گفته‌ها و نوشته‌ها

گفته‌ها و نوشته‌ها

خواب آسودگی و
عرصۀ هستی هیهات

روزگار طرب و
نوبت غم می‌گذرد                                  ماتم و سور جهان، زود زهم می‌گذرد

خواب آسودگی و
عرصۀ هستی، هیهات                             صبر
زین مرحله، با تیغ دودم می‌گذرد

هیچ کس نیست که
در فکر دل خود باشد                           عمر
مردم همه در فکر شکم می‌گذرد

لب لعل تو به این
آب نخواهد ماندن                            دور
فرماندهی خاتم جم می‌گذرد

صائب از اهل حسد
می‌گذرد بر دل من                               آنچه
بر آینه از صحبت نم می‌گذرد

«صائب تبریزی»

سفارشهای پیامبر
به ابوذر

ابوذر رحمه الله
علیه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من هفت سفارش کرد:

1 و 2- به
زیردستان خود نگاه کنم و به بالا دستان ننگرم.

3- مستمندان و
بیچارگان را دوست داشته باشم و با آنها معاشرت کنم.

4- حق را همواره
بگویم هر چند تلخ باشد.

5- صلۀ رحم خویش
کنم گرچه از من روگردان باشند.

6- در راه خدا،
از سرزنش هیچ سرزنش کننده‌ای نترسم.

7- بسیار «لاحول
ولا قوه الا بالله العلی العظیم» بگویم زیرا این ذکر از گنجهای بهشت است.

عدالت در سپردن
مناصب به افراد

یکی از سرتیپان
که سابقۀ دوستی با امیرکبیر داشت چون شنید رفیق دیرین به صدارت رسیده، به امید
گرفتن پستی از تبریز، روانه تهران شد و چنان پنداشت که با آن همه دوستی که با امیر
داشت، به حکومتهای بزرگ خواهد رسید، امیر از نظر شخصی به او احترام کرد اما سرتیپ
مدتی ماند، دید خبری از پست نشد؛ سرانجامی روزی تمنّای پست کرد و از سوابق دوستی
خود یادآوری نمود.

امیر خندید و
گفت: حکومت به شما دادن، چراغ دم باد نهادن است. به خاطر داری که در تبریز برای
مواجب خود تیولی (ملکی) داشتی و هر روز در نگاهداری آن عاجز بودی که نظمی در آن
بدهی و ما را آسوده بگذاری، با آنکه کمال تقویت و طرفداری از تو می‌کردم، باز هم
رعایای تیولت متفرق بودند و شکایت و گله از تو داشتند، با این حالت هرگز به شما
حکومت نخواهم داد و هیچ کاری به تو نخواهد سپرد.

دعای زاهد!

زاهدی به پیرزن
آسیابان گفت که: گندم مرا زودتر آرد کن وگرنه دعا می‌کنم که خرت سگ شود!!

پیرزن گفت: ای
زاهد! حال که دعای تو مستجاب است، خر مرا واگذار و دعا کن گندمت آرد شود، زیرا
دعای تو از سبیلت بالا نمی‌رود!

… توبه شکستم
صدبار

جز یاد تو، دل به
هر چه بستم توبه                                            بی‌ذکر
تو، هرجای نشستم، توبه

در حضرت تو، توبه
شکستم صدبار                                      زین توبه که صدبار شکستم، توبه

«سنائی»

مرغ یک‌پا چگونه
دوپا شد؟

روزی دهقانی، غازی
پخته برای حاکم برد. در بین راه، گرسنه شد و یک پای آن را خورد و باقی را پیش حاکم
برد. حاکم دید غاز یک پا ندارد، پرسید: یک پای غاز چه شده؟

دهقان گفت: در ده
ما غازها یک پا بیشتر ندارند، اگر باور ندارید، غازهائی را که در کنار استخر
ایستاده‌اند نگاه کنید! حاکم دید غازها روی یک پا ایستاده‌اند. اتّفاقا ً همان
موقع چند تن از غلامان، آنها را با چوب زده به لانۀ خود بردند.

