مبانی رهبری در اسلام

مبانی رهبری
در اسلام 

قسمت دهم

حجّة الاسلام
والمسلمین محمدی ری شهری

ادامه بحث
دربارۀجایگاه امامت و رهبری از نظر احادیث اسلامی:

کلید مبانی
اسلام

این تعبیر
لطیف، ازامام باقر علیه السلام در تبیین اهمیت جایگاه رهبری در اسلام است. یکی از
اصحاب امام به نام زُراره از آن حضرت روایت کرده که در تشریح مبانی اسلام چنین
فرمود: ( بُنیّ الأسلام علی خمسة أشیاء :علی الصّلاة و الزّکاة و الحجّ و الصّوم و
الولایة ). اسلام بر پنج مبنا استوا راست:نماز، زکات، حج، روزه و رهبری. زراره می
گوید:عرض کردم:کدام یک از این مبانی برتر و از اهمیّت بیشتری برخوردار است؟فرمود:
( الولایة أفضل، لأنّها مفتاحهنّ و الوالی هو الدّلیل علیهنّ). [1]

رهبری برتر
است،زیرا کلید سایر مبانی امت و رهبر راهنمای آنها است. از دیدگاه امام باقر علیه
السلام نه تنها امامت و رهبری در اسلام یک اصل و پایه است بلکه یک مبنای حسّاس و
کلیدی است که در تحقق هویت واقعی سایر اصول اسلامی نقش اساسی و تعیین کننده دارد.
بدون رهبری امام حق، نماز، زکات، حجّ و روزه نمیتوانند فلسفۀ واقعی خود را پیدا
کنند. برمبنای ولایت اولیاء الهی است که نماز می تواند واقعا ذکر [2]
خدا باشد و آنچه با ذکر خدا درتضاد است را نفی کند[3]
کسی که طوق بندگی طاغوت را به گردن دارد چگونه می تواند صادقانه بگوید:( إیّاک
نعبدُ و ایاک نستعین)؟! و جامعه ای که گرفتار انواع مفاسد و انحرافات و کژیهای
ناشی از امّ الفساد امامت ائمّه جور است و هیج تلاشی برای برخورد با این ریشۀ فساد
نمی کند چگونه می تواند در نیایش ( اهدنا الصراط المستقیم)، جدی باشد؟! و نیز
برمبنای ولایت است که مالیاتهای اسلامی د رجهت مصارف واقعی قرار می گیرند. و حج به
عنوان بزرگترین کنگرۀ جهانی اسلام نقش خود را درایجاد رابطه میان امت و امام ایفا
میکند.[4]
و روزه محیط جان و جامعه انسان را مصفّا و پاکیزه می نماید[5].
بنابراین ولایت، کلید و والی، کلید دار مبانی اسلامی است.

فلسفۀ آفرینش
انسان!

این عنوان را
برای تبیین جایگاه امامت د راسلام می توان ا زسخنی که امام حسین علیه السلام برا ی
اصحاب خود د راین زمینه فرموده استفاده کرد: سلمة بن عطا از امام صادق علیه السلام
روایت کرده که حسین بن علی علیهما السلام به دیدار اصحاب آمد و فرمود: (
أیّهاالنّاس انّ الله عزّوجلّ ذکرُهُ ما خلق العباد الّا لیعرفوهُ، فإذا عرفوهُ
عبدُوهُ، فإذا عبدُوهُ إستعنوا بعبادته عن عبادة ماسواه) . این مردم ! خداوند
عزّوجل بندگان را نیافرید مگربرای اینکه او را بشناسند، وقتی او را شناختند، می
پرستند و با پرستش او از بندگی غیر او بی نیاز می گردند.

