امام خمینی ثابت و استوار

امام خمینی ثابت
و استوار از آغاز تا پایان

 

تهذیب نفس                                                                                                                                                                                                          
                                                         

«اینقدر خودنمائی
نکنید این اشتباه است. انسان باید توجّه به خدا داشته باشد و خودش را در مکتبش
فانی کند، هی نگوید من، بگوید مکتب من».

(15/5/59)

«اگر تمام انبیاء
عظام جمع شوند در یک شهری و در یک کشوری، هیچ گاه با هم اختلاف نمی‌کنند برای
اینکه آنها تزکیه شده‌اند، علم و حکمت را بعد از تزکیه در نفس دارند. گرفتاری همه
ما برای این است که ما تزکیه نشده‌ایم، تربیت نشدیم. تفکراتشان عمیق است، لکن
تربیت نشده‌اند و آن خطری که از عالمی که تربیت نشده است و تزکیه نشده است بر بشر
وارد می‌شود آن خطر از خطر مغول بالاتر است. غایت بعثت این تزکیه است غایت آمدن
انبیاء این تزکیه است و دنبالش آن تعلیم».

(11/3/60)

«اگر شما در طول
تاریخ اسلام بلکه همه انبیاء توجه کنید و البته توجه دارید، آنقدری که اسلام از
این اشخاص منحرف و غیرمهذّب صدمه خورده است و تمام ادیان صدمه دیده‌اند، از هیچ
چیز دیگر ندیده‌اند. اصل اساس آن چیزی که به مکتب‌های توحیدی ضرر رسانده است و
مانع شده است از اینکه رشد پیدا کنند، همین غیرمهذّب بودن بود، گاهی از طرف اشخاصی
که علم دارند و مهذّب نیستند و بیشتر هم از طرف اشخاصی که جاهل بودند، که مهذّب
نبودند. و معلوم نیست که آنقدری که از طرف عالم غیرمهذّب اسلام صدمه دیده است، از
طرف جاهل غیرمهذّب با اینکه عددشان زیاد است صدمه دیده است، از طرف جاهل غیرمهذّب
با اینکه عددشان زیاد است صدمه دیده باشد».

(30/10/60)

«اولیاء خدا آن
چیزی که پیش‌شان مهم بود تهذیب نفس بود و دل کندن از غیر خدا و توجه به خدا. تمام
مفاسدی که در عالم واقع می‌شود از این توجه به خود است در مقابل توجه به خدا، تمام
کمالاتی که برای اولیاء خدا و انبیاء خدا حاصل شده است از این دل کندن از غیر و
بستن به اوست».

(21/3/62)

«اگر بخواهد کسی
تهذیب بشود، با علم تهذیب نمی‌شود؛ علم انسان را تهذیب نمی‌کند. گاهی علم انسان را
به جهنّم می‌فرستد؛ گاهی علم توحید انسان را به جهنّم می‌فرستد؛ گاهی علم عرفان
انسان را به جهنّم می‌رساند؛ گاهی علم فقه انسان را به جهنّم می‌فرستد؛ گاهی علم
اخلاق انسان را به جهنّم می‌فرستد. با علم درست نمی‌شود. تزکیه می‌خواهد-
«یزکّیهم»- تزکیه مقدم است بر همه چیز. طلبه‌ای که در مدرسه درس می‌خواند. همدوش
با درس، همقدم با درس تزکیه لازم دارد. امام جمعه‌ای که- برای مردم- می‌خواهد
هدایت کند مردم را، باید تزکیه خودش را کند تا بتواند هدایت کند. دولتی که بخواهد
مردم را وادار به کار خوب بکند باید تزکیه بکند خودش را. عارفی که بخواهد مردم را
به معارف الهیّه دعوت کند تا خودش را تزکیه نکند این قدرت را ندارد. فیلسوفی که
بخواهد توحید را به مردم بیاموزد، تا این خصیصۀ شیطانی در او هست، این عمل را نمی‌تواند
انجام بدهد؛ یعنی، زبان، زبان شیطان است و توحید می‌گوید و دل، دل شیطان است که
توحید را دریافت کرده است و قلب، قلب شیطان است که فقه را آموخته و فقه را تعلیم
می‌کند. تا این خصیصه هست، تما مامور لنگ است در اشخاصی که بخواهند خودشان را
تهذیب کنند، یا اشخاصی که بخواهند جامعه را تهذیب کنند. بر عهدۀ کی است که جامعه
را تهذیب کند؟ بر عهدۀ علماء، بر عهدۀ دانشمندان، بر عهدۀ اندیشمندان، بر عهدۀ
ائمۀ جمعه، بر عهدۀ مدرسین، بر عهدۀ علمای بلاد. همه باید بکنند، امّا آن که خودش
را به این زیّ درآورده و خودش را به صورت معلّم، استاد، مدرّس، فقیه، دانشمند و
امثال اینها نمایش می‌دهد، این اگر بخواهد تهذیب کند جامعه را، اوّل از خودش باید
شروع کند و بعداً تکلیف دارد که جامعۀ خودش را تهذیب کند. اگر خودش تهذیب نشود،
نمی‌تواند جامعه را تهذیب کند. کسی که خودش فاسد است، نمی‌تواند کلامش را یک طوری
ادا کند که مردم صحیح بشنوند، تأثیر ندارد. آن وقتی کلام تأثیر دارد که از قلب
مهذّب و پاک بیرون بیاید. اگر چنانچه از قلب ناپاک بیرون بیاید و از قلب شیطانی
بیرون بیاید، به زبان شیطانی گفته بشود، این تأثیر نمی‌تواند بکند در قلب اشخاص. و
اگر چنانچه قلب، قلب رحمانی شد، الهی شد، توجّه به خدا کرد، از خدا همه چیز را
خواست، همه چیز را به دست او دانست، او می‌تواند که مردم را تهذیب کند. و این به
عهدۀ علمای بلاد است در هر جا هستند، اندیشمندان بلاد است در هر جا هستند، مدرّسین
است، خبرگان است، هر جا هر کس هست. این تکلیف، ابتدائاً متوجه به اینهاست و همۀ
مردم تکلیف دارند، لکن اینها خودشان را در این معرض قرار دادند. اگر بخواهید جامعه
را تهذیب کنید که این جامعه، یک جای دنیا اگر اسمیم از اسلام برد، مخالفت با آن
نکنند باید تهذیب‌شان کنید، باید آشنایشان کنید به مسائل».

(14/11/63)