یادداشتها و خاطراتی از زندگی امام خمینی «قدّس سرّه»

یادداشتها و
خاطراتی از

زندگی امام خمینی
«قدّس سرّه»

قسمت دوازدهم

حجت الاسلام
رحیمیان

ارجاع به مسئولین

حضرت امام سعی
داشتند همیشه کارها از مجرای آنها انجام گیرد و همچنین جایگاه مسئولین و شأن مرتبه
آنها را مورد نظر داشتند و اگرچه خود بالاترین مقام و نافذترین کلام را داشتند ولی
همواره کارها را به مسئولین مربوطه ارجاع می‌فرمودند و ضمن آن که خطوط کلی و اساسی
تمام مسئولیتهای نظام اسلامی را ترسیم و به طور مدام مسئولین را در مورد
مسئولیتشان زیرنظر داشتند، معمولاً در حوزه کار آنها دخالت موردی نمی‌کردند و اگر
احیاناً درخواست یا شکایتی از فرد یا اداره‌ای به محضرشان می‌رسید و تصمیم بر
پیگری می‌گرفتند، از طریق بالاترین مقام مربوطه اقدام می‌کردند و در حالی که حکم
کلی را بیان می‌کردند تشخیص مصادیق و موضوعات را به عهده مسئول ذی ربط می‌گذاشتند.
از باب نمونه موارد متعددی که از مسائل مربوط به جنگ سؤال می‌شد می‌فرمودند از
آقای هاشمی «رفسنجانی» سؤال کنند (بر اساس حکم امام آقای هاشمی رفسنجانی جانشین
فرماندهی کل قوا را برعهده داشتند) مثلاً در یک مقطع بعضی از دانشجویان و طلاب از
چگونگی رفتنشان به جبهه و جمع بین درس و جبهه و تعیین اولویت هر یک سؤال کرده
بودند که به عرض رسادم حضرت امام فرمودند: بگوئید از آقای هاشمی سؤال کنند.

تأیید غیرمسلمین
نشود

حضرت امام در
برخورد با خطر نفوذ منفی فرهنگهای مادی و منحط بر افکار و اندیشه‌های مسلمین بسیار
جدّی و حساس بودند. ایشان بدلیل این حساسیّت، حتّی استفاده از علوم و فنون
بیگانگان را منوط به شرایط و ویژگیهای خاص می‌دانستند. بعنوان مثال از سوی کانون
پرورش فکری کودکان و نوجوانان با اینجانب تماس گرفته شد که در مورد خرید کتابهای
سالم و مفید برای کودکان و نوجوانان که ناشر یا مؤلف یا مترجم آنها غیر مسلمان
باشند کسب تکلیف شود. پس از طرف سؤال حضرت امام فرمودند: «حتی الامکان از کتابهایی
که مسلمانها نوشته‌اند استفاده شود و چنانچه لازم بود و کتابی خیلی خوب بود به شرط
آن که تأیید غیر مسلمین نشود اشکال ندارد.»

ملاقات وزیرخارجه
شوروی

صبح روزی که قرار
بود ادوارد شوارد نادزه وزیر امور خارجه شوروی برای تقدیم پاسخ گورباچف خدمت امام
مشرف شود طبق معمول روزهای دیگر رأس ساعت 8 برای تشرف به محل همیشگی رفتم اما بر
خلاف معمول هنوز امام به اتاق ملاقاتها تشریف نیاورده بودند. وزیر امور خارجه
شوروی همراه با مقامات وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی بطور ایستاده در اطاق منتظر
قدوم امام بودند. برای پذیرائی دو کار بی‌سابقه انجام گرفته بود یکی آنکه برای
اوّلین بار چند صندلی که البته از جای دیگر عاریه آورده بودند برای نشستن هیئت
مزبور در اطاق چیده شده بود و دیگر آنکه حاج عیسی یک سینی چای آورد و حاضرین همین
طور که ایستاده بودند مشغول نوشیدن آن شدند. به جز مترجم روسی، سفیر شوروی نیز در
اطاق بود ولی دیگر همراهان شوارد نادزه در حیاط بودند.

انتظار سنگینی بر
فضای اطاق حاکم بود و سرانجام امام در حدود ساعت 5/8 با همان هیئتی که در تلویزیون
مشاهده شدند وارد و بدون تأمل و توقف و بدون اینکه در چهره کسی نگاه کنند از میان
افراد گذشته و روی جایگاه همیشگی‌شان نشستند و در همین حال وزیر خارجه شوروی نیز
روی صندلی نشست.

