اصول اعتقادي اسلام

اصول
اعتقادي اسلام معاد

عذاب اهل
جهنم

در مقاله‌هاي
پيش در رابطه با عذابهاي جساني اهل جهنم چهار موضوع که عبارت از انواع غذاها و
آشاميدنيها و منازل و لباسهاي جهنميان است براساس استفاده از آيات قرآن مجيد و
احاديث اهلبيت عليهم‌السلام مورد تذکر قرار گرفت. اکنون دنباله بحث.

غل و
زنجيرهاي اتشين

قسمتي از
عذابهاي جسماني جهنميان با غل و زنجيرهاي آتشيني که بر دستها و گردنهاي آنها
گذارده مي شود مربوط مي گردد. قرآن کريم اين موضوع را در 4 مورد متذکر گرديده است:

«tûïÏ%©!$# (#qç/¤‹Ÿ2 É=»tFÅ6ø9$$Î/ !$yJÎ/ur $uZù=y™ö‘r& ¾ÏmÎ/ $oYn=ߙ①( t$öq|¡sù šcqßJn=ôètƒ  όÎ) ã@»n=øñF{$# þ’Îû öNÎgÉ)»oYôãr& ã@Å¡»n=¡¡9$#ur tbqç7ysó¡ç„  ’Îû ÉOŠÏJptø:$# ¢OèO ’Îû ͑$¨Z9$# šcrãyfó¡ç„  »[1]

کساني که
کتابهائي که ما نازل کرديم و همچنين احکامي که بوسيله پيغمبران خود فرو فرستاديم
را تکذيب کردند بزودي خواهند پي برد که راه باطل را پيش گرفتند و آن رد هنگامي است
که عقل‌ها در گردنهايشان نهاده شده بازنجيرها درافکنده شوند و از آن پس در آتش
افروخته گردند.

«tPöqtƒ ãA£‰t7è? ÞÚö‘F{$# uŽöxî ÇÚö‘F{$# ßNºuq»yJ¡¡9$#ur ( (#rã—tt/ur ¬! ωÏnºuqø9$# ͑$£gs)ø9$#  “ts?ur tûüÏB̍ôfßJø9$# 7‹Í³tBöqtƒ tûüÏR§s)•B ’Îû ϊ$xÿô¹F{$# Oßgè=‹Î/#ty™ `ÏiB 5b#tÏÜs% 4Óy´øós?ur ãNßgydqã_ãr â‘$¨Y9$#  y“Ì“ôfu‹Ï9 ª!$# ¨@ä. <§øÿtR $¨B ôMt6|¡x. 4 ¨bÎ) ©!$# ßìƒÌy™ É>$|¡Åsø9$#  »[2]

در آنروز
گناهکاران در زير زنجير قهر الهي در حاليکه پوشش هائي از ماده قطران (مايع مخصوصي
است بسيار بد بو و چسبنده که در حرارت نيز خيلي زود مشتعل مي‌شود و سطح بدنهاي
جهنميان را فرا مي‌گيرد) برتن دارند و چهره‌هاي آنها در شعله‌هاي آتش پنهانست
مشاهده خواهي کرد و اين عذاب بر اين اساس است که خداوند هرکس را به کيفر کردارش مي‌رساند
و با سرعت حساب خلق را مورد رسيدگي قرار مي‌دهد.

«tA$s%ur z`ƒÏ%©!$# (#qàÿÏèôÒçGó™$# tûïÏ%©#Ï9 (#rçŽy9õ3tFó™$# ö@t/ ãõ3tB È@ø‹©9$# ͑$yg¨Y9$#ur øŒÎ) !$oYtRrããBù’s? br& tàÿõ3¯R «!$$Î/ Ÿ@yèøgwUur ÿ¼ã&s! #YŠ#y‰Rr& 4 (#r•Ž| r&ur sptB#y‰¨Z9$# $£Js9 (#ãrr&u‘ z>#x‹yèø9$# $uZù=yèy_ur Ÿ@»n=øñF{$# þ’Îû É-$uZôãr& tûïÏ%©!$# (#rãxÿx. 4 ö@yd tb÷rt“øgä† žwÎ) $tB (#qçR%x. tbqè=yJ÷ètƒ »[3]

غل‌ها را در
گردن کافران قرار داديم آيا آنها جز اعمال خود کيفر ديگري را مي‌بينند؟

«çnrä‹è{ çnq=äósù  ¢OèO tLìÅspgø:$# çnq=|¹  ¢OèO ’Îû 7’s#Å¡ù=ř $ygããö‘sŒ tbqãèö7y™ %Yæ#u‘ÏŒ çnqä3è=ó™$$sù  ¼çm¯RÎ) tb%x. Ÿw ß`ÏB÷sム«!$$Î/ ÉOŠÏàyèø9$#  Ÿwur Ùçts† 4’n?tã ÇP$yèsÛ ÈûüÅ3ó¡ÏJø9$#  »[4]

يعني او را
بگيريد و در غل بکشيد و در آتش جهنم در افکنديد پس از آن در زنجيري که 70 ذراع طول
دارد او را بکشيد زيرا او بخداي بزرگ ايمان نياورد و براي سير کردن مستمندان (و
تأمين زندگي آنان) گامي برنداشت.

گرزهاي
آهنين

يکي ديگر از
عذابهاي جسماني اهل جهنم «مقامع» يعني گرزهاي آهنين است که قرآن کريم در اين رابطه
مي‌فرمايد:

«óOs9r& ts? žcr& ©!$# ߉àfó¡o„ ¼çms9 `tB ’Îû ÏNºuq»yJ¡¡9$# `tBur ’Îû ÇÚö‘F{$# ߧôJ¤±9$#ur ãyJs)ø9$#ur ãPqàf‘Z9$#ur ãA$t7Ågø:$#ur ãyf¤±9$#ur >!#ur¤$!$#ur ׎ÏVŸ2ur z`ÏiB Ĩ$¨Z9$# ( ÏWx.ur ¨,ym Ïmø‹n=tã Ü>#x‹yèø9$# 3 `tBur Ç`Íkç‰ ª!$# $yJsù ¼çms9 `ÏB BQ̍õ3•B 4 ¨bÎ) ©!$# ã@yèøÿtƒ $tB âä!$t±o„ Èb#x‹»yd Èb$yJóÁyz (#qßJ|ÁtG÷z$# ’Îû öNÍkÍh5u‘ ( tûïÏ%©!$$sù (#rãxÿŸ2 ôMyèÏeÜè% öNçlm; Ò>$uŠÏO `ÏiB 9‘$¯R =|Áム`ÏB É-öqsù ãNÍkŝrâä①ãN‹ÏJptø:$#    ãygóÁム¾ÏmÎ/ $tB ’Îû öNÍkÍXqäÜç/ ߊqè=ègø:$#ur  Nçlm;ur ßìÏJ»s)¨B ô`ÏB 7‰ƒÏ‰tn  !$yJ¯=à2 (#ÿrߊ#u‘r& br& (#qã_ãøƒs† $pk÷]ÏB ô`ÏB AdOxî (#r߉‹Ïãé& $pkŽÏù (#qè%rèŒur z>#x‹tã È,ƒÍptø:$#  »[5]

يعني: براي
کافران لباسهائي از آتش بريده شده است و بر سر آنان آب سوزان جهنم تا بآنوسيله پوس
بدنشان و آنچه که در درون وجود آنها است گداخته شود ريخته مي‌شود و گرزهاي آهنين
براي آنها آماده شده است هرگاه بخواهند از اعماق آتش‌هاي متراکم دوزخ بدرآيند و از
غم و اندوه آن رهائي يابند باز فرشتگان عذاب آنها را به اعماق آتش برمي‌گردانند و
مي‌گويند عذاب آتش سوزان را بچشيد.

حضرت
اميرمؤمنان عليه‌السلام در طي نامه‌اي که براي اهل مصر مرقوم داشتند مکتوب
فرمودند:

«احذروا
نارا قعرها بعيد وحرها شديد و شرابها صديد و عذابها جديد و مقامعها حديد»[6]

بترسيد از
آتشي که گودي آن بسيار ژرف و حرارت آن شديد و آشاميدني آن چرکهائي است که از
زخمهاي بدن‌هاي اهل جهنم خارج مي‌شود و عذاب آن تازه است (از نظر اينکه پوست‌هاي
جديدي در بدن آنها پس از سوختن پوستهاي قبل بطور مرتب بوجود مي‌آيد عذاب را جديد
معرفي کرده است) و گرزهاي گران آن آهن است.

در کتاب
تفسير منوسب به حضرت عسکري عليه‌السلام در تفسير آيه 18- 22 از سوره حج چنين مي‌خوانيم:

اهل جهنم در
اعماق آتش دست و پا مي‌زنند و آنها همچنان در ظرف 70 سال به طرف قعر جهنم مي‌لغزند
در اين هنگام جهنم نعره‌‌اي مي‌کشد و آنها را بسوي بالا پرتاب مي‌کند و همينکه روي
آتش‌ها قرار گرفتند گرزهاي آهنين بر سر آنها کوبيده مي‌شود تا دوباره راه خود را
به طرف اعماق آن آتش پيش بگيرند و اين وضع همچنان براي آنها تداوم دارد.[7]

همنشينان
جهنمي

يکي ديگر از
عذابهاي اهل جهنم همنشينان مخصوصي است که براي آنها مقرر گرديده است که قرآن مجيد
در اين مورد مي‌گويد:

«$]ùã÷zã—ur 4 bÎ)ur ‘@à2 y7Ï9ºsŒ $£Js9 ßì»tFtB Ío4quŠptø:$# $u‹÷R‘‰9$# 4 äotÅzFy$#ur y‰YÏã y7În/u‘ tûüÉ)­FßJù=Ï9   `tBur ß·÷ètƒ `tã ̍ø.ό Ç`»uH÷q§9$# ôÙÍh‹s)çR ¼çms9 $YZ»sÜø‹x© uqßgsù ¼çms9 Ö`ƒÌs%  öNåk¨XÎ)ur öNåktXr‘‰ÝÁu‹s9 Ç`tã È@‹Î6¡¡9$# tbqç7|¡øts†ur Nåk¨Xr& tbr߉tGôg•B  #Ó¨Lym #sŒÎ) $tRuä!%y` tA$s% |Mø‹n=»tƒ ÓÍ_øŠt/ y7uZ÷t/ur y‰÷èç/ Èû÷üs%Ύô³yJø9$# }§ø©Î7sù ßûï̍s)ø9$#  »[8]

يعني کسيکه
از ياد خداوند رحمان رخ بتابد و اعراض کند شيطاني را برانگيزيم تا يار و همنشين او
باشد، شياطين هميشه مردم غافل از خدا را از راه حق باز مي‌دارند و آن مردم چنين
گمان مي‌کنند که راه درست را در پيش گرفته‌اند تا اينکه در روز قيامت که بسوي ما
باز مي‌آيند (و آن در حالي است که پرده‌ها بر کنار رفته و حقايق آشکار گرديده است)
با حسرت مي‌گويند اي کاش ميان ما و اين همنشين (که شيطان است) فاصله‌اي بدوري مشرق
از مغرب بوجود مي‌آمد که او يار و همنشين بسيار بدي براي ن بود که مرا به اين روز
نشانيد.

حضرت
اميرمؤمنان عليه‌السلام در يکي از خطبه‌هاي خود که از عذاب جهنم مخصوصا از غل و
زنجيرهاي آتشين و همنشينان جهنميا سخن بگويد چنين مي‌فرمايد:

«فَاتَّقُوا
اللهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِعَيْنِهِ، وَنَوَاصِيکُمْ بِيَدِهِ، وَتَقَلُّبُکُمْ فِي
قَبْضَتِهِ، إِن أَسْرَرْتُمْ عَلِمَهُ، وَإِن أَعْلَنْتُمْ کَتَبَهُ، قَدْ
وَکَّلَ بِذلِکَ حَفَظَةً کِرَاماً، لاَ يُسْقِطُونَ حَقّاً، وَلاَ يُثْبِتُونَ
بَاطِلاً. وَاعْلَمُوا أَنَّهُ (مَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً) مِنَ
الْفِتَنِ، وَنُوراً مِنَ الظُّلَمِ، وَيُخَلِّدْهُ فِيَما اشْتَهَتْ نَفْسُهُ،
وَيُنْزِلْهُ مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ عِنْدَهُ، فِي دَارٍ اصْطَنَعَهَا لِنَفْسِهِ،
ظِلُّهَا عَرْشُهُ، وَنُورُهَا بَهْجَتَهُ، وَزُوَّارُهَا مَلاَئِکَتُهُ،
وَرُفَقَاؤُهَا رُسُلُهُ. فَبَادِرُوا الْمَعَادَ، وَسَابِقُوا الْآجَالَ، فَإِنَّ
النَّاسَ يُوشِکُ أَنْ يَنْقَطِعَ بِهِمُ الْأَمَلُ، وَيَرْهَقَهُمُ الْأَجَلُ،
وَيُسَدَّ عَنْهُمْ بَابُ التَّوْبَةِ، فَقَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي مِثْلِ مَا سَأَلَ
إِلَيْهِ الرَّجْعَةَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ، وَأَنْتُمْ بَنُو سَبِيلٍ، عَلَي
سَفَرٍ مِنْ دَارٍ لَيْسَتْ بِدَراِکُمْ، وَقَد أُوذِنْتُمْ مِنهَا
بِالْإِرْتِحَالِ، وَأُمِرْتُمْ فِيهَا بِالزَّادِ. وَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ
لِهذَا الْجِلْدِ الرَّقِيقِ صَبْرٌ عَلَي النَّارِ، فَارْحَمُوا نُفُوسَکُمْ،
فَإِنّکُمْ قَدْ جَرَّبْتُمُوهَا فِي مَصَائِبِ الدُّنْيَا. أَفَرَأَيْتُمْ جَزَعَ
أَحَدِکُمْ مِنَ الشَّوْکَةِ تُصِيبُهُ، وَالْعَثْرَةِ تُدْمِيهِ، وَالرَّمْضَاءِ
تُحْرِقُهُ؟ فَکَيْفَ إِذَا کَانَ بَيْنَ طَابَقَيْنِ مِنْ نَارٍ، ضَجِيعَ حَجَرٍ،
وَقَرِينَ شَيْطَانٍ! أَعَلِمْتُمْ أَنَّ مَالِکاً إِذَا غَضِبَ عَلَي النَّارِ
حَطَمَ بَعْضُهَا بَعْضَاً لِغَضَبِهِ، وَإِذَا زَجَرَهَا تَوَثَّبَتْ بَيْنَ
أَبوَابِهَا جَزَعاً مِنْ زَجْرَتِهِ! أَيُّهَا الْيَفَنُ الْکَبِيرُ، الَّذِي
قَدْ لَهَزَهُ الْقَتَيرُ، کَيْفَ أَنْتَ إِذَا الْتَحَمَتْ أَطْوَاقُ النَّارِ
بِعِظَامِ الْأَعْنَاقِ، وَنَشِبَتِ الجَوَامِعُ حَتَّي أَکَلَتْ لُحُومَ
السَّوَاعِدِ. فَاللهَ اللهَ مَعْشَرَ الْعِبَادِ! وَأَنْتُمْ سَالِمُونَ فِي
الصِّحَّةِ قَبْلَ السُّقْمِ، وَفِي الْفُسْحَةِ قَبْلَ الضِّيقِ، فَاسْعَوْا فِي
فَکَاکِ رِقَابِکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُغْلَقَ رَهَائِنُهَا» [9]

يعني: نسبت
بآن خداوندي که هميشه در محضر او هستيد «تقوا» داشته باشيد خدائي که زمام اختيار و
امور در دست قدرت اوست و نشست و برخاست همه حرکات شما در پرتو قيوميت او انجام مي
گيرد و از تمام اسرار و انديشه‌هاي درون شما با خبر است و هرکاري را که انجام
بدهيد مي‌نويسد.

او نگهبانان
کرامي را بر شما واداشته که گفتار و کردار شما را بنويسند حقي را از قلم نمي‌اندازنند
و بيجا و ناکرده را نمي‌نويسند و بدانيد و بدانيد که هر کس تقوا را پيشه خود سازد
خداوند او را از فتنه‌ها نجات مي‌دهد و در تاريکي‌ها و تباهي‌ها روشنائي‌ و نور
براي او فراهم مي‌نمايد ….

شما در دنيا
مسافراني هستيد که بايد از اين جهان که جاي ماندن شما نيست کوچ کنيد و شما را به
توشه برداشتن از اين دنيا مأمور ساخته‌اند پس سعي کنيد که از زندگي خود زاد و توشه
برگيريد.

بدانيد که
براي پوست نازک بدن شما شکيبائي و طاقت بر آتش نيست بخودتان رحم کنيد که شما خود
را در دنيا بمصيبتها و سختيها آزموده‌ايد و بضعف وبي‌طاقتي خود پي برده‌ايد آيا
ديده‌ايد که يکي از شما ازخاري که ببدن او فرو مي‌رود چگونه ناله و اظهار درد مي‌کند
و همچنين از لغزيدگي يک نقطه از بدن او آسيب ببينيد و خون جاري گردد و همچنين از
يک ريگ گرم که بدن او را بسوزاند پس چه حالتي خواهد داشت هرگاه بين دو تاوه از آتش
قرار بگيرد در حالي که همخوابه سنگ سوزان و همنشين شيطان گردد.

آيا مي‌دانيد
که مالک دوزخ هنگامي که برآتش خشم مي‌کند از هيبت و غضب او آتش بجوش و خروش آمده
بحرکت درمي‌آيد و بر روي هم قرار مي‌گيرد و هرگاه او آتش را زجر کند و بانگ بر آن
بزند قطعات آتش از جاي خود مجهد و شکيبائي خود را از دست مي‌دهد و بطرف درهاي جهنم
حرکت مي‌کند.

اي
پيرسالخورده که ناتواني پيري دامنگيرت شده است آيا چگونه خواهي بود زماني که
طوقهاي آتش باستخوانهاي گردنها چسبيده شود و غل و زنجيرها در گوشت بازوان فرو بنشيند
بطوري که گوشتهاي بازوان را بخورد.

پس اي
بندگان خدا از خدا بترسيد از خدا بترسيد در حال تندرستي پيش از بيماري در فراغت و
آسايش قبل از تنگي و سختي،‌در راه آزاد ساختن خويش از آتش سهمگين و طاقت‌فرساي
جهنم بکوشيد. ادامه دارد

 



[1] – سوره مؤمن- آيه 70-72