عناصر اصلی بينش سياسی

قسمت بيست و
سوم

مبانی رهبری
در اسلام

عناصر اصلی
بينش سياسی (2)

حجة الاسلام
و المسلمين محمّدی ری شهری

در قسمت
گذشته توضيح دادم كه مردم شناسی و مردم داری يكی از ضروريات اوليه رهبری در همه̾
حكومت ها خصوصا حكومت هایی است كه تكيه بر آراء مردم دارند و در اين زمينه فراز
هایی از مردم شناسی و مردم داری پيامبر اسلام به رشته̾ تحرير در‌‌آمد و اينك نكاتی
درباره̾ مردم شناسی و مردم داری اميرالمؤمنين عليه السلام :

مردم شناسی
امام علی ( عليه السلام )

بررسی تاريخ
سياسی زندگی امام علی عليه السلام پس از پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله نشان می
دهد كه او نيز مانند پيامبر ، سرآمد مردم خود در زمينه̾ مردم شناسی بود ، و بر
اساس اين شناخت ، هيچ گاه نسنجيده عمل نكرد .

امام علاوه
بر هوش فوق العاده و ذكاوت فطری و نيز تجربه ای كه در طول سال های متمادی مبارزه
در اين زمينه كسب كرده ، از ويژگی شگفتی برخوردار بود كه از طرق طبيعی مردم شناسی
نمی توان بدان دست يافت ، او به چهره هر كس می نگريست عمق جان او را می خواند،
دوست و دشمن را به سادگی تشخيص می داد و بدين جهت هيچ گاه فريب دشمنان دوست نما را
نمی خورد .

به گفته امام
عليه السلام خداوند متعال اين ويژگی را به بركت دعای پيغمبر اسلام در جنگ خيبر به
او عنايت كرده است :

… من
پيروان خود را با نگاه می شناسم زيرا در جنگ خيبر كه مبتلا به درد چشم بودم رسول
خدا صلی الله عليه و آله آب دهان به چشم ماليد و فرمود : « خدايا ! گرما و سرما را
از او دور كن و دوست و دشمنش را به او نشان بده » از آن هنگام نه چشمم درد گرفته و
نه احساس گرما و سرما می كنم و نيز دوستم را از دشمن تشخيص می دهم [1]
.

روزی
اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد نشسته بود و اصحاب اطرافش را گرفته بودند ، مردی
از پيروان آن حضرت وارد شد و اظهار ارادت كرد كه خدا می داند من در ظاهر و باطن از
علاقمندان ارادتمندان شمايم .

اميرالمؤمنين
عليه السلام ضمن تصديق ، او را به استقامت در مشكلات اين راه توصيه كرد ، آن مرد
در حالی كه اشك شوق بر گونه هايش می غلطيد از مسجد خارج شد .

يكی از خوارج
كه نزديك امام نشسته بود به دوستش گفت : حادثه̾ شگفتی است كه تا كنون نديده بودم
او گفت : تعجبی ندراد ، وقتی او می گويد : ترا دوست دارم ، چاره ندارد جز اين كه
او را تصديق كند ! ، حلا برای امتحان تو می دانی كه من علاقمند به علی هستم ؟
رفيقش گفت : نه ، تو علاقه به علی نداری .

ـ : من الآن
بلند می شوم همان گفته̾ آن مرد را تكرار می كنم ، علی هم همان جواب را خواهد داد .

آن مرد از جا
برخاست و مانند شخص اوّل نسبت به امام اظهار ارادت كرد !

امام قدری در
چهره̾ او نگريست ، سپس فرمود :

« كذبت لا
والله ما تحبّنی و لا احبّك » .

دروغ می گوئی
، نه ، و الله تو مرا دوست نداری ، من هم تو را دوست ندارم !

آن مرد گريست
، و گفت : يا اميرالمؤمنين شما با من اين طور برخورد می كنيد در حالی كه خدا بر
خلاف آن چه گفتيد ، می داند !

طولی نكشيد
ماجرای جنگ نهروان پيش آمد و او در صف دشمنان امام جنگيد و كشته شد! [2]

مردم شناسی
همه امامان

مردم شناسی
به مفهوم عميق آن در روايات اسلامی ، تعبير به شناخت از طريق « توسّم» و « تفرس »
شده است ، بررسی دقيق اين روايات نشان می دهد كه انسان در مراحل عاليه̾ ايمان به
نورانيّت و بصيرتی دست می يابد كه با نگاه به چهره̾ اشخاص ، می‌ تواند باطن و ضمير
آن ها را بخواند و اسرار درونی آن ها را كشف كند .