معمولاً افراد در
جلسات استثنائی در آغاز بصورت شبه موقت و نامتعادل می‌نشینند و بعد از چند لحظه
همزمان با آرامش و استقرار روانی با یک مانور آرام و حرکتی مختصر هیئت و شکل ظاهری
آنان نیز مستقر و متعادل می‌شود. شوارد نادزه به عنوان رئیس دیپلماسی و نماینده
ابرقدرت شرق که چهره با صلابت و حرکات با طمأنینه او در محافل بزرگ بین‌المللی و
کاخهای مجلل قدرتمندان غربی در فیلمهای خبری بسیار دیده شده است در این اطاق محقر
و ساده در حالی که شاید برای اوّلین بار با پای برهنه روی فرشی کهنه و رنگ باخته
در یک مجلس رسمی قدم گذاشته بود، وضعیت دیگری داشت. او برای اوّلین بار خود را در
بی‌پیرایه‌ترین و ساده‌ترین مقر با یک رهبر بزرگ الهی که شخصیّت معنوی او تمام
کاخهای استکبار را لرزان کرده بود روبرو می‌دید.

من نمی‌دانم
ارتعاش خفیفی که در هنگام خواندن پاسخ گورباچف در دست او بود ناشی از پیری بود یا
چیزی دیگر! او در اوّلین لحظه که روی صندلی نشست وضعیتی غیر مستقر داشت که در
نامتعادل بودن کیفیّت قرار گرفتن پاهای او مشهود بود و همین وضعیّت تا آخرین لحظه
که پیام نسبتاً طولانی را قرائت کرد و با سخنان امام ختم شد، همچنان ادامه یافت و
به جز سر و دست مرتعش او بقیه اندامش در طول مدّت تشرف بسان مجسمه‌ای جامد خشکیده
بود.

و باز همه شاهد
بودیم مترجمی که بگفته آگاهان در همه جا با تسلط کامل در ترجمه زبان روسی بلبل‌زبانی
می‌کرد در این مقام جمله‌ای را بدون لکنت که سعی می‌کرد در سرفه‌ها و سینه صاف‌کردن‌های
مصنوعی خود پنهان کند نتوانست ادا کند.

بهرحال پاسخ
گورباچف همراه با ترجمه آن پایان یافت و در این لحظه همه منتظر پاسخ و واکنش حضرت
امام بودند اما حتی چگونگی آن در مخیله هیچ کس خطور نمی‌کرد تمام وجود حاضرین در
چشم و گوششان فشرده و چشمها به سوی امام دوخته شده بود و نماینده ابرقدرت شرق یک
بار دیگر خود را در برابر برخوردی غیر قابل پیش‌بینی و فوق تصور یافت حضرت امام
بدون تأمل طی حدود یک دقیقه و در سه فراز با صراحت و فارغ از هر نوع مجامله جملاتی
را فرمودند که ضمن آن از این که آقای گورباچف مطلب اصلی- که اساس‌نامه امام بود-
را مورد توجه لازم قرار نداده بود اظهار تأسف فرمودند و در حالی که مترجم شروع به
ترجمه فراز سوم کلمات امام کرده بود حضرت امام برخاستند به طرف اندرونی روانه
شدند. با آن که همیشه مشتاقان حضرت امام به محض تشرف به محضرشان، بی‌اختیار به طرف
معظم له کشیده می‌شدند و دستشان را می‌بوسیدند ولی این بار حضرت امام چه در حال
ورود و چه در هنگام خروج با ترکیبی از هیبت و سرعت در حرکت گوئی چنان وضعیت
استثنائی و بی‌سابقه‌ای را به وجود آوردند که هیچ کس نتوانست از جایش تکان بخورد و
طبعاً برای هیچکس مجالی برای دست‌بوسی پیش نیامد تا چه رسد زمینه‌ای برای مصافحه!

نمونه نظم و
پاکیزگی

حضرت امام گذشته
از نظم و انظباطی که در مجموعۀ شئون و کارهای خود داشتند و بطور عادی هیچگاه توجه
به کاری موجب تضییع کار دیگرشان و یا غفلت از آن نمی‌شد. هر روز عبادات، قرائت
قرآن ادعیه، مطالعات گوناگون، استماع اخبار، قدم زدن، نرمش (حرکات ورزشی که طبق
نظر پزشکان معالج الزاماً بمنظور حفظ سلامتی انجام می‌دادند) رسیدگی و پاسخگوئی به
امور شرعی و اجازات و استجازات و قبض وجوهات، ملاقاتها، معاشرت و انس با افراد
خانواده، خوراک، نظافت و استراحتشان، هر کدام بصورتی منظم و در موعد خود، انجام می‌گرفت.

