پرسش ها و پاسخ ها

«پرسشها و پاسخها»

فلسفه عزاداري سنتي

حجة الاسلام والمسلمين سيد مرتضي مهري

بسم الله الرحمن الرحيم

س: چرا حضرت امام قدس سره تاكيد بر عزاداري سنتي فرمودند؟ و منظور از عزاداري
سنتي چيست؟

ج: عزاداري براي حضرت سيد الشهدا سلام الله عليه از سوي ائمّه عليهم السلام هميشه
مورد تاكيد قرار گرفته است. و روايات در اين باره آن قدر فراوان است كه نيازي به
بحث از سند نداردو در واقع اصل مطلب بوطر متواتر نقل شده است. گذشته از اين كه
بسياري از آنها سندي معتبر دارند. علامه مجلسي رحمه الله در جلد 44 بحار از صفحه
269 تا 296 نزديك به چهل حديث در اين باره نقل كرده است. اين روايات در مورد فضيلت
گريه بر ابي عبدالله (ع)و گرياندن و ذكر مصيبت آن حضرت و سرودن اشعار در اين باره
و خود را به صورت گريه كننده درآوردن و اقامه مجالس عزا و ترك هر گونه كاري براي
زندگي دنيا در روز عاشورا و تظاهر به حزن و اندوه و سعي در زيارت آن حضرت و امثال
آن آمده است. در يكي از آن روايات آمده است: «لكل سرّ ثواب الا العدمعة فينا». و
ظاهراً منظور اين است كه هر كار خيري اگر مخفيانه انجام گيرد ثوابش بيشتر است بجز
گريه بر ما. يعني بايد گريه و جزع بر اهل بيت و ظلمي كه بر آنها روا شد علني باشد.
و هر چه اعلان و اعلام آن بيشتر باشد اثرش بيشتر و ثوابش بيشتر است.

بعضي از نويسندگان مي­پندارند كه اين امر اختصاص به همان زمانها داشته است. در
پاورقي بحار نويسنده­اي چنين مضموني آوردهاست كه بعضي گمان كرده­اند اين روايات
موجب جرأت جهّال و فسّاق شده و افراد لاابالي به اين خيال كه گريه بر امام حسين (ع)همه
گناهان را مي­شويد و از بين مي­برد در طول سال هر گناهي را مرتكب مي­شوند و چون
دهه اول محرم مي­رسد لباس سياه بر تن مي­كنند و بر سر و سينه مي­زنند و گريه مي­كنند
و مي­پندارند كه ديگر باكي از گناه نيست. و به همين دليبل بعضي اين روايات را
تكذيب كرده­اند و آن را خلاف ضرورت دين مي­دانند سپس اين نويسنده چنين توجيه كرده
است كه تكذيب اين روايات به دليل تواتر آنها ممكن نيست وي مورد اين روايات همان
زمانهايي است كه بني اميه سعي در از بين بردن نام اهل بيت عليهم السلام داشتند و
لذا قبر امام حسين (ع)را خراب مي­كردند و زوار آن حضرت را مي­كشتند در چنان زماني
اقامه عزا و ياد اهل بيت عليهم السلام مبارزه با ظلم و ظالم بود و لذا اين همه
ثواب داشت ولي اكنون كه اقامه عزا هيچ مشكلي ندارد و مبارزه با هيچ ظلمي نيست و
هيچ كس مانع زيارت يا اقامه عزا نمي­باشد بلكه گويندگان و روضه­خوانان از اين راه
زندگي خود را اداره مي­كنند ديگر چنان موقعيتي نيست كه ايجاب كند اقامه عزا و گريه
بر امام حسين (ع)آن همه ثواب داشته باشد پس نبايد جهّال و فساق خود را به اين وعده­ها
فريب دهند.

ولي اين سخن نادرست است و گريه بر امام حسين (ع)و اقامه عزا بر آن حضرت هميشه
مطلوب بلكه لازم و واجب است. اكنون نيز پيروان بني اميه با تلاشي بيشتر و كوششي
فراگيرتر سعي در خاموش ساختن نور اهل بيت عليهم السلام دارند. عجيب است كه ايشان
فعاليت تبليغاتي راديوها و مطبوعات مخالفان اهل بيت عليهم السلام را در اين زمينه
هيچ توجه ننموده­اند هم اكنون كتابها، مجلات، پوسترها، داستانها، فيلمها، نمايشها
به وسائل مختلف در ترويج افكار ضد اهل بيت عليهم السلام و در خدشه­دار نمودن چهره
نوراني آنها در جامعه اسلامي منتشر مي­شود. در طول تاريخ مخالفان اهل بيت هزاران
كتاب در اين راه نوشته­اند نوشتن هر كتابي كه مطالبش برخلاف مذهب اهل بيت عليهم
السلام باشد سعي در خاموش كردن نور آنها است. هزاران حديث در اين راه جعل شده و
كتابها از اين احاديث پر شده است و هنوز هم اين سلسله شيطاني مشغول فعاليت است و
هر روز كتابي نو نوشته مي­شود يا تحقيق مي­شود و چاپ و منتشر مي­شود و هدف يك چيز
است اصرار بر مخالفت مذهب اهل بيت عليهم السلام بلكه اكنون ديده مي­شود كه سعي
بسياري از دشمنان اهل بيت در تكريم و تجليل از معاويه و يزيد است. زيرا بايد خط
آنها را زنده كنند و نور اهل بيت را خاموش نمايند. بخصوص پس از پيروزي انقلاب
اسلامي در ايران كه كجروان به ظاهر مسلمان قدرت و صلابت مذهب اهل بيت عليهم السلام
را در بسيج توده­ها عليه ظلم و بيدادگري احساس كردند. لذا فعاليت آنها در زمينه
محو آثار اهل بيت و تكفير شيعيان آنان بيشتر شده است. پس هنوز و هميشه اين جنگ و
جدال باقي است. تا شيعه شيعه است دشمنان اهل بيت عليهم السلام با آنان دشمن­اند. و
در نابودي آنها كمر بسته­اند و لذا بايد هميشه شعار تشيع كه اقامه مجالس اهل بيت
است باقي باشد بلكه روز به روز بايد بازار آن داغتر شود.

و اما اين سخن كه اين روايات موجب جرأت جهال و فساق بر ارتكاب گناهان است قابل
قبول نيست بلكه ما معتقديم و اين را به راي العين مي­بينيم كه مجالس اهل بيت عليهم
السلام و بخصوص اقامه عزاي امام حسين  (ع)در
ايام عاشورا و همين مراسم سنتي كه باقي مانده است در بسياري از موارد موجب هدايت
افراد و ترك گناه شده است زيرا به همين بهانه سخني از دين و از خدا و روز جزا مي­شنوند
و متأثر مي­شوند و در ساير موارد هم حداقل موجب توقف يا كندي حركت در سوي باطل شده
است. تصور كنيد كه اگر اين مجالس نبود و همين چند روز هم به گفته اين آقايان جهال
و فساق دست از گناه نمي­كشيدند اين وضع بدتر از اين نبود. اصولاً انسان خالي از
گناه نيست مهم اين است كه انسان گنهكار رابطه­ناش را با خدا قطع نكند و گناه آن
گاه بسيار خطرناك است كه انسان را بكلي از بازگشت به خدا باز مي­دارد. و شكي نيست
كه عزاداران امام حسين (ع)هر چند بسيار گناهكار باشند از همين روزنه راه را براي
بازگشت بازگذاشته­اند و اين خود نعمتي بزرگ است. گذشته از اين اگر بنا باشد اين
گونه روايات انسان را در گناه جسور كند آياتي كه وعده مستقيم خداوند متعال و
مهربان به عفو همه گناهان بجز شرك است بايد بيشتر موجب جسارت و جرأت باشد و همچنين
وعده پذيرش توبه كه در قرآن بر آن تأكيد فراوان شده است بايد موجب جرأت باشد و
همچنين وعده پذيرش توبه كه در قرآن بر آن تأكيد فراوان شده است بايد موجب جرأت بر
گناه باشد. ولي چنين نيست. از نظر روانشناسي اين راههاي بازگشت را كه به اين وسعت
گشاده­اند براي اين است كه انسان سيه روز بدبخت نااميد شد ديگر از هر جنايتي باك
ندارد. و از نظر واقع اينها چون وعده خداوند است حق است و در آن هيچ شك و ترديدي
نيست.

از همين جا راز فريادهاي رهبر تيزبين و ژرف انديش حضرت امام قدس الله روحه در
مورد زنده نگه داشتن عاشورا روشن مي­شود. آن حضرت اين گونه مطالب را از گوشه و
كنار مي­شنيدند و مي­خواندند. و احساس خطر مي­كردند. و بدتر از اين نويسندگان
روشنفكرمآبي كه هميشه در نوشتجات خود مراسم عزاداري و روضه خواني را بطور كلي به
باد مسخره گرفته و آن را محكوم مي­نمودند. حضرت امام براي اين كه اين آتش به سردي
نگرايد اين دستورات مؤكد و مكرر را فرمودند. بعضي از انقلابيون مي­پنداشتند كه همه
اين جوش و خروشها لازم بود تا انقلاب كنيم اكنون ديگر روز بازسازي است و ديگر
نيازي به اين همه فرياد و گريه بر امام حسين (ع)نيست. ولي حضرت امام هشدار دادند
كه عزاي امام حسين (ع)نه تنها حافظ مذهب اهل بيت است بلكه نگهدارانده اسلام است.
امويان آن روز و امروز اگر بتوانند اصل اسلام را از ريشه مي­كنند و همين شعارها
است كه مانع حركت آنها مي­شود.

امام خميني قدس سره:

«اين دستجاتي كه در ايام عاشورا راه مي­افتند خيال نكنند كه ما اين را تبديل
كنيم به راهپيمائي، راهپيمائي است خودش امّا راهپيمائي با يك محتواي سياسي،
همانطوري كه سابق بود بلكه بالاتر، همان سينه زني همان نوحه خواني همان­ها، همان­ها
رمز پيروزي ماست».

(29/8/58)

و منظور از عزاداري سنتي همان اقامه مجالس و ذكر مصيبت اهل بيت عليهم السلام و
راه انداختن دستجات عزاداري به همان سبك گذشته است. چرا؟ ممكن است گفته شود: آن چه
از روايات استفاده مي­شود اقامه مجالس و ذكر مصيبت و گريه است نه سينه زدن و دسته
راه انداختن و زنجير زدن و قمه زدن و علم و كتل برداشتن و امثال آنها از سنتهاي
پشتيبان. و در اين رابطه جمله حضرت امام توجيه شده است كه مراد از سنتي يعني آن چه
مطابق سنت اهل بيت است نه آن چه مطابق سنتهاي پشتيبان است. ولي چنين نيست. حضرت
امام در تاريخ 4/8/60 در سخنراني خود فرمودند:

«بايد ماه محرم و صفر را زنده نگه داريم به ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام كه
با ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام زنده مانده است اين مذهب تا حالا، با همان وضع
سنتي با همان وضع مرثيه سرائي و روضه خواني. شياطين به گوش شما نگويند كه ما
انقلاب كرديم حالا بايد همان مسائل انقلاب را بگوئيم و مسائل كه در سابق بود حالا
ديگر منسي بايد بشود، خير.

ما بايد حافظ اين سنت­هاي اسلامي، حافظ اين دستجات مبارك اسلامي كه در عاشورا،
در محرم و صفر در مواقع مقتضي به راه مي­افتند تأكيد كنيم كه بيشتر دنبالش باشند.
محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است، فداكاري سيدالشهدا سلام الله عليه است
كه اسلام را براي ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتي
خودش از طرف روحانيون، از طرف خطبا با همان وضع سابق و از طرف توده­هاي مردم با
همان ترتيب سابق كه دستجات معظم و منظم،‌ دستجات عزاداري به عنوان عزاداري راه مي­افتاد.
بايد بدانيدكه اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند، بايد اين سنت­ها را حفظ كنيد
البته اگر چنانچه يك چيزهاي ناروائي بوده است سابق و دست اشخاص بي­اطلاع از مسائل
اسلام بوده، آنها بايد يك قدري تصفيه بشود لكن عزاداري به همان قوّت خودش بايد
باقي بماند و گويندگان پس از اينكه مسائل روز را گفتند، روضه را همانطور كه سابق
مي­خواندند و مرثيه را همانطور كه سابق مي­خواندند بخوانند و مردم را مهيا كنند
براي فداكاري».

و واضح­تر از آن در تاريخ 29/8/58 فرمودند:

«اين دستجاتي كه در ايام عاشورا راه مي­افتند خيال نكنند كه ما اين را تبديل
كنيم به راهپيمائي. راهپيمائي است خودش امّا راهپيمائي با يك محتواي سياسي،
همانطوري كه سابق بود بلكه بالاتر، همان سينه زني، همان نوحه خواني همان­ها، همان­ها
رمز پيروزي ماست. در سرتاسر كشور مجلس روضه باشد، همه روضه بخوانند و همه گريه
بكنند».

بنابراين هيچ جاي تأويل و توجيه نيست و حضرت امام قدس الله سره همان دستجات
عزاداري سنتي پيشين را تاييد فرمودند و ادامه آن را لازم و ضرروي دانستند.

ولي نكته­اي كه بايد توجه داشت اين است كه در هر دو مورد (و شايد در موارد
مناسب ديگر نيز چنين باشد) اين نكته را تذكر داده­اند كه مسائلي كه خلاف شرع است و
افراد ناآگاه آن را وارد دستجات كرده­اند بايد حذف شود. آن مسائل چيست؛ شايد يكي
از آن امور مورد نظر ايشان جهاتي باشد كه براي مذهب در ديد جهانيان موجب توهين و
تضعيف است. اين مسأله بسيار دقيق است و بايد به دقت مورد بررسي قرار گيرد. شكي
نيست كه ما نبايد از اصول و اهداف و شعائر مذهبي خود بخاطر استهزاء و مسخره كردن
دشمنان دست برداريم. و شكي نيست كه دشمنا اهل بيت نه تنها سينه زدن و حتي گريه
كردن بلكه اصل اقامه مجالس عزا و زيارت ائمه عليهم السلام بلكه زيارت پيغمبر اكرم (ص)و
ياد كردن آن بزرگواران در مناسبات مختلف را مسخره و توهين مي­كند بلكه بعضي از
آنها حتي از نماز خواندن ما هم انتقاد مي­كنند. اگر بنا باشد ما براي جلب رضايت
آنها دست از آن چه آنها را خوش نمي­آيد برداريم بايد بكلي مذهب را ترك كنيم. بلكه
بايد اصلاً آنها را زيارت نكنيم و قبور آنها را آباد نكنيم. خداوند مي­فرمايد «ولن
ترضي عنك اليهود و الانصاري حتي تتبع ملتهم» يهود و نصاري از تو راضي نخواهند شد
مگر اين كه پيرو مذهب آنها شوي. اين خاصيت همه كج انديشان است. بنابراين منظور از
وهن مذهب چيست؟ كه حضرت امام نسبت به آن حساسيت خاص داشتند هم در ايام حج و رفتار
حجاج ايراني و شيعه اين نكته را تذكر مي­دادند و هم در مورد قمه زدن فرمودند كه در
شرايط فعلي قمه نزنند كه منظور باز هم رعايت همين جهت بود.

بدون شك منظور حضرت امام جلب رضايت دشمنان اهل بيت عليهم السلام نيست آنها به
هيچ وجه از كار و رفتار ما راضي نخواهند شد مگر اين كه بكلي دست از مذهب خود
برداريم. و هم اكنون كه اين همه آواي وحدت سر داده مي­شود و اين وحدت مقدس در
مناسبات بسياري در مراسم حج و در تظاهرات روز قدس و موارد مشابه متجلي مي­شود

امام خميني قدس سره:

«بايد ماه محرم و صفر را زنده نگه داريم به ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام كه
با ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام زنده مانده است اين مذهب تا حالا، با همان وضع
سنتي با همان وضع مرثيه سرائي و روضه خواني».

(4/8/60)

مي­بينيم كه دشمنان اهل بيت عليهم السلام در گرماگرم اين وحدت كتابها و
فتواهاي تند و شديد اللحني عليه شيعه و مذهب اهل بيت صادر مي­كنند تا مانع تحقق و
ثمر بخشيدن اين وحدت شوند. بنابراين منظور حضرت امام جلب توجه آنها نيست بلكه
منظور جلب توجه افراد خيرانديش و دوستدار اهل بيت عليهم السلام است كه بمقتضاي
محيط پيرو مذهبي ديگرند. و از اين قبيل در ميان مذاهب ديگر اسلامي بسيار فراوان­اند
بلكه مي­توان گفت اكثر مسلمانان از اين قبيل­اند آنها اغفال شده­اند و حقيقت تاريخ
و بخصوص تاريخ اهل بيت را نمي­دانند. بسيار ديده شده است كه افراد سليم النفس با
شنيدن تاريخ خونبار اهل بيت عليهم السلام خود به گريه افتاده­اند بنابراين حفظ
شئون در ديدگاه آنها لازم است سنّتهاييي كه اصل جزء شريعت و مذهب نيست بلكه ساخته
و پرداخته جامعه ما است هر چند در اصل محذوري نداشته باشد ولي اگر موجب تضعيف مذهب
و توهين آن در انتظار مي­شود بايد از آن اجتناب شود. تشخيص مصاديق در بعضي موارد
ممكن است به اشكال برخورد كند ولي شايد واضحترين مصداق آن قمه زدن باشد و همچنين
بعضي كارهاي بي­معني مانند برداشتن علامت كه چيزي بجز وزنه برداري و اظهار قدرت
بازو و سينه نمي­باشد. اين اظهار قدرت اشكالي ندارد ولي جاي آن زورخانه است نه
مراسم عزادراي و همچنين كارهايي كه مانند قمه زدن است مانند بعضي انواع زنجير زدن
كه موجب زخمي شدن آن هم به نحوي دلخراش و فجيع است.

دوستي از خوانندگان مجله در نامه مفصلي در اعتراض به مقاله­اي كه در شماره پيش
چاپ شده بود دليلهاي فراواني بر جواز قمه زدن آورده است.

1-      اين كه حضرت زينب سلام الله عليها با ديدن سر مقدس برادر
پيشاني خود را به چوبه محمل كوبيد. و اين دليل بر جواز زخمي ساختن خويش در اين راه
است. اين مطلب بر فرض صحت نقل بطوري كه بتوان به آن استناد جست (به ضميمه تقرير
امام زين العابدين (ع)يا بدون آن) نه بمقداري كه مجوز روضه خواني باشد دليل بر
جواز قمه زدن در اين زمان نيست زيرا شكي نيست كه هيچ انسان عاقل خواهري را در
برابر چنين صحنه­اي بخاطر سر كوبيدن به محمل ملامت نمي­كند و هيچ كس اين را توهين
به مذهب و انقلاب عاشورا نمي­دانند. بدون شك هر كس ديگري بجاي حضرت زينب سلام الله
عليها بود از شدت اندوه جان مي­داد. بحثي در اصل سركوبيدن نيست بحث در تناسب آن با
وضع اجتماعي است.

2-      در استفتائي كه خود ايشان از دفتر حضرت امام كرده­اند نوشته
است كه شرايط زمان تغيير يافته آيا در اين شرايط باز هم قمه زدن اشكال دارد. و
دفتر پاسخ داده­اند (البته با امضاي دفتر نه با امضاي حضرت امام يعني حضرت امام
خود اين پاسخ را ملاحظه نفرموده­اند): «چنانچه ضرر براي شخص و مفسده براي اجتماع
نداشته باشد مانع ندارد.»

اوّلاً شرايط هيچ تغييري نيافته است. بلكه حساستر شده است. شرايطي كه آن روز
اقتضا مي­كرد كه حضرت امام بفرمايند در شرايط فعلي قمه نزنند. حساسيت جهان اسلام
بلكه همه جهان نسبت به آن چه در ايران مي­گذرد و زير ذره­بين گذاشتن تمام كارهاي
اجتماعي و دسته جمعي شيعه در همه جهان و توجه عامه مسلمان بي­طرف بلكه دوستدار اهل
بيت عليهم السلام به اين مسائل و از سوي ديگر دوربينهاي مختلفي كه از هر گوشه
ايران عكس و فيلم به جهان مخابره مي­كنند. امروز نمي­توان در گوشه­اي از ايران
بخيال اين كه مجلس بي­ريا است هر مطلبي را بر زبان راند. همه جا بخصوص ايران و
بخصوص آن چه مربوط به مذهب است چند برابر بزرگ مي­شود و در جهان منعكس مي­گردد.

ثانياً فتوايي كه از سوي دفتر استفتا اعلام شده هيچ منافاتي با حكم سابق حضرت
امام ندارد. زيرا در اين فتوي شرط شده است كه اگر ضرر شخصي و مفسده اجتماعي نداشته
باشد اشكال ندارد. و اين حكم اصلي قضيه است و لذا آن را فتوي مي­دانيم (و وظيفه
دفتر استفتا بيان فتوي است نه حكم) ولي اين شرط حاصل نيست. و مفسده اجتماعي آن كه
همان وهن مذهب باشد به قوت خود باقي است. و البته غالباً ضرر شخصي هم دارد. تشخيص ضرر
شخصي به خود مكلف مربوط مي­شود و تشخيص مفسده اجتماعي ممكن است به وسيله مكلف صورت
بگيرد و ممكن است ولي امرآن را اعلام كند. بهرحال اين فتوي مربوط به اصل موضوع است
و كاملاً صحيح است و هيچ منافاتي با آن حكم كه حضرت امام بر اساس تشخيص موضوع و
بعنوان ولي امر اعلام فرمودند ندارد. همچنان كه آن حكم با فتاواي ساير مراجع هم
منافات ندارد و همه بايد از آن حكم پيروي كنند. و آن حكم تغيير پذير نيست مگر به
وسيله ولي امر و اعلام حكمي ديگر.

3-      ايشان متذكر شده­اند كه در جزوه­اي از علماي پيشين همچون
صاحب جواهر و ميرزائي نائيني فتواي جواز را ديده­اند.

پاسخ اين استدلال نيز روشن شد. و در اين رابطه به اين دو نكته بايد توجه شود:

1-      مبناي فقها در پاسخ به استفتا اين است كه حكم آن موضوع را
بيان مي­كنند بدون تعرض به عناوين ثانويه آن. مثلاً اگر شما از مرجع بپرسيد آيا
سيگار حرام است. در پاسخ مي­گويد. خير حرام نيست. و اگر بپرسيد آيا استعمال يا
خوردن و آشاميدن چيزي كه مي­دانيم ضرر عظيمي براي جسم و جان ما دارد جايز است.
ممكن است همان مرجع پاسخ بگويد خير جايز نيست. با اين كه آن مرجع مي­داند سيگار
مضر است. ولي وظيفه او تشخيص موضوع نيست اولاً او تخصصي در زمينه مضر بودن ندارد و
ثانياً بر فرض او تخصصي در زمينه مضر بودن ندارد و ثانياً بر فرض كه متخصص در اين
جهت هم باشد ولي وظيفه او تشخيص موضوع نيست. سيگار بعنوان سيگار حرام نيست. ممكن
است در چنين مواردي از باب ارشاد چنين بگويد اگر ضرر شخصي

امام خميني قدس سره:

«ما بايد حافظ اين سنتهاي اسلامي، حافظ اين دستجات مبارك اسلامي كه در عاشورا،
در محرم و صفر در مواقع مقتضي به راه مي­افتند تأكيد كنيم كه بيشتر دنبالش باشند.
محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است».

(4/8/60)

ندارد اشكال ندارد. اين را هم از باب ارشاد و كمك مي­گويد وگرنه وظيفه او بيان
حكم خود آن موضوع است. و اين برخلاف حاكم شرع و ولي امر است او در جايي كه مصلحت
مسلمين اقتضا كند چيزي را كه در اصل حلال است به عنوان ثانوي شديداً تحريم مي­كند.
همانند تحريم تنباكو از سوي ميرازي شيرازي آن مرجع بزرگ در اين حكم بعنوان يك مرجع
تقليد فتوي نداده است بلكه بعنوان ولي فقيه حكم صادر نموده است.

2-      شرايط زمان ما با شرايط آن زمان فرق مي­كند. ممكن است آن
بزرگواران اگر در اين زمان بودند و بعنوان ولي امر مي­خواستند مسأله را بررسي كنند
بر اساس تشخيص مصلحت جامعه آن را منع مي­كردند. باز هم به اين نكته توجه شود كه
فتوي غير از حكم است. بر اساس فتوي قمه زدن اشكالي ندارد زيرا بعنوان قمه زدن
حرمتي در شرع نيامده است ولي اگر با 
ملاحظه مصالح اجتماعي ولي امر تشخيص دهد كه مفسده­اي بر آن مترتب است دستور
خواهد داد كه در شرايط فعلي قمه نزنند. و همچنين ساير كارهاي نامناسب.

بنابر اين طبق فرموده حضرت امام قدس الله روحه بايد دستجات عزاداري كما في
السابق برقرار باشد و مردم به همان نحو سنتي عزاداري كنند بلكه روز به روز آتش آن
را گرمتر و شعله آن را فروزانتر و دامنه آن را گسترده­تر سازند. ولي بايد سعي و
تلاش شود كه جهات شرعي رعايت شود و از آن چه خلاف نظر ولي امر است اجتناب شود.

بار ديگر بر اين نكته تأكيد مي­كنيم كه به اشكالتراشيهاي بعضي افراد ناآگاه يا
بدانديش نسبت به مجالس و دستجات عزاداري نبايد اعتنا و توجهي كرد از قبيل اين كه
اينها براي خدا نيست بلكه براي سرگرمي و گردهم جمع شدن است يا اين كه هر مجلسي كه
شامش مفصلتر است با شكوهتر است يا اين كه اين جوانها كه سينه مي­زنند اهل نماز و
روزه نيستند و امثال آن. اين گونه اشكالها حتي اگر بجا باشد نبايد در اصل عزاداري
و توسعه آن خدشه­اي وارد سازد زيرا همان گونه كه از روايات استفاده كرديم عزاداري
عبادتي است كه بايد به آن تظاهر كرد. گريه كردن مخفيانه دردي را دوا نمي­كند و هدف
سياسي اجتماعي امامان را محقق نمي­سازد. البته بايد عزاداران سعي كنند اخلاص در
نيت داشته باشند. و سعي كنند كه جهات مادي آنها را جذب نكند و سعي كنند كه اگر تا
امروز با نماز و روزه ارتباط نداشتند. از بركت امام حسين (ع)كه براي اقامه نماز و
تحكيم اصول دين و مذهب قيام كرد از امروز رابطه خود را با خداي حسين و با راه حسين
سلام الله عليه محكم كنند. اين تلاشها بايد بشود ولي هرگز به دليل عدم خلوص نيت و
امثال آن نبايد در شعار عزاداري خدشه­اي وارد شود.

به اميد قبولي همه طاعات و عبادات بخصوص اين عبادت عظيم كه همان اقامه عزاي
سيد مظلومان است.