یکی از حضّار
پرسید :مقصود شما از معرفت خدا که فلسفۀ آفرینش انسان است چیست ؟ امام
فرمود:(معرفة اهل کُلّ زمان امامهُم الذّی یحبّ علیهم طاعتهة ).[6]

مقصود این
است که مردم هر عصرباید امام خود که طاعتش بر آنها واجب است را بشناسد! امام علیه
السلام د راین سخن ابتدا تأکید می کند که ( فلسفه آفرینش انسان چیزی جز معرفت
خداوند متعال نیست زیرا در پرتو این معرفت است که انسان می  تواند از زنجیر انواع بردگیها رها شود و به
آزادی واقعی برسد وهمۀ نیازهای مادی و معنوی خود را با پرستش الله تأمین نماید)

در این سخن
گنجینه هایی از مقارف اسلامی نهفته است که اکنون مجال شرح آن نیست ولی د رپایان
سخن در پاسخ سائل که می پرسد مقصود ازمعرفت خدا که فلسفۀ آفرینش انسان است چیست؟
امام نکتۀ بسیار مهمی را مطرح می کند که بیانگر جایگاه امامت و نقش حسّاس امام و
رهبر در جامعه است. امام علیه السلام با صراحت تمام می فرماید:( مقصود از معرفت
خدا این است که مردم هر عصر امام خود که اطاعتش بر آنها واجب است را بشناسد) و به
تعبیر دیگر که حاصل جمع بندی صدر و ذیل کلام امام است، فلسفۀ آفرینش انسان این است
که مردم هر زمان با امام و رهبری که خداوند اطاعتش ار واجب کرده آشنا شوند! از این
جمع بندی چند مطلب قابل استفاده است:

1ـدرهبر عصر
از اعصار تاریخ خداوند متعال فردی را مأمور هدایت و رهبی مردم کرده است، قرآۀن
کریم در این زمینه خطاب به پیغمبر اسلام چنین فرموده : ( انّما انت منذرُ و لکُل
قوم هاد).[7]

همانا تو
هشداردهنده ای و برای هر گروهی راهنمای است.

امام باقر
علیه السلام درتوضیح این آیه کریمه فرموده: (کلّ امام هادی کلّ قوم في زمانه) [8]
هر امام راهنمای هرقوم است در عصر خود.

امام صادق
علیه السلام نیز دراین زمینه چنین می فرماید:

( کلّ امام
هاد للقرن الذی هو فیهم).[9]

هر امام هادی
و راهنمای مردم زمانی است که او در میان آنهاست.

بر اساس این
تفسیر دراحادیق متعددی که در کتب شیعه و اهل تسنن از پیامبر اسلام (ص)نقل شده
امیرالمؤمنین علی علیه السلام به عنوان مصداق هادی و راهنمای مورد نظر آیه کریمه
ذکر شده است.

2ـ پیروان
اسلام مکلفند امام و هادی و راهنمای زمان خود را بشناسند و از او اطاعت کنند.این
مطلب از آیه کریمه ای که ملاحظه شد و همچنین احادیث نبوی و روایاتی که از سایر
ائمه اطهار رسیده نیز استفاده می شود.

3ـ مهم ترین
و دقیق ترین نکته ای که از کلام امام حسین علیه السلام استفاده می شود این است که
فلسفه آفرینش انسان معرفت امام است، با کدام دلیل می توان این مدّعا را اثبات کرد؟

پاسخ این است
که با همان دلیل که اثبات می کند معرفت خدا فلسفۀ آفرینش آدمی است. شناخت خدا بدان
دلیل فلسفۀ آفرینش انسان است که مقدّمۀ رهایی از انواع بردگیها و حرکت به سوی بی
نیازی و کمال مطلق است، شناخت امام هم بدین دلیل که مقدمه خداشناسی و توحید حقیقی
است، دست یابی به توحید راستین جز از طریق امامت کسانی که رهبری آنها مورد تأیید
اسلام است امکان پذیر نیست، توحیدی که دیروز بنی امیه و بنی العباس مروّج آن بودند
و امروز  رژیمهای مرتجع حاکم بر جهان اسلام
از آن ترویج می نمایند، توحید رهایی بخش و تکامل آفرین و توحید اسلام ناب نیست،
تنها بر مبنای امامت است که خداشناسی مفهوم و جایگاه واقعی خود را در جامعه پیدا
می کند و توحید نقش خود را در تکامل مادی و معنوی انسالن که فلسفۀ اصلی آفرینش
اوست، ایفا می نماید.

ـ امیر
المونین (ع):

(عبد الشّهوه
اذلُّ من عبد الزّق). ( غرر الحکم ـ ص 498) بندۀ شهوت از بردۀ زرخرید، خوارتراست.

 



[1]
ـ اصول الکافی ـ ج 2 ص 18.