جایگاه و نقش حساس دستگاه اجرائی

جايگاه و نقش حساس دستگاه اجرائي

(تعليم و تربيت)

قسمت سي و ششم

حجة الاسلام والمسلمين اسد الله بيات

تعليم و تربيت و دانشگاهها

در تمامي نظامات و مكتبها تعليم و تربيت و مراكز آنها
بالخصوص دانشگاهها از اهميّت خاص و ويژه‏اي برخوردار است. رمز اهميّت آنها در اني
است كه بقاء و ثبات يك نظام در گرو تأمين نيروي انساني كارآمد و باكفايت و آگاه
مي‏باشد. در صورتي موفقيّت و استحكام برنامه يك نظام قابل تضمين و دوام است كه
افراد مورد اعتماد و وثوق و كارشناس و متعهّد و كارآمد در رأس كارهاي كليدي قرار
گرفته و اجراء و هدايت آنها را در اختيار داشته باشد و اين نوع افراد طبعاً بايد
تحت شرائطي با برنامه‏ريزي‏هاي لازم و دقيق و با توجه به استعدادها و قابليّت‏هاي
خدادادي مورد شناسائي قرار گرفته و تربيت شوند.

تعليم و تربيت بمنزله دو بال براي رشد و پرواز افراد بشر به
سوي قلّه كمالات انساني محسوب هستند و اگر به تعليم و تربيت توجه نشود علفهاي هرز
و مفاسد اخلاقي آنقدر در درون انسان نفوذ مي‏كنند كه در موارد فراواني موجب تباهي
و نابودي اصل و اساس انسانيّت مي‏شوند.

تعليم و تربيت بمنزله دو بال براي رشد و پرواز افراد بشر به
سوي قلّه كمالات انساني محسوب هستند و اگر به تعليم و تربيت توجه نشود علفهاي هرز
و مفاسد اخلاقي آنقدر در درون انسان نفوذ مي‏كنند كه در موارد فراواني موجب تباهي
و نابودي اصل و اساس انسانيّت مي‏شوند.

اگر تعليم و تربيت مورد توجّه قرار نگيرد نيروي انساني مفيد
و نيرومند و امين روي كار نخواهد آمد. و تربيت نخواهد شد تا تضمين كننده اصالتها و
ارزشها باشد. اگر به مسئله تعليم و تربيت توجّه شود بايد از آغاز تولّد بلكه قبل
از آن افراد مستعد مورد شناسائي قرار گيرند و شرايط رشد و تكامل را در اختيار
داشته باشند تا بتدريج جوهره‏ها خودش را نشان داده و قوه‏ها به فعليّت تبديل شود.
و لذا مراكز تعليم و تربيت از كودكستانها گرفته تا دبستان و دبيرستان و دانشگاهها
آنقدر داراي اهميّت بوده و براي بقاء و داوم يك نظام بالخصوص نظام اسلامي تعيين
كننده است كه بايد مسئولان نظام اسلامي توجه كافي به آنها بعمل آورده و از تمهيد و
تهيّه امكانات مورد نياز كوچكترين غفلتي بر خورد نسبت به آنها راه ندهند.

اگر اين مراكز طبق برنامه‏هاي اسلامي به كارهاي خودشان
ادامه دهند و افرادي ساخته شده و مهذّب به جامعه تحويل نمايند مي‏توانند در اداره
جامعه ادعا كنند كه توفيق يافته‏اند و اگر روي اين موضوع توجه كافي بعمل نياورند و
از خطرات بي‏اعتنائي به اين نوع مراكز و نسل انقلاب و جوان با مسامحه و سهل انگاري
بگذارند انقلاب و كشور اسلامي و مصالح و منافع امّت اسلام را به خطر انداخته و
آينده كشور را در ورطه ابهام و سقوط خواند انداخت و سلامت و مردمي بودن ارگانها و
نهادها از بين خواهد رفت و استقلال و آزادي سياسي و اقتصادي و فرهنگي امت اسلام
نابود خواهد شد زيرا كه محصولات همان مراكز تعليم و تربيت عناصر اصلي و مهم و
تصميم گير ارگانها و نهادها را تشكيل مي‏دهند و دولت و مجلس و ديگر دستگاههاي
اجرائي را همان ترتيب شدگان مراكز تعليم و تربيت فراهم مي‏آورند. اگر تهذيب شوند و
تحت ضوابط اسلامي رشد پيدا كنند آينده روشن و اميدوار كننده‏اي خواهند داشت و اگر
در دوران سياه ستمشاهي غارت گران عصر همه ذخاير كشور را مورد تاراج قرار مي‏دادند
و همه چيز كشور را تصاحب مي‏نمودند براي اين بود كه افرادي روي كار بودند و تصميم
گيرندگان كشور را افرادي تشكيل مي‏دادند كه از اول طوري ساخته شده بودند همسو و
همگام و هماهنگ با منافع غارتگران و در راستاي مصالح آمريكا و  ديگر ايادي و اذناب آن قرار داشتند و در واقع
نه تنها در راستاي اهداف قرار داشتند و در برابر آنان قدرت مقابله و مخالفت
نداشتند بلكه توجيه گر كار آنان هم بودند و الّا اينقدر آنها نمي‏توانستند در
سرنوشت يك كشور بزرگ مانند ايران اسلامي دخالت نموده و بر مقدرات آنان حكومت
نمايند.

بهمين دليل حضرت امام در موارد مختلف بطور مكرر اهميّت اين
موضوع را  گوشزد فرموده و راهنمائي‏هاي
لازم را فرموده‏اند و در وصيتنامه سياسي الهي نيز مكرراً به اين مسئله پرداخته و
با حساسيّت خاصّي قضيّه را مطرح كرده است. عين عبارت امام(س) اين است:

«از امور بسيار با اهميّت و سرنوشت ساز مسئله مراكز تعليم و
تربيت از كودكستانها تا دانشگاهها است كه به واسطه اهميّت فوق العاده اش تكرار
نموده و با اشاره مي‏گذرم. بايد ملّت غارت شده بدانند كه در نيم قرن اخير آنچه به
ايران و اسلام ضربه مهلك زده است قسمت عمده‏اش از دانشگاهها بوده است. اگر
دانشگاهها و مراكز تعليم و تربيت ديگر با برنامه‏هاي اسلامي و ملي در راه منافع
كشور به تعليم و تهذيب و تربيت كودكان و نوجوانان و جوانان جريان داشتند، هرگز
ميهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن آمريكا و شوروي فرو نمي‏رفت و هرگز
قراردادهاي خانه خراب كن بر ملّت محروم غارت زده تحميل نمي‏رفت و هرگز پاي
مستشاران خارجي به ايران باز نمي‏شد و هرگز ذخاير ايران و طلاي سياه اين ملت رنج
ديده در جيب قدرتهاي شيطاني ريخته نمي‏شد و هرگز دودمان پهلوي و وابسته‏هاي به آن
اموال ملت را نمي‏توانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل پاركها و ويلاها بر روي
اجساد مظلومان بنا كنند و بانكهاي خارج را از دسترنج اين مظلومان پر كنند و صرف
عياشي و هرزگي خود وابستگان خود نمايند.»

اين نوع خطر هميشه وجود دارد بالخصوص كشورهائي كه داراي
امكانات فراوان و ذخاير ارزشمند و گرانبهائي است و از نظر جغرافيائي حلت استراتژيك
دارد و از مرزهاي حسّاسي برخوردار است مانند كشور جمهوري اسلامي ايران كه داراي
همه اين خصوصيّات و ويژگيها است و بالخصوص داراي روحيّه‏اي انقلابي بوده و
مي‏تواند مبدأ تحوّل و حركت در سراسر دنياي اسلام بلكه جهان رنجديدگان قرار گيرد و
الگوي نهضت و حركتهاي رهائي بخش براي جهانيان باشد، در چنين شرائطي حسّاسيّت موضوع
بيشتر خواهد شد و احتمال خطر نفوذ مرئي و غيرمرئي دشمن چندين برابر افزايش خواهد
يافت.

دست اندركاران كشور و رهبران آن بيش از پيش بايد با هوشياري
كامل تمهيدات لازم را براي جلوگيري از خطرات بيانيشند و درباره جاهائي كه مي‏تواند
هم مانع محكمي براي نفوذ دشمن بحساب آيد در صورتي كه حساب شده و دقيق صورت پذيرد و
هم مي‏تواند زمينه مساعدي را براي نفوذ ايادي دشمنان اسلام و استقلال كشور فراهم
نمايد در صورتي كه طور ديگر محاسبه شده باشد و تمهيدات لازم براي سلامت و درستي آ»
بعمل نيامده باشد، مطالعه جدي و جامع الاطرافي را انجام داده و با دقّت و مراقبت
نگذارند دشمني كه از درب بيرون رانده شده است،‌ دوباره از پنجره به داخل خانه وارد
شود و بدتر از گذشته به غارت و تاراج ذخاير ملّت مشغول شود و چيز قابل توجهّي براي
ملّـت باقي نگذارد.

تجربه تاريخ و انقلابها و آزادي و شكست ملّتها به روشني
نشان داده است هر جا كه مردم نقش داشته‏اند و در سرنوشت خودشان دخيل و مؤثر
بوده‏اند وعدّه خاصي براي آنان قيّم و وليّ امر نبوده‏اند مجلس و نمايندگان مردمي
برگزيده‏اند و دولت و مسئولان اجرايي مردمي روي كار آورده‏اند و دستگاه قضايي متكي
به قدرت لايزال مردمي در مصدر كار قرار داده‏اند بالطبع دانشگاه مردمي و ديگر
خدمتگزاران مردمي در تمامي صحنه‏ها حضور يافته‏اند. استقلال و عظمت و هويّت ملّي و
مذهبي‏شان محفوظ مانده و از خطرات توطئه گران و دشمنان مصون مانده‏اند. وبالعكس هر
جا دخالت مردم كمتر شده است و تصميم گيريها به داخل اتاقهاي دربسته و تلفنهاي راه
دور و محرمانه كشانده شده است و گروه اندكي براي اكثريّت قاطع مردم انديشيده و
درباره آنان بطور فعّال مايشاء تصميمات مي‏گيرند و مردم از خيلي از اوضاع و
جريانات بي‏خبر و بي‏اطلاع مي‏مانند زمينه نفوذ دشمن فراهم گرديده و بتدريج ملّت
منزوي شده و ديگران كه از ما بهتران هستند از دور و نزديك وارد صحنه شده مانند
دايه‏هاي مهربانتر از مادر بر مقدرات آنها مسلط گردند و بسر آنان بيايد آنكه نبايد
بيايد. لذا حضرت امام(س) در اين باره اينطور مي‏فرمايد:

«اگر مجلس و دولت و قوّه قضائيه و ساير ارگانها از دانشگاههاي
اسلامي و ملي سرچشمه مي‏گرفت ملت ما امروز گرفتار مشكلات خانه برانداز نبود و اگر
شخصيّتهاي پاكدامن با گرايش اسلامي و ملّي به معناي صحيحش، نه آنچه امروز در مقابل
اسلام عرض اندام مي‏كند از دانشگاهها به مراكز قوي سه گانه راه مي‏يافت، امروز ما
غير امروز و ميهمن ما غير از ميهن و محرومان ما از قيد محروميت رها و بساط ظلم و
ستمشاهي و مراكز فحشا و اعتياد و عشرتكده‏ها كه هر يك براي تباه نمودن نسل جوان
فعال ارزنده كافي بود درهم پيچيده و اين ارث كشور بر باد ده و انسان برانداز به
ملّت نرسيده بود دانشگاهها اگر اسلامي انساني ملي بود مي‏توانست صدها و هزارها
مدرس به جامعه تحويل دهد لكن چه غم انگيز و اسف بار است كه دانشگاهها و دبيرستانها
به دست كساني اداره مي‏شد و عزيزان ما به دست كساني تعليم و  تربيت مي‏ديدند كه جز اقليّت مظلوم محرومي همه
از غرب زدگان و شرق زدگان با برنامه و نقشه ديكته شده در دانشگاهها كرسي داشتند و
ناچار جوانان عزيز ومظلوم ما در دامن اين گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ شده و به
كرسيهاي قانونگذاري و حكومت و قضاوت تكيه مي‏كردند و بر وفق دستور آنان يعني رژيم
ستمگر پهلوي عمل مي‏كردند اكنون بحمدالله تعالي دانشگاه از چنگال جنايتكاران خارج
شده و بر ملت و دولت جمهوري اسلامي است در همه اعصار كه نگذارند عناصر فاسد داراي
مكتبهاي انحرافي يا گرايش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و ساير مراكز
تعليم و تربيت نفوذ كند و از قدم اوّل جلوگيري نمايند تا مشكلي پيش نيايد و اختيار
از دست نرود.»

و در مواردي هم اگر دولت بخاطر بعضي از ملاحظات نتواند و يا
نخواهد با قضايا با حساسيّت برخورد نمايد و يا خداي ناكرده اگر روحيّه مدرك گرايي
و غرب گرايي و تخصص گرايي ولو اينكه داراي تعهّد لازم و كافي هم وجود نداشته باشد
بتدريج در بدنده دستگاههاي اجرايي نفوذ نمايد و انتخابات از حالت سلامت و طبيعي و
مردمي بيرون آمده و شبيه انتخابات فرمايشي و يا نيمه فرمايشي درآيد و دستگاه قضايي
در جريانات سياسي قرار گرفته و از حالت بيطرفي و حقوقي صرف خارج شود و مجموعه
دستگاههاي نظام توان تأمين نظر واقعي مردم را از دست بدهند و يا بخواهند خداي
ناخواسته برخلاف نظر مردم و برخلاف وصاياي حضرت امام(س) عمل نمايند تكليف متوجه
خود جوانان حزب اللهي و دانشگاهيان است. خود آنان بايد با حساسيّت كامل و هوشياري
دقيق افراد را زير نظر داشته و شرايط دانشگاهها و دانشكده ها و كلاسها و استادها
را ملاحظه و مورد شناسايي قرار دهند و هر جا احساس خطر كردند برخورد نمايند و با
شجاعت و صراحت كامل در برابر خلافها و انحرافات بايستند. از امام(س) در اين باره
بشنويم:

«و وصيّت اينجانب به جوانان عزيز دانشسراها و دبيرستانها و
دانشگاهها آن است كه خودشان شجاعانانه در مقابل انحرافات قيام نمايند تا استقلال و
آزادي خود و كشور و ملّت خودشان مصون باشد.»

حضرت امام(س) علاوه بر اينكه هميشه روي آگاهي و دخالت مردم
تكيه داشته و توصيه‏هاي لازم را فرموده‏اند بويژه روي نسل جوان و آگاه جامعه و
نقشي كه دانشجو و دانش پژوه از سطح دبيرستان تا دانشگاهها مي‏توانند ايفا نمايد
تأكيد بيشتري دارند و بنوعي به استقلال حركت آگاهانه آنان معتقد هستند و تأكيدي كه
دارند اين است كه اين قشر روشن و پرهيجان و انقلابي مواظب اوضاع و كنترل كننده
حركت مسئولان نظام باشند در صورتي كه از آنان سلامت و صلابت و حركت درست و مستقيم
و سازنده و همسو با مصالح مردم مشاهده كردند حمايت كنند و در صورتي كه انحرافي
ديدند و مسير آنان را برخلاف مسير مصالح مردمي تشخيص دادند از طرق ممكن اعتراض
خودشان را ابراز كنند و اگر احتياجي به قيام و ايستادگي در مقابل انحرافات بوجود
آمده ديدند شجاعانه بايستند و از هيچ چيزي باك و واهمه نداشته باشند و اگر اين
حالت باقي بماند و دانشجو و محصّل از آگاهي لازم و كافي برخوردار گردد و داراي
قدرت برخورد باشد و در مواقع لزوم در برابر كجيها و انحرافات بايستد  انزجار خود را از انحرافات موجود اعلام نمايد
هم مسئولان خودشان را حفظ مي‏نمايند و دست و پا از خطا دراز نمي‏كنند و هم دشمن
زمينه را براي  دخالت و اعمال موزي گريها و
شيطنتهاي تخريبي، خطرناك مي‏بيند و هم مردم اميدوار و با نشاط به آينده كشورشان
نگاه مي‏كنند و آينده اي روشن در برابرشان مشاهده مي‏نمايند.

امام(س) و قواي مسلّح

حضرت امام(س) به قواي مسلّح با همان ديدي نگاه مي‏كند كه
امام علي (ع)در عهدنامه خود به مالك اشتر نگاه كرده است. اوّلاً جايگاه رفيع و
مهمّ نيروهاي مسلّح را آنطور كه بايد باشد 
و به آن حساسيت و نقشي كه دارد و مي‏تواند داشته باشد ديده است و ثانياً
نقشي كه نيروهاي مسلح كشور ما پس از پيروزي انقلاب اسلامي و در دوران پيروزي انقلاب
اسلامي بالخصوص در دوران هشت سال دفاع مقدّس و جنگ تحميلي كه توسط ايادي استكباري
صدام عفلقي بر ملت اسلام ما تحميل شد ايفاء كرد از خود ايثارگريهاي چشمگير و تحسين
برانگيز نشان داد و با مقاومت بي‏نظير خود با بزرگترين قدرت جنگي دنياي معاصر به
مقابله برخاست و دشمن را به شكست و ذلّت كشاند مورد تحليل قرار داده و به حق حضرت
امام پدرانه اين نيروهاي جان بر كف و فداكار را آنطور كه مستحق آن بودند و هستند
معرفي فرموده است. و ثالثاً توصيه‏هاي لازم را بر آنان به عمل آورده‏اند كه از
تجربيّات دوران قبل از پيروزي و بعد از پيروزي و دوران جنگ نابرابر تحميلي را بياموزند
آن روحيه رزمي و انقلابي و مقاومت و سلحشوري را كه در سايه اسلام و انقلاب اسلامي
بدست آورده‏اند حفظ نمايند و هميشه حالت آمادگي رزمي را داشته باشند. و رابعاً
مواظبت كنند هر اندازه انسان و نيروها نقش مؤثّرتري داشته باشد و از جايگاه
رفيع‏تري برخوردار گردد به همان اندازه از ظرافت زيادتري و بيشتري برخوردار است و
احتمال خطر بيشتري آنها را مورد تهديد قرار مي‏دهد و هر كدام از آنها خطرات مخصوص
خود را دارند. نيروهاي مسلّح با اين اهميّت كه در نظام اسلامي دارند بايد توجّه
كند كه اگر رنگ سياسي و حزب و گروه گرايي به آنان بخورد  وارد يكي از آنها گردند گور خودشان و استقلال و
عظمت ملت خودشان را كنده‏اند و موجب تباهي و سقوط ملت شده‏اند. آنان بايد فقط
مصالح مردم و استقلال كشور را مشاهده كرده و مدنظر قرار دهند و از ننگ وابستگي هم
خودشان هراس داشته باشند تو هم ملّت را برحذر دارند. و خامساً اگر خداي ناخواسته
در نيروهاي مسلّح شرايطي پيش آمد كه مطلوب نبود و برخلاف دستور و انتظار وارد
جريانات گروهي و حزبي شدند و يا روحيه رزمي را از دست دادند و حالت بي‏تفاوتي پيدا
كردند و يا العياذبالله موجب وابستگي به اجانب و بيگانگان شدند امام مي‏فرمايند
مسئول مستقيم برخورد با آنان، رهبر و يا شوراي رهبري است. او بايد با تمهيدات لازم
تدبيري اتخاذ نمايد كه نيروها از اين خطرات مصون بماند و موجب خطر براي ملّت و
كشور نگردد.

و در پايان اين فراز يك دستورالعمل عمومي و جامع الأطراف به
همگان اعم از مسئولان نظام و مردم دارند و در واقع ريشه اصلي انحرافها و استقامتها
و ذلتها و عزّتها و آزاديها و وابستگيها همان است و آن اين است كه اگر مردم و دولت
مردان به زندگي شرافتمندانه باور داشته باشند و عزّت و سربلندي خودشان را بخواهند
و از وابستگي و ذلّت رنج ببرند زير بار مصرف گرايي نمي‏روند و  زندگي مرفه و متجمّلانه را با هر قيمت انتخاب
نمي‏نمايند و صرفه جوي در مصرف را شعار خود قرار مي‏دهند و از اسراف و تبذير
خودداري به عمل مي‏آورند. اگر اين گونه زندگي خويش را ادام  دهند مي‏توانند از هر نوع خطرها و توطئه‏ها
مصون بمانند و هيچ خطري آنان را مورد تهديد قرار نمي‏دهد و اگر در زندگي به رفاه و
تجمّل رو آورند و از زهد و قناع و صرفه جويي سرباز زدند و اسراف و تبذير را مورد
حمايت و تشويق قرار دادند و مردم را به رفاه و مصرف گرايي سوق داده و كشور خودشان
را بازار مصرف كالاهاي كشورهاي ديگر قرار دادند منتظر عواقب خطرناك انحرافات در
تمام سطوح كشور باشند. اين نوع روند هم دولت مردان را به فساد و تباهي مي‏كشاند و
هم ملت را به بي‏تفاوتي و مصرف گرايي و بطالت سوق مي‏دهد و هم روحيه رزمي را از
نيروهي مسلح نابود مي‏نمايد.

پاي سخن حضرت امام(س) مي‏نشينيم و جايگاه و نقش نيروهاي
مسلح را از زبان و قلم معمار انقلاب گوش فرا مي‏دهيم:

«قواي مسلّح از ارتش و سپاه و ژندارمري و شهرباني تا
كميته‏ها و بسيج و عشائر ويژگي خاصي دارند اينان كه بازوان قوي و قدرتمند جمهوري
اسلامي مي‏باشند و نگهبان سرحدات و راهها و شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران
امنيّت و آرامش بخشان و ملّت مي‏باشند، مي‏بايست مورد توجه خاص ملّت و دولت و مجلس
باشند و لازم است توجه داشته باشند كه در دنيا آنچه كه مورد بهره‏برداري براي
قدرتهاي بزرگ و سياستهاي مخرب بيشتر از هر چيز و هر گروهي است، قواي مسلّح است.
قواي مسلّح است كه با بازيهاي سياسي، كودتاها و تغيير حكومتها و رژيمها به دست
آنان و توطئه‏هاي فرماندهان بازي خورده كشورها را به دست مي‏گيرند و ملتهاي مظلوم
را تحت سلطه قرار داده و استقلال و آزادي را از كشورها سلب مي‏كنند و اگر
فرماندهان پاكدامن متصدي امر باشند هرگز براي دشمنان كشورها امكان كودتا يا اشغال
يك كشور پيش نمي‏آيد و يا اگر احياناً پيش آيد به دست فرماندهان متعهد شكسته و
ناكام خواهد ماند.»

بنابراين نيروهاي مسلح علاوه بر اينكه مرزبانان كشور هستند
و موجب عزّت و مجد ملّتها مي‏شوند باعث آرامش و امنيّت مردم و حفظ و ثبات كشور و
نظام هم هستند و در صورت آلودگي و فساد و وابستگي در آنان بويژه در سطوح فرماندهان
نه تنها نيروهاي مسلّح را از بين خواهد بود و آنان را بنابودي خواهد كشاند بلكه
موجب نابودي و سقوط كشورها و ملتها هم خواهد بود.

ادامه دارد