جاودانگي راه امام
حجة الاسلام و المسلمين اسدالله
بيات
جايگاه و نقش حساس دستگاه اجرائي
فداکاري نيروهاي مسلح جمهوري
اسلامي ايران در دوران جنگ تحميلي
در ايران نيز که اين معجزه عصر به
دست ملت انجام گرفت، قواي مسلح متعهد و فرماندهان پاک و ميهن دوست سهم بسزايي داشتند
و امروز که جنگ لعنتي و تحميلي صدام تکريتي به امر و کمک آمريکا و ساير قدرتها پس
از نزديک به دو سال با شکست سياسي و نظامي ارتش متجاوز بعث و پشتيبانان قدرتمند و
وابستگان به آنان روبرو است باز قواي مسلح نظامي و انتظامي و سپاهي و مردمي با
پشتيباني بيدريغ ملت در جبهه ها و پشت جبهه ها اين افتخار بزرگ را آفريدند و ايران
را سرافراز نمودند و نيز شرارتها و توطئه هاي داخلي را که به دست عروسکهاي وابسته
به غرب و شرق براي براندازي جمهوري اسلامي بسيج شده بودند با دست تواناي جوانان
کميته ها و پاسداران بسيج و شهرباني و با کمک ملت غيرتمند در هم شکسته شد. و همين
جوانان فداکار عزيزند که شبها بيدارند تا خانواده ها با آرامش استراحت کنند.
خدايشان يار و مددکار باد.
وظايف سنگين نيروهاي مسلح
امام در اين زمينه مي فرمايد:
«پس وصيت برادرانه من در اين
قدمهاي آخرين عمر بر قواي مسلح بطور عموم آن است که اي عزيزان که به اسلام عشق مي
ورزيد و با عشق لقاء الله به فداکاري در جبهه ها و در سطح کشور به کار ارزشمند خود
ادامه مي دهيد بيدار باشيد و هشيار که بازيگران سياسي و سياستمداران حرفه اي غرب و
شرق زده و دستهاي مرموز جنايتکاران پشت پرده لبه تيز سلاح خيانت و جنايت کارشان از
هر سو و بيشتر از هر گروه متوجه به شما عزيزان است و مي خواهند از شما عزيزان که
با جانفشاني خود انقلاب را پيروز نموديد و اسلام را زنده کرديد بهره گيري کرده و
جمهوري اسلامي را براندازند و شما را با اسم اسلام و خدمت به ميهن و ملت از اسلام
و ملت جدا کرده به دامن يکي از دو قطب
جهانخوار بيندازند و بر زحمات و فداکاريهاي شما با حيله هاي سياسي و ظاهرهاي به
صورت اسلامي و ملي خط بطلان بکشند». (وصيتنامه سياسي الهي)
حضرت امام (س) با توجه به شناخت
وسيع و عميقي که از اسلام و مکتب دارند و تجربه زنده و طولاني که از جريانات و
اوضاع سياسي و اجتماعي در ايران اسلامي و در سراسر عالم کسب کرده اند و خطري که
معمولا نيروهاي مسلح از آن مصون نمانده اند و در خيلي از کشورها به آن گرفتار شده
اند و ملت خودشان را نيز گرفتار کرده اند و در نتيجه کشور و ملت را به وابستگي و
بردگي سياسي و اقتصادي و فکري منتهي ساخته اند روي نکات و مسايل اساسي و حياتي
تکيه فرموده و تأکيد نموده اند نيروهاي مسلح با کمال دقت و هوشياري به آنها توجه
خاصي به عمل آورده و در عمل و سازماندهي و برخوردهاي صنفي و ملي در مسايل خرد و
کلان کشور مراعات نمايند. زيرا که حفظ کيان کشور و استقلال آن در عهده آنها است.
