اينهم هشدار نيروهاي حزب الله

ارزشهاي
اسلام وانقلاب را پاسداري کنيم

اينهم
هشدار نيروهاي حزب الله (حجة الاسلام محمدتقي رهبر)

حالت
سوخته را سوخته دل داند و بس     

شمع
دانست که ان دادن پروانه ز چيست

بدنبال
انتشار مقاله «فرهنگ اشرافيت وابتذال حاکم مي‌شود» در شماره 118 مهرماه ماهنامه
پاسدار اسلام از سوي خوانندگان گرامي نامه‌هاي بسياري رسيد که مجله را در درج
اينگونه مطالب که در دل امت حزب الله است، مورد تأييد و تشويق قرار دادند. در
بسياري جاها مقاله را تکثير مجدد نموده و در دانشگاه‌ها و غيره در معرض ديد جوانان
مؤمن و انقلابي نهادند. دريغمان آمد که فرازهائي از اين نامه‌ها را که از سراسر
کشور به دفتر مجله رسيده ناديده گرفته، در معرض افکار عمومي و ديد مسئولين ذيربط
نگذاريم. اين بار هشدار مردم، بسيجيان و نيروهاي انقلابي به کارگزاران امور است که
انشاء الله گوشي براي شنيدن باشد… اينک نمونه‌اي از نامه‌ها با اندکي تصرف و
تعديل:

1-    ناهم دردمندانه يک اسير آزاده

«…
اينجانب که پس از مدت‌ها در جبهه جنگ به اسارت دشمن درآمدم و سالها از مسائل کشور
دور بودم … ولي موقع بازگشت همه چيز را بر عکس ديدم. بسياري از اين مسائل را شما
در اين ماهنامه مهرماه 1370 در شماره 118 تحت عنوان «فرهنگ اشرافيت و ابتذال حاکم
مي‌شود» متذکر شده ايد که اين موضع‌گيري بطور جدي ادامه داشته باشد و نه فقط با
نوشتن چند مقاله در يک ماهنامه بلکه با طرح و برنامه دقيقتر، اين مسئله را پيگري
کنيد … اين براي همه روشن است که زجر و رنجي که خانواده‌هاي شهدا و معلولين و
جانبازان و آزادگان و همه بندگان مخلص خدا که براي اين نهضت اسلامي خون دلها
خوردند مي‌کشند زبان از گفتن آن عاجز است. حال چطور يک مسلمان مي‌تواند ببيند که
در مقابل ريخته شدن آن همه خون عزيزان ما، ارزشهاي انقلاب و اسلام بازيچه قرار
گيرد …» نامبرده سپس به برخي از برنامه‌هاي صدا و سيما و مسئله بدحجابي و نصب
بلندگو در عروسي‌ها و پخش ترانه‌ها، و عدم قدرت حزب الله بر امر بمعروف و نهي از
منکر، و توطئه‌هاي دشمنان اسلام از راه ابتذال و ترويج فساد و برخي مسائل ديگر
اشاره کرده و در خاتمه به روحانيون تذکر داده که براي پياده شدن احکام اسلام دقت و
مراقبت و احساس مسئوليت بيشتري بنمايند. (خميني شهر- م- رضائي)

2-    اعتراض يک بسيجي

در
نامه يک بسيجي از آبادان، مطالبي آمده که خلاصه آن چنين است:

«در
ماهنامه پاسدار اسلام مقاله‌اي خواندم که سخن از بي‌بندوباري و جسارتهائي که در
پارک‌ها، سينماها يا عروسي‌ها، بي‌توجهي به مسائل شرعي و بدحجابي و غيره به ميان
آمده بود که بسيار جالب و حرف دل اين بسيجي ناقابل بود به همين جهت خواستم خواهش
کنم اعتراض بسيجيان امام خميني را نسبت به اين مسائل از  جمله صحنه اول سريال پامچال که در تلويزيون
اخيرا پخش مي‌شود اعلام فرمائيد، در اين سريال حرکت لباس يک دختر را که بوسيله
برخورد با بادحرکت مي‌کند آنگونه آميخته است که هرکس اين موزيک را بشنود صحنه رقص
براي وي تداعي مي‌شود …» نويسنده با ذکر مواردي از انحرافات درخواست مي‌کند که
مسئولين دستهاي خيانتکاري را که قصد انحراف انقلاب را دارند قطع کنند و نگذارند با
خون‌هاي مقدس ريخته شده به پاي درخت انقلاب بازي کنند. نامه با اين جمله خاتمه مي‌يابد
«خدايا تو شاهدباش من اعتراض خود و همسنگرانم را اعلام کردم». (پالايشگاه آبادان.
1- عسگري)

3-    خلاصه نامه يک دانشجو از مشهد

«نويسنده
يا نويسندگان محترم مقاله «فرهنگ اشرافيت و ابتذال حاکم مي‌شود» سلام عليکم.

