ما و يادگارهاي امام خميني(س)
مظلوميّت دفاع مقدّس
قمست چهارم
*«آنهايي كه در اين چند سال مبارزه و جنگ به هر دليلي از
اداي اين تكليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از
آتش حادثه دور كردهاند، مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفتهاند و خسارت و
زيان و ضرر بزرگي كردهاند كه حسرت ان را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند
كشيد».
(امام خميني(س)- 29/4/67)
آنچه تحت عنوان «دفاع مقدس» شهرت يافته، مقطع اساسي و پربار
هشت سال جنگ تحميلي عراق عليه ايران
اسلامي است جنگ تحميلي استكبار جهاني عليه انقلاب و نظام اسلايم ما گرچه باعث وارد
آمدن پارهاي خسارات ظاهري گرديد ليكن در بطن و متن خود و لحظه لحظههاي اين نبرد،
آنچه بروز يافت و صيقل خورد، انديشه ناب اسلامي بود به گونهاي كه جهانيان در طول
هشت سال عمر انقلاب اسلامي كه در جنگي تحميلي سپري شد، شفاف تر گشتن تفكّر اسلام
ناب محمدي(ص) را مشاهده نموده و با تمام وجود آنرا لمس كرده و تجربه عيني و عملي
مقاومت و ايستادگي در راه خدا را بارها و بارها آزمودند.
جنگ تحميلي و دفاع مقدسي كه محرومين و پابرهنگان از انقلاب
خويش در جبهههاي جنوب و غرب ايران اسلامي نمودند بدليل آنكه وجه غالب رهبري امام
خميني(س) را در پس از پيروزي انقلاب تشكيل ميدهد و اعتقاد به ارزشهاي آن به عنوان
يكي از ملاكهاي مهم در شناخت معتقدان واقعي به اسلام ناب محمدي(ص) به حساب ميآيد،
در واقع يكي از مهمترين يادگارهاي امام خميني سلام الله عليه براي پيروان خويش
ميباشد. دفاع از اين ارزشها و زنده نگه داشتن اين حماسه جاودان وظيفه تمامي كساني
است كه مدّعي پاسداري ازاسلام ناب محمّدي(ص) و خط امام ميباشند. به عبارت ديگر
نظام جمهوري اسلامي ايران با داشتن چنين تجربيات گرانقدري، تنها زماني ميتواند
دنباله روي از خط امام و صيانت از يادگارهاي امام را به اثبات برساند كه به تمامي
آنچه را در صحنههاي مختلف اين هشت سال دفاع مقدّس محك زده و راهحلهايي را كه
امام براي حركت صحيح نظام و انقلاب در طول اين سالهاي شرف و عزّت فرا روي مسئولين
قرار ميدادند، دقيقاً واقف بوده و آنها را بدون كم و كاست به مورد اجرا گذارند.
صحنه گردانان و گرم نگه دارندگان روزهاي عشق و شهادت در
جبهههاي جنگ يعني بسيجيان يا به تعبير امام: «اين پابرهنههاي مغضوب ديكتاتورها»،
همواره در طول جنگ و پس از آن مظلوم بوده
و هستند. در آن زمان اين شعار بسيجيها بود كه «بسيجي مظلوم شهر شهيد جبهه» و
اكنون بايد گفت كه ارزشهاي دفاع مقدّس نيز دچار مظلوميتي از همان نوع، گشته است.
امروزه به اين ارزشهاي انقلاب بياعتنايي ميشود به صورتي
كه زهرخند غرب زدگان و ضد انقلاب و عناصر بيتفاوت در پشت پرده اين بياعتناييهاي
رسمي، قلب و اعماق وجود بسيجيان حقيقي و پيروان راستين امام را آتش ميزند و
گراميداشتهاي بيروح و بيمحتواي تبليغاتي از اين ارزشهاي دفاع مقدس، شعلههاي
اين آتش جگرسوز را بيشتر مينمايد.
