اصول اعتقادی اسلام

 

اصول
اعتقادی اسلام معاد

عذابهای
جهنم

انسانهائی
که در دنیا در برابر اوامر سعادت آفرین خداوندی راه تخلف و طغیان پیش می گیرند و
از انجام وظائف انسانی سرپیچی می کنند و پشت پا به صراط مستقیم انسانیت می زنند
عاقبتی جز محرومیت از رحمت فراگیر الهی و گرفتاری عذاب جهنم که مظهر غضب خداوند
قهار است ندارند.

اهل جهنم
همانطور که در مقاله پیش تذکر داده شد به دو نوع درد و الم گرفتارند:

آلام جسمانی

آلام روحانی

شرح این دو
تعبیر در مقاله پیشین داده شد اکنون با توفیق خداوند متعال در ابتداء به ذکر آلام
جسمانی سپس بذکر آلام روحی خواهیم پرداخت.

غذاهای جهنم

شاید چنین
تصور شود که جهنمیان که در آتش سوزان و پرالتهاب می سوزند، غذا نمی خواهند و غذا
نمی خورند ولی قرآن مجید در مواردی از انواع غذاهائی که اهل جهنم می خورند- و
مخصوصا در هنگام خوردن با چه عتاب و خطاب قهرآمیزی مواجه می شوند- سخن می گوید و
خوردن این غذاها را برای آنان نیز نوعی عذاب قلمداد می کند.

در این
رابطه گاهی بطور کلی از رنج و سختی هائی که برای خوردن آن غذا گریبانگیر آنها می
شود خبر می دهد و میگوید:

«ذرنی
والمکذبین اولی النعمة و مهلهم قلیلا ان لدنیا انکالا و جحیما و طعاما ذا غصة و
عذابا الیما»[1].

یعنی کار
صاحبان نعمت و ثروتی که غرور آنها را فراگرفته و تو را که هدفی جز دعوت مردم به
توحید و یکتاپرستی و اخلاص و انجام وظائف انسانی نداری تکذیب می کنند بمن واگذار
کن و آنان را اندکی مهلت بده که در نزد ما برای آنها غل و زنجیر و عذاب آتش دوزخ و
غذائی که گلوی آنها را می گیرد، و عذاب دردناک آماده است.

و گاهی نام
ها و عناوین آن غذاها را ذکر می کند و در این ارتباط 3 نوع غذا برای اهل جهنم را
یاد آور می گردد:

1- زقوم

قرآن کریم
سه مرتبه از «زقوم» بعنوان غذای اهل جهنم نام برده است و بطوریکه از تعبیرات قرآن
استفاده می شود «زقوم» نام درختی است که در جهنم می روید و میوه ای که از آن بعمل
می آید دارای طعم بسیار بد و بوی بسیار نامطلوب می باشد.

استاد
بزرگوار ما علامه طباطبایی رضوان الله علیه در تفسیر المیزان می گوید:

«زقوم» نام
درختی است که در صحراهای خشک و سوزان بعمل می آید ، و دارای برگهای کوچک است و
میوه آن بسیار تلخ و بدبو می باشد و از آن مایعی ترشح می کند که آن مایع هنگامی که
ببدن انسان اصابت می کند در آن تورم بوجود می آورد.[2]

در رابطه با
این غذای دردآمیز در یک مورد می فرماید:

« ان شجرة
الزقوم طعام الأثیم کالمهل یغلی فی البطون کغلی الحمیم خذوه فاعتلوه الی سواء
الجحیم ثم صبوا فوق رأسه من عذاب الحمیم ذق انک أنت العزیز الکریم ان هذا ما کنتم
به تمترون»[3]

یعنی درخت
زقوم قوت و غذای گناهکاران است که آن غذا در شکمهاشان چون مس در آتش گداخته و
مانند آبی که بر روی آتش، جوشان است می جوشد و خطاب قهر الهی می رسد که بدکاران را
بگیرید و بمیان دوزخ در افکنید پس از آن آب جوشان، بر سرشان فرو ریزید و با
استهزاء بآنان گفته می شود عذاب دوزخ را بچشید که شما عزیز و گرامی هستید این همان
عذابی است که در باره آن تردید و انکار داشتید.

در تفسیر
مجمع البیان می نویسد: «هنگامی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله از غذای اهل جهنم
بعنوان زقوم سخن می گفت ابوجهل سرشیر و خرما را می آورد و با هم مخلوط می کرد و می
خورد و می گفت این همان زقومی است که محمد ما را از آن می ترساند و در عین حال بخود
نیز می بالید و می گفت ما عزیزترین و گرامی ترین مردم این منطقه هستیم» و روی این
جهت تعبیراتی که در این آیات بکار رفته است نظر به عبارتها و حرکاتی که از ابوجهل
صادر گردید دارد.[4]

و نیز در
همان تفسیر در تفسیر این آیات می نویسد:

ابوجهل پس
از نزول آیه ای که زقوم را بعنوان غذای جهنمیان معرفی کرده بود با مسخره به کنیزش
می گفت زقمینا (یعنی زقوم برای من بیاورید) کنیز هم می دانست که منظور ابوجهل چیست
لذا خرما و سرشیر برای او می آورد ابوجهل از روی استهزاء بدوستان خود می گفت
بیائید از این خرما و سرشیر بخورید که این همان زقومی است که محمد ما را از آن می
ترساند محمد چنین گمان می کند که در آتش درخت می روید! و حال آنکه آتش درختها را
می سوزاند، در این مورد این آیات نازل شد.[5] «اذلک
خیر نزلا ام شجرة الزقوم انا جعلناها فتنة للظالمین انها شجرة تخرج فی اصل الجحیم
طلعها کانه رؤوس الشیاطین فانهم لاکون منها فمالئون منها البطون ثم ان لهم علیها
لشوبا من حمیم ثم ان مرجعهم لألی الجحیم»[6]

یعنی آیات
نعمت های بهشتی بهتر است یا درخت زقوم و ما زقوم را بمنظور عذاب ستمکاران پدید
آوردیم و آن درختی است که ازقعر جهنم سر می کشد و می روید میوه اش گوئی کله های
شیاطین است و اهل جهنم از آن زقوم آنقدر می خورند که شکمهای خود را از آب پر می
سازند از آن پس آنها را برای نوشیدن آب بطرف آب جوشان می برند و پس از آنکه از آن
آب جوشان بآنها نوشاندند آنها را جایگاه اولی خود برمی گردانند.

در سوره واقعه
می فرماید:

«وکانوا
یقولون أئذا متنا و کنا ترابا و عظاما ءانا لمبعوثون او أباؤنا الأولون قل ان
الاولین و الخرین لمجموعون الی میقات یوم معلوم ثم انکم ایها الضالون المکذبون
لأکلون من شجر من زقوم فمالئون منها البطون فشاربون علیه من الحمیم فشاربون شرب
الهیم هذا نزلهم یوم الدین»[7]

یعنی
گناهکارانی که راه مخالفت با خداوند را پیش گرفتند و از خداوند غافل ماندند می
گفتند.

آیا ما چون
مردیم و استخوان ما خاک شد باز هم زنده می شویم؟ یا پدران گذشته ما زنده خواهندشد؟

ای پیغمبر
ما در پاسخ بگو البته تمام مردم اولین و آخرین زنده و در یک وعده گاه روز معین
محشور و جمع می گردند آنگاه شما ای گمراهان منکر قیامت از درخت زقوم تلخ دوزخ
البته خواهید خودر تا آنکه شکمهای خود را از آن پر می سازید که شتران تشنه، آب می
آشامند خواهید آشامید این است غذا و آشامیدنی کافران در روز جزا.

غسلین

یکی دیگر از
غذاهای اهل جهنم «غِسلین» است که بمعنای غُساله است و منظور از آن مایعی است که از
بدنهای اهل جهنم- از قبیل چرکها و خونها- جاری می شود.[8]

قرآن مجید
در یک مورد از آن با این عبارات نام برده است:

«واما من
اوتی کتابه بشماله فیقول یا لیتنی لم اوت کتابیه ولم ادر ما حسابیه یالیتها کانت
القاضیة ما اغنی عنی مالیه هلک عنی سلطانیه خذوه فغلوه ثم الجحیم صلوه ثم فی سلسلة
ذرعها سبعون ذراعا فاسلکوه انه کان لا یؤمن بالله العظیم ولا یحض علی طعام المسکین
فلیس له الیوم ههنا حمیم ولا طعام الا من غسلین لا یأکله الا الخاطؤون»[9]

یعنی کسانی
که در روز قیامت نامه اعمالشان را بدست چپشان می دهند با کمال شرمندگی و اندوه می
گویند ای کاش این نامه رسوا کننده را بمن نمی دادند و من هرگز از حساب اعمالم آگاه
نمی شدم ای کاش مرگ فرا می رسید و مرا از این غصه ها نجات می داد ای داد که مال و
ثروت من امروز بفریاد من نرسید و همه قدرت و حشمتم نابود گردید در این هنگام خطاب
قهر الهی می رسد که او را بگیرید و در غل و زنجیر در افکنید آنگاه او را به زنجیری
که در ازای آن هفتاد ذراع است بکشیداو بخداوندبزرگ ایمان نیاورد و گامی در راه
ترغیب برای سیر کردن مسکینان برنداشت امروز هیچ دوستی و خویشی که بفریادش برسد
وجود ندارد و غذائی جز «غسلین» نصیبش نیست و آن غذای خطاکاران است.

ضریع

یکی دیگر از
غذاهای اهل جهنم «ضریع» است که گیاهی است خاردار در بیابانهای خشک می روید در
تفسیر المیزان می گوید ان بدترین و پلیدترین غذاها است که حتی چهارپایان نیز از
خوردن آن خودداری می کنند.[10]

در مجمع
البحرین از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله نقل می کند که حضرتش فرمودند:

«ضریع»
چیزی است در داخل جهنم که شباهت به خار دارد و از صبر تلخ تر و از مردار بدبو تر و
از آتش با حرارت تر است.

در قرآن
مجید در یک مورد از آن نام برده شده است و آن در سوره غاشیه و با این تعبیرات است:

«هل اتیک
حدیث الغاشیه وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة تصلی نارا حامیه تسقی من عین آنیه لیس
لهم طعام الا من ضریع لایسمن ولا یغنی من جوع»[11]

ای رسول ما
آیا خبر هراس انگیز حادثه قیامت و این بلیه فراگیر بتو رسیده است؟

آنروز چهره
گروهی را غبار خواری و ذلت فراگرفته است که نصیبشان جز رنج و درد و مشقت چیزی نیست
در آتش سوزان معذبند و از چشمه نوشان می نوشند و غذائی جز «ضریع» ندارند که آن
ضریع نه فربه می کند و نه سیری می آورد.

در اینجا
باید توجه داشت که ممکن است این سه نوع غذا یعنی زقوم و غسلین و ضریع هر یک مخصوص
طبقه ای و گروهی از اهل جهنم باشد چنانکه عبارت حصری که درباره غسلین و ضریع بکار
برده شده و گفته شد است و لاطعام الا من غسلین یا لیس لهم طعام الا من ضریع این
معنا را می رساند و امکان دارد که حصر در این آیات به اصطلاح اضافی باشد.

یعنی منظور
نفی غذاهای خوب برای اهل جهنم است ولی از هر دو یا هر سه تای این غذاهای جهنمی به
اهل جهنم داده می شود. ادامه دارد

 



[1] – سوره مزمل آیه 10- 13