شجاعت
و شهامت در نگاشتن اين مقاله قابل تحسين است … وقتي مقاله شما را خواندم در حال
گريه بودم. چرا بايد خون صدها هزار شهيد، ده‌ها هزار معلوم و مجروح عزيزمان، با اينگونه
ابتذال کارهاي احمقانه هدر برود». برادر دلسوز ما در نامه خود تأکيد مي‌کند که در
اين رابطه آيا با مسئولين مملکتي صحبتي شده و آنها از آنچه در سطح جامعه مي‌گذرد
آگاهند يا نه؟! ايشان همچنين درخواست مکاتبه داشته‌اند که طريق ارتباط همان دفتر
مجله پاسدار اسلام است.

(مشهد
مقدس- مدرسه عالي شهيد مطهري- ر- ساکت)

4-    نامه يک دانشجو از اصفهان

«سلام
عليکم، بدون مقدمه و از راه دور صميمانه بر دست و قلم شما بوسه مي‌زنم و از خداوند
براي شما طلب توفيق بيشتر در نشر فرهنگ اصيل اسلامي مي‌نمايم. مقاله «فرهنگ ابتذال
و اشرافيت حاکم مي‌شود» در شماره 118 ماهنامه را خواندم و اندکي غم سنگيني که مدتي
بود در قلب خود احساس مي‌کردم را کمتر يافتم. چرا که ديدم بالاخره صداي اعتراضي
کسي در جو يأس آفرين بلند شد…

اجازه
دهيد ه مطالب شما اين نکته را اضافه کنم که هرچه جامعه امروز ما از اسلام دور شود
ديگر برگشت واقعي به فرهنگ اسلامي بسيار مشکل‌تر از زمان‌هاي گذشته مثلا قبل از
انقلاب است، چرا که امروز آنچه مردم در صدا وسيما، مطبوعات، سينما و …. مشاهده
مي‌کنند و آنچه از کردار مسئولين ببينند از ديد اسلام ناب محمدي‌(ص) تصور کرده،
گروهي نيز بر اين تفکر دامن مي‌زنند. از شما که اولين هشدار جدي را با چاپ اين
مقاله به مسئولين و دلسوزان انقلاب و رهروان راه شهدا داديد خواهشمندم نسبت به
پيگري و رساندن اين مطالب به مسئولين رده‌ بالاي کشور اقدام فرمائيد و …»

(م-
ي. دانشجو از اصفهان)

به
اين برادر عزيز بايد عرض کنم دست ناقابل ما قابل بوسيدن نيست و ما همچون امام عظيم‌الشأن(ره)
دست بسيجيان جان برکفي را که اينهمه غرور و افتخار آفريدند مي‌بوسيدم و بر بي‌تفاوتي
خود تأسف مي‌خوريم و از خداوند مي‌خواهيم که لياقت و کفايت حفظ آن ارزشها را به ما
مرحمت کند.

5-    نامه‌اي از بوشهر

از
نامه مفصلي که يکي از برادران پرسوز و دردمند انقلابي نوشته تنها جملاتي را انتخاب
مي‌کنيم:

«غم‌ها
و رنج‌هاي زيادي است که برقلب جوانم سنگيني مي‌کند. از مسئولين کشور گله‌مندم، اما
نه براي تورم و گراني و نه هشت سال جنگ و نه از براي مسائل مادي و دنيوي ديگر.
مسائلي که بر دل من سنگيني مي‌کند اينست که چرا مسئولين کشور که حاميان عزت و شرف
اين ملت‌اند به حرف ميليون‌ها حزب اللهي اين مرز و بوم توجه نمي‌کنند؟