حاکم گفت: چرا
دروغ می‌گوئی؟ اینها که دوپا دارند.

دهقان گفت: چوبی
که آنها از دست نوکرهای تو خوردند، اگر شما می‌خوردید عوض دوپا، چهارپا می‌شدید!

دیوانه‌تر از
دیوانه

پادشاهی به شکار
می‌رفت. دیوانه‌ای را دید که کودکان دسته به دسته در قفایش افتاده بودند. دیوانه
هم یکی را فحش می‌داد و بر دیگری سنگ می‌انداخت. شاه دیوانه را صدا زد. آمد و در
اطراف شاه مؤدبانه به این طرف و آن طرف می‌رفت و شاه هر سئوالی می‌کرد، مرتب و
عاقلانه جواب می‌داد.

شاه تعّجب کرد و
گفت: چه چیز سبب شد که با من مثل سایر افراد رفتار نکردی؟

دیوانه گفت: چون
تو را از خودم بی‌عقل‌تر و پرزورتر دیدم، با تو آرام و مؤدب حرف زدم زیرا گفتم
مبادا چیزی به عقل ناقص تو برسد و فرمان بدهی که ببرید، بکشید، ببندید، بزنید! آن
وقت فریاد من به جائی نمی‌رسد.

منطق سیاست
قاجاری

آقا محمدخان
قاجار، شاه خونریز و بی‌رحم وقتی در کرمان مشغول کشتن و کور کردن مردم بود، سربازی
به او خبر داد که فلان افسر قصد دارد ترا بکشد. تحقیق کردند، معلوم شد چون بین این
سرباز و آن افسر رقابت و عداوتی بوده است، این سرباز چنین گزارش دروغی را برای
کشتن آن افسر به شاه داده است.

محمّدخان قاجار
رو به برادرزاده‌اش فتحعلیشاه- که ولی عهد بود- کرد و گفت: چه کنم؟ ولیعهد گفت:
دروغگو باید مجازات گردد.

شاه بی‌رحم گفت:
اینکه تو می‌گوئی از نظر عدالت، حرف درستی است، امّا از نظر منطق سیاست، درست نمی‌باشد.
از نظر عدالت، دروغگو مقصّر است، امّا از نظر سیاست، چند شبانه‌روز است که در فکر
دو طرف، سخن از کشتن من بوده است؛ ممکن است یک روزی، به فکر کشتن من بیافتند؛
مصلحت نیست کسانی که چند روز تصوّر کشتن من در ذهنشان بوده، زنده باشند.

فورا ً دستور داد
شاهد و متّهم زننده را به جرم اینکه این فکر، چند روز در مغزشان خطور کرده، کشتند.
زهی قساوت و سنگدلی!

علّت هراس از مرگ

از امام صادق
علیه السلام نقل شده که فرمود: شخصی نزد ابوذر آمد و پرسید: چرا ما از مرگ کراهت
داریم و می‌ترسیم؟

ابوذر پاسخ داد:
چون شما دنیا را آباد کردید و آخرت را ویران، لذا دوست ندارید که از خانه آباد به
منزل ویران بروید.

پرسید: ورود ما
را بر خداوند چگونه می‌بینی؟

گفت: نیکوکار شما
همانند بردۀ متواری است که نزد مالکش برگردد.

پرسید: حال ما را
در پیشگاه خداوند چگونه می‌نگری؟

گفت: کردارتان را
با قرآن تطبیق کنید که خداوند گوید: نیکان در نعمتها هستند و بدکاران در دوزخ.

پرسید: پس رحمت
خدا کجا است؟

جواب داد: رحمت
خدا شامل حال نیکوکاران می‌شود نه بدکاران!

طبیب چیزفهم!

طبیبی را به
بالین مریضی بردند، پس از معاینه نسخه نوشت خواست برود. زن مریض در بیرون اطاق،
حال شوهرش را از طبیب پرسید. طبیب گفت: حالش خیلی بد است و امید بهبودی نمی‌رود
زیرا هر دو دست شوهرتان تا بازو سیاه شده و مرگش نزدیک است؟

زن گفت: دستهای
او همیشه سیاه است!

