اهداف و استراتژی شوروی در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز

نقش سیاسی و
نظامی تنگه هرمز

اهداف و
استراتژی شوروی در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز

دکتر محمد
رضا حافظ نیا

فصل پنجم:

«طرفین
معظمتین متعاهدتین تقبل می نمایند که:

از ترکیب و
یا توقف تشکیلات و یا دستجات (گروهها) به هر اسم که نامیده شوند و با اشخاص منفرد
که مقصود تشکیلات و اشخاص مزبور، مبارزه با ایران و روسیه و همچنین با ممالک متحده
با روسیه باشد در خاک خود ممانعت نمایند و همچنین از گرفتن افراد قشونی و با
تجهیزات نفرات برای صفوف قشون و یا قواء مسلحه تشکیلات مزبوره در خاک خود ممانعت
نمایند.

به کلیه
ممالک و یا تشکیلات قطع نظر از اسم آن تشکیلات که مقصودشان مبارزه با متعاهد معظم
باشد نباید اجازه داده شود که به خاک هر یک از طرفین معظمتین متعاهدین تمام آنچه
را که ممکن است بر ضد متعاهد دیگر استعمال شود وارد نموده و یا عبور دهند.

با تمام
وسائلی که به آن دسترسی باشد از توقف قشون و یا قواء مسلحه مملکت ثالث دیگری در
صورتی که احتمال برود توقف قوای مزبوره باعث تهدید سرحدات و یا منافع و یا امنیت
متعاهد معظم دیگر می شود باید رد خاک خود و متحدین خود ممانعت نمایند.

فصل ششم:

«طرفین
معظمتین متعاهدتین موافقت حاصل کردند که هر گاه ممالک ثالثی بخواهند بوسیله دخالت
مسلحه سیاست غاصبانه را در خاک ایران مجری دارند یا خاک ایران را مرکز حملات نظامی
بر ضد روسیه قرار دهند و اگر ضمنا خطری سرحدات دولت جمهوری اتحادیه شوروی روسیه و
یا متحدین آن را تهدید نماید و ارگ حکومت ایران پس از اخطار دولت شوروی روسیه خودش
نتواند این خطر را رفع نماید، دولت شوروی حق خواهد داشت قشون خود را به خاک ایران
وارد نماید تا اینکه برای دفاع از خود اقدامات لازمه نظامی را به عمل آورد و دولت
شوروی روسیه متعهد است که پس از رفع خطر بلادرنگ قشون خود را از حدود ایران خارج
نماید».

مفاد این
عهدنامه بیانگر اهمیت موقع ایران بعنوان کشور ساحلی منطقه خلیج فارس در امنیت
شوروی از دید آن کشور می باشد و به همین دلیل در شرایط بحرانی خلیج فارس مواضع
رسمی دولت شوروی با نگرش امنیتی آن کشور به مرزهای جنوبی اش مطابقت دارد.

لازم به
توضیح است که دولت ایران چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بعد از پیروزی
انقلاب اسلامی، مفاد فصل پنج و شش عهدنامه را لغو شده اعلام نموده و در قبال آن
تعهدی را متوجه خود نمی داند.

یکی از
اهداف سیاسی شوروی در خلیج فارس کاهش اقتدار و حاکمیت و نفوذ امریکا و دولت های
غربی بعنوان رقیب آن می باشد چرا که شوروی برای امنیت خود از ناحیه آنها احساس
تهدید می نماید زیرا تهدید در سطح تماس دو قدرت بری و بحری یکطرفه نیست که فقط
امریکا احساس خطر نمیاد بلکه شوروی نیز متقابلا از سوی امریکا و حضور قدرت نظامی و
اتمی آنها در اقیانوس هند و خلیج فارس احساس خطر می کند، بنابراین در تلاش است تا
از نفوذ امریکا و دول غربی در منطقه بکاهد و سیاست شوروی در مورد ایران با هدف
جدائی گزینی آن از امریکا در درجه اول و متمایل کردن آن به سمت خود و درجه بعدی
عمل می شود و بهبود و افزایش سطح مناسبات سیاسی و اقتصادی بین ایران و شوروی کمک
زیادی به نقطه نظرات شوروی و دور نگهداشتن رقیب از، مجاورت مرزهای خود می نماید،
بعلاوه اینکه شوروی پس از شروع برنامه اصلاحات گورباچف دیپلماسی فعالی را برای
منطقه خلیج فارس پیش بینی و بمورد اجرا گذاشته و روابط سیاسی- اقتصادی خود را
تمامی آنها بهبود بخشیده است.

