امام خميني
ثابت و استوار از آغاز تا پايان
دعوت اسلام
پيوند همه قشرها و خصوصا پيوند دانشگاه و فيضيه است؛ تا اين دو قشر با هم پيوند
داشته باشند، استقلال کشور شما محفوظ ميماند. هم دانشگاه چشهماي خودش را باز کند
و هم فيضيه؛ بدانيد شما که باز دستهايي در کار است که شماها را از هم جدا کنند.
«امام خميني»
«به انگيزه
سالروز تصويب اعلامه حقوق بشر در سازمان ملل متحد!»
حقوق بشر!
«ما همه
بدبختيهائي که داشتيم و داريم و بعد هم داريم از اين سران کشورهائي است که اين
اعلاميه حقوق بشر را امضا کردهاند. اعلاميه حقوق بشر را اينهائي امضا کرده اند که
سلب آزادي بشر را در هم دورههايي که کفيل بودهاند و دستشان به يک چيز مي رسيده
است کردهاند».
«اين کارتر
…. گفت: «اينجاهائي که پايگاه نظامي ما داريم، ديگر بساط حقوق بشر چيزي نيست،
ديگر صحبت از حق بشر نبايد بکنيد».
اين حقوق
بشري که در همين ماده آزادي مردم و اينها هست که اين قابل انتزاع نيست، اين آزادي
قابل انتزاع نيست، اين آمريکائي که امضا کرده است اين معنا را، با صراحت لهجه ميگويد
که: «در ايران، چون ما پايگاه داريم ديگر بحث از حقوف بشر نبايد کرد. احترام به
حقوق بشر مال آنجاهائي است که ما در آن پايگاه نداريم»… اين آمريکائي که اينقدر
حقوق بشر مي گويد، در خود آمريکا، در آمريکاي لاتين چه بساطي سر اين مردم دارد در
ميآورد». (29/11/56)
«اين جامعههاي
حقوق بشر در خدمت ابرقدرتها هستند با اسم حقوق بشر. اين جامعههائي که براي حقوق
بشر فرياد ميزنند، حقوق بشر را ميخواهند پايمال ميکنند. اين روزنامهنويسها و
مطبوعاتي که به اسم بشر دوستي انتشار اين اکاذيب را ميکنند، اينها در خدمت
ابرقدرتها هستند، اينها حقوق بشر را پايمال مي کنند». (4/2/58)
«در اين
جوامعي که طرفدار حقوق بشر هستند، ابدا حقوق بشر مطرح نيست، حقوق ابرقدرتها مطرح
است، آنها براي ابرقدرتها حق قائلند حقشان هم اين است که همه ممالک را اينها
بچاپند». (7/4/58)
«شما بايد
به اعمال اين مدعيان نگاه کنيد، نه به گفتار آنها. گفتارشان شيرين است، اعمالشان
از زهر تلختر است. همانهائي که مدعي حقوق بشر هستند و همانهائي که مدعي اين
هستند که بايد به قراردادهاي بينالمللي وفادار بود، اولين اشخاصي هستند و اولين
دولتهائي هستند که نه به حقوق بشر اعتنا دارند و نه به اين سازمانهائي که به دست
خودشان بوجود آوردند». (19/11/59)
«امروز
امثال سازمانهاي حقوق بشر براي کشدين جهان به نفع ابرقدرتهاي ستم پيشه است و
نظامهاي الهي و در رأس آنها اسلامي به استضعاف است که به نفع مستضعفان عليه
مستکبران در طول تاريخ در ستيز بودهاند و به استعمار و استثمار «نه» گفتند».
(27/6/60)
«هيجکس
نبايد گمان کند که اين دستگاههائي که درست شده است از قبيل سازمانهاي بينالمللي،
سازمانهاي حقوق بشر و امثال اينها، براي منافع ملتها قدمي بردارند، و هيچ وقت
گمان نکنيد که مخالفت اين سازمانها تأثيري داشته باشد در جنايات اسرائيل و امثال
اسرائيل.» (25/9/60)
«صلحخواهي
صدام و کوشش آمريکا در ايجاد امنيت در دنيا و نيز ديگر قدرتمندان چپاولگر و به
اصطلاح طرفداران حقوق بشر همه از يک قماش هستند و تا دنيا به اين آرامش طلبان و
صلح دوستان و طرفداران حقوق بشر مبتلا است روي امنيت و صلح و آرامش نخواهد ديد، و
آنچه روزي بشر است تحقق نخواهد يافت، بلکه تنها بشر به برکت مکتبهاي توحيدي و
مؤمنان واقعي آنهاست که به آزادي و سعادت خواهد رسيد، نه مثل دولتهاي مسيحي و
يهودي و دولتهاي به اصطلاح اسلامي، آنان که وابسته و پيوسته به قدرتهاي شيطاني
هستند که ضرر اين وابستگان و پيوستگان از ضرر ابرقدرتها براي ملتهاي دربند نه
تنها کمتر نيست که بيشتر است». (21/11/61)
«ما در عصري
بسر ميبريم که سازمانهاي به اصطلاح حقوق بشر، نگهبان منافع ظالمانه
ابرجنايتکاران و مدافع ستمکاري آنان و بستگان آنان هستند. ما در منطقهاي به زندگي
مرگبار خود ادامه ميدهيم که اکثر حکام آن چشم و گوش بسته تحت فرمان آمريکا، به
جنايات اسرائيل و حزب بعث عراق مشروعيت ميدهند و در هدم اسلام و قرآن کريم کوشش
ميکنند». (28/3/62)
«همه
گرفتاريهاي جهان مال اين قدرتهاي بزرگي است که ادعا ميکنند که ما براي صلح اين
کارها را مي کنيم. اين همه جنايت مي کنند، اين همه کشورها را به خون ميکشند و
ادعا ميکنند که ما نميتوانيم ببينيم که حقوق بشر از بين ميرود. اينها ادعايي
است که اينها ميکنند که هيچ واقعيتي ندارد، بلکه خلافش واقعيت دارد و مسلمين در
غفلت هستند، مستضعفين جهان غفلت دارند». (29/12/63)