همین نظم در
برنامه‌های هفتگی‌شان نیز حاکم بود از باب مثال هر صبح جمعه بعد از شنیدن خلاصه
اخبار ساعت 8 آماده استحمام بوده و راهی حمام می‌شدند. معمولاً روزهای جمعه نیز
چند گزارش را خدمتشان می‌بردم ولی آموخته بودیم که در این ساعت مجالی برای شنیدن
یا امضاء کردن چیزی نگذاشته‌اند چرا که بلافاصله مشغول باز کردن تکمه‌هایشان می‌شدند
و در همانحال بر می‌خاستند و بدین ترتیب همیشه در ساعت 8 و چند دقیقه وارد حمام می‌شدند
و همیشه کیسه و صابون می‌زدند و توفیق کیسه کشیدن امام در طول این سالها نصیب
پیرمردی مخلص بود که کارگر حمام عمومی جماران بود و هر روز جمعه نزدیک ساعت 5/8 در
آنجا آماده بود که با اشاره امام برای کیسه کشیدن وارد حمام می‌شد.

استحمام امام
معمولاً بیش از یکساعت طول می‌کشید و ایشان چند دقیقه بعد از ساعت 9 از حمام خارج
می‌شدند حمام مذکور که در ضلع شمالی هال واقع است حمامی کوچک، ساده و بدون وان می‌باشد
که وسایل و تجهیزات آن عبارت بود از یک دوش قدیمی، یک طشت و ظرف پلاستیکی کوچک.

از آنجائیکه لباس
کن حمام بسیار کوچک بود حضرت امام ناچار بودند لباسهایشان را در هال و در کنار
میزی که چمدان لباسهایشان روی آن قرار داشت بپوشند.

حضرت امام فقط در
اوقاتی که بیمار بودند و پزشکان اجازه نمی‌دادند حمام نمی‌رفتند و یک بار که دو
جمعه متوالی به حمام نرفته بودند، با سؤال از پزشکان بی‌صبرانه منتظر بودند که
بتوانند به حمام بروند ولی با این حال لباسهایشان را طبق برنامه معمول عوض می‌کردند.
حضرت امام علیرغم سادگی در لباس و زندگی در اوج نظافت و پاکیزگی بودند لباسهایشان
همیشه پاکیزه و تمیز بود. هیچگاه در کف جورابهایشان اثری از کدورت چرک دیده نمی‌شد
و با اینکه تمام حیاط زندگی و فرشهای ساده‌شان تمیز بود ولی همواره با دم‌پائی روی
فرش راه می‌رفتند. دم‌پائی‌هائی که سالهای سال کار کرده بود و بعضاً کف آنها
سائیده و ترکهای زیادی خورده بود که در تصویر ذیل یکی از دمپائیهای امام را ملاحظه
می‌فرمائید.

همیشه محیط زندگی
حضرت امام و اطاق کار و محل عبادت و خواب آن حضرت از نظافت و پاکیزگی می‌درخشید و
فضای پرطراوتش از بوی دل‌انگیز عطرهای بسیار خوشبو آکنده بود و به عبارت روشن‌تر
علیرغم اینکه حضرت امام نمونه کامل ساده‌زیستی و قناعت و صرفه‌جوئی در استفاده از
امکانات زندگی بودند ولی در زمینه نظافت و پاکیزگی و استفاده از بهترین عطرها در
حد کمال، مقید بودند که این هم منطبق با آداب و سنن اسلامی است و نظافت و طهارت
ظاهری لازمه و مقدمه تهذیب و طهارت معنوی است زیرا انسانهائی که در صمیم جانشان
شمیم ایمان و رایحه جنت رضوان دارند در خوشبوئی جسم سزاوارترند.

دوستان امام از
دور و نزدیک انواع عطرهای خارجی و داخلی را به محضرشان اهداء می‌کردند و امام تنها
در این زمینه بود که با ذوق سرشار و زیباپسند خود بهترین‌ها را انتخاب می‌فرمودند
تا آنجا که بعضی از اصحاب دفتر نیز مقید بودند که به هنگام تشرف از همان عطرهائی
استفاده کنند که برای امام خوشایند بود.