هدف عمده
دیگر شوروی هدف اقتصادی است زیرا منطقه خلیج فارس بصورت یکی از قطب های مصرف کننده
ثروتمند در جهان مطرح است و شوروی می تواند با جذب دلارهای نفتی از طریق فروش
اسلحه و ماشین آلات و تولیدات صنعتی، بخشی از مشکلات اقتصادی داخلی خود را مرتفع
نماید، همچنین نیاز احتمالی نفتی شوروی به منطقه خلیج فارس بصورت یکی از اهداف
اقتصادی آینده شوروی مورد نظر می باشد.

استراتژی
شوروی

شوروی برای
حصول به اهداف استراتژیک و سیاسی و اقتصادی خود اقدام به اتخاذ استراتژی های
نظامی، سیاسی و اقتصادی نموده است و در شرایط زمانی مختلف هر یک از آنها بصورت
استراتژی مسلط مورد توجه قرار گرفته است.

در دوره
استالین که تا سال 1953 ادامه یافت براتخاذ استراتژی نظامی تأکید می شد و هدف عمده
استراتژی، دسترسی به سواحل خلیج فارس و عقب راندن رقیب از منطقه بود و اگر تقابل
امریکا و دکترین ترومن وجود نمی داشت یقینا استالین نقشه خود را برای تصرف ترکیه و
ایران و گسترش نفوذ شوروی و کنترل قسمتی از منطقه خاورمیانه به اجرا می گذاشت، و
یا اینکه اگر استالین که در جستجوی کسب قدرت نظامی بود اگر در دوره حیاتش به سلاح
اتمی و موازنه قدرت نظامی با امریکا دست می یافت احتمال زیادی وجود داشت که اقدام
به اجرای طرح اشغال و تصرف سواحل شمالی خلیج فارس و تنگه هرمز می نمود.

در دوره
خروشچف (بین سال های 64- 1953م) به تبع از سیاست کلی «دیپلماسی فعال» شوروی سعی بر
نزدیکی سیاسی با کشورهای منطقه منجمله ایران نمود و در همین دوره عراق از پیمان
بغداد خارج شد و روابط ایران و شوروی نیز بهبود یافت و شوروی در سال 1958 مقدمات
انعقاد پیمان عدم تجاوز با ایران را فراهم نموده و آن را پیشنهاد کرد ولی ایران با
آمریکا اقدام به انعقاد پیمان دفاعی نمود که شوروی به استناد پیمان 1921 م، ایران
را تهدید کرد که در صورت احساس خطر حق دارد برای حفظ امنیت خود دست به دخالت در
ایران بزند و در سال 1961 نیز از ایران خواست که سنتو را ترک گوید. شوروی در این
دوره بدنبال ایجاد اتحاد با کشورهای منطقه در قالب استراتژی کلی اش بمی بر ایجاد
یک اتحاد قدرتمند میان دنیای سوسیالیست و کشورهای جدید جهان سوم علیه دشمنان مشترک
خویش یعنی امپریالیسم غربی و قدرت باختری بود.

در دوره
بعدی که از دوره حاکمیت بر ژنف و کاسیگین بر شوروی یعنی سال 1965 آغاز می شود این
کشور با روشی آرام و با حوصله، استراتژی نفوذ تدریجی و پرورش هم پیمانان قوی را
پیش گرفت که برای نمونه از نفوذ در عراق و یمن جنوبی در سال 1967 میتوان یاد کرد و
حتی با ایران نیز روابط حسنه پیش گرفته شد و روابط سیاسی و دیپلماتیک شکل گرفته و
ستیز مطبوعاتی پایان یافته و اسلحه و مهمات روسی برای ارتش ایران فرستاده شد. در
این دروه زمینه سازی فرهنگی و ایدئولوژیک برای شوروی اساس کار بود و روسها از
کمونیستها و طرفداران خود در کشورهای منطقه حمایت ایدئولوژیک و سیاسی و مالی می
نمودند، ولی در کشورهای ساحلی خلیج فارس توفیقی بدست نیاوردند بطوریکه در کشورهای
عربی تحت الحمایه انگلستان نه انقلابی رخ داد و نه شورشی بوقوع پیوست و تحرک
چریکهای ظفار در عمان نیز با شکست روبرو شد.

