امام خمینی(س) و سیاست خارجی

امام
خمینی(س) و سیاست خارجی

اصلاح
سفارتخانه ها

دیپلماسی یا
ارزشهای انقلاب، کدامیک؟

سخن بدینجا
رسید که دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران و نمایندگان انقلاب اسلامی در کشورهای
خارج باید مشی و مرام و سیاستی جدای از دیگر دیپلماتهای کشورهای دست نشانده و
وابسته داشته باشند و این پرسش در پایان قسمت سوم این مقال مطرح گردید که آن اصل و
اساسی که باید مبنای عقیده و عمل دست اندرکاران سیاست خارجی کشور به منظور حرکت در
چارچوب آرمانهای امام خمینی(س) و تحقق اسلام ناب محمدی(ص) در عرصه سیاست خارجی،
قرار گیرد کدام است: دیپلماسی موجود جهان، یا پایبندی به اصول و ارزشهای مکتبی و
انقلابی مان؟ پاسخ روشن است، در واقع راه سومی وجود ندارد تعارض جدی و مبنایی
دیپلماسی موجود جهان با اصول و ارزشهای مکاتب توحیدی بخصوص اسلام ناب محمدی (ص)
بسیار روشن است و اینکه بتوان راهی را یافت که هم اصول و ارزشهای اسلام ناب و خط
امام حفظ شود و هم به اصول دیپلماسی حاکم بر جهان برخورد نکند، توهمی بیش نیست و
آنانکه تصور می کنند با ابزار دیپلماسی موجود و حاکم در جهان می توان به تبلیغ و
ترویج اصول و ارزشهای انقلاب و نظام پرداخت، در حقیقت مجدانه در صدد کوبیدن آب در
هاون هستند و انتظار نتایج پرباری نیز از این عمل خود دارند!؟ امام (س) در یکی از
آخرین پیامهایشان، حرف آخر را درزمینه پاسخ به این سؤال (دیپلماسی یا ارزشها و
اصول مکتب اسلام ناب) با بیان یک مثال اینگونه فرموده اند:

«روحانیون و
مدرم عزیز حزب الله و خانواده های محترم شهدا، حواسشان را جمع کنند که با این
تحلیلها، و افکار نادرست، خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این استکه تحلیل گران
امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و
حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟! و نتیجه
گیری کنندکه، چون بیان حکم خدا، آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای
غربی علیه ما موضع گرفته اند پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام
مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم!

خلاصه کلام
اینکه ما باید بدون توجه به غرب حیله گر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسی حاکم بر
جهان درصدد تحقق فقه عملی اسلام برآئیم.[1]»

نکته ای که
لازم است در اینجا بدان اشاره شود اینکه از بعضی ها شنیده شده که می گویند امام
خمینی(س) مردی بزرگ و رهبری مقتدر در جهان اسلام بود. سخنان و پیامهای ایشان نیز جالب
توجه وعمیق می باشند لیکن امام مطالب مختلف را در حد کلیات بیان کرده اند و به
اصطلاح امروزیها برای کاربردی نمون آن سرفصل های کلی، نیاز به کار کارشناسی می
باشد. این سخن با چنین نتیجه بالنسبه منطقی نیز پایان می یابد که: پس تا زمانی که
بر روی پیامها و رهنمودهای امام کار دقیق کارشناسی نشده و پیرامون هر سر فصل کلی
ای که امام بیان فرموده اند دستورالعمل مشخصی جهت چگونگی اجرا صادر نگردید، عمل به
این گفتار شیوای حضرت امام کان لم یکن تلقی می شود!