ايا بدستورات، به پيامها و وصيت‌نامه‌ها آن بزرگوار عمل مي‌کنيد؟ آيا از بي‌حجابي
و بدحجابي، از عروسي‌هاي کذائي، از پخش و توزيع عکس‌ها و نوارهاي مبتذل جلوگيري مي‌کنيد
… راديو تلويزيون فرهنگ اسلام را تبليغ مي‌کند يا …؟ بسيجيان، طلاب، روحانيون
و تمامي افراد مؤمن متعهد ازدست مسئولين مي‌نالند که چرا در برخورد با مفاسد
اقدامي جدي صورت نمي‌گيرد، چرا مسئولين به درددل برادران، خواهران، مادران و پدران
شهدا گوش نمي‌دهند؟ … مسئولين کشور! انقلاب را دريابيد، خدا مي‌داند حيف است که
آنهمه رنج‌ها و زحمات امام راحلمان و آنهمه رشادتها و دليري فرزندان انقلاب در
ميادين نبرد هدر برود … مسئولين بدانند که در مبارزه با مظاهر فساد و تلاش براي
فرهنگ اسلام، مردم حامي آنان هستند ولي چنانچه در انجام وظيفه کوتاهي نمايند پيش
خدا و ملت و امام راحلمان مسئولند. مگر نه اينست که مقام معظم رهبري حضرت آيت الله
خامنه‌اي فرمودند: «فلسفه وجودي ما خدمت به مردم است» مگر نه اينست که مسئولين
خادم اين ملت هستند پس بايد به مردم خدمت کنند و اکنون شايد خدمتي بهتر و
ارزشمندتر از مبارزه با فساد، بي‌حجابي، بدحجابي نباشد و اين بهترين خدمت مخصوصا
به نسل جوان است …» (بوشهر- برادر علي- ک)

6-    نامه‌اي از شهرستان مذهبي قم

موضوع
مهم «اشرافيت و ابتذال …» را در مجله پاسدار اسلام مطالعه کردم و بسيار خوشحال
شدم که عده‌اي هم هستند که اين خطر بسيار بزرگ که انقلاب و اسلام را بطور جدي
تهديد مي‌کند، احساس کرده و در پيرامون آن سخن مي‌گويند، مسئله بزرگتر و وسيع‌تر
از اينهاست، در اين مسئله بي‌شک توطئه دشمنان دخالت دارد و متأسفانه دشمن موفق
بوده … بطوري که برادر کوچک بنده که سال اول راهنمائي است و در روستا زندگي مي‌کند
و از يک خانواد مذهبي و متدين و متعهد هم هست، اخيرا چند عکس مبتذل و نوار ترانه
در کتابهاي درسي او بود و اين در يک روستا و خانواده متدين جدا باعث تأسف و تعجب
است که دشمن چقدر در نسل جوان و نوجوان ما پيش رفته است»

نويسنده
نامه سپس به ارائه راه‌حل‌هائي پرداخته و خاطرنشان ساخته که همه نيروهاي انقلابي و
بسيجي‌ها و طلاب و روحانيت و خانواده شهدا که پشتيبان مقام معظم رهبري و نظام
اسلامي هستند، آمادگي دارند در اجراي منويات معظم له که همواره هشدار لازم را مي‌دهند،
با مسئولان همکاري کنند و از اين نيروهاي مؤمن حزب الله بايد بيش از اين استفاده
شود. (قم- نعمت اللهي)

7-    نامه‌اي از لارستان فارس

نويسنده
نامه خود را با جمله‌اي از حضرت امام‌خميني‌(ره) بدينگونه آغاز کرده:

«همه
بايد مردم را دعوت کنيد که بي‌تفاوت نباشند. اين تکليف است يک تکليف الهي است».

