فرهنگ اشرافیت و ابتذال حاکم می شود!!

ارزشهای اسلام و انقلاب را پاسداری
کنیم (21)

مسئولان هشدار!

فرهنگ اشرافیت و ابتذال حاکم می
شود!!

طی مقالات پیشین از نفوذ اشرافیت
در جامعه و هدایت و گسترش فرهنگ ابتذال از سوی نیروهای وابسته به بیگانگان سخن
گفتیم، اما این بار و در ضمن این رنجنامه سخن از نفوذ این موج در پاره ای دستگاه
های دولتی و نهادهای تبلیغی و افتادن برخی مسئولین و نهادها و رسانه ها در این موج
خطرناک است و دورنمای تاریکی ازاین انحراف به چشم می خورد.

می خواهیم مقداری بازتر سخن بگوئیم
چرا که اگر با تسامح و تساهل و محافظه کاری با مسئله روبرو شویم برای فردا در
پیشگاه خدا، وجدان و انسانیت و جامعه پاسخی نخواهیم داشت. امام صادق (ع) فرمود:
«صدیقک من صدقک لامن صدقک» دوست تو آنکس است که به تو راست بگوید نه آنکه بله
قربان گو باشد. (که متأسفانه در دومی مقام و آب و نان بیشتری فراهم می شود)

انحراف از اصول مکتب

انحراف از مسیر در یک مکتب و تغییر
روحیات انسانهائی که نماینده آن مکتب اند چیزی استکه به آسانی اتفاق می افتد، خیلی
آرام و بگونه ای که خود آنها هم که در موج افتاده آنرا درک نمی کنند. و بزرگترین
خطر برای یک مکتب و یک انقلاب همان انحراف از مسیر اولیه است که نام و شعار بماند
اما عمل در مسیری خلاف شعارها باشد و اصولی ها حاکم گردد درست بر خلاف آنچه گامهای
اولیه، حاکم بود.

غالب انقلابات اعم از معنوی یا
مادی از این خطر مصون نمانده و از اینجا ضربه خورده اند. امت اسلام نیز پس از
پیامبر خدا (ص) دست خوش چنین انحرافی شد. قران نیز از این آینده تاریک خبر داد و
گفت: «وما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی
اعقابکم» آیا اگر پیامبر خدا مرد یا کشته شد شما به دوران جاهلیت رجعت می کنید؟

پیامبر اکرم نیز از تیره ابرهای
فتنه و حاکمیت فساد و اشرافیت و بدعت بعد از خود هشدار دادند و مردم را به تمسک و
چنگ زدن به قرآن وعترت توصیه فرمودند. تاریخ نیز نشان داد که چه سریع این انحراف
رخ داد و امت اسلامی به کدام سو کشیده شدند که دود آن انحراف قرنها و تا امروز به
چشم مسلمانان و کل بشریت رفته و می رود. گرچه در پرتو هدایت اهلبیت عصمت خط اصیل
اسلام محفوظ ماند اما کیست که نداند آن بدعت ها و کج روی ها چه فاجعه ای در حیات
بشریت به وجود آورد!

این است که فرزندان واقعی انقلاب و
دلسوخته های مخلص باید خطر انحراف از ارزشها را جدی بگیرند و بیش از هر کس طلایه داران
هدایت و عالمان آگاه و نیروهای خالص و سوخته دل با هوشیاری و درایت و احساس
مسئولیت مراقب توطئه ها باشند و تصور نکنند این کشتی دیگر از طوفان خطر رهیده است
و امواج متلاطم و هدایت شده آنرا راحت و در مسیر اصلی باقی می گذارد. آن هم
انقلابی که پس از قرنهای طولانی حاکمیت ظلم و جور، به جهان رخ نموده و نور امیدی
در دلهای پژمرده مستضعفان افروخته و قدرتهای اهریمنی شرک و استبداد و کفر و فساد
را تهدید کرده و به موضع انفعالی کشانیده است. انقلابی که می خواهد تا انقلاب
جهانی مهدی به پیش رود و رایت آن را به دست آن حضرت بسپارد این انقلاب لحظه به
لحظه پاسداری می خواهد نه تنها در برابر حملات مستقیم که شاید دورانش سپری شده
باشد یا حالیه مجال آن نیست. بلکه در برابر حملات غیر مستقیم که بدست دشمن طراحی
می شود و دوست آنرا اجرا می کند و جامعه ناخواسته به سوی آن کشیده می شود ….

