اهمیت قضا در اسلام

جاودانگی راه
امام

اهميت قضا در
اسلام (4)

قسمت سی و
يكم

حجة الاسلام
و المسلمين اسد الله بيات

ز : دستگاه
قضائی از تمام امكانات و ابزار موجود بايد استفاده كند تا مردم باورشان شود كه بنا
بر احقاق حق بوده و اگر كسی بخواهد به حق كسی تجاوز نمايد با آن برخورد قاطع خواهد
شد و برای رسيدن افراد به حقّ قانونی و مشروع خودشان از هر نوع آزادی عمل و
امكانات بايد برخوردار گردند و لذا بايد شرايط تعيين وكيل را برای آنان فراهم كرده
و زمينه رسيدن به حقّ را مهيّا سازد . و نمی تواند حقّ را تعيين وكيل را از متهم
سلب نموده و از آن جلوگيری به عمل آورد. و اگر در محكمه ای از اين حقّ ممانعت به
عمل آيد آن كسی‌ كه از اين حق ممانعت كرده است به دادسرای انتظامی‌ قضات اگر قاضی
باشد معرّفی گرديده و با وی برخوردخواهد شد .

ح : دستگاه
قضایی كارش تنها اين نيست كه اگر در جامعه تخلفی را مشاهده كرد و ديد افرادی در
اثر بعضی از عوامل و زمينه ها مرتكب خلاف می شوند و قوانين و مقررات را زير پا می‌
گذارند با آن برخورد نموده و مجازات نمايد اگر چه خود اين مسئوليت نيز از اهميت
بالائی برخوردار است ليكن به اعتقاد ما يكی از مهم ترين وظائف دستگاه قضائی طراحی
و برنامه ريزی وسيع و گسترده ای است برای سالم سازی جامعه به طوری كه افراد در آن
جامعه شرايط تخلّف را نداشته باشند و امكانات برای صلاح و اصلاح جامعه بيش از فساد
و افساد جامعه فراهم بوده و گرايش ها و تمايلات و مراكز فرهنگی و تبليغی و رسانه
های گروهی و همه و همه به طور هماهنگ در كنار دستگاه قضائی دست به دست هم داده و
بكوشند جامعه را برای سلامت دعوت نمايند و زمينه وقوع جرم را منتفی سازند و البته
در اين جهت تنها دستگاه قضائی نمی‌ تواند موفق و چشم گير كار كند و اگر به تنهایی
اين مسئوليت عظيم و همه جانبه را آغاز نمايد آن توفيق لازم را به دست نخواهد آورد
زيرا كه پيش گيری از وقوع جرم علاوه بر اين كه به كارهای‌ قضائی توقيف دارد و  دستگاه قضائی لازم است افراد جامعه را به مسائل
حقوقی و مدنی‌ توجيه كرده و آنان را آگاه سازد و مردم را از نتايج اجتماعی و فردی‌
اعمالشان مطلع نمايد و مجازات و كيفر اعمال خلاف را تعليم نمايد . دستگاه های‌
ديگر نيز هر كدام به نوبت خود در اين باره نقش داشته و تأثير به سزا دارند و عوامل
گوناگون اقتصادی و عدالت اجتماعی و سلامت توزيع امكانات و ابزار مورد نياز جامعه
نقش اوّل را در سلامت جامعه ايفا می نمايد در هر جامعه كه بی عدالتی حكم فرما باشد
و اكثريت جامعه با فقر گلاويز شوند و رنج تبعيض ها و نابرابری ها را لمس كنند به
طور طبيعی در چنين اجتماعی زمينه وقوع جرايم و جرم ها بيشتر خواهد شد و همچنين
آگاهی های مردم و رشد فرهنگی آنان و فهم بالا و وسيع و گسترده̾ انسان ها در پيش
گيری از وقوع جرم ها فوق العاده مهم بوده و شايد بتوان زير بناء سلامت جامعه به
حسابت آورد .

