سیزدهم آبان روز رسوائی آمریکا

سیزدهم آبان
روز رسوائی آمریکا

تبعید امام
به ترکیه

آنچه تاریخ
جنایت آمیز آمریکا تا کنون نشان داده است، این کشور جهانخوار در هر جا که ردپائی
از خود بجای گذاشته، تا سر حد به ذلت کشاندن مردم آن دیار به پیش رفته و نه تنها
آنان را از نظر سیاسی، تح اسارت کشانده بلکه از نظر فرهنگی و اقتصادی نیز برده خود
نموده است.

احیای
کاپیتولاسیون و مزایای قضائی و کنسولی برای اتباع آمریکا در ایران، بزرگترین عامل
تثبیت منافع اقتصادی آمریکا در ایران شد، و اگر نهضت امام خمینی قدس سره و آن
افشاگریهای علنی آن حضرت نبود، آمریکا تمام منافع ایران را قبضه کرده و ملت بزرگ
ایران را به صورت برده های خود در جهان در می آورد. حکومت ننگین پهلوی که برای
تثبیت کرسی خون آلود خود، دست به هر کاری می زد، با کمال رسوائی و فضاحت لایحه
مصونیت مستشاران و دیگر تبعه های آمریکا در ایران را در تاریخ 13 مهرماه 42 در
کابینه «علم» به تصویب رساند و پس از کمی تأخیر در تاریخ مرداد 43 در مجلس سنا نیز
آن را تصویب کرد.

دولت
«منصور» در تاریخ 21 مهر 43 این مصوبه اسارت بار را به مجلس شورای ملی برده و بدین
ترتیب لایحه اسارت ملت ایران بدست نمایندگان برگزیده انقلاب سفید با یک قیام و
قعود تصویب شد که برای همیشه ننگ این مصوبه بر جبین تاریخ ننگ بار سلطنت پهلوی
خواهد ماند.

رژیم پهلوی
که مطمئن بود مردم ایران هرگز تاب تحمل این اسارت را ندارند با سانسور تصویب این
لایحه، سعی در پنهان نگاه داشتن آن تا زمان مناسب نمود. ولی از آنجا که امام همیشه
بیدار این ملت، با دقت و هشیاری تمام، مسائل سیاسی کشور را پیگیری و دنبال کرده و
با بر ملا کردن نقشه های خائنانه دشمنان، پیوسته ملت را در جریان امور قرار می
داد، این بار نیز، پس از گذشت چند روز از تصویب آن قانون، خبرش را در مجله داخلی
مجلس- که به نحوی به امام می رسید- مطالعه کرد و با آگاهی از این وطن فروشی و
عواقب وخیم آن، بقدری آشفته و منقلب شد که نزدیکان حضرت، از آن حالت امام نگران و
ناراحت شده بودند.

در میان
مردم اعلام شد که امام در تاریخ 4 آبان 43 سخنرانی خواهند داشت. مدرم از سراسر
کشور برای شنیدن سخنان امام به قم آمدند. امام با چهره ای خشمگین و متأثر، سخنان
جاویدان خود را با کلمه استرجاع «انا لله و انا الیه راجعون» آغاز نمودند که صدای
گریه و شیون حضار بلند شد و در حالی که ناله های مردم و تأثر عمیق امام با هم
آمیخته شده و هیجان زائدالوصفی را ایجاد کرده بود، امام ادامه داد:

«من تأثرات
قلبی خودم را نمی توانم اظهار کنم. قلب من در فشار است. این چندروزیکه مسائل اخیر
ایران را شنیدم، خوابم کم شده است. ناراحت هستم قلبم در فشار است. با تأثرات قلبی،
روزشماری می کنم. چه وقت مرگ پیش بیاید.

ایران دیگر
عید ندارد، عید ایران را عزا کردند عزا کردند و چراغانی کردند و دسته جمعی
رقصیدند، ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، و باز هم چراغانی کردند، پایکوبی
کردند.

اگر من بجای
اینها بودم، این چراغانیها را منع می کردم، می گفتم ببرق سیاه بالای سربازارها
بزنند، بالای سرخانه ها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند.

عزت ما
پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.

قانونی به
مجلس بردند که در آن قانون اولا ما را ملحق کردند به (پیمان وین) و ثانیا الحاق
کردند به پیمان وین، مستشاران نظامی که تمام مستشاران نظامی آمریکا، با خانواده
هایشان با کارمندان فنیشان، با کارمندان اداریشان، خدمه شان و با هرکس که به آنها
بستگی دارد آنها از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند».

این جملات
در همان حال که روحیه ملت را متغیر و دگرگون می ساخت، همچون پتکی بر سر شاه و
اربابان او می نواخت.

امام به آن
سخنرانی طولانی و مفصل نیز اکتفا نکرده و برای اینکه ملت را در سراسر کشور بلکه
مسلمانان جهان را نیز از عمق قضایا آگاه سازند، اعلامیه ای آتشین علیه این مصوبه
ننگین صادر کردند که در عرض چند دقیقه بیش از چهل هزار نسخه آن تکثیر و در میان
پایتخت منتشر شد.

در آن
اعلامیه تاریخی آمده است:

«آیا ملت
ایران می داند که در این روزها در مجلس چه گذشت؟! و چه جنایتی واقع شد؟ مجلس به
پیشنهاد دولت سند بردگی ملت ایران را امضا کرد… سند وحشی بودن ملت مسلمان را به
آمریکا داد. قلم سیاه بر جمیع مفاخر اسلامی و ملی ما کشید… من اعلام می کنم که
این رأی ننگین مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد. و اگر اجنبی ها بخواهند از
این رأی کثیف، سوء استفاده نمایند، تکلیف ملت خواهد تعیین شد … بر ملت است که
این زنجیرها را پاره کنند. بر ارتش ایران است که اجازه ندهند چنین کارهای ننگینی
واقع شود. بر ملت است که از علمای خود بخواهند که در این امر ساکت ننشینند …»

به دنبال آن
سخنرانی و این اعلامیه افشاگرانه بود که موج اعتراض از سراسر ایران بلند شد و علما
و روحانیون شهرستانها با ارسال طومارهائی الغی فوری این لایحه را خواستار شدند.
رژیم که سخت به وحشت افتاده بود، از ترس اینکه باز هم امام با پیگیری ودنبال کردن
رویدادها، نهضت خود را به پیش ببرد و تاج و تحت لرزانش را بر باد دهد، با مشورت
اربابها، در شب سیزدهم آبان 43 منزل امام را تحت محاصره مأمورین و کماندوهای خود
قرار می دهد و با دستگیری و تبعید امام به ترکیه، سند ننگین دیگری بر اسناد فراوان
ننگ آفرین خود می افزاید.

تبعید امام
در سیزدم آبان به ترکیه نه تنها جلوی نهضت را نگرفت که آن را بیشتر به پیش برده و
ضربه ای سهمگین تر بر پیکر آمریکا وارد آورد و چنان آبروئی از او برد که رسوائیش
برای همیشه در تاریخ، باقی خواهد ماند.

سیزدهم
آبان، روز دانش آموز

پس از کشتار
وحشیانه رژیم پهلوی در هفدهم شهریور 56، رژیم کنترل تظاهرات و درگیریهای روز افزون
داخلی را از دست داده و دیگر قادر به کنترل مردم نبود؛ از آن سوی، پیامهای پی در
پی امام مجال اندیشیدن را از او گرفت و مردم را همواره به تحرک و قیام بیشتر فرا
می خواند. دانش آموزان و دانشجویان در این مبارزات نقش عمده ای را داشتند و در پی
فرصت های مناسب برای زدن آخرین ضربه ها به رژیم منفور پهلوی بودند.

روز سیزدهم
آبان که روز تبعید امام امت به ترکیه بود، به عنوان یکی از بهترین فرصت ها برای
قیام  حرکت علیه رژیم انتخاب شد و در اولین
ساعات آن روز، دانش آموزان در دسته های مختلف مردم به سوی دانشگاه به راه افتادند
و تظاهرات گسترده و عظیمی را تشکیل دادند که قسمت عمده اش از دانش آموزان عزیز،
ترتیب یافته بود.

این
راهپیمائی آرام سی الی پنجاه هزار نفری، حملات خود را مستقیما متوجه شخص شاه نمود
و علیه او شعار داده و «مرگ بر شاه» در فضای دانشگا و اطراف آن طنین انداز شده
بود.

در ساعت
یازده که همه در حال فریاد و شعار علیه شاه بودند، مأمورین با شلیک گاز اشک آور و
گلوله و به رگبار بستن مردم در درون دانشگاه، عده زیادی را در دم به شهادت
رساندند. این بار صدای تکبیر رساتر و فریادهای خشم آمیز مردم به صورت سنگ و پاره
آجر بریا مقابله با مزدوران درآمد.

و سرانجام
نتیجه این مجاهدت ها و شهادت ها، چیزی جز تسریع بخشیدن به نهضت اسلامی و مردمی ملت
ایران و شکست مفتضحانه رژیم پهلوی نبود، و بهرحال این قیام نیز هر چند با شهادت
عده زیادی (بیش از 60 نفر) از عزیزان دانش آموز و سایر ملت شریف، تمام شد ولی
آغازی برای قیامی گسترده تر و حرکتی فراتر شد که پس از اندک زمانی طومار سیاه
دودمان پهلوی را در کام آتش خشم ملت فرو برد و آن را به زباله دان تاریخ سپرد، و
از آن سوی تمام این حوادث، به ننگ و رسوائی آمریکا و ایادیش انجامید  نفرت و انزجار ملت را از آمریکای خونخوار
افزونتر کرد و زمینه را برای نابودی منافعش در ایران اسلامی آماده ساخت.

اشغال لانه
جاسوسی

اشغال لانه
جاسوسی آمریکا در ایران توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تاریخ 13 آبان
1358، یکی از شگفت انگیزترین و انقلابی ترین رویدادهای تاریخ معاصر جهان و بقول
حضرت امام رضوان الله علیه، انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود؛ چرا که پس از
پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57، انقلابی نمایانی که وابسته به آمریکای
جنایتکار بودند در پوشش ملی گرایانه شان قسمت عمده قوه اجرائیه ایران انقلابی را
در دست گرفته بودند و اگر این حرکت جوانمردانه و شتابانه جوانان عزیز پیرو خط امام
نبود، امکان داشت بار دیگر ایران را به کام آمریکا فرو ببرند و ملت مسلمانی که پس
از سالها رنج و تحمل حکومت ستمشاهی،تازه به آزادی و استقلال واقعی دست یافته
بودند، ناچار به بر پائی نهضت سهمگین تر و مشکلتر دیگری با دادن قربانی های بی
شمارتر می شدند که معلوم نبود چه ثمره ای و چه نتیجه ای از آن عدید می شد؛ به همین
جهت بود که امام، این حرکت بجا و بموقع را، انقلابی بزرگتر از انقلاب اول قلمداد
کردند و کشور را از دامی بزرگتر که آمریکا سرراهش قرار داده بود، رهانیدند.

اگر این
جوانان انقلابی نبودند چه کسی می توانست در این گیر و دار حزب ها و حرکتهای چپ و
راست که از هر سوی چون قارچ می روئید، راه راست و مستقیم امام را مشخص نماید؟

اگر این
حرکت انقلابی نبود، چه کسی می توانست روند انحرافی دولت وقت را که بی توقف به طرف
آمریکا و غرب کشیده می شد و خط سرخی بر خط شهادت که خط محمد و علی است می کشید،
باز دارد و انحراف ایجاد شده را متوقف سازد؟

اگر این
حرکت انقلابی در آن مقطع حساس از انقلاب توسط جوانان مکتبی پیرو خط امام به وقوع
نمی پیوست چه کسی می توانست آن کینه های درونی که مردم از آمریکا و وابستگانشان در
دل داشتند را به حرکتی سازنده و هشدار دهنده تبدیل کند و خط راستین امام را در
میان خطوط رنگارنگی که مایل به چپ و راست بود و هم ادعای پیروی از خط مقدس امام را
داشتند، تمیز داده و مشخص سازد؟

اگر آن
اقدام متهورانه و شجاعانه آن عزیزان نبود، چه کسی می توانست نهال انقلاب را در
کوران زمستان مذاکرات و مصالحات محافظه کارانه، از گرائیدن به خشکی و پژمردگی و
مرگ نگهدارد؟ اگر آن برخورد صددرصد اسلامی وانقلابی که با پشتوانه ای از خون و
شهادت، در آن روزهای اول انقلاب به وقوع نپیوسته بود، چه کسی می توانست از ان همه
نقشه ها و توطئه های خطرناک شیطان بزرگ پرده بردارد و سخنان واقع بینانه امام را
از مرز سخن به میدان عمل بکشاند و فریادهای مظلومانه سالیان دراز امام را در ستیز
و مبارزه با آمریکای جنایتکار پاسخ مثبت دهد و راه را برای دیگر مظلومان و
مستضعفان جهان برای مبارزه بی امان با آمریکا و هم پیانانش بگشاید و این دژ بظاهر
محکم و فولادین را با کمی همت و جوانمردی در هم بشکند و آبروی نداشته شیطان بزرگ
را در دنیا ببرد و قدرت پوشالیش را به جهانیان بنمایاند و زندگی با عزت را جایگزین
زندگی ذلت بار سازشگرانه نماید.

از این رو
است که ما باید همه ساله این حرکت افتخارآفرین دانشجویان مسلمان پیرو خط امام را
ارج نهیم و بزرگ بشماریم و آن روز تاریخ یرا جشن بگیریم و آن حماسه ها و مقاومت ها
را فراموش نکنیم و حال و هوای انقلابی را با حال و هوای سازشکارانه تبدیل ننمائیم.

اکنون برای
اینکه مروری به آن جرایانات و حوادث شیرین و رخدادهای انقلابی آن دوران کرده
باشیم، اخبار آن روزها را فهرستوار یادآور می شویم:

7 آبان-
امام: تمام گرفتاری ما و مسلمین از آمریکا است … بشکند قلم هائی که برای اینها
کار می کند و ببرد زبان هائی که به نفع اینها صحبت می کند.

7 آبان-
امام: ای مسلمانان و ای مستضعفان عالم! دست بدست هم دهید و به خدای بزرگ روی آورید
و به اسلام پناهنده شوید و علیه مستکبران و متجاوزان به حقوق ملتها پرخاش کنید.

11 آبان-
امام: ما از اول هم امیدمان به ملت و جوانهای برومند ملت بود.

12- آبان-
بمناسب بزرگداشت روز 13 آبان، امام دانش آموزان، دانشگاهیان و طلاب علوم دینی را
به حمله شدید علیه آمریکا دعوت کرد.

میلیونها
ایرانی در راه پیمائی های عظیم خود، با مشت های گره کرده و با شعارهای کوبنده خود،
دولت آمریکا را بخاطر پناه دادن به شاه مخلوع، بشدت محکوم کردند.

13 آبان- سفارت
آمریکا به اشغال دانشجویان مسلمان پیرو خط امام درآمد.

تظاهرکنندگان
که از نخستین ساعات اشغال سفارت در خیابان اجتماع کرده بودند، شامگاه، پرچم آمریکا
را به نشانه تأیید عمل انقلابی دانشجویان مسلمان و محکوم کردن سیاست های توسعه
طلبانه امپریالیسم آمریکا، آتش زدند.

14 آبان-
دانشجویان مسلمان: ای امام! دیگر تاب تحمل نداشتیم. آخر تو خود فریاد بر آورده
بودی که بر دانش آموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام،
حملات خود را علیه آمریکا و اسرائیل گسترش داده تا آمریکا را وادار به استرداد شاه
مخلوع جنایتکار نمایند.

15 آبان-
استعفای دولت بازرگانان تقدیم امام شد.

ایران قرداد
همکاری با آمریکا را لغو کرد.

گروه ها و
سازمان ها و انجمن های مختلف از اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام پشتیبانی
کردند.

با قبول
استعفای بازرگان از سوی امام، شورای انقلاب مأمور اداره کشور شد.

16 آبان-
سازمان آزادیبخش فلسطین، خواستار آزادی گروگانهای امریکایی شد.

دانشجویان
مسلمان: گروگانها در صورت دخالت نظامی امریکا نابود می شوند.

17 ابان- به
علت اشغال سفارت آمریکا، دلار در بازار تنزل کرد.

امام: ملت،
آمریکا را دشمن شماره یک خود می داند: آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.

19 آبان-
برای آزادی 60 گروگان، آمریکا ده ها سازمان و شخصیت جهانی را نزد امام واسطه کرد.

امام:
آمریکا باید بفهمد دیگر وقت آن ظلم ها گذشته است.

20 آبان-
برای آزادی بی قید و شرط گروگان ها، امام تقاضای پاپ را نپذیرفت.

کاخ سفید
درخواست گروگانها برای استرداد شاه مخلوع را رد کرد.

22 آبان- پس
از قطع صدور نفت ایران به آمریکا، نفت و بنزین در آمریکا جیره بندی شد.

حریم هوائی
دریائی ایران بروی آمریکا بسته شد.

و سرانجام
ایران با آمریکا قطع رابطه کرد و پرونده آمریکا برای همیشه در ایران اسلامی بسته
شد.