در کلمات دانشمندان آمده که دو چیز
است که بطور ناخودآگاه اتفاق می افتد، خواب برای فرد و انحطاط برای یک ملت …

آنچه در این مقال می گذرد نه از
روی سوء ظن و کج اندیشی و نه از باب بزرگ جلوه دادن نقطه های انحرافی کوچک است.
بلکه از روی واقع بینی است. خطر امروز، خطر انحراف از خط امام و شعارهای انقلاب و
آنچه ملت به پای آن صدها هزار شهید و مجروح و مفقود داد و چه مصیبتهائی که برای
دستاوردهای انقلاب به جان خرید و اینک می بیند بر آن ارزشها از سوی دشمن و دوست
هجوم می شود و بی تفاوتی ها آن را ناچیز می انگارد و تز «می خواهیم زندگی کنیم» جای
دیگر ارزشها را پر می کند! غده های سرطانی در کالبد انقلاب نفوذ کرده و دارد ریشه
می کند و از رشد روز افزون آن باید هراسید و تا دیر نشده آن را جراحی کرد. این غده
ها که اینک به مفهوم تراکم چند سلول بدخیم هم است خطرش در آتیه نه چندان دور حتیم
است و لذا برای ریشه کن ساختن آن باید دست بکار شد.

برای مثال دو نقطه حساس را که دست
در گریبان یکدیگر دارند، انگشت می گذاریم. این دو 
عبارتند از ابتذال فرهنگی رو به گسترش و دیگر اشرافیت که از قشرهای مرفه
جامعه کم کم دارد به دسگاه های دولتی نفوذ می کند در حالیکه سایه فقر و محرومیت بر
قشرهای وسیعی از مردم ما سایه افکن است.

در مورد ابتذال فرهنگی موارد
بسیاری می توان نشان داد که از حوصله مقال خارج است و تنها آنچه که از سیمای جامعه
مشهود است و نمودارهائی از فیلم و نوار، و هنر و جشنواره ها و تبلیغات جانبی آنها
و مسئله بدحجابی و فساد اخلاق در قشر معتنابهی از عناصر ابتذال گرا را خاطر نشان
می کنیم.

فرهنگ و هنر عصر طاغوت در حال
بازگشتن است!!

یک مسئله حساسی که امروزه مردم
مسلمان و مؤمنان متعهد را رنج می دهد مسئله هنر، فیلم، سینما، ترانه ها و مظاهر
دیگر ابتذال و شیوع روز افزون آن است. شاید بگوش مسئولین نرسد و دیوارهای بلند و
اتومبیلهای لوک زرهی حائل باشد که مردم درد دل سوخته خود را بگوش دست اندرکاران
امور برسانند. اما سخنان و درددلها از این قبیل در سطح جامعه متدین ما فراوان است
که:

چرا ترانه های عصر طاغوت از لابلای
آرشیو صدا و سیما استخراج و از این رسانه ها پخش می شود؟

چرا گمرکات کشور نوارهای مبتذل
ویدئوئی و سایر وسائل عیش و نوش را کنترل نمی کنند؟

چرا از آن هنگام که گمرکات گشاده
شده واردات مبتذل و ضد اخلاق افزایش چشمگیر داشته است؟

چرا صدا و سیما زنان رنگ و روغن
شده را در کنار مردان جوان و جلو چشم پسران و دختران در فیلم و تئاتر نمایش می
دهد؟

چرا در فضای دانشگاه ها و کلاسها
دخترها با قیافه های بسیار زننده ظاهر می شوند و احدی حرف نمی زند؟

آیا این صحنه ها با فرهنگ انقلاب
در تضاد نیست، آیا اینها روح جوانان مسلمان را نمی آزارد، و نسلهای دیگر را به
انحراف و فساد سوق نمی دهد پس مسئولین دانشگاه ها و اساتید معارف اسلامی و نیروهای
انقلابی و انجمن های اسلامی چه کاره اند؟

چرا مجلات و سینماها چهره زنان
هنرپیشه را با آرایش هر چه تمام تر در تابلوها و فیلم ها آگراندیسمان می کنند تا
بهمان شیوه زمان طاغوت مردم را با کالای زیبائی زنان هنرپیشه جذب کنند؟ تنها فرق
یک وجب روسری تور پشت سر آنها است آنهم برای بستن دهن ها …

چرا جشن واره های دهه فجر جمهوری
اسلامی به هنرپیشه های عصر طاغوت جایزه می دهد و هنر منسوخ آن عصر را تشویق و احیا
می کند؟

چرا ایام سوگواری امام حسین(ع) و
عاشورا فیلم عروس در سینماهای کشور انقلابی ما نمایش داده می شود؟

چرا عصر روز رحلت پیامبر اکرم
سینماهای تهران باز بود در حالی که حی در زمان طاغوت در این روزها سینماها تعطیل
می شد؟!