مطمئنا جامعه
ای كه اكثريّت آن از اطلاعات وسيع و آگاهی های لازم برخوردار است و دارای باور و
اعتقاد به حرمت قوانين و مقررات حاكم می‌ باشد و در سايه تدبير و درايت كارگزاران
نظام حاكم از عدالت و اطمينان و امنيّت نسبی برخوردار است و به صورت نسبی از رفاه
و امكانات زندگی برخوردار است زمينه خلاف كاری ها و تخلّف ها را كمتر خواهد ديد و
انگيزه برای ارتكاب گناه ها و جرم ها تقليل پيدا خواهد كرد مگر كسانی كه دارای سوء
نيت بوده و به خاطر شرايط خاص روانی و تربيتی و محيطی كه بر بعضی افراد حاكم می
شود با همه اوضاع و احوال كه می كوشد خواسته ها را به طور مشروع تأمين نمايد و
مشكلات را برطرف سازد و عدالت را در حد امكانات و شرايط پياده كند و در عين حال
تمايل به ارتكاب جرم داشته و دست به جنايت و خلاف ها می زند طبعا در اين جا همه̾
دست اندر كاران نظام بالخصوص دستگاه های قضائی و انتظامی بايد با دقّت و هوشياری
كامل مواظبت نمايند و افراد خاطی و متجرّی را كنترل كرده و برای سلامت جامعه در
باره مرتكبان جرم ها وخلاف ها برخورد های لازم انتظامی و اطلاعاتی و قضائی و كيفری
را به مرحله اجراء درآورند و با اعمال مجازات و كيفر های متناسب و قانونی جامعه را
به سوی سلامت كامل هدايت و دعوت نمايند .

ط : دستگاه
قضائی علاوه بر كارها و وظايفی كه در صفحات گذشته به آن ها اشاره شد وظيفه و
مسئوليت مهم ديگری را نيز بر عهده دارد و آن نظارت بر حسن اجراء قوانين است.
مسؤلان اجرائی و دولت گاهی برای اين كه كارها به سرعت جلو رود و پيشرفت پيدا كند و
گاهی برای اين كه سليقه فردی و شخصی خودشان را اعمال نمايند و به جای قانون و
ضابطه خواست فردی و شخصی را پياده كنند و در واقع به جای قانون و معيار ، فرد می
خواهد به طور خود كامه عمل كند و معمولا در اجراء ، اين نوع اعمال سليقه ها و قدرت
ها رواج و شيوع دارد . دستگاه قضائی بايد به طور جدی و قاطع مواظبت كند تا حرمت
قوانين با اين نوع اعمال سليقه ها و تحليل اه نشكند و به تدريج حاكميت قوانين
متزلزل گشته و استبداد فردی و اعمال سليقه های شخصی جايگزين قوانين و ضوابط گردد ،
علاوه بر اين كه خود دستگاه قضائی با امانت كامل در درون نظام قضائی و در ميان
اعضاء و قضاوت بكوشند و از حدود و مقررات و ضوابط عدول ننمايند و طبق قانون حركت
كنند ناظر بر حسن اجراء قوانين در دستگاه های ديگر و در سراسر كشور و همه جا باشند
و اگر در جایی خلاف قانونی مشاهده كردند و از ناحيه كسانی كه بايد حريم قانون را
مراعات نموده و آن را حفظ كنند اگر قانون شكنی ديدند شديدا موضوع را تحت پيگرد
قرار داده و با اعمال مجازات های متناسب جلو تجرّی مجريانی كه برای قوانين حرمت
قايل نيستند و خلاف ها و جرم ها را مرتكب می شوند بگيرند و با اين نوع اعمال
مجازات ها ، موجب اطمينان و اعماد مردم به دستگاه های اجرائی و قضائی گردند و با
حاكميت بخشيدن به قوانين و مقررات ، نظم و حاكميّت ضابطه به جای رابطه را به جامعه
برگردانند و نگرانی ها و دلهره ها را از مردم دور سازند . و از همين جا مشخص خواهد
شد  كه دستگاه قضائی از چه جايگاهی بلند و
رفيع برخوردار بوده و در مقام مقايسه از ديگر دستگاه ها و قوای حاكم تعيين كننده
تر و مؤثر تر می باشد و با اصلاح آن ، جامعه و نظام به سوی صلاح می رود و خدای
نكرده با فساد و تباهی آن ، جامعه و نظام به فساد و تباهی كشانده خواهد شد .

مقوله دوم

در اين مقوله
جايگاه  و اهميت و حساسيت دستگاه قضائی و
قضاوت از ديدگاه قرآن و سنت مورد بررسی قرار می گيرد :

ابتدا اهميّت
و حسّاسيّت قضاء و قضاوت در اسلام از ديدگاه قرآن بررسی می شود و بعد اهميّت و
حساسيت آن از ديدگاه سنّت و روايات اهل بيت عليهم السلام مورد تحليل واقع می شود .

اهميّت قضا و
حساسيّت قضاء‌ و قضاوت از ديدگاه قرآن كريم :

در قرآن كريم
در موارد زيادی اين موضوع مورد توجه قرار گرفته و از نوع برخورد قرآن كريم و سياق
آيات آن و نوع عباراتی كه به كار برده شده است به روشنی به دست می آيد كه اين امر
چقدر مهم بوده و حساس است و در عين اين كه برای واجدين شرايط قضاء تصدّی به آن
امری مطلوب و مرغوب فيه است و در مواردی كه در افراد خاصی دور می زند  و تنها توسط آنان قابل پياده شدن است واجب و
لازم خواهد بود منتهی به صورت وجوب كفائی واجب خواهد شد امّا پذيرفتن آن به اين
آسانی و راحتی هم نيست و حتّی افراد ذيصلاحيت ، با احتياط ودقت و حساب گری لازم
بايد آن را بپذيرند و از خطرات آن نبايد غفلت كرده و از عواقب سوء قضاء غير
عادلانه و بدون توجه به احتياطات اسلامی و معيارهای شريعت اسلامی هميشه بايد نگران
بوده و دلهره داشته باشند زيرا كه قضاء‌ اسلامی آخرين جايگاهی است كه حق را از
باطل و عدالت را از ظلم و ستم و حق كشی جدا می سازد . قرآن با كمال صراحت اعلام می
نمايد قضاء‌ و حكم اسلامی بايد در چارچوب احكام الهی‌ و بما انزل الله حكمی صادر
نمايد در صف ظالمان و ستمكاران قرار گرفته وعقاب ظالمان را خواهد داشت .

آن قدر آيات
قرآن كريم در اين باره صريح و گويا است كه هيچ گونه جای بحث و گفتگو بر كسی باقی
نمی گذارد و نيز آن قدر فراوان و زياد است كه در اين سری از نوشتار ها نمی‌ توان
به همه آن ها اشاره كرد و از باب نمونه به مواردی از آن ها می پردازيم و علاقمندان
به تحقيق وسيع و گسترده را به كتاب های مفصل تری كه در اين باره نوشته شده است
ارجاع می نماييم :

1-   
« يا ايها الذين آمنوا
كونوا قوامين لله شهداء‌ بالقسط و لا يجر منكم شنئان قوم علی الّا تعدلوا اعدلوا
هو اقرب للتّقوی و اتّقوا الله انّ الله خبير بما تعملون » [1]
.

ـ ای آنانی
كه ايمان آورده ايد و دارای باور های درست و الهی هستيد از كسانی باشيد كه برای
خدا قيام می نمايند . و شاهدان پياده شدن قسط و عدالت اجتماعی و اسلامی هستند و
مبادا دشمنی و ناراحتی از يك گروه و جريان و جناحی موجب شود درباره آن و در قضاوت
و در مورد آنان گرفتار بی عدالتی گشته و نگذاريد درباره آن عادلانه رفتار شود شما
عدالت را مراعات نمائيد و از اجرا كنندگان عدالت شويد زيرا كه عدالت و اجراء آن
شما را به تقوای الهی نزديك می سازد و در اين راستا تقوای الهی را پيشه كنيد و از
خدای عالم بترسيد برای اينكه خدای عالم به هر آن چه كه انجام می دهيد و آن را عمل
می نمائيد آگاه بوده و با خبر می باشد .

آری هدف از
نظام اسلامی و قضاوت دينی پياده شدن عدالت و احقاق حق و رسيدن به حقوق انسانی و
فطری است و اگر در جائی حقّی ضايع گردد و از تضييع حقوق مردم جلوگيری نشود و بی
عدالتی خودش را نشان بدهد معلوم می شود نظام از مسير درست منحرف گرديده و قضاوت و
قضاء از جايگاه خودش خارج شده است و هيچ عاملی و جريانی نبايد موجب شود دست
اندركاران نظام دينی و قضاء‌ اسلامی تن به بی عدالتی داده و از دفاع از حقوق عمومی
و افراد سر باز بزند . ولذا می فرمايد كينه ها و حقد ها و نگرانی ها از جريانات و
اشخاص و گروه ها نبايد موجب بی تقوایی و در نتيجه باعث ظلم ها و ستم ها و بی
عدالتی ها گردد . در حقيقت اعمال عدالت و اجراء‌ آن نشانه تقوی و حاكميت ارزش های
الهی بوده و ظلم و ستم علامت فساد و تباهی و سقوط يك نظام می باشد .

2-   
« انا انزلنا التورية
فيها هدي و نور يحكم بها النبيّون الذين اسلموا للذين ها دوا و الرّبانيون و الا
حبار بما استخفظوا من كتاب الله و كانوا عليه شهداء فلا تخشوا الناس و اخشون و لا
تشتروا بآياتی ثمنا قليلا و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الكافرون »[2]
.

ـ ما كتاب
تورات را به موسای كليم نازل كرديم و در آن راه های هدايت و روشن گری فراوان است و
پيامبران الهی كه در مقابل دستورات ما سر تسليم فرود آورده اند طبق احكام الهی كه
در تورات آمده است در ميان يهود حكم می‌ نمايند و خدا پرستان واقعی و عالمان به
احكام خدا كه نگهبانان و امينان حفظ و حراست از كتاب الله می باشند و شاهدان احكام
الله هستند نيز طبق كتاب خدا و احكام خدا حكم نموده و از آن تخطّی نمی نمايند و تو
ای پيامبر خاتم همان رسالت انبياء گذشته را به عهده داری و شاهد حفظ و نگهداری
احكام خدا هستی و در پياده شدن آن از ديگران هراس نداشته باش و از من كه خدای تو و
همه عالم هستم بترس و مبادا برای بعضی از ملاحظات و تحريكات و تهديدات و يا تطميع
ها در مقابل عدالت كوتاه بيايی و از اجراء آن سر باز بزنی و در مقابل ثمن بخش ،
آيات خدا را در معرض معاملات سياسی اقتصادی قرار دهی و تو به عنوان جانشين خدای
عالم در زمين و رهبر امت اسلام و موظف هستی حكم خدا را جاری سازی و طبق دستور خدای
جهان حكم نمائی و هر كس طبق ما انزل الله حكم نكند در رديف كفار قرار خواهد گرفت .

3-   
و بعد چنين ادامه داد
: ما در كتاب خودمان چنين مقرر داشتيم و برای پياده شدن عدالت اسلامی اين طور
فرمان داديم و برابر هر نفسی كه به طور عمده كشته شده باشد نفس قرار می گيرد و در
مقابل چشم ، چشم واقع می شود و در برابر بينی ،بينی و در برابر گوش ، گوش و دندان
در برابر دندان قرار می گيرد و در مواردی كه كسی عمدا كسی را مجروح نمايد طبق
ضوابط و مقررات خاصی در برابرش قصاس انجام می يابد اگر كسی عفو نمايد و با ديه و تصدّق
آن را جبران نمايد و موجب پوشيده شدن و كفّاره آن خواهد شد و هر كس طبق احكام خدای
عالم و وفق ما انزل الله حكم ننمايد از ظالمان و ستمكاران محسوب خواهند شد.[3]

از مجموعه
اين آيات و آيات ديگر قرآن به روشنی استفاده می شود كه حاكم اسلامی و متصدّی امر
قضاء موظف است در تمام ابعاد و زمينه ها از احكام الهی‌ پيروی نموده و از آن ها
سرپيچی ننمايد و نه تنها بر خلاف احكام الهی نمی تواند حكمی را صادر نمايد بلكه
بايد طبق احكام الله حكم كرده و موافق ما انزل الله باشد. و در جای ديگر حضرت داود
نبی عليه السلام را مورد خطاب قرار داده و از جايگاه خطير قضاء با خبرش می‌ نمايد
و با اينكه او پيامبر خدا است و معصوم است و هيچ گونه احتمال تخطّی و عصيان از
مقررات درباره وی محتمل نمی‌ باشد لكن در عين حال به اهميت و حسّاسيّت امر متذكر
گرديده و درباره خطرات و عواقب آن هشدارهای لازم را می دهد .

4-   
ای داود ما شما را
جانشين خودمان در زمين قرار داديم . بايد ميان مردم از روی حق و حقيقت حكم نموده و
در ميان آنان حكم مطابق با حق را جاری سازی و در احكامی كه صادر می نمائی مواظبت
كنی هواهای نفسانی را دخيل نسازی تا مبادا شما را از راه خدا منحرف سازد . آنانی
كه از راه خدا كه همان راه حق است منحرف شوند وگمراه گردند حساب الهی را فراموش
نموده و روز جزا را نسيان می نمايند و مبتلی به عذاب الهی‌ خواهند شد . [4]

بنابراين در
نظام الهی متصدی امور اداری و سياسی كشور بالخصوص امر قضاء مسئوليت فوق العاده
حساس و سرنوشت سازی را در عهده داشت و لازم است علاوه بر اين كه به آن امور مطلع و
آگاه بايد باشد و تسلط يك انسان غير مطلع و نا آگاه زيان ها و خسارت های جبران
ناپذيری را دنبال خواهد داشت و مسير جامعه را به سوی قهقرا خواهد كشاند بايد عدالت
الهی را مدّنظر قرار داده و در حدّ امكان بكوشد آن را به مرحله اجراء در آورد و از
هر نوع ظلم و ستم و تعدی به حرمت ها و حقوق فردی و اجتماعی انسان ها جلوگيری به
عمل آورده و نگذارد مظلومان زير يوغ ظالمان و زورمندان لگدمال گردد و الّا در صف
ظالمان و كافران قرار گرفته و بالضروره سرنوشت حتمی آنان عذاب سخت و دردناك
خداوندی بوده و به صورت ابد در آتش دوزخ خواهد ماند . در بحث آيات قرآنی به همين
مقدار بسنده نموده وارد بحث سنّت و بررسی روايات اسلامی درباره اهميت و حساسيت
قضاء و قضاوت عادلانه اسلامی می شويم :

1-   
در كتاب مستدرك
الوسايل آورده است : « من جعل قاضيا فقد ذبح بغير سكين قيل : و ما الذبح ؟ قال نار
جهنّم » [5]
ـ اگر كسی مسئوليت قضاوت را به عهده گيرد و متصدی اين امر مهم باشد بدون چاقو ذبح
و كشته می شود سؤال كردند منظور از ذبح و كشته شدن بدون چاقو چيست ؟ فرمود : آتش
جهنم است .

2-   
در سنن بيهقی اين طور
نقل كرده است : « يجاء بالقاضی العدل يوم القيامة فيلقی من شدة الحساب ما يتمنّی
انّه لم يقض بين اثنين في عمره فط » [6]
ـ روز قيامت قاضی عادل را برای حساب پس دادن احضار می نمايند آن قدر برای وی سخت
می گيرند و با شدّت با او رفتار می كنند كه آرزو می كند ای كاش در تمام عمرش در
ميان دو نفر قضاوت نكرده بود . در بعضی از نسخ به جای « بين اثنين في تمرة » آمده
است يعنی ای كاش در عمرش درباره̾ يك دانه خرما قضاوت نكرده بود .

صراحت اين
حديث درباره̾ قاضی عادل است وقتی كه قاضی عادل در چنين وضعيّت سختی قرار دارد و از
شدّت حساب اين گونه آرزو می كند و از همه̾ قضاوت هایی كه در گذشته در دنيا انجام
داده است اظهار ندامت و پشيمانی به عمل می آورد معلوم می شود تصدّی امر قضاء چقدر
سخت و مشكل بوده و متصدّيان اين امر عظيم از چه شرايطی بايد برخوردار گردند و در
اعمال قضاوت و اصدار حكم چه اندازه بايد محتاطانه وارد صحنه شده و در چارچوب احكام
اسلامی قضاوت نمايند و به همين جهت فقهاء عظام در كتاب هايشان تصريح فرموده اند :
كسانی كه دارای صلاحيت فتوی نيستند و مقلّد ديگران هستند و لو اين كه نسبت به
فتاوی ديگران حاضر الذّهن هم باشند و يا اين كه دارای ملكه̾ عدالت نبوده و در حكم
و در مراحل مقدّماتی آن عدالت لازم را نمی توانند مراعات نمايند نمی توانند متصدّی
امر قضاء گردند و اگر امروز به افرادی به عنوان قضاوت مأذون اجازه̾ قضا داده شده
است از باب ضرورت بوده و به حدّ اقل بايد بسنده شود و از حدّاقل نبايد تجاوز كرد و
لا اقل احتياط همين را می طلبد و بدون ملاحظات و محاسبه تمامی جوانب ممكن است
خطراتی به وجود آيد كه به اين آسانی و سادگی نشود جبران كرد .

3-   
از امام صادق عليه
السلام نقل شده است : « القضاة اربعة ، ثلاثه في النار و واحد في الجنة : رجل قضی
بجور و هو يعلم ، فهو في النار ، و رجل قضی بجور و هو لا يعلم انّه قضی بجور ، فهو
في النّار ، و رجل قضی بالحق و هو لا يعلم ، و رجل قضی بالحق و هو يعلم فهو في
الجنة . و قال علی عليه السلام : الحكم حكمان : حكم الله و حكم الجاهليه ، فمن
أخطأ حكم الله حكم بحكم جاهليه» [7]

ـ امام صادق
عليه السلام فرمودند : كسانی كه منصب قضاوت را متصدّی می شوند و در مصدر قضا قرار
می گيرند چهار گروهند : سه گروه از آنان در آتش دوزخ گرفتار می شوند تنها يك گروه
از آنان نجات می يابند :

گروه اوّل
آنانی هستند كه قضاوت آنان از روی جور و ظلم بوده و جايرانه درباره̾ افراد حكمرانی
می نمايند ، اين دسته در آتش الهی معذّب خواهند شد .

گروه دوم
كسانی هستند كه جايرانه و ظالمانه حكم رانی می كنند ليكن نمی دانند كه حكمشان
ظالمانه است و منشأ حكم جور و ظالمانه̾ آنان جهل و نادانی آنان است ، اينان نيز در
آتش الهی معذّب خواهند شد .

گروه سوم
آنانی هستند كه از روی حق حكم می نمايند و حقی را ضايع نمی گردانند ليكن نسبت به
آن ها آگاهی و اطّلاعات كافی نداشته و از روی جهل و نا آگاهی منصب قضاوت را اشغال
كرده اند ، اينان نيز اهل دوزخ بوده و عذاب الهی گرفتار می ‌شوند .

گروه چهارم
كه اهل نجات بوده و در نزد خدای عالم مأجور هستند كسانی هستند كه شرايط قضاوت را
داشته و از روی علم و معرفت درباره̾ موضوعات و مسائل اظهار نظر كرده و حكم صادر می
نمايند ، اين ها در بهشت الهی بوده و مورد عنايت و رحمت الهی قرار می گيرند .

اميرالمؤمنين
امام علی عليه السلام فرموده است : حكم دو قسم است يا حكم الهی است و حكم الله است
و يا حكم جاهليّت ، كه اگر كسی در اثر عدم اطلاع 
و نا آگاهی نتواند طبق حكم خدای عالم حكم نمايد و خطا كند گرفتار حكم
جاهليّت خواهد شد .

                                                            
                                 ادامه دارد

 

 



1-                 
سوره مائده ـ آيه 7 .