دکتر گفت: چطور؟

زن گفت: برای
اینکه شوهر من رنگرز است!

دکتر گفت: عجب!
پس چرا از اوّل این را نگفتید؟!

دکتر کم توقّع

شخصی برای مراجعه
نزد طبیبی رفت. پس از معالجه گفت: آقای دکتر! من کارگرم و بر اثر بیکاری پول ندارم
که به تو بدهم. دکتر گفت: مانعی ندارد، افراد زیادی مثل شما به ما رجوع کرده‌اند و
ما در عوض پول از حرفه و شغل آنها استفاده کرده‌ایم؛ مثلا ً اگر کسی آهنگر بوده در
مقابل حق ویزیت، در و پنجره برای ما ساخته و یا نجّار بوده کارهای نجّاری برای ما
انجام داده؛ بفرمائید شغل شما چیست که من استفاده کنم؟

آن شخص گفت: پدر
من گورکن است و خودم مرده‌شوی، هر وقت مردی تو را مجّانی شسته و دفن می‌کنیم!!

زتب هجر تو…

این بستر خستگی
که انداخته‌ام                                               بر
وی زنب هجر تو بگداخته‌ام

ابروی تو لیک در
نظر محرابیست                                               کز
سجده آن به فرقنت ساخته‌ام

«محتشم کاشانی»

پیاده بروم یا
سواره!

از «ازهر جمّال»
(شتربان) که در عرب به حماقت مشهور است، منقول است که روزی ده شتر پیش کرده بود و
به جائی می‌رفت. چون چند فرسنگی پیاده رفت، سوار بر شتری شد و باقی شترها بشمرد.
دید نه شتر است. گفت: من ده شتر داشتم، یکی دیگر کجا رفت؟

از شتر پیاده شد
و در بیابان به جستجو پرداخت و چون از شتر نشان نیافت، افسرده‌دل بازگشت و بار
دیگر شروع به شمردن شتران کرد. این بار ده شتر بود! خوشدل شد و به راه ادامه داد.
بعد از دو سه فرسنگ، باز بر شتری سوار شد و شتران را شمرد، نه شتر دید. باز پیاده
شد و به جستجو پرداخت. و این عمل چندین بار تکرار شد.

سرانجام گفت:
پیاده بروم و شتران من ده باشند، بهتر است که سواره روم و شترانم نه باشند!!

پیمان صاحب جواهر

نوشته‌اند که
صاحب جواهر رحمه الله علیه که از مفاخر شیعه است و کتاب جواهرش بزرگترین موسوعۀ
فقهی است، با خود عهد و پیمان بسته بود که هر شب، مقداری از کتاب ارزشمند جواهر را
بنویسد. اتّفاقا ً در یکی از شبها، فرزند دلبندش از دنیا رفت و با این حال او حتی
همان شب نیز از پیمان خود چشم‌پوشی نکرد و با دیده‌ای گریان و قلبی پر از غم و
اندوه، در کنار جسد بی‌جان فرزندش نشست، قلم و کاغذ را بدست گرفت و مشغول نوشتن
جواهر شد.

پاسخ به نامه‌ها

قم- صندوق پستی
777

* اصفهان- برادر،
م- ر- ش

1-   
منّت یعنی احسان
و نعمت. منّان که از صفات حسنای خداوند متعال است یعنی بسیار احسان کننده و نعمت
دهنده، نه منّت گذار به معنائی که در اذهان عامّه است. البتّه منّت گذاشتن از
انسان بر دیگران زشت است ولی از خداوند زیبا است. خدا را نباید بر خود قیاس کنید.
منّت گذاشتن او و شمردن نعمتهای خود بر ما نیز لطف و عنایت است. بلکه منّت گذاشتن
و منّت را کشیدن از پدر و مادر نیز زشت نیست.

