تجسم عدالت و ظلم در نيايش امام عسکري (ع)

«بمناسبت سالروز ميلاد فرخنده
امام حسن عسکري (ع)»

تجسم عدالت و ظلم در نيايش امام
عسکري (ع)

8 ربيع الثاني مصادف است با سالروز
باسعادت يازدهمين اختر تابناک ولايت و امامت حضرت امام حسن عسکري (ع). فرا رسيدن
اين روز مبارک و خجسته را به عموم شيعيان و علاقمندان بويژه به ساحت اقدس فرزند
دلبندش، ولي الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء، تبرکي و تهيت عرض نموده،
سلامتي حضرت وليّ عصر سلام الله عليه و تعجيل در فرجش را از درگان باريتعالي
آرزومنديم.

از اينکه در ماه گذشته خلاصه اي از
زندگي و سيره آن بزرگوار، ذکر شد، اکنون براي تيمّن و تبرک، يکي از دعاهاي بسيار
شيوا و جالب حضرتش را ترجمه مي کنيم تا خوانندگان عزيز و پيروان راهش، روش سخن
گفتن و مناجات با حضرت رب الارباب را دريابند. لازم به تذکر است که ادعيه امامان
معصوممان، نه تنها طرز سخن گفتن و تکلم با خداوند را به ما مي آموزد بکله غالبا
داراي محتواهاي علمي، اجتماعي و مطالب بسيار ارزنده اي است که در اثر فشاهاي فزون
از حد ستمگران و غاصبان، اين مطالب آموزنده بيشتر به صورت ادعيه و مناجات به
شيعيان مي رسيده است. به هر حال بيش از اين، شما عزيزان را منتظر نمي گذاريم
بيائيد تا با هم لحظاتي معنوي را در سايه الفاظ و واژه هايي والا و بلند از اين
امام بزرگوارمان، بگذرانيم:

«الحمد لله شاکراً لنعمائه، و
استدعاءً لمزيده و استخلاصا به دون غيره، و عياذاً به من کفرانه، و الالحاد في
عظمته و کبريائه، حمد من يعلم أنّ ما به من نعماء فمن عند ربه، و ما مسه من عقوبة
فبسوء جناية يده، و صلي الله علي محمد عبده و رسوله و خيرته من خلقه، و ذريعة
المؤمنين الي رحمته و آله الطاهرين ولاة أمره…».

حمد و سپاس خداي را بر نعمتهايش و
درخواست فزوني درآن و طلب رهائي از او، نه از ديگران و پناه به ذات مقدسش از کفران
نعمتهايش و الحاد در عظمت و کبريايش، سپاس کسي که مي داند، آنچه نعمت دارند از
پروردگارش است و آنچه مصيبت بر او برسد، کيفر کردار بدش است، و درود و صلوات
خداوند بر محمد، بنده اش و رسولش و برترين آفريدگانش و وسيله مؤمنين به رحمتش و بر
آل پاک و طاهرش و واليان امرش.

بارالها! تو فضل ورحمتت را به من
سپردي و مرا فرمان دادي که با تو راز و نياز کنم و اجابت دعا را به بندگانت ضمانت
کردي و آن کس که از روي رغبت و ميل به سوي تو روي آورد، و از تو حاجتي طلب کرد
نااميد نکريد و دست درخواست کننده اي را از عطايت خالي برنگرداندي و از حائزه ها و
موهبت هايت، مايوس نساختي. و چه سفر کرده اي به سوي تو روانه شد که تو را نزديک
نديد و چه انساني بر تو وارد شد که نيکي ها و بخشندگيهايت را از او قطع کردي بلکه
کدام جستجوگر فضلت بود که از فيض وجودت سيراب بازنگشت و کدام درخواست کننده خير
بيشتري، دست نياز به سويت دراز کرد که از چشمه زلال عطايايت بهره مندش نساختي.

