تركتازي رژيم فاشيستي بعث و وجدان جهاني!!

تركتازي رژيم فاشيستي بعث و وجدان جهاني!!

حجة الاسلام محمد تقي رهبر

شكست و تسليم مفتضحانه رژيم بعثي عراق در برابر نيروهاي متحدين و پذيرش بي‏قيد
و شرط شرائط ذلت بار شيطان بزرگ با انگيزه نگههداري كادر رهبري حزب بعث و شخص صدا
در مصدر قدرت و تحميل مجدّد جنازه زخم خورده اين رژيم بر مردم مظلوم عراق،
همانگونه كه پيش بيني مي‏شد، واكنش جدّي و عمومي مردم در بند اين كشور را در پي
داشت و از سراسر اين سرزمين مغضوب فرياد اعتراض برخاست.

مردم پرسيدند: چرا رژيم عراق به كويت لشكركشي كرد؟ و چرا قبلاً هشت سال جنگ
تحميلي عليه جمهوري اسلامي ايران آن همه فساد و جنايت را مرتكب شد؟ و چرا ذخائر و
منابع و نيروهاي انساني منطقه را زير چكمه‏هاي قساوت و جهل و توحش بعثي‏ها و گارد
جمهوري پايمال مي‏سازد؟ عربده جوئي‏هاي صدام در برابر متحدين و شعار رياكارانه ضدّ
صهيونيستي و ضدّ اميرياليستي و پوشش مقابله اسلام و كفر! به اين جنگ بي‏حاصل دادن
و ادّعاي پوچ پايداري تا آخرين نفر و آخرين گلوله با كفّار مهاجم، يكباره چهره عوض
كرد و با عقب نشيني و كُرنش و تسليم اين رژيم، حركت جنون آميز بعثي‏ها را زير سوال
برد. مردم اين بار ديگر، سكوت را شكستند (و چه خوب بود در طول جنگ تحميلي اين سكوت
را مي‏شكستند) مردمي كه قرباني جاه طلبي بعثي‏ها از يكسو و قدرت نمائي و قلدري
شيطان بزرگ از سوي ديگر شده و همه چيزشان را از دست داده بودند و گرسنه و خانه
خراب و غارت شده و سرشكسته، شاهد ويراني كشور و نابودي جوانانشان بودند و امّ
الفساد كشور خود را رژيم حاكم سفاك مي‏ديدند، با اغتنام فرصت فرياد اعتراض
برداشتند كه حزب بعث با چه حق قانوني و تا كي و تا چند در اين كشور بايد تركتازي
كند؟!

اين قيام مردمي رفراندومي بود در خلع حكومت جبّار و پيوستن گروهائي از نظاميان
به صوفف ملّت، نشان داد كه آنها زير فشار حزب فاشيست سلاح در كف گرفته‏اند و در
اين گارد جمهوري بعث تنها نيروئي است تحت تطميع و رهبري رژيم به كشتار مردم و قتل
عام زنان و كودكان مي‏پردازد و با بمبهاي ناپالم و فسفري و ميكروبي از قبيح‏ترين
جنايت نسبت به ملّت عراق دريغ نمي‏كند. و همين‏هائي كه از جلو نيروي متحدين غربي
چون موش گريختند اينك گلوله‏هاي خود را به سوي ملت نشانه رفته و بمبها را بر سر
مردمشان فروباريدندد!!

حقّا كه رژيم جهنّمي بعث و نظاميان روسياه گارد جمهوري عراق، روي آتيلا و
نرون، ضحّاك و حجّاج و آيشمن و چنگيز را سفيد كردند اين دژخيمان قساوت را به نهايت
رساندد و تصفيه‏هاي استاليني را در فيجع‏ترين شكل و ناجوانمردانه‏ترين نوع آن
تجديد نمودن و با اهانت به اماكن متبركه و گلوله باران شهرهاي مقدّس كربلا و نجف و
تخريب و قتل عام و ايجاد حمان خون در شهرها و روستاها ماهيّت پليد حزب كافر بعثي و
حكّام يزيدي عراق بيش از پيش به نمايش گذاشت و رفتار متوكّل عباسي را تداعي كرد.
از سوي ديگر دربدري و آوارگي و بي‏قوت و غذائي زنان و كودكان و مجروحان و
داغديدگان در بيابانها و مرگ فجيع هزاران بيگناه در بمباران و سرما و بي‏داوائي و
بي‏غذائي كه مي‏توانست سخت‏ترين دلها را تحت تأثير قرار دهد و احساسات قسي‏ترين
انسانها را تحريك كند، نتوانست بر قلب سياه سرمداران سياست جهاني تأثير گذارد و
مجامع حقوق بشري نيز به تماشاي وحشي‏گري‏هاي رژيم بعثي ايستادند.