2-   
اینکه می‌گوئید
چرا من و شما حضرت علی علیه السّلام نشدیم مثل این است که بگوئید چرا سنگ گوهر نشد
و چرا زمین آفتاب نشد. اختلاف انسانها گرچه بظاهر در صفات عرضی است و در ذاتیّات
اختلافی ندارند ولی واقع امر چنین نیست بلکه هر انسانی واجد مزایا و خصوصیات ذاتی
است که در دیگران نیست. آنچه در اختیار ما است این است که در حدّ ظرفیت خود به
مقتضای عمل خویش تکامل یابیم یا در اثر بد عمل کردن تنزّل کنیم.

3-   
توسّل به پیامبر
صلّی الله علیه و آله و سلّم و ائمّه علیهم السّلام برای این است که آنها مقرّب
درگاه الهی‌اند و از این راه بهتر می‌توان به خدا نزدیک شد خداوند فرموده است: «یا
ایّها الّذین آمنوا اتقوا الله وابتغوا إلیه الوسیله»- ای گروه مؤمنان از خشم خدا
بر حذر باشید و برای رسیدن به او وسیله‌ای بجوئید. و در حدیث از رسول اکرم صلّی
الله علیه و آله و سلم وسیله به اهل بیت علیهم السّلام تفسیر شده است. و توسّل به
آنها تنها به این نیست که آنها را گرامی بداریم و در مناسبات از آنها یاد کنیم
گرچه این مهمّ است ولی توسّل واقعی این است که آنها را عملا ً الگوی خود قرار دهیم
و از آنچه اجتناب می‌کردند اجتناب کنیم و راهی را که پیمودند بپیمائیم.

4-   
مشکل اصلی همۀ ما
همان خداشناسی و معرفت است اگر در این زمینه به حد یقین رسیدیم دیگر برنامۀ عملی
مشخّص بجز آنچه دستور شرع است لازم نیست. دو رکعت نمازی که با یقین کامل خوانده
شود از سالها عبادت بی‌روح بهتر است و راه را نزدیکتر می‌کند. هرگز گمان نکنید که
در یقین به حدّ اعلا رسیده‌اید تنها پاسخ به چند سؤالی که در ذهن شما است یقین
بوجود نمی‌آورد پاسخ به این سؤالات و شبهه‌ها فقط برای طرد شیطان است که وسوسه می‌کند
ولی برای تحصیل یقین ریاضت و مجاهدت و مخالفت با هوای نفس لازم است.

5-   
این سخن که اسلام
در همه شئون زندگی انسان راه حل دارد دقیق نیست اسلام دین است نه مجمع علوم مورد
نیاز انسان، اگر شما توقّع داشته باشید که اسلام راه حل عملی مشکلات بهداشتی و
اقتصادی و نظامی و سیاسی و علمی ووو…. را بیان کرده یا در همه آنها اظهارنظر
کرده باشد در اشتباهید. اسلام یک دین است که انسان را با واقعیّت جهان آشنا می‌کند
انسان از جهان فقط ظاهر پدیده‌ها را می‌بیند «یعلمون ظاهرا ً من الحیاه الدّنیا» و
نمی‌داند که در پشت پردۀ غیب چه اسراری است گرچه به فطرت احساس می‌کند که در آنسوی
جهان خبری است و به عقل درک می‌کند که این جهان با این عظمت نمی‌تواند همین ظاهر
فناپذیر باشد ولی دقیقا ً نمی‌تواند غیب جهان را بشناسد. دین انسان را رهنمون می‌گردد
و او را با جان جهان آشنا می‌کند و از تنهائی غم‌انگیزی که از جهان طبیعت احساس می‌کند
رها می‌سازد و به او نور و ایمان می‌بخشد تا در تاریکیهای جهان مادّه سرگردان
نباشد.

6-   
آنچه در رساله‌های
علمیّه است حکم خدا است که از روی مدارک فقهی استفاده شده است و بدون عمل به آنها
هرگز نمی‌توان مطمئن بود که رضایت خداوند به دست آمده است.