در این دوره
قرار داد پیمان دفاعی دو جانبه بین عراق و شوروی در سال 1972 به مدت 15 سال امضا
شد که خودبخود برای دوره های پنجساله بعدی قابل تجدید بود و شوروی در سال 1973
یعنی یکسال بعد از قرار داد، 742 میلیون دلار اسلحه به عراق فرستاد و در سال 1974
محموله های سنگین نظامی از جمله پیشرفته ترین هواپیماهای میگ 23 و موشک های
گوناگون به عراق تحویل داد و اقدام به احداث پایگاه دریائی مدرنی درام القصر عراق
در رأس خلیج فارس نمود. انعقاد پیمان دفاعی دو جانبه و تقویت نظامی عراق بعنوان هم
پیمان شوروی درست زمانی صورت گرفت که امریکا نیز ایران را بعنوان ژاندارم خلیج
فارس و قدرت منطقه ای نامزد کرده و تسلیح نمود. در واقع رقابت دو قدرت جهانی
آمریکا و شوروی در قالب منطقه خلیج فارس و در شکل دولت های ایران و عراق تجلی
یافت، تقویت نظامی و اقتدار و مدرنیزه شدن دو کشور در منطقه خلیج فارس، نتیجه
رقابت دو قدرت جهانی بود که هر یک قمر خویش را در منطقه در مقابل دیگری تقویت می
نمود.

در این دوره
دو واقعه تجاوز نظامی شوروی به افغانستان، و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سقوط
شاه بعنوان ژاندارم و عنصر دست نشانده امریکا چهره ژئوپلتیکی منطقه را تغییر داده
و استراتژیهای دو قدرت نیز دچار تحول شد. امریکا استراتژی نظامی و طرح تشکیل
نیروهای واکنش سریع را همراه با مکمل های سیاسی آن پیش گرفت و شوروی در سال 1980 با
اعلان طرح پنج ماده ای بر ژنف مواضع جدیدی را در پاسخ به استراتژی امریکا و نیز
جلب اعتماد کشورهای منطقه خلیج فارس اعلام داشت که از سوی امریکا و غرب رد شد.
شورویها مجددا در سال 1984 این طرح را برای منطقه خلیج فارس تکرار نمودند. مفاد
طرح بر ژنف که در دهلی نو و بهنگام بازدیدش از هندوستان اعلام شد به این شرح است:

عدم تأسیس
پایگاه نظامی خارجی در منطقه خلیج فارس و جزایر مجاور آن و عدم استفاده از سلاح
های هسته ای و یا هر نوع سلاح تخریبی دسته جمعی.

عدم استفاده
یا تهدید به استفاده از قوه قهریه علیه کشورهای خلیج فارس و عدم دخالت در امور
داخلی آنها.

احترام به
عدم تعهد از سوی کشورهای خلیج فارس، عدم اتحاد آنها با بلوک های نظامی و قدرت های
نظامی.

احترام به
حق حاکمیت کشورهای منطقه و به منابع طبیعی شان.

احتراز از
ایجاد مانع در خطوط ارتباط دریائی که کشورهای منطقه را با سایر دول مربوط می سازد.

طرح بر ژنف
بدون در نظر گرفتن حضور شوروی در افغانستان و تقریبا با لحاظ کردن منافع امنیتی و
استراتژیکی شوروی تهیه شده است که هدف عمده آن نفی حضور نظامی رقیب یعنی امریکا در
منطقه بود و شالوده استراتژی جدید امریکا را در مقابله با سیمای جدید منطقه خلیج
فارس تشکیل می داد.

یکی از
استراتژیهای نظامی احتمالی دوره بر ژنف در ارتباط با نفوذ به خلیج فارس را می توان
حرکت گازانبری شوروی در منطقه دانست، شوروی سالها بر روی ایران برای رسیدن به
سواحل جنوب حساب می کرد ولی از آنجائی که شرایط جغرافیائی ایران و تجارب تاریخی
ناکام ماندن روسها از گزینش این مسیر، مانع از انتخاب ایران برای رسیدن به سواحل
خلیج فارس شد لذا همسایگان ایران برای این امر برگزیده شدند. بدین معنی که وجود
عراق در رأس خلیج فارس و غرب ایران همراه با زمینه های ژئوپلتیکی منطقه بلوچستان،
امکانات مناسبی را برای تهاجم شوروی به جنوب و کنترل رأس خلیج فارس و دهانه آن
یعنی تنگه هرمز فراهم می نمود.