در واقع
باید یاران واقعی  امام به این دسته از
صاحبان و مروجین چنین تفکری پاسخ دهند که در کجا و در چه مقولاتی امام با
ذکرکلیاتی درباره آن از کنار قضیه گذشته اند؟ در مسائل اعتقادی؟ در مسائل سیاسی؟
در مسائل اقتصادی؟ در مسائل نظامی؟ در …؟ آنچه که از مرام و منش امام خمینی(س)
در طول سالهای قبل از انقلاب و نیز در طی یازده سال پس از پیروزی انقلاب حتی تا
آخرین دم حیاتش برمی آید این نکته محوری بوده که هر جا امام آمادگی پذیرش را
پیرامون موضوعی در مردم و یاران خویش می یافت گامهای بزرگتر و مؤثرتری رد شناساندن
و روشن نمودن ابعاد مختلف آن موضوع برمی داشتند و به عکس هرگاه احساس می کردند پیروان
ایشان تاب تحمل درک و عمل به مرحله ای از مراحل شناخت پیرامون موضوعی را نداشته
اند و احتمال هلاکت فکری، معنوی و … آن پیروان و یاران را می داده اند، همچون
تمامی اولیای عظیم الشأن الهی با امت خویش «مرافقت» نموده و صبر پیشه کرده اند
«سکوت را بهترین طریقه»[2]دانسته
اند. تا حدی که حتی تفسیر نورانی قرآن کریم از لسانش را که با صورة الحمد آغاز
گردیده بود به خاطر مرافقت با دوستان نادان ناتمام گذاشت و تا جائی که جام زهر
قبول قطعنامه را در جنگ سرکشده در مقابل زخمهایی که از پاره ای سخنان و اعمال برخی
دوستان نادان دیگر بر قلب و جگرش وارد می آمد تا واپسین لحظات زندگی دنیایی نه
تنها لب به اعتراض نگشود که خود را نیز سپر بلای آن اقوال و افعال نمود بگونه ای
که در یکی از آخرین پیامهایش چنین فرمود:

«من در
اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهداد و جانبازان
به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسما معذرت می خواهم»[3]

به عبارت
دیگر آن قبیل مقولاتی که امام صرفا به ذکر کلیات بسنده نموده اند بدلیل فضایی است
که در جامعه وجود داشته و امام آن را مراعت می کردند (البته منظور آن دست از
موضوعاتی استکه از امام به عنوان احیا کننده اسلام ناب انتظار ارائه طریق بوده
است). و اما علیرغم میل و خواست تمامی آنهائیکه به هر دلیلی نمی خواستند علم و
عرفان و سیاست و فرهنگ امام و در یک کلمه خط امام برای این نسل و نسلهای آینده
تشریح گردد و به انحاء گوناگون سعی در بی پاسخ نشان دادن «سلونی قبل از تفقدونی»
های خمینی کبیر(س) را داشتند، امام با آن دید الهی خود (که: ینظر بنور الله بود)
عاشقانش را اینگونه مورد خطاب قرار داد:

«من بین
خودم و شما فاصله ای نمی بینم و سخن دل شما و همه عاشقان انقلاب اسلامی را پیش از
اینکه به کاغذ و قلم کشیده شود درک می نمایم.»[4]

و با بجای
گذاشتن رهنمودها، اوامر و نواهی کلی و جزئی در زمینه های مختلف، امکان شناخت صراط
مستقیم الهی و عمل به تکالیف و وظایفی که یک مسلمان در عصر حاضر موظف به انجام آن
می باشد را برای همه دوستداران طریق حق و منتظران واقعی بقیة الله الاعظم- روحی و
ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء- فراهم ساخت. بگذریم.

راقم این
سطور آنکه مدعی قابل اجرا بودن رهنمودهای امام در تمامی زمینه های فرهنیگی، سیاسی،
اجتماعی، اقتصادی و نظامی می باشد، لازم ی داند به نتناسب موضوع ادعای مذکور را در
زمینه سیاست خارجی در همه سطوح آن یعنی از کلیات که در شماره های پیشین بدان
پرداخته شد (شامل سیاستهای کلی، دکترین امنیت اسلامی، چگونگی برخورد با جهان کنونی
از موضع یک فرد و یا کشور مسلمان و …) تا به ظاهر ریزترین و جزئی ترین امور در این
رابطه که وضعیت سفارتخانه ها (و شکل و به اصطلاح دکوراسیون سفارتخانه های جمهوری
اسلامی ایران در کشورهای مختلف) می باشد، با استدلال ذکر نماید. مستندات تماما از
جملات امام بدون هیچگونه دخل و تصرف خواهد آمد. این جملات را از این زاویه نگاه
کنیم که این رهنمودهای مشخص امام در زمینه وضع سفارتخانه ها، مربوط به دولت و
کشوری است که در تمامی عرصه ها مصمم به پیاده کردن اسلام ناب و خط امام در ساختار
حکومت خویش می باشند و بس.