آزمايش تاريخي براي مدعيان حقوق بشر

حقاً كه اين آزمايشي بود تاريخي براي سياستگزاران شرق و غرب و مدعيان حقوق بشر
و كشورهاي عرب به اصطلاح اسلامي و آنانكه حفظ تاج و تخت و منافع نامشروع خود و
اربابانشان را در هر شرائطي بر همه ارزشهاي انساني ترجيح مي­دهند. در حاليكه
نقدينه­هاي شخصي صدام و بانكهاي خارجي به 11 ميليارد دلار مي­رسد و هريك از حواشي
و سردمداران بعثي بهمين نسبت ثروت ملّت عراق را به يغما برده و نابود كرده­اند،
كودكان معصوم و آواره در درّه­هاي غرب و كوهستانها و دشتهاي عراق گوشت الاغ مرده
را با حرص و ولع مي­خورند تا نيمه جاني به در برند، و در حاليكه دولتهاي عرب منطقه
در قصرهاي افسانه­اي سرگرم به عياشي هستند، دست در دست اربابان خود به تماشاي سيل
آوارگاني ايستاده­اند كه با وضع رقّت بار در مرزهاي خارجي بدنبال پناهگاهي
هستند…

و در حالي كه مجامع حقوق بشر از گروگان رفتن انتقام جويانه چند صهيونيست با
ديپلمات غربي و غريو و فرياد سر مي­دهند در كشتار ناحق صدها هزار انسان بي­گناه در
عراق لب به اعتراض نمي­گشايند و يا به يك بيانيه نمايشي و بدون پشتوانه بسنده مي­كنند
چرا كه جان ميليونها مسلمان جهان سوّمي براي اينان به قدر يك جاسوس غربي ارزش
ندارد! راستي وجدان جهاني مرده و بشريّت مسخ شده و نوحي ديگر بايد و طوفاني ديگر
تا لكه­هاي ننگ اين مدعيان تمدّن و حقوق بشر را شستشو كند.

از سوي ديگر آمريكا كه تا ديروز صدام را امّ­الفساد عراق و منطقه مي­دانست
امروز اجازه مي­دهد نيروهاي بعثي در مناطق تحت اشغال متحدين مردم مظلوم را بمباران
كنند، تا مبادا نيروهاي مردمي كه عمدتاً انگيزه اسلامي دارند ابتكار عمل در صحنه­هاي
سياسي عراق را بدست گيرند…

بالاخره تحت فشار افكار عمومي سازمان ملل طبق معمول به صدور بيانه­اي بدون
پشتوانه در محكوميّت رژيم بعثي اقدام كرد كه با 10 رأي موافق و 2 رأي ممتنع و 3
راي مخالف از جمله كوبا به تصويب رسيده است. جاي بسي شگفتي است كه كوبا رژيم بعثي
را مستحق محكوميّت نمي­داند… اينجاست كه بوي عفن لاشه كمونيست و تصفيه­هاي
استاليني هنوز پس از فروپاشي ماركسيسم به مشام ميرسد. مايه تعجّب است كه از نظر يك
رژيم مدّعي انقلابي­گري و ضدّ امپرياليستي چون كوبا جنايات رژيم عراق شايان
محكوميّت نيست. اينجاست كه در اين تراژدي انساني ردّ پاي امپرياليسم و سوسياليسم
همزمان مشاهده مي­گردد. اين حوادث به خوبي به ملّتها فهماند كه بايد چشم به راه
امدادگري از شرق يا غرب نباشد چرا كه گرگهاي بيابان را طمع رحمت داشتن محض خطاست.
ملّتها بايد روي پاي خود بايستند و با فداكاري و قرباني دادن آزادي و استقلال را
بچنگ آورند و در اين فاجعه كنوني بر ملّت عراق است كه نيروهاي مبارز را فشرده كنند
و با جهادي خستگي ناپذير خستگي­ناپذير در راه آزادي ميهن خود از چنگال غاصبان بعث
از پاي ننشينند. چرا كه اگر رژيم بعثي جاني دوباره يافت به درنده خوئي و كشتار
بيشتر ادامه خواهد داد.