چرا شب بیست و هشت صفر و رحلت
پیغمبر اکرم(ص) و امام حسین مجتبی(ع) شهر بازی و امثال آن تا بعد از نیمه شب
پذیرای مردان و زنان غرق آرایش و در حال عشق و حال بود.

چرا تا نیمه های همان شب پارکها
شاهد هزاران دختر و پسر و مرد و زن بود که در هم می لولیدند و در کنار گلهایی که
شهرداری با خون دل ملت آبیاری کرده در حال و هوای نفسانیات خود بودند؟

و چرا …. و چرا …؟

و چرا اشعار عرفانی حضرت امام را
با آهنگهای تند و نامناسب با شأن رفیع آن بزرگوار از صدا و سیما پخش می کنید؟

و چرا زنان مانتو روسری پوش را با
زلفهای افشان کنار قبرمطهر حضرت امام در حرم راه می دهید؟

و چرا … و چرا..؟

و چرا نسبت به همه چیز بی تفاوت
شده اید؟

به یکی ازفیلم های پرمشتری اشاره
کنیم

فیلمی که بعنوان یکی از بهترین
فیلمهای انقلاب ساخته شد و هر دوستان بتعریف و تمجید از آن پرداختند و درباره آن
مجلات داستان سرائی ها کردند و حتی ویژه نامه سینمای «سوره» نشریه حوزه هنری
سازمان تبلیغات اسلامی! درشماره بهار 1370 خود بر خلاف وظیفه اش و بر خلاف انتظاری
که از این نهاد دارند برای آن تیتر زد که «نمونه ای از سینمای مطلوب!» و سه صفحه
مجله را به ستایش از ساختار هنری آن پرداخت بعلاوه عکس رنگی جالب و سایه روشن از
داماد و عروس و ارایش تمام و دلفریب آن را در نخستین صفحه با کاغذ گلاسه پخش
کرد!!!  جا دارد بپرسیم این فیلم، مطلوب چه
کسانی بود؟

صاحبان اصلی انقلاب و بیت المال و
مردم مؤمنی که در انتظار انجام رسالت هنری و تبلیغی چشم براه اند. یا مطلوب آنها
که بدنبال مناظر زیبا و خاطره های عاشقانه و ریزه کاری های هنری آنچنانی اینجا و
آنجا پلاس می شوند؟!

فیلمی که بقول مدیر عامل مؤسسه
فیلم سازش در تهران 35 میلیون تومان طی چند هفته فروش داشته و بقول آن دختر هنر
پیشه که نقش عروس را بازی می کرده صدها خواستگار از همان شبهای اول به سراغ او
آمده اند و داستانها از این دست درباره این فیلم فراوان است.

این اوضاع در عصر شاه مسئله ای
نداشت! اما در کشور جمهوری اسلامی که هنوز نسل اول انقلاب زنده اند و صدای امام در
گوشها طنین انداز است و معلولین آن در گوشه های عزلت خزیده و با رنج و آلام جسمی و
روانی دست بگریبان اند و مادران فرزند داده هنوز چشم به راه عزیزانشان هستند!
امثال این فیلمها در کشوری اینگونه ترویج و استقبال می شود که هزاران مشکل مادی و
معنوی بر سر راه دارد و مردم عده ای بر دینشان گریه می کنند و عده ای بر دنیایشان،
کشور نوپائی که مشکلات جنگ و توطئه های نظامی و سیاسی را پشت سر گذاشته و در حال
بازسازی است اما اخلاق و ارزشها و فضائلش یکی پس از دیگری در معرض تاراج قرار می
گیرد.

صدا و سیما این فیلم را تبلیغ می
کند و بله گفتن عروس را با قیافه ای شرم آور و تقریبا بی حجاب با فیلم رنگی نشان
می دهد و کار تجاری به شیوه پروپاگانه های غربی انجام می دهد. و این همان سازمانی
است که امام آن را دانشگاه بزرگ نامیدند و امروز بدین سو کشیده می شود و فردا
معلوم نیست چه ها خواهد کرد و مسئولین کنترل و نظارت نیز معلوم نیست چه می کنند
….