درماهنامه
شماره 118 مطلبي در خصوص «اشرافيت و ابتذال حاکم مي‌شود» را با مطالبي حاوي درد
دلهاي ياران واقعي امام و بسيجيان حزب الله و ساير ايثارگران منتشر نموده‌ايد و
وقتي که آنرا مي‌خواندم داغ دلم تازه مي‌شد. ما همه کم و بيش مي‌دانيم که اسلام
چيست و چه مي‌خواهد و حکومت اسلامي چه حکومتي است و لااقل مي‌دانيم که پيامبر عزيز
اسلام حضرت محمد‌(ص) درباره اسلام و پيروي از آن و تمسک به آن چه فرمودند، امام
راحلمان چه خون دلهائي خوردند تا اسلام را بر جامعه حاکم کردند، حال پس از رحلت
حضرت امام، گرچه مقام معظم رهبري فرزند امام همانند آن عزيز راحل در ادامه راه
اشان مي‌کوشند اما بايد قبول کنيم که بسياري از مسئولين، آگاهانه يا ناآگاهانه به
موازين اسلام توجه کافي ندارند، گاهي جشن‌ها و جلساي برپا مي‌کنند که روي دست
سرمايه‌داران بي‌درد مي‌زنند. کجاي حکومت اسلامي موافق چنين تجمل‌گرائي و اشرافيت
است؟ اين درد دل بسياري از جوانان مؤمن است … ما در گذشته مردم را هشدار مي‌داديم
اما حال بايد چه کساني را هشدار داد؟ البته به نوشته ماهنامه: «مسؤلان هشدار!»
…. (لارستان فارس. بنياد جانبازان انقلاب اسلامي- ع- مقيمي)

8-    پاسخ مسئولين چيست؟

در
نامه ديگر يکي از خوانندگان مطلبي بدين مضمون آمده است:

«در
مجله مهرماه مطلبي را تحت عنوان مسئولين هشدار، مطالعه کردم خواهشمند است کتبا و
يا ر مجله مرقوم فرمائيد آيا اين مطالب را با علماي حوزه، مقامات مسئول در ميان
گذاشته‌ايد با توجه به اينکه آقايان اساتيد حوزه به راحتي مي‌توانند با مسئولان در
تماس باشند، اگر در ميان گذاشته شود و جوابي دريافت گردد خوبست در معرض افکار
عمومي قرار گيرد». (يزد- عقيدتي سياسي ناحيه انتظامي- م- صباغي)

9-    درخواست اقدام عملي

يکي
ديگر از خوانندگان گرامي در نامه مفصل خود نکات مختلفي را يادآور شده که به برخي
از فرازهاي آن اشاره مي‌شود: «… مقاله شماره 118 مهرماه پاسدار اسلام، تحت عنوان
«فرهنگ اشرافيت وابتذلا حاکم مي‌شود» بياني بود از داغ دل دردمند ما که به اين
انقلاب و اسلام عشق مي‌ورزيم و بقاي آنرا تا سرحدي فناي هم چيزمان طالبيم …
برادارن به اين مقدار اکتفا نکنيد، اگر اقدام عملي از سوي پرچمداران اسلام صورت
نگرفت در دادگاه عدل الهي و نزد پيامبر عظيم الشأن و ائمه هدي و ارواح شهيدان دست
و سربريده مسئوليد … من با شناختي که از اکثريت ملت دارم به شما مي‌گويم هر
اقدام عملي به صلاح اسلام است و تحت لواي رهبري معظم انقلاب انجام دهيد، ملت چون
هميشه حمايت مي‌کند …. نويسنده روي مسئله حجاب بانوان و موسيقي‌هاي تند و مشکوک
و خلاف شرع تأکيد فراوان کرده و مي نويسد چرا روي اين مسائل که زيانش کمتر از مواد
مخدر نيست توجه کافي نمي‌شود. وي اضافه مي‌کند … حفظ اين انقلاب بوسيله همين
زجرکشيده‌ها بوده که اگر اين پشتوانه‌ از دست برود، مرفهين و خوشگذرانها و آنها که
بعضي مسئولين درصدد جذبشان هستند مسئولين را کفايت نمي‌کنند! …» (اصفهان-  ص- ديباج)

10-
لزوم مبارزه با اشرافيت و ابتذال

نامه
ديگري از خواننده ديگر مجله پس از مقدمه‌اي طولاني به اينجا مي‌رسيم:

«برادران
عزيز! براي اولين بار بود که با مجله پاسدار اسلام آشنا شدم و آنرا مطالعه کردم
(شماره 118) بحق از مطالعه مقالات مختلف آن بسيار لذت بردم بوي‍ژه مقاله «فرهنگ
اشرافيت و ابتذال حاکم مي‌شود» که انعکاس واقعيت اجتماعي است و چنانچه افراد دلسوز
و مسئولين انقلاب اسلامي دير بجنبد و مبارزه همه جانبه با فرهنگ تجمل‌گرائي و
ابتذال را آغاز نکنند ميکرب و موريانه و موشهاي زرپرست شالوده مملکت را از درون
تهي خواهند ساخت و اساس انقلاب را که بهاي هزاران شهيد و معلول اسير است تخريب
خواهند کرد و ارزشهاي را به باد فنا خواهند داد و فرهنگ مهاجم غربي را جايگزين
خواهند کرد». (سنندج- کاکريم)

10-                      
مسئله
حجاب و ماهيت آن

و
بالأخره خواهر متعهد مسلمان‌ها از تهران طي نامه بسيار مفصلي که مجال ذکر فرازهاي
مختلف آن نيست، روي مسئله حجاب تکيه مي‌کنند و سخن ايشان چنين خلاصه مي‌شود که چرا
محدوده حجاب اسلامي دقيقا و بدور از تعصبات و افراط کاريها مشخص نمي‌شود، آيا حجاب
تنها چادر است و لباس و پوشش کامل و پوشاننده را شما حجاب نمي‌دانيد؟! که در پاسخ
ايشان بايد عرض کنيم که ما هرگز نخواستيم حجاب را در چادر منحصر کنيم (گرچه چادر
بهترين نوع پوشش زن مسلمان است) اما با اين حال اگر خانم مسلماني حدود پوشش اسلامي
را رعايت کند لباسش جلف و چسبان و مهيج و جالب توجه انظار نباشد، يک حجاب شرعي است
و پوشش اسلامي بايد بدن و مو و اندام زن را بپوشاند و تحريک‌آميز و نازک و جلف
نباشد و در عين حال زن مسلمان از آرايش و خودنمائي بپرهيزد.

جمع‌بندي
و نتيجه‌گيري

با
تشکر از برادران و خواهراني که ضمن اعلام همبستگي با اهداف و آرمانهاي انقلابي و
اسلامي، ما را مورد تفقد قرار داده بايد يادآور شد که اين سخن ميليون‌ها انسان
متعهدي است که از لوث شدن ارزشها و بي‌توجهي در حد انتظار برخي کارگزاران امور
نسبت به ارزشهاي اسلام و انقلاب رنج مي‌برند و نفوذ اشرفيت و ولخرجي و دکورسازي‌هاي
تجمل گرايانه را در تشکيلات و نهادهاي دولتي مشاهده کرده و آنرا با عدالت اسلامي و
وارستگي انقلابي در تضاد مي‌بينند. اينها اعلام خطر و هشداري است که واقعا اگر اين
نيروهاي مؤمن تربيون و يا ارگاني داشتند که حرف خود را برسانند مي‌ديديم که
اعتراضات بصورت يک سيل خروشاني درمي‌ آمد. اينها پيش از آنکه به گراني، تورم، و
سوء استفاده‌هاي مادي سودپرستان معترض باشند از سست شدن ارزشهاي اسلام و انقلاب
رنج مي‌برند و خلاصه: پيش از اينکه درد آب و نان را داشته باشند درد دين دارند.

به
احساسات پاک اسلامي و انقلابي ارج نهيم

بايد
به اين احساسات ارج نهاد و در جلب رضايت اين نيروها تسامح و تساهل به خرج نداد چرا
که ستونهاي واقعي انقلاب و کشور همين نيروها هستند نه قشرهاي چپاولگر، عياش،
بلهوس، خوشگذران که از هر فرصتي براي اميال و شهواتشان بهره‌برداري مي‌کنند و حتي
گاه در تشکيلات مملکتي هم نفوذ مي‌کنند و از پشت خنجر مي‌زنند. بر مسئولين امر است
که بيش از پيش اين نيروهاي مؤمن را حفظ کنند اينها پشتيبان نظام بوده‌اند و در
آينده نيز خواهند بود، روزهاي جنگ و حادثه همين‌ها سپربلاي حوادث‌اند، مردانه به
جنگ مي‌روند و بدون توقع خدمت مي‌کنند، اگر اينها از پاره‌اي لجام گسيختگي‌ها
متاذي و بدان معترض‌اند، نبايد عنوان تقدس خشک به آن داد، نيش و نوش براي لبنان
چاره‌ساز نيست، بلکه بايد ديد حرف اينان چيست، چرا به فلان فيلم، آهنگ، نشريه،
موسسه، وزارتخانه، نهاد هنري، تبليغي و صدا و سيما مثلا معترض‌اند اگر مي‌توانيد
توجيه کنيد و اگر حرف آنها درست است بدان توجه کنيد …

در
هر حال حالت مردمي و حزب اللهي اين انقلاب را حفظ کنيد و روزي نيايد که اين نيروها
دلسرد شوند و مشتي رفاه‌طلب و خودخواه و فرصت‌طلب جايگزين اينها گردند که نه براي
روز حادثه ذخيره‌نظام اند و نه در حوادث صبور و نه همراه و مدافع از ارزشهاي
انقلاب ….