خداوندا! با رغبت و شوق به سويت
آمدم و با دست خواهش و نياز، باب فضلت را کوبيدم و با خشوع و خاکساري، قلبم تو را
خواند و جز خودت شفيعي بهتر براي شفاعت به نزد تو نيافتم و پيش از آنکه چيزي به انديشه
ام خطور کند يا در قلبم پرتو افکند دانستم که درخواستم را چگونه پاسخ مي دهي، پس
خداوندا دعايم را با اجابت پيوند ده و مسئلتم را با موفقيّت جمع کن.

خداوندا! انحراف ها و فتنه ها ما
را دربر گرفته و پرده سردرگمي و اضطراب بر ما مستولي شده و ذلّت و خواري به ما روي
آورده و آنانکه در دينت امين نيستند بر ما حکومت کرده اند و آنان که احکامت را
معطّل نموده اند، سرنوشت ما را به بازي گرفته اند و سعي در گمراهي بندگانت و فساد
در بلادت دارند…

(امام عسکري (ع)؛ با اينکه ر سخت
ترين شرايط مي زيسته و تحت شديدترين فشارها از سوي هيئت حاکمه بوده، با اين حال،
بدون هيچ ترس و واهمه اي و از طريق دعاکردن، مردم را آگاه مي سازد و حاکمان منافق
مآب را رسوا مي نمايد).

بار خدايا! هيچ يک از ستونهاي
“ظلم” را مگذار جز اينکه سرنگونش سازي و هيچ سپري را از سپرهاي ظلم نگه
مدار جز اينکه دريده اش نمائي. خداوندا! اجتماعشان را بر “ظلم” به تفرقه
مبدّل ساز و سنگينيشان را سبک گردان و بلنديشان را بر زمين افکن و پرچمشان را
سرنگون نما و آباديشان را ويران ساز.

خداوندا! هيچ بقيه اي از آن نگذار
جز اينکه نابودش سازي و هيچ ساختماني از آن را نگذار جر اينکه خرابش نمائي و هيچ
حلقه اي را نگذار جز اينکه گسسته اش سازي و هيچ سلاحي را نگذار جز اينکه آن را از
کار بياندازي… و هيچ ستون پرچمي را نگذار جز اينکه سرنگونش نمائي.

خداوندا! ياران “ظلم” را
به ما بنمايان که از هم متفرق و جدا شده اند پس از آنکه با هم بودند و اجتماع داشتند
و سرهايشان را به زير افکن پس از آنکه بر امت ظاهر بودند. خداوندا! روز زيباي
“عدالت” را براي ما برسان و آن را هميشگي و جاوداني قرار ده که هيچ
تاريکي در آن راه نيابد و آن را فروغي بخش که هرگز به ظلمت نگرايد و بارانش را بر
ما فراوان ببار و برکتش را بر ما نازل ساز و آن را بر دشمنانش پيروز و سربلند
گردان.

خداوندا! حق را به آن آشکار نما و
در تاريکي هاي حيرت و سرگدراني، روشنش ساز. خداوندا! دلهاي مرده را به آن زنده کن
و تمايلات نفساني را به آن جمع کن و نظرات مختلف را به آن گرد آور و حدود و احکامت
را که معطل مانده، با “عدالت” برپا ساز و کشمهاي گرسنه را به آن سير کن
وبدنهاي خسته را به آن آرامش بخش، چنانکه با يادش ما را خوش بيان ساختي و قلوب ما
را وادار نمودي که در حق آن دعا کنيم و از تو استمداد طلبيم و ما را توفيق دعا
کردن براي آن دادي و اهل غفلت را از آن دور نمودي و محبتش را در دلهايمان پايدار
ساختي و ما را در آن تشويق کردي و براي برپائي مراسمش، به تو حسن ظن داري، پس
خداوندا! آن را در برترين يقين ها به ما ببخشاي، اي که گمان هاي نيک را محقق مي
کني و آرزوهاي ديرين را به اجابت مي رساني.

خداوندا! دروغ آنان را که در آن،
اظهار قرب به تو مي کنند آشکار ساز و انديشه نوميدان از رحمتت را بوسيله آن به
بدگماني مبدل ساز.

خداوندا! ما را سببي از اسبابش و
نشانه اي از نشانه هايش و پرچمي از پرچمهايش و پناه گاهي از پناهگاه هايش قرار ده
و به در برگرفتن آن رويمان را سفيد کن و به ياري آن کرامتمان بخش و در وجود ما
خيري قرار ده که ما را به آن و براي آن، ظاهر سازي و حاسدين نعمت ها را بر ما چيره
مساز و آنان را که در پي زيان رساندن به ما هستند، بر ما غالب مساز…

خداوندا! تو ما را بر نفس خود
آشنايمان ساختي و عيوبمان را به ما نشان دادي و اکنون هراس داريم که اجابت
دعاهايمان را به تأخير اندازي، درحالي که تو بر آنان که استحقاق ندارند هم تفضل مي
کني و به آنان که از تو درخواست نمي کنند، ابتداءً احسان مي نمايي، پس ما را در
امرمان بر طبق کرمت و جودت و فضلت و امتنانت، ياري ده که تو بر هر چه بخواهي
توانمندي و هرکاري بخواهي انجام خواهي داد. و ما به تو رغبت و شوق داريم و از تمام
گناهانمان توبه کاريم.

خداوندا! هرکه به سوي تو، مردم را
دعوت کرد و در بندگانت با قسط و عدل، داوري کرد او که فقير درگاه رحمتت و نيازمند
به کمک و نصرتت بود و چون مطيع فرمانت بود تو نعمتت را بر او آغاز کردي و لباسهاي
کرامتت را بر او پوشانيدي و محبت طاعتت را بر او افکندي و از محبتت، محبتش را در
دلها پايدار نمود و درحاليکه اهل زمانش در امرت کوتاهي مي کردند، او را توفيق قيام
به خدمتت دادي و او را پناهگاه و ملجأ و مأواي مظلومين و ستمديدگان از بندگانت
قرار دادي و او را يار و ياور کساني قرار دادي که جز تو ياوري را نمي شناختند و او
را تجديد کننده احکام کتابت که مدتها معطل مانده بود، نمودي و سازماندهي سنت هاي
پيامبرت را به او واگذار کردي که درود و سلام و صلوات و رحمت و برکاتت بر او و آلش
باد. خداوندا! او را از زيان ستم پيشگان نگهدار و دلهاي پراکنده از دين خواهان را
به نور وجودش، منوّر و نوراني ساز و او را به بالاترين مقامي که پيروان انبيايت در
قيام به قسط داشتند، برسان.

خداوندا! به وجود او، آنان را که
سهمي در بازگشت به محبتت نداشته اند و او را دشمن مي داشتند، خوار و ذليل ساز و با
سنگ داغ و محکمت بر آنان که در اذيت او، خواستند دينت را به انحراف و تباهي
بکشانند، و جمعش را متفرق و پراکنده سازند، بيافکن…

خداوندا! با نصرتت او را تقويت و
تأييد کن و با تأييدات خويش در قوّتش بيافزا و ما را از انس با او محروم مساز و او
را در خير و صلاحي که امتش را در بر گيرد، و عدلي که بر امتش سايه افکند، نوميد
مکن.

خداوندا! او که به امر تو قيام
کرد، در روز رستاخيز و روز حساب، مقامش را بالا بر و پيامبرت حضرت محمد- که صلوات
و درودت بر او و آلش باد- را به ديدارش و ديدار کساني که در دعوتش از او پيروي
کردند، خرسند ساز و بر ثواب و پاداش او که به امر تو قيام کرده بود بيافزاي و در
زندگي و حياتش، او را به خود مقرب و نزديک ساز…

خداوندا! او را در مقام امن خودت
از آنچه هراس دارد، نگهدار و تيرهاي دشمنانش را به سوي خودشان بازگردان. و آنان که
همکاران و شريکان او در اطاعت پروردگارشان هستند وتو ا»ها را سلاحش و دژش و ملجأش
و انسش قرار دادي؛ آنان که از اهل و اولاد بريدند و از وطن خويش دور شدند و
رختخوابهاي نرم و لطيف را کنار گذاردند و دست از تجارت و کسبشان برداشتند و به
زندگي دنيايشان لطمه زدند و در مجالس انس دوستانشان- هرچند از شهر خارج نشده
بودند- مفقود شدند و آنان که در امرشان و دعوتشان ياريشان ندادند، هرچند نزديک
بودند، مخالفت کردند و با آنان که ياريشان دادند، هرچند دور بودند، دوست شدند و پس
از مدتها دوري از يکديگر، با هم در راه تو انس و الفت گرفتند و تمام ابزار و آلاتي
ه به دنياي زود گذر بستگي دارد را رها کردند، خداوندا! اينان را درسايه امن و امان
خويش، نگهدار و زيان و اذيت هريک از بندگانت که به آنان نظر سوء و دشمني داشت، به
خودش بازگردان و از ياري و معونت خود بر آنان در دعوتشان افزايش بخش و با تأييدات
و نصرتهاي غيبي خويش، آنها را تاييد و ياري کن و به حق آنان، باطل کساني که مي
خواهند نورت را خاموش کنند، نابود کن.

خداوندا! تمام آفاق و اقطار جهان
را پر از عدل و داد و لطف و مرحمت و فضلت بفرما و به اندازه کرامت و جودت (بي
حساب) اي که بر قائمين به قسط از بندگانت منت گذاردي، و از ثواب برايشان ذخيره
کردي که درجاتشان را بلند کني، بر آنان تفضل فرما که تو بر هر کاري توانمند و
قادري و هرچه بخواهي، انجام خواهي داد.

اين دعاي بسيار شريف و ارجمند را
از کتاب بحار الانوار، ج82، ص229- 233 نقل کرديم و فقراتي از آن را ترجمه نموديم.
پر واضح است که حلاوت و شيريني عبارتهاي امام، براي کسي که به زبان عربي آشنائي
ندارد، قابل تعريف و توصيف نيست و هيچ اديبي هرچند در ادبيات خويش، مسلّط و در
قلمفرسائي و بيان شيوا، توانمند باشد، بي گمان، قادر نيست، يک جمله از جملات پربار
و رساي حضرتش را به زباني ديگر، برگرداند، چه رسد به ما که نه تنها هيچ ادّعائي در
اين زمينه نداريم، بلکه اعتراف به عجز و لکنت زبان خويش داريم، ولي از اينکه گفته
اند ما لا يدرک کله، لا يترک کلّه جملاتي را از دعاي آن حضرت به زبان فارسي
برگردانديم، شايد مقبول درگاه ذوالجلال افتد و ما را از شفاعتش در روز جزا بهره
مند سازد، و شايد عزيزان خواننده از آن استفاده اي کنند و ما را از دعاي خويش بي
بهره نگذارند. و به اميد پيروي از وجود مقدسش.

بار ديگر ولادت با سعادتش را به
عموم شيعيان و محبان و هموطنان و هم کيشان تبريک و تهنيت عرض مي کنيم.

بهترين مردم

امام حسن عسکري (ع):

«اورع الناس من وقف عند الشبهة!
اعبد الناس من اقام علي الفرائض، ازهد الناس من ترک الحرام، اشد الناس اجتهاداً من
ترک الذنوب»

(تحف العقول- ص519)

پارساترين مردم کسي است که در
موارد شبهه، توقف کند. خداپرست ترين مردم کسي است که واجباتش را انجام دهد.
زاهدترين مردم کسي است که به محرمات دست نزند. کوشاترين مردم کسي است که تارک
گناهان است.