پيامبر اسلام
صلی الله عليه و آله فرمود :

« اتّقوا
فراسة المؤمن فإنّه ينظر بنور الله ، ثم قرأ « إنّ ذلك لآيات للمتوسمين » قال :
المتفرسين » . [3]

از فراست
مؤمن بپرهيزيد كه او با نور خدا می نگرد . سپس اين آيه را قرائت نمود : « بی شك در
اين « واقعه » آيتی برای اهل توسّم است » [4]
و فرمود : مقصود از « توسم » و « تفرس » است .

در حديثی
ديگر از آن حضرت روايت شده :

« إنّ لله
عبادا يعرفون النّاس بالتوسّم » .

به راستی كه
خداوند بندگانی دارد كه باطن مردم را با علائمی كه در چهره دارند می شناسند . [5]

يكی از ويژگی
های امامان معصوم كه در روايات اسلامی بر آن تأكيد شده است مردم شناسی به مفهوم
عميق و كامل آن است ، امام علی عليه السلام در تبيين آيه 75 از سوره̾ حجر می
فرمايد :

« كان رسول
الله صلی الله عليه و آله : المتوسّم ، و أنا من بعده و الأئمة من ذريّتی
المتوسّمون » .[6]

پيامبر اسلام
فراست داشت ، و من پس از او و امامان پس از من اهل توسّم و تفرّسيم .

محمد بن حرب
هلالی ، امير مدينه در زمان امام صادق عليه السلام می گويد : به جعفر بن محمّد
عليهما السلام گفتم سؤالی در ذهن دارم اگر اجازه بفرماييد مطرح كنم ؟

پاسخ داد :
اگر مايلی قبل از اين كه بپرسی پاسخ دهم ؟ …

گفتم : ای
فرزند رسول خدا از چه طريقی ضمير مرا می دانی ؟

فرمود : از
طريق « توسّم » و  « تفرّس » ! مگر اين سخن
خدا را نشنيده ای كه فرمود :‌« بی شك در آن آيتی است برای اهل توسّم » ؟! و نيز
سخن پيامبر اسلام كه فرمود : « از فراست مؤمن بپرهيزيد كه او با روشن بينی الهی می
نگردد » ؟![7]

از اين
روايات و احاديث بسياری [8]
كه شرح آن در اين مقال نمی گنجد معلوم می شود كه از نظر اسلام مردم شناسی شرط
امامت و رهبری است ، و رهبری جامعه به تناسب مراتب امامت كه شرح آن گذشت بايد واجد
اين شرط باشد .

سياست امام
علی عليه السلام در مردم داری

سياست و
سيره̾ اميرالمؤمنين عليه السلام در مردم داری و جلب رضايت و حمايت عموم ، دقيقا
همان سياست پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله بود، و بر اين اساس از هر حركتی كه
نارضايتی عامّه را به دنبال داشت اجتناب می كرد و به همين دليل ، مبارزه با بسياری
از انحرافات عملا برای امام پس از رسيدن به حكومت امكان پذير نبود .

در ايامی كه
علی عليه السلام از صحنه̾ سياست بر كنار بود يعنی حدود يك ربع قرن انحرافات زيادی
در جامعه̾ اسلامی پديد آمده و مردم با آن خو گرفته و خطرناك تر اين كه اين
انحرافات به عنوان اسلام واقعی در جامعه جا افتاده و پذيرفته شده است ، اكنون كه
علی به صحنه سياست باز می گردد ، برخورد با همه̾ اين انحرافات موجب نارضايتی عامه
و سخت دشوار است .

امام ، پس از
كشته شدن عثمان هنگامی كه مردم برای بيعت با او به سويش هجوم آوردند ، اين واقعيّت
تلخ را خطاب به مردم اين گونه تصوير كرده است :

« دعونی و
التمسوا غيری فإنّا مستقبلون امرا له وجوه و ألوان ، لا تقوم له القلوب ، و لا
تثبت عليه العقول . و إنّ الآفاق قد أغامت و المحجّة قد تنكّرت ، و اعلمو أنّی إن
اجبتكم ركبت بكم ما اعلم . و لم أصغ الی قول القائل و عتب العاتب ، و إن تركتمونی
فأنا كأحدكم و لعلّی أسمعكم و أطوعكم لمن و ليتموه أمركم و أنا لم وزيرا خير لكم
منّی اميرا !» [9]

مرا وا
گذاريد و سراغ ديگری برويد ! زيرا ـ در صورتی كه من زمام دار شوم ـ ما به استقبال
امری خواهيم رفت كه چهره ها و زنگ های جديدی از مسايل حكومتی اسلام عرضه می كند كه
نه دل ها تاب تحمّل آن را دارند و نه انديشه ها می توانند آن را تحليل كنند ، ابر
تحريف فضای جامعه را تيره كرده و راه درست نا آشنا است ،بدانيد اگر من پيشنهاد شما
را بپذيرم روشی پيش خواهم گرفت كه خود می دانم ، نه به حرف كسی گوش خواهم داد و نه
به گله كسی وقعی خواهم نهاد ، ولی اگر مرا رها كنيد ، فردی مانند شما خواهم بود و
شايد دستور كسی را كه به فرمان روایی برگزينيد بهتر شنيده و زود تر اجراء كنم ،
باری من رايزن و وزيرتان باشم بهتر است برای شما تا فرمان روايتان !

شگفتا ! كسی
كه خود را خليفه̾ بلا فضل پيامبر اسلام می داند ، و طی بيست و پنج سال خانه نشينی
هر جا كه مقتضی بوده مظلوميّت خود و در حقيقت مظلوميّت اسلام را با بيانی كه جان
را می سوزاند برای مردم مطرح كرده ، اكنون كه مردم دو دستی زمام امور را به او
تقديم می كنند و با اصرار از او می خواهند رهبری جامعه̾ اسلامر را بپذيرد ، زير
بار نمی رود ، و می گويد مرا بگذاريد و سراغ ديگری برويد !و به آن ها قول می دهد
كه اگر او را رها و با ديگری بيعت كنند او هم مانند آحاد مردم عمل خواهد كرد و
شايد بهتر و بيشتر از آن ها مطيع ولی امر باشد ! و بالاخره او اگر وزير باشد برای‌
آن ها بهتر است تا امير !

چرا ؟!

دليلش را
امام خود بيان كرده ، دليل اين است كه علی عليه السلام اكنون رهبر امت اسلام را
نمی پذيرد ، شرايط حاكم بر جامعه است .

پس از گذشت
بيست و پنج سال از وفات پيامبر اسلام ، به تدريج تحريفات بسياری در جامعه اسلامی
پديد آمده و ناخالصی های فراوانی به اسلام ناب راه يافته و چون ابری سياه چهره̾
خورشيد اسلام واقعی را پوشانده و مسير و محجّه̾ شناخت حقيقت را مبهم و تاريك نموده
،مردم انتظار دارند علی عليه السلام آن ها را در هما مسيری رهبری كند كه سال ها با
آن انس دارند ، ارائه راه جديد با مزاج جامعه سازگار نيست . به گفته امام « لا
تقوم له القلوب و لا تثبيت له العقول » نه دل ها تاب تحمل آن را دارند و نه انديشه
ها توان تحليل آن را .

امام در
سخنان و اين شكل برخورد با مردم ظاهرا چند هدف را تعقيب می كند :

1-   
به مردم نشان می دهد
كه او دل بسته رياست نيست و آن چه تا كنون درباره̾ امامت و رهبری خود گفته به دليل
روشن ماندن حقايق و مصالح جامعه بوده ، اكنون نيز اگر رهبری مردم را به پذيرد هدفی
جز اقامه̾ حقّ ندارد بنابراين هيچ فرد و يا گروهی نبايد به دليل بيعت با علی ، خود
را طلبكار بداند و خواسته̾ خود را بر او تحميل كند .

2-   
به مسلمين هشدار می
دهد كه اسلام در طول بيست و پنج سال گذشته دچار تحريف شده و آن چه اكنون به نام
اسلام در جوامع اسلامی مطرح است با اسلام واقعی فاصله بسيار دارد ، و مبارزه با
اين تحريفات تنش های سياسی و اجتماعی فراوانی را به دنبال خواهد داشت .

3-   
مردم بايد خود را
برای زدودن تحريفات و بازسازی معنوی جامعه و حاكميت اسلام واقعی آماده كنند و توجه
داشته باشند كه بيعت با او به معنای بيعت با آرمان های او و آمادگی برای تحريف
زدایی از اسلام ناب است .    

                                                                                            ادامه
دارد

 

 

 



1-                 
بصائر الدرجات ـ ص 390 ح 1 .