جايگاه و نقش حساس دستگاه اجرائي

جاوادنگي راه امام

جايگاه و نقش حساس دستگاه اجرائي

(وزارت خارجه)

قسمت سي و چهارم

حجة الاسلام والمسلمين اسدالله بيات

ب: زاويه دوّم نماي بيروني نظام و سطح خارجي نظام اسلامي است زيرا هر نظامي كه
براي اداره جامعه خود طرحها و برنامه­هائي را دارد بالخصوص نظام اسلامي ما كه
داعيه رهبري همۀ محرومان عالم را داشته و با شعار صدور انقلاب اسلامي و تكيه روي
ملتها بجاي دولتهاي دست نشانده و دفاع از محرومان و مستضعفان جهان مي­خواهد در
سراسر جهان با حضور فعال خود مطالب خودش را در معرض ديد و قضاوت انسانهاي آزاده
قرار داده و با دعوت به حكمت و منطق و استدلال و آزادانديشي با منطق زور و قلدري
به مبارزه برخيزد و جلو هر نوع تعديّات و تجاوزات و غارتگريها و خيانت­ها را بگيرد
و زمينۀ ظلم و ستم را در سراسر عالم در سايه حاكميت احكام الهي و احياء ارزشهاي
انساني منتفي سازد طبعاً در ميدان مسابقه و منافسه همه قدرتها و دولتها در عرصه­هاي
گوناگون ديپلماسي و ايجاد ارتباطات خواهند كوشيد از نظام خودشان و از سيستم حاكم
در كشورشان و اصول و روابطي كه در ميان ملتها قائل هستند كه بايد حاكم گردد طوري
تعريف زيبا و جامع و منطقي ارائه دهند كه موجب حيرت ديگران قرار گرفته و زمينه­هاي
جلب بيشتر جهانيان را فراهم نمايند و نيز خواهند كوشيد نظامات مكتبي و انقلابي را
طوري ترسيم نمايند كه در ديد جهانيان زشت و وحشت­زا و ارتجاعي و ضدّ ترقي و تكامل
جلوه نموده و هيچگونه قابل دفاع و ميل و رغبت نباشد. بهمين جهت هر اندازه كه وزارت
كشور در ارتباط با بعد دروني و درون مرزي كشور نقش داشته و مسئوليت فراواني دارد و
ناديده گرفتن آن ناديده گرفتن بعد درون مرزي نظام اسلامي و بي­اعتنائي به خواست يك
ملت انقلابي در تمام زمينه­ها است.

بهمان اندازه بلكه با حساسيّت و ظرافت بيشتر وزارت امور خارجه و سفارتخانه­هاي
ما در خارج كشور در ارتباط با معرفي يك نظام و شناسائي ابعاد سياسي و فرهنگي و
اجتماعي يك ملت بر ملتهاي ديگر و جلب و جذب آنان به سوي ارزشهاي يك امت و ملت
انقلابي و ايجاد ارتباط و برقراري روابط سالم و دفاع از حقوق ملتها در سراسر عالم
بالخصوص زجرديدگان و به بند كشيده شدگان عالم و معرفي يك نظام ارزشي و مكتبي و
ايجاد صلح و امنيّت در سراسر جهان و ايجاد فضاي سالم در تمام زمينه­ها و ارائه
منطق درست و انساني و قابل دفاع و… داراي مسئوليت بوده و قابل انتظار است و اين
وظيفۀ سنگين از وزارت امور خارجه خواسته شده است نه از وزارتخانه­هاي ديگر.

اصول سياست خارجي در ديد حضرت امام

در واقع سياست خارجي نماي بيروني و گسترده و عامّ يك نظام در برابر ديدگان
دوست و محرم و ديدگان دشمن و نامحرم است. هم دوستان يك نظام از سياست خارجي بهره­مند
مي­شوند و هم دشمنان. اگر نظامي داراي سياست خارجي مشخص و قوي و منطقي باشد و از
اصول محكم و معقول و روشني تبعيت نمايد دوستان آن نظام با توان و قدرت بيشتر مي­توانند
آن را مورد حمايت قرار داده و در مقابل دشمنان نظام از موضع قوي­تر ايستادگي كرده
و از آن دفاع نمايد كما اينكه دشمنان كينه توز هم خلع سلاح شده و به موضع انفعال
كشانده مي­شوند.

نظام اسلامي در ديدگاه حضرت امام(س) در سياست خارجي داراي اصول و معيارهاي
روشن و قابل دفاعي است. وزراء امور خارجه كه در مرور زمان مسئوليت تصدّي سياست
گذاري و اعمال آن در امور خارجه را بعهده دارند موظف هستند آنها را مورد توجه قرار
داده و ذره­اي از ان عدول ننمايند و عدول از هر كدام از آنها به منزلۀ انحراف از
اصل اسلام و نظام الهي تلقي مي­گردد و موجب سلطه اجانب و بتدريج نابودي اسلام و
ارزشهاي اسلامي از سراسر گيتي خواهد بود و آن اصول به ترتيبي است كه به صورت فشرده
و اجمال در اينجا آورده مي­شود و كمي درباره هر كدام از آنها توضيح داده مي­شود:

1-     حفظ استقلال

اساساً كرامت و آزادگي و مليت يك امت و كشور در گرو استقلال آن كشور مي­باشد.
مردمي كه قيام كرده­اند و مدتها مبارزه بي­امان براي كسب استقلال سياسي و اقتصايد
و فكري نموده­اند و با دادن دهها هزار شهيد و معلول و جانباز و اسير دست اجانب را
از سلطه بر مقدرات كشور قطع كرده و كشور را بر ذخائر انساني و غيرانساني و مادي و
معنوي خود مالك قرار داده است و در صحنه­هاي بين المللي داراي تحرك و جايگاه
حساستر و چشمگيرتري شده است و در سراسر دنيا هواداران زيادي كه آمادگي هر نوع
فداكاري و سرمايه گذاري در راستاي مقاصد مقدس و آرمانهاي والاي انقلاب و رهبري
الهي آن پيدا كرده است و با موج بنيان كن و سهمگيني كه در عالم بوجود آورده و
دشمنان بشريت و غارتگران ملتها را به موضع انفعال كشانده است و دشمنان بشريت و
غارتگران ملتها را به موضع انفعال كشانده است و كشوري را از دوران بردگي سياسي و
اقتصادي نجات داده و در قلّۀ شرف و عزت و مجد و كرامت قرار داده است و اين كشور با
اين خصوصيات و ويژگيها اگر بخواهد در صحنه­هاي بين المللي خودش را مطرح سازد و در
سازمانهاي بين المللي و جهاني از موضع بالا و قوي برخورد نمايد و دوستان را شاد و
اميدوار و دشمنان را مأيوس و منزوي نمايد راهي جز اينكه براي استقلال كشور فكر كند
و از موضع مستقل سخن بگويد و تحت تأثير القائات قدرتهاي بزرگ قرار نگيرد ندارد و
در مذاكره­ها و قراردادها و موضع گيري­ها در همه و همه بايد به استقلال كشور
بيانديشد.

2-     حفظ منافع كشور

و از منافع مردم خويش دفاع نمايد زيرا كه دولت و وزارت امور خارجه اگر از
منافع مردم خود دفاع نمايد و اگر در قراردادهاي تجاري و بازرگاني و مبادلات ديگر
اصل و اساس مذاكرات را جلب منافع مردم خود قرار دهد و منافع ملي و مردمي را بر
منافع خود و ديگران ترجيح دهد استقلال كشور را هم حفظ خواهد كرد. در واقع حفظ
استقلال كشور بدون حفظ منافع كشور و مردم و بالعكس حفظ و حراست از منافع و مصالح
مردمي و كشور بدون رعايت استقلال كشور امكان پذير نمي­باشد.

3- ايجاد رابطه با دولتهائيكه قصد دخالت در كشور ما را ندارند

بعضي از كوته­نظران فكر مي­كنند ما در سياست خارجي بنا داريم دور كشورمان طوري
حصار كشي كنيم و خودمان و ملت­مان را طوري در انزوا قرار دهيم كه بطور كلي روابط­مان
را با دنياي خارج قطع كرده و در انزواي كامل بسر بريم و با كمال تأسف اين نوع طرز
تفكر از ناحيه قدرتهاي بزرگ جهاني كه منافع خودشان را با پيروزي انقلاب اسلامي در
خطر مي­ديدند و با اوج و رشد انقلاب اين خطر جدي­تر مي­شد، القاء مي­گشت و دامن­زده
مي­شد تا بلكه بتوانند با اين نوع القائات شيطاني و امپرياليستي چهره­اي از انقلاب
و نظام اسلامي بسازند و دنيا را از آن بترسانند و از هواداران و طرفداران آن كم
كنند در صورتيكه چنين نيست. جمهوري اسلامي مي­خواهد با دنياي خارج رابطه برقرار
كند و نمي­خواهد در انزوا بماند و مطالب جدّي و منطقي فراوان و قابل دفاعي دارد.
مي­خواهد در صحنه­هاي گوناگون بين المللي مطرح سازد منتها در اين رابطه همين طور و
بدون چارچوب نمي­خواهد وارد شود بلكه از اصول و ضوابطي پيروي مي­نمايد كه بدون
مراعات آن اصول و ضوابط هيچ وقت تن به ذلت و خواري تحت ايجاد رابطه با دولتها نمي­دهد.
و ديپلماسي را مي­پذيرد اما مشروط به اينكه منشأ سلطه و حاكميت ديگران بر مقدرات
كشور نشود و منافع ملي را مورد تهديد قرار ندهد و لذا دنبال روابط هست و دنيا را
دنياي ارتباطات مي­داند و اين جهان را مانند دهكدۀ ارتباطات مي­شناسد ليكن حساسيت
لازم را از خود نشان مي­دهد تا مبادا ولو جزئي مورد سلطه اجانب بر كشور اسلامي
باشد. بنابراين اگر رابطه برقرار كند رابطه حسنه با كشورهائي برقرار مي­سازد كه
موجب تسلط و توسعه طلبي صاحبان قدرتهاي بزرگ نگردد.

4-    اولويت با كشورهاي اسلامي و جهان سوم است

و از همين جا مي­توان بدست آورد اولويّت در ايجاد رابطه با كشورهاي جهان سوّم
و دنياي اسلام است مشروط بر اينكه در اولويت­بندي نيز معيارهاي ديگر را مدّ نظر
قرار داده و از رعايت آنها غفلت ننمايد زيرا كه اساس در ايجاد رابطه حفظ اصول و
ارزشها و دفاع و حمايت از كيان و شرف و كرامت يك ملّت مي­باشد.

5- دفاع از مستضعفان جهان

كسي كه با فكر و انديشه حضرت امام(س) آشنايي دارد و خط و مشي وي را مي­شناسد
با صراحت و قاطعيّت مي­تواند اعلام نمايد يكي از مهمترين اصول و ضوابط در سياست
خارجه دفاع و حمايت از حقوق محرومان جهان و مستضعفان عالم است و نظام اسلامي ما از
طريق و كانال وزارت امور خارجه در هر جاي عالم واقع شود و از هر طريق ممكن بايد
تلاش كند و از امكانات موجود بهره­برداري نمايد هم چهره كريه و زشت نفاق و نيرنگ
دنياي استكباري را از طريق افشاگري براي جهانيان برملا سازد و مردم را به عمق
خيانت و جنايت آنان مطلع نمايد و از طرف ديگر مظلومان را مورد حمايت قرار داده و
بكوشد تا وحشت تنهائي و بي­پناهي آنان نرا برطرف نموده و با ايجاد اميد در دل آنان
در انسجام و سازماندهي سيلي خوردگان عالم سرمايه گذاري­هاي لازم را بعمل آورد.

در اينجا پاي سخن حضرت امام(س) مي­نشينيم:

«وصيت من به وزراء خارجه در اين زمان و زمانهاي بعد آن است كه مسئوليت شما
بسيار زياد است چه در اصلاح و تحوّل وزارتخانه و سفارتخانه­ها و چه در سياست خارجي
حفظ استقلال و منافع كشور و روابط حسنه با دولتهايي كه قصد دخالت در امور كشور ما
را ندارد و از هر امري كه شائبه وابستگي در بعض امور هر چند ممكن است ظاهل فريبنده­اي
داشته باشد يا منفعت و فائده­اي در حال داشته باشد لكن در نتيجه، ريشه كشور را به
تباهي خواهد كشيد داشته باشد در بهرت كردن روابط با كشورهاي اسلامي و در بيدار
كردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد كنيد كه خداوند با شما است».

(وصيتنامه سياسي الهي)

وظيفه متقابل انقلاب اسلامي و ملّتهاي مسلمان

انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي و وزات امور خارجه آن از وظايف مهمي كه
دارند اين است كه در سراسر علام هر جا كه فرياد وا اسلاما شنيدند و از اسلام و
انقلاب اسلامي طلب ياري نمودند و استمداد كردند وظيفه دارند به درخواست آنان لبيك
گفته و به ياري آنان در حدّ امكانات و اجازه شرايط بشتابند و از كنار فرياد
مظلومانه آنان نگذرند و راه نجات و رهائي آنان را ياد داده و شيوه­هاي مبارزه و
اسلام خواهي را تعليم نمايند.

از طرف ديگر مسلمانان جهان و ملّتهاي مستضعف بايد توجّه داشته باشند آزادي و
استقلال و حاكميّت اسلام و احكام خدا از چيزهائي نيست كه بصورت طبيعي و خودي خود
فراهم گشته و بدست آيد و در تحصيل آن زحمت و تلاش لازم نباشد بلكه اينها حقايق و
واقعيتهائي است كه در راه تحصيل و بدست آوردن آنها بايد كوشيد و در مسير تحقق آنها
بايد قربانيها داد و از هستي گذشت. اگر مي­خواهند آزاد زندگي كنند و از استقلال و
خودكفائي برخوردار گردند و دست نياز به سوي ديگران دراز نكنند راهش اين است كه از
خواب غفلت بيدار گشته و از علماي اسلام بخواهند با انسجام كامل در بيداري ملتهاي
خود بكوشند و دولتها را از اين همه خواب خرگوشي بترسانند و از خطباء و گويندگان و
روشنفكران و صاحبان قلم و بيان بخواهند بر عليه مظالم قدرتهاي بزرگ و حاكمان بي­كفايت
و بي­لياقت افشاگري كرده و مردم را در جريان امور قرار دهند و در اين مسير مقدّس
با حفظ وحدت كامل و با صفوف فشرده به حركت انقلابي خودشان ادامه دهند كه مطمئناً
اگر ملتها بيدار شوند و با رهبري علماء خودشان به قيامشان ادامه دهند به پيروزي
خواهند رسيد. حضرت امام(س) در اين باره چنين مي­فرمايند:

«و وصيّت من به ملتهاي كشورهاي اسلامي است كه انتظار نداشته باشيد كه از خارج
كسي به شما در رسيدن به هدف كه آن اسلام و پياده كردن احكام اسلام است كمك كند خود
بايد به اين امر حياتي كه آزادي و استقلال را تحقق مي­بخشد قيام كنيد و علماء
اعلام و خطباء محترم كشورهاي اسلامي دولتها را دعوت كنند كه از وابستگي به قدرتهاي
بزرگ خارجي خود را رها كنند و با ملّت خود تفاهم كنند در اين صورت پيروزي را در
آغوش خواهند كشيد و نيز ملتها را دعوت به وحدت كنند و از نژادپرستي كه مخالف دستور
اسلام است بپرهيزند و با برادران ايماني خود در هر كشوري و با هر نژادي كه هستند
دست برداري دهند كه اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده و اگر اين برادري ايماني با
همت دولتها و ملتها و با تأييد خداوند متعال روزي تحقق يابد، خواهيد ديد كه
بزرگترين قدرت جهان را مسلمين تشكيل مي­دهند. به اميد روزي كه با خواست پروردگار
عالم اين برادري و برابري حاصل شود».

(وصيتنامه سياسي الهي)

آري طبق اصول قرآني مسلمانان در سراسر جهان از هر رنگ و نژادي كه باشند و
داراي هر نوع موقعيت سياسي و اجتماعي باشند برادر هم بوده و از اخوت اسلامي
برخوردارند و دست دشمنان خدا و خلق خدا بوده است كه تلاش نموده، اينها را از هم
جدا كرده و ميان آنان تشتّت و پراكندگي بوجود آورده و مع الأسف تاكنون از اين طريق
مصالح زيادي از امّت اسلامي را از بين برده و بتاراج و غارتگري ذخاير جهان اسلام
مشغول شده­اند. اگر مسلمانان با هم بودند و دست از اين جدائي­ها و تفرق­ها برمي­داشتند
و به آيۀ كريمۀك «انما المؤمنون اخوه» عمل مي­كردند مسلماً وضع دنياي اسلام اين
نبود و مسلمانان اين همه زيا بار ذلّت و خواري نمي­رفتند و در مقابل قدرتهاي
شيطاني سر تسليم فرود نمي­­آوردند.

ادامه دارد