تحول نگرشی
و رفتاری که بعد از حکامیت گورباچف در شوروی بوجود آمد، سیاست خارجی و استراتژی آن
کشور را در ارتباط با منطقه خلیج فارس تغییر داد، در واقع سیاست جدید گورباچف در
زمینه اقتصادی (پروسترویکا) و سیاسی (گلاسنوست) که شوروی و جهان شرق را متحول نمود
در نگرش شوروی به مطقه خلیج فارس و رفتار آن کشور نسبت به منطقه تأثیر گذاشت دولت
شوروی استراتژی مسالمت و سازش با کشورهای منطقه را برگزید و بر اساس نگرش جدید
کشورهای منطقه نسبت به شوروی، این کشور روابط سیاسی و اقتصادی خود را به سرعت با
کشورهای حوزه خلیج فارس تنظیم و توسعه داد و هیأتهای سیاسی شوروی اقدام به دیدار
از منطقه نمودند، زیرا این کشورها بعد از اصلاحات گورباچف به شوروی بعنوان کشور
کمونیست نگاه نمی کردند. شوروی در توجیه گسترش روابط خود با کشورهای منطقه
خاورمیانه به ژئوپلتیک متوسل شده و مشترکات خود با آنها را مطرح و برجسته نمود تا
عامل نزدیکی و شکل گیری پیوندهای سیاسی و اقتصادی مشترک بین آنها بشود، شوارد
نادزه وزیر امور خارجه شوروی گفت:

«ما با
خاورمیانه مشترکات جغرافیائی، تاریخی و سیاسی داریم و به آنها نزدیک خواهیم شد».

معاون وزیر
امور خارجه شوروی بهنگام دیدار خود از کشورهای کویت، عمان، امارات و عراق گفت:

«شوروی با
شورای همکاری خلیج در چندین مسئله بین المللی نقطه نظر مشترک دارد، خلع سلاح،
تقویت صلح، جنگ ایران و عراق.»

شوروی پس از
اصلاحات جدید اولا با زدودن زمینه های بدبینی کشورهای منطقه به آن به عنوان کشور
کمونیستی و تجاوز طلب، زمینه های اعتماد بخود را در کشورهای ساحلی خلیج فارس بوجود
می آورد، ثانیا با گسترش سریع روابط تجاری و اقتصادی از امکان بازار مصرف مطقه
خلیج فارس استفاده می نماید، ثالثا بنظر می رسد با گسترش روابط اقتصادی و سیاسی و
انگشت گذاشتن بر روی نیازهای کشورهای منطقه امکان حضور فعال تر خود را فراهم آورده
و خواهان نقش جدید و مؤثری در منطقه خلیج فارس و به تبع آن در مسائل جهان می باشد،
سفیر شوروی در کویت در سال 1986 گفت:

«شوروی (در
منطقه) نه حضور نظامی خواهد داشت و نه حضور نظامی دیگران را تأیید می نماید، روسیه
علاقمند به اجتناب نیروهای خارجی از حضور در منطقه بوده و در صورت انجام این امر
از سوی آنها، شوروی نیز اقدام به عقب نشیینی خواهد نمود و شوروی از کشورهای شورای
همکاری خلیج فارس در صورتیکه بخواهند سیستم دفاعی داشته باشند حمایت خواهد کرد. »

شوروی در
سال 1987 به درخواست کویت مبنی بر تأمین امنیت نفتکشهایش در خلیج فارس پاسخ مثبت
داد و در مارس 1987سه نفتکش به کویت اجاره داد و این اولین نقش امنیتی بودکه شوروی
در دوران گورباچف در خلیج فارس بازی می کرد که بعدا بر اثر حضور و آمادگی امریکا
برای اسکورت کشتی های کویتی و ایجاد حادثه انفجار مین برای کشتی های روسی، عملا
حوزه نفوذ شوروی محدود شد. در جریان بحران تهاجم عراق به کویت نیز اگر چه دولت
شوروی مواضع محتاطانه ای پیش گرفت و راه حل نظامی را رد کرده و راه حل سیاسی و
مسالمت آمیز را تبلیغ و تائید می کرد ولی آمادگی خود را برای به عهده گرفتن نقش
امنیتی در چهارچوب سیاست های سازمان ملل اعلام داشته و حتی اقدام به اعزام
هواپیماهای غول پیکر خود جهت ارسال تدراکات برای سربازان شوروی مستقر در عربستان
نمود. البته حضور نظامی شوروی در خلیج فارس در شرایط کنونی توجیه دیگری نیز دارد و
آن مراقبت از نیروهای امریکائی و غربی در ارتباط با تهدید امنیت شوروی است.

شوارد نادزه
اعلام داشت که مسکو در خلیج فارس به زور متوسل نخواهد شد و تنها به تحریم، علیه
عراق بسنده خواهد کرد و شرکت شوروی را در محاصره دریائی عراق به تشکیل نیروی بین
المللی و زیرنظر سازمان ملل متحد مشروط دانست.

شوروی با
حضور نظامی دولت های غرب درمنطقه مخالف است و آن را خطری برای امنیت خود تلقی می
کند و لذا سیاست خود را بر نفی حضور نیرهای خارجی مشخصا امریکا قرار داده و با
اتخاذ مشی مورد پسند کشورهای منطقه سعی بر نفوذ سیاسی خود نیز دارد. دولت شوروی
مدعی است که باید صلح پایدار فراهم شده و در منطقه ثبات و همکاری فی ما بین کشورها
حاکم شود.

شوروی از
سال 1985 روابط اقتصادی خود با عربستان را گسترش داده و در ژانویه 1989، سعود
الفیصل وزیر ارجه عربستان در رأس هیأتی از شورای همکاری خلیج فارس بطور نمایشی از
شوروی دیدار بعمل آورد و یک ماه پس از آن ولادیمیر پولیاکوف فرستاده شوروی که حامل
پیامی از سوی گورباچف بود به ریاض سفر کرد و این اولین دیدار رسمی یک مقام روسی از
عربستان بود. شوروی با توجه به اهمیت نقش عربستان برای نفوذ در منطقه خلیج فارس از
عنصر مذهب برای جلب نظر و اعتماد حکام آن کشور استفاده نمود واجازه داد که در شهر
الیانوسک در جمهوری فدراتیو روسیه، مسجدی با پرداخت بیست هزار دلار از سوی آل سعود
ساخته شده و به نام فهد نامگذاری شود و پس از آن نیز وهابی های سعوید اجازه
تبلیغات وسیعی را برای نفوذ در مراکز و مجامع اسلامی شوروی پیدا کردند در کنار این
روند بود که بحران تهاجم عراق به کویت و مواضع شوروی در بحران مزبور باعث نزدیکی
بیشتر دو کشور شد و بالاخره روابط دیپلماتیک بین دو کشور پس از نیم قرن برقرار
گردید و وزیر خارجه عربستان با گورباچف رهبری شوروی دیدار نموده و وزرای خارجه هر
دو کشور بر خروج بی قیدوشرط عراق از کویت و اجرای قطعنامه های شورای امنیت تأکید
نمودند. شورویها خواستار پرداخت وام و سرمایه گذاری سعودی ها در آن کشور بوده و
عربستان مبلغ 4 میلیارد دلار وام در اختیار شوروی قرار داده و مقدمات سفر سران شوروی
و عربستان از کشورهای یکدیگر نیز فراهم می گردد.

شوروی روابط
دیپلماتیک و تجاری خود را با کشورهای دیگر خلیج فارس نیز توسعه داد، دیدار رئیس
مجلس شورای اسلامی ایران از شوروی و دیدار با گورباچف و رفت و آمدهای هیأت های
اقتصادی و سیاسی بین دو کشور و امضاء قراردادها و موافقت نامه های اقتصادی و
ارتباطی و نظامی و فروش هواپیماهای پیشرفته میگ به ایران در سال 1990بخشی از
استراتژی عادی سازی روابط شوروی با ایران بعنوان کشور قدرتمند شمال خلیج فارس است.

شوروی در
سال 1988 روابط دیپلماتیک خود را در سطح سفیر با قطر و بمنظور توسعه همکاری های
بین المللی و کمک به صلح جهانی برقرار نمود. در همین سال شوروی مذاکرات رسمی خود
را با بحرین انجام داد و امیر بحرین با سفیر شوروی در کویت برای گسترش روابط دو
جانبه ملاقات کرد. کشورهای بحرین و قطر جزو آخرین کشورهای خلیج فارس بودند که با
شوروی روابط تجاری و سیاسی برقرار نمودند.

شوروی با
کویت و امارات و عمان نیز روابط تجاری صنعتی و اقتصادی برقرار نمود، یکی از زمینه
های شکل گیری این مناسبات مشارکت شوروی در صنایع نفت و در اختیار گذاشتن تکنولوژی
مربوطه بود بعلاوه اینکه در سال 1988 و دو روز پس از وتوی لایحه فروش موشک
امریکایی به کویت از سوی سنای امریکا، مذاکرات فروش اسلحه از سوی شوروی انجام و
قرار داد مربوطه بین وزیر روابط اقتصادی خارجی شوروی و نخست وزیر کویت بامضاء رسید
شوروی همچننی زمینه های لازم را برای سرمایه گذاری کویت در شوروی فراهم نمود و کویت
نیز به شوروی پیشنهاد 300 میلیون دلار تسهیلات اعتباری داد و دو کشور موافقتنامه
هائی در زمینه صنایع نفت گاز بامضاء رسانده و در مورد تأسیس کمپانی مشترک حمل و
نقل کویت و شوروی و تبدیل کویت بعنوان یکی از مراکز فروش کامیونهای «لادا» در
منطقه مذاکراتی را انجام داده اند.

شوروی روابط
اقتصادی خود را با امارات متحده عربی در زمینه همکاری های نفتی و فروش لوازم مورد
نیاز مانند کولر گازی و شیشه و غیره و همچنین تأسیس کارخانجات صنعتی گسترش می دهد.
در اولین اقدام دو کشور تصمیم به تأسیس کمپانی توسعه تجارت شوروی و امارات در دوبی
بعنوان بندر آزاد منطقه خلیج فارس گرفتند. هدف کمپانی مزبور توسعه تجارت ماشین های
«لادا» ساخت شوروی و تولیدات کشاروزی و مواد غذایی و شیمیائی و ساختمانی و نیز
توسعه صنایع سبک و تولید کاغذ و مواد فلزی و یخچال و ایرکاندیشن یا کولر گازی می
باشد، بعلاوه اینکه همکاریهای دو کشور در زمینه های خدمات اجتماعی پزشکی و داروئی
و ساخت بیمارستان نیز گسترش خواهد یافت. سفیر شوروی در امارات متحده عربی بنام
«فلیکس قدوتف» گفت:

«شورای
اهمیت دوبی را بعنوان دروازه تجارت با بازارهای خاورمیانه استفاده می نماید».

در مورد
کشور عراق جای بحث وجود ندارد چرا که عراق یکی از هم پیمانان دیرینه شوروی در حوزه
خلیج فارس است و ساخت نظامی و سیاسی آن تحت تأثیر شوروی قرار دارد.

تحرکات
سیاسی و اقتصادی شوروی در خلیج فارس بعد از استقرار دوره حاکمیت گورباچف گسترش
یافته است. شوروی از قیل توسعه این روابط شالوده پیوندهای اقتصادی و سیاسی را
تدارک می بیند تا بتواند در کوتاه مدت و بلند مدت از نقش کارآ و موثر درمنطقه
برخوردار شود. استراتژی جدید شوروی، اسلحه تبلیغات منفی و ایجاد ترس در کشورهای
منطقه از سوی امریکا را از دستش گرفته و برعکس زمینه های اعتماد را بوجود می آورد.
این استراتژی ضمن برخورداری شوروی از منافع اقتصادی ناشی از مبادلات تجاری کالا و
خدمات و تکنولوژی، پایه های نفوذ شوروی را در منطقه تحکیم نموده و فرصت الحاق و
اتکای این کشورها را به شوروی فراهم می نماید. بدین ترتیب شوروی ضمن بدست آوردن
موقعیت برتر برای به عهده گرفتن نقش های منطقه ای و بین المللی در خلیج فارس خواهد
توانست اولا حضور و نفوذ اقتصادی و سیاسی و نظامی غرب را در منطقه کاهش دهد، ثانیا
حرکت ها و تلاشها استراتژیکی را که با امنیت مرزهای جنوبی آن متعارض باشد کنترل
نماید. ثالثا خود را بعنوان تکیه گاه کشورهای منطقه از حیث نیازهای اقتصادی و
تکنولوژیکی و امنیتی و دفاعی معرفی نموده و بی نیازی آنها را به غرب و امریکا
بباوراند، رابعا از مزایای اقتصادی ارتباط با حوزه ثروتمند خلیج فارس و تضمین
دسترسی به نفت آن در آینده برای تأمین نیاز خود بهره مند شود. خامسا زمینه های
تدارک نیازهای استراتژیکی از قبیل تأسیس پایگاه دریائی و تحرک بیشتر ناوهای خود را
برای مقابله با قدرت رقیب و زیردریائی های اتمی آن که شوروی را تهدید می کند فراهم
نماید. سادسا با کسب نفوذ لازم و موقعیت برتر در منطقه و تغییر موازنه قدرت به نفع
خود امکان بکارگیری سلاح نفت خلیج فارس برای اعمال فشار بر قدرتهای جهانی رقیب را
بوجود آورد. ادامه دارد