تراژدي انساني آوارگان

علاوه بر روند طبيعي حوادث در مسئله آوارگان شمال و جنوب عراق، مي­توان توطئه
استكباري را در تحميل مشكل بر جمهوري اسلامي، حدث زد. بمباران بي­وقفه شمال و جنوب
اين كشور بمنظور راندن مردم منطقه بسوي مرزهاي ايران كه تنها قبله آمال مستضعفان
است، و سكوت مجامع جهاني در برابر فاجعه قرن به بهانه عدم مداخله در امور داخلي
عراق و بستن مرزهاي ديگر كشورها از سوي متحدين آمريكا، دليلي است بر توطئه ياد شده
كه اينها مي­خواهند مشكلات را به كشور ما صادر كنند و خود را از دغدغه كردها و
مترضعين خلاص نمايند و بدين دستاويز ميليونها انسان را برانند و خانه و سرزمينشان
را تصرّ ف كنند و در هر حال بخشي عظيم از اين مشكل را بر ايران تحميل نمايند. چرا
كه آنها خود مي­دانند هجوم ميليوني آوارگان پابرهنه و بيمار و بدون سرپناه و آب و
غذا و بهداشت چه مشكلاتي براي يك كشور ببار مي­آورد. حتّي اگر از ضايعات فرهنگي
اجتماعي، امنيتي و سياسي اين موضوع چشم­پوشي نمائيم كه آن هم در جاي خود توطئه­ايست
حسابشده. امّا با اين همه بررسي آثار اين مهاجرت اجباري به نكاتي قابل توجّه بايد
اشاره كرد:

درسهاي اين حوادث

1-    مجامع حقوق بشر جهاني بار ديگر افشا گرديد و مدّعيان
بشردوستي رسوا شدند و اين در سطح جهاني براي آگاهي ملّتها آزمون خوبي است كه نشان
دهد حقوق بشر غربي و امپرياليستي يا سوسياليستي مفهومي جز اين ندارد كه سكوت در
برابر قتل عام انسانها آنگاه كه در راستاي سياستهاي استعماري و استكباري باشد
كاملاً قابل قبول و توجيه است!! و در قرني كه انجمن حمايت حيوانات دم از حقّ و حوش
و طيور ميزنند! حقوق ميليونها انسان بدينگونه ضايع و لجن مال مي­شود  و در برابر اين وضعيّت رقّت­بار سكوت مي­كنند.

2-     ماهيّت قدرتهاي
استكباري كه براي نجات يك كشور كوچك مانند كويت از سراسر جهان بسيج مي­شوند و
لشكركشي بي­سابقه­اي را سامان مي­دهند چرا كه مسئله نفت است نه كاري بازيچه، بار
ديگر از پس پرده ريا و تزوير رُخ نمود و آنها نيز نشان دادند كه برايشان جز چپاول
و غارت و سلطه و جباريّت مفهومي ندارد… آنگاه كه در سازمان ملل طرح ايجاد منطقه
امن براي آوارگان در كشور عراق مطرح مي­شود آمريكا آن را رد مي­كند  و چين و شوروي نيز با هرگونه مداخله سازمان ملل
در امور داخلي عراق به مخالفت برمي­خيزند و كوبا و برخي ديگر به مصوبه شوراي
امنيّت در محكوميّت عراق رأي مخالف مي­دهند بنظر اينها رژيم استبدادي بعث حق دارد
نسبت به ملّت خود هرگونه جنايتي را مرتكب شود و با بمبهاي ناپالم و فسفري و ميكربي
و شيميائي بنابودي حرث و نسل آنان اقدام كند، و جلوگيري از اين جنايات مداخله در
امور كشورها قلمداد مي­گردد. اين درحالي است كه آمريكا چند ماه پيش با لشكركشي به
پاناما به سرنگون كردن رژيم مردمي آن كشورها نيست! و از اين قبيل حركات مستكبرانه
و صدها كودتا از سوي غرب و شرق و دخالت آشكار در سرنوشت ملّتها كه نمونه­هاي
فراوان دارد. حقيقت اين است كه قدرتهاي بزرگ و غاصب و سلطه­گر رژيم بعث را بالاخره
بعنوان سپري در برابر موج انقلاب اسلامي مي­خواهد نگهدارند و در اين جهت ميان
اردوگاه راست و چپ و امپرياليسم و سوسياليسم و صهيونسيم! تفاوتي نيست… (الذين
كفروا بعضهم اولياء بعض).

3-     دول عرب منطقه نيز بيش از پيش ماهيّت خود را
برملا كردند، اينها كه طيّ هشت سال بنام عروبت و دفع خطر عجم! رژيم عراق را عليه
جمهوري اسلامي ايران با تمام توان خود ياري مي­دادند امروز حاضر نيستند آوارگان
عرب را كه اغلب زنان و كودكان و بيمارانند از كشور همسايه عربي بپذيرند و مرزها را
بروي اين مردم دربدر مي­بندند، گويا مردم عراق از تبار تاتار و نژاد مغول آدامخوار
جزاير وحشي­اند و نبايد به اينان حتّي بعنوان يك آواره درمانده پناه داد!! زهي بي­شرمي!
وجدانهاي عمومي بالاخره بيدارند و اين جريانها از حافظه تاريخ محو نمي­شود. اين
حوادث اگر هيچ اثري نداشته باشد شعور سياسي و آگاهي عمومي بشريّت را بالا مي­برد و
از چنبر تبليغات دروغين آزاد مي­سازد.

4-    پناه دادن جمهوري اسلامي به آوارگان ديوار خونيني را كه
بعثي­ها ميان دو ملّت كشيده بودند فرو ريخت و تبليغات زهرآگين دوران جنگ كه ايران
را دشمن ملّت عراق و اعراب معرّفي مي­كردند را نقش برآب ساخت. ايران اسلامي سيره
حضرت محمّد صلي الله عليه و آله و جوانمردي امام بن ابيطالب عليه السلام و عطوفت
اسلامي و هويّت مذهبي دولت و ملّت قهرمان ما را بيش از پيش با سرافرازي به بوته
آزمايش نهاد. كشوري كه سالهاست چند ميليون آواره افغاني را كه از ستم ماركسيستي
كابل به ستوه آمده پذيرا شده و در طول هشت سال جنگ تحميلي سختيهاي فراوان و آواره­هاي
جنگي را تحمّل و پشت سر گذاشته و ويراني زلزله دو استان بزرگ ايران بار سنگيني را
بر دوش دولت و ملّت نهاده و حوداث سيل آوارگي سيلزدگان نيز سربار ديگر مشكلات او
بوده است، امروزه نيز با شهامت و استواري و عطوفت اسلامي دست ردّ بر سينه يك
ميليون آواره عراقي نمي­زند  و آغوش مردانه
را براي التيام زخمهاي دروني اين مردم بي­پناه مي­گشايد و در اين كار رضاي
خدا  وجدان را مي­خواهد و هدفي ديگر ندارد.
بعلاوه اين نمايش قدرت معنوي از سوي ايران در وجدان جهانيان بيش از نمايش قدرت
سلطه­گران جهاني چشم انسانها را مي­گيرد و آبروي جمهوري اسلامي را افزون مي­سازد.

ايران اسلامي كعبه آمال بشر دوستان

راجع به كمكهاي بين­المللي به آوارگان مانورهاي تبليغاتي بيش از اندازه است
امّا در عمل كاري چشم­گير انجام نگرفته و اينك وقت آن است كه صليب سرخ جهاني و
مراكز امدادي بين­المللي بطور جدّي بياري اين مظلومان بشتابند كه فاجعه عظيم است و
عظيمتر خواهد شد. ملّت فداكار ما نيز مفهوم ايثار و انسانيّت را به جهان آموخته در
اين آزمايش تاريخي نيز از هر نوع توان و امكاني جهت ياري رساندن به خواهران و
برادران مسلمان خود دريغ نكرده و نخواهد كرد. امروزه ايران كعبه آمال محرومان و
اسوه و الگوي آزادگان جهان است. ايران اسلامي به جهانيان حقوق بشر را مي­آموزد و
اخلاص و ايثار را در حدّ اعلا به نمايش مي­گذارد. خواست تقدير چنين بود، كه علي­رغم
تبليغات مسموم امپرياليسم خبري طهارت و تقوي و شهامت و ايثار ملّت ما بيش از پيش
بر جهانيان ثابت شود و صبر و تحمّل نيروهاي خدمتگزار و امداد گران و بسيجيان و
نيروهاي نظامي و انتظامي و شور و عشق انسان دوستي دولت سربلند جمهوري اسلامي بر
جهانيان مدلّل گردد و در اين روزگار كه از بشريّت و وجدان و عاطفه و خداجوئي خبري
نيست و لاشخورهاي جهاني و قدرتهاي استكباري بدنبال بوي نفت براه افتاده­اند تا
حقوق ملّتها را غارت كنند و هرجا طعمه­اي و چاه نفتي، يا طلا و ثروتي يافتند به
چپاول ببرند و ملّتها را به خاك سياه بنشانند، آري در چنين شرائطي، جمهوري اسلامي
مي­بايست طلايه­دار حقوق بشر و الگوي وجدان و اسوه ايثار و مظهر متانت و آزادي و
آزادگي باشد.

«عسي ان تكرهوا شيئاً و هو خيرٌ لكم» اين، عملكرد نظام ما  و آنهم عملكرد ديگران.

مه فشاند نور و سگ عوعو كند     هركسي
بر فطرت خود مي‏تند

هركسي را خدمتي داده قضا               در
خور او گوهرش در ابتلا

اين پيروزي عظيم انساني بر دولت و ملّت ما مباركباد.