برای هر گوینده و نویسنده‌ای که می‌خواهد جناح مخالف را مورد هجوم قرار دهد یک
فریب شیطانی باشد به صورت استدلال برهانی حضرت امام- قدس الله روحه- این نیرنگ را
نیز زدوده‌اند و فرموده‌اند: اگر آقایان از این دیدگاه که همه می‌خواهند نظام و
اسلام را پشتیبانی کنند، به مسائل بنگرند، بسیاری از معضلات و حیرتها برطرف می‌گردد،
ولی این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفته‌ام
که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد بجا
و سازنده باعث رشد جامعه می‌شود، انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدایت دو جریان می‌شود.
هیچکس نباید خود را مطلق و مبّرای از انتقاد ببیند البته انتقاد غیر از برخورد خطی
و جریانی است.

اگر در این نظام
کسی یا گروهی خدای ناکرده بی‌جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و
خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود
صدمه بزند، به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.

واسطه‌های اختلاف‌افکن

و نکتۀ پنجم اشاره
به وجود واسطه‌هائی است که هدف آنها ایجاد اختلاف میان دو جناح است. در این باره
فرموده‌اند: «باید از واسطه‌هائی که فقط کارشان القاء بدبینی نسبت به جناح مقابل
است. پرهیز نمود، شما آن قدر دشمنان متشرک دارید که باید با همۀ توان در برابر
آنان بایستید…» و ما معتقدیم که بعضی از نویسندگان و گویندگان، بدخواه هر دو
جناح‌اند و بدخواه کشور و ولیّ امر مسلمین‌اند و هدفشان از دامن زدن به این
اختلافات یا رسیدن به اغراض شخصی و دست‌یابی به پست و مقام و مال و منال است یا
خدای ناکرده عوامل مرموز دشمن‌اند. ما نباید از وجود عوامل دشمن غفلت کنیم.
استراتژی دشمن عوض شده است و دیگر بمب‌گذاری را برای براندازی نظام مفید نمی‌بیند.
تجربه نشان داد که این امر موجب استحکام نظام است. شاید استراتژی جدید ایجاد شکاف
و اختلاف میان شخصیتهای سیاسی و گروهها و جناحهای انقلابی که خیرخواه و دلسوز انقلاب‌اند
باشد. بدون شک کسانی که به هر تهمت و دروغی برای کوبیدن افراد متوسل می‌شوند هدفی
جز این ندارند و از این بدتر دشمن‌تراشی برای مقام معظم رهبری است. شکی نیست که هر
سخن یا حرکتی که کمترین تضعیف مقام رهبری از آن استشمام شود خیانتی بزرگ به اسلام
و مسلمین است و باید هر دو جناح این جهت را دقیقاً مورد توجّه قرار دهند. و باید
توجّه داشت که گاهی این امر بصورت دلسوزی و دفاع از مقام معظّم رهبری ارائه می‌شود
و این بدترین شکل آن است.

در پایان با
آرزوی توفیق برای همه دلسوزان انقلاب از هر دو جناح و با دعای طول عمر با موفقیت و
پیروزی برای مقام معظم رهبری حضرت آیه الله خامنه‌ای دام ظله، مقطع پایانی منشور
برادری حضرت امام قدس الله روحه- را برای تذکر می‌آوریم، باشد که چراغی فراراه
برادران باشد.

«برای من روشن
است که در نهاد هر دو جریان اعتقاد و عشق بخدا و خدمت به خلق نهفته است. با تبادل
افکار و اندیشه‌های سازنده مسیر رقابتها را از آلودگی و انحراف و افراط و تفریط
باید پاک نمود.

من باز سفارش می‌کنم
کشور ما در مرحله بازسازی و سازندگی، به تفکر و به وحدت و برادری نیاز دارد.
خداوند به همه کسانی که دلشان برای احیاء اسلام ناب محمّدی صلّی الله علیه و آله و
سلم و نابودی اسلام آمریکائی می‌طپد توفیق عنایت فرماید و شما و همه را در کنف
عنایت و حمایت خویش محافظت فرماید و انشاءالله از انصار اسلام و محرومین باشید».

والسّلام