7-   
عقل محدودۀ
ادراکی خاصّی دارد و چنین نیست که انسان با عقل خود بتواند همه حقایق را درک کند و
ما خود بالعیان می‌بینیم که بعضی از حقایق را نمی‌توانیم درک کنیم. و به هر حال
احکام شرع خواسته‌های خداوند است و هرگز نمی‌توان آنها را با مقیاس عقل بدست آورد
گرچه آن احکامی که فطرت انسان آنها را به طور قطع درک می‌کند به روشنی می‌داند که
آنها نیز خواستۀ خداوند است و این معنای آن جمله است که آنچه را عقل حکم می‌کند
شرع نیز حکم می‌کند و البتّه عکس این جمله کلیّت ندارد و این جمله حدیث نیست.

8-   
در لباس از نظر
احکام شرع محدودیّتی الزامی نیست بجز اینکه اسراف نباشد و این مسئله از نظر تناسب
با یک مسلمان وارسته و پیرو دین بستگی به نظر عرف دارد.

9-   
زن نباید همه بدن
و موهای خود را از نامحرم بپوشاند بجز قرص صورت و دستها تا مچ و بیش از آن مجاز
نیست و امّا نگاه کردن به همین مقدار در صورتی جایز است که بقصد شهرت و لذّت نباشد
و خوف فریفته شدن نیز نباشد. و امّا صحبت کردن زن اشکالی ندارد ولی نباید سخن و
صدای او به گونه‌ای باشد که تحریک شهوت کند.

10-                      
 این سخن که عشق مجازی راهی به سوی عشق حقیقی
یعنی عشق به خدا است از یاوه‌گوئیهای صوفیان است. تنها راه عشق خدا، شناخت خدا است
در حدّی که انسان لیاقت پیدا کند که آن جمال حقیقی را لمس و احساس کند آنگاه شیفته
خواهد شد.

* تهران- خواهر،
ش- ز

نصایح پدر و مادر
را تا جائی که خلاف شرع نیست گوش کنید و سخنان تند آنها را نیز بخاطر خدا تحمّل
کنید ولی اگر دستوری برخلاف شرع گفتند مانند بی‌اعتنائی به حجاب و امثال ان اعتنا
نکنید. در عین حال با آنها با احترام و تواضع برخورد نمائید.

* شهر بابک-
برادر، ع- حسینی

1-   
پاسور بازی حرام
است.

2-   
ریش را به احتیاط
واجب نباید تراشید ولی تراشیدن سبیل اشکال ندارد و کوتاه کردن آن مستحب است.

3-   
کتابهائی که موجب
فساد و محرّک گناه است را نباید خواند و نشر آنها گناه است.

4-   
اگر شک کنید که
وضو باطل شده یا نه لازم نیست وضو بگیرید.

5-   
اگر شک در جنابت
دارید غسل لازم نیست.

6-   
خواندن قرآن بدون
وضو اشکال ندارد اگر دست به خط آن بزنید ولی مستحب است با وضو باشید.

7-   
نماز را باید با
شرائط و طمأنینه و آرامش بخوانید و اگر تند خواندن موجب عدم رعایت شرایط باشد باطل
است.

* باختران-
برادر قدرت گراوندی

نوّاب اربعه
کسانی هستند که پس از غیبت ولی عصر عجل الله فرجه از سوی آن حضرت برای رسیدگی به
امور شیعیان به عنوان نماینده خاص و به ترتیب تعیین شدند: اوّل آنها عثمان بن سعید
عمری است و دوّم فرزند ایشان محمّد و سوّم حسین بن روح نوبختی و چهارم علی بن
محمّد سمری رضوان الله علیهم و پس از آنها غیبت کبری شروع شد که در آن دیگر
نمایندۀ خاصّی از سوی آن حضرت تعیین نشده است.

* رشت- خواهر، ف-
ر- د

1-   
گناه به اختیار
انسان نیست و دوری از آن نیز به اختیار او است. راهی بجز تصمیم جدّی و مراقبت نفس
و مواظبت اعمال ندارد. انسان باید خود را کنترل کند و با کمال دقّت اعمال و کردار
خویش را ذرّه‌بین قرار دهد و به خود خوشبین نباشد و مهار نفس را به دست گیرد. چه
بسیار است سخنانی که انسان به عنوان دلسوزی و خیرخواهی جامعه یا افراد خاصّی می‌گوید
ولی در باطن هدفش جاه‌طلبی و خودنمائی و تحقیر دیگران است انسان خود را در انگیزۀ
کارها فریب می‌دهد و لذا باید شدیدا ً مراقب اعمال و رفتار و انگیزه‌های خویش
باشد.