برای این فیلم چه کسانی سر و دست
می شکنند؟ بسیجیهای جبهه دیده یا آنها که تنها برای تماشای زیبائی دختر هنرپیشه 20
ساله و غرق آرایش و تقریبا بی حجاب شبیه دختر شایسته عصر طاغوت ساعتها در صف می
ایستند و آنجا می آموزند که دختر در جامعه ایرانی عصر انقلاب و فرهنگ کنونی حاکم
در سکوت عروس و جلو چشم هزاران تماشاچی چگونه باشد! هزارها دانش آموز مستضعف این
روزها بعلت نداشتن کیف مدرسه و روپوش جلو همکلاسیهایشان خجالت می کشند و اولیایشان
نمی توانند برای آنها این کالای ناچیز را تهیه کنند اما در همین شرایط در کنار آن
تجمل گرائی های مردمی و دولتی و جشنواره ها و تالارها و نهادهای هنری آب توی آسیاب
اینگونه چهره ها و اینگونه کارگردان ها و فیلمها می ریزند و دانسته و ندانسته مروج
ابتذال و فساد و اشرافیت پلید شده اند که سراسیمه از راه می رسد وزارت ارشاد
اسلامی هم که جایگاه مسئولیتش در کنترل فیلمها مشخص است چه پاسخی در برابر این ملت
و در پیشگاه خداوند تهیه دیده است؟ مؤسسات فیلم سازی می سازند، مجلات ترویج و
ارشاد اجازه پخش می دهد و صدا و سیما تبلیغ آن را تا اعماق خانه ها و روستاها می
رسانند و همه دست در دست هم داده تا بقایای ایمان انقلابی این مردم را تاراج کنند
دوستان نیز در دام فریب دشمنان افتاده اند.

راستی اگر وضع بدین منوال پیش
برود، ما به کدام گورستانی می رویم؟!

با این فیلمها می خواهید چه چیز را
به جوانان این مملکت بیاموزید! آنچه را که غریزه می طلبد و آتش هوس دامن می زند و
مستقیم و غیرمستقیم به دام فساد می افکند! این فیلمها جز اینکه مروج بی حجابی و
ابتذال و اشرافیت و سرگرمی و عاشق پیشگی و دلبری و دلدادگی برای عده ای و عقده
ناشی از محرومیت برای عده دیگری باشد چه چیز دیگری را ترویج می کند؟!

مدیر عامل مؤسسه این فیلم با
افتخار و تبختر گفت حتی در ایام عاشورا و محرم فروش این فیلم افت نکرد و این
غیرمنتظره بود!!!

زهی افتخار! برای دست اندرکاران
هنر!

این اعلام خطر است نسبت به باورهای
اعتقادی مردم که حتی در عصر طاغوت از دستبرد زمان محفوظ ماند… و امروزه عملکردها
در عقائد مردم نیز رخنه کرده و بدین جا رسیده است…

آن مقام مسئول که می بایست طرح
مبارزه با منکرات را اجرا کند، می گوید: برای مبارزه با فساد و ابتذال اعمال زور و
تعقیب خیابانی فایده ندارد و باید به سراغ کار فرهنگی رفت. کار فرهنگی درست، اما
باید پرسید آیا اینهاست کار فرهنگی که امروزه مجلات و فیلمها و هنردوستان ما می
کنند؟! و نمونه آن فیلم عروس و امثالش …

