ارزشهاي اسلام و انقلاب را پاسداري كنيم
مسئولان! حزب الله و بسيجيان را دريابيد
حجة الاسلام و المسلمين محمدتقي رهبر
از شرائط مديريت، مردم شناسي، جامعه شناسي و روانشناسي اجتماعي است. اگر يك
مدير مسئول به طور كلاسيك از دانش اجتماعي برخوردار نيست حدّاقل در تجربه و آزمون
اجتماع بايد اصول عملي آن را آموخته باشد. بداند مردمي كه زمام امر آنها را در كف
دارد، چه مردمي هستند؟ چه احساس و گرايشي دارند؟ آرمانشان و اهدافشان در زندگي
چيست؟ چه چيز آنان را حساس ميكن و به خشم يا خشنودي واميدار؟ و خلاصه به چه چيز
ميانديشند و چه چيز از آنان را راضي و يا ناراضي ميكند؟
يك مدير مسئول بايد طبقات جامعه خود را بشناسد، به ارزش وجودي آنان واقف باشد،
بداند كه در بحرانها و حوادث اجتماعي و نشيب و فرازهائي كه براي كشور پيش ميآيد
چه كساني سپر بلا هستند؟ و در مقابل چه كساني با هنرمندي و شيطنت خاص چهره عوض ميكنند
و روز تقسيم غنيمت در صف مقدماند و از هر انقلابي، انقلابيتر جلوه ميكنند؟! چه
كساني را تأمين و تحقق آرماانهاي الهي قانع ميكند و چه كساني را مقام و منصب و
زمين، خانه، پول و اتومبيل و ساير مواهب مادي به سكوت واميدارد؟
مسئولان يك نظام، آن هم يك نظام مردمي و الهي بيش از هر چيز به مصالح تودهها
و آرمانهاي آنان ميبايست بيانديشند و اگر بنا باشد در ميان دو گرايش «عام و خاص»
يكي را برگزينند گرايش به عامّه مردم و مصالح تودهها را بايد بر خواستههاي گروهي
ترويج دهند. چرا كه نميتوان به هيچ وجه ميان دو گرايش عمومي و خصوصي جمع معقولي
بوجود آورد كه همه راضي باشند و بالاتر از هر كس خدا راضي باشد.
علي (ع)طي منشور سياسي اجتماعي خود به مالك اشتر بدبين نكته حساس و مهمّ
پرداخته و ميفرمايد:
«وليكن احبّ الامور اليك اوسطها في الحق و اعمها في العدل و اجمعها لرضا
الرعيه فانّ سخط العامه يحجف برضا الخاصه و انّ سخط الخاصه يغتفرمع رضا العامه».
–
اي مالك! بهترين كارها در نظرت بايد عملي باشد كه به حق نزديكتر و براي گسترش
عدل مفيدتر باشد و براي جلب
امام خميني قدس سره:
«بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامي است كه پيروانش بر گلدستههاي
رفيع آن اذان شهادت و رشادت سر دادهاند».
خشنودي مردم جامعتر باشد زيرا خشم
مردم خوشحالي نزديكان را درهم ميشكند و خشنودي مردم عصبانيت نزديكان را بدون
ترديد برطرف ميسازد.
اميرالمؤمنين (ع)سپس به ويژگيهاي خاصه پرداخته و چند نكته را يادآور ميشود:
1- اين قشر به هنگام آسايش عمومي
مقام معظّم رهبري:
«جوان حزب الله بايد با هوش باشد، چمشهايش را باز كنند، نگذارند كسي در صفوف
او رخنه كند و به نام امر به معروف و نهي از منكر فسادي ايجاد بكند كه چهره حزب
الله خراب بشود»
(22/4/71)
پرخرجترين افرادند، توقعشان بالاست و به كم راضي نيستند، هر چه بيشتر به آنها
بدهي اشتهايشان بيشتر ميشود.
2- خواص، در مشكلات و گرفتاريها كمتر به كمك دولت ميشتابند،
قشري هستند رفاه طلب و خودخواه كه به كمك آنان كمتر ميتوان چشم دوخت.
3- خاصّه تمايل به عدل و انصاف ندارند و از قسط و حق گريزانند.
چرا عدل و انصاف را با خواستههاي شخصي و امتيازطلبي خود منافي ميدانند.
4- اين قشر بيش از هر كس در خواهشها پافشاري و اصرار ميورزدند.
و از سلاح پرروئي و پرچانگي و پارتي و سفارش استفاده ميكنند و لذا هميشه موفقاند
و به خواستههاي خود هم ميرسند، در حاليكه توده مردم از اين امكانات برخوردار
نيستند و هميشه كلاهشان پس معركه است.
5- خواص كمتر روح قناعت و سپاسگذاري دارند. زيرا توقعات آنها
بالاست و به كم قانع نيستند و هر چه بيشتر ببرند كمتر در مقام سپاس ميآيند.
6- اينان اگر از خواستههاي خود محروم شوند عذر نميپذيرند، و
هيچ دليل آنان را قانع نميكند. مشكلات را درك نميكنند، تا به آنان ميدهي
همراهند و هنگامي كه عطا را قطع كني ميستيزند.
7- خاصه در ناملايمات و شدائد و سختيها و محاصرهها از تحمل و
بردباري كمتري برخوردارند چرا كه به رفاه و عافيت خو گرفته و تمرين صبر و محروميت
نكردهاند.
اميرالمؤمنين(ع) پس از ذكر هفت ويژگي براي «خاصه» كه در طبقه سرمايهدار و
خوشگذران و جاهطلب و عافيت جو و طمّاع و پرتوقع جاي دارند، مالك اشتر را مخاطب
ساخته و ميفرمايد:
«و انما عماد الدين و جماع المسلمين و العده للاعداء العامه من الاّمه فليكن
صغوك لهم و ميلك معهم».
–
تنها مردماند كه ستون دين و مجتمع فشرده مسلمين و نيروي آماده در برابر دشمن
هستند. بنابراين بايد هواي آنان را داشته باشي و فقط گرايش توبه مردم باشد.
(نهج البلاغه- نامه 53)
آري آن نيروي فشرده پايان ناپذير كه «براي دين ستون استوار» و «در برابر دشمن
سدّ پولادين» است همان نيروهاي مردمي است و به اصطلاح امروز ما بسيج و حزب الله.
اين نيروهاي مردمي در انقلاب اسلامي كه تا «آخر خط» با انقلاب خواهند بود را
امام خميني (ره) اينچنين معرفي كردهاند:
«تنها آنهايي تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميّت و استضعاف را چشيده
باشند. فقرا و متدينين بيبضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعي انقلابها
هستند. ما بايد تمام تلاشمان را بنمائيم تا به هر صورتي كه ممكن است خط اصولي دفاع
از مستضعفين را حفظ كنيم».
(29/4/67)
اين محرومين و مستضعفين در نظام اسلاميمان در همه صحنههاي حساس و حياتي نظام
و انقلاب حضور فعّال داشته به طوري كه حيات انقلاب و سلامت نظام به حضور اينان در
صحنه گره خورده است. به فرموده امام:
«مردم ايران ثابت كردهاند كه تحمّل گرسنگي و تشنگي را دارند ولي تحمّل شكست
انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت».
(29/4/67)
البتّه آن طبقه و قشري از مردم كه در تمامي صحنهها حاضر بودند محرومين و
پابرهنگان بودند به قول امام:
«آنكه اين همه جوان را داد، اين قشر محروم است، بيايند بشمارند چند نفر از آن
مرفهها، چند نفر از آنهائيكه الان نشستهاند و بدگويي ميكنند براي جمهوري اسلام،
از آنها چند نفر رفتند به جبهه؟ آنها چند تا شهيد دادند؟ اگر يكي پيدا كرديد؟!…
هر چه شهيد است ميبينيد كه مال اين قشر محروم است… اينها آقاي ما هستند، اينها
به ما منّت دارند. با اينها با كمال تواضع رفتار كنيد».
(16/2/64)
به گفته امام، خانوادههاي معظم شهدا، جانبازان و ايثارگران، بسيجيان جان بر
كف [بسيج ميقات پابرهنگان و… (امام خميني)]، نيروهاي مؤمن و متعهّد به انقلاب، بدنه تشكيلاتي پاك و ناب
به نام حزب الله را تشكيل ميدهد كه بنيان و ستون اصلي انقلاب و نظام تلقّي ميشوند
و با حضور اينان در صحنه، انقلاب و نظام محفوظ است:
امام خميني قدس سره:
«بسيج شجره طيبه و درخت تناور و پرثمري است كه شكوفههاي آن بوي بهار وصل و
طراوت يقين حديث عشق ميدهد».
«تاوقتي دولت، مجلس و ارتش از طبقه مرفّه سرمايهدار نيست كشور محفوظ است. در تمام
جبهه اگر يك نفر از آنها كه داراي سرمايههاي بزرگند پيدا كرديد مژدگاني بگيريد».
(امام خميني- 20/11/60)
اين است ديدگاه اميرمؤمنان (ع)و امام خميني(ره) كه بينش و روش و سياستشان براي
ما سندي است زنده، استوار و قابل اعتماد، و تجربه در ميدان عمل نيز آن را به اثبات
رسانده است. هر گاه ملت پشتيبان نظامي بود اقليت مخالف صدايش در حلقوم خفه ميشود.
همچنانكه تجربه انقلاب اسلامي ما نشان داد كه از همان آغاز همين مردم محروم بودند
كه به دنبال امام و رهبر خود حركت كردن و طيّ سي سال از 15 خرداد گرفته تا به
امروز با تمام توش و توان در صحنه آمدند و در برابر رژيم ستمشاهي مقاومت كردند و
در پيروزي انقلاب نقش اساسي داشتند و در جنگ تحميلي چون كوه استوار ايستادند و
بمباران و محاصره اقتصادي و هجوم تبليغاتي و توطئههاي گوناگون از سوي ليبرالها و
منافقين و ساير دشمنان انقلاب را خنثي كردند و چون سايه دنبال امام راحل و
بنيانگذار جمهوري اسلامي حركت كردند و پس از رحلت امام نيز با اعلام وفاداري از
مقام معظم رهبري و مسئولين نظام، طمع دشمن را نقش بر آب كردند. و در آينده نيز
پشتوانه انقلاب همين مردم خواهند بود و بس. اينان عنوان «حزب الله» دارند.
امام و حزب الله
از ويژگي منحصر به فرد حضرت امام مردم شناسي عميق او بود. امام اين مردم را
خوب ميشناخت چرا كه نخستين سنگ بناي اين انقلاب را از همين مردم پي افكند. همواره
از خوبي مردم ميگفت، براي مردم تواضع ميكرد، احساسات مردم را ارج مينهاد و از
سپاس فداكاريها و ايثارگريهاي آنان تا واپسين لحظات زندگي، دريغ نميكرد. توجه به
مردم و حزب الله را جزو اصول ثابت و خدشه
ناپذير اقنلاب ميدانست و بدان تصريح ميفرمود و مسئولان كشور را به رعايت اين اصل
هميشگي توجه ميداد و ميفرمود:
در حكومت اسلامي بهاي بيشتر فراوان از آن كسي است كه تقوي داشته باشد نه ثروت
و مال و قدرت، و همه مديران و كارگزاران و رهبران و روحانيون نظام و حكومت عدل
موظفند كه با فقرا و مستمندان و پابرهنهها بيشتر حشر و نشر و جلسه و مرواده معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمكنين و
مرفهين و در كنار مستمندان و پابرهنهها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار
دادن، افتخار بزرگي است كه نصيب اولياء شده و عملاً به القائات و شبهات منحرفين
خاتمه ميدهد…
خدا نياورد آن روزي را كه سياست ما و سياست مسئولين كشور ما پشت كردن به دفاع
از محرومين و رو آوردن و حمايت از سرمايه دارها گردد و اغنياء و ثروتمندان از
اعتبار و عنايت بيشتري برخوردار بشوند. معاذالله كه اين با سيره و روش انبياء و
اميرالمؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام سازگار نيست دامن حرمت و پاك روحانيت از
آن منزه است و تا ابد هم بايد منزه باشد و اين از افتخارات و بركات كشور ما و
انقلاب و روحانيت ماست كه به حمايت از پابرهنگان برخاستهاند و شعار دفاع از حقوق
مستضعفان را زنده كردهاند».
(6/5/1366)
دفاع از حزب الله
حضرت امام دفاع از حزب الله را اصل خدشه ناپذير سياست جمهوري اسلامي دانسته و
ميفرمايد:
«دفاع از اسلام و حزب الله اصل خدشه ناپذير سياست جمهوري اسلامي است. ما بايد
مدافع افرادي باشيم كه منافقين سرهايشان را در مقابل زنان و فرزندان و فرزندانشان
در سر سفره افطار گوش تا گوش بريدند. ما بايد دشمن سرسخت كساني باشيم كه پروندههاي
همكاري آنان با آمريكا از لانه جاسوسي بيرون آمد».
(صحيفه نور- ج 21 ص 108)
و در نامه مورخه 3/12/67 مرقوم فرمودند:
«نبايد براي رضايت چند ليبرال خودفروخته در اظهارنظرها و ابراز عقيدهها به
گونهاي غلط عمل كنيم كه حزب الله عزيز احساس كند جمهوري اسلامي دارد از مواضع
اصولياش عدول ميكند».
(صحيفه نور- ج 21 ص 95)
اين سياست ميشگي انقلاب است كه بنيانگذار نظام اسلامي ترسيم فرمودند، در جامعه
ما اين دو قشر خواه ناخواه وجود دارد: يكي: حزب الله و نيروهاي مخلص و خالص مردمي
است كه اكثريت فاطع جمعيّت كشور را تشكيل ميدهند. آنان كه رأي به جمهوري اسلامي
دادند و با مال و جان و تمام وجودشان به دفاع از آن برخاستند، شهيد و اسير و مفقود
و معلول دادند، آوارگي و دربدري كشيدند،
امام خميني قدس سره:
«بسيج ميقات پابرهنگان و معراج انديشه پاك اسلامي است كه ترتيب يافتگان آن نام
و نشان در گمنامي و بينشاني گرفتهاند»
مشكلات اقتصادي و بار سنگين تورّم همواره بر دوش آنها سنگيني كرد و با صبر و
متانت و رضا و تسليم، تنها بمنظور حفظ انقلاب، تحمّل كردند و آبروي نظام را بر
خواستههاي شخصي و منافع فردي ترجيح دادند.
قشر ديگر اقليتي هستند مركب از ليبرالها، سرمايهدارها، عافيت طلبها و عناصر
تجمل گرا و بلهوس كه انقلاب و آرمانهاي حزب الله را در جهت مخالف منافع و اميالشان
ميدانند و لذا هرگز با آرمانهاي انقلاب آشتي نخواهند كرد و شگفت آنكه هنر چهره
عوض كردن و نفوذ و سوء استفاده را خوب آموختهاند و هيچ مناسبتي را در جهت ايجاد
دلسردي و ترديد و جنگ رواني عليه انقلاب و
ارزشهاي آن از دست نميدهند و با گذشت زمان گستاختر شدهاند و در سايه سعه
صدرها و در لواي آزادي غيرمشروع كه هرگز خواسته حزب الله نبوده است به تامين اهداف
شيطاني خود سرگرماند.
از سوي ديگر شكاف روزافزون فقر غنا كه نمودار آن را در خانههاي مجلل دهها و
صدها ميليوني شمال شهر و تراكم ثروتهاي ميلياردي و تجمل و اشرافيّت و سفرها و سفرهها
و مهمانيهاي رؤيائي از يك سو و محروميّت و فشار بر قشر كم درآمد از سوي ديگر، ميتوان
مشاهده كرد. اينها براي حزب الله كه آرمانش عدالت اجتماعي است، هرگز قابل قبول
نيست. سياستهاي اخير اقتصادي بازار آزاد هرگز نبايد اين گونه مطلق العناني ثروت
اندوزي را باعث شود.
مالياتها و عوارضي كه به انحاء گوناگون اعلام ميگردد كه از مردم گرفته ميشود
هم به عوض آنكه به تعديل ثروتها در جامعه منجر شود باز هم به صورت اهرم فشاري بر
روي محرومين تبديل گشته است زيرا پولدارها ده برابر آنچه را به شهرداري و دارائي
ميپردازند و يا رشوه ميدهند روي قيمت خانه و زمين و مايحتاج عمومي ميگذارند و
سودهاي كلان ميبرند و بحران اقتصادي را بيشتر ميكنند و بر شكاف فقر و غنا ميافزايند
يعني عملاً همين سياستهاي باصطلاح تعديل كنندده به عامل بحران و تشديد فشار و عقده
آفريني در دل قشرهاي محروم مبدل شده و به همين ترتيب است كه ثروتمند ثروتمندتر ميشود
و روح گستاخي بوجود ميآورد. اگر تودههاست و جلوگيري از منافع نامشروع زالوهاي
اقتصادي يك سياست جدّي است، اگر حزب الله باور كند كه با گرانفروش ديكتاتور و
سرمايهدار بيرحم برخورد جدّي ميشود، اگر باور كند كه در اين روزگار و انفسا كه
هركس زالوصفتانه خون ديگري را ميمكد كساني هم هستند كه به فكر احقاق حقوق حزب
الله باشند، اگر باور كنند كه وجدان برخي كارگزاران حاضر نيست براي گرفتن چهارمين
اتومبيل طي چند دوره مأموريت خود چانه بزند و اگر ايمان بياورند كه قول و فعلها
تناقض ندارد، در اين صورت پيوند تفاهم مستحكم ميشود.
مقام معظّم رهبري:
«كساني كه دلسوزند نبايد بگذارند معيارهاي الهي در جامعه عوض بشود. اگر معيار
تقوي در جامعه عوض شد معلوم است كه بايد خون يك انسان باتقوائي مثل حسين بن علي(ع)
ريخته بشود».
(22/714)
امّا اگر خداي ناكرده، خلاف اين مسائل را ببينند و احساس كنند، ستون اصلي
انقلاب دچار تزلزل و سستي ميگردد و آن گاه است كه حفظ نظام با تهديدي جدّي روبرو
ميشود. فراموش نكنيم اين هشدار حياتي و عميق و بنيادين حضرت امام را كه فرمودند:
«من پيشتر به اين كارخانهدارها و اين متمكّنين كه گاهي ميآمدند اينجا و
بعضيشان هم ميخواستند من را اغفال بكنند، به آنها گفتم آقا اين نميشود كه همان
مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. يك دسته آن بالاها بنشينند و مرّفه و هر چه
بخواهند هرزگي بكنند. يك دسته هم اين زاغه نشينهاي تهراني كه همهتان ميبينيد و
در شهرهاي خودتان هم هست امثالش، اين نميشود، اين عملي نيست. من اخطار كردم، اين
يك خطري براي مردم هست. اگر خداي نخواسته جمهوري اسلامي نتواند جبران كند اين
مسائل اقتصادي را كه اوّل مرتبه زندگي مردم است و مردم مأيوس بشوند. از اينكه
اسلام هم براي آنها بتواند در اينجا كاري انجام بدهد،اگر در اين محيط يك انفجار
حاصل بشود، ديگر نه من و نه شما و نه هيچكس، نه روحانيّت و نه اسلام، نميتواند
جلويش را بگيرد. انفجار اگر در زمان طاغوت حاصل ميشد، ماها ميتوانستيم با نصيحت،
با موعظه با امر، مهارش كنيم، امّا اگر انفجار در متن اسلام حاصل بشود، مردم با
يأس از جمهوري اسلامي منفجر بشوند، ديگر قابل مهار نيست».
(2/8/58)
مسئله مبارزه با فساد
همين امر در مورد مسأله مبارزه با فساد و منكرات و مظاهر بي بند و باري غربي
در جامعه نيز قابل تعميم است. پديدههاي غيرقابل تحمّل، نياز به مبارزهاي ريشهاي،
عميق و جدّي دارد و با برخوردهاي فصلي (كه البتّه هر سال حتّي اين برخوردهاي مقطعي
هم ضعيفتر از سالهاي قبل ميشود) و صرفاً فيزيكي نه تنها قابل حلّ نيست بلكه
موجبات تشديد آن ميگردد، ريشه اين فسادها، همان سرمايه داران هستند به قول امام:
«اكثر اين خويهاي فساد از طبقۀ مرفّه به مردم ديگر صادر شده است… هميشه، اين
كشور به واسطه كاخ نشين ها تباهي داشته است».
(1/1/62)
امام خميني قدس سره:
«بسيج لشكر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همه مجاهدان از اوّلين تا آخرين
امضاء نمودهاند».
مقام معظّم رهبري:
«مگر مسئولين و مأمورين ما ميتوانند آمر به معروف و ناهي از منكر را با ديگران مساوي قرار بدهند
چه برسد به اينكه نقطه مقابل او را تأييد بكنند؟!»
اگر حزب الله احساس كند كه مبارزه با فساد به صورت ريشهاي صورت ميگيرد و از
بسيجيان و مخلصين انقلاب در اين راه حمايت ميگردد همچون هميشه با دل و جان در
صحنه حضور مييابند. اين مسأله بارها و بارها در عرصه عمل تجربه گشته كه:
روزي كه حزب الله در صحنه باشد و از او حمايت شود به يقين مروجين فساد احساس
امنيّت نميكنند، از واكنش عمومي ميهراسند، امّا آن روز كه حزب الله از امر
بمعروف و نهي از منكر كنار كشيده و اين وظيفه عمومي اسلامي تعطيل شود، متظاهرين به
فساد، تجمل و بدحجابي احساس امنيت ميكنند چرا كه ميدانند در توان نهادهاي قانوني
نيست كه جلوي آنها را بگيرند و آن موقع است كه با صحنههائي زشت روبرو خواهيم شد
كه اگر يك زن يا مرد به بدترين شكل در خيابان و بازار ظاهر شود احدي جرأت نكند كه
متعرض او شود و اگر حتّي يك روحاني يا بسيجي بخواهد از در موعظه تذكري بدهد محكوم
است و سخنش لوث ميشود و حيثيتش بر باد ميرود و گاه ممكن است از اوباش كتك بخورد
در چنين اوضاع و احوالي پاركهاي عمومي كه ساخته خون دل محرومين است، عرصه گاه جولان اراذل و اوباش ميشود، پسر و
دختر آزاد ميچرخند و مواد مخدر خريد و فروش ميشود و در كوچه و خيابان چهرههاي
ضد اسلامي ظاهر ميگردند و حزب الله خون دل ميخورد و به بيتفاوتي كشيده ميشود و
آرمانهايش به شك و ترديد ميافتد و رسانههاي خارجي داوري ميكنند كه فضاي
ليبراليسم در كشور رخ نموده است و دشمنان طمع ميبندند همه اينها در اين زمان واقع
ميگردد يعني در زماني كه هنوز صداي ملكوتي امام و خروش انقلاب را در دل و جان
احساس ميكند و اگر بدين منوال بگذرد نسلهاي آتي چه خواهد شد؟!
درد و رنج حزب الله و بسيجيان و نيروهاي مخلص از اين گونه مسائل و عملكرد
مطبوعات و فيلم و هنر و بعضاً عملكرد صدا و سيما و عملكرد بعض ادارات و نفوذ عناصر
ضد انقلاب در پستهاي كليدي است كه چشم انداز اميدبخش براي دشمنان انقلاب است كه
اگر مسئولين در فكر چاره نباشند و آرمانهاي حزب الله را توجه نكنند و از كنار
مسائل با خوش خيالي و سادهانديشي بگذرند، چشم انداز تاريكي را انتظار بكشند كه در
آن نميتوانند جوابگوي خدا و پاسخگوي خلق باشند.
مسئولين بايد به ميان مردم بيايند و همانگونه كه حضرت اميرالمؤمنين (ع)به مالك
اشتر فرمودند و حضرت امام توصيه كردند با مردم بنشينند و به سخن آنها گوش كنند،
كانالها را حذف كند و بيپرده به دردها و درددلها دل بدهند. امروز علماء و مراجع،
فضلا و مدرسين، اساتيد و دانشمندان و طلاب و دانشجويان، نيروهاي صديق و نهادها و
تودههاي مردم حرف براي گفتن بسيار دارند كه مسئولين امر بايد به اين حرفها گوش
كنند و يك جانبه نيانديشند. ببينند آيا حوزههاي اسلامي و تودههاي مردمي از فضاي
مطبوعاتي راضياند، از عملكرد اقتصادي راضياند، از عملكرد ادارات و شهرداري و
دارائي راضياند، از سيماي اجتماع و سلوك و پوشش و آرايشهاي نوظهور زن و مرد در
جامعه راضياند.
از فضاي دانشگاهها و برخورد برخي اساتيد ليبرال و گستاخ راضياند، از تورّم و
ولنگاري اقتصادي راضياند، آيا دانشجويان مسلمان از خودنمائي و خودآرائي مطلق
العنان بعضي دختران در دانشگاهها رنج نميبرند؟ آيا حزب الله و بسيج با آنچه
امروزه ميبينند راضي است يا نه؟ اينها نياز به تحقيق و آمار و محاسبه و ارزشيابي
دارد. مسئولين بايد بكوشند همه طبقات مؤمن را از خود راضي كنند و از نارضايتي
اقليتي بيخاصيت كه جز به منافع خود نميانديشند باكي نداشته باشند. اين سخن حضرت
امام را به ياد داشته باشند كه فرمود:
«آنهائي كه تصور ميكنند سرمايهداران و مرفهان بيدرد با نصيحت و اندرز متنبه
ميشوند و به مبارزان راه آزادي پيوسته و يا به آنها كمك ميكنند آب در هاون ميكوبند.».
(پيام استقامت- 27/4/67)
مسئولين بايد كاري بكنند كه ضدّ ارزشها ارزش نشود و طاغوتيها و فراريهاي
توطئه گر طمع به نفوذ و فتنه نبندند، كاري بكنند كه حزب الله و نيروهاي مخلص بالا
بيايند نه بيتفاوتها و ضد انقلاب!
نبايد اجازه داد در وزارتخانهها و اطاق مديركلها تشريفات اضافي و دكوراسيونها
جاي كار و تلاش براي محرومان را پر كند، نبايد اجازه داد در زندگي خصوصي كارگزاران
تجمل و تشريفات و رفاه و مصرف و چانه زدن براي خانه و اتومبيل جاي خدمت را بگيرد.
و بنا بفرموده مقام معظّم رهبري آيت الله خامنهاي:
«مسئولين نظام در ايران نبايد از لحاظ قناعت، زهد و بيرغبتي به زخارف دنيا
سرمشق ديگران باشند و حدّ آن نيز ورع است. ترغيب جامعه به روحيه زهدگرائي و رها
شدن از مظاهر فرهنگ غربي متوقف به عمل ماست. و مسئولان كشور بايد بيرغبتي به
تشريفات و تجملات زائد و در يك كلمه بيتوجهّي به دنيا را در عمل به ديگران تعليم
دهند».
مقام معظّم رهبري:
«دستگاه حكومت ما بايد از آمر به معروف و ناهي از منكر دفاع بكند. اين وظيفه
است. اگر كسي نماز بخواند و كس ديگري به نمازگزار حمله كند، دستگاههاي ما بايد از
چه كسي دفاع كنند؟»(22/4/71)
اينهاست كه ميتواند اعتماد حزب الله را جلب كند و براي هميشه پيوند دولت و
ملّت را مستحكم سازد. در يك سخن كشور بيش از هر چيز به حمايت تودهها و حزب الله و
بسيجيان مخلص نياز دارد. و اين حقيقت را مسئولان نظام ميدانند و بدان وقوف كامل
دارند چرا كه اينهايند زره پولادين كشور و خاكريزهاي دفاعي در برابر هر تهاجم و
اگر ما توانستيم اين قشر عظيم و درياي بيپايان ايمان و عشق و ايثار و جهاد را حفظ
كنيم در آن صورت ميتوانيم به سرنوشت درخشانتر آينده چشم اميد ببنديم.
انشا الله تعالي