2-   
در مورد گناهان
گذشته توبه لازم است. توبه اظهار پشیمانی از عمل و درخواست عفو از خدا و تصمیم بر
ترک گناه و سعی در اصلاح خویش و پیش گرفتن راه صلاح و تقوی است البتّه در موارد
خاصّی فضای اعمال و گاهی کفّاره یا درخواست حلیّت از دیگران که حقوق آنها تضییع
شده است لازم است.

3-   
معیار تشخیص
ایمان و مرتبت آن تنها نزد خداوند است آن روز که همۀ اسرار نهانی انسانها بروز می‌کند
مؤمنین واقعی و حدود ایمان آنها مشخّص می‌شود.

4-   
در قضای نمازهای
فوت شده بهتر است ترتیب رعایت شود یعنی آنچه را قبلا ً فوت شده اوّل بخواند و
تدریجا ً نمازها را قضا کند و لازم نیست خود را به سختی بیاندازد.

5-   
عدم رعایت حجاب
نیز گناهی است که باید از آن توبه کرد و کفّاره‌ای ندارد.

* همدان- برادر
کمیل- م- الف

1-   
اشکال ندارد.

2-   
در غسل جنابت
لازم نیست قصد کند که متعلّق به چه روزی است و جنابت‌های متعدد یک غسل دارد.

3-   
اگر آن شخص را
نمی‌توانید بشناسید و پیدا کنید همان مقدار پول را از جانب او به فقیری صدقه
بدهید.

4-   
ما معتقدیم که راه
حل مشکلی جنسی جوانان فراهم آوردن امکانات ازدواج دائم برای همگان است و ازدواج
موقّت راه‌حلّی است موقّت برای حالتهای خاص و هرگز راه‌حل مشکل جامعه نیست بلکه
مشکل‌آفرین است.

* لارستان-
برادر، گ- ر- م- ر- ز- ج

نذر شما باطل است
و نباید آن عمل را انجام دهید.

* اراک- س- ق-
چشم‌انتظار

1-   
از نظر شرعی
ازدواج موقّت جایز است.

2-   
امام جماعت باید
بالغ باشد.

* اهواز- خواهر،
م- الف

در مورد ساعت
باید یک سال در جاهائی که احتمال می‌دهید صاحبش پیدا شود اعلام کنید و اگر پس از
یک سال صاحبش پیدا نشد می‌توانید برای خود بردارید و می‌توانید صدقه بدهید و می‌توانید
به امید یافتن صاحبش نگه دارید و در مورد کوپنها اگر علامتی ندارد که اعلام کنید
باید به ستاد بسیج اقتصادی برگردانید و حق ندارید با آنها روغن و امثال آن بخرید و
بفروشید.

* مشهد- برادر،
الف- ح/ 48/ 10

شما سالمید و هیچ
جای نگرانی از آن جهت نیست و دلیل آن حالت همان عمل است.

* شاهرود- برادر،
س- ک- م

از دفتر استفتاء
مرجعتان بپرسید.

* قم- برادر، ح-
ن- 2520- ج- ق

1-   
بهتر است آن دوست
را رها کنید.

2-   
ازدواج با دختری
که از شما بزرگتر است اشکال ندارد.

* تهران- برادر،
م- نوار- س

آن ازدواج حرام و
باطل است باید مانع آن شوید و آنها را متوجه سازید.

* کرج- برادر، ب-
ش

شما می‌توانید
طبق تقلید از آیه الله العظمی اراکی دامه ظله در مسألۀ بقا بر تقلید میّت، بر
تقلید حضرت امام قدس الله روحه باقی باشید و در تقلید و هر چیز دیگر، آوردن نیّت
به زبان لازم نیست.

* تبریز- برادر،
س- براری- تک

1-   
آزمایشی که
متوقّف بر استمناء است اگر ضرورت نداشته باشد جایز نیست.