کتابخانه های تهران خلوت شده اما
صدها هزار نیروهای جوان پسر و دختر سرشار از غریزه جنسی با اینگونه فیلمها تغذیه
می شوند و ما را خواب برده است. به سینماهای تهران و تابلوهای تبلیغاتی آنها سری بزنید
و مجلات فیلم و هنر و جلوه های روشن فکری و دیگر نشریات ابتذال پرور و برخی کتابها
و کتاب فروشیها را تفحص کنید به شهربازیها و پارکهای بی حصار و مهار گذاری بکنید
که بسیجیها دیگر برای نهی از منکر جرأت نمی کنند آنجاها ظاهر شوند چرا که حامی
ندارند و حتی مؤاخذه هم می شوند… به فروشگاه های بالای شهر و جلوه های تجمل و
رفاه نگاهی بیفکنید، مدهای جدید لباس، مدلهای رنگارنگ و آرایشهای جور و واجور زلف
و خط و خال زنان عروسکی را در حجاب باصطلاح اسلامی!! ببینید، به مغازه ها که آلات
لهو و لعب و تار و تنبک و سنتور را در معرض فروش نهاده و کلاسهای آموزش ضرب و
ترانه و غیره که علنا تبلیغ می کنند و سایر مظاهر فساد سری بزنید و آنگاه قضاوت
کنید آیا اینها با فرهنگ انقلاب همخوانی دارد؟ و آیا برای جلوگیری از این روند و
اسلامی کردن فرهنگ چه کرده ایم، ما هنوز نتوانسته ایم حجاب اسلامی را در ادارات و
دانشگاه های دولتی و آزاد بدرستی پیاده کنیم و پاره اساتید منحرف صریحا افکار
طاغوتی و ضد دینی را تزریق جوانان می کنند. آن هم مجلات روشنفکران و کتابهای سکس و
نوارهای ضد اخلاق که سهوا! و عمدا از زیر دست کنترل چی های مطبوعات رد می شود و
بعدا صدایش در می آید. اشتباه ما در این است که فکر می کنیم با سعه صدر و ژست های
روشنفکرانه می توانیم افراد ناراضی را جذب انقلاب کنیم! شاید مسئولین فکر می کنند
با میدان دادن به عناصر بوالهوس و عنان گسیخته می توانند آنها را خوشبین کنند اگر
چنین تصوری است باید گفت آقایان.

جذب عناصر فاسد با این اعمال و
دیدگاه ها نه تنها برای انقلاب و سیاست نظام افتخار نیست بلکه شکست و عقب نشینی و
ترک مواضع انقلابی است. ما اگر دهن چهار تا فاسد و طاغوتی را ببندیم که از ما راضی
بشوند که البته هرگز نخواهند شد، میلیونها انسان ارزشمند و مؤمن و صدیق را که سپر
بلای روزهای حادثه ها بوده و هستند و با ریاضت و تحمل از انقلاب و میهن دفاع می
کنند از دست می دهیم… و این خطر در همه زمینه ها یک تهدید بالقوه برای آتیه
اسلام و انقلاب است. امروزه جوانان مؤمن از عنان گسیختگی های مشتی بوالهوس و بی
تفاوتی های مسئولان و دامن زدنهای برخی دستگاه های دولتی و برخی نهادها به این
اوضاع رنج می برند. شما به میان مردم بیائید و یا سنجش افکار کنید، ببینید اینطو ر
هست یا نه! اگر نزدیک بودید قضاوت بگونه ای دیگر بود. متدینین، علمای حوزه ها،
نیروهای انقلابی از آنچه در فضای هنر و رسانه ها می گذرد و خلاف شرع هایی که در
تحت لوای اسلام مع الأسف مشروع می گردد، دل خوشی ندارند توجه به اینها مهمتر است
یا جلب رضایت معدودی پولدار و سرمایه دار زن و مرد عیاش؟!