در
يک سخن اشرافيت و ابتذال چون موريانه انقلاب را خواهد خورد و نيروهاي مؤمن و
انقلابي را عقب خواهد زد و خدا نياورد چنين روزي را که ما اين پشتوانه مستحکم و
حصن حصين مردمي و الهي را از دست بدهيم که با هيچ حرکت ديگري قابل جبران نيست.

مسئله
فرهنگ و هنر

و
اما مسئله فرهنگ و هنر، که در سخن مسئولين آمده و ضرورت کار فرهنگي و هنري را در
هدايت نسل‌ها بويژه جوانان مورد تأکيد قرار داده‌اند. حرف درستي است کار فرهنگي
بايد کرد و حقا که تبليغ از راه هنر و کارهاي هنري مؤثرين راه است.

اما
درباره فرهنگ فعلا با يک اشاره مي‌گذاريم و آن اينکه چه کسي بايد کار فرهنگي بکند،
مسئولان و کارگزاران امور نبايد تنها به بايد و نبايد بسنده کنند. لحظه‌ها را
نبايد از دست بدهند از افکار و انديشه‌هاي رهنمونگر که در جامعه ما کم نيستند اما
بسياري منزوي شده‌اند بايد ياري طلبيد، بعلاوه فرهنگ را بايد با عمل آميخت تا ميان
زبان و عمل تضاد ديده نشود. مشکلات اجتماعي و علل مفاسد و بي‌اثر ماندن تذکرات را
بايد ريشه‌يابي کرد و در عين حال از قاطعيت در برخورد با عناصر فاسد و مفسد نبايد
غفلت ورزيد.

در
خصوص هنر که فوق العاده در هدايتگري و يا گمراه سازي نقش دارد با توجه به ظرافتي
خاص که در اين فرايند روح انساني وجود دارد و مشکل تفکيک موارد صحيح ناصحيح آن،
هوشياري درک و تعهد و پختگي بيش از حد مي‌طلبيد و مرزبندي مشروع و نامشروع آن خيلي
دقيق است بعلاوه از مغلطه کاري و غلط‌‌ اندازي و افسونگري نيز در امان نمي‌توان
بود. لذا با پذيرش اين مطلب که در تبليغ و هدايت واقعا بايد از هنر مثبت و مؤثر و
سازنده ياري جست، از سوء‌استفاده و خلط شدن هنر و فرهنگ اسلامي با هنر و فرهنگ
ابتذال و سرگرمي و بي‌بندوباري جدا بايد هراسيد و اين مسئوليت مسئولين و نيروهاي
متعهد هنري و فرهنگي است که با توجه به اصول و ارزشهاي اسلامي و انقلابي و
روانشناسي اجتماعي ما که فوق‌العاده مهم است و شرائط و ظروف از اين حربه برنده و
مؤثر با هوشياري و دقت بهره گيرند …..

چرا
امر به معروف و نهي از منکر مرده است؟!

از
اين گذشته اجراي مقررات و پاسداري از حريم ارزش‌ها در مرحله عمل نيز، چيزي است که
از آن ناگزيريم بدين معني که زمام امور اخلاقي و رفتاري جامعه را نبايد مطلق
العنان به حال خود رها ساخت. بلکه اصل امر به معروف و نهي از منکر بعنوان يک فريضه
شرعي در تمام سطوح مي‌بايست به مرحله اجرا درآيد و همانگونه که رهبر معظم انقلاب
حضرت آيت الله خامنه‌اي آحاد مردم را به امر بمعروف و نهي از منکر توصيه فرموده‌اند،
بايد اين فريضه الهي جدا به اجرا درآيد در عين حاليکه ضوابط شرعي و اصل ملايمت و
موضع ارشادي و ديگر مراتب آن منظور نظر باشد. بايد به اين حقيقت تلخ اعتراف کنيم
که امروزه امر بمعروف و نهي از منکر عملا مرده است و هيچ کس در برابر منکرات در
سطح اجتماعي واکنش نشان نمي‌دهد. حتي يک طلبه، روحاني و يا پاسدار اگر با بدترين
منظره يک زن يا مرد مواجه شود از يک کلمه تذکر هم دريغ مي‌کند؟! بايد ديد چرا چنين
شده؟ چرا جرئت ايماني و اسلامي و مسئوليت خلاف ستيزي را از دست داده‌ايم و بعبارت
ديگر بي‌تفاوت شده‌ايم؟ آيا ما مشمول «کانوا لايتناهون عن منکر فعلوه» نيستيم که
خداوند اهل کتاب را بدان نکوهش فرموده است؟! و آن روايت پيامبر اکرم که فرمود در
اخرالزمان مردم از امر بمعروف و نهي از منکر دريغ مي‌کنند شامل حال ما نيست؟ «کيف
بکم اذا لم تامروا بالمعروف و لم تنهوا عن المنکر»؟ و ما نبايد منتظر اعلام خطر
پيامبر اکرم(ص) باشيم؟

راستي
اگر امروز که نظام اسلامي است و تمام نهادهاي تبليغي دست ماست و دستگاه‌هاي اجرائي
مي‌بايست مجري اسلامي باشند و مردم مسلمان داراي کلمه برتراند و همه پشتيبان حق مي‌باشند.
امر به معروف و نهي از منکر دربازارها و خيابان‌ها و اداره‌ها و مغازه‌ها و ساير
امکان عمومي از پارک‌ها گرفته تا بيمارستان‌ها و شهربازي‌ها و تئاترها و سينماها و
دانشگاه‌ها و جشنواره‌ها به تعطيل کشيده شود و توده مردم هم با توجه به اوضاع و
احوالي که مي‌بينند بي‌تفاوت شوند پس کي و کجا بايد اين دو اصل اسلامي به مرحله
اجرا درآيد؟ اينست که حوزه‌ها، دانشگاه‌ها، مبلغان، رسانه‌ها و مطبوعات بايد در احياي
اين دو اصل سازنده اسلامي يعني امر به معروف و نهي از منکر داشته باشد از سوي ديگر
خود ما نيز عمل به معروف و خودداري از منکر را بعنوان الگوي هدايتگر به مردم نشان
دهيم و کاري کنيم که مردم با عمل ما صلاح و اخلاق و عمل صالح را بياموزند. اگر م‌گوئيم
طرد ابتذال، نفي اشرافيت، پرهيز از تجمل، در شعار نباشد که متأسفانه شنيده مي‌شود
همان روزهائي که در مجلس شوراي اسلامي سخن از مبارزه با اشرافيت و تجمل‌گرائي بود
و لايحه‌ها و مصوبه‌ها مورد بحث و گفتگو قرار مي‌گرفت که با تجمل‌گرائي مبارزه شود
در فلان کنفرانس بين‌المللي در هتل بالاي شهر تهران سفره‌هاي طاغوتي و بره‌هاي
بريان شده و مرغ و ماهي و ميگو و انواع غذاهاي گران قيمت تجملاتي با مخارج کلان
زينت بخش ميزهاي غذا باشد و اين در حالي است که عنوان کنفرانس حمايت از جنبش ملت
محرومي تشکيل گشته که ما مي‌خواهيم به آنها و ديگر مبارزان و مستضعفان جهان درس
زهد و صبر و مبارزه و ايثار تا پيروزي را بياموزيم.

اين
همان تضاد در شعار و عمل است که بايد پيش از آنکه به جاي غيرقابل برگشت برسد جلوي
آنرا گرفت و مسئله مبارزه با تجمل‌گرائي تنها در کاغذ و نوشتار نباشد و محدود به
سوء استفاده خصوصي از اتومبيل خدمت نگردد (که آن نيز يکي از مصاديق سوء استفاده
است) بلکه شامل دکوراسيون چند ميليوني فلان وزارتخانه ومراسم و تشريفات ديگر
باشد  يا خرج‌هاي بيهوده و ولخرجي‌هاي خارج
کشور و اين طرف و آن طرف دنيا به گشت و گذار پرداختن عده‌اي و با دلار و ارز و
سوغات‌ها و تفريح خانوادگي دم ساز بودن …

به
هر حال بايد در احياي اصل فراموش شده امربمعروف و نهي از منکر کوشيد و در برابر
منکرات به هر شيوه ممکن از تذکر، ارشاد، موعظه، کارفرهنگي، تبليغي و بالأخره
برخورد قاطع ايستاد تا جامعه مصون بماند و فساد روز افزون توسعه نيايد و بتوان به
آ‌تيه اجتماع اميدوار بود و اميد دشمن را که جنگ را به صحنه عقائد واخلاق کشانيده
و با تهاجم فرهنگي خلأ جنگ را پر مي‌کند، به مقابله برخاست و بيني او را به خاک
ماليد و استکبار جهاني و سردمدار بين‌المللي آن امريکاي متجاوز و غارت پيشه را طرد
و نفي کرد …

بخشنامه
رياست محترم جمهوري در مسئله حجاب

در
اينجا لازم مي‌دانيم از بخشنامه‌ايکه از سوي رياست محترم جمهوري در مورد رعايت
حجاب اسلامي در کليه وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها، مؤسسات، شرکت‌هاي دولتي و وابسته به
دولت، بانک‌ها و مؤسسات وابسته به آنها ياد کنيم که در شرائط کنوني انتظار آن مي‌رفت.

در
اين بخشنامه با اشاره به ماهيت فرهنگي انقلاب اسلامي و پيام‌هاي نوين آن براي جهان
در احياي معيارها و ارزشهاي الهي، و اينکه هنوز کساني هستند که تحت تأثير فرهنگ
آلوده و منحط غرب در مقابل فرهنگ انسان‌ساز اسلام و انقلاب خودنمائي مي‌کنند چنين
آمده است:

«بمنظور
حفظ شئونات و دست‌آوردهاي انقلاب و حاکميت بخشيدن به ارزشهاي والاي اسلامي،لازم
است در محيط کليه دستگاه‌ها، پوشش کارکنان و ارباب رجوع مطابق ضوابط اسلامي باشد.
مسئولان در اجراي اين دستور مراقبت کامل نموده و بطور مستمر بالاترين مقام اجرائي
دستگاه را در جريان امور قرار خواهند داد و با کارکنان متخلف مطابق قانون رسيدگي
به تخلفات اداري قاطعانه برخورد خواهند نمود. آقاين وزرا مسئوليت مستقيم اجراي اين
بخشنامه را به عهده دارند. به منظور اجراي دقيق اين بخشنامه بازرساني از سوي وزارت
کشور به دستگاه‌هاي اجرائي اعزام خواهند شد».

در
اجراي اين بخشنامه ضروري و استوار و متقن به تذکر چند مطلب نياز است.

اولا-
بخشنامه تنها اداري و ديواري نباشد بلکه مسئولين ذي‌ربط در هر نهاد که هستند با آن
جدي برخورد کنند و ستادهائي را جهت اجراي آن تشکيل و پي‌گيري لازم را بنمايند،
همانگونه که در بخشنامه آمده است.

ثانيا-
وسائل خبري، رسانه‌ها بويژه صدا و سيما با اصول تبليغي و ارشادي قاطع مفاهيم
بخشنامه و ضرورت و اهداف آنرا تبيين کنند وامت مسلمان را در جريان قرار دهند که
تنها در محيط ادارات آنها لاي پوشه‌ها و يا تابلوي اعلانات زنداني نشود و مردم از
اقدامات دولت مطلع باشند.

ثالثا-
همانگونه که در بخشنامه‌ آمده، بازرسي و پيگيري مستمر از سوي وزارت‌ کشور انجام
گيرد و نتائج آن به اطلاع رياست محترم جمهوري برسد و گزارش آن به امت حزب الله
داده شود تا با اميد و دلگرمي و پشتيباني و حضور فعال، در حفظ و حراست از ارزشهاي
انقلاب در کنار نهادهاي اجرائي افتخار همکاري داشته باشند، بطور خلاصه بخشنامه
سرآغاز تحولي در اين موضوع بوده و در ساير مسائل نيز از تجارب حاصله استفاده گردد
و به خواست خداوندشکوفائي برنامه‌هاي اصلاحايت، اخلاقي، اداري و اجتماعي را بيش از
پيش شاهد باشيم. ادامه دارد