طهارت و مراتب آن

طهارت و
مراتب آن

قسمت دهم

حجةالاسلام
رحيميان

طهارت و
پاکيزگي از اموري است که اسلام به طور کلي اهميت فراواني براي آن قائل شده است.

در قرآن
مجيد آمده است که خداوند پاکيزگان را دوست دارد.

«والله يحب
المطهرين». (توبه / 108)

«ولله
المتطهرين» (بقره/ 222)

و پاکيزدگي
بندگان خواست خداوند است.

«… ولکن
يريد ليطهرکم» (مائده/ 6)

واز پيامبر
اکرم‌(ص) نقل شده که فرمود:

«الطهور نصف
الايمان» (جامع السعادات- ج3/ 248).

پاکيزگي،
نصف ايمان است.

آيات و
روايات در اين زمينه بسيار است که به عنوان نمونه به موارد فوق بسنده مي‌شود.

طهارت از
نظر کلي به طهارت ظاهري و طهارت باطني تقسيم مي‌شود و طهارت ظاهري مشتمل است بر
طهارت از خبث، طهارت از حدث و طهارت از کثافات و چرکيهاي ظاهري که احکام ظاهري
آنها در کتب فقهي بيان شده است.

و اما آداب
باطني هر يک از آنها در اين مبحث مورد اشاره قرار خواهد گرفت و طهارت باطني به
نوبه خود داراي سه مرتبه است:

1-    پاک کردن جوارح از گناهان و آثار آنها و سرسپردن به
اوامر و دستورات خداوندي.

2-    پاک کردن قلب از صفات رذيله و آراستن آن به فضايل
اخلاقي.

3-    پاک کردن قلب از هر چه جز خداست و تسليم نمودن آن به
حق.

تحقق هر يک
از مراتب از يک سو مستلزم زدودن آلودگي و ظلمت مربوط به آن مرتبه است و از سوي
ديگر آراسته شدن به کمال و نورانيت متناسب با آن مرتبه، بنابراني تطهير ظاهر از
نجاسات و جوارح از گناهان و قلب از رذايل اخلاقي و روح از ما سوي الله نيمي از
مقصود است، و نيم ديگر آن عبارت است از آراستن ظاهر به نظافات و پاکيزگي و جوارح
به اطاعت از دستورات الهي و قلب به فضايل اخلاقي و روح به تسليم محض در برابر حق و
تابش نور ايمان و حب خدا در آن و اشاره به همين نکته است سخن رسول خدا‌(ص) که
فرمود:

«الطهور نصف
الايمان»

طهارت نيمي
از ايمان است.

نکته ديگر
آن که دست يافتن به طهارت باطن بدون طهارت ظاهر ميسور نيست همانگونه که رسيدن به
مراتب عاله طهارت باطني بدون دست يافتن به مراتب قبلي آن غيرممکن است.

بنابراين،
انسان به مرتبه طهارت قلب از ما سوي الله و دل بستن به خدا نمي‌رسد مگر بعد از
تحصيل مرتبه طهارت قلب رذايل اخلاقي و آراستن آن به فضايل اخلاقي، و به اين مرتبه
نمي‌رسد مگر با پاک شدن از گناهان و آراسته شدن به طاعات و به اين مرتبه نيز دست
نمي‌يابد مگر با طهارت از خبث و حدث و تحصيل نظافت و پاکيزگي ظاهري.

در اينجا،
به طور اجمال، به پاره‌اي از محورهايي که موجب طهارت انسان مي‌شوند اشاره مي‌کنيم
گرچه هر يک از اين موارد در جاي خود نياز به توضيح بيشتر دارد.

1-    آب

«øãAÍi”t\ãƒur
Nä3ø‹n=tæ
z`ÏiB
Ïä!$yJ¡¡9$#
[ä!$tB
Nä.tÎdgsÜã‹Ïj9
¾ÏmÎ/
|=Ïdõ‹ãƒur
ö/ä3Ztã
t“ô_͑
Ç`»sÜø‹¤±9$#
xÝÎ/÷ŽzÏ9ur
4’n?tã
öNà6Î/qè=è%
|MÎm7sWãƒur
ÏmÎ/
tP#y‰ø%F{$#
» (انفال/ 11)

و
از آسمان آبي بر شما نازل فرمود که با آن پاکتان کند و الايش شيطان را از شما
بزدايد و دلهايتان را محکم نموده و قدمهايتان را استوار سازد.

«وانزلنا
من السماء ماء طهورا» (فرقان/ 49)

و
از آسمان آبي پاک نازل کرديم.

