دانستنيهايى از قرآن همراه با راستگويان

همراه با راستگويان‏
“يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين”
(سوره توبه،آيه‏119)
اى مؤمنان! تقواى الهى داشته باشيد و همراه با راستگويان باشيد.
همواره در قرآن مجيد، هرگاه خطابى به مؤمنان آمده است، در آغاز از آنان مى‏خواهد كه تقوا داشته باشند. وچنان كه مكرر تذكر داديم، تقوى فقط ترسيدن نيست بلكه عبارت است از حالتى كه انسان بايد در تمام مراحل زندگى داشته باشد، و آن حالت خوف و رجاء است. ما همچنان كه بايد از غضب و خشم حق تعالى بترسيم، در مقابل به رحمت بى كرانش مى نگريم واز او پيوسته مى‏خواهيم ما را مورد رحمت و لطف خويش قرار دهد. و انگهى تقوى به اين معنى است كه اگر تمام كائنات كافر گردند يا نافرمانى كنند تو كه تقوا دارى همچنان استقامت داشته باشى و در ايمانت پابرجا بمانى. پس تقوا به معنى ايمانى است كه توأم با استقامت باشد. و از اين رو است كه پيامبر مى‏فرمود “شيّبتنى سورة هود” سوره هود مرا پير كرد، چرا كه در اين سوره، خداوند به پيامبر و همراهانش دستور مى‏دهد كه: “فاستقم كما أمرت و من تاب معك” پايدار باش هم خودت و هم همراهانت. و اين استقامت است كه ايمان را با رنگ مى‏سازد و آن را تقوادار مى‏سازد. ايمان با استقامت، تقوا است.
و چنان كه تذكر داديم همواره در قرآن، مؤمنان را به تقوا امر مى‏كند. در اين آيه شريفه، ضمن دستور تقوا، به مؤمنان، از آنها مى‏خواهد كه همراه باصادقان و راستگويان باشند. و مگر پس از ايمان و تقوا چيزى هست؟ آرى! همراه با صادقين شرط ايمان و تقوا است، زيرا راه راستگويان انسان را از انحرافات و كژيها نگه مى‏دارد و حق را كه چندان روشن و بيّن نيست از باطل تشخيص مى‏دهد.
حال بايد ديد راستگويان چه كسانى‏اند؟
قرآن در چند مورد، صادقين را معرّفى مى‏كند. در سوره بقره، آيه 177 آمده است: “ليس البرّ أن تولّوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكنّ البرّ من آمن بالله و اليوم الآخر و الملائكة و الكتاب و النبيين و آتى المال على حبّه ذوى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السبيل و السائلين و فى الرقاب و أقام الصلاة و آتى الزكاة و الموفون بعهدهم إذا عاهدوا و الصابرين فى البأساء و الضرّاء و حين البأس، أولئك الذين صدقوا و أولئك هم المتقون” در اين آيه شريفه كه بيان اوصاف و ويژگيهاى مؤمنان مى‏كند كه خلاصه‏اش عبارت است از ايمان به خدا و روز جزا و ايمان به پيامبران و فرشتگان و كتابهاى آسمانى و انفاق كنندگان در راه او به مستمندان و مستحقان و نماز گزاران و زكات پردازان و وفا كنندگان به پيمانشان و صابران در هنگام سختى‏ها و خوشى‏ها، سپس مى‏فرمايد اينان راستگويان اند و اينان تقواپيشگان. يعنى راستگويان كسانى هستند كه در تمام اين مراحل به راستى و درستى عمل كنند و هرگز در سختى‏ها و خوشى‏ها نلغزند و در هر حال صبر و شكر را از دست ندهند.
در جاى ديگرى از سوره حجرات آيه 15 مى‏فرمايد: “إنما المؤمنون الذين آمنوا بالله و رسوله ثم لم يرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فى سبيل الله أولئك هم الصادقون” مؤمنان، تنها كسانى هستند كه ايمان به خدا و رسولش آوردند آنگاه هرگز نلرزيدند و ترديد نكردند و با مال و جان خود در راه خدا جهاد كردند، اينان به حق راستگويان اند. پس ملاحظه مى‏كنيد كه راستگويان درجه والاى ايمان و تقوا است چرا كه بسيارى از مؤمنان در زندگى خود دچار وسوسه مى‏شوند و گاهى مسائلى به قلبشان خطور مى‏كند كه خالى از ايمان است و چه بسا در سختى‏ها و دشوارى‏ها بلغزند وبلرزند و دنبال انحراف و كژى بروند. ولى صادقان كسانى هستند كه ضمن ايمان و تقواى الهى هرگز در هر حال شك و ترديدى به دلشان حتى خطور هم نمى كند. راستى چه كسى مى‏تواند اين چنين باشد؟ خدايا ما كه نمى توانيم به آن حد از ايمان و تقوا بالا رويم ولى همواره بايد بكوشيم تا راستگويان ما را بپذيرند. و راستگويان چنان كه از آيات قرآن بر مى‏آيد مصاديقشان مشخص است و از آن چند نفر كسى كه خود آنها را از هر رجس و پليدى پاك و منزه كردى، تجاوز نمى‏كند.
راستگو كسى است كه اعلام مى‏دارد: “لو كشف الغطاء ما ازددت يقيناً” اگر پرده‏ها پس برود بر يقينم افزوده تر نمى شود. و چه كسى جز امير مؤمنين و فرزندان پاكش سلام الله عليهم مى‏تواند اين ادعا را بكند؟!
پس بايد صادقان را در جاى ديگرى جستجو كنيم و اگر خواهان رستگارى و پيروزى هستيم به آنان تمسك كنيم و به دامن پاكشان چنگ زنيم شايد خدا ما را بپذيرد و از گناهانمان در گذرد و ما را به وسيله آن راستگويان در روز حسرت نجات بخشد و از عذاب غضبش برهاند.
و قطعا دستور به مؤمنان كه آنها را به همراهى با راستگويان فراخواند، همين ولايت است كه پيروى از ولايت، همراهى با راستگويان و صادقان است و لا غير.
سليم بن قيس هلالى از امير المؤمنين عليه‏السلام نقل مى‏كند كه در ميان جمعى از مسلمين فرمود: شما را به خدا آيا نمى دانيد كه خداوند در قرآن فرموده است: “يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين؟” سلمان عرض كرد: يا رسول الله أعامة هى أم خاصة؟ آيا اين صادقين عام و شامل است كه همه را در بر مى‏گيرد يا افراد خاصى مقصود آيه است؟ حضرت پاسخ داد: همه مؤمنان مأمور به اين امر شده‏اند ولى مصداق صادقين خاص است و تنها برادرم على و اوصياى پس از ا و را تا روز قيامت در بر مى‏گيرد.مسلمانان جواب دادند آرى به خدا شنيديم .
آرى، شنيدند كه بايد همراه با على باشند ولى هواى نفس و پيروى از باطل‏ها آنها را واداشت كه دست از على بردارند و به ديگران بپيوندند.
در تفسير برهان (ج 2، ص 170) آمده است كه نافع از عبدالله بن عمر نقل مى‏كند كه گفت: “إن الله سبحانه أمر أولاً المسلمين أن يخافوا الله ثم قال: كونوا مع الصادقين يعنى مع محمد و أهل بيته” خداى سبحان اولاً مسلمانان را امر مى‏كند كه از خدا بترسند سپس مى‏فرمايد كه همراه با راستگويان باشيد يعنى با محمد و خاندانش. و الفضل ما شهدت به الاعداء. در موارد ديگرى نيز از ابن عباس رضوان الله عليه نقل شده است كه مقصود از صادقين، على بن أبى طالب است. و اين معنى از خود آيه نيز روشن مى‏شود زيرا پس از دستور به تقوا كه به نظر مى‏رسد بالاترين مرحله ايمان است، دستور مى‏دهد كه بايد همراه با راستگويان باشيم نه اينكه خود راستگويان، چرا كه ما نمى توانيم به آن مقام بالا برسيم و تنها خواص و نخبگانند آنان كه به اين مقام دست يافتند و به اين درجه رسيدند و ما اگر مى‏خواهيم كه خداوند اعمالمان را قبول كند بايد تلاش كنيم كه با صادقان باشيم يعنى تنها از آنها پيروى و تبعيت كنيم شايد كه رستگار شويم.
خدايا ما را از پيروان صادقان قرار ده آمين رب العالمين.