خصوصیّات صبر=چ

هدايت در
قرآن

آيت الله
جوادي آملي

تفسیر سوره
رعد

خصوصیّات
صبر  آیة الله جوادی آملی

(و الذین
صبروا ابتغاء وجه ربّهم و أقاموا الصّلوة و أنفقوا ممّا رزقناهم سرّا و علانیة و
یدرؤن بالحسنة السّیئة، أولئک لهم عقبی الدّار *جنّات عدن یدخلونها ومن صلح من
آبائهم وازواجهم و ذریّاتهم والملائکة یدخلون علیهم من کلّ باب* سلامُ علیکم بما
صبرتم فنعم عقبی الدّار). ( سوره رعدـ آیه 22الی 24)

و آنان که
برای کسب رضایت پروردگارشان صبر کردن، نما زبه پا داشتند و از آنچه به آنها روزی
دادیم درپنهان و آشکارا، انفاق کردند ودرعوض بدیهای دیگران، خوبی کردند، سرانجام
منزلگاه نیکو برای آنها خواهد بود، که آن منزل بهشتهای عدن است که درآن بهشتها،
خود و زنان و فرزندان شایستۀ خود، داخل می شوند و فرشتگان برآنها از هر در وارد می
شوند و می گویند:سلام و درود برشما که صبر را پیشه خود قرار دادید تا عاقبت نیکو
منزلگاهی یافتید. دربحثهای گذشته، در رابطه با ویژگیهای اولوالباب که دراین آیات
ذکر شده، مطالبی را تقدیم عزیزان کردیم، و اکنون درادامۀ این ویژگیها و خصوصیّات،
مطالبی را در زمینۀ صبر بیان می کنیم:

بافت درونی
صبر از لحاظ مبدأ فاعلی

بافت درونی
صبر، این است که من الله است و لله، بالله است و لله یعنی باید انسان برای خدا صبر
کند، ضمن اینکه صبررا نعمتی از نعمتهای الهی دانسته و برای توفیق یافتن به آن
نعمت، باید از خدا استمداد طلبد. ما نه شعار مفوّضه را می پذیریم، که خیال می کنند
خداوند، انسان را کاملا آزاد قرار داده و در دنیا رها کرده است و هیچ حول و قوّتی
را از خدا نمی دانند بلکه شعارشان ( لا حول و لا قوّة بالله) است و نه شعار جبریّه
را قبول می کنیم که می گویند: لا حول و لا قوة الا لله)

که انسان هیچ
کاره است و هیچ اختیاری را ندارد، بلکه بر اساس مکتب امامت می گوئیم :(لا حول و لا
قوة الّابالله) درعین حال که انسان مسئول است ولی فیضش به وسیلۀ خدای سبحان است و
این می شود:(امر بین الأمرین).

پس صبر هم که
یک نعمت از نعمتهای خداوند است باید( بالله) باشد. درسورۀ نحل، آیه 127 می خوانیم
🙁 و اصبر و ما صبرک الا بالله) صبر کن و صبرت تنها با استمداد ازخدا باشد.اینطور
است که اگر کسی توفیق صبر پیدا کرد، بگوید: من خودم صبر کردم

این بافت
درونی صبر از لحاظ مبدأ فاعلی ازخدای سبحان است.

بافت درونی
صبر از لحاظ انگیزه و هدف

ما برای چه
کسی صبر کنیم؟ یک انسان صابر بردبار برای چه صبر می کند؟ آیا برای این صبر می کند،
که نامش درتاریخ بماند؟

یا مدّاحان
پس از او، مدحش کنند؟ خوشنام در بین دیگران باشد؟ قطعا هدف اینها نیست زیرا اینها
اهداف وهمی و خیالی است. انسان پس از مرگ همۀ این اهداف را پشت سر می گذارد و از
اینها هرگز لذّت نمی برد. اگر عکس شهیدی را چاپ کردند و تکثیرکردند و گرامی دانند،
ما خیال می کنیم که آن شهید یا هر میّت با ایمانی از اینها لذّت می برد. لذّت مردۀ
مؤمن به لقاء معصومین است نه به این پوستر چاپ کردن ها یا عکس تکثیر کردن ها، او
که رفته است، این آداب و سنن را به پشت سر گذاشته و لذتش به آن ثوابها و کارهای
خیر است که انجام داده نه به این کارهائی که ما پس از مرگش انجام می دهیم. این
کارها تنها برای تشویق زنده ها خوب و سودمند است. در سورۀ مدثّر که اوئل بعثت نازل
شده، خدای سبحان می فرماید:

( و لربّک
فاصبر) (سوره مدثرـ آیه 7) ـ انگیره صبرت او باشدـ یعنی بگذار این بردباری و صبرت
برای خدا و انگیزه اش الهی باشد. پس مبدأ غایتش و مبدأ فاعلیش خدا است. حال که
معلوم شد بافت درونی صبر بالله و لله است، می پردازیم به متعلقات صبر که درچه
جچیزی صبرکنیم؟

متعلقات صبر

در روایات
ما، صبر را به سه قسم تقسیم کرده اند. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم
میفرماید:(الصبر ثلاثة: صبرُ علی المصیبة و صبرُ علی الطاعة و صبرُ علی المعصیة).
( بحارـ ج 71ـ ص77)

اگر یک حادثه
تلخ و ناگواری برای شما رخ دهد، جزع نکنید، و اگرمورد امتحان قرار گرفتید و به یک
گناه گرفتار شدید،صبرکنید و تن به گناه ندهید و اگر مورد امتحان قرار گرفتید و
خدای سبحان شما را به یک امری تکلیف کرد، خود را وادار به آن کنید و صبرُ علی
الطاعة داشته باشید.تمام این موارد که مکرّرا در روایت های معصومین علیهم السلام
آمده است، درقرآن کریم نیز زیاد یافت می شود. قرآن قسمت مهم صبر را به انبیاء نسبت
می دهد، در برخورد با کفار و بیگانگان، هنگامی که انبیاء را می ستاید و اوصافشان
را میشمارد می فرماید: (کلّ من الصّابرین) (سوره انبیاـ آیه 85) همۀ آنها اینچنین
اند که در برابر رنجها و ناکامی ها، صابر و بردبار و با استقامتند، و دربارۀ
مؤمنین نیز می فرماید:( و لنبونّکم حتی یعلم المجاهدین منکم و الصابرین) (سوره
محمّد(ص) آیه 31)ـ ما شما را می آزمائیم تا مجاهدان و صابران شما مشخّص و معلوم
شوند. این آیه کریمه در مدینه نازل شده است. مسلمانان در مدینه از فیض عظیمی
برخوردار بودند زیرا تمام نمازهای یومیه را در مسجد می خواندند و با جماعت آن هم
پشت سر عظیمترین امام روی زمین، یعنی شخص حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلّم،
نمازها را بجای می آوردند و همواره در محضر آن بزرگوار بودند و فکر می کردند که به
بهترین فیض رسیده اند. در این قسمت از زندگی حضرت حضرت در مدینه، این آیات نازل شد
که به مسلمانان بفهماند که در این حدّ از ایمان به سر بردن، انسان را به بهشت نمی
برد .در آیۀ دیگری چنین می فرماید:

( ام حسنم ان
تدخلوا الجنّة و لمایانکم مثل الذین حلوا من قبلکم،مسّتهم البأساء و الضّراء
)(سوره بقره ـ آیه 214).

درد و
گرفتاری و رنج و مشکلات جهاد و دفاع و نبرد را دیگران طی کردند، شما باید به آن
اوضاع برسید تا اهل بهشت شوید. فکر نکنید که همین نماز در مسجد خواندن به تنهائی
شما را به بهشت می برد. آری! ما حتما شما را می آزمائیم تا اینکه معلوم شود آنکه
مجاهد فی سبیل الله است کیست؟ و آنکه صابر لله است کیست؟

در این آیه
به دو قسم از اقسام سه گانه صبر اشاره کرده زیرا انسان رزمنده وقتی به جبهه می رود
و درجبهه شرکت می کند،

صبر علی
الطاعه دارد و وقتی آسیب می بیند، صبر عند المصیبه دارد. پس این انسان جهاد کار هم
نخست حاضر است رنج این طاعت را تحمل کند و سپس پیامدهای آن را نیز به جان و دل می
خرد. در جریان حضرت ابراهیم سلام الله علیه دو صبر برای آن حضرت و یک صبر برای
اسماعیل علیه السّلام مطرح می فرماید:

(فلّما بلغ
معه السّعی قال یا بنيّ انّي أری فی المنام أني أذبحک فانظر ماذا تری ) (سوره
صافات ـ آیه 102) هنگامی که در حال سعی با او بود به او فرمود:فرزندم! در عالم
رؤیا به من وحی شده است که تو را ذبح کنم، نظر تو چیست؟ من آمادگی خود را اعلام
کردم. هم صبر علی الطاعه دارم و هم صبر عند المصیبه، هرچند برای من خیلی دشوار است
که با دست خودم، فرزندم را قربانی کنم ولی امر، امر خدا است و من خود را بر این
امر وا می دارم.این صبر علی الطاعه است. و بعد از ذبح تو،

فراق تو را
هم برای خدا تحمّل می کنم. این هم صبر عند المصیبه است. تو چه می کنی؟

اسماعیل در
پاسخ می گوید:( یا ابت افعل ما تؤمر سنجدني ان شاء الله من الصابرین ) ای پدر، به
آنچه امر می شوی، انجام ده که به خواست خدا مرا از صابران خواهی دید. یعنی من صابر
علی الطاعه هستم . در اینجا بیش از یک صبر مطرح نیست، زیرا پس از امتثال امر، اسماعیل
نمی ماند که صبر عند المصیبه نیز داشته باشد و رنجی را تحمل کند.

صبر عند
المصیبه در قرآن

موضوع صبر
عند المصیبه را در سوره مبارکه بقره مبسوطا بیان فرموده است. د رآیه 153 به بعد می
فرماید:( یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلاة ان الله مع الصابرین) ـ ای
مؤمنان ! با صبر و نماز استعانت و کمک بگیرید زیرا خداوند با صابران است .

شما اگر صبر
کردید، از آن معیّت خاصّه بهره می برید. آنگاه صبر علی الطاعه و صبر عند المصیبة
هر دو تبیین می شوند: ( و لا تقولوا لمن یقتل في سبیل الله  اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون ) ـ نگوئید به
آن کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگان اند بلکه زنده اند ولی شما نمی فهمید.

(و لنبونکم
بشی ء من الخوفو الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثمرات و بشّر الصابرین) و ما
شما را حتما آزمایش می کنیم به چیزی از ترس، گرسنگی و نقص در اموال و جانها و روزی
ها و تو ای پیامبر ما به صابران و بردباران بشارت ده. صابرین کیانند؟ صابر کسی است
که قبل از وقوع حادثه، خود را بر طاعت وا بدارد و هنگام مصیبت هم جزع نکند( الذین
اذا اصابتهم مصیبة قالوا الله وانا الیه راجعون) ـ آنانکه هنگامی مصبیتی به آنها
رسید و حادثه ای برای آنها رخ داد گفتند: از خدائیم و به سوی او باز میگردیم.
اولاـ ما چیزی از خود مایه نگذاشته ایم زیرا هرچه داریم مال او است. ثانیا: ما از
یک قفس پرواز کردیم و از یک عالم پست رها شدیم و به جای بهتر رسیدیم . اینکه دیگر
درد نیست بلکه شکر دارد. لذا در کنار صبر، مسئله شکر هم مطرح است:( ان فی ذلک
لأیات لکل صبار شکور) (سوره ابراهیم ـ آیه 5) آنها که از اهل معنای اند، شکر می
کند زیرا مشکلی نیست برای اینکه از آن طرف( احیاء عند ربهم یرزقون) و از این طرف
هم فرمود:( اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئک هم المهتدون) (بقره ـ 157)
در ودها و رحمت الهی بر آنان باد و همانا آنها هدایت شدگان اند. با این تأکیدهای
فراوان، آوردن ضمیر فصل، نشانۀ حصر است. معلوم می شود اینها مصداق کامل مُهتدی
هستند. نفرمود مهدیون هستند بلکه آنها را مهتدون نامید. اهتداء با هدایت همان فرقی
را دارند که اقتار با قدرت دارد. آن قدرت کامله را ( اقتدار ) وآن هدایت نامه را (
اهتداء ) مینامند. پس اینها مهتدی هستند یعنی خوب هدایت شده اند. آنگاه بر اینان
صلوات می فرستد.

