امام راحل سلام الله علیها و فقه سنتی

امام راحل
سلام الله علیها و فقه سنتی

قسمت جهارم

ـ صحیفۀ
جامعه که همان کتاب علی ( ع) است به تواتر ثابت است. این صحیفۀ شریفه وقتی که طبق
معمول آن روزگار پیچیده می شد ضخامت ران شتر نر بوده.

ـ استعباد
گنجیدن احکام بی شمار در صحیفۀ محدود الحجم با توضیحی که در( علّم رسول الله صلی
الله علیه و آله علیّا …) دادیم منتفی میگردد.

ـ کشف
الظّنون و جفر و جامعه د رقبول و لا یتعهدی امام رضا علیه السلام.

ـ ترجمۀ قبول
و لا یتعهدی مزبور از کشف الغمّه اربلی ( ره) و جفر و جامعه درشرح مواقف میرسید
شریف جرجانی کلام مولا حسن چلپی .

ـ ابن خلدون
و کتاب جفر منسوب به امام صادق علیه السّلام و اشاره به قضیّه شهادت یحیی بن زید
شهید جوزجان.

ـ تمثیل جفر
از حیث گنجیدن کثیر در حجم محدود، به مرأت المنّجم در کلام ابی العلاء المعرّیو

گفتیم که
انتفاح ابواب بی شمار علوم از باب واحد حتّی درعلوم اکتسابی که محور آنها قواعد
اندیشه و استدلال است، امری است که دلیل بر امکان آن، وقوع آن است و نمونه هائی از
این باب بیان گردید، و امّا باب علوم الهامی و لدنّی که بیرون از چارچوب قواعد فکر
و استدلال، صرفا از باب موهبت و عطیّه الهی است مانند:( علّم علیّا بابا یفتح له
الف باب…) امرش واضح و روشن است.

صحیفۀ جامعه

کتاب علی ع
که رسول الله صلی الله علیه و آله آنرا املاء فرموده و امیرالمؤنین (ع) با دستخط
خویش آنرا را به تحریر درآوردند و درآن همۀ احکام مورد نیاز مردم حتی (ارش الخدش
)آمده است، در روایات متواتره از ائمه اطهار علیهم السلام جامعه نامیده شده است و
از آن جمله، صحیح ابو بصیر بوده که از اصول کافی نقل کردیم و در آن آمده بود که
امام صادق علیه السلام به ابو بصیر فرمودند:( یا ابا محمّد و انّ عندنا الجامعه و
ما یدیهم ما الجامعه؟) ابوبصیر پرسید جامعه چیست؟ فرمودند: صحیفه ای که طول آنها
هفتاد ذراع به ذراع رسول الله صلی الله علیه و آله است به زبان مبارک خویش آن را
بر امیر المؤمنین املاء فرمودند و امیرالمؤمنین املاء فرمودند و امیرالمؤنین علیه
السلام به خطّ مبارک خویش مرقوم نمودند، و درآن همۀ احکام حتّی دیه خراش بر بدن
بلکه فشار بر بدن آمده است.

مدلول و
معنای این خبر شریف در روایات کثیره ای درحدّ تواتر است بلکه در حدّ تواتر لفظی
است و کافی است که به کافی شریف امام المحدّثین کلینی( ره) و کتاب بصائر الدّرجات
ثقه جلیل القدر  صفار قمی (ره) مراجعه شود
و در بعضی از روایت علاوه بر بیان طول آن که هفتاد ذراع است از ضخامت آن نیز نام
برده شده چنانکه در صحیحه ابی عبیده آمده است که از امام صادق علیه  السلام از جامعۀ سئوال شد، فرمودند:( تلک صحیفة
طولها سبعون ذراعا فی عرض الأدیم مثل فخذ الفالج، فیها کلّ مایحتاج النّاس الیه، و
لیس من قضیّه الّا و هی فیها حتی ارش الخدش ) (اصول کافی ـ ج 1ص 241)

