در حاشیه کنگره بزرگداشت اصفهان

ارزشهای
اسلام و انقلاب را پاسداری کنیم

در حاشیه کنگره
بزرگداشت اصفهان

به قراری که
مطبوعات گزارش دادند، اخیرا برخی نهادها و جمعی از دست اندرکاران امور در تدارک
برگزاری کنگره ای تحت عنوان «کنگره بین المللی بزرگداشت اصفهان» در تاریخ اردیبهشت
ماه سال 71 می باشند و بنا به نوشته «نوید اصفهان» در شماره مورخه 16/5/70 خود
«یونسکو» آمادگی خود را برای برگزاری کنگره بزرگداشت اصفهان و ایجاد مراکز فرهنگی
و هنری در این شهر اعلام کرده است.

نظر به
اینکه کنگره مزبور با آن اطلاق و کلیت و عنوان نوظهور آن هم با همکاری یونسکو از
نظر اهداف و آثار نامفهوم بود و این سؤال مطرح می شد که بزرگداشت اصفهان چه معنا و
مفهومی را در بر دارد لذا بی تناسب نیست در این رابطه چند سطری نوشته شود. از
احساسات ناسیونالیستی که بگذریم و با اعتراف به اینکه اصفهان و بطور کلی جای جای
میهن اسلامی و «حب الوطن من الایمان» مع الوصف مطالبی در این رابطه قابل طرح است:

نخست اینکه:
واقعا باید به ارزیابی نشست که این همه کنگره و سمینار خلق الساعه که ما داریم با
توجه به هزینه های هنگفت که بر ارز و بودجه کشور تحمیل می کند در اوضاع نابسامان
کنونی و روزگار وانفسای مردم ما، چه مقدار ضروری است؟ صحیح است که نشست ها و
برخورد اندیشه ها و تبادل افکار می تواند در حل بسیاری مسائل اساسی و مشکلات
فرهنگی و اجتمایع کارگشا باشد اما در حد ضرورت و تا بدانجا که کار به افراط کاری
نکشد و نشستن و گفتن و برخاستن ها، جای عمل و عینیت ها را پرنکند و یک عده دائما
با کیف سفری و بلیط هواپیماهای داخل و خارج در حال سیر و سفر از این شهر به آن شهر
و از این کشور به آن کشور و از این جشنواره به آن جشنواره و از این کنگره نباشند و
سیری و سیاحتی و مصاحبه ای و گپی و شعاری و خداحافظ…

حقیقت این
است که این روزها بازار سمینار و کنگره و کنفرانس به صورت یک آلرژی واگیر و مسری
درآمده و جای آن دارد که برنامه ریزان و طراحان و مجریان با حواس جمع به ارزیابی
بنشینند و با توجه به اولویتهای زمین مانده ببینند محصول این هزینه های سنگین
چیست؟

و اما کنگره
بین المللی اصفهان، اگر عنوان این کنگره یادواره شیخ بهائی یا علامه مجلسی و چهره
های علمی و تاریخی دیگر این مرز و بوم بود برای مردم مفهوم تر بود تا عنوان کنونی
و آن هم با همکاری یونسکو و اهداف نامشخص آن. از این روست که عنوان کنونی
احتمالاتی را تداعی می کند و سؤالاتی را بر می انگیزد. در اصفهان برای چه چیز و
کدام چهره و سمبل، بزرگداشت بین المللی برگزار کنیم؟ و یونسکو ضمن این همکاری چه
هدفی را دنبال می کند؟ آیا بزرگداشت نام و نشان شهر، یا آثار تاریخی آن، یا شاهانی
که در آنجا حکم می رانده اند، صنایع دستی و فن و هنر، مساجد، مدارس علمی، علمای
سلف، فقهای بنام و یا ارزشهای دیگر معنوی و انسانی که بدانها اشاره خواهیم کرد؟
….

اگر کنگره،
به منظور بزرگداشت آثار باستانی و کنگره ها و نقاشی های قصرشاه عباس و کاخ عالی
قاپو و چهل ستون و هشت بهشت و کاشی کاریهای مساجد و مدارس و امثال آن است، که آثار
باستانی کم و بیش در گوشه و کنار کشور ما وجود دارد، از تخت جمشید و پاسارگاد
گرفته تا شوش و شوشتر و دزفول و کرمان و ماهان و سمنان و همدان و خراسان و نیشابور
و سبزوار و طبس و نیاوران و قصر فیروزه و … اینها نیازی به بزرگداشت با عنوان
بین المللی ندارد، حتی اگر اصفهان پیشتاز هم باشد که هست …

ارگ
بزرگداشت برای شاهان و سلاطین حاکم در این دیار چون شاه عباس و شاه سلطان حسین و
امثالشان است که چهل ستون و هشت بهشت خاطره شاهانه شان را حکایت می کند که نه آنها
و نه آثار بازمانده آنها شایان بزرگداشت نیست و قطعا برگزارکنندگان نیز در چنین
فکر و خیالی نبوده اند.

اگر هدف
کنگره بزرگداشت هنر، مینیاتور و منبت کاری و خاتم سازی و قالی بافی و دیگر هنرهای
دستی و امثال آنهاست، این نیز کنگره جهانی نمی خواهد. آثار اصفهان و غیر اصفهان در
هر کجای دنیا حکایت از هنر و فن و ذوق هنرمندانی می کند که با سرپنجه هنر آفرینشان
نقش های بدیع را روی قالی وطلا و نقره و چوب و فلز سنگ و گچ به نمایش گذاشته و
این، چندان هم انحصاری نیست و گوشه و کنار کشورمان نمونه هائی دارد گرچه اصفهان
گوی سبقت را ربوده است، بعلاوه چنین بزرگداشتی چه بار فرهنگی و تربیتی و تکنیکی و
اقتصادی برای امروز و کشور م دارد؟

اگر
بزرگداشت به منظرو غزل خوانی و نمایش و تئاتر و امثال آن است که اصفهان در این
وادی یکه تاز میدان نبوده و مدعی طلایه داری هم نیست و نمی خواهد باشد …

اگر این
قبیل بزرگداشت ها و کنگره ها برای پرکردن وقت فراغت است آن هم به بهای میلیونها
تومان و صدها هزار دلار که چند هیأت از خارج بیایند و گروهی از داخل دور هم جمع
شوند و مبالغ هنگفتی از بیت المال صرف پول بلیط هواپیما و هتلهای گران قیمت و
پذیرائی های مجلل و سر و سوغات ها شود و حاصل آن چند تا سخنرانی و چند سرود و تک نوازی
و جمع سرائی و تئاتر و نمایش و شعر و امثال آن کدام مصلحت اندیشی اجازه می دهد
مسائلی راکه در اولویت و ارجحیت اند در زمینه های علمی، تکنیکی، کشاورزی، بهداشتی
و اقتصادی که بارگران آن بر دوش مردم سنگینی می کند، نادیده گرفته وجای آن کنگره
بین المللی و سمینار و امثال آن بگیرد؟

در همین شهر
اصفهان شما گذری و گذاری در میان مردم بکنید و ببینید مردم از دست شهرداری و
دارائی و … فلان اداره چه کشیده و می کشند و از گرانی سرسام آور مسکن و مشکلات
اقتصادی و کسادی بازارچه ها می کشند و آنگاه از مردم شهر و حوزه های علمی و
دانشگاهی و قشرهای دیگر نظرخواهی کنید که به نظر آنها بزرگداشت اصفهان در سطح بین
المللی چقدر ضرورت دارد و از کجا که این کنگره های واگیر و مسری فردا و فرداها طبق
معمول به شهرهای دیگر و هرکجا که برج و باروی باستانی است سرایت نکند و مردم دیگر
برای عقب نماندن از قافله کنگره ها چنین خیالاتی را در سر نپرورانند …

آقایان!
بیائید این پولهای بادآورده! را خرج صاحبان اصلیش کنید، آیا خاموشیهای برق، مشکلات
آب و آبرسانی، وضع دامداری، کشاورزی، کمبود بیمارستان و وسائل پزشکی و فضای آموزشی
سه شیفته و طبیب و دارو در سراسر کشور حل شده تا نوبت به مسائل ازاین قبیل برسد؟
بیائید با این پولها مدرسه بسازید، بیمارستان بسازید تا یک بیمار کلیوی یا قلبی ما
سه چهار میلیون تومان خرج نکند و هست و نیست خود را بفروشد و به لندن و آلمان و
فلان کشور خارجی برای معالجه برود.

امروز
بیمارستانهای حتی دولتی ما با تعرفه های سنگین خود ظرفیت کافی پذیرش بیماران را
ندارند. بیماران قلبی ما چند سال در انتظار نوبت تخت بیمارستان اند و از اعماق
روستاها گرفته تا مرکز، یک بیمارستان قلب در تهران وجود دارد که کافی است تنها به
راهروهای آن گذری شود تا گوشه ای از مشکلات و در بدری بیماران و آه و ناله های
آنان معلوم گردد و در بسیاری از مسائل دیگر رفاهی اقتصادی، تکنیکی، کشاورزی و سوخت
زمستان و …. ما با مشکل جدی روبرو هستیم. در این اوضاع آیا بهتر نیست پولهائی که
صرف این گونه بزرگداشتهای بین المللی و سمینارهای خلق الساعه و کنگره هم بستگی
ورزشی بین المللی زنان مسلمان و جشنواره ای تفننی و … فعلا بمصرف بیمارستان و
تجهیزات پزشکی و طبیب و دارو و خدمات بیمارانی برسد که آه در بساط ندارند و شاهد
تبعیض و حاکمیت پول و اشرافیت حتی در محیطهای بیمارستانی هستند؟ …

آیا اینکار
برای جلب اعتماد توده های مستضعف و پشتیبانی دائمی مردم از نظام و دلگرمی هر چه
بیشتر آنها به کارهای خدماتی و نه تشریفاتی، تأثیر بهتر ندارد؟ آن وقت اگر از این
مرحله گذشتیم بالاخره نوبت به جشنواره و بزرگداشت و غیره می رسد.

اینهاست
اولویت های جامعه امروز. مسئولان به اینها توجه کنند تا مردم احساس اطمینان و
رضایت کنند و دلگرم باشند که مسئولین بفکر مردم دردمند و مستضعف جامعه اند نه
اینکه هر مسئولی در هر نهاد اجرائی می خواهد چاقوی خود را دسته کند و بدون هماهنگی
با نهادهای دیگر و نیازهای ضروری تر حرکتی نمایشی از خود نشان دهد و بدان دلخوش
باشد و بیلان کار تنظیم کند …

بالاخره
آقایان با این جشنواره ها یا سمینارها چه ارزشی را می خواهند احیا کنند و چه
معیاری برای آن در نظر گرفته اند؟ و سازمان یونسکو از دائر کردن مراکز هنری و
فرهنگی در اصفهان چه هدفی را که هماهنگ با ارزشهای اسلامی ما باشد، احیا خواهد
کرد. رسالت این گونه م<سسات بین المللی واقعا در فرهنگ و هنر چیست و هنر و فرهنگی
که آنها می خواهند کدام است …. واقعا به این مسائل فکر کرده اید!

مسئله دیگر
اینکه: ارزشهای واقعی و والای شهر قهرمان پرور اصفهان را نمی توان در این کنگره ها
جستجو کرد، اصفهان یکی از شهرهای اصیل و ریشه دار است که طی قرنها طلایه دار تشیع
و ولایت و مهد  علم و فقاهت بوده و چهره
های ارزشمندی به جهان علم و دانش داده است.

مردم آگاه
با ذوق و فداکار و هوشیار این شهر در سالهای قبل و بعد از انقلاب پیشتاز حرکتهای
انقلابی بوده اند. شهری که شاهد نخستین حکومت نظامی در روزهای انقلاب بود، جوانانش
در جبهه های جنگ بیشترین حضور را داشتند، در سراسر جبهه های جنگ آهنگ شیرین بچه
های اصفهان طنین انداز بود و روزها بر این شهر گذشت که صدها شهید را بطور دسته
جمعی مشایعت کردند و صدها و هزارها جایگزین آنها در جبهه ها شدند. به گلزار شهدا
بروید، به خانه خانواده های شهدا و مفقودین و معلولان سری بزنید تا ایثار و صبر و
هنر حماسه آفرینی را ببینید و جلوه های هنر را بنگرید و به دیگران بنمایانید.
اینها را چگونه و در کدام کنگره بین المللی می توان نشان داد و آیا می توان از
کنار آن بی تفاوت گذشت؟ از این مفاهیم، یونسکو و امثالش چه می فهمند، هنر پروران کلاسیک
و موسیقی سرایان از این هنر چه سررشته ای دارند؟ آیا این کنگره ها می تواند نمایش
دهنده چنین هنر متعالی باشد؟ و آیا فکر کرده ایم چگونه باید از این مردم تقدیر
کنیم؟

امروز
هزاران خانواده شهید و هزاران معلول و مجروح جنگی و سربازان حضرت مهدی(,ج) و یاران
امام خمینی (س) در گوشه و کنار این شهر و سایر نقاط میهن اسلامی از لوث شدن ارزشها
و به فراموشی سپرده شدن آرمانهایشان رنج می برند، بدحجابی، رشوه و فساد اداری و
گرانی و تجمل گرائی و فیلمهای مبتذل و غناهای خلاف شرع و لجام گسیختگی های دیگر را
نظاره می کنند و می گویند چشم بینا و گوش شنوا کجاست؟ اینها را نمی توان با موزیک
و ارکستر و ساز و نواز راضی و خشنود ساخت. آنچه اینها را راضی می کند حمایت از
ارزشهای والائی است که به پای آن عزیزترین فرزندان اسلام فدا شدند تا عدالت و عفت
و تقوی واخلاق و استقلال و آزادی و خط راستین اسلام که در راه امام  تبلور یافته باقی بماند. برای حفظ اینها اول
چاره ای بیاندیشید و ضد ارزش ها را از محیط برانید بعد اگر مجالی بود به کارهای
فرعی و تفننی بپردازید. ادامه دارد