صلوات الهی

اگر خدای
سبحان می فرماید که بر مؤمنین صلوات می فرستیم مواضعش را هم مشخص کرده است که کجا
صلوات می فرستد. اگر د رسوره احزاب ـ آیه 43، می فرماید:( هوالذی یصلی علیکم و
ملائکته) خدا و فرشتگانش بر شما صلوات می فرستند، از طرفی توضیخ داده است که چه
شرطی لازم است تا انسان استحقاق دریافت صلوات خدا را داشته باشد. چه اوصافی لازم
است تا انسان استحقاق دریافت صلوات فرشتگان را داشته باشد؟ ( اولئک علیهم صلوات من
ربهم) ـ این مصیبت دیده ای که لله صبر کند، استحقاق دریافت صلوات الهی را دارد.
این بازماندۀ صابر که صبر عند المصیبة دارد به این مقام می رسد. وقتی در مجلس
مناظره ای از مرحوم علامۀ طباطبائی سئوال کردند که : چرا شما بر آل پیامبر صلوات
می فرستید:

فرمود: اینها
مصیبت دیدگان صبابرند. رنجهائی که بر اهل بیت تحمیل شده بر کسی تحمیل نشده است و
اینها بر تمام آن رنجها و مصیبت ها صبر کردندو خدا فرموده است که اگر کسی برای
رضای من صبر کند و مصیبت را تحمل کند، صلوات الهی بر او باد و لذا ما هم بر اهل
بیت عصمت و طهارت، صلوات می فرستیم.

صابرین
کیانند؟

صابرین کسانی
هستند که منطقشان این است:(انا لله و انا الیه راجعون)، این منطق، توحید و معاد را
دربر می گیرد. صابر کسی است که در تمام شرائط، این منطقش با شد. در حین آمدن تیر
منطقش این است و در پتشت جبهه منطقش این است . در شدت جنگ و در حال خطر تو حتی در
زیر آوار که بیرون می آید منطقش ( انا لله و انا الیه راجعون) است. ( و الصابرین
فی البأساء و الضراء و حین الیأس) (سوره بقره آیه 177) ـ در کارزار و سختی ها و
هنگام رنج و مصیبت، صبر می کنند. یک وقت انسان درزمان انقلاب صبر می کند و یک وقت
در زمان جنگ صبر می کند و یک وقت است که درخط مقدم جبهه و هنگام آمدن تیر صبر می
کند. صابر کسی است که در تمام شرائط  منطقش
( انا لله و انا الیه راجعون ) است. اگر انسان به این مقام رسید(که خیلی دشوار
است) آن وقت صبری پیدا می کند که درباره اش حضرت می فرماید:( الصبر من الایمان
بمنزلة الرأس من الجسد) ( کافی ـ ج 2ـ ص 87) نسبت صبر به ایمان مانند نسبت سر به
بدن است.یعنی ارتباط صبر با ایمان، ارتباطی ناگسستنی و پیوندی دائمی است.

صبر جمیل

البته معنای
صبر جمیل این نیست که انسان ساکت باشد، بلکه ضمن بیان حقایق، بر پیامدهای آن صبر
میکند و از دل معتقد است که ( انا لله و انا الیه راجعون). در سوره مبارک یوسف،
وقتی جریان حضرت یعقوب سلام الله علیه را مطرح میکند. می فرماید:: وقتی برادران
یوسف،او را بردند و نیاوردند گفت: ( بل سؤلت لکم انفسکم امرأ فصبرُ جمیلُ ) (سوره
یوسف ـ آیه 18) و وقتی آن برادر دیگر را بردند و او را هم با آن وضع نیاوردندـ باز
همین جمله را گفت: ( بل سؤلت لکم انفسکم امرأ فصبرُ جمیلُ )

سوره یوسف ـ
آیه 83) این صبر جمیل گفتن یعنی ( انا لله و انا الیه راجعون) را از دل معتقد
بودن. صبر جمیل معنایش این نیست که انسان ساکت باشد. منطق صابر این است که
بگوید:(انا لله و انا الیه راجعون) .این صر جمیل است. در این دو جریان سوره یوسف
که حضرت یعقوب(فصبرُِ جمیلُ) میگوید، ازخداوند نیز دراین صبر جمیل، استعانت و یاری
می طلبد ( والله المستعان علی ما تصفون) . یعقوب می گوید: من صبر میکنم و خدا
مستعان است ولا غیر، من این نردبان بلند را در تمام حوادث با خود دارم و خداوند
خود وعده داده است که اگر صبر کردید، این استعانت شما، با اعانت ما همراه خواهد
بود و ما معین و یاورتان خواهیم بود. ما معین صاب انیم، شما هم که نردبان صر را به
همراه داردی( ولله المستعان علی ما تصفون).