ـ جامعه
صحیفه ای است به درازای هفتاد ارش در چرم دبّاغی شده ای است که ضخامت آن مانند
ضخامت ران شتر نراست و درآن همۀ احکام مورد نیاز مردم است، و هیچ قضیّه ای نیست
مگر درآن آمده حتّی دیه خراش بر بدن .شایان توجه است که صحیفه در آن روگار، قفرطاس
و کاغذ بسیار طولانی بوده که بر یک طرف آن می نوشتند، سپس آن را می پیچیدند و لوله
و طومار می کردند و درمحفظۀ چرمی و مانند آن می نهادند، چنانکه قبالیجات و اسناد
را در مقارب زمان ما طومار می نمودند و در محفظه های فلزی و چوبی استوانه ای شکل
قرار می دادند و نمونه هائی از آنها نیز دربعضی از خانه های اشراف هم اکنون موجود
است و ظاهر مراد از صحیفه جامعه به در آزای 70ارش درچرم دبّاغی شده همین است که
وقتی پیچیده می شد و در ظرف و محفظۀ چرمی قرار می گرفت به ضخامت و کلفتی ران شتر
نر موصوف بوده است و الله تعالی اعلم. بلی جای سئوال است که صحیفه موصوف را اگر در
قطع کتابهای عصر حاضر درآوریم به طور یقین از دویست صفحه تجاوز نخواهد کرد و در
حدود نصف کتاب شرح اربعین حضرت امام قدّس سره میشود، و با این قطع  و قطرچگونه حاوی همۀ احکام مورد نیاز مردم حتّی
ارش الخدش است؟ قابل تذکر اینکه ضروری مذهب شیعه است که علوم ائمه اهل البیت علیهم
السلام از مواهب الهی و با ارتباط حقیقی که بین ارواح علویّه آنان با مبادی عالیه
است به آنان افاضه می شود چنانکه در خیر ابوبصیر گذشت اگر چه تفصیل آن را نمی
دانیم ولی می دانیم که واسطه در این علوم لدنّی، رسول الله صلی الله علیه و آله
است و به عبارتی : علوم آنان منحصر در سماع و نقل و تعلیم و تعلیم متعارف نیست،
زیرا اگر منحصر در این امر می بود، فرقی بین آنها و دیگران وجود نداشت و امتیازی
برای آنان د رعلوم بر دیگران متصور نمی شد، در صورتی که این همه روایات کثیره صریح
د رامتیازات مخصوصۀ به آنها است. همانطور که در توضیح:( علّم رسول الله صلی الله
علیه و آله علیا…) انفتاح ابواب بی شمار از باب واحد، بیان کردیم در رفع این
استبعاد نیز بیان، همان بیان است به این تقریب که کتابهای جامعه و جفر و مصحف
فاطمه علیها السلام بر علوم لدنّی، و اصول و قواعدی موهوبی مشتمل می باشند که سایر
مردم استعداد درک آن اصول و قواعد را ندارند و طبعا و به طریق اولی از تفریح مسائل
بر آنها نیز محروم اند، و ادراک آن قواعد و اصول، و تقریع فروع بر آنها در اطوار
مختلف و طبق مقتضیات زمان و مکان، از مختصّات عترت رسول الله صلی الله علیه و آله
و هل بیت طاهرین او علیهم السلام است. حاجی خلیفه در کتاب ( کشف الطّنون) تحت
عنوان ( علم الجفر و الجامعة) بیانی دارند که مقام، مقتضی نقل آن است و خلاصۀ
ترجمّۀ آن چنین است:

( جفر، عبارت
است از لوح قضا که همان عقل کل است، و جامعه لوح قدرکه همان نفس کل است و طایفه ای
ادّعا دارند که امام  علی بن ابی طالب رضی
الله تعالی عنه حروف بیست و هشتگانه را بر طریق بسط اعظم، در جلد جفر( بزغالۀ چهار
ماه) وضع فرمودند که به طرق مخصوص و شروط معیّن، از آنها الفاظ مخصوصی استخراج می
گردد و به وسیلۀ این الفاظ مستخرجه، آنچه در لوح فضا و قدر است، استخراج می شود و
این علمی است که در اهل بیت آن حضرت به نحو توارث مانده است و منسوبین به آن
بزرگوار از آن بهره ورند و کاملین از مشایخ از آنها اخذ می کنند و در کتمان آن،
نهایت کوشش را دارند و می گویند که بر حقیقت کتاب جفر کسی واقف نمی شوند مگر حضرت
مهدی علیه السّلام که خروج آن در آخر الزمان مورد انتظار است، و این مطلب در کتب
پیمبران سلف آمده چنانکه از عیسی علیه السلام نقل شده است. و در تاریخ آمده :
هنگامی که مأمون،؛ خلافت بعد از خویش را به علی بن موس الرضا واگذار نمود و این
ولایتعهدی را به کتابت درآوردند، امام رضا در آخر آن کتاب مرقوم داشتند؛ ( بلی،
الا آنکه جفر و جامعه دلالت دارند بر اینکه این ولایتعهدی نافرجام است) و همینطور
هم شد، زیرا مأمون از بنی هاشم احساس آشوب و فتنه کرد، و از این رو آن جناب را
مسوم کرده و شهیدش ساخت. و ابن طلح ( صاحب کتاب جفر جامع و نور لامع) می گوید: جفر
و جامعه دو کتاب جلیلی هستند که یکی از آن دو کتاب را امام علی بن ابی طالب، هنگام
ایراد خطبه روی منبر در کوفه نام برد و دیگری کتابی بوده که رسول الله صلی الله
تعالی علیه و سلم به طریق راز با وی