2-   
ازدواج واجب نیست
مگر این که انسان بداند بدون آن بگناه نمی‌افتد.

3-   
همسر برادر محرم
نیست.

4-   
برداشتن پول
بدهکار بدون رضایت او جایز نیست و دزدی بحساب می‌آید و به جای طلب شما ملکتان نمی‌شود
باید او خود به شما بدهد مگر اینکه نتوانید از او حتّی با شکایت طلب خود را بگیرید
آنوقت از باب تقاص می‌توانید بردارید.

5-   
خجالت از پدر و
مادر عذر نیست و غسل ساقط نمی‌شود.

* نائین- خواهر-
ف، ر- ز

1-   
فضلۀ مارمولک نجس
نیست.

2-   
موی گربه نجس
نیست ولی در نماز نباید در بدن یا لباس باشد مانند هر جزء دیگری از حیوانات حرام
گوشت.

3-   
پولی را که نمی‌دانید
نذر کرده‌اید یا برای صدقه کنار گذاشته‌اید می‌توانید صدقه بدهید.

4-   
خرید و فروش کوپن
یا اجناس کوپنی و امثال آن بستگی به مقررّات دولت دارد اگر طبق مقررات دولت ممنوع
نباشد اشکال ندارد.

* شیراز- خواهر
یلدا

ازدواج کنید و از
او نترسید اگر ادّعایی کرد تکذیب کنید. مطمئن باشید هیچ مشکلی پیش نمی‌آید.

* بوشهر- برادر،
ح- ا- م

آنچه شنیده‌اید
صحیح است و این حالت طبیعی است.

* خواهر، ر- ط 88

پاسخ کلیّۀ سؤالهای
شما منفی است و حالتی که احساس می‌کنید موجب غسل نمی‌باشد.

* آذربایجان
شرقی- خواهر، ا- هـ- ی

منظور از سؤال
شما روشن نیست بهرحال برایشان بجز توبه و خویشتن داری از گناه چیزی نیست.

* کرج- برادر،
الف- ر- ع

1-   
قطع رحم نکنید هر
چند ارحام شما گناهکار باشند بلکه سعی در هدایت آنها داشته باشید.

2-   
پول را باید به
خود آن اداره برسانید.

* قم- برادر، م-
م 60- 50

از این گونه
ارتباط‌ها اجتناب کنید.

* کلاردشت-
برادر، غ- م- ش- 164

1-   
در مورد آن جریان
با پدر یا برادر بزرگتر مشورت کنید.

2-   
تلاش کنید و
مأیوس نشوید.

3-   
امتحان و درس عذر
مقبولی برای روزه خواری نیست و اگر کسی عمدا ً با این گونه عذرها روزه را بخورد
قضا و کفّاره بر او واجب است.

* جاجرود- برادر
ابوالفضل حسن

شما می‌توانید به
دادگاه شکایت کنید اگر وصیّت پدر شرعا ً ثابت نشود حق شما محفوظ خواهد ماند.

* خوزستان- برادر
عبدالله عبدالله‌پور

در انتخاب همسر
ایمان، اخلاق، نجابت و عفّت را حتما ً مورد توجه قرار دهید.

* بم- برادر، ان-
یو

تمام مواردی که
نوشته‌اید گناه است.

* تهران- برادر،
ع- هـ

حالتی که به طور
مستمر احساس می‌کنید غسل ندارد برای توضیح بیشتر آدرس بدهید.

* مسجد سلیمان-
خواهر، م- خ

ازدواج شما با او
به صلاح شما نیست ولی در رابطه با آن اتّفاقی که افتاده توضیح کافی نداده‌اید.

* برادران و
خواهران:

* روستای تازه‌آباد-
علی حقیقت‌طلب * اراک- مولود. ج * بهبهان- صفورا شیرانی * سنندج- شکرالله سعیدی *
تهران- مهدی زارع * شیراز- م. لاری * مشهد- علی اکبر حسینی * شیراز- معصومه بابائی
* مشهد- م. ر. ص.

آدرس کامل و دقیق
بدهید تا پاسخها ارسال شود.