صلابت و حشمت يک امت بويژه امت انقلابي ما در گرو تلاش نيروهاي مسلح با کمال دقت و
هوشياري به آنها توجه خاصي به عمل آورده و در عمل و سازماندهي و برخوردهاي صنفي و
ملي در مسايل خرد و کلان کشور مراعات نمايند. زيرا که حفظ کيان کشور و استقلال آن
در عهده آنها است. صلابت و حشمت يک امت بويژه امت انقلابي ما در گرو تلاش نيروهاي
مسلح انقلابي و نگهداري روحيّه رزمي و جهادي آنان است. امنيت و آسايش و آرامش مردم
در سايه توان و قدرت و آمادگي و هوشياري نيروهاي نظامي و انتظامي قابل تحصيل و
تأمين است و به همين جهت حضرت امام (س) مانند حضرت علي بن ابيطالب (ع) در عهدنامه
مالک اشتر نيروهاي مسلح را عامل عزت و شوکت رهبري نظام اسلامي و موجب امنيت ملت و
حفظ کشور و کنترل مرزها و استقلال امت اسلامي و هراس دشمنان اسلام مي شناسد و تعهد
و تقواي آنان را بيش از ديگران امري لازم و ضروري مي داند و ورود آنان را در
جريانات گوناگون سياسي و باندبازيها و گروه گرائيها امري مهلک و خطرناک براي امت
اسلام و انقلابي معرفي مي نمايد در عين اينکه بايد جريانات را بشناسند و از خطرات
جريانات انحرافي مطلع گردند و مرزبنديهاي فکري و خطي را با دقت بدانند و از آن
باخبر باشند تا گول بازيگران سياسي را نخورند. اگر آنان جريانات سياسي را نشناسند
و از مرزبنديهاي آنان باخبر نباشند چگونه مي توانند دربرابر نيرنگها و القائات
پيچيده آنان ايستادگي کرده و از گول خوردن در مقابل آنان محفوظ بمانند ليکن نبايد
در جريانات سياسي وارد شوند و نبايد طبق جريانات گروهي و حزبي و خط مشي آنان
برنامه هاي زندگي خويش را تنظيم نمايند زيرا که ورود در هر حزب و گروهي نوعي تعهد
و التزام به ضوابط و شرايطي است که آن گروه و تشکيلات براي زير مجموعه خود دارد و
نمي تواند از آن عدول و تخطي نمايد و لازمه اين نوع تعهد و التزام سرپيچي از فرمان
و دستورات مافوق است که براي مصالح يک ملت و کشور لازم الاتباع بوده و بايد به
مرحله اجرا درآيد ولو اينکه ممکن است با مصالح و منافع گروهي و حزبي احزاب کاملا
متضاد بوده و مخالف باشد.
بنابراين هرکسي که وارد در تشکيلات
نظامي و انتظامي مي گردد و در رده اي از آن تشکيلات مسئوليت نمي پذيرد منطقا و
عقلا و قانونا و شرعا هيچگونه حقي در وارد شدند در هيچ حزب و گروه خاص سياسي ندارد
و اگر وارد شود بزرگترين خيانت براي يک کشور و نيروهاي مسلح آن کشور به حساب مي
آيد و اگر زمينه چنين خطري را ارگانها و دستگاههاي رسمي و مسئولان نظام اسلامي
مشاهده کردن لازم است با احتياط و ملاحظه ظرافت کامل موضوع، با قضيه برخوردکرده و
با هر تدبيري که مصلحت و لازم بدانند از ورود آنان در احزاب و گروه ها و باندها
جلوگيري بعمل آورند. عين عبارت حضرت امام (س) در اين مقوله چنين است:
«وصيت اکيد من به قواي مسلح آن است
که همان طور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامي در احزاب و گروه ها و جبهه ها است
به آن عمل نمايند و قواي مسلح مطلقا چه نظامي و انتظامي و پاسدار و بسيج و غير
اينها در هيچ حزب و گروهي وارد نشده و خود را از بازيهاي سياسي دور نگهدارند. در
اين صورت مي توانند قدرت نظامي خود را حفظ و از اختلافات درون گروهي مصون باشند و
بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمايند و
چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است دولت و ملت و شوراي دفاع[1] و مجلس
شوراي اسلامي وظيفه شرعي و ميهني آنان است که اگر قواي مسلح چه فرماندهان و طبقات
بالا و چه طبقات بعد بر خلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملي انجام دهند يا در
احزاب وارد شوند که بي اشکال به تباهي کشيده مي شوند و يا در بازيهاي سياسي وارد
شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند و بر رهبر و شوراي رهبري[2] است که با
قاطعيت از اين امر جلوگيري نمايد تا کشور از آسيب در امان باشد».
(وصيت نامه سياسي الهي)
(فرض اين است که محور نظام الهي ما
بر اساس ولايت فقيه است و رابطه آن با همه گروه ها براساس اسلام و پدرانه و يکسان
است و هيچ نوع گرايش بگروه خاصي و يا جناح خاصي ندراد). سپس حضرت امام (س)
پيامبرگونه از موضع ناصح مشفق و دلسوز و مانند طبيب حاذق وارد شده و با توجه به
اينکه با کمال اطمينان خاطر و اميدوار به فضل و رحمت پروردگار آماده لقاء خدا و
ارتحال از عالم ماده و خاکي بدنياي بقاء و جاودانه است و با ديد وسيع و ظريف و
لطيف به جهان زودگذر نگاه کرده و مجموعه اين عالم را در حال سيلان و عبور مي بيند
و در حال ورود به محاسبه دقيق الهي مشاهده مي کند و در اين ديد تنها راهي که مي تواند
انسان را به ساحل نجات هدايت کرده و از مشکلات برهاند اسلام راستين و ايمان به خدا
و رسولان خدا و جاودانگي انسان است و غير از اين راه ديگري وجود ندارد بلکه بيراهه
و اضلال و ضلالت مي باشد لذا مي فرمايد:
«و من به همه نيروهاي مسلح در اين
پايان زندگي خاکي وصيت مشفقانه مي کنم که از اسلام که يگانه مکتب استقلال و آزادي
خواهي است و خداوند متعال همه را با نور هدايت آن به مقام والاي انساني دعوت مي
کند چنانچه امروز وفا داريد در وفاداري استقامت کنيد که شما را و کشور و ملت شما
را از ننگ وابستگيها و پيوستگيها به قدرتهايي که شما را جز براي بردگي خويش نمي
خواهند و کشور و ملت عزيزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زير بار ننگين ستم پذيري
نگه مي دارند نجات مي دهد و زندگي انساني شرافت مندانه را ولو با مشکلات بر
زندگاني ننگين بردگي اجانب، ولو با رفاه حيواني ترجيح دهيد و بدانيد مادام که در
احتياجات صنايع پيشرفته، دست خود را پيش ديگران دراز کنيد و به دريوزگي عمر را
بگذرانيد قدرت ابتکار و پيشرفت در اختراعات در شما شکوفا نخواهد شد و به خوبي و
عينيت ديديد که در اين مدت کوتاه پس از تحريم اقتصادي همانها که از ساختن هرچيز
خود را عاجز مي ديدند و از راه انداختن کارخانه ها آنان را مأيوس مي نمودند افکار
خود را به کار بستند و بسياري از احتياجات ارتش و کارخانه ها را خود رفع نمودند. و
اين جنگ و تحريم اقتصادي و اخراج کارشناسان خارجي تحفه اي الهي بود که ما از آن
غافل بوديم. اکنون اگر دولت و ارتش کالاهاي جهانخواران را خود تحريم کنند و به
کوشش و سعي در راه ابتکار بيفزايند اميد است که کشور خودکفا شود و از دريوزگي از
دشمن نجات يابد».
(وصيت نامه سياسي الهي)
امام و پايه هاي استقلال اقتصادي و
خودکفائي
کسي که با افکار و انديشه هاي حضرت
امام (س) انس دارد و سيري در سخنان و مکتوبات و رهنمودهاي ايشان داشته است و به
روشني مي داند ايشان اعقتاد دارند استقلال سياسي براي يک ملتي با شعار تنها تحقق
نمي يابد و رابطه استقلال سياسي با استقلال اقتصادي و خودکفائي در امر توليد و
توزيع آنقدر عميق و ريشه دار است، اگر ملتي از نظر اقتصادي وابسته باشد و دست نياز
به سوي ديگران دراز نمايد، اگر چه از نظر سياسي نيرومند و قوي هم باشد حفظ و
نگهداري آن امکان پذير نمي باشد. قطعا وابستگي اقتصادي بتدريج وابستگي سياسي هم
خواهد آورد. و همچنين وابستگي فکري منشأ و ريشه همه نوع تعلّقها و وابستگي ها مي
باشد. وابستگي فکري يک ملت از نظر سياسي و اقتصادي و حتي نظامي براي آنان وابستگي
به وجود خواهد آورد.
روي اين تحليل حضرت امام (س) در
تمام مواردي که درباره رشد فکري و اقتصادي يک ملت بحث کرده اند به اين نوع رابطه
اشاره فرموده اند و هرجا درباره علل و عوامل آزادي و رهائي يک ملت بحث فرموده اند
باز به اين رابطه اشارت فرموده اند در عين اينکه مي دانند و اعتراف دارند، ملت
اسلامي و انقلابي ما اگر بخواهند در صنعت و تکنولوژي استقلال بدست آورند و در عرصه
تکنولوژي از قافله دنياي امروز عقب نمانند نمي توانند دور خودشان سيم خاردار کشيده
و رابطه خودشان را با همه عالم قطع نمايند و به تمام معني در انزوا زندگي کنند. نه،
چنين مطلبي را امام (س) اعتقاد ندارند و قابل دفاع هم نمي باشد اما معتقد هستند
دنياي امروز دنياي مانورهاي گوناگون و انتخاب بهترين ها است. اين طور نيست که هيچ
گونه امکان دست يابي به تکنولوژي هاي پيشرفته از غير کانال استکبار جهاني و
ابرقدرتها وجود نداشته باشد بلکه مي توان با تدبيرهائي بدون آنکه زير بار سلطه
قدرت هاي بزرگ جهاني برود و قدرت آنان را بر خود و اعمال و افکارش حاکم بداند
بالخصوص باتوجه به شرايطي که امروز بوجود آمده و چهره کريه سلطه هاي جهاني براي
بشريت تا حدودي برملا گشته است به تکنولوژي دست يافت و از کشورهايي که در فکر
استعمار و استثمار ملتهاي کوچک نيستند استفاده کرد و براي تربيت انسانها و نيروهاي
کيفي متخصص و فني از امکانات فني و آموزش و دانشگاهي آن نوع کشورها استفاده کرد.
بنابراين مي توان با توجه به مطالبي که در بالا به آنها اشارت رفت براي تأمين استقلال
اقتصادي و خودکفائي کشور اصول زير را متذکر شد:
الف- باوراندن مردم و ايجاد اعتماد
و اطمينان در نيروهاي توانمند به اينکه اگر بخواهند و از استعداد خدادادي و
خلّاقيتها و ابتکارات خودشان استفاده بهينه نمايند، مي توانند در تمام زمينه ها
رشد قابل ملاحظه و چشمگيري بدست آورده و در خيلي از موارد شکوفائيها از خود نشان
دهند کمااينکه در دوران جنگ تحميلي با اينکه در حصر اقتصادي بسر مي برديم و مورد
هجوم قرار گرفته بوديم و کارشناسان خارجي هم اخراج شده بودند اکثر واحدهاي توليدي
بکار افتاد و ابزار يدکي فراواني با اينکه پيچيده بودند ساخته شد و مشکلات نيروهاي
مسلح و رزمندگان برطرف گرديد.
ب- دومين اصلي که در رسيدن به خود
کفائي و استقلال اقتصادي لازم است مد نظر قرار گرفته و مراعات شود اين است: مادام
که در احتياجات صنايع، بيشتر ما دست خود را پيش ديگران دراز کنيم و به دريوزگي، عمر
را بگذرانيم، قدرت ابتکار و پيشرفت در اختراعات در ملت شکوفا نخواهد شد. قطعا در
چنين وضعيتي، ملت مصرف کننده توليدات ديگران، و بازار ما بازار مصرف دنياي
استعمارگر و استثماري خواهد شد و روند اقتصادي جامعه بر مصرف گرايي و کاهش توليد
داخلي و افزايش واردات از خارج منتهي خواهد شد و لذا امام مي فرمايند اين جنگ و
تحريم اقتصادي تحفه اي الهي بود که ما از آن غافل بوديم. آري تحفه اي الهي بود که
ملت انقلابي بخود آيند و از جوهره خدادادي و استعداد سرشار و دروني استفاده کنند و
از اين تحريم به نحو کامل براي رشد کشور بهره برداري نمايند.
ج- رشد توليد و افزايش ثروت ملي،
بدون تربيت نيروي متخصص کيفي امکان پذير نمي باشد. در جامعه کنوني بشر نمي تواند
از کنار صنايع پيشرفته و تکنولوژي عبور کرده و نسبت به آنها بي تفاوت باشد. در حمل
و نقل و در ارتباطات و در تأمين مواد غذايي و در تسخير آب و انرژي و هوا و در بهره
برداري از آب و خاک و معادن زيرزميني و در ده ها و صدها و هزارها مسائل و موارد
ديگر که بشر به آنها نياز دارد و نمي تواند آنها را ناديده گرفته و از کنار آنها
بي تفاوت عبور نمايد. قطعا کشورهاي جهان سوم مانند کشور ما که مدتها تحت سلطه
قدرتهاي بزرگ و در رأس آنها آمريکا قرار داشت و تمام ذخاير آنها را به تاراج بردند
و از تمام زوايا عقب مانده و نگهداشته شده اند و لذا براي تربيت نيروهاي کيفي و
فني ناگزير از اعزام نيرو به خارج هستند، منتهي در اين اعزامها بايد کشورها را
مورد توجه قرار داد و از امکانات آموزشي و دانشگاهي کشورهايي استفاده کرد که روحيه
سلطه طلبي و استعماري را نداشته و در فکر استعمار و استثمار نيستند و از اعزام به
کشورهاي سلطه طلب و استکباري و اذناب آنان پرهيز شود تا روزي که خداي جهان بخواهد
و ملتهاي محروم و مستضعف جهان خودشان در اين مراحل نيز به استقلال و خودکفايي
برسند.
د- دولت و ملت اسلامي و همه
دولتهاي ستمديده و ملتهاي مظلوم بکوشند از مصرف کردن کالاهاي کشورهاي جهانخوار
خودداري به عمل آورده و ورود آنها را بکشورهاي جهان سوم تحريم کنند و کوشش و سعي
خودشان را در راه ابتکار و خلاقيت نيروهاي داخلي بيفزايند و از توليدات داخلي
حمايت کرده و برنامه ها را براي بهتر کردن توليدات داخلي و کيفي نمودن آنها تنظيم
نمايند و محوريت برنامه ريزي هاي اقتصادي را بر حمايت از توليدات داخلي و ايجاد
امنيت کامل براي سرمايه گذاري هاي داخلي و هدايت واردات در راه رشد و افزايش
توليدات داخلي قرار دهند. و با تضمين قيمت خريد محصولات و توليدات کشاورزي،
اطمينان توليد کنندگان کشور را جلب نموده و آنان را از سردرگمي نجات داده و شرايط
جلب اعتماد آنان را فراهم نمايند. و در اين مسير اساسي و حياتي قدرت و توان دستگاه
قضايي نقش اصلي را مي تواند ايفاء نمايد و دستگاه قضايي قوي و نيرومند و مستقل
بدون توجه به جريانات گوناگون سياسي و بدون دخالت دادن انگيزه هاي گروهي و باندي،
وقتي که بتواند از حقوق عامه افراد و جامعه دفاع نمايد و اطمينان خاطر در افراد و
سرمايه گذاران فراهم آورد و حقوق مالکانه و کارگر و کارفرما وسرمايه را طبق
معيارها و ضوابط مقبول و مشروع حفظ و حراست کند، آن وقت است که در جامعه همگان با
کمال ميل و رغبت و علاقه، آمادگي خودشان را براي تلاش و کوشش اعلام کرده و براي
سرمايه گذاري و عمران و آباداني کشور در تمام زمينه ها از خود جوهره و فکر و رشد
نشان مي دهند و کشور و ملت را از نکبت و تلاشي رهايي مي بخشند به اميد اينکه امت
اسلامي در فکر و عمل به اين نکات توجه نمايند.
هـ- دولت و ملت بايد توجه نمايند،
توسعه ثروت ملّي و افزايش درآمدهاي ناخالص ملي اگرچه از نشانه هاي سلامت اقتصاد و
رشد آن است و در هر جامعه اي که اقتصاد سالم باشد و نشانه هاي شکوفائي را آشکار
سازد طبعا درآمدهاي ناخالص ملي بايد افزايش يابد، ليکن هيچکدام از اينها هدف نمي
باشد. هدف اصلي از همه اينها تأمين عدالت اجتماعي و قسط الهي است. مادامي که در
جامعه اي عدالت پياده نشده است و مردم از مزاياي آن بي بهره اند و عده اي در
محروميت و عده اي در وفور و فراواني بسر مي برند و در جامعه قطب بندي و تبعيض و
نابرابري حاکم است و امکانات خدادادي عادلانه توزيع نشده است و جامعه به دو قطبي
فقير و غني و دارا و ندار تقسيم شده است اگرچه ثروت ملي افزايش يابد و دولت کاهش
درآمد نداشته باشد و سوبسيد هم حذف گردد و و… قطعا چنين جامعه اي مورد رضايت
خداي عالم نبوده و برتر به حساب نمي آيد.
بنابراين دست اندرکاران اجرائي و
برنامه ريزان جامعه و مسئولان امور مالي و اقتصادي کشور بايد دقت کنند و اصل مراعات
عدالت و پياده شدن آن را در تمام سطوح به عنوان استراتژي نظام اقتصادي، نظام الهي
مطمح نظر قرار گيرد و تمام برنامه ها با توجه به اين استراتژي تنظيم گردد. و در
اينجا آخرين توصيه حضرت امام (س) را در اين فراز به عنوان تأکيد بيشتر و حسن ختام
مي آوريم:
«و هم در اينجا بايد بيفزايم که
احتياج ما پس از اين همه عقب ماندگي مصنوعي به صنعتهاي بزرگ کشورهاي خارجي حقيقتي
است انکار ناپذير، و اين به آن معني نيست که ما بايد در علوم پيشرفته به يکي از دو
قطب وابسته شويم. دولت و ارتش بايد کوشش کنند که دانشجويان متعهد را درکشورهايي که
صنايع بزرگ پيشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نيستند بفرستند و از فرستادن
به آمريکا و شوروي و کشورهاي ديگر که در مسير اين دو قطب هستند احتراز کنند، مگر
انشاءالله روزي برسد که اين دو قدرت به اشتباه خود پي برند و در مسير انسانيت و
انسان دوستي و احترام به حقوق ديگران واقع شوند، يا انشاء الله مستضعفان جهان و
ملتهاي بيدار و مسلمان متعهد، آنان را به جاي خود نشانند. به اميد چنين روزي».
ادامه دارد
[1]– اين
تعبيرات با توجه به متن قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران قبل از بازنگري به کار
برده شده است و قانون اساسي بعد از ارتحال جانگداز حضرت امام (س) مورد بازنگري
قرار گرفت.