گفتگو
فرمودند وامرکردند که آن را تدوین نمایند و علی رضی الله عنه آن را با حروف متفرقه
د رجفر مرقوم نمودند …) ( کشف الظنون ـ ج 1 ص 591) مرحوم علامۀ محقّق ابی الحسن
علی بن عیسی اربلی علیه الرحمه در کتاب کشف الغمّه راجع به وثیقه و سند ولایتعهدی
امام رضا علیه آلاف اللتحیة و الثناء که به خطّ مأمون بوده و بر ظهر آن امام رضا
علیه السلام با دستخط مبارک خویش مرقوم فرموده و اشاره کرده بودند که جفر و جامعه
بر ضدّ مکتوب و لایتعهدی دلالت دارند، چنانکه حاجی خلیفه صاحب کشف الطّنون اشاره
داشت، بیان مفصلی دارند و عین سند ولایتعهدی را با آنچه امام رضا علیه السلام د
رظهر آن مرقوم داشته و امضاء مراء و علماء که شهود قضیه بودند، کاملا نقل کرده اند
که ترجمۀ اجمالی آن را ذیلا ملاحظه می کنید. (در سال ششصد و هفتاد یکی از متولیّان
آستان مشهد الرضا علیه السلام به دیار ما آمد و با وی مکتوب ولایتعهدی امام رضا
علیه السلام به خط مأمون و بر ظهر آن دستخط مبارک امام رضا علیه السلام بوده است،
مواضع قلم آن بزرگوار را بوسیدم و چنین توفیقی را از منّت و انعام الهی به حساب
آوردم و آن را حرفا فحرفا در این کتاب کشف الغمّه نقل کردم و آنچه که به خط مأمون
است( متن نامه و لایتعهدی را تماما نقل می کند، د رخاتمۀ آن آمده ) ؛ و کتب بیده
یوم الاثنین بسبع خلون من شهر رمضان سنة احدی و مأتین و آنچه که در ظهر آن به خطّ
امام رضا علیه السلام است( متن دستخطّ مبارک امام رضا علیه السلام را نیز تماما
نقل می کند و در آن آمده ) : من علی بن موسی الرضا بن جعفر می گویم :امیر المؤمنین
ـ یعنی مأمون ـ از حقّ ما آنچه را که دیگران جاهل بدان بودند، شناخت، و لایتعهدی و
امارت کبرای بر امّت را به من تفویض نمودند که اگر بعد از ایشان باقی بودم زمام
امر امت را عهده دار باشم و حال آنکه جفر و جامعه بر ضدّ آن دلالت دارند ( و ما
ادری ما یفعل بی ولابکم ان الحکم الّا لله یقضی بالحث و هو خیر الفاصلین). ولی
امثال امر امیر المؤمنین نمودم و خشنودی او را برگزیدم و الله یعصمنی و اباه و
خدای تعالی را بر خویشتن گواه گرفتم و کفی بالله شهیدا و با خطّ خودم این سطور را
در محضر امیر المؤمنین نگاشتم، و فضل بن سهل و سهل بن فضل و یحیی بن اکثم و
…حاضر و شاهد بودند و این امر درماه رمضان سنه احدی و مأنین واقع شده) ( کشف
الغمه ـ ج 3ـ ص 123ـ 128مطبوع د رمطبعۀ علمیه قم سال 1381ه ـ ق) قاضی عضد ایجی در
مواقف به مناسبتی از جفر و جامعه نام می برد، شارح موقف جناب سید شریف جرجانی در
شرح آن می گوید:( جفر و جامعه دو کتابی هستند از علی رضی الله تعالی عنه که در آن
دو کتاب به طریقۀ علم حروف همۀ حوادثی که تا انقراض عالم پدید می آید ذکر فرموده
اند  و ائمّه معروف از اولاد آن حضرت با آ
ن دو کتاب آشنا بودند و طبق آنها حکم مینمودند، و در کتاب قبول ولایتعهدی علی بن
موسی رضی الله عنهما آمده که به مأمون خطاب کرده فرموده اند: ( شما از حقوق ما
آنچخه را که آباء تو نشناختند، شناختید، و ولایتعهدی را از شما پذیرفتم ولی جفر و
جامعه دلالت دارند که این امر نافرجام است) و درحاشیۀ آن مولا حسن چلپی می گوید
همین طور هم شد و حکایت مسموم کردن امام علیه السّلام را آورده است) ( شرح مواقف ـ
ج 2 ص 190دار الطبائة العامره) . در مقدمۀ ابن خلدون به ترجمۀ آقای محمد پروین
گنابادی فصلی آمده که از آن فصل، آنچه مرتبط به مسئله ما نحن فیه است مختصرا نقل
می کنیم : (باید دانست که همّت گماشتن و توجّه به دانستن فرجام کارها و آگاهی ا
زپیش آمدهائی که در آینده برای هر کسی روی خواهد داد از قبیل چگونگی زندگی و مرگ
یا نیکی و بدی، از خصوصیّات روحی نوع بشر است به ویژه مردم شیفته آننند که از پیش
آمدها و حوادث عمومی آینده آگاه شوند مانند :شناختن مدّتی که ا زعمر جهان باقی
مانده است با پی بردن به نیرومندی یا مدّت بقاء دولتها،که می توان گفت خبر یافتن
از اینگونه امور جبلّی بشر است… و چه بسا که بعضی از این پیش گوئیها را از ظواهر
اخبار منقول و تأویلات احتمالی اقتباس میکردند. و برای جعفر صادق علیه السّلام
وامثال او از خاندان پیمبر(ص) پیش گوئیهای بسیار روی داده است که مستند نقل
کنندگان، کشف ایشان به سبب امر ولایت بوده است، و هرگاه نظائر آن از یاران و اعقاب
آنان که درشمار اولیاء نیستند انکار ناپذیر باشد، پس ایشان

(خاندان
رسول)شایسته ترین مردم برای اینگونه مراتب شریف و کرامات موهوب هستند… و گاهی
دربارۀ پیش گوئیها به کتاب جفر استناد میکنند، باید دانست که اصل کتاب این است که
هارون بن سعید عجلی سرور فرقۀ زیدیه کتابی داشت که آن را از جعفر صادق علیه
السّلام روایت می کرد و درآن کتاب معرفت وقایعی که به طور کلّی برای خاندان پیامبر
و به خصوص برای بعضی از شخصیتهای آن خاندان روی خواهد داد مندرج بود و این گونه
پیش گوئیها از جعفر صادق علیه السّلام و دیگر مردان بزرگ آن خاندان به طریق کرامت
و کشف که مخصوص این گونه اولیاء است پدید آمده است. کتاب مزبور در نزد جعفر بود و
آن را روی پوست گوساله ای نوشته بودند و هارون عجلی مطلب آن را از  وی روایت می کرد و د رنسخه ای می نوشت و آن را
به نام پوستی که برآن نوشته شده بود میخواندند، زیرا جفر در لغت به معنی خرد است(
بزغاله چهار ماهه) ولی رفته رفته این نام برآن کتاب اطلاق شد. و اگر استناد آن
کتاب به جعفر صادق علیه السّلام درست باشد بی شک بهترین مستند خواهد بود خواه به
خود او یا به مردان بزرگ خویشاوندانش نسبت داده شود، چه آنان از خداوندان کرامت
اند و به صحّت پیوسته است که او (جعفر صادق) برخی از خویشاوندان خویش را از پیش از
وقایعی که درآینده برای آنان روی خواهد داد بر حذر می داشت و پیش گوئیهای وی یه
صحّت می پیوست . او یحیی فرزند زید را که پسر عمویش بوده از مهلکه ای که بدان دچار
شد برحذر داشت ولی پسر عمّش از گفته وی سر پیچی کرد و دست به انقلاب زد و سرانجام
در جوزجان کشته شد چنانکه آن قضیه معروف است)(ترجمۀ مقدمۀ ابن خلدون ـ ج 1 ص 465ـ
653). حاصل آنکه وجود کتابهای جفر و جامعه و همچنین مصحف فاطمه علیهما السّلام در
نزد آل البیت علیهم السّلام از واضحات وانکار ناپذیر است و در کتاب علی علیه
السّلام که همان صحیفۀ جامعه است همۀ احکام مورد نیاز مردم موجود است و این کتاب
را بسیاری از اصحاب ائمه آل البیت و کثیری از اعلام اهل سنّت دیده اند و دراصول
احادیث شیعه روایات بسیاری در ارتباط با احکام مختلف فقهی از آن نقل شده و در صحاح
اهل سنّت نیز روایاتی از آن کتاب مذکور است که به قدر مجال عرضه می شود، و به آنچه
که در توضیح 🙁 علّم رسول الله صلّی الله علیه و آله علیّا …) گفتیم، استبعاد
وجود احکام بی شمار در کتاب محدود الحجم منتفی می شود، و در این رابطه، ابوالعلاء
معزّی چه عالی میگوید: لقد عجموا لاهل البیت لقا    أناهم علمهم فی مسک جفر

و مرأت
المنجم وهی صغری       ارنه کلّ عامرة و
فقر

( کتاب لزوم
ما لایلزم لابی العلاء المعرّی ـ ص 322المطبوع بمطبعة الجمالیه بمصر)