ضمنا از
دریچه دیگری نیز این رهنمودها قابل رؤیت و تأمل است و آن اینکه آیا این سخنان، به
صورت دستورالعمل مشخص برای کارگزاران سیاست خارجی کشور درآمده است یا اینکه با
شعار ادامه راه امام، عرف دیپلماسی حاکم بر جهان، سفارتخانه های ما را نیز در بر
گرفته است؟ اگر چه این سؤالی است که مجریان محترم سیاست خارجی باید پاسخگوی آن
باشند لیکن مع الأسف برخی شواهد حاکی از حاکمیت داشتن عرف دیپلماسی حاکم جهان بر
روش و منش بعضی کارگزاران و سفارتخانه های ما در دنیاست. البته امید است دست
اندرکاران وزارت امور خارجه با این انتقاد مختصر و برادرانه برخوردی منطقی و
برادرانه داشته باشد و قبل از هر کاری تذکر این جمله امام خطاب به وزیر امور خارجه
مناسب است که فرمودند:

«شما و
دوستانمان در وزارت امور خارجه باید تحمل انتقاد را، چه حق و چه ناحق، داشته
باشیم»[5]

بهرحال، می
رویم به سراغ رهنمودهای گهربار امام خمینی(س) در مورد سفارتخانه ها و اصلاح وضعیت
آنها.

«سفارتخانه
هایتان را، اداراتتان که در آنجا دارید، همه را اسلامی کنید، آن جهات غربی اش را
اصلاح کنید. هر چه جهت اسلامی اش بکنید آنها بیشتر از شما حساب می برند، هر چه طرف
غرب بروید، آنها از شما بهره می برند، شما این مطلب راکه با آن از یک مملکت اسلامی
رفته اید، با یک حال اسلامی رفته اید و مسائل را اسلامی می خواهید حل بکنید، این
مطلب را در همه جا که هستید در نظر داشته باشید، بعد ا ز یک چند دفعه تجربه
کنیدببینید  احترام بیشتر خواهد شد. وقتی
دیدند شما یک ایده ای دارید که سر آن ایده باقی هستید و پافشاری دارید می کنید،
اینها هم با شما چیز می شوند، اگر شما یک قدم کنار بروید، یک قدم عقب بروید آنها
جلوتر می آیند. وضع همین است، یک قدم شما عقب بروید آنها یک قدم جلوتر می آیند،
بیشتر از شما توقع دارند»[6]

«اگر بنا
باشد که سفارتخانه های ما در خارج از کشور به همان وضع طاغوتی یا نزدیک به وضع
طاغوتی باشند، معنایش اینست که باز اسلام در سفارتخانه ها نرفته است. مع الأسف تا
آنجا که به من در طول این مدت اطلاع دادند- که اخیرا را درست نمی دانم. سفارتخانه
های ما، سفارت خانه های اسلامی که باید باشد نیست، چه در مکان ها و چه در کیفیت
مستخدمینی که آنجا هستند و خصوصا مستخدمین زن، و چه در سایر جهاتی که هست، باز
احساس درست نشده است که جمهوری اسلامی یعنی چه.

بعض از
سفرایی که پیغمبراکرم (ص) به دربار سلاطین بزرگ آن وقت فرستاده بودند اینها وقتی
وارد شدند با شمشیر خودشان آن پارچه ای که حریر بود زدندکنار، این، شکستن آن دماغ
فرعونی سلاطین آن زمان بود».[7]

«مع الأسف
باید بگوئیم که از اول نهضت تا بحال، تبلیغاتمان در خارج، صفر بوده است و فقط در
داخل مسائل را برای یکدیگر گفته ایم. می انید که هر روز در خارج، دلوت و ملت ایران
را وحشی معرفی می کنند. البته آنها که بر ضد ما تبلیغات می کنند خود متوجهند که ما
آنگونه نیستیم. ولی آنها همه چیز خودشان را از دست داده اند، باید ما را وحشی
قلمداد کنند، ولی متأسفانه برای کسانی تبلیغ می کنند که هیچ نمی دانند. ما هم که
به فکر چاره نیستیم و سفارتخانه هایمان هم کاری انجام نداده اند و با وضعی که
دارند کاری هم نمی توانند انجام دهند»[8]

 



[1] – پیام امام به روحانیون-
3/12/67.