اگر بخواهيم بر اين درد جانكاه نام «تهاجم فرهنگي» بگذاريم،
بايد گفت شايد بسياري از دست اندركاران امور فرهنگي و سياسي و اقتصادي و نظامي
كشور از اين نظر مقصرند كه به جاي حفظ صحيح ارزشهاي فرهنگ اسلام ناب محمدي(ص)،
تجربه شده در ميدانهاي نبرد با دشمن، كارهايي منبعث از فرهنگها و مكاتب ديگر را در
دستور كار خويش قرار داده و به مورد اجرا گذاشتهاند. وقتي مشاهده شود آن همه
تجربيات ارزشمند كه در نتيجه ريختن خونهاي بهترين فرزندان اين مرز و بوم فراهم
آمده به سهولت در سياستگذاريها مورد بيمهري و عدم توجه لازم قرار ميگيرد، ديگر
هيچكس- ولو خوش باورترين مردم- ادّعاهاي پيروي از راه و خط امام را از ما
نميپذيرد. هرچند كه در اين ميان عدّهاي و جرياني اسلام ناب و خط امام را عاجز از
ارائه طريق در جهان كنوني تبليغ ميكنند كه در اين مقال روي سخن با اين جريان و
افراد، كه اكثريت قريبت به اتفاقشان مرعوب تبليغات و همينه غرب ميباشند، نيست و
با آنها كه مزدور و وابسته نبوده و ساده لوحانه فريب تبليغات كاذب غربيها را
خوردهاند، زبان و منطقي ديگر لازم است.
روي سخن با آنهاست كه اين انقلاب را از خودشان ميدانند و
از ضربه خوردن آن هراسناكند. سئوال از پيروان روح الله اينست كه به دفاع مقدّس
چگونه مينگريد؟ و ارزشهاي آن را در چه چيزهايي ميدانيد؟ و از نظر شما چه جريانات
و تفكّراتي در حال حاضر اين ارزشها را مورد هجوم قرار داده و به چه شكل؟
نگرش رهبر كبير بسيجان جهان اسلام به جنگ و دفاع مقدّس را
براي پاسخ به سئوال اوّل با تحليلي از خود ايشان- امام خميني(س)- ميتوان ترسيم
نمود:
«آيا جرم ما، ايراني بودن ماست، جرم ما فارسي بودن ماست،
جرم ما اختلافات و تنازعات گذشته مرزي ماست؟ خير، چنين نيست. امروز همه ميدانند
جرم واقعي ما از ديد جهانخواران و متجاوزان، دفاع از اسلام و رسميّت دادن به حكومت
جمهوري اسلامي به جاي نظام طاغوت ستمشاهي است. جرم و گناه ما احياء سنّت پيامبر (ص)
– و عمل به دستورات قرآن كريم و اعلان وحدت مسلمانان اعم از شيعه و سنّي، براي
مقابله قرآن كريم و اعلان وحدت مسلمانان اعم از شيعه و سنّي، براي مقابله با توطئه
كفر جهاني و پشتيباني از ملّت محروم فلسطين و افغانستان و لبنان و بستن سفارت
اسرائيل در ايران و اعلان جنگ به اين غدّه سرطاني و صهيونيزم جهاني و مبارزه با
نژادپرستي و دفاع از مردم محروم آفريقا و لغو قراردادهاي بردگي رژيم كثيف پهلوي با
آمريكاي جهانخوار بوده است و نزد جهانخواران و نوكران بياراده آنان چه گناهي
بالاتر از اين كه كسي از اسلام و حاكميّت آن سخن بگويد و مسلمانان را به عزّت و
استقلال و ايستادگي در مقابل ستم متجاوزان دعوت كند.
ما به اين نكته نه فقط در جنگ تحميلي، كه از روز نخست شروع
مبارزه و از پانزده خرداد تا بيست و دوم بهمن رسيدهايم و به خوبي دريافتهايم كه
براي هدفي بزرگ و آرماني اسلامي- الهي، بايد بهاي سنگيني پرداخت نماييم و شهداي
گرانقدري را تقديم كنيم و جهانخواران ما را راحت و آرام نخواهند گذاشت و با
استفاده از ايادي داخلي و خارجيشان با ما شبيخون زده و خون عزيزان ما را بر بستر
كوچهها و خيابانها و مرزهايمان جاري ميكنند و همين گونه شد… (شاه) تا توانست
انتقام آمريكا را از اسلام و مسلمين گرفت ولي كارگزار اصلي ماجرا يعني خود آمريكا
در پشت صحنه باقي مانده بود، آمريكايي كه از اسلام راستين ميترسيد و از قيام
منتهي به حكومت عدل واهمه داشت. آمريكا (پس از پيروزي انقلاب) به تصوّر اينكه ملّي
گراها و منافقين و ديگر وابستگان چپ و راست او به زودي پاشنه سياست انقلاب و
حاكميت نظام و اداره كشور را به نفع او به حركت درميآورند چند روزي سياست خوف و
رجا را در پيش گرفت و به طرح و اجراي كودتا و اعمال سياست فشار و ترويج چهرههاي
وابسه خود و نيز به تررو شخصيّت انقلاب و انقلابيون واقعي كشور پرداخت كه خداوند
مجدداً بر ما منّت نهاد و در صحنه حماسي تسخير لانه جاسوسان، مردم ايران برائت
مجدّد خويش را از آمريكا و اذناب آن اعلام نمودند، كه دوباره آمريكا همان تيغي كه
به دست محمّد رضاخان سپرده بود در كف صدام، اين زنگي مست نهاد».
(امام خميني(س)- 6/5/66)
ديدگاه صحيح و اصولي نسبت به جنگ تحميلي و چگونگي آغاز و
تداوم آن همين است كه تجاوز عراق عليه ايران اسلامي در زمره يك سلسله اقدامات و
توطئههاي امپرياليسم آمريكا بر عليه
اسلام ناب محمدي(ص) به شمار آيد. يعني غرب با مشاهده جهت حركت انقلاب اسلامي و
نظام جمهوري اسلامي ايران در پررنگتر ساختن اسلام اصيل براي جهانيان و در حاليكه
پايگاه جاسوسي و توطئه آمريكا در ايران با اقدام انقلابي دانشجويان مسلمان پيرو خط
امام به كانون افشاگري عليه غرب مبدّل گشته و حكومت و رهبري ايران اسلامي با روي
كار آوردن اشخاصي نظير محمدعي رجايي به عنوان نخست وزير، مقاومتي سازش ناپذيردر
برابر آمريكا را به نمايش گذاشتند. جنگ نابرابر عراق عليه ايران را بر اين نظام
نوپا تحميل نمود.
عدّهاي كه نسبت به ماهيت انقلاب اسلامي درك درست و اصولي
نداشتند، چنين ميپندارند كه با اتخاذ يكسري سياستهاي «متعادل و معقولن، ميشد از
بروز جنگ و خونريزي جلوگيري كرد و پرواضح است كه سياستي معقول و متعادل ا نظر
اينان تسليم شدن در برابر قدرت برتر جهاني و ناظلم نوين عالم!؟ يعني سيستم سرمايه
داري جهاني به رهبري آمريكاست. امروزه بيشترين تهاجم در حملات نسبت به ارزشهاي
دفاع مقدس و فرهنگ اسلام ناب محمدي(ص)، از ناحيه همين تفكر منحط صورت ميگيرد.
صاحبان چنين تفكّري، از همان روزهاي آغاز جنگ اگرچه در صحنه نيز حضور داشتند ليكن
همواره ميكوشيدند تا در مقاطع زماني حسّاس و سرنوشتساز امام و دولت خدمتگزار
برادر ميرحسين موسوي و بسيجيان و مردم دلاور و مؤمن به انقلاب را به «راه راست»!
رهنمون گشته و متوجّه عواقب برخوردهاي «بنيادگرايانه» بنمايند در حاليكه امام
اعلام ميكرد:
«ملّت شريف ايران توجه داشته باشيد كه كاري كه شما مردان و
زنان انجام دادهايد آن قدر گران بها و پرقيمت است كه اگر صدها بار ايران با خاك
يكسان شود و دوباره با فكر و تلاش فرزندان عزيز شما ساخته گردد، نه تنها ضرري
نكردهايد، كه سود زيستن در كنار اولياءالله را بردهايد و در جهان، ابدي شدهايد
و دنيا بر شما رشك خواهد برد، خوشا به حالتان».
(فرياد برائت- 6/5/669
امّا عدّهاي بر پارهاي خسارتهاي وارده بر كشور، اشك تمساح
ميريخته و خواستار گردن نهادن در مقابل سياستهاي ظالمانه جهاني ميشدند. به
هنگامي كه امام عليرغم فشارهاي نظامي و رواني دشمن در حملات موشكي و هوايي به شهرها و روستاهاي كشور، خواهان مقاومت و صبر، و ايستادگي بر سر اصول محكم
انقلاب اسلامي تا تحقق شرايط به حقّ ايران در جنگ و سركوبي متجاوز بود، اين عدّه
با تزريق ترديد و شك و دودلي در بين افشار مختلف جامعه، مانع از تحقق اين امور شده
و دفاع همه جانبه از انقلاب و نظام را مختل ميساختند. اين در حالي بود كه امام
فرياد برميآورد.
«ملت شهيدپور ايران بدانند اين روزها روز امتحان الهي است، روز پرخاش عليه
كساني است كه با اسلام كينه ديرينه دارند، روز انتقام از كفر و نفاق است، روز
فداكاري است، امروز روز عاشوراي حسيني است. امروز ايران كربلاست… امروز روز درنگ
نيست. امروز روز صيقل انسانيّت انسانهاست، روز جنگ است. روز احقاق حق است و حق را
بايد گرفت و انتظار آن كه جهانخواران ما را ياري كنند بيحاصل است… درنگ امروز
فرداي اسارت باري را به دنبال دارد.»
(11/1/67)
امام بر اين نكته بارها و بارها تأكيد داشتند كه:
«مردم شريف ايرن بايد توجّه كنند كه امروز، روز مبارزه و جنگيدن با تمام
شياطيني است كه حقوق حقّه تمامي پابرهنگان جهان را صرف عيش و نوش و تهيّه سلاحهايي
مينمايند كه براي هميشه حاكم دنياي گرسنگان باشند. جنگ امروز ما، جنگ با عراق و
اسرائيل نيست، جنگ ما، جنگ با عربستان و شيوخ خليخ فارس نيست، جنگ ما، جنگ با مصر
و اردن و مراكس نيست، جنگ ما، جنگ با ابرقدرتهاي شرق و غرب نيست، جنگ ما، جنگ مكتب
ما عليه تمامي ظلم و جور، جنگ ما، جنگ اسلام است عليه تمامي نابرابريهاي دنياي
سرمايه داري و كمونيزم، جنگ ما، جنگ پابرهنگي عليه خوش گذرانيهاي مرفهين و حاكمان
بيدرد كشورهاي اسلامي است. اين جنگ سلاح نميشناسد، اين جنگ محصور در مرزبوم
نيست. اين جنگ، خانه و كاشانه و شكست و تلاخي كمبود و فقر و گرسنگي نميداند. اين
جنگ، جنگ اعتقاد است. جنگ ارزشهاي اعتقادي انقلابي عليه دنياي كثيف زور و پول و
خوش گذراني است. جنگ ما، جنگ قداست، عزّت و شرف و استقامت عليه نامردميهاست.»
(13//467)
امّا عليرغم تمامي اين تأكيدات، چند روز پس از انتشار پيام فوق، امام
خميني(س)، به ناچار جام زهر قبول قطعنامه 598 نرا مينوشند، اينكه چه دلايلي
موجبات اين پذيرش را فراهم ساخت «وقتي» ديگر را ميطلبد (و شايد تا سالهاي سال
اظهار آن به مصلحت نباشد)، ولي بايد اين نكته مورد توجه قرار گيرد كه اين اقدام
امام(س)، عدول از مواضع و اصول انقلاب و ارزشهاي دفاع مقدّس نبود. بزرگترين دليل،
همان پيام و خون نامه پذيرش قطعنامه است و پيامهاي امام تا واپسين دم حيات پربركتش
همه در جهت تبيين اصول محكم انقلاب ميباشد. خون نامه پذيرش قعطنامه تأكيدي بر
تمامي اصول و ارزشهاي انقلاب بود، در قسمتهايي از آن پيام آمده است:
«ما مظلومين هميشه تاريخ محرومان و پابرهنگانيم. ما غير از خدا كسي را نداريم
و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از مبارزه با ظالم برنميداريم.
–
امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكابر و جنگ پابرهنهها
و مرفهين بيدرد شروع شده است و من دست و بازوي همه عزيزاني كه در سراسر جهان كولهبار
مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاي عزت مسلمين را نمودهاند
مي بوسم و سلام و درودهاي خالصانه خود را به همه غنچههاي آزادي و كمال نثار ميكنم.
–
اذ ناب آمريكا بايد بدانند كه شهادت در راه خدا مسألهاي نيست ك بشود تا
پيروزي يا شكست در صحنههاي نبرد مقايسه شود.
–
امروز روز هدايت نسلهاي آينده است. كمربندهايتان را ببنديد كه هيچ چيز تغيير
نكرده است. امروز روزي است كه خدا اينگونه خواسته است و ديروز خدا آن گونه خواسته
بود و فردا انشاءالله روز پيروزي جنود حق خواهد بود، ولي خواست خدا هر چه هست ما
در مقابل آن خاضعيم و ما تابع امر خداييم و به همين دليل طالب شهادتيم و تنها به
همين دليل است كه زير بار لذت و بندگي غيرخدا نميرويم.
–
و اما در مورد قبول قعطنامه كه حقيقتاً مسأله بسيار تلخ و ناگواري براي همه و
خصوصاً براي من بود، اين است كه من تا چند روز قبلف معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و
انقلاب را در اجراي آن ميديدم ولي به واسطه حوادث و عواملي كه از ذكر آن فعلاً
خودداري ميكنم و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجّه به نظر تمامي
كارشناسان سياسي و نظامي سطح بالاي كشور- كه من به تعهّد و دلسوزي و صداقت آنان
اعتماد دارم- با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنوني آن را به
مصلحت انقلاب و نظام ميدانم و خدا ميدند كه اگر نبود انگيزهاي كه همه ما و عزّت
و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قرباني شود، هرگز راي به اين عمل
نميبودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود.
–
خوشا به حال آنانكه با شهادت رفتند، خوشا به حال آنان كه در اين قافله نور،
جان و سر باختند… و بعدا به حال من كه هنوز ماندهام و جام زهر قبول قطعنامه را
سر كشيدهام و در برابر عظمت و فداكاري اين ملّت بزرگ احساس شرمسراي ميكنم.
–
آري ديروز روز امتحان الهي بود كه گذشت و فردا امتحان ديگري است كه پيش ميآيد
و همه ما نيز روز محاسبه را در پيش رو داريم. آنهايي كه در اين چند سال مبارزه و
جنگ به هر دليلي از اداي اين تكليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و
فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كردهاند، مطمئن باشند كه از معامله با
خدا طفره رفتهاند و خسارت و زيان و ضرر بزرگي كردهاند كه حسرت آن را در روز
واپسين و در محاسبه حق خواهند كشيد.
–
من باز ميگويم كه قبول اين مسأله براي من از زهر، كشندهتر است ولي راضي به
رضاي خدايم و براي رضايت او اين جرعه را نوشيدم.
–
مردم عزيز و شريف ايران! من فرد فرد شما را چون فرزندان خويش ميدانم شما ميدانيد
كه من به شما عشق ميورزم و شما را ميشناسم، شما هم مرا ميشناسيد. در شرايط
كنوني آنچه موجب ار شد تلكيف الهيام بود، شما ميدانيد كه من با شما پيمان بسته
بودم كه تا آخرين قطره خون و آخرين نفس
بجنگم، امّا تصميم امروز فقط براي تشخيص مصلحت بود و تنها به اميد رحمت و رضاي او
از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرويي داشتهام با خدا معامله كردهام، عزيزانم! شما
ميدانيد كه تلاش كردهام كه راحتي خود را بر رضايت حق و راحتي شما مقدم ندارم.
–
خداوندا! تو ميداني كه ما سر سازش با كفر را نداريم. خداوندا تو ميداني كه
استكبار و آمريكاي جهانخوار گلهاي باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا در جهان
ظلم و ستم و بيداد، همه تكيه گاه ما تويي وما تنهاي تنهاييم و غير از تو كسي را
نميشناسيم و غير از تو نخواستهايم كه كسي را بشناسيم، ما را ياري كن كه تو
بهترين ياري كنندگاني. خداوندا تلخي اين روزها را به شيريني فرج حضرت بقيةالله
–ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- و رسيدن به خودت جبران فرما.ن
(29/4/67)
در كلمه كلمه اين پيام، تعهد و پاي بندي به اصول موج ميزند و جايگاه و انگيزه
پذيرش قعطنامه مشخص است كه جام زهري كشنده و زجرآور ترسيم گشته و از مهلك بودن آن
همين بس كه امام پس از سركشيدن جام زهر قبول قعطنامه تا آخر عمر بر بام حسينيه
جماران سخن نگفتند و در كمتر از يكسال به لقاالله پيوستند اما به دنبال اعلام
پذيرش قعطنامه 598 از داخل و خارج كشور نغمههاي شوم تجديدنظر طلبي و دعوت به
بازگشت از اصول و ارزشهاي انقلاب و محكوم ساختن دفاع مقدس، آغاز گشت در برخي
جرايد به صراحت عنوان ميشد كه دوران ايثار و شهادت و حماسه و شور پايان يافته و
دوران «شعار» به سر آمده و عصر كار و تلاش و سازنگدي و دوره «شعور» شروع شده است و
اي كاش كه در همين حدّ هم دفاع مقدّس را ميپذيرفتند و به عنوان يك دورهاي كه
گذشته، از آن ياد ميكردند، ليكن مع الأسف اين جريان و افراد، گويي لازمه دوران
جديد را محكوم نمودن دوران پرافتخار دفاع مقدّس دانسته و ميدانند فلذا بيرحمانه،
تاخت و تاز به اين وديعه شريف را به شكلي موذيانه انجام ميدهند.
ادامه دارد