و
در روايتي که از حضرت صادق‌(ع) درباره آب و آداب باطني هنگام استفاده از آن براي
طهارت و وضو نقل شده است چنين مي‌فرمايد:

«اذا
اردت الطهارة والوضوء فتقدم الي الماء تقدمک الي رحمة الله فان الله قد جعل الماء
مفتاح قربته و مناجاته و دليلا الي بساط خدمته و کما ان رحمة الله تطهر ذنوب
العباد کذلک النجاسات الظاهرة يطهرها الماء لاغير قال الله تعالي:

«هو
الذي ارسل الرياح بشرا بين يدي رحمته وانزلنا من السماء ماء طهورا» و قال الله
تعالي: «وجعلنا من الماء کل شيء حي افلا يومنون».

فکما
احيا به کل شيء من نعيم الدنيا کذلک برحمته و فضله جعل حيوة القلوب الطاعات و تفکر
في صفاء الماء و رقته و طهره و برکته و لطيف امتزاجه بکل بشيء و استعمله في تطهير
الاعضاء التي امرک الله بتطهيرها و أت بآدابها في فرائضه و سننه فان تحت کل واحد
منها فوائد کثيره فاذا استعملتها بالحرمة انفجرت لک عيون فوائده عن قريب ثم عاشر
خلق الله کامتزاج الماء بالاشياء يؤدي کل شيء حقه و لايتغير عن معناه معتبرا لقول
رسول الله (صلي الله عليه وآله) مثل المؤمن المخلص (الخاص) کمثل الماء ولتکن صفوتک
مع الله تعالي في جميع طاعتک کصفوة الماء حين انزله من السماه طهورا و طهر قلبک
بالتقوي واليقين عند طهارة جوارحک بالماء» (آداب الصلوة نقل از مصباح الشريعه باب
10)

آنگاه،
که اراده طهارت و وضو کردي به سوي آب توجه کن بدانسان که به رحمت حق توجه کني چرا
که خداوند آب را کليد تقرب به خود و مناجات خويش و راهنماي بساط خدمت خود قرار
داده است همان گونه که رحمتت خدا گناهان بندگان را پاک مي‌کند، نجاسات ظاهري را آب
پاک مي‌کند نه غير آن.

خداوند
متعالي مي‌فرمايد: اوست آن کس که بادها را نويدي پيشاپيش رحمت خويش فرستاده و از
آسمان آبي پاکيزه را نازل کرديم. و همچنين مي‌فرمايد: و قرار داديم هرچيز زنده را
از آب.

پس
همان گونه که هر چيزي از نعمتهاي دنيا را آب حيات بخشيده به رحمت و فضل خويش نيز
طاعات را وسيله حيات قلوب قرار داد و انديشه نما در صفا، رقت، طهارت و برکت آب و
لطافت ممزوج شدن آن با هرچيزي.

واستعمال
کن آن را در تطهير اعضايي که خداوند ترا به پاکيزه نمودن آنها امر فرموده و ادا کن
آداب آن را در فريضه‌ها و سنتهاي الهي. زيرا که در سايه هر يک از انها فوايد بسيار
که چون آن را با احترام استعمال کني، از نزديک منفجر شود براي تو چشمه‌هاي فايده‌هاي
آن.

حضرت
امام قدس‌سره الشريف در توضيح اين فراز حديث چنين مي‌فرمايد:

«اشاره
فرموده به اينکه اهل مراقبه و سلوک نبايد واقف به صور ظواهر اشياء شوند بلکه بايد
ظاهر را مرات باطن قرار دهند و از صور، حقايق را کشف کنند و به تطهير صوري قناعت
نکنند که آن دام ابليس است. پس از صفاي آب پي به تصفيه اعضا برند و آنها را با
اداء نمودن فرايض و سنن الهيه تصفيه کنند و صفا دهند و از رقت آنها اعضا را ترقيق
کنند و از غلظت تعصي بيرون آورند و طهور و برکت را در جميع اعضا سرايت دهند و از
لطف امتزاج آب با اشياء کيفيت امتزاج قواي ملکوتيه الهيه را با عالم طبيعت ادراک
کنند و نگذارند و قذارات طبيعت در آنها اثر کند.

و
چون اعضا را به سنن و فرايض الهيه و آداب آنها منغمس نمود فوايد باطنيه کم کم ظاهر
شود و چشمه‌هاي اسرار الهيه منفجر شود و لمحه‌اي از اسرار عبادت و طهارت براي او
منکشف گردد. »

ادامه
ترجمه روايت:

سپس
با خلق خدا معاشرت کن، همانند آميزش آب با اشياء که حق هر چيزي را ادا مي‌کند و از
معناي خود تغيير نمي‌يابد و سخن رسول خدا‌(ص) را مورد تأمل قرار داده که فرمود:
مثل مؤمن خالص مثل آب است.

حضرت
امام قدس سره الشريف در ذيل اين فراز نيز چنين مي‌فرمايند:

«دستور
اول مربوط بود به معامله انسان سالک با قواي داخليه و اعضاي خود و دستور دوم که
دراين فقره از حديث شريف است مربوط است به معامله انسان با خلق خدا، و اين دستور
جامعي است که کيفيت معاشرت سالک را با مخلوق بيان فرموده و ضمنا از آن حقيقت خلوت
نيز استفاده شود و آن چنان است که سالک الي الله در عين حال که با هر دسته از مردم
معاشرت به معروف کند و حقوق خلقيه را رد نمايد و با هر يک از مردم به طور مناسب
حال او مراوده و معامله کند از حقوق الهيه نگذرد و معناي خود راکه عبارت از عبوديت
و توجه به حق است از دست ندهد، و در عين حال که در کثرت واقع است در خلوت باشد و
قلب او که منزلگاه محبوب است خالي از اغيار و فارغ از هر نقش و نگار باشد. »

و
در سومين فراز حديث که مربوط است به بيان وظيفه سالک با خداي خويش چنين مي‌فرمايند:

«وبايد
صفاي تو با خداوند متعال در تمام طاعاتت همانند صفاي آب باشد هنگامي که آن را از
آسمان نازل فرمود و آن طهور ناميد».

حضرت
امام در توضيح اين فراز مي‌فرمايند:

«يعني
بايد سالک الي الله خالص از تصرف طبيعت باشد و کدورت و ظلمت آن را در قلب او راهي
نباشد و جميع عبادات او خالي از جميع شرک‌هاي ظاهري و باطني باشد. و همان طور که
اب در وقت نزول از آسمان طاهر وپاکيزه است و دست تصرف قذارات به آن دراز نشده، قلب
سالک که از سماء غيب ملکوت، طاهر و پاکيزه نازل شده نگذارد در تحت تصرف شيطان و
طبيعت واقع شده و به قذارات آلوده گردد.»

حضرت
امام در ادامه ترجمه و شرح حديث چنين مي‌فرمايد:

«وپس
از اين دستور، آخرين دستور جامع را براي اهل رياضت و سلوک بيان فرمود، مي‌فرمايد:

پاکيزه
کن دل خويشتن را به پرهيزگاري و يقين، در وقت پاکيزه نمودن اعضاي خود را به آب.

و
در اين، اشاره به دو مقام شامخ اهل معرفت است: يکي تقوا که کمال آن ترک غيرحق است،
و ديگر يقين که کمال آن مشاهده حضور محبوب است.»

2-    وضو، غسل، تيمم

در
آيه 6 سوره مائده بعد از بيان احکام کلي وضو، غسل و تيمم مي‌فرمايد:

«…
مايريدالله ليجعل عليکم من حرج ولکن يريد ليطهرکم وليتم نعمته عليکم لعلکم
تشکرون».

خداوند
نمي‌خواهد براي شما ايجاد حرج کند، ولي مي‌خواهد شما را پاک نمايد و نعمت خويش را
بر شما تمام کند شايد سپاس داريد.

از
اينکه خداوند متعال هدف از تشريع وضو، غسل و تيمم را پاکيزه کردن بندگان و اتمام
نعمت بر آنان بيان فرموده است، پس روشن است که منظور نهايي تنها طهارت ظاهري نيست،
بلکه در آنها اسراري نهفته است که با دست يافتن به آنها راه طهارت باطني و کمالات
نفساني هموار مي‌شود، که نمونه‌اي از آن را در روايت نقل شده از امام رضا‌(ع)
درباره اسرار وضو مورد توجه قرار مي‌دهيم:

عن
الرضا(ع): «انما امر بالوضو ليکون العبد طاهرا اذا قام بين يدي الجبار و عند
مناجاته اياه مطيعا له فيما امره نقيا من الادناس و النجاسه مع ما فيه من ذهاب
الکسل و طرد النعاس و تزکية الفؤاد للقيام بين يدي الجبار و انما وجب علي الوجه
واليدين والرأس والرجلين لان العبد اذاقام بين يدي الجبار فانما ينکشف من جوارحه و
يظهر ما وجب فيه الوضوء و ذلک انه بوجهه يسجد و يخضع و بيده يسئل و يرغب و يرهب و
يتبتل و برأسه يستقبله في رکوعه و سجوده و برجليه يقوم و بقعد» الخبر. (عيون اخبار
الرضا، ج2، ص 104، باب 34، حديث 1)

همانا
به وضو امر شده است براي آنکه بنده هنگامي که در پيشگاه خداي جبار به مناجات مي‌ايستد
پاک باشد و براي انکه در آنچه او را فرمان داده، مطيع باشد و از کثافات و نجاسات
پاکيزه باشد به علاوه آنکه در وضوع فوايد ديگري است مانند برطرف شدن بي‌حالي و
تنبلي و دور شدن چرت و پاکيزه شدن قلب براي ايستادن در پيشگاه خداوند جبار.

حضرت
امام خميني قدس سره در توضيح اين فراز چنين مي‌فرمايد:

«تا
اينجا نکته اصل وضو را بيان فرمود و اهل معرفت و اصحاب سلوک را تنبه نمود به اينکه
در محضر مقدس حق جل و علا ايستادن و مناجات با قاضي الحاجات نمودن آدابي است که
بايد منظور شود حتي با قذارات صوريه و کثافات ظاهريه و کسالت چشم ظاهر نيز نبايد
در آن محضر رفت چه جاي آن که دل معدن کثافات باشد و قلب مبتلا به قاذورات معنويه
که اصل همه قذارات است، باشد.

با
آنکه در روايت است که خداي تعالي نظر نمي‌کند به صورتهاي شما، بلکه نظر مي‌فرمايد
به قلبهاي شما و با آن چه انسان به حقتعالي توجه مي‌کند و آنچه از عوالم خلقيه لايق
نظر کبرياي عظمت و جلال است قلب است و ديگر جوارح و اعضا را آن حظ و نصيبي نيست مع
ذلک طهارت صوريه و نظافات ظاهريه را نيز اهمال ننموده‌اند، صورت طهارت را براي
صورت انسان مقرر فرمودند و باطن آن را براي باطن او.

و
از آنکه تزکيه قلب را در اين حديث شريف از فوايد وضو قرار داده، معلوم شود که براي
وضو باطني است که به آن تزکيه باطن شود و نيز رابطه ما بين ظاهر و باطن وشهادت و
غيب معلوم شود، و نيز استفاده شود که طهور ظاهري و وضوي صوري از عبادات است و
اطاعت رب است و از اين جهت طهور ظاهر موجب طهور باطن گردد و از طهارت صوري تزکيه
فوائد شود.»

حضرت
امام رضا‌(ع) در ادامه حديث در مقام بيان راز هر يک از اجزاي وضو چنين مي‌فرمايد:

و
دبن جهت وضو بر صورت و دو دست و پا واجب گرديد که بنده آنگاه که در پيشگاه خداوند
جبار ايستاد، نمودار و آشکار مي‌شود از جوارح او آنچه که وضو در آن واجب شده است،
چرا که با روي خوش سجده وخضوع کند و با دستش سؤال و رغبت و رهبت نمايد و منقطع به
سوي حق شود و با سر خويش خداي را در رکوع و سجود استقبال کند و با پاهايش مي‌ايستد
و مي‌نشيند و ….

حضرت
امام خميني‌(ره) در توضيح اين فراز چنين مي‌فرمايد:

«آنچه
محل ظهور عبوديت است در محضر مبارک حق، بايد طاهر و پاکيزه باشد و اعضا و جوارح
ظاهريه که حظ ناقصي از آن معاني دارند بي‌طهارت لايق مقام نيستند. با آنکه خضوع از
صفات وجه بالحقيقه نسيت و سؤال و رغبت و رهبت و تبتل و استقبال هيچ يک از شئون
اعضاء حسيه نيستند، ولي چون اين اعضاء مظاهر آنهاست تطهير آنها لازم آيد. پس تطهير
قلب که محل حقيقي عبوديت و مرکز واقعي اين معاني است تطهيرش لازم‌تر است و بدون
تطهير آن اگر با هفت دريا اعضاي صوريه را شست و شو نمايند تطهير نشود و لياقت مقام
پيدا نکند بلکه شيطان را در آن تصرف باشد و از درگاه عزت مطرود گردد. » (نقل از
کتاب اداب الصلوة) ادامه دارد