از تحول ایام بترسیم، مغرور
نباشیم، به فکرها و نقدها و اندیشه ها بها بدهیم، سوز دلها را حمل به تضعیف و
کارشکنی و سوء ظن نکنیم. این انقلاب آنقدر باشکوه است که با قلم به وصف نمی آید،
آیا حیف نیست بخاطر پاره ای انحراف ها و تجمل گرائی ها و تسامح و تساهل ها و بی
تفاوتی ها بر آن خدشه وارد کنیم؟ بگذارید ابرقدرتها از ما ناراضی باشند، این مضمون
از سخنان امام راحل و بنیانگذار جمهوری اسلامی و اسوه کرامت است، به دیادتان باشد
که برای ما افتخار است آنها از ما ناراضی باشند و اگر روزی آنها از ما تعریف کردند
بدانید که ما منحرف شده ایم… امروز مشتی ضد انقلاب در کسوت تقدس و غیر تقدس
هستند که پی بهانه می گردند که دیگران را به مخالفت و نارضائی دعوت کنند و فضای
بدبینی ایجاد کنند، بهانه بدست اینها ندهید، ابتذال و اشرافیت مورد بحث بدست گروهی
دیگر اجرا می شود اما بهانه جویان آن را به حساب اصل نظام می گذارند، با برخورد
قاطع در برابر آنچه از جلوه های فساد و اشرافیت رخ نموده است خود را از معرضیت
اتهام برهانید …. واقعا حیف است که عناصر دلسوز و خدوم جامعه و انقلاب چوب عده
دیگر را بخورند. تحمیلهای عوارض و خودیاری و غیره را عده ای می کنند اما به حساب
بی رحمی نظام گذاشته می شود، تجمل گرائی برخی مسئولان و برخی وزارتخانه ها و
دکوراسیونهای میلیونی را به حساب نظام می گذارند و آن را متهم به تجمل گرائی می
کنند، اکیپ آشپزخانه از مرکزبه شهرستان بردن و سفره چهارصد هزارتومانی را فلان
مسئول خود کم بین در فلان شهرستان انجام می دهد اما این به حساب نظام گذاشته می
شود و این وظیفه سیاستگزاران است که با این شیوه عمل مبارزه کنند و مرتکبین را
مؤاخذه نمایند تا عملا اثبات شود نظام همان راهی را می رود که بنیانگذار آن ترسیم
کرد که این بحث دیگری است و آن را به موقعیت دیگر موکول می کنیم. آنچه بعنوان مثال
در این مقال آمد گرچه نقطه های نسبتا کوچکی است اما خوف این هست که از این زاویه
های کوچک به شکافهای عمیق و عمیق تر و فاصله میان ایده های انقلاب و عملکردها و
جریانات اجتماعی برسد. لذا میکرب فساد را باید در نطفه خفه کرد و این نیاز به بحث
و گفتگو و نقد آزاد دارد که صاحبان بیان و قلم با لحن نصیحت به مسئولان تذکر دهند.

 

تجمل گرائی مسئولان الگوی بدآموزی
مردم

اخیرا روزنامه کیهان (18/6/70)
گزارشی تحقیقی از تجمل گرائی برخی مسئولان و تأثیر آن بر روحیه مردم از زبان مردم
تهیه کرده بود که ما پاره ای نکاتش را تکرار می کنیم باشد که عامل هشداری برای
آنها باشد که در دام تجمل گرائی و نفس گرفتار آمده اند:

امام خمینی(ره):

« از زی خود خارج نشوید و از گرایش
به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن و اعتبار نظام جمهوری ایران اسلامی است
پرهیز کنند».

رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله
خامنه ای:

«نمی شود ما در زندگی مادی فرو
رویم و بخواهیم مردم به شکل یک اسوه به ما نگاه کنند …»

مردم  صاحب نظران، خرید صدها بنز و اتومبیلهای گران
قیمت دیگر را برای مسئولان  غیر ضروری
دانسته اند.

طبق آمار سالانه دست کم 17 هزار
نفر از مسئولان به سفرهای خاجر می روند. روزانه صدها اتومبیل گران قیمت در خیابانها
به جولان در می آید قالیچه هائی که 12 سال پیش از ادارات جمع آوری شده بود دوباره
در برخی جاها پهن شده اند. میزها و دکوراسیون اطاق عده ای از مسئولان دائم در حال
تغییر است، استفاده شخصی از اتومبیل های دولتی و دیگر امکانات دولت در برخی
سازمانها به شدت رائج است. میهمانی های متعدد و پرزرق و برق رائج شده است. پهن
کردن سفره های چند صد هزارتومانی بتدریج معمول می شود. و سکونت در خانه های ده ها
میلیونی ….

طبق آمار سالانه 2 هزار تن از
مسئولان با پاسپورت سیاسی و 15 هزار نفر دیگر با گذرنامه خدمت به عنوان مأموریت به
کشورهای مختلف جهان سفر می کنند، تعدادی اعضای خانواده خود را با هزینه بیت المال
نیز همراه می برند که از لحاظ شرعی و قانونی خالی از اشکال نیست و بسیاری در
بازگشت از سفر خارجی طبق مصونیتی که دارند وسایل تجلملی و لوکس که ورود آنها به
کشور ممنوع است سوغات می آورند و … و خدا به این آقایان دین و تعهد عطا بفرماید
… همیشه این مسئولان بودند که مردم را از تجمل گرائی و اسراف و لوکس گرائی بر
حذر می داشتند اما این بار این مردمند که به مسئولان می گویند: «از تجمل گرائی
بپرهیزند».

حافظ خوب می گوید:

فردا که پیشگاه هدایت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد