مبارزه با اسلام و آمريكايي چه شد؟

ما و يادگارهاي امام خميني(س)

مبارزه با اسلام و آمريكايي چه شد؟

قسمت سوّم

امروزه بر هيچكس پوشيده نيست كه لازمه پاسداري از دستاوردهاي انقلاب و ايستادگي بر سر اصول و ارزشهاي اسلام ناب محمّدي (ص)، شناخت پيچيدگيهاي دشمن اصلي آن يعني آگاهي نسبت به وجوه مختلف اسلام آمريكايي و مبارزه­اي پيگير و همه جانبه با آن است. به عبارت دگير اسلام ناب محمّدي(ص) چيزي جز نفي «اسلام سرمايه­داري، اسلام مستكبرين، اسلام مرفهين بي­درد، اسلام منافقين، اسلام راحت طلبان، اسلام فرصت طلبان، اسلام اشرافيت، اسلام ابوسفيان، اسلام ملاهاي كثيف درباري، اسلام مقدّس نماهاي بي­شعور حوزه­هاي علمي و دانشگاهي،‌ اسلام ذلّت و نكبت، اسلام پول و زور، اسلام فريب و سازش و اسارت، اسلام حاكميت سرمايه و سرمايه­داران بر مظلومين و پابرهنه­ها، و در يك كلمه: اسلام آمريكايي» (داخل گويمه برگرفته از دو پيام امام خميني(س) در 11/167 و 29/4/67) نيست با نفي اين اسلامهاي دروغين در واقع آنچه باقي مي­ماند همانا اسلام پاك طينتان عارف و اسلام ناب محمدي(ص) خواهد بود. اين نكته بارها و بارها مورد تأكيد قرار گرفته كه امام خميني(س) خصوصاً در دو سال آخر عمر پربركتشان به طور مكرّر و در مناسبتهاي مختلف- و شايد بتوان مدّعي شد كه در اكثر قريب به اتفاق پيامهايشان حتّي پاسخ به نامه­هاي سياسي و … بر شناساندن وجوه متعدد اسلام آمريكايي و هشدار به مؤمنين انقلاب جهت مبارزه با آن، اصرار مي­ورزيدند به طوري كه اصل «مبارزه با اسلام آمريكايي» يكي از مهمترين يادگارهاي امام به شمار مي­آيد.

بر اساس آنهمه هشدارهاي امام، پيروان اسلام ناب و پاسداران حريم ارزشهاي انقلاب اسلامي مي­بايسيت مصاديق بارز و مشخص اسلام آمريكايي را شناسايي كرده و به عنوان يك آفت خطرناك در مسير انقلاب با آن برخورد كرده و با طرد و افشاي پيروان اسلام آمريكايي تداوم حيات انقلاب را تضمين نمايند. اكنون ببينيم كه در ارتباط با اين يادگار امام يعني طرد و افشاء و مبارزه با اسلام آمريكايي و طرفداران آن در داخل و خارج مرزهاي ميهن اسلاميمان چه كرده­ايم؟ در داخل كشور، ابتدا چگونگي تداوم حضور اسلام امريكايي در حوزه­هاي علميه كه تأثير بسزايي بر فرهنگ جامعه داشته و امروزه حتّي اين تأثير به حيطه امور مختلف كشور تعميم يافته، مورد توجّه قرار مي­دهيم. در اين باره امام چنين فرموده­اند:

«شكل ناقصي كه در حوزه­هاي علميه عرضه مي­شود براي اين منظور است كه خاصيّت انقلابي و حياتي اسلام را از آن بگيرند».

(از كتاب «حكومت اسلام»)

درباره علّت بروز و يا به عبارت بهتر نفوذ چنين تفكّري در حوزه­هاي علميه امام مي­فرمايند:

«استكبار وقتي كه از نابودي مطلق روحانيّت و حوزه­ها مأيوس شد دو راه را براي ضربه زدن انتخاب نمود: يكي راه ارعاب و زور، و ديگري راه خدعه و نفوذ. در قرن معاصر وقتي حربه ارعاب و تهديد چندان كارگر نشد راههاي نفوذ تقويت گرديد… يقيناً روحانيون مجاهد، از نفوذ بيشتر زخم برداشته­اند… در شروع مبارزات اسلامي، اگر مي­خواستي بگويي شاه خائن است بلافاصله جواب مي­شنيدي كه شاه شيعه است. عدّه­اي مقدّس نماي واپس گرا همه چيز را حرام مي­دانستند و هيچكس قدرت اين را نداشت كه در مقابل آنها قد علم كند. خون دلي كه پدر پيرتان از اين دسته متحجّر خورده است، هرگز از فشارها و سختي­هاي ديگران نخورده است…».

(3/12/67)

«واقعاً روحانيّت اصيل در تنهايي و اسارت خون مي­گريست كه چگونه آمريكا و نوكرش پهلوي، مي­خواهند ريشه ديانت و اسلام را بركنند و عدّ­ه­اي روحاني مقدّس نماي ناآگاه يا بازي خورده وعدّه­اي وابسته كه چهره­شان بعد از پيروزي روشن گشت، مسير اين خيانت بزرگ را همواره مي­نمودند».

(3/12/67)

اين خطر آنچنان است كه امام چگونه به ياران خويش در حوزه­ها هشدار مي­دهند:

«در حوزه­هاي علميه هستند كه عليه انقلاب و اسلام ناب محمّدي(ص) فعاليّت دارند. امروز عدّه­اي با ژست تقدّس مآبي چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب و نظام مي­زنند كه گويي وظيفه­اي غير از اين ندارند. خطر تحجّر گرايان و مقدّس نمايان احمق در حوزه­هاي علميه كم نيست. طلاّب عزيز لحظه­اي از فكر اين مارهاي خوش خط و خال كوتاهي نكنند. اينها مروّج اسلام آمريكايي­اند و دشمن رسول الله».

(3/12/67)

سؤال اين است: اي رهروان راه امام و اي پيروان مقام معظّم رهبري، در طريق شناسايي و افشاي مروّجين اسلام آمريكايي در حوزه­هاي علميه چه اقداماتي انجام داده­ايد؟ مع الأسف مشاهده مي­شود كه برخي از اينان مدّتي است زمينه را براي تبليغ خطوط انحرافي خويش مهيّا ديده و با خاطري اوضاع حاكم بر آنجا به شرايط و حال و هواي قبل از پيروزي انقلاب را دارند. موفقيّت اين جريان خطرناك و مرموز در حوزه­ها، تضمين كننده ساير موفقيتهاي آنان خواهد شد و جبهه انقلاب را از درون دچار آسيبي جدّي و مهلك مي­نمايد.

اين حسّاسيّت در مورد اجراي و اداره كشور نيز وجود دارد. بدين معني كه وجود عناصري داراي تفكّري اينچنين باعث خواهد شد، تفكّر انقلابي و طرفداران و رهروان واقعي خط امام، از پستهاي كليدي و حسّاس كشور كنار زده شوند و مهمتر اينكه در مقابل مصالح واقعي نظام و انقلاب ايستادگي كرده و نقش جاده صاف كن حاكميّت طرفداران و وابستگان به آمريكا را ايفا مي­نمايد. به قول امام:

«مصلحت نظام و مردم از امور مهمّه­اي است كه مقاومت در مقابل آن ممكن است كه اسلام پابرهنگان زمين را در زمان دور و نزديك زير سؤال برد و اسلام آمريكايي مستكبرين و متكبّرين را با پشتوانه ميلياردها دلار توسط ايادي داخل و خارج آنان پيروز گرداند».

(17/11/66)

نكته ظريفيكه در اين جملات امام تأمّلي بيشتر درباره آن را مي­طلبد اينست كه اين مطالب را امام امّت در فرمان تعيين مجمع تشخيص مصلحت نظام عنوان نموده­اند و تأكيد ايشان مبني بر عواقب ناشي از مقاومت در برابر مصلحت نظام آنهم خطاب به اين مجمع، قابل توجّه است. مسأله ديگر اشاره به روي كار آمدن «اسلام آمريكايي با پشتوانه ميلياردها دلار توسط ايادي داخل و خارج» در صورت زير سئوال رفتن اسلام پابرهنگان مي­باشد يعني روي كار آمدن اسلام آمريكايي نيازي به شكست دادن و به سقوط كشانيدن اسلام پابرهنگان ندارد بلكه با زير سئوال بردن چنين اسلامي، اسلام آمريكايي روي كار خواهد آمد. حال سئوال اينست كه اي مسئولين متعهد به نظام امام و مقام معظّم رهبري، آيا در حيطه مسئوليت شما، در اظهارنظرها، مصاحبه­ها و سياستگزاريهايتان اسلام پابرهنگان زمين زير سئوال رفته است يا خير؟ اگر پاسخ مثبت است بايد اعتراف نمود كه آنچه در حيطه مديريت چنين مسئولي در جريان است مطلوب ايادي داخلي و خارجي اسلام آمريكايي مي­باشد.

البته پرداختن به موضع حسّاس و بسيار مهم ردّپاي نفوذ پيروان اسلام آمريكايي در داخل كشور فرصتي ديگر را طلب مي­كند گذشته از اين مسأله، از نقطه نظر خارجي يعني مصداق اسلام آمريكايي در خارج از مرزهاي ميهن اسلامي­مان، موضوع مبارزه با اسلام آمريكايي در حال حاضر وضعيّتي سردرگم يافته است. مصداق بارز و عيني اسلام آمريكايي در جهان اسلام را امام امت اينگونه معرفي كرده­اند:

«مگر مسلمانان نمي­بينند كه امروز مراكز وهابيّت در جهان به كانونهاي فتنه و جاسوسي مبدّل شده­اند كه از يك طرف اسلام اشرافيّت، اسلام ابوسفيان، اسلام ملاّهاي كثيف درباري، اسلام مقدّس نماهاي بي­شعور حوزه­هاي علمي و دانشگاهي، اسلام ذلّت و نكبت، اسلام پول و زوره، اسلام فريب و سازش و اسارت، حاكميّت سرمايه و سرمايه داران بر مظلومين و پابرهنه­ها و در يك كلمه اسلام آمريكايي را ترويج مي­كنند و از طرف ديگر سر بر آستان سرور خويش، آمريكاي جهانخوار مي­گذراند؟».

(29/4/67)

فهد و رژيم آل سعود بر حجاز مصداق بارز اسلام آمريكايي در جهان اسلام است كه راه استيلاي آمريكا و اسرائيل بر مسلمانان اقدامات بيشماري را به انجام رسانيده كه تكاندهتدهترين جنايت جهان اسلام در تمامي اعصار يعني كشتار حجاج بيت الله الحرام را مرتكب شده است. جنايتي كه به هيچ عنوان و به هيچ قيمتي قابل اغماض و گذشت نيست. به قول امام:

«ما باز خواب هستيم و دنيا هم خراب است كه چه شد. در مسأله حجاز، مسأله بزرگترين مقامات قدس اسلامي و دنياي شكسته شد. كعبه احترامش تنها پيش ما نيست. كعبه را همه ملل، همه ملل كه به دين اعتقاد دارند، محترم مي­شمارند. كعبه، كعبه­اي است كه از زمان اوّل خلقت بوده است و همه انبياء در آن خدمتگزار بودند. شكستن كعبه مسأله­اي نيست كه بشود از آن همين طور گذشت».

(8/6/66)

اين مسأله حتّي در وصيّت­نامه سياسي الهي امام نيز مورد توجّه و تأكيد قرار گرفته است. وصيت نامه­اي كه در آن با همه اشخاص و گروهها و جريانات از موضع رحمت برخورد كرده تنها در مورد رژيم آل سعود لعن و نفرين خدا و رسولان و ملائكه را نثار مي­نمايند و اعلام مي­كند:

«آنچه دستور ائمه عليهم السلام براي بزرگداشت اين حماسه تاريخي اسلام (واقعه كربلا) است و آنچه لعن و نفرين بر ستمگران آل بيت است تمام فرياد قهرمانانه ملّتهاست بر سرمداران ستم پيشه تاريخ الي الابد و ميدانيد كه لعن و نفرين و فرياد از بيداد بني­اميّه لعنت الله عليهم با آنكه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده­اند فرياد بر سر ستمگران جهان ورزنده نگهداشتن اين فرياد ستم شكن است و لازم است در نوحه­ها و اشعار مرثيه و اشعار ثناي از ائمّه حق عليهم السلام الله به طور كوبنده فجايع و ستمگري­هاي ستمگران هر عصر و مصر يادآوري شود در اين عصر كه عصر مظلوميّت جهان اسلام به دست آمريكا و شوروي و ساير وابستگان به آنان و از جمله آل سعود اين خائنين به حرم بزرگ نالهي، لعنت الله و ملائكه و رسله عليهم است به طور كوبنده يادآوري و لعن و نفرين شود».

بر اساس اين اوامر مشخص و مؤكد، تكليف ما در قبال فهد و رژيم سفاك او محرز است.

«بايد با همه قوايي كه داريم، مسلمين با همه قوايي كه دارند بايد با اين مسأله محاربه كنند هر طوري كه خودشان صلاح مي­دانند. اين ننگ را نبايد ما به گور ببريم كه ما بوديم،‌ ديديم و در حضور ما بزرگترين جنايات واقع شد».

(امام خميني(س)- 8/6/66)

در واقع آنچه مورد بحث بايد قرار گيرد شيو­ه­هاي مقابله و محاربه با اين رژيم مي­باشد امّا مدتي است شاهد اظهار نظرها و رفت و آمدهاي دوستانه­اي از سوي مقامات و مجريان سياست خارجي كشورمان با عنار و عوامل رژيم پليد آل سعود مي­باشيم تا جايي كه سفير ايران در حجاز جملات زشت و موهني را بر زبان جاري مي­سازد و دستگاههاي تبليغاتي نيز آنرا منعكس مي­نمايند كه ايران و عربستان دو بال نيرومند جهان اسلامند و…»!؟ و كار به جايي مي­رسد كه اين سفير نه تنها از كار بركنار يا حداقل توبيخ رسمي نمي­گرد و صحبت­هاي نامربوط وي رسماً تكذيب نمي­شود بلكه زمينه سازي سفر ملك فهد براي ديدار از جمهوري اسلامي ايران را بر عهده مي­گيرد و به پيگيري نظراتش مشغول مي­شود!؟ آيا اتخاذ و پيگيري چنين سياستي، پشت كردن به اهداف انقلاب و آرمانهاي امام را تداعي نمي­كند؟ آيا…

ادامه دارد