دانستنيهايي از قرآن

دانستنيهايي
از قرآن

مؤمن واقعي
کيست؟

«$yJ¯RÎ)
šcqãZÏB÷sßJø9$#
tûïÏ%©!$#
#sŒÎ)
tÏ.èŒ
ª!$#
ôMn=Å_ur
öNåkæ5qè=è%
#sŒÎ)ur
ôMu‹Î=è?
öNÍköŽn=tã
¼çmçG»tƒ#uä
öNåkøEyŠ#y—
$YZ»yJƒÎ)
4’n?tãur
óOÎgÎn/u‘
tbqè=©.uqtGtƒ  šúïÏ%©!$#
šcqßJ‹É)ãƒ
no4qn=¢Á9$#
$£JÏBur
öNßg»uZø%y—u‘
tbqà)ÏÿZム   y7Í´¯»s9’ré&
ãNèd
tbqãZÏB÷sßJø9$#
$y)ym
4
öNçl°;
ìM»y_u‘yŠ
y‰YÏã
óOÎgÎn/u‘
×otÏÿøótBur
×-ø—Í‘ur
ÒOƒÌŸ2
» (سوره انفال آيات 2- 3- 4)

مؤمنان
منحرا آنها هستند که هرگاه ذکر خدا به ميان آيد، از عظمت و جلال الهي، دلهاشان
بلرزد و هرگاه آيات خدا بر آنان خوانده شود، برايمانشان افزوده گردد، و در تمام
کارها بر پروردگارشان توکل کنند. آنها که نماز را بر پا داشته و از آنچه به آنها
روزي داده‌ايم، انفاق نمايند. اينان مؤمنان حقيقي و واقعي هستند که درجات و منزلت‌هايشان
نزد پروردگارشان محفوظ است و براي آنها آمرزش و مغفرت و روزي نيکو خواهد بود.

در
اين آيه شريفه پنج خصلت ذکر شده و تأکيد شده است که مؤمن واقعي کسي است که داراي
اين خصلتها باشد.

سه
خصلت اول مربوط به قلب و دو خصلت آخر، از اعمال ظاهري است که توسط اعضاي ظاهري بدن
اجرا مي‌شود.

در
قسمت اعمال قلب، مراحل تابش تدريجي نور ايمان بر قلب انسان مؤمن، مشخص شده است
زيرا با اولين تابش نور ايمان، قلب آماده پذيرش مي‌شود و با شنيدن نام خدا، در اثر
عظمت و جلال ذات کبريائيش، قلب مؤمن به لرزه درآمده و خشيت بر او ظاهر مي‌گردد.

و
هنگامي که نور ايمان بيشتر بر قلب تابيد و سطح آن را فرا گرفت، انسان مؤمن به سير
در آيات خدا مي‌پردازد، پس هر چه تأمل و انديشه‌اش در آيات الهي افزونتر گردد، بر
ايمانش افزوده مي‌شود و به تدريج ايمان او تقويت مي‌گردد تا اينکه به درجه يقين
برسد.

و
هرگاه ايمان مؤمن به درجه والاي يقين رسيد و به مقام پروردگارش پي برد، هرچه خدا
را بيشتر بشناسد، خضوع و خشوعش در برابر او بيشتر مي‌گردد و هرچه خضوعش بيشتر شود،
توکلش بر پروردگار افزونتر مي‌گردد زيرا همه چيز را در او و از او مي‌بيند و ديگر
چاره‌اي جز ارجاع تمام امور به او و اطاعت محض و تسليم کامل در برابر خدا نخواهد
داشت.

و
هرگاه انسان در تمام کارهاي خود بر خدا توکل کرد و تسليم محض در برابر او شد، بي‌گمان
اوامرش را اطاعت کرده و اجرا مي‌نمايد و چون مظهر بزرگ عبادت و ستون محکم دين،
نماز است لذا در آيه ذکر بر پاداشتن نماز شده است که اگر کسي نماز را برپا داشت،
به ساير احکام شرع نيز اهميت مي‌دهد، و اگر نماز قبول شد، ساير عبادتها پذيرفته و
قبول مي‌گردد و اگر رد شد، ساير عبادات رد مي‌شود.

و
سرانجام کسي که در راه خدا از جان بگذرد، مي‌بايست از مالش نيز بگذرد؛ آن کس که
خود را به خدا واگذار کرده و تسليم محض او شده است، اموالي را که بدست آورده، از
خود نمي‌بيند که همه را از خدا مي‌بيند و چون اموال را از خدا مي‌داند لذا آنها را
در راه خدا انفاق مي‌کند، چه صدقات واجبه باشد و چه صدقات مستحبه. اينان هستند که
مؤمن واقعي مي باشند و منزلت والائي در نزد پروردگارشان دارند و خداوند آنان را
مورد عفو و آمرزش قرار مي‌دهد و در بهشت برين، از نعمتهاي خوب و نيکو (رزق کريم)
برخوردار خواهند بود.

و
در کوتاه سخن، هنگامي که قلب مالامال از عشق الهي شد و جز خدا را نديد، آنجا است
که براي اظهار خضوع و خشوع تمام در برابر پروردگار، نه تنها با قلب که با تمام
اعضا و جوارحش، کرنش مي‌کند و چه کرنشي بالاتر از خواندن نماز، وانگهي در برابر
بندگان خدا و جامعه نيز خود را مسئول مي‌داند و براي اينکه رضايت خدا را در اين
خصوص نيز بدست آورد، از اموالي که خدا بر او ارزاني داشته،‌به بندگان مستحقش مي‌پردازد
ودين خود را در برابر خدا و بندگان خدا ادا مي نمايد. اين است مؤمن حقيقي که داراي
قرب و منزلت است و پاداشش مغفرت و نعمتهاي